Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
اسم من نجود است، ده سالهام، طلاق گرفتهام
مترجم: پروین حسینی
«سرم گیج میرود. تا کنون این همه جمعیت در عمرم ندیدهام. در محوطه خارج از دادگستری جمعیت زیادی همهمه راه انداختهاند. گروهی از مردان کتوشلوار پوشیده و کروات زده به همراه پروندههای زردرنگی که زیر بغل زده بودند اینطرف و آنطرف میروند. گروه دیگر زنعا پوشیده بودند. زنعا همان تونیکهای سنتی و بلند است که قوزک پا میرسد و مخصوص مردان روستایی شمال یمن است. زنان هم فریاد میزنند و با صدای بلند گریه میکنند. من چیزی از حرفهای آنها نمیفهمم.»
اینها جملاتی است که کتاب من نجود هستم، دهساله، مطلقه با آن آغازشده است. کتابی خواندنی و درعینحال دردناک که روایتی از نقض کمترین حقوق انسانی یک کودک در آن روایتشده است. این کتاب اولین بار سال ۲۰۰۲ منتشر شد و روایتی از زندگی دختری یمنی است که در کمتر از دهسالگی با مردی که بیش از سه برابر خودش سن داشت ازدواج کرد. این کتاب از زبان نجود نوشته شده و او تمام احساساتی که تجربه کرده و رنجهای پس از عروسیاش را تشریح کرده است. تجربیات نجود در این کتاب بسیار دردناک و وحشتآفرین است؛ اما نجود با بسیاری از دختران دیگری که در یمن چنین سرنوشتی در انتظارشان است فرق میکند. او مسیر دادگاه را پیدا میکند و درنهایت موفق میشود طلاقش را بگیرد.
#کتاب #کودک_همسری #یمن
@Blackfishvoice
مترجم: پروین حسینی
«سرم گیج میرود. تا کنون این همه جمعیت در عمرم ندیدهام. در محوطه خارج از دادگستری جمعیت زیادی همهمه راه انداختهاند. گروهی از مردان کتوشلوار پوشیده و کروات زده به همراه پروندههای زردرنگی که زیر بغل زده بودند اینطرف و آنطرف میروند. گروه دیگر زنعا پوشیده بودند. زنعا همان تونیکهای سنتی و بلند است که قوزک پا میرسد و مخصوص مردان روستایی شمال یمن است. زنان هم فریاد میزنند و با صدای بلند گریه میکنند. من چیزی از حرفهای آنها نمیفهمم.»
اینها جملاتی است که کتاب من نجود هستم، دهساله، مطلقه با آن آغازشده است. کتابی خواندنی و درعینحال دردناک که روایتی از نقض کمترین حقوق انسانی یک کودک در آن روایتشده است. این کتاب اولین بار سال ۲۰۰۲ منتشر شد و روایتی از زندگی دختری یمنی است که در کمتر از دهسالگی با مردی که بیش از سه برابر خودش سن داشت ازدواج کرد. این کتاب از زبان نجود نوشته شده و او تمام احساساتی که تجربه کرده و رنجهای پس از عروسیاش را تشریح کرده است. تجربیات نجود در این کتاب بسیار دردناک و وحشتآفرین است؛ اما نجود با بسیاری از دختران دیگری که در یمن چنین سرنوشتی در انتظارشان است فرق میکند. او مسیر دادگاه را پیدا میکند و درنهایت موفق میشود طلاقش را بگیرد.
#کتاب #کودک_همسری #یمن
@Blackfishvoice
بيدارزنى
Photo
🟣 چگونه تجمع زنان هندی وارد کتب تاریخ شد/ اعتراض برهنه علیه تجاوز
این تصویر از یک اعتراض برهنه توسط گروهی از زنان اکثرا مسن هندی است که ۱۳ سال پیش جهان را متحیر کرد. این ۱۲ زن با سرپیچی از تمامی کلیشهها، نیروهای امنیتی را به چالش کشیدند و زمینه را برای تغییرات واقعی در شمال ایالت مانیپور در شمال شرقی کشور فراهم کردند.
مانیپور، دهههاست با شورشی درگیر شده که چند گروه شبه نظامی در آن حضور دارند. در همین راستا هم ارتش هند به مدت بیش از نیم قرن است که بر اساس قانون اختیارات ویژه نیروهای مسلح، اختیار شلیک به شورشیان را دارد. به همین دلیل هم نیروهای امنیتی در این کشور غالبا به نقض حقوق بشر متهم میشدند، اما تجاوز جنسی به یک زن ۳۲ ساله و قتل او در ژانویه سال ۲۰۰۴ که توسط نیروهای شبهنظامی انجام شد، این کشور را در حاشیهای جدید و حساس قرار داد.
«مانوراما»، یکی از همین معترضانی بود که نیمه شب ۱۱ ژانویه توسط سربازان یک نیروی شبهنظامی مستقر در مانیپور، که برای مبارزه با شورشیان استخدام شده بودند، از خانه خود ربود شد. چند ساعت بعد، جسد مثلهشده و پر از گلوله این زن ساله در حالی در حاشیه جاده پیدا شد که علائم شکنجه و تجاوز روی آن وجود داشت. گروه شبهنظامی وابسته به ارتش هند حاضر در شهر، هرگونه نقشی در مرگ مانوراما را انکار کردند، اما این تکذیبیه مردم را قانع نکرد و دولت شاهد خشمی بیسابقه از سوی معترضان و به ویژه مادران معترض بود.
این زنان همه خانهدار و عمدتا از خانوادههای فرودست بودند و بسیاری از آنها برای تأمین درآمد خانوادههای خود کارهای خرد انجام میدادند. بزرگترین آنها ۷۳ ساله و جوانترین، ۴۵ ساله بود. همه آنها در مجموع ۴۶ فرزند و ۷۶ نوه داشتند. اما هیچکدام از این موارد، مانعی بر سر راهشان نبود. برخی از آنها از خانواده مانوراما و سردخانه محل نگهداری جسد او بازدید کردند. «سویبام لیما» با اعلام انزجار از این واقعه گفت: «این ماجرا مرا عصبانی کرد. فقط مانوراما نبود که مورد تجاوز قرار گرفت. همه ما مورد تجاوز قرار گرفتیم.»
