bimeh24 | بیمه24
5.04K subscribers
12.4K photos
1.58K videos
133 files
10.5K links
پایگاه تحلیلی و خبری بیمه 24
شرایط تبلیغات؛ T.me/bimeh24T
ارتباط با مدیر کانال T.me/bimeh24pv

#کد_شامد_وزارت_ارشاد: 1-1-73099-61-4-1
Download Telegram
✏️📕 دلنوشته

"' آنروز ها "'

انگار همین دیروز بود ، دهه ۵۰ خورشیدی !!!!!

انگار همین دیروز بود که نیمه اول دهه پنجاه خورشیدی ، در ایام نوجوانی شاهد شکل گیری یکی از فرهیخته ترین جامعه رو به رشد فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی در شرق پایتخت ، تهران بزرگ در شهرستان زیبای دماوند و در شهر #کیلان ،زیبا بودم !!!!!

- دره جمع آبرود که بخش مرکزی شهرستان دماوند نیز محسوب میشود از روستای وادان و محله کردر در شمال دره و پایین تر از شهر آبسرد #زیبا شروع و در مرکزیت این دره که در کتب مختلف و نزد ایرانگردان #بهشت گمشده نامیده میشد و میشود #شهر کیلان (کیلان عزیز) واقع شده که دره بسوی جنوب بعد از دوراهی ، شاه پسند به سمت شهر ایوانکی و استان سمنان امتداد میابد .

از نیمه دوم دهه ۲۰ خورشیدی ، در کیلان که آنزمان مرکز دهستان جمع آبرود بود ، خیزش بزرگ #علم آموزی و رشد سواد و دانش در بین جوانان این دیار آغاز گشت که در بین مناطق مختلف وطن عزیزمان ایران ، کم نظیر بود .

اوج این موج فرهنگی ،به دهه های ۴۰ و ۵۰ رسید و تا امروز که ۲۲ آذرماه سال ۱۳۹۹ در حال نگارش این دلنوشته میباشم ، همچنان مشعل نهضت دانش پژوهی و فرهنگ گستری در نزد فرزندان کیلان عزیز و محله های آن فروزان و درخشان ،استوار است .

دهه پنجاه خورشیدی ، دو دستگاه اتوبوس قدیمی بنز ساخت آلمان ،موتور جلو ، مسافرین شهر کیلان را از گاراژ تبریزیان واقع در سرچشمه تهران بسوی کیلان و ایستگاه آخر یعنی میدان کارخانه برق میبردند و در همین مسیر برمیگردانند .

گاهی تابستانها در ایام نوجوانی ، موقع بازگشت عصر جمعه ها به تهران با بسیاری از همشهریان که کارمند ، دانشجو ، کاسب و ساکن تهران بودند ، همسفر میشدم و تا تهران گفتگو میکردیم . چند بار در این سفرها جوانی بسیار مودب و‌ متین را دیدم که با تواضع فراوان با دیگران سخن میگوید . دوستان دیگر گفتند که ایشان دانشجو هستند .

در ذهن خود میگفتم ، اگر روزی به دانشگاه رفتم ،الگوی رفتاری خودم را این همشهری خود قرار میدهم .

سالها گذشت و در حدود ۳ دهه ،آن دوست فرهیخته دانشجو را دیگر ندیدم ،لیکن از طریق سایر دوستان از احوالات ایشان خبر داشتم تا اینکه در جلسه دوم گفتگوی حضوری با بزرگان و شهروندان شریف کیلان عزیز پیرو تبیین مستمر روند پیگیری #پروژه مطالعات ریسک کارآفرینی و گردشگری پایلوت کیلان عزیز ،فرهیختگان و نویسندگان عزیز شهرمان به ما افتخار حضور در مجتمع پذیرایی ریحون را دادند ، آن دانشجوی متین و با مرام ،جناب آقای مهندس حسین #عمادی نویسنده کتاب [ آنروز ها ] باتفاق جناب آقایان ابوالحسن خانزادی و دکتر جواد پازوکی اولین مدعوین عزیزی بودند که وارد سالن نشست مذکور شدند و پس از گذشت بیش از ۳۰ سال بدون اینکه ایشان را در این فاصله دیده باشم بسوی ایشان رفتم و پس از روبوسی و خیر مقدم ، دیدم همان دانشجوی خوش برخورد دیروز ، امروز به یک نویسنده توانمند و بازنشسته ای پرتلاش با همان مرام و معرفت گذشته ها و رویه ( آنروزها ) که فرهنگ اصیل نهادینه ایشان با کوله باری از تجربه همچنان ،معلم اخلاق برای جوانان و همشهریان است. !!!!!

