بيدارزنى
4.36K subscribers
5.44K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
🟣آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات- بخش اول


✍🏽برگردان و تلخیص: فروغ سمیع‌نیا


💬متنی که در ادامه می‌خوانید، خلاصه‌ای از ترجمه‌ی «راهنمای سازمان‌دهندگان اجتماع» است. این راهنما را گروه «منابعی برای سازماندهی و تغییر اجتماعی» بر مبنای راهنمای مرکز «سازماندهی دانشگاه»منتشر کرده است. این راهنما با توجه به شرایط ایالات متحده آمریکا نگاشته شده است و در بسیاری موارد با جامعه ما همخوانی ندارد. به همین دلیل تنها تلخیصی از متن که به نظر برای
جامعه ما نیز مناسب است آمده است.

راهنمای تشکیل گروه در شرایط حاضر که یکی از نیازهای مهم جنبش‌های اجتماعی در ایران تشکل‌یابی و سازماندهی است مناسب است. در ایران موانع بزرگی در راه تشکل‌یابی وجود دارد؛ از جمله سرکوب فعالان جنبش‌های اجتماعی. اما همچنان تنها راهی که می‌تواند ما را از سردرگمی و به بیراهه رفتن نجات دهد؛ سازماندهی برای تغییرات اجتماعی است.


📍درباره راهنمای سازمان‌دهندگان اجتماع


مردم زیادی در جامعه می‌خواهند تا دنیای بهتری بسازند. اما نمی‌دانند از کجا شروع کنند. ما راهنمای «تشکیل گروه» را به‌عنوان مقدمه‌ی فرایند سازماندهی برای تغییرات اجتماعی گردآوری کردیم.

🔹این راهنما برای مردمی است که می‌خواهند:

نحوه سازماندهی برای تغییرات اجتماعی را یادبگیرند

از تجربه سازمان‌دهندگان دیگر بیاموزند


برای برابری همه گروه‌های جامعه فعالیت کنند

به علل ریشه‌ای بی‌عدالتی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بپردازند.


📍درباره‌ی سازماندهی اجتماع

سازماندهی اجتماع مردم را برای تغییرات اجتماعی دور هم جمع می‌کند.
چرا سازماندهی اجتماع این همه مهم است؟ چون تغییرات اجتماعی زمانی اتفاق می‌افتد و موثرتر است که افراد صه روت سازمان یافته با هم کار کنند. این عمل به ما قدرت لازم را می‌دهد تا تغییراتی که خواهان آن هستیم به دست آوریم. بیش از یک راه برای سازماندهی وجود دارد. عموما مردم روش‌هایی را انتخاب می‌کنند که حس بهتری به آن‌ها بدهد و به نظرشان احتمال بیشتری دارد با آن روش‌ها به هدفشان برسند.

#جنبش_اجتماعی
#سازماندهی


👈🏾ادامه‌ی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏾

https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34795&rhash=3ec4f87be6d7d1
📌 آموزه‌هایی برای سازماندهی اجتماعات (بخش سوم)

✍🏽 برگردان و تلخیص: فروغ سمیع‌نیا

#بیدارزنی: متنی که در ادامه می‌خوانید، سومین بخش از خلاصه‌ی ترجمه‌ی «راهنمای سازمان‌دهندگان اجتماع» است. این راهنما را گروه «منابعی برای سازماندهی و تغییر اجتماعی» (ROSE) منتشر کرده است. در ایران موانع بزرگی در راه #تشکل‌یابی وجود دارد؛ از جمله سرکوب فعالان جنبش‌های اجتماعی. اما همچنان تنها راهی که می‌تواند ما را از سردرگمی و به بیراهه رفتن نجات دهد؛ #سازماندهی برای تغییرات اجتماعی است.

«ساختن یک گروه

پس از تشکیل هسته گروه، می‌توانید آن را در مقیاس بزرگ‌تر توسعه دهید. برای موفقیت در هر کمپین طولانی مدت ضروری است. جذب و مشارکت مداوم افراد جدیدی که به گروه یا موضوع علاقه‌مند هستند، برای موفقیت در هر کمپین طولانی مدت ضروری است.  همچنین لازم است به طور مداوم با حامیان بالقوه خود تماس بگیرید که ممکن است بلافاصله نتوانند مستقیماً درگیر کار شوند. هدف این نیست که همه را به یک جلسه دعوت کنید بلکه آنها باید اعضای فعال گروه شما شوند. شما می‌خواهید پایگاه بزرگی از حامیان ایجاد کنید که بتوانید بودجه را تأمین و در صورت لزوم کمک کنند».


