بيدارزنى
Photo
🟣 «روزانه، هزار انقلاب کوچک»
گفتگویی با برخی فعالین «کارزار فمینیستی» در روژاوا
تهیهکنندگان: مایا چومی و یوهانا بروزه
برگرفته از نشریهی ریوُلت
برگردان: قباد بخشی
برشی از متن:
یک هیئت نمایندگی فمینیستی متشکل از شماری از زنان ساکن مناطق مختلف آلمان بهمدت سه ماه در سرزمین خودمختار روژاوا در سفر بود، با این هدف که #انقلاب_زنان در شمالشرقی سوریه را به چشم جهانیان آشکارتر کند. ما در یک بازهی زمانی طولانی، حول تجربیات، چالشها و چشماندازهای جنبش زنان با برخی اعضای این هیئت تبادل نظر کرده و پرسشها و دغدغههایی را در رابطه با وضعیت [جنبش] زنان در اروپا و روژاوا رد و بدل کردیم. حاصل کار، بحث وسیع و جامعی با زنان شرکتکننده در این کارزار شد که بخشی از گزارش مستند آن در اینجا ارائه میشود.
▪️در این رسانهها بهسختی میتوان یک گزارش پیدا کرد که در آن از تکوین و تکامل یک آلترناتیو در روژاوا حرفی به میان بیاید و همچنین از نقشی که زنان در آن به عهده گرفتهاند. نزد افکار عمومی چپ نیز طیف وسیع و متفاوتی از دیدگاهها در این زمینه وجود دارد: از آرمانیسازیِ کلیشهایِ روژاوا، که بهترین مثال برای آن، زنی جوان با گیسوان سیاه و کلاشینکوفی در دست است، تا مرزبندی کامل با روژاوا و نفی آن. در گفتگو با خبرنگاران و روزنامهنگاران متوجه شدیم که علاقه و کنجکاوی زیادی نسبت به حوزهی عملیات نظامی و مقاومت وجود دارد، ولی نه در موضوع خود پروژهی روژاوا.
▪️این پرسش، که «انقلاب چگونه میتواند یک چشمانداز دائمی و پایدار ارائه کند، امنیت ایجاد کند»؟ روز به روز بهطور برجستهتری مطرح میشود. ضمانت حفظ و یا ایجاد زیرساختهایی که پاسخگوی نیازهای عمومی باشند، در سایهی تهدید دائمی جنگ و تحریم اقتصادی، بهرسمیت شناختهنشدن روژاوا از جانب بسیاری از دولتها و مشخصا کمبود نیروهای متخصص، تعهد بسیار دشوار است.
در این رابطه و اینجا ما هنوز به مسئلهی ضدتبلیغات اصلا نپرداختهایم. من شخصا بارها در مقالههای مختلف خواندهام که جنبش در اینجا درحقیقت کاملا اقتدارگرا و وهنِ انسان است و #آزادی_زنان فقط یک پوشش تبلیغاتی برای پنهانکردن واقعیت آن محسوب میشود. این نگاه، یک رسوایی وحشتناک و یک رویکرد آشکارا سکسیستی است. چون این نگاه دوباره زنی را به تصویر میکشد که اساساً نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد.
▪️متن کامل این ترجمه که در اسفند ۱۳۹۷ تهیه شده، در وبسایت کارگاه دیالکتیک در دسترس است:
https://kaargaah.net/?p=795
@kdialectic
@bidarzani
گفتگویی با برخی فعالین «کارزار فمینیستی» در روژاوا
تهیهکنندگان: مایا چومی و یوهانا بروزه
برگرفته از نشریهی ریوُلت
برگردان: قباد بخشی
برشی از متن:
یک هیئت نمایندگی فمینیستی متشکل از شماری از زنان ساکن مناطق مختلف آلمان بهمدت سه ماه در سرزمین خودمختار روژاوا در سفر بود، با این هدف که #انقلاب_زنان در شمالشرقی سوریه را به چشم جهانیان آشکارتر کند. ما در یک بازهی زمانی طولانی، حول تجربیات، چالشها و چشماندازهای جنبش زنان با برخی اعضای این هیئت تبادل نظر کرده و پرسشها و دغدغههایی را در رابطه با وضعیت [جنبش] زنان در اروپا و روژاوا رد و بدل کردیم. حاصل کار، بحث وسیع و جامعی با زنان شرکتکننده در این کارزار شد که بخشی از گزارش مستند آن در اینجا ارائه میشود.