کیلان عزیز ، نویسندگان و معرفت شناسان بسیاری به ایران زمین در چند دهه اخیر تربیت و تقدیم نموده ، کتاب "' آنروزها "' به قلم شیوا و وزین آقای مهندس حسین عمادی ، خاطرات شیرین دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی نویسنده در شهر با یادبودی از خاطرات شیرین انسانهایی که بودند و رفتند و آنانی که هنوز خوشبختانه بین ما هستند ، بهمراه معرفی فرهنگ غنی فولکلور و محله های شهر در گذشته را با قلمی زیبا ترسیم نموده و خاطرات را زنده و به تصویر کشیده اند .

همه دوستان و علاقمندان به فرهنگ و سنن زیبای چند دهه گذشته کشورمان را به خواندن کتاب "' آنروزها "' به قلم یکی از اشخاص فرهیخته و متواضع ، شهر کیلان (عزیز) آقای حسین عمادی دعوت مینمایم .


حمید رضا حاجی اشرفی
#باهم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 آنروز ها 》

انگار همین دیروز بود، دهه پنجاه خورشیدی ، در ایام نوجوانی شاهد شکل گیری یکی از فرهیخته ترین جامعه رو به رشد فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی در شرق پایتخت ، تهران بزرگ در شهرستان زیبای دماوند و در شهر #کیلان ( عزیز) بودم !!!

دره جمع آبرود که بخش مرکزی شهرستان دماوند نیز محسوب میشود از روستای وادان و محله کردر در شمال دره و پایین تر از شهر آبسرد شروع و در مرکزیت این دره که در کتب مختلف و نزد ایرانگردان #بهشت گمشده نامگذاری شده #شهر کیلان واقع شده که دره بسوی جنوب بعد از دوراهی روستای ورانه به سمت شمال شهر ایوانکی و استان سمنان امتداد می یابد .

از نیمه دوم دهه ۲۰ خورشیدی ، در کیلان که آنزمان مرکز دهستان جمع آبرود بود ، خیزش بزرگ #علم آموزی ، رشد سواد و دانش در بین جوانان این شهر آغاز گشت که در بین مناطق مختلف وطن عزیزمان ایران ، موج تحصیلی کم نظیری در نوع خود بود .

نقطه اوج این موج فرهنگی به سالهای دهه های ۴۰ و ۵۰ برمی گردد و تاکنون همچنان مشعل نهضت دانش پژوهی و فرهنگ گستری در نزد فرزندان کیلان(عزیز) و محله های آن فروزان ، درخشان و مستقر است .

دهه پنجاه خورشیدی ، دو دستگاه اتوبوس قدیمی بنز ساخت آلمان ،موتور جلو ، مسافرین شهر کیلان را از گاراژ تبریزیان واقع در خیابان سرچشمه تهران بسوی کیلان و ایستگاه آخر یعنی میدان کارخانه برق می بردند و در همین مسیر برمیگردانند .

گاهی تابستانها در ایام نوجوانی ، موقع بازگشت عصر جمعه ها به تهران با بسیاری از همشهریان که کارمند ، دانشجو ، کاسب و ساکن تهران بودند ، همسفر میشدم و تا تهران گفتگو می کردیم . چند بار در این سفرها جوانی بسیار مودب و‌ متین را دیدم که با تواضع فراوان با دیگران سخن می گوید . دوستان دیگر گفتند که ایشان دانشجو هستند .

در ذهن خود میگفتم ، اگر روزی به دانشگاه رفتم ،الگوی رفتاری خودم را این همشهری خود قرار میدهم .