ادامه‌ی متن را در سایت بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/35023

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🌐 بحران آب : ساختاری و سراسری


خیزش آب در #خوزستان، #لرستان و اینک #اصفهان و #چهارمحال_و_بختیاری (آن هم ظرف کمتر از چند ماه از پی هم)، نماهایی از یک بحران با ریشه‌های واحدند. جزئی دیدن و زوم‌ کردن بر مسائل درون یک منطقه بدون پیوند با سرزمین‌های اطرافش همانقدر می‌تواند تقلیل‌گرایانه و ناقص باشد که کلی دیدن بحران محیط‌زیستی ایران بدون توجه به ویژگی‌های خاص و نامتوازنِ آن در هر منطقه.

#نابودی_جنگل‌ها و پوشش‌های طبیعی، مرگ تالاب‌های #جازموریان و #گاوخونی و #هورالعظیم و تبدیل‌شان به کارخانۀ تولید #ریزگرد، تغییرات اقلیمی، خشکیدن سرچشمه‌ها و رودها و دریاچه‌ها، #فرسایش_خاک، اتمام ذخیرۀ آب‌های زیرزمینی، #فرونشست_زمین و غیره همگی نشان از آن دارد که اولاً با بحرانی ساختاری و سراسری طرف هستیم و ثانیاً این عوارض (از جمله کاهش بی‌سابقۀ سطح آب سدها که امسال خود را نشان داده) تنها نوک کوه یخی است که به سرعت در شُرف تصادم با آنیم، بدون اینکه هنوز ابعاد هولناکش را به تمامی به ما نشان داده باشد.

جهانی بودن پدیدۀ #گرمایش_زمین و شکست آخرین تقلای دولت‌ها برای نجات از این سقوط آزاد (#کنفرانس_گلاسکو) یعنی ما با مشکلی همه‌شمول و ساختاری طرفیم که قابل تقلیل به شکل این یا آن حکومت به تنهایی نیست. آنچه از ایران تا ترکیه و چین و آمریکا را در این بحران سهیم کرده، #سازماندهی_تولید_اقتصادی به شیوه‌ای است که در آن همیشه #سود مقدم بر #خیر_عمومی و محیط‌زیست است. شکل حکمرانی می‌تواند شدت بحران را تغییر دهد، اما اصل بحران‌زایی را تغییر نمی‌دهد.
حالا کشوری را تصور کنید که تمام منابعش به سمت رقابت در حوزۀ هسته‌ای و موشکی و جاسوسی رفته، درحالیکه کشاورزی‌اش چنان سنتی و پُکیده مانده که باید ۹۲% از کل آب شیرین کشور را ببلعد تا سرپا بماند و تازه همین #کشاورزی_عقب‌مانده هم به هر ضرب و زوری شده گسترش می‌یابد تا رؤیای «خودکفایی غذایی» را محقق کند. دردناک‌تر آنست که بدانیم #مدرن‌کردن_روش‌های_آبیاری، برخلاف صنایع نظامی و هسته‌ای و خودروسازی و غیره، نیاز به زیرساخت و تکنولوژی ویژه یا سرمایه‌های سنگین ندارد، به طوریکه کل اراضی کشاورزی ایران را با هزینه‌ای کمتر از بودجۀ نظامیِ فقط یک سال جمهوری اسلامی، می‌توان مدرن و دگرگون کرد.

اما چرا تاکنون از این کار اجتناب شده؟ چون منابع در گروگانِ منافع فوری اقلیت حاکم است. در این ساختار بدیهی است که قانون و مجلس و سازمان محیط‌زیست و غیره هم همگی در خدمت جا زدن «سود اقلیت» به عنوان «منافع اکثریت» باشند.