ادامهی متن را در وبسایت دیدهبان آزار بخوانید:
https://bit.ly/3aOVRtz
@bidarzani
این تصویر از یک اعتراض برهنه توسط گروهی از زنان اکثرا مسن هندی است که ۱۳ سال پیش جهان را متحیر کرد. این ۱۲ زن با سرپیچی از تمامی کلیشهها، نیروهای امنیتی را به چالش کشیدند و زمینه را برای تغییرات واقعی در شمال ایالت مانیپور در شمال شرقی کشور فراهم کردند.
مانیپور، دهههاست با شورشی درگیر شده که چند گروه شبه نظامی در آن حضور دارند. در همین راستا هم ارتش هند به مدت بیش از نیم قرن است که بر اساس قانون اختیارات ویژه نیروهای مسلح، اختیار شلیک به شورشیان را دارد. به همین دلیل هم نیروهای امنیتی در این کشور غالبا به نقض حقوق بشر متهم میشدند، اما تجاوز جنسی به یک زن ۳۲ ساله و قتل او در ژانویه سال ۲۰۰۴ که توسط نیروهای شبهنظامی انجام شد، این کشور را در حاشیهای جدید و حساس قرار داد.
«مانوراما»، یکی از همین معترضانی بود که نیمه شب ۱۱ ژانویه توسط سربازان یک نیروی شبهنظامی مستقر در مانیپور، که برای مبارزه با شورشیان استخدام شده بودند، از خانه خود ربود شد. چند ساعت بعد، جسد مثلهشده و پر از گلوله این زن ساله در حالی در حاشیه جاده پیدا شد که علائم شکنجه و تجاوز روی آن وجود داشت. گروه شبهنظامی وابسته به ارتش هند حاضر در شهر، هرگونه نقشی در مرگ مانوراما را انکار کردند، اما این تکذیبیه مردم را قانع نکرد و دولت شاهد خشمی بیسابقه از سوی معترضان و به ویژه مادران معترض بود.
این زنان همه خانهدار و عمدتا از خانوادههای فرودست بودند و بسیاری از آنها برای تأمین درآمد خانوادههای خود کارهای خرد انجام میدادند. بزرگترین آنها ۷۳ ساله و جوانترین، ۴۵ ساله بود. همه آنها در مجموع ۴۶ فرزند و ۷۶ نوه داشتند. اما هیچکدام از این موارد، مانعی بر سر راهشان نبود. برخی از آنها از خانواده مانوراما و سردخانه محل نگهداری جسد او بازدید کردند. «سویبام لیما» با اعلام انزجار از این واقعه گفت: «این ماجرا مرا عصبانی کرد. فقط مانوراما نبود که مورد تجاوز قرار گرفت. همه ما مورد تجاوز قرار گرفتیم.»
ادامهی متن را در وبسایت دیدهبان آزار بخوانید:
https://bit.ly/3aOVRtz
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
اعتراض برهنه علیه تجاوز
12 زن با سرپیچی از همه کلیشهها ، نیروهای امنیتی در هند را به چالش کشیدند و زمینه را برای تغییرات واقعی در شمال ایالت مانیپور در شمال شرقی کشور فراهم کردند. آنها با بدنهای برهنه خود علیه یک تجاوز تظاهرات کردند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 روز سەشنبە ٢٧ مهرماە، جمعی از فعالین حقوق زن در روستای کورکوره (محلی که #فائزه_ملکینیا به خاک سپرده شده بود) تجمع کردند و با قرائت قطعنامه، خواهان تغییر قوانین تبعیض آمیز علیە حقوق زنان شدند.
در این قطعنامە زنان فعال خواهان تغییر قوانین زنستیز شدند: «ما جمعی از فعالین حقوق زن، ضمن محکوم کردن قتلهای ناموسی خواهان تغییر قوانین هستیم، زن ناموس کسی نیست قانون باید حقوق برابری زن و مرد را بە رسمیت بشناسد. برای ریشە کن کردن ترور زنان در کوردستان باید با تودەهای مردم و از جملە زنان بتوانیم در کنار تغییر قوانین، فرهنگ زشت و شنیع زنستیز و زنکشی را بە زبالەدان تاریخ بریزیم».
در پایان از همە فعالین مدنی، تشکلهای کارگری، فعالین حقوق زن، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و از همە انسانهای آزادیخواە و شرافتمند خواستند تا برای تغییر قانون تبعیض آمیز علیە حقوق زنان و همچنین در نقد و افشای پدیدە عقبماندەی فرهنگ ضد زن و مردسالار همصدا و با هم برای مجازات قاتلین زنان و نقض کنندگان حقوق زنان بە میدان بیایند.
@bidarzani
در این قطعنامە زنان فعال خواهان تغییر قوانین زنستیز شدند: «ما جمعی از فعالین حقوق زن، ضمن محکوم کردن قتلهای ناموسی خواهان تغییر قوانین هستیم، زن ناموس کسی نیست قانون باید حقوق برابری زن و مرد را بە رسمیت بشناسد. برای ریشە کن کردن ترور زنان در کوردستان باید با تودەهای مردم و از جملە زنان بتوانیم در کنار تغییر قوانین، فرهنگ زشت و شنیع زنستیز و زنکشی را بە زبالەدان تاریخ بریزیم».