▪️در این رسانهها بهسختی میتوان یک گزارش پیدا کرد که در آن از تکوین و تکامل یک آلترناتیو در روژاوا حرفی به میان بیاید و همچنین از نقشی که زنان در آن به عهده گرفتهاند. نزد افکار عمومی چپ نیز طیف وسیع و متفاوتی از دیدگاهها در این زمینه وجود دارد: از آرمانیسازیِ کلیشهایِ روژاوا، که بهترین مثال برای آن، زنی جوان با گیسوان سیاه و کلاشینکوفی در دست است، تا مرزبندی کامل با روژاوا و نفی آن. در گفتگو با خبرنگاران و روزنامهنگاران متوجه شدیم که علاقه و کنجکاوی زیادی نسبت به حوزهی عملیات نظامی و مقاومت وجود دارد، ولی نه در موضوع خود پروژهی روژاوا.
▪️این پرسش، که «انقلاب چگونه میتواند یک چشمانداز دائمی و پایدار ارائه کند، امنیت ایجاد کند»؟ روز به روز بهطور برجستهتری مطرح میشود. ضمانت حفظ و یا ایجاد زیرساختهایی که پاسخگوی نیازهای عمومی باشند، در سایهی تهدید دائمی جنگ و تحریم اقتصادی، بهرسمیت شناختهنشدن روژاوا از جانب بسیاری از دولتها و مشخصا کمبود نیروهای متخصص، تعهد بسیار دشوار است.
در این رابطه و اینجا ما هنوز به مسئلهی ضدتبلیغات اصلا نپرداختهایم. من شخصا بارها در مقالههای مختلف خواندهام که جنبش در اینجا درحقیقت کاملا اقتدارگرا و وهنِ انسان است و #آزادی_زنان فقط یک پوشش تبلیغاتی برای پنهانکردن واقعیت آن محسوب میشود. این نگاه، یک رسوایی وحشتناک و یک رویکرد آشکارا سکسیستی است. چون این نگاه دوباره زنی را به تصویر میکشد که اساساً نمیتواند برای خود تصمیم بگیرد.
▪️متن کامل این ترجمه که در اسفند ۱۳۹۷ تهیه شده، در وبسایت کارگاه دیالکتیک در دسترس است:
https://kaargaah.net/?p=795
@kdialectic
@bidarzani
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟
نوشتهی: شکیبا عسگرپور
17 اوت 2021
🔸 طی سالهای گذشته، صدای رسای زنان معترض، دادخواه، مطالبهگر و یا «بدنهای مفرد شورشگر» همچون خطشکن فضاهایی راکد و منجمد منعکس شده است. از فریادهای تاریخساز زن معترض عرب و تکرار «آقا، مظاهرات سلمیه» تا ردیف اول اعتراضات صنفی، معیشتی و یا همراهی با بدنهی دیگر کارگران، این زنان هستند که دلیرانه و متکی بر خشمی ناشی از سالها انباشتِ «گستره» تبعیض و خشونت، صدا و حضورشان، فضا و مکان را تسخیر میکند.
به موازات این دینامیسم طبقاتی و جنسیتی و بحرانهای درونْ قدرتِ پیاپی، خیزشهای شهری در اتحاد با اعتراضات خوزستان شکل گرفت. پس از طرح مطالبات مشترک و اعتصابات هفتتپه و مابقی تشکلهای کارگری، حالا بزرگترین اعتصاب «واحدهای نفت، گاز و پتروشیمی» وارد دومین ماه خود شده است و دامنهی این اعتصاب، بیش از ۱۱۴ مرکز نفتی را دربرگرفته است.
🔸 از «کمیته زنان» کارخانه ماشینسازی تبریز و اعلان اتحاد با کارگران زنِ «بدون قرارداد کاری» آذرالکتریک در ۵ خرداد ۱۳۵۸ تا حضور کارگران زن در اعتصابات عظیم نفت در ۵ خرداد ۱۴۰۰، یک تاریخ ۴۲ ساله از اقتصاد سیاسی اشتغال زنان وجود دارد. از ایستادگی زنان روستاهای لاهیجان و سیاهکل مقابل ماموران مراتع و جنگلبانی رژیم شاه تا وادار نمودن دولت احمدینژاد در عقبنشینی، عدم پرداخت قبوض برق/آب/گاز و مخالفت با تبعات ویرانگر اقتصادی آزادسازی قیمتها، یک تاریخ مقاومت روزمره تهیدستان جریان دارد.