جایگاهِ سیزدهمین کشور دارای سد دنیا و پنجمین کشور سدساز جهان باید به تنهایی آشکار کند که چه صنعت پرسودی در این حوزه سرپاست و چه ذینفعان مهمی (به پیشرانی سپاه) در هدایت بودجه‌های عمومی به این سمت اثرگذار بوده‌اند. بعد از اشباع شدن تقریبی سازه‌های سدی کشور، نوبت اپیدمی ساخت تونل‌های گران‌قیمت انتقال آب بین‌حوضه‌ای و حتی از خلیج به کویر رسیده! مافیایی که حتی در فجایع هم دنبال پر کردن جیب از خلق فاجعۀ بدتر است. تراژدی دریاچه ارومیه را به یاد بیاورید! درحالیکه سدبندی بر مجاری دریاچه خود بخشی از علت بحران بود، حکومت با تعریفِ پروژۀ جدیدی به اسم «احیای دریاچه ارومیه»، با تزریق چندین هزار میلیارد تومان بودجه، مجدداً سفارش ساختِ سازه‌های غول‌پیکری را داده که این بار با انتقال صدها میلیون متر مکعب آب از رود زاب، دریاچه را زنده کند. سیاستی که البته دردی از ارومیه دوا نکرد، اما باعث خلق بحرانی جدید در حوضۀ‌ آبی دیگری شد!

🔻توسعه‌یافتگی وارونۀ اکولوژیکی

نقشۀ اکولوژیکی ایران را باز کنید. با هر منطق مادّی و اقتصادی که نگاه کنیم، مراکز متراکم جمعیتی و شهری و صنعتی باید بر خطوط نواحی سبزرنگ (زاگرسی، عمانی، هیرکانی و ارسباران) قرار می‌گرفتند. حالا به واقعیت موجود نگاه کنید! تمامی کلانشهرها و قطب‌های صنعتی و جمعیتی کشور در نواحی کویری بنا شده‌اند که اصولاً ظرفیت اکولوژیکیِ این حد از توسعه‌یافتگی شهری و صنعتی را نداشتند. این توسعه‌یافتگی معکوسِ اکولوژیکی را با چه منطقی می‌توان توضیح داد مگر گرایش دولت مرکزی به ایزوله‌کردن مناطق اقلیت‌های ملی از صنعتی‌سازی؟ تسریع و تشدید بحران زیست‌محیطی ایران، واکنش جبری زمین به این توسعۀ بی‌منطق بوده‌است.

[۱] هزینۀ نصب تجهیزات آبیاری قطره‌ای برای هر هکتار در سال ۱۴۰۰، معادل ۴۰ میلیون تومان بود. به عبارتی با بودجه‌ای معادل ۱۸۰ هزار میلیارد تومان می‌توان کل اراضی کشت سنتی را مجهز به سیستم آبیاری قطره‌ای کرد. این در حالی است که بودجه (واقعی) بخش نظامی در سال ۱۴۰۰ معادل ۲۶۱ هزار میلیارد تومان بود.

🔵 دو قسمت دیگر «زاینده‌خون: نگاهی به عوامل زاینده بحران آب اصفهان» و «اتحاد زحمتکشان در خیزش‌های آبی: بر سر چه؟» در کانال تلگرامی کمیته عمل سازمانده کارگری در دسترس است.

@KSazmandeh
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 هیچ نسخه‌ی حاضر و آماده‌ای وجود ندارد:
نقطه‌ی شروعِ مبارزه، ضرورت است!

⚪️ گفتگو با دِبورا نونِس Débora Nunes
از اعضای سازمان‌دهنده‌ی «جنبش کارگران بی‌زمین» - برزیل


✍🏽 ترجمه: امین حصوری


در جریان یک نشست آموزشی حول موضوع ملزومات «سیاست از پایین» (تلویحا: «کار توده‌ای»)، که تابستان ۲۰۲۱ توسط چند گروه سیاسی فعال در این حوزه – در آلمان– برگزار گردید، از یکی از #زنان_سازمان‌دهنده ‌ی «جنبش کارگران بی‌زمین» (برزیل) دعوت شد تا به‌طور آنلاین در این نشست شرکت نماید و تجارب مبارزاتی خویش در کار توده‌ای و فرآیند سازمان‌یابی فرودستان را با شرکت‌کنندگان در میان بگذارد. متن پیش رو ترجمه‌ی همین گفتگوی زنده است.