در پایان از همە فعالین مدنی، تشکلهای کارگری، فعالین حقوق زن، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و از همە انسانهای آزادیخواە و شرافتمند خواستند تا برای تغییر قانون تبعیض آمیز علیە حقوق زنان و همچنین در نقد و افشای پدیدە عقبماندەی فرهنگ ضد زن و مردسالار همصدا و با هم برای مجازات قاتلین زنان و نقض کنندگان حقوق زنان بە میدان بیایند.
@bidarzani
🟣 ادبیات کوئیر و روایتگری خشونت: «پایان ادی» نوشته ادوارد لوئی
ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی است که به تجربه افراد کوئیر میپردازد؟ هر دوی اینها میتواند صادق باشد، اما چه میشود اگر ادبیات نه صرفا بیان تجربه کوئیر بودن، که خود نیرویی در خدمت سست کردن ساختارهای دگرجنسگراهنجاری و باورهای سرکوبگر اجتماعی درباره نقشهای کنترلگر جنسی و جنسیتی باشد؟ در این صورت ادبیات در خدمت نوعی مبارزه رهاییبخش است، مبارزهای که همچون تظاهرات رفتن و شورش سیاسی و جنبش اجتماعی، در پی تغییر جامعه است. البته بر خلاف مبارزههای سیاسی، ادبیات در وهله اول در پی تغییر نهادها یا قوانین جامعه نیست، بلکه در پی تغییر فرهنگ، و تغییر ذهن و آگاهی ما است، تغییری که لزوما کمتر سیاسی نخواهد بود. یکی از صداهای شناخته شدهی این نوع ادبیات، یعنی ادبیات رهاییبخش کوئیر، نویسنده جوان فرانسوی ادوارد لوئی است.
سبک کتاب لوئی رمان خودزندگینامهنگارانه (autio-fiction) است و در سنت روایتهای زندگینامهای نویسندگان فرانسوی کوئیری همچون آندره ژید، ژان ژنه، دیدیه اریبون و... قرار دارد. قوّت روایت لوئی درباره زندگی خودش در این است که این روایت همانقدر در مورد خود لوئی است که درباره محیط اجتماعی اطراف او. اگرچه نوشتن روایتی خود زندگینامهنگارانه ممکن است دارای رگهای از خودشیفتگی به نظر برسد، اما کتاب لوئی در اصل از خاطرات و زندگی خودش همچون ابزاری سیاسی برای تحلیل جامعه استفاده میکند. پیرو اصل «امر شخصی سیاسی است» که همیشه الهامبخش آثار کوئیر و فمینیستی بوده، لوئی با روایت و توصیف خانواده همجنسگراستیزش که از رفتارهای او شرمنده هستند، پدری که تمام تلاشش در خدمت «مرد بودن» هر چه بیشتر است و مدرسه ای که مدام او را مسخره میکند، توصیفگر جامعهای است که افراد کوئیر را سرکوب کرده و به حاشیه میراند.
#حقوق_جامعه_کوئیر #اینترسکشنالیتی #LGBTQ
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3nbobfy
@bidarzani
ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی است که به تجربه افراد کوئیر میپردازد؟ هر دوی اینها میتواند صادق باشد، اما چه میشود اگر ادبیات نه صرفا بیان تجربه کوئیر بودن، که خود نیرویی در خدمت سست کردن ساختارهای دگرجنسگراهنجاری و باورهای سرکوبگر اجتماعی درباره نقشهای کنترلگر جنسی و جنسیتی باشد؟ در این صورت ادبیات در خدمت نوعی مبارزه رهاییبخش است، مبارزهای که همچون تظاهرات رفتن و شورش سیاسی و جنبش اجتماعی، در پی تغییر جامعه است. البته بر خلاف مبارزههای سیاسی، ادبیات در وهله اول در پی تغییر نهادها یا قوانین جامعه نیست، بلکه در پی تغییر فرهنگ، و تغییر ذهن و آگاهی ما است، تغییری که لزوما کمتر سیاسی نخواهد بود. یکی از صداهای شناخته شدهی این نوع ادبیات، یعنی ادبیات رهاییبخش کوئیر، نویسنده جوان فرانسوی ادوارد لوئی است.
سبک کتاب لوئی رمان خودزندگینامهنگارانه (autio-fiction) است و در سنت روایتهای زندگینامهای نویسندگان فرانسوی کوئیری همچون آندره ژید، ژان ژنه، دیدیه اریبون و... قرار دارد. قوّت روایت لوئی درباره زندگی خودش در این است که این روایت همانقدر در مورد خود لوئی است که درباره محیط اجتماعی اطراف او. اگرچه نوشتن روایتی خود زندگینامهنگارانه ممکن است دارای رگهای از خودشیفتگی به نظر برسد، اما کتاب لوئی در اصل از خاطرات و زندگی خودش همچون ابزاری سیاسی برای تحلیل جامعه استفاده میکند. پیرو اصل «امر شخصی سیاسی است» که همیشه الهامبخش آثار کوئیر و فمینیستی بوده، لوئی با روایت و توصیف خانواده همجنسگراستیزش که از رفتارهای او شرمنده هستند، پدری که تمام تلاشش در خدمت «مرد بودن» هر چه بیشتر است و مدرسه ای که مدام او را مسخره میکند، توصیفگر جامعهای است که افراد کوئیر را سرکوب کرده و به حاشیه میراند.
#حقوق_جامعه_کوئیر #اینترسکشنالیتی #LGBTQ
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3nbobfy
@bidarzani
Telegraph
ادبیات کوئیر و روایتگری خشونت: «پایان ادی» نوشته ادوارد لوئی
بزرگ شدن به عنوان یک فرد کوئیر در یک محیط مردسالار چگونه است و با چه اشکالی از خشونت روزمره همراه است؟ پایان ادی برای رنج دگرباشان جنسی بیان ادبی یافته است. ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی…
🟣 اطلاعیه پایان فعالیت گروه “زنان آرزم”
اما … مبارزه علیه سرمایه/مرد سالاری ادامه دارد
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) با تاکید بر اصول اعتقادی و پایهای خود، با توجه به پیچیدگیهای شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر ایران و منطقه، و پارهای شرایط و مشکلات درونی، بر آن است که به شیوه مبارزاتی پیشین خود پایان دهد. این تصمیم به خواست، اراده و رای تمامی اعضای گروه اتخاذ شده است.