🔸 با مجزا قراردادن بدنهی فعالان حقوق زنان و نقش آنان در آگاهیبخشی، احقاق حقوق زنان و ایستادگی علیه آپارتاید جنسیتی، اقتصادی و سیاسی، تاریخ صفوف زنان دانشجو در عرصههای سیاسی و همچنین جریانات صنفی «معلمان» و «پرستارانِ» زن طی سالهای گذشته، میتوانیم وجوهِ دیگرِ نقش زنان و اعتراضات آنان را در سه بخش:
الف) کارگران و بیثباتکاران، ب) بدنهی حمایتگر و ج) کالبدهای مطرود و شورشگر قرار دهیم.
🔸 اما پیش از بررسی این موارد، نگاهی به ظهور، عملکرد و افول «سازمانهای سیاسی زنان» در سه سال حیاتی پس از انقلاب ۵۷ تا سرکوب تابستان ۶۰ درج شده است، چرا که پاسخ به این پرسشها بسیار ضروری است:
۱) آیا آلترناتیو رهاییبخش در زمان فعلی، نوعی بازیابیِ صرفِ همان سازمانها خواهد بود؟
۲) آیا وجود سازمانهای سیاسی زنان، مانع از شکل مبارزهی «خودانگیخته» و «غیر متشکل» زنان میشد؟
۳) در اطلاق این انقلاب زنانه، تبعات شیوهی تولید سرمایهداری ایران با محوریت تحمیل رنج مضاعف بر زنان و ضرورت گذار از آن بررسی شده است؟ و یا بدیلهای بوروکراتیک آن در یک «بورژوازی ملی» از جانب یک پارلمانیسمِ کمترِ نابرابر و جنسیتزده خواهد بود؟
۴) آیا شاخص جنسیت و زنانه بودنِ چهرهی اعتراضات باعث اطلاق گزارهی انقلاب زنانه میشود؟ و اگر پاسخ مثبت است، بر چه بستر مادی و تشکلیابی، از بالقوگی این انقلاب گفته میشود؟
🔹متن کامل این مقاله را در #وبسایت_نقد بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2r9
#شکیبا_عسگرپور #مبارزه_طبقاتی #پاندمی_کرونا
#انقلاب_زنانه #جنبش_زنان #ستم_جنسیتی
👇🏽
@naghd_com
@bidarzani
▫️ همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟
نوشتهی: شکیبا عسگرپور
17 اوت 2021
🔸 طی سالهای گذشته، صدای رسای زنان معترض، دادخواه، مطالبهگر و یا «بدنهای مفرد شورشگر» همچون خطشکن فضاهایی راکد و منجمد منعکس شده است. از فریادهای تاریخساز زن معترض عرب و تکرار «آقا، مظاهرات سلمیه» تا ردیف اول اعتراضات صنفی، معیشتی و یا همراهی با بدنهی دیگر کارگران، این زنان هستند که دلیرانه و متکی بر خشمی ناشی از سالها انباشتِ «گستره» تبعیض و خشونت، صدا و حضورشان، فضا و مکان را تسخیر میکند.
به موازات این دینامیسم طبقاتی و جنسیتی و بحرانهای درونْ قدرتِ پیاپی، خیزشهای شهری در اتحاد با اعتراضات خوزستان شکل گرفت. پس از طرح مطالبات مشترک و اعتصابات هفتتپه و مابقی تشکلهای کارگری، حالا بزرگترین اعتصاب «واحدهای نفت، گاز و پتروشیمی» وارد دومین ماه خود شده است و دامنهی این اعتصاب، بیش از ۱۱۴ مرکز نفتی را دربرگرفته است.
🔸 از «کمیته زنان» کارخانه ماشینسازی تبریز و اعلان اتحاد با کارگران زنِ «بدون قرارداد کاری» آذرالکتریک در ۵ خرداد ۱۳۵۸ تا حضور کارگران زن در اعتصابات عظیم نفت در ۵ خرداد ۱۴۰۰، یک تاریخ ۴۲ ساله از اقتصاد سیاسی اشتغال زنان وجود دارد. از ایستادگی زنان روستاهای لاهیجان و سیاهکل مقابل ماموران مراتع و جنگلبانی رژیم شاه تا وادار نمودن دولت احمدینژاد در عقبنشینی، عدم پرداخت قبوض برق/آب/گاز و مخالفت با تبعات ویرانگر اقتصادی آزادسازی قیمتها، یک تاریخ مقاومت روزمره تهیدستان جریان دارد.