از آنجا که زمینه‌های انضمامی–تاریخیِ خاص هر جامعه، شرایط پیشبرد مبارزه در آن کشور را تعیین می‌کنند، روشن است که آموزه‌ها و دستاوردهای مبارزاتی «جنبش کارگران بی‌زمین» (MST) در برزیل مستقیماً در جوامعی مثل آلمان یا #ایران قابل کاربست نیستند. با این همه، نظام سرمایه‌داری خصلت‌ها و روندهای جهان‌شمولی دارد که درس‌آموزی کارگران و ستمدیدگانِ جوامع مختلف از مبارزات یکدیگر را ضروری می‌سازد. به‌همین دلیل، آنچه از انترناسیونالیسم کارگری و مبارزات جهانی و هم‌بسته‌ی ضدسرمایه‌داری می‌شناسیم، پیش از هرچیز در گروِ این درس‌آموزی‌های متقابل است.{توفیق در پی‌ریزیِ همبستگی و حمایت‌های انترناسیونالیستی و برپایی سازمان‌‌های جهانیِ مشترک، وابسته به رشد مبارزات در هر یک از این جوامع است، که خود نیازمند بازخوانی مستمر تجارب یکدیگر است}.

اما برای اینکه خواننده‌ی متأثر از فراز و فرودهای حاد جامعه‌ی ایران ارتباط معنادارتری با مضمون این گفتگو برقرار کند، شاید بتوان متن حاضر را در پرتو تأمل در یک پرسش باز و تعیین‌کننده برای وضعیت کنونیِ ایران خوانش کرد؛ و آن اینکه: گسترش روزافزون جمعیت تهیدستان و حاشیه‌نشینان شهری و روستایی را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ و مهم‌تر آن‌که: مبارزات جاری و بالقوه در این حوزه چه نسبتی با سیاست طبقاتی رادیکال می‌یابند؟ 
درک فشرده‌ی من آن است که رشد مشهود این پدیدهْ پیامدی‌ست از روندهای هم‌پیوند پرولتریزه‌سازی و سلب مالکیت در سرمایه‌داری متاخر، که به‌طور فزآینده‌ای به طرد و محروم‌سازی و حاشیه‌راندگی می‌انجامند؛ و به‌همین اعتبار، این جمعیت فراگیر را می‌باید همچون نمودهایی از چهره‌ی ناهمگون پرولتاریای عصر حاضر بازشناسی کرد (شرح مفصل‌تر این دیدگاه در متن دیگری آمده است). اما به‌نظر نمی‌رسد که چنین دیدگاهی درباره‌ی جایگاه طبقاتی تهیدستان، در فضای فکری چپ ایران مقبولیت وسیعی داشته باشد*. یعنی رویکرد غالب، تأکید بر تمایزگذاری میان طبقه‌ی کارگر و تهیدستان شهری‌ و روستایی‌ست. با این همه، دست‌کم تجربه‌ی بلندمدت «جنبش کارگران بی‌زمین» در برزیل مؤید آن است که جنبش توده‌ای تهیدستان نه‌فقط بخش مهمی از پیکار طبقاتی کارگران است، بلکه می‌تواند و می‌باید سازمان‌یافته و ضدسرمایه‌دارانه باشد.


▪️ادامه‌ی مطلب را در وبسایت کارگاه دیالکتیک بخوانید:

https://kaargaah.net/?p=1216


#جنبش_تهیدستان
#کار_توده‌ای
#سیاست_از_پایین
#سازماندهی
#تجارب_جهانی_سازماندهی
#مبارزات_ضدسرمایه‌داری
#سیاست_طبقاتی_رادیکال

@kdialectic
@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ نبرد فرسایش و امید
▫️ امکان‌ها، ضرورت‌ها و چشم‌اندازهای خیزش انقلابی ژینا