قطعا هریک از افراد گروه با تحلیل مسیر رفته و بررسی کم و کاستیهای فعالیتهای چند سالهی خود درجمع، با اشکالی نوین و تحت عناوین دیگر، همراه با سایر زنان فعال چپ، همصدا و همبسته با جنبش کارگران، تهیدستان و دیگر اقشار مبارز، پرتوانتر از گذشته به مبارزات خود علیه انواع ستم در نظام سرمایه/مردسالار ادامه خواهند داد.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
۳۰مهر۱۴۰۰
▪️منبع: اخبار روز
@bidarzani
اما … مبارزه علیه سرمایه/مرد سالاری ادامه دارد
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان) با تاکید بر اصول اعتقادی و پایهای خود، با توجه به پیچیدگیهای شرایط سیاسی اجتماعی حاکم بر ایران و منطقه، و پارهای شرایط و مشکلات درونی، بر آن است که به شیوه مبارزاتی پیشین خود پایان دهد. این تصمیم به خواست، اراده و رای تمامی اعضای گروه اتخاذ شده است.
قطعا هریک از افراد گروه با تحلیل مسیر رفته و بررسی کم و کاستیهای فعالیتهای چند سالهی خود درجمع، با اشکالی نوین و تحت عناوین دیگر، همراه با سایر زنان فعال چپ، همصدا و همبسته با جنبش کارگران، تهیدستان و دیگر اقشار مبارز، پرتوانتر از گذشته به مبارزات خود علیه انواع ستم در نظام سرمایه/مردسالار ادامه خواهند داد.
زنان آرزم (آورد رهایی زنان و مردان)
۳۰مهر۱۴۰۰
▪️منبع: اخبار روز
@bidarzani
📌پیروزیهای اخیر زنان در ورزش ایران و شکست کلیشههای جنسیتی در ورزش
✍🏽 مینو حیدری کایدان
بیدارزنی: در ماههای اخیر پیروزی زنان در مسابقات پارالمپیک و موفقیت زنان در فوتبال توانسته است باورهای زیادی را درباره ورزش زنان و قهرمانی آنها در مسابقات ورزشی مورد تردید قرار دهد. اگر چه دسترسی به شبکههای اجتماعی و ماهوارهها به دلیل فراهم کردن امکان مشاهده زنان ورزشکار و حضور آنها در مسابقات قهرمانی بینالمللی، پیش از این توانسته است کلیشههای مبتنی بر جنسیت در ورزش را متزلزل کند. اما پیروزیهای اخیر در فرهنگ عمومی و اعلام آن در رسانههای داخلی، علیرغم اینکه اهدافی سیاسی را دنبال میکنند، زمینه تغییر این باورها را ناگزیر ساخته است. افزایش تعداد ورزشکاران زن، حضور زنان ورزشکار در مسابقات داخلی و یا بینالمللی مردم را تشویق میکند تا به مفهوم جنسیت در جامعه بیشتر بیندیشند. همچنین درباری اعتبار سیستم طبقهبندی جنسیتی پرسشهایی را مطرح کنند. این مقاله با این بهانه به این کلیشهها میپردازد.
#ورزش_زنان #کلیشههای_جنسیتی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43149
@bidarzani
✍🏽 مینو حیدری کایدان
بیدارزنی: در ماههای اخیر پیروزی زنان در مسابقات پارالمپیک و موفقیت زنان در فوتبال توانسته است باورهای زیادی را درباره ورزش زنان و قهرمانی آنها در مسابقات ورزشی مورد تردید قرار دهد. اگر چه دسترسی به شبکههای اجتماعی و ماهوارهها به دلیل فراهم کردن امکان مشاهده زنان ورزشکار و حضور آنها در مسابقات قهرمانی بینالمللی، پیش از این توانسته است کلیشههای مبتنی بر جنسیت در ورزش را متزلزل کند. اما پیروزیهای اخیر در فرهنگ عمومی و اعلام آن در رسانههای داخلی، علیرغم اینکه اهدافی سیاسی را دنبال میکنند، زمینه تغییر این باورها را ناگزیر ساخته است. افزایش تعداد ورزشکاران زن، حضور زنان ورزشکار در مسابقات داخلی و یا بینالمللی مردم را تشویق میکند تا به مفهوم جنسیت در جامعه بیشتر بیندیشند. همچنین درباری اعتبار سیستم طبقهبندی جنسیتی پرسشهایی را مطرح کنند. این مقاله با این بهانه به این کلیشهها میپردازد.
#ورزش_زنان #کلیشههای_جنسیتی
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43149
@bidarzani
Forwarded from تاریخ طبقه کارگر
در چنین روزی ۲۲ اکتبر ۱۹۷۲ تعدادی از فمینیستها در ونکوور، اتحادیه کارگران بخش خدمات، اداری و خرده فروشی کانادا* را تأسیس کردند. آنها به دنبال نمایندگی کارگران در بخشهای به حاشیهرانده، کمدرآمد بودند که عمدتاً شامل زنان بود و برای اتحادیههای بزرگ اولویت نداشت. موسسان این اتحادیه به سازماندهی مردمی اهمیت میدادند (مثلاً هیچ یک از افرادشان بیش از بالاترین دستمزد قرارداد کارگران این اتحادیه دستمزد دریافت نمی کرد)، رتبه بندی و پروندهها را کنترل میکردند (مثلاً کارگران مستقیماً در قراردادهای جمعی خود تصمیم می گرفتند که چه می خواهند) و همچنین از حقوق زنان دفاع میکردند (مثل دفاع از حق سقط جنین، حقوق کارگران جنسی، زنان بومی، مراقبت از کودکان، مادران مجرد و غیره). به همین جهت هم از طرف رؤسا و هم بوروکراتهای جنبش کارگری مورد حمله قرار گرفتند و در نهایت تشکیلاتشان در سال ۱۹۸۶ منحل شد.
