پا شد... تمـــام خانه پر از التهاب شد
آنقدر گریه کرد که اشکش شراب شد
در #خواب دیده بود که با چفیه و پلاک
عکسش به روی سینهی دیوار، #قاب شد
در خواب دیده بود که #محشر به پا شد و
او هم میان خیل #شهیــدان حساب شد
دیگر هوای #ماندنِ دور از حرم نداشت
دیگر نفس به سینهاش عین #عذاب شد
بوسید دستِ #طفلِ به قنداقه خفته را
حرف از #رباب زد که زنش هم مجاب شد
#شیرین_زبانیِ پسرش را ندید و رفت
رفت و ندید همسرش از غصه، آب شد
یک شب دلش شکست و به #زینب گلایه کرد
فردا هنوز سر نزده... #انتخاب شد...
بی شک دعای مادر او #مستجاب شد...
"نفیسه سادات موسوی"
@bisimchi1
آنقدر گریه کرد که اشکش شراب شد
در #خواب دیده بود که با چفیه و پلاک
عکسش به روی سینهی دیوار، #قاب شد
در خواب دیده بود که #محشر به پا شد و
او هم میان خیل #شهیــدان حساب شد
دیگر هوای #ماندنِ دور از حرم نداشت
دیگر نفس به سینهاش عین #عذاب شد
بوسید دستِ #طفلِ به قنداقه خفته را
حرف از #رباب زد که زنش هم مجاب شد
#شیرین_زبانیِ پسرش را ندید و رفت
رفت و ندید همسرش از غصه، آب شد
یک شب دلش شکست و به #زینب گلایه کرد
فردا هنوز سر نزده... #انتخاب شد...
بی شک دعای مادر او #مستجاب شد...
"نفیسه سادات موسوی"
@bisimchi1
#دلنوشته_همسر
السلام علیک یا شیب الخضيب
السلام علیک یا مرمل باالدماع
وای از عاشورا
وای از التهاب و بی قراری عصر عاشورا...
وای که هرگز از یاد نمیرود و عادی نمیشود عاشورای حسین (ع)...
وای از این غم که با رفتنت تمام وقت عاشوراست در دلم....
دلم هر لحظه برای روی چون ماهت تنگ می شود و تنها نام حسین است که آرامم میکند...
امسال محرم هم برای تو متفاوت بود هم برای من ...
برای تو که #امسال کنار اربابت و کنار علی اکبر حسین بودی و من که
امسال فهمیدم روضه #رقیه را، فهمیدم روضه #رباب را ، فهمیدم روضه #علی_اکبر را ، امان از دل #زینب ...
چه کشیدی خانوم،شاید امسال محرم توانستم گوشه کوچکی از #مصیبت های خانم زینب را درک کنم...
#خداروشکر که لایق بودم برای درک مصیبت اهل بیت ...
دلتنگی و نبودنت روز به روز بیشتر میشود
خاطراتمان در شب های #محرم ، در هیئت،در روضه ارباب ...
و تو هم چنان دور ، دور ، دورتری...
حداقل این محرم #بیا و نمان
من بی تو نمیتوانم غروب های تلخ را شیرین کنم
این محرم بیا...
بیا و مرهمي باش بر دل شکسته ام، روزهای سختی را گذرانده ام اما هیچ کدام به اندازه محرم ارباب قلبم را به درد نیاورد...
به دل
به دست ،
به جان !
مَحرَمم بودی.
و رفتنت ؛
به الم
به مرثیه
به زنجیر
مُحَرّمم شد…
امید آمدنی هست ؛
به نذر
به نذر
به نذر..
قرارمان به
برگشتنت بود...
به دوباره دیدنت...
اما
نمیدانم در این ده ماه کجا
آرام گرفته ای...
بی آن که بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت...
در تمام لحظه ها یادت کردم،کنار اربابت یادی از ما چشم انتظاران کن ای سرباز زينب...
#شهید_جبهه_مقاومت_اسلامی
#شهید_جاویدالاثر_محمد_اینانلو
#سرباز_زینب
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#همسران_بهشتی
@bisimchi1
السلام علیک یا شیب الخضيب
السلام علیک یا مرمل باالدماع
وای از عاشورا
وای از التهاب و بی قراری عصر عاشورا...
وای که هرگز از یاد نمیرود و عادی نمیشود عاشورای حسین (ع)...
وای از این غم که با رفتنت تمام وقت عاشوراست در دلم....
دلم هر لحظه برای روی چون ماهت تنگ می شود و تنها نام حسین است که آرامم میکند...
امسال محرم هم برای تو متفاوت بود هم برای من ...
برای تو که #امسال کنار اربابت و کنار علی اکبر حسین بودی و من که
امسال فهمیدم روضه #رقیه را، فهمیدم روضه #رباب را ، فهمیدم روضه #علی_اکبر را ، امان از دل #زینب ...
چه کشیدی خانوم،شاید امسال محرم توانستم گوشه کوچکی از #مصیبت های خانم زینب را درک کنم...
#خداروشکر که لایق بودم برای درک مصیبت اهل بیت ...
دلتنگی و نبودنت روز به روز بیشتر میشود
خاطراتمان در شب های #محرم ، در هیئت،در روضه ارباب ...
و تو هم چنان دور ، دور ، دورتری...
حداقل این محرم #بیا و نمان
من بی تو نمیتوانم غروب های تلخ را شیرین کنم
این محرم بیا...
بیا و مرهمي باش بر دل شکسته ام، روزهای سختی را گذرانده ام اما هیچ کدام به اندازه محرم ارباب قلبم را به درد نیاورد...
به دل
به دست ،
به جان !
مَحرَمم بودی.
و رفتنت ؛
به الم
به مرثیه
به زنجیر
مُحَرّمم شد…
امید آمدنی هست ؛
به نذر
به نذر
به نذر..
قرارمان به
برگشتنت بود...
به دوباره دیدنت...
اما
نمیدانم در این ده ماه کجا
آرام گرفته ای...
بی آن که بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت...
در تمام لحظه ها یادت کردم،کنار اربابت یادی از ما چشم انتظاران کن ای سرباز زينب...
#شهید_جبهه_مقاومت_اسلامی
#شهید_جاویدالاثر_محمد_اینانلو
#سرباز_زینب
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#همسران_بهشتی
@bisimchi1
Forwarded from اتچ بات
پیشکش به #مادران_انتظار
همانان که سرگرم نوازشهای مادرانه بودند و کوچ #فرزند را دیدند.
همانان که آرزوی در آغوش کشیدن گرم فرزند را به بیتابیهای #رباب تاب آوردند.
همانان که #لالایی مادرانه شان ناتمام ماند.
همانان که رویاهای شیرین شبهایشان دلبندانشان است و به شوق دیدار روی او، سر بر بالین شب میگذارند...
به مادران شهدا
#شب_خوش👇👆
@bisimchi1
همانان که سرگرم نوازشهای مادرانه بودند و کوچ #فرزند را دیدند.
همانان که آرزوی در آغوش کشیدن گرم فرزند را به بیتابیهای #رباب تاب آوردند.
همانان که #لالایی مادرانه شان ناتمام ماند.
همانان که رویاهای شیرین شبهایشان دلبندانشان است و به شوق دیدار روی او، سر بر بالین شب میگذارند...
به مادران شهدا
#شب_خوش👇👆
@bisimchi1
Telegram
attach 📎