🔸 با مجزا قراردادن بدنهی فعالان حقوق زنان و نقش آنان در آگاهیبخشی، احقاق حقوق زنان و ایستادگی علیه آپارتاید جنسیتی، اقتصادی و سیاسی، تاریخ صفوف زنان دانشجو در عرصههای سیاسی و همچنین جریانات صنفی «معلمان» و «پرستارانِ» زن طی سالهای گذشته، میتوانیم وجوهِ دیگرِ نقش زنان و اعتراضات آنان را در سه بخش:
الف) کارگران و بیثباتکاران، ب) بدنهی حمایتگر و ج) کالبدهای مطرود و شورشگر قرار دهیم.
🔸 اما پیش از بررسی این موارد، نگاهی به ظهور، عملکرد و افول «سازمانهای سیاسی زنان» در سه سال حیاتی پس از انقلاب ۵۷ تا سرکوب تابستان ۶۰ درج شده است، چرا که پاسخ به این پرسشها بسیار ضروری است:
۱) آیا آلترناتیو رهاییبخش در زمان فعلی، نوعی بازیابیِ صرفِ همان سازمانها خواهد بود؟
۲) آیا وجود سازمانهای سیاسی زنان، مانع از شکل مبارزهی «خودانگیخته» و «غیر متشکل» زنان میشد؟
۳) در اطلاق این انقلاب زنانه، تبعات شیوهی تولید سرمایهداری ایران با محوریت تحمیل رنج مضاعف بر زنان و ضرورت گذار از آن بررسی شده است؟ و یا بدیلهای بوروکراتیک آن در یک «بورژوازی ملی» از جانب یک پارلمانیسمِ کمترِ نابرابر و جنسیتزده خواهد بود؟
۴) آیا شاخص جنسیت و زنانه بودنِ چهرهی اعتراضات باعث اطلاق گزارهی انقلاب زنانه میشود؟ و اگر پاسخ مثبت است، بر چه بستر مادی و تشکلیابی، از بالقوگی این انقلاب گفته میشود؟
🔹متن کامل این مقاله را در #وبسایت_نقد بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2r9
#شکیبا_عسگرپور #مبارزه_طبقاتی #پاندمی_کرونا
#انقلاب_زنانه #جنبش_زنان #ستم_جنسیتی
👇🏽
@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟
نوشتهی: شکیبا عسگرپور پاسخ به این پرسشها بسیار ضروری است: ۱) آیا آلترناتیو رهاییبخش در زمان فعلی، نوعی بازیابیِ صرفِ همان سازمانها خواهد بود؟ ۲) آیا وجود سازمانهای سیاسی زنان، مانع از شکل مبار…
بيدارزنى
Photo
🟣 فمینیسم و سیاست منابع اشتراکی
✍🏽 سیلویا فدریچی
مترجم: طلیعه حسینی
از متن: «حداقل از زمانی که زاپاتیستها در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۳ زوکالو در سن کریستوبال د لاس کاساس را به تصرف خود درآوردند تا علیه قانون انحلال زمینهای اجیدوی مکزیک قیام کنند، مفهوم «منابع اشتراکی» میان چپهای رادیکال، چه در سطح بینالملل و چه در ایالات متحده، بر سر زبانها افتاد و بدل به مبنایی برای تلاقی آنارشیستها، مارکسیستها، سوسیالیستها، بومشناسان و اکوفمینیستها شد.
⚪️ دلایل بسیاری وجود دارد که چرا چنین ایدهی ظاهراً کهنی، به محور بحثهای سیاسی جنبشهای اجتماعی معاصر بدل شده است، اما دو دلیل به شکل بهخصوصی برجسته است. اولی افول الگوی دولتگرایانه از #انقلاب است، یعنی همان الگویی که دههها تلاشهای جنبشهای رادیکال را جهت ساخت جایگزینی برای سرمایهداری تضعیف میکرد. دیگری این است که تلاش نئولیبرالی برای تنزل هر فرمی از زندگی و دانش به منطق بازار، منجر به افزایش آگاهی ما در مورد خطرات زندگی در دنیایی شده است که در آن، جز از طریق ارتباطهای مالی، به دریاها، درختها، حیوانها و همنوعهایمان دسترسی نداریم. «حصارکشیهای جدید» دنیایی از اموال و روابط مشترک را آشکار کرد که پیش از اینکه در معرض تهدید خصوصیسازی قرار گیرند، بسیاری فکر میکردند منقرض شدهاند یا ارزشی ندارند. حصارکشیهای جدید به شکلی آیرونیک نشان داد که نه تنها منابع اشتراکی ناپدید نشدهاند، بلکه همواره فرمهای جدیدی از مشارکت اجتماعی در حال تولید هستند، همچون ساحتهایی از زندگی که پیش از این وجود نداشت مانند اینترنت.