*SORWUC: Service, office and Retail Workers’ Union of Canada
@TarTaKar
*SORWUC: Service, office and Retail Workers’ Union of Canada
@TarTaKar
🟣 مهریه و قانونگذارانی که کمر به حذف زنان بستهاند
✍🏽 بنفشه جمالی
گروهی از مردان ایرانی مقابل مجلس تجمع کردند تا به بهانه مخالفت با مهریه، بر افکار ضد زن و برابریخواهانه تاکید کنند. چالشی که قانون نابرابر میان زنان و مردان ایجاد کرده است.
در زمانهای که هرگونه تجمع و مطالبهای از سوی فعالان مختلف حوزهها مساوی است با بازداشت و زندان و حبسهای طولانیمدت، این مردان بدون هیچگونه مشکلی تجمع خود را برگزار کردند و به ترویج افکاری پرداختند که زنان را صرفاً برای تمکین و تن دادن به خواستههای مردانهشان میخواهند و بس.
مردانی که با مقدس خواندن نهاده خانواده، در اوج ناآگاهی و در کمال ناباوری مهریه را قانونی فمینیستی خوانده و خواهان برچیده شدن آن شدند. مردانی که بدون اندک آشنایی با فمینیسم و چارچوبهای نظری آن و صرفاً در راستای سیاستهای دشمنپروری حکومت جمهوری اسلامی با فمینیسم، سعی در تخریب مطالبات برابری خواهانه فعالینی داشتند که سالهاست با اعتراض به مهریه که آن را توهینی به زن میدانند، خواهان به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر زنان در خانواده بودهاند. فعالانی که در نبود قوانین حمایتی، به طرق مختلف، زنانِ در آستانه ازدواج را تشویق به درج شروط ضمن عقد نظیر گرفتن حق طلاق، حق اشتغال، حق مسکن، حق تحصیل، حق حضانت و ... کردهاند و بسیاری برای همین آگاهی سازیها به زندان افتادهاند یا حبسهای طولانیمدت گرفتهاند.
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/690345/
@bidarzani
✍🏽 بنفشه جمالی
گروهی از مردان ایرانی مقابل مجلس تجمع کردند تا به بهانه مخالفت با مهریه، بر افکار ضد زن و برابریخواهانه تاکید کنند. چالشی که قانون نابرابر میان زنان و مردان ایجاد کرده است.
در زمانهای که هرگونه تجمع و مطالبهای از سوی فعالان مختلف حوزهها مساوی است با بازداشت و زندان و حبسهای طولانیمدت، این مردان بدون هیچگونه مشکلی تجمع خود را برگزار کردند و به ترویج افکاری پرداختند که زنان را صرفاً برای تمکین و تن دادن به خواستههای مردانهشان میخواهند و بس.
مردانی که با مقدس خواندن نهاده خانواده، در اوج ناآگاهی و در کمال ناباوری مهریه را قانونی فمینیستی خوانده و خواهان برچیده شدن آن شدند. مردانی که بدون اندک آشنایی با فمینیسم و چارچوبهای نظری آن و صرفاً در راستای سیاستهای دشمنپروری حکومت جمهوری اسلامی با فمینیسم، سعی در تخریب مطالبات برابری خواهانه فعالینی داشتند که سالهاست با اعتراض به مهریه که آن را توهینی به زن میدانند، خواهان به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر زنان در خانواده بودهاند. فعالانی که در نبود قوانین حمایتی، به طرق مختلف، زنانِ در آستانه ازدواج را تشویق به درج شروط ضمن عقد نظیر گرفتن حق طلاق، حق اشتغال، حق مسکن، حق تحصیل، حق حضانت و ... کردهاند و بسیاری برای همین آگاهی سازیها به زندان افتادهاند یا حبسهای طولانیمدت گرفتهاند.
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/690345/
@bidarzani
Radiozamaneh
مهریه و قانونگذارانی که کمر به حذف زنان بستهاند
گروهی از مردان ایرانی مقابل مجلس تجمع کردند تا به بهانه مخالفت با مهریه، بر افکار ضد زن و برابریخواهانه تاکید کنند. چالشی که قانون نابرابر میان زنان و مردان ایجاد کرده است.
بيدارزنى
Photo
🟣 زنان و تجربه خشونت خانگی در دوران قرنطینه کرونا
بررسیهای یک مطالعه درباره شیوع خشونت خانگی علیه زنان در پنج شهر تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اهواز نشان داد که حدود 77 درصد از زنان حداقل یک نوع خشونت را دوران قرنطینه همهگیری کووید-19 تجربه کردهاند.
به گزارش ایسنا، همهگیری کووید- ۱۹ یک بحران جهانی بهداشت عمومی است که با آثار عمیق بر همه جنبههای جامعه همراه است. با وجود این که اقداماتی مانند فاصلهگذاری اجتماعی میتواند این بیماری را کنترل کند، اما ممکن است باعث ایجاد موقعیت استرسزایی شود که اشکال مختلف خشونت علیه زنان را تشدید کند.
با توجه به اهمیت این موضوع پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی ایران با انجام یک مطالعه شیوع خشونت خانگی علیه زنان را در دوران قرنطینه کووید-۱۹، در پنج شهر تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اهواز بررسی کردند. همچنین در این مطالعه عوامل مرتبط با خشونت خانگی در دوران قرنطینه کووید-۱۹ نیز شناسایی شد.