سالها گذشت و در حدود ۳ دهه ،آن دوست فرهیخته دانشجو را دیگر ندیدم ،لیکن از طریق همشهریان جویای احوال ایشان بودم تا اینکه در جلسه دوم گفتگوی حضوری با بزرگان و شهروندان شریف کیلان ،پیرو تبیین مستمر روند پیگیری #پروژه مطالعات ریسکهای کارآفرینی در جوامع محلی در پایلوت مطالعاتی بخش جمابرود و شهر کیلان،فرهیختگان و نویسندگان عزیز شهرمان به ما افتخار حضور در مجتمع پذیرایی ریحون در محله کوهان را دادند ، آن دانشجوی متین و با مرام ،جناب آقای مهندس حسین #عمادی نویسنده کتاب [ آنروز ها ] از اولین مدعوین عزیزی بود که وارد سالن نشست مذکور شد و پس از گذشت بیش از ۳۰ سال بدون اینکه ایشان را در این فاصله دیده باشم بسوی ایشان رفتم و پس از روبوسی و خیر مقدم ، دیدم همان دانشجوی خوش برخورد دیروز ، امروز به یک نویسنده توانمند و بازنشسته ای پرتلاش با همان مرام و معرفت گذشته ها و رویه ( آنروزها ) که فرهنگ اصیل نهادینه ایشان با کوله باری از تجربه همچنان ،معلم اخلاق برای جوانان و همشهریان خویش است. !!!

کیلان عزیز ، نویسندگان و تعداد بسیار زیادی از تحصیل کردگان شاخص خادم وطن را به مام ایران زمین در چند دهه اخیر تربیت و تقدیم نموده که تعداد تحصیل کردگان این شهر کوچک به تعداد جمعیت آن رتبه اول کشوری را داراست . کتاب "' آنروزها "' به قلم شیوا و وزین حسین عمادی ، خاطرات شیرین دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی نویسنده در این شهر و بیان خاطرات فراموش نشدنی انسانهایی که اینک دیگر در بین ما نیستند و آنانی که هنوز خوشبختانه حضور دارند، بهمراه معرفی فرهنگ غنی فولکلور و توصیف زندگی در محله های شهر در دوران گذشته را به زیبایی و سلیس ترین وجه ممکن با قلم ، به نقاشی کشیده ، بطوریکه خاطرات فراموش نشدنی کودکی نویسنده و هم سن و سالان او را زنده و با مهارتی خاص در اذهان خوانندگان به تصویر کشیده است .

همه دوستان و علاقمندان به فرهنگ و سنن زیبای چند دهه گذشته کشورمان را به خواندن کتاب "' آنروزها "' به قلم یکی از متواضع ترین شهروندان، شهر کیلان (عزیز) حسین عمادی دعوت مینمایم .


حمید رضا حاجی اشرفی
#باهم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 آنروز ها 》

انگار همین دیروز بود، دهه پنجاه خورشیدی ، در ایام نوجوانی شاهد شکل گیری یکی از فرهیخته ترین جامعه رو به رشد فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی در شرق پایتخت ، تهران بزرگ در شهرستان زیبای دماوند و در شهر #کیلان ( عزیز) بودم !!!

دره جمع آبرود که بخش مرکزی شهرستان دماوند نیز محسوب میشود از روستای وادان و محله کردر در شمال دره و پایین تر از شهر آبسرد شروع و در مرکزیت این دره که در کتب مختلف و نزد ایرانگردان #بهشت گمشده نامگذاری شده #شهر کیلان واقع شده که دره بسوی جنوب بعد از دوراهی روستای ورانه به سمت شمال شهر ایوانکی و استان سمنان امتداد می یابد .

از نیمه دوم دهه ۲۰ خورشیدی ، در کیلان که آنزمان مرکز دهستان جمع آبرود بود ، خیزش بزرگ #علم آموزی ، رشد سواد و دانش در بین جوانان این شهر آغاز گشت که در بین مناطق مختلف وطن عزیزمان ایران ، موج تحصیلی کم نظیری در نوع خود بود .