⚪️ ایدهی منبع/منابع اشتراکی، در چنین بستری، جایگزینی منطقی و تاریخی ارائه میدهد هم برای اموال دولتی و شخصی و هم دولت و بازار، که ما را قادر میسازد تا این افسانهها را رد کنیم که نباید آنها را جزء امکانهای سیاسیمان بدانیم یا اینکه امکانهای سیاسیمان را تنها محدود به آنها بدانیم. این ایده همچنین بهعنوان مفهومی اتحادبخش، عملکردی ایدئولوژیک نیز یافته است که جامعهای مشارکتی را از پیش ترسیم میکند که چپ رادیکال همواره در تلاش برای خلق آن بوده است. با اینحال، علاوه بر تفاوتهای چشمگیر در تفسیرهای مختلف از این مفهوم، ابهاماتی نیز در آنها به چشم میخورد که اگر میخواهیم اصل منابع اشتراکی را به یک پروژهی سیاسی منسجم بدل کنیم باید ابتدا این ابهامات را برطرف سازیم.
⚪️ مثلاً اینکه اصلاً چهچیزی منبعی اشتراکی را برمیسازد؟ ما زمین، آب و هوای مشترک داریم، منابع دیجیتالی مشترک؛ حقوقی که کسب کردهایم (مانند مستمری تأمین اجتماعی)، زبان، کتابخانهها و میراث مشترک فرهنگهای گذشته همگی معمولاً بهمثابه منابعی اشتراکی توصیف میشوند. اما آیا همهی این منابع اشتراکی از نظر بالقوگیهای سیاسیشان با یکدیگر برابرند؟ آیا با یکدیگر قابل قیاسند؟ از کجا مطمئن شویم که آنها طرح وحدتی تحمیلی را در سر ندارند؟ و در نهایت، آیا باید در مورد «منابع اشتراکی» به صورت جمع حرف بزنیم یا مانند پیشنهاد مارکسیستهای خودمختارگرا، از «منبع اشتراکی» نام ببریم، مفهومی که از نظر آنها اشاره به روابطی اجتماعی دارد که مشخصه ی فرم مسلط تولید در عصر پسافوردی است.
▪️من در این مقاله با درنظرداشتن سؤالات بالا، از دیدگاهی فمینیستی به سیاست منابع اشتراکی مینگرم، دیدگاهی که در آن، «فمینیست» به منظری ارجاع دارد که مبارزاتی علیه #تبعیض_جنسی و #کار_بازتولیدی مضاعف آن را شکل داده است. کار بازتولیدی که همچون سنگ بنایی است که جامعه بر آن استوار است و هر الگویی از سازمان اجتماعی را باید از طریق آن محک زد. به نظر من مداخلهای فمینیستی، برای رسیدن به تعریف بهتر در مورد سیاست منابع اشتراکی و همچنین یافتن شرایطی برای بدلکردن این اصل به مبنای مبارزهای ضد سرمایهداری ضروری است. اما دو معضل عمده، اهمیت ویژهی این تلاشها را نشان میدهد».
#مارکسیسم_فمینیسم #اکوفمینیسم
#تبعات_نئولیبرالیسم
ادامهی متن را در وبسایت حلقهی تجریش بخوانید:
https://www.tajrishcircle.org/jou14/
@bidarzani
✍🏽 سیلویا فدریچی
مترجم: طلیعه حسینی
از متن: «حداقل از زمانی که زاپاتیستها در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۳ زوکالو در سن کریستوبال د لاس کاساس را به تصرف خود درآوردند تا علیه قانون انحلال زمینهای اجیدوی مکزیک قیام کنند، مفهوم «منابع اشتراکی» میان چپهای رادیکال، چه در سطح بینالملل و چه در ایالات متحده، بر سر زبانها افتاد و بدل به مبنایی برای تلاقی آنارشیستها، مارکسیستها، سوسیالیستها، بومشناسان و اکوفمینیستها شد.