بررسیهای این مطالعه نشان داد که از بین پنج هزار و ۳۱۷ زن، چهار هزار و ۱۰۷ نفر (۷۷.۲ درصد) حداقل یکی از انواع خشونت را در دوران قرنطینه تجربه کرده بودند که از این میان، ۹۱.۲ درصد خشونت روانی، ۶۵.۸ درصد خشونت جسمی، ۴۲.۶ درصد خشونت جنسی و ۳۸.۲ درصد خشونت منجر به صدمه را تجربه کرده اند.
طبق نتایج بهدست آمده از این مطالعه، خشونت در زنان جوانتر، کمسوادتر و زنان با حمایت اجتماعی ضعیف، شایعتر بود. تجربه خشونت در زنان با وضعیت اقتصادی ضعیف تقریبا چهار برابر بیشتر از زنان دارای وضعیت اقتصادی خوب بود. همچنین مشخص شد که مصرف الکل و مواد مخدر با خشونت خانگی رابطه داشت.
به گفته پژوهشگران این مطالعه، به منظور مدیریت بهتر همهگیری، ضروری است آثار اقتصادی-اجتماعی سیاستگذاریهای مدیریت بیماری که با افزایش فقر و بیکاری همراه هستند، در نظر گرفته شوند.
نتایج این پروژه تحقیقاتی با عنوان «بررسی خشونت خانگی و عوامل مرتبط با آن طی پاندمی کووید-۱۹ در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی در ایران» در پایگاه نتایج پژوهشهای سلامت کشور منتشر شده و مریم قراچه، فهیمه رنجبر، لیلا الله قلی، بایک حسنلویی، مژگان میرغفوروند، ابوعلی ودادهیر، شایسته جهانفر؛ پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی ایران در انجام آن مشارکت داشتند.
▪️منبع: ایسنا
▪️تصویر: پوستر سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۲۰
@bidarzani
بررسیهای یک مطالعه درباره شیوع خشونت خانگی علیه زنان در پنج شهر تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اهواز نشان داد که حدود 77 درصد از زنان حداقل یک نوع خشونت را دوران قرنطینه همهگیری کووید-19 تجربه کردهاند.
به گزارش ایسنا، همهگیری کووید- ۱۹ یک بحران جهانی بهداشت عمومی است که با آثار عمیق بر همه جنبههای جامعه همراه است. با وجود این که اقداماتی مانند فاصلهگذاری اجتماعی میتواند این بیماری را کنترل کند، اما ممکن است باعث ایجاد موقعیت استرسزایی شود که اشکال مختلف خشونت علیه زنان را تشدید کند.
با توجه به اهمیت این موضوع پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی ایران با انجام یک مطالعه شیوع خشونت خانگی علیه زنان را در دوران قرنطینه کووید-۱۹، در پنج شهر تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اهواز بررسی کردند. همچنین در این مطالعه عوامل مرتبط با خشونت خانگی در دوران قرنطینه کووید-۱۹ نیز شناسایی شد.
بررسیهای این مطالعه نشان داد که از بین پنج هزار و ۳۱۷ زن، چهار هزار و ۱۰۷ نفر (۷۷.۲ درصد) حداقل یکی از انواع خشونت را در دوران قرنطینه تجربه کرده بودند که از این میان، ۹۱.۲ درصد خشونت روانی، ۶۵.۸ درصد خشونت جسمی، ۴۲.۶ درصد خشونت جنسی و ۳۸.۲ درصد خشونت منجر به صدمه را تجربه کرده اند.
طبق نتایج بهدست آمده از این مطالعه، خشونت در زنان جوانتر، کمسوادتر و زنان با حمایت اجتماعی ضعیف، شایعتر بود. تجربه خشونت در زنان با وضعیت اقتصادی ضعیف تقریبا چهار برابر بیشتر از زنان دارای وضعیت اقتصادی خوب بود. همچنین مشخص شد که مصرف الکل و مواد مخدر با خشونت خانگی رابطه داشت.
به گفته پژوهشگران این مطالعه، به منظور مدیریت بهتر همهگیری، ضروری است آثار اقتصادی-اجتماعی سیاستگذاریهای مدیریت بیماری که با افزایش فقر و بیکاری همراه هستند، در نظر گرفته شوند.
نتایج این پروژه تحقیقاتی با عنوان «بررسی خشونت خانگی و عوامل مرتبط با آن طی پاندمی کووید-۱۹ در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی در ایران» در پایگاه نتایج پژوهشهای سلامت کشور منتشر شده و مریم قراچه، فهیمه رنجبر، لیلا الله قلی، بایک حسنلویی، مژگان میرغفوروند، ابوعلی ودادهیر، شایسته جهانفر؛ پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی ایران در انجام آن مشارکت داشتند.
▪️منبع: ایسنا
▪️تصویر: پوستر سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۲۰
@bidarzani
🟣 تداوم زن کشیها، قتل یک زن توسط همسرش در پیرانشهر
بهگزارش خبرگزاری هرانا، یک زن اهل روستای سیلوە پیرانشهر بهنام «گلاله دهار» که چندی پیش توسط همسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دچار مرگ مغزی شده بود، پس از دو هفته مراقبت پزشکی، امروز دوشنبه ٣ آبان ۱۴۰۰، جان خود را از دست داد.
در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است، همسر مقتول پس از مرگ نامبرده متواری شده است.
بر اساس این گزارش، اعضای بدن گلاله دهار پس از مرگ وی با رضایت خانوادەاش اهدا شده است.
#زن_کشی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بهگزارش خبرگزاری هرانا، یک زن اهل روستای سیلوە پیرانشهر بهنام «گلاله دهار» که چندی پیش توسط همسرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دچار مرگ مغزی شده بود، پس از دو هفته مراقبت پزشکی، امروز دوشنبه ٣ آبان ۱۴۰۰، جان خود را از دست داد.
در این گزارش به نقل از یک منبع مطلع آمده است، همسر مقتول پس از مرگ نامبرده متواری شده است.