نقطه اوج این موج فرهنگی به سالهای دهه های ۴۰ و ۵۰ برمی گردد و تاکنون همچنان مشعل نهضت دانش پژوهی و فرهنگ گستری در نزد فرزندان کیلان(عزیز) و محله های آن فروزان ، درخشان و مستقر است .

دهه پنجاه خورشیدی ، دو دستگاه اتوبوس قدیمی بنز ساخت آلمان ،موتور جلو ، مسافرین شهر کیلان را از گاراژ تبریزیان واقع در خیابان سرچشمه تهران بسوی کیلان و ایستگاه آخر یعنی میدان کارخانه برق می بردند و در همین مسیر برمیگردانند .

گاهی تابستانها در ایام نوجوانی ، موقع بازگشت عصر جمعه ها به تهران با بسیاری از همشهریان که کارمند ، دانشجو ، کاسب و ساکن تهران بودند ، همسفر میشدم و تا تهران گفتگو می کردیم . چند بار در این سفرها جوانی بسیار مودب و‌ متین را دیدم که با تواضع فراوان با دیگران سخن می گوید . دوستان دیگر گفتند که ایشان دانشجو هستند .

در ذهن خود میگفتم ، اگر روزی به دانشگاه رفتم ،الگوی رفتاری خودم را این همشهری خود قرار میدهم .

سالها گذشت و در حدود ۳ دهه ،آن دوست فرهیخته دانشجو را دیگر ندیدم ،لیکن از طریق همشهریان جویای احوال ایشان بودم تا اینکه در جلسه دوم گفتگوی حضوری با بزرگان و شهروندان شریف کیلان ،پیرو تبیین مستمر روند پیگیری #پروژه مطالعات ریسکهای کارآفرینی در جوامع محلی در پایلوت مطالعاتی بخش جمابرود و شهر کیلان،فرهیختگان و نویسندگان عزیز شهرمان به ما افتخار حضور در مجتمع پذیرایی ریحون در محله کوهان را دادند ، آن دانشجوی متین و با مرام ،جناب آقای مهندس حسین #عمادی نویسنده کتاب [ آنروز ها ] از اولین مدعوین عزیزی بود که وارد سالن نشست مذکور شد و پس از گذشت بیش از ۳۰ سال بدون اینکه ایشان را در این فاصله دیده باشم بسوی ایشان رفتم و پس از روبوسی و خیر مقدم ، دیدم همان دانشجوی خوش برخورد دیروز ، امروز به یک نویسنده توانمند و بازنشسته ای پرتلاش با همان مرام و معرفت گذشته ها و رویه ( آنروزها ) که فرهنگ اصیل نهادینه ایشان با کوله باری از تجربه همچنان ،معلم اخلاق برای جوانان و همشهریان خویش است. !!!

کیلان عزیز ، نویسندگان و تعداد بسیار زیادی از تحصیل کردگان شاخص خادم وطن را به مام ایران زمین در چند دهه اخیر تربیت و تقدیم نموده که تعداد تحصیل کردگان این شهر کوچک نسبت به تعداد جمعیت آن ، رتبه اول کشوری را داراست . کتاب "' آنروزها "' به قلم شیوا و وزین حسین عمادی ، خاطرات شیرین دوران کودکی ، نوجوانی و جوانی نویسنده در این شهر و بیان خاطرات فراموش نشدنی انسانهایی که اینک دیگر در بین ما نیستند و آنانی که هنوز خوشبختانه حضور دارند، بهمراه معرفی فرهنگ غنی فولکلور و توصیف زندگی در محله های شهر در دوران گذشته را به زیبایی و سلیس ترین وجه ممکن با قلم ، به نقاشی کشیده ، بطوریکه خاطرات فراموش نشدنی کودکی نویسنده و هم سن و سالان او را زنده و با مهارتی خاص در اذهان خوانندگان به تصویر کشیده است .

همه دوستان و علاقمندان به فرهنگ و سنن زیبای چند دهه گذشته کشورمان را به خواندن کتاب "' آنروزها "' به قلم یکی از متواضع ترین شهروندان، شهر کیلان (عزیز) حسین عمادی دعوت مینمایم .


حمید رضا حاجی اشرفی