⚪️ دلایل بسیاری وجود دارد که چرا چنین ایدهی ظاهراً کهنی، به محور بحثهای سیاسی جنبشهای اجتماعی معاصر بدل شده است، اما دو دلیل به شکل بهخصوصی برجسته است. اولی افول الگوی دولتگرایانه از #انقلاب است، یعنی همان الگویی که دههها تلاشهای جنبشهای رادیکال را جهت ساخت جایگزینی برای سرمایهداری تضعیف میکرد. دیگری این است که تلاش نئولیبرالی برای تنزل هر فرمی از زندگی و دانش به منطق بازار، منجر به افزایش آگاهی ما در مورد خطرات زندگی در دنیایی شده است که در آن، جز از طریق ارتباطهای مالی، به دریاها، درختها، حیوانها و همنوعهایمان دسترسی نداریم. «حصارکشیهای جدید» دنیایی از اموال و روابط مشترک را آشکار کرد که پیش از اینکه در معرض تهدید خصوصیسازی قرار گیرند، بسیاری فکر میکردند منقرض شدهاند یا ارزشی ندارند. حصارکشیهای جدید به شکلی آیرونیک نشان داد که نه تنها منابع اشتراکی ناپدید نشدهاند، بلکه همواره فرمهای جدیدی از مشارکت اجتماعی در حال تولید هستند، همچون ساحتهایی از زندگی که پیش از این وجود نداشت مانند اینترنت.
⚪️ ایدهی منبع/منابع اشتراکی، در چنین بستری، جایگزینی منطقی و تاریخی ارائه میدهد هم برای اموال دولتی و شخصی و هم دولت و بازار، که ما را قادر میسازد تا این افسانهها را رد کنیم که نباید آنها را جزء امکانهای سیاسیمان بدانیم یا اینکه امکانهای سیاسیمان را تنها محدود به آنها بدانیم. این ایده همچنین بهعنوان مفهومی اتحادبخش، عملکردی ایدئولوژیک نیز یافته است که جامعهای مشارکتی را از پیش ترسیم میکند که چپ رادیکال همواره در تلاش برای خلق آن بوده است. با اینحال، علاوه بر تفاوتهای چشمگیر در تفسیرهای مختلف از این مفهوم، ابهاماتی نیز در آنها به چشم میخورد که اگر میخواهیم اصل منابع اشتراکی را به یک پروژهی سیاسی منسجم بدل کنیم باید ابتدا این ابهامات را برطرف سازیم.
⚪️ مثلاً اینکه اصلاً چهچیزی منبعی اشتراکی را برمیسازد؟ ما زمین، آب و هوای مشترک داریم، منابع دیجیتالی مشترک؛ حقوقی که کسب کردهایم (مانند مستمری تأمین اجتماعی)، زبان، کتابخانهها و میراث مشترک فرهنگهای گذشته همگی معمولاً بهمثابه منابعی اشتراکی توصیف میشوند. اما آیا همهی این منابع اشتراکی از نظر بالقوگیهای سیاسیشان با یکدیگر برابرند؟ آیا با یکدیگر قابل قیاسند؟ از کجا مطمئن شویم که آنها طرح وحدتی تحمیلی را در سر ندارند؟ و در نهایت، آیا باید در مورد «منابع اشتراکی» به صورت جمع حرف بزنیم یا مانند پیشنهاد مارکسیستهای خودمختارگرا، از «منبع اشتراکی» نام ببریم، مفهومی که از نظر آنها اشاره به روابطی اجتماعی دارد که مشخصه ی فرم مسلط تولید در عصر پسافوردی است.
▪️من در این مقاله با درنظرداشتن سؤالات بالا، از دیدگاهی فمینیستی به سیاست منابع اشتراکی مینگرم، دیدگاهی که در آن، «فمینیست» به منظری ارجاع دارد که مبارزاتی علیه #تبعیض_جنسی و #کار_بازتولیدی مضاعف آن را شکل داده است. کار بازتولیدی که همچون سنگ بنایی است که جامعه بر آن استوار است و هر الگویی از سازمان اجتماعی را باید از طریق آن محک زد. به نظر من مداخلهای فمینیستی، برای رسیدن به تعریف بهتر در مورد سیاست منابع اشتراکی و همچنین یافتن شرایطی برای بدلکردن این اصل به مبنای مبارزهای ضد سرمایهداری ضروری است. اما دو معضل عمده، اهمیت ویژهی این تلاشها را نشان میدهد».
#مارکسیسم_فمینیسم #اکوفمینیسم
#تبعات_نئولیبرالیسم
ادامهی متن را در وبسایت حلقهی تجریش بخوانید:
https://www.tajrishcircle.org/jou14/
@bidarzani
🟣 شب گذشته، #عرفان_زمانی با شلیک گلولهی ماموران امنیتی در #لاهیجان کشته شد. ماموران او را به گوشه خیابان منتقل کردند، با شلیک گلوله هر کسی که قصد کمک به وی را داشت دور کردند، او را به بیمارستان منتقل نکردند و آنقدر بالای سر او ایستادند تا جان سپرد.