بر اساس این گزارش، اعضای بدن گلاله دهار پس از مرگ وی با رضایت خانوادەاش اهدا شده است.
#زن_کشی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
بیانیهی مشترک انجمنهای قلم (پن) سیدنی و ملبورن در اعتراض به اجرای حکم زندان آرش گنجی
۳۰ مهرماه انجمنهای قلم سیدنی و ملبورن در بیانیهای مشترک احضار آرش گنجی، مترجم و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران را برای اجرای حکم زندان محکوم کردند.
این بیانیه با اشاره به جزئیات پروندهی گنجی و دغدغههای او دربارهی آزادی بیان در خاورمیانه، بخشی از پیام او خطاب به انجمن قلم سیدنی را نیز در متن بازنشر کرده است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «آرش به سه نویسندهی ایرانی دیگر – رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن– میپیوندد که هم اکنون به دلیل آثار انتقادیشان در زندان اوین به بند کشیده شدهاند. این نویسندگان هر سه عضو کانون نویسندگان ایران هستند، که بهتازگی انجمن قلم آمریکا جایزهی «آزادی برای نوشتن» را به آنان اهدا کرد. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، رژیم ایران چندین عضو کانون نویسندگان ایران را ترور کرد، به قتل رساند و قصد داشت که جان برخی اعضای دیگر را هم بگیرد.»
انجمنهای قلم سیدنی و ملبورن در انتهای بیانیه خواهان آزادی بیدرنگ اعضای کانون نویسندگان ایران و تمام زندانیان سیاسی ایران شدهاند.
ترجمهی فارسی بیانیه در ادامه آمده است:
یازده سال زندان آرش گنجی و سرکوب آزادی بیان در ایران
رژیم ایران بار دیگر نشان داد که دشمن قسمخوردهی آزادی است. روز شنبه ۱۶ اکتبر ۱۴۰۰، آرش گنجی، نویسنده، که پیشتر با تقاضایش برای تجدیدنظر در حکم یازده سالهی زندانش مخالفت شده بود، برای اجرای این حکم به زندان مخوف اوین فراخوانده شد. قاضیای که این حکم را صادر کرده همان مقیسه است که او را به نام ناصریان نیز میشناسند و در محاکمهای که هم اکنون در دادگاهی در استکهلمِ سوئد دربارهی قتل عام هزاران زندانی سیاسیِ ایرانی در سال ۱۹۸۸ [۱۳۶۷] در جریان است، بارها از او نام برده شده است.
آرش گنجی، نویسنده و مترجم سرشناس و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران است که خواهان آزادی بیان و پایان دادن به سانسور در ایران است. گنجی در دسامبر ۲۰۱۹ دستگیر و به خاطر ترجمهی کتابی دربارهی جنبش کردهای شمالِ سوریه به مدت ۲۹ روز در زندان اوین به بند کشیده شد. سال بعد، او پس از محاکمه به چند اتهام از جمله اقدام علیه امنیت کشور به یازده سال زندان محکوم شد.
گنجی، در ژوئن ۲۰۲۱، در پیامی ویدئویی به انجمن قلم سیدنی [در استرالیا]، از آزادی بیان در سراسر خاورمیانه دفاع کرد و چنین گفت: «من نیز به خوبی میدانم که آزادی بیان روی کاغذ هیچگاه حق واقعی آزادی بیان را تضمین نمیکند و نباید به آن به عنوان راه حل نهایی نگریسته شود. اما نبود آن هم دست بسیاری از دولتها را باز میگذارد تا لگام گسیخته آن را لگدمال کنند. در عین حال این را نیز میدانم که حاکمیتها به سادگی تن به حق آزدی بیان نداده و نمیدهند. اما مبارزه برای آوردن حق آزادی بیان در قوانین اساسی رژیمهای خاورمیانه، صرف نظر از این که به نتیجه میرسد یا خیر، مبارزهی دمکراتیک عظیمی است که پیش از هر چیز زمینهساز وحدتها و همبستگیهای بینالمللی با سایر جنبشهای دمکراتیک اعم از جنبش طبقهی کارگر، جنبش زنان، جنبش محیط زیست، جنبش مهاجران و غیره میشود و خود مدرسهای برای تمرین مبارزه و انترناسیونالیسم است.»
آرش به سه نویسندهی ایرانی دیگر – رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن– میپیوندد که هم اکنون به دلیل آثار انتقادیشان در زندان اوین به بند کشیده شدهاند. این نویسندگان هر سه عضو کانون نویسندگان ایران هستند، که بهتازگی انجمن قلم آمریکا جایزهی «آزادی برای نوشتن» را به آنان اهدا کرد. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، رژیم ایران چندین عضو کانون نویسندگان ایران را ترور کرد، به قتل رساند و قصد داشت که جان برخی اعضای دیگر را هم بگیرد.
رژیم ایران بهعبث میکوشد اندیشه و خلاقیت آرش گنجی را به بند کشد. تاریخ نشان داده است که اندیشهها عمل میشوند، صداها فریاد میشوند، و کلمهها دیوارهای زندان را در مینوردند و به بیرون نفوذ میکنند. دستان همبستگی بینالمللی به فراسوی دیوارهای اوین خواهند رسید، از این چهار عضو کانون نویسندگان ایران حمایت خواهند کرد، به استبداد پایان خواهند داد و همهی آنان را آزاد خواهند ساخت.
انجمنهای قلم سیدنی و ملبورن خواهان آزادی بیدرنگ اعضای کانون نویسندگان ایران و تمام زندانیان سیاسی ایران هستند. ما التزام به منشور سازمان ملل متحد دربارهی حقوق بشر را به دولت ایران یادآوری میکنیم، و از او میخواهیم به تمام آزادیها احترام گذارد و به هر گونه اعدام و شکنجه و اذیت و آزار جسمی و روحی پایان دهد.
انجمنهای قلم (پن) سیدنی و ملبورن
۲۲ اکتبر ۲۰۲۱
@etehadesarasari
@bidarzani
۳۰ مهرماه انجمنهای قلم سیدنی و ملبورن در بیانیهای مشترک احضار آرش گنجی، مترجم و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران را برای اجرای حکم زندان محکوم کردند.
این بیانیه با اشاره به جزئیات پروندهی گنجی و دغدغههای او دربارهی آزادی بیان در خاورمیانه، بخشی از پیام او خطاب به انجمن قلم سیدنی را نیز در متن بازنشر کرده است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «آرش به سه نویسندهی ایرانی دیگر – رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن– میپیوندد که هم اکنون به دلیل آثار انتقادیشان در زندان اوین به بند کشیده شدهاند. این نویسندگان هر سه عضو کانون نویسندگان ایران هستند، که بهتازگی انجمن قلم آمریکا جایزهی «آزادی برای نوشتن» را به آنان اهدا کرد. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، رژیم ایران چندین عضو کانون نویسندگان ایران را ترور کرد، به قتل رساند و قصد داشت که جان برخی اعضای دیگر را هم بگیرد.»
انجمنهای قلم سیدنی و ملبورن در انتهای بیانیه خواهان آزادی بیدرنگ اعضای کانون نویسندگان ایران و تمام زندانیان سیاسی ایران شدهاند.
ترجمهی فارسی بیانیه در ادامه آمده است:
یازده سال زندان آرش گنجی و سرکوب آزادی بیان در ایران
رژیم ایران بار دیگر نشان داد که دشمن قسمخوردهی آزادی است. روز شنبه ۱۶ اکتبر ۱۴۰۰، آرش گنجی، نویسنده، که پیشتر با تقاضایش برای تجدیدنظر در حکم یازده سالهی زندانش مخالفت شده بود، برای اجرای این حکم به زندان مخوف اوین فراخوانده شد. قاضیای که این حکم را صادر کرده همان مقیسه است که او را به نام ناصریان نیز میشناسند و در محاکمهای که هم اکنون در دادگاهی در استکهلمِ سوئد دربارهی قتل عام هزاران زندانی سیاسیِ ایرانی در سال ۱۹۸۸ [۱۳۶۷] در جریان است، بارها از او نام برده شده است.
آرش گنجی، نویسنده و مترجم سرشناس و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران است که خواهان آزادی بیان و پایان دادن به سانسور در ایران است. گنجی در دسامبر ۲۰۱۹ دستگیر و به خاطر ترجمهی کتابی دربارهی جنبش کردهای شمالِ سوریه به مدت ۲۹ روز در زندان اوین به بند کشیده شد. سال بعد، او پس از محاکمه به چند اتهام از جمله اقدام علیه امنیت کشور به یازده سال زندان محکوم شد.
گنجی، در ژوئن ۲۰۲۱، در پیامی ویدئویی به انجمن قلم سیدنی [در استرالیا]، از آزادی بیان در سراسر خاورمیانه دفاع کرد و چنین گفت: «من نیز به خوبی میدانم که آزادی بیان روی کاغذ هیچگاه حق واقعی آزادی بیان را تضمین نمیکند و نباید به آن به عنوان راه حل نهایی نگریسته شود. اما نبود آن هم دست بسیاری از دولتها را باز میگذارد تا لگام گسیخته آن را لگدمال کنند. در عین حال این را نیز میدانم که حاکمیتها به سادگی تن به حق آزدی بیان نداده و نمیدهند. اما مبارزه برای آوردن حق آزادی بیان در قوانین اساسی رژیمهای خاورمیانه، صرف نظر از این که به نتیجه میرسد یا خیر، مبارزهی دمکراتیک عظیمی است که پیش از هر چیز زمینهساز وحدتها و همبستگیهای بینالمللی با سایر جنبشهای دمکراتیک اعم از جنبش طبقهی کارگر، جنبش زنان، جنبش محیط زیست، جنبش مهاجران و غیره میشود و خود مدرسهای برای تمرین مبارزه و انترناسیونالیسم است.»
آرش به سه نویسندهی ایرانی دیگر – رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، و کیوان باژن– میپیوندد که هم اکنون به دلیل آثار انتقادیشان در زندان اوین به بند کشیده شدهاند. این نویسندگان هر سه عضو کانون نویسندگان ایران هستند، که بهتازگی انجمن قلم آمریکا جایزهی «آزادی برای نوشتن» را به آنان اهدا کرد. در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، رژیم ایران چندین عضو کانون نویسندگان ایران را ترور کرد، به قتل رساند و قصد داشت که جان برخی اعضای دیگر را هم بگیرد.
رژیم ایران بهعبث میکوشد اندیشه و خلاقیت آرش گنجی را به بند کشد. تاریخ نشان داده است که اندیشهها عمل میشوند، صداها فریاد میشوند، و کلمهها دیوارهای زندان را در مینوردند و به بیرون نفوذ میکنند. دستان همبستگی بینالمللی به فراسوی دیوارهای اوین خواهند رسید، از این چهار عضو کانون نویسندگان ایران حمایت خواهند کرد، به استبداد پایان خواهند داد و همهی آنان را آزاد خواهند ساخت.
انجمنهای قلم سیدنی و ملبورن خواهان آزادی بیدرنگ اعضای کانون نویسندگان ایران و تمام زندانیان سیاسی ایران هستند. ما التزام به منشور سازمان ملل متحد دربارهی حقوق بشر را به دولت ایران یادآوری میکنیم، و از او میخواهیم به تمام آزادیها احترام گذارد و به هر گونه اعدام و شکنجه و اذیت و آزار جسمی و روحی پایان دهد.
انجمنهای قلم (پن) سیدنی و ملبورن
۲۲ اکتبر ۲۰۲۱
@etehadesarasari
@bidarzani