قتل فجیع معترضان توسط وحوش سرکوبگر، در چشمان مردم، بسیار آشناست. تاریخ ۴۴ سالهی حکومت، مملو از خاورانها، اعدامهای صحرایی دهه شصت، کشتار معترضان در خیابان و زیر شکنجه است. اما هر فاجعهای از این دست، همچون قطرهای از دریای خون، ایمان و باور به #دادخواهی و #انقلاب را صدچندان میکند.
▪️قرار دادن دستههای گل در محل جان سپردن عرفان زمانی، امشب ۱۳ آبانماه، لاهیجان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
قتل فجیع معترضان توسط وحوش سرکوبگر، در چشمان مردم، بسیار آشناست. تاریخ ۴۴ سالهی حکومت، مملو از خاورانها، اعدامهای صحرایی دهه شصت، کشتار معترضان در خیابان و زیر شکنجه است. اما هر فاجعهای از این دست، همچون قطرهای از دریای خون، ایمان و باور به #دادخواهی و #انقلاب را صدچندان میکند.
▪️قرار دادن دستههای گل در محل جان سپردن عرفان زمانی، امشب ۱۳ آبانماه، لاهیجان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🟣 اردیبهشت ۱۳۶۵، #هاشمی_رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه:
«خانمهایی متاسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضیاند که مقداری از مویشان بیرون باشد...مردم حزبالله چندبار طغیان کردید و دیدید که در خیابانها ریختند و از همین تریبون نماز جمعه، وزیر کشور و دیگران خواهش کردند، به آنها وعده دادیم که اینها (زنان) خودشان آدم میشوند، باز میبینیم مثل اینکه اینها یک مقدار احتیاج به #خشونت دارند. (تکبیر نمازگزاران)»
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصاب #انقلاب
@bidarzani
«خانمهایی متاسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضیاند که مقداری از مویشان بیرون باشد...مردم حزبالله چندبار طغیان کردید و دیدید که در خیابانها ریختند و از همین تریبون نماز جمعه، وزیر کشور و دیگران خواهش کردند، به آنها وعده دادیم که اینها (زنان) خودشان آدم میشوند، باز میبینیم مثل اینکه اینها یک مقدار احتیاج به #خشونت دارند. (تکبیر نمازگزاران)»
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصاب #انقلاب
@bidarzani
🟣 بهگزارش فرهیختگان، طبق آخرین بهروزرسانی مرکز آمار در سال ۱۴۰۰، از ۱۴ میلیون نفر جمعیت تماما حاشیهنشین و زاغهها (که از آن بهعنوان سکونتگاه غیررسمی یاد میکنند)، همچنان #خوزستان با یکمیلیون و ۷۵۰ هزار نفر، در رتبه نخست قرار دارد.
پس از آن، خراسان، تهران و البرز در رتبههای بعدی قرار دارند.
#چپاول #فقر_سیستماتیک
#اعتراضات_سراسری #انقلاب
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
پس از آن، خراسان، تهران و البرز در رتبههای بعدی قرار دارند.
#چپاول #فقر_سیستماتیک
#اعتراضات_سراسری #انقلاب
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بيدارزنى
🟣 اقدامات لازم برای بیرون آوردن گلولهی ساچمهای #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژیان_ئازادی #اعتراضات_سراسری #همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت @bidarzani
🟣 توصیههای عمومی در مورد گلولههای ساچمهای و ارزیابی آسیب به سر
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصاب #انقلاب
@bidarzani
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#اعتصاب #انقلاب
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 Ballad of the Leilas
For all fighters for freedom and equality in Iran
he piece "Avaz-e-Leilaha" (#Ballad_of_the_Leilas) in English and Farsi is available here
——
کلیپ #آواز_لیلاها با زیرنویس انگلیسی
پیش از این کلیپ #آواز_لیلاها در شبکههای اجتماعی از جمله #صدای_ماهی_سیاه منتشر و از سوی سازندگان به کوشندگانِ #انقلاب_ژینا تقدیم شده بود. ترجمهی این سرود را به همراه توضیحات برخی مفاهیم آن جهت قابل فهم بودن برای مخاطب انگلیسی زبان به بیدارزنی برای انتشار فرستادند که آن را به پانویس این کلیپ افزودیم. دسترسی به متن فارسی و انگلیسی در اینجا موجود است.
#زن_زندگی_آزادی
#قیام_ژینا
#هنر_برای_انقاب
#woman_life_freedom
#Jina_Amini #Mahsa_Amini
@bidarzani
For all fighters for freedom and equality in Iran
he piece "Avaz-e-Leilaha" (#Ballad_of_the_Leilas) in English and Farsi is available here
——
کلیپ #آواز_لیلاها با زیرنویس انگلیسی
پیش از این کلیپ #آواز_لیلاها در شبکههای اجتماعی از جمله #صدای_ماهی_سیاه منتشر و از سوی سازندگان به کوشندگانِ #انقلاب_ژینا تقدیم شده بود. ترجمهی این سرود را به همراه توضیحات برخی مفاهیم آن جهت قابل فهم بودن برای مخاطب انگلیسی زبان به بیدارزنی برای انتشار فرستادند که آن را به پانویس این کلیپ افزودیم. دسترسی به متن فارسی و انگلیسی در اینجا موجود است.
#زن_زندگی_آزادی
#قیام_ژینا
#هنر_برای_انقاب
#woman_life_freedom
#Jina_Amini #Mahsa_Amini
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: بهتازگی «خبرآنلاین» به بررسی برخی از فحاشیها و توصیفهای مسئولان و رسانههای وابسته به حاکمیت، در ارتباط با زنان معترض و بیحجاب در خیابان و بازداشتشدگان قیام #زن_زندگی_آزادی پرداخته است.
«پری بلنده»، «اراذل»، «روسپی» و یا مثال از سرنوشت «زنان ایزدی» توسط نیروهای تروریستی داعش، برخی از مواردی است که طبق این گزارش از سوی «نیروهای سیاسی تندرو» بیان شده است.
ورای از این ادبیات جنسیتزده و حقیقتا متعفن، میبایست از سیاستها، قوانین ضدزن و جنسیتزده و کارنامهی جمهوری اسلامی در سرکوب سیستماتیک زنانْ یاد کرد که تنها مختص نیروهای اصطلاحا تندرو نبوده است بلکه تمامی طیفهای #اصلاحطلب و #اصولگرا و صدر تا ذیل ارگانها و رسانههای وابسته، در تثبیت «عادیسازی از جنایات علیه زنان»، نقشی کلیدی داشتند.
🔵 لازم به ذکر است که جمهوری اسلامی در خلال تظاهرات زنان معترض به #حجاب_اجباری طی سالهای ۵۷ تا ۶۲، بارها با تحقیرِ زنان شاغل در کابارهها و ارزشگذاری ایدئولوژیک از تعریف زن و حدود او، از «رقاصهای کابارهها» به عنوان پستترین مرتبهی زن در جامعه استفاده کرده است. اطلاق «روسپی»، «پری بلنده» و تحقیر کارگران جنسی نیز در راستای چنین رویکردی همواره به زنان معترض و بیحجاب، صورت گرفته است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#هیز_تویی_هرزه_تویی_زن_آزاده_منم
#اعتصاب_سراسری #انقلاب
@bidarzani
«پری بلنده»، «اراذل»، «روسپی» و یا مثال از سرنوشت «زنان ایزدی» توسط نیروهای تروریستی داعش، برخی از مواردی است که طبق این گزارش از سوی «نیروهای سیاسی تندرو» بیان شده است.
ورای از این ادبیات جنسیتزده و حقیقتا متعفن، میبایست از سیاستها، قوانین ضدزن و جنسیتزده و کارنامهی جمهوری اسلامی در سرکوب سیستماتیک زنانْ یاد کرد که تنها مختص نیروهای اصطلاحا تندرو نبوده است بلکه تمامی طیفهای #اصلاحطلب و #اصولگرا و صدر تا ذیل ارگانها و رسانههای وابسته، در تثبیت «عادیسازی از جنایات علیه زنان»، نقشی کلیدی داشتند.
🔵 لازم به ذکر است که جمهوری اسلامی در خلال تظاهرات زنان معترض به #حجاب_اجباری طی سالهای ۵۷ تا ۶۲، بارها با تحقیرِ زنان شاغل در کابارهها و ارزشگذاری ایدئولوژیک از تعریف زن و حدود او، از «رقاصهای کابارهها» به عنوان پستترین مرتبهی زن در جامعه استفاده کرده است. اطلاق «روسپی»، «پری بلنده» و تحقیر کارگران جنسی نیز در راستای چنین رویکردی همواره به زنان معترض و بیحجاب، صورت گرفته است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#هیز_تویی_هرزه_تویی_زن_آزاده_منم
#اعتصاب_سراسری #انقلاب
@bidarzani