نوشته‌ی: تارا بهروزیان

16 اکتبر 2022

🔸 حدود یک ماه از خیزش ژینا می‌گذرد. خیزشی که در مدت زمانی کوتاه لایه‌ها و اقشار و گروه‌های گوناگون را با خود همراه ساخت و با پیشروی شگفت‌انگیز و دلاورانه‌ی خود و رادیکالیزه کردن جامعه، کلیت رژیم را نشانه گرفته است. اما این روزها که به‌رغم سرکوب گسترده، صدای خشم خروشنده‌ی مردم پیوسته از خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ به گوش می‌رسد بسیاری هنوز در به کاربردن صفت انقلابی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» مردد هستند. این وسواس یا تردید شاید ریشه‌های نظری قابل‌توجیهی داشته باشد، اما لحظه‌ی انقلابی منتظر وسواس‌های نظری نمی‌ماند. دیگر نمی‌توان شکل‌گیری ذهنیت انقلابی و کنش گسترده‌ی هم‌پیوند با آن را در جامعه‌ی ایران انکار کرد. با این حال هر وضعیت انقلابی، و هر خواست جمعی انقلابی، برای تحقق انقلاب و حرکت به سمت چشم‌اندازهای رهایی‌بخش و در نهایت پیروزی مستلزم تداوم، ارتقا، و پیشروی مداوم است. به‌ویژه هنگامی که هنوز ابزارهای متنوع و زیادی در اختیار ندارد. در چنین وضعیتی بررسی مداوم امکان‌ها، ظرفیت‌ها و موانع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» اهمیتی دوچندان می‌یابد و یافتن راه‌ها و راه‌حل‌های تازه‌ برای افزایش توان انقلابی و دمیدن خون تازه و آگاه به رگ‌های جنبش در مسیر مبارزه‌ی فرسایشی با رژیم به ضرورتی عاجل بدل می‌شود.

🔸 تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحله‌ی به چالش کشیدن اقتدار رژیم و نفی هژمونی آن قرار دارد اما چگونگی فرارفتن از این مرحله تعیین‌کننده‌ی گام‌های بعدی است. مردم معترض از مرحله‌ی گسترش حرکت اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی سراسری گذر کرده‌اند. اما هم‌زمان، دست‌کم هنوز، نهادهای ویژه‌ی خود را تشکیل نداده‌اند. پرسش محوری و مشخص در این مرحله می‌تواند این باشد که در وضعیت کنونی، این «ما»ی جمعی شکل‌گرفته چگونه می‌تواند در مسیر مبارزه به یک مرحله بالاتر ارتقا یابد؟

🔸 مردم به هیات یک «ما» ظاهر شده‌اند. اما این «ما» به هیچ وجه یک دست نیست. ویژگی «ما»ی انقلابی در معنای مترقی آن، تکثر و چندگونگی است. ارجاع به مردم به مثابه‌ی یک کل همگن و بی‌شکل و حذف این تکثر و تفاوت به بهانه‌ی اتحاد می‌تواند به عامل تحلیل‌برنده‌ی خصلت انقلابی آن بدل شود. تداوم و ارتقای خیزش منوط به فراخواندن مطالبات و سویه‌های طبقاتی، اتنیکی، جنسیتی و فرهنگیِ همواره به‌حاشیه‌رانده شده و بازگشت این به‌حاشیه‌رانده‌شدگان به متن مبارزه و جامعه است. خیزش انقلابی ژینا تا همین جا نیز گام‌های بلندی در این مسیر برداشته است. به‌ویژه با پیشتازی زنان به عنوان بزرگ‌ترین گروه به‌حاشیه‌رانده‌شده و تحت ستم؛ یعنی اکثریتی عظیم که در شبکه‌ی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به اقلیت بدل شده بود. یا پیشتازی کردستان به عنوان موتور محرک جنبش و هم‌دلی عظیم میان ملیت‌های ساکن ایران؛ امری که تا پیش از این شاهدش نبودیم. همه‌ی این‌ها نشانه‌های یک گسست انقلابی است. با این حال، مشخص شدن این «ما» در گرو مشخص شدن مطالبات متمایز و متکثر درون آن هم هست. افراد و گروه‌های اجتماعی حول خواست‌ها و اهداف مشخص بسیج می‌شوند. گرچه خواست سرنگون کردن رژیم به مثابه‌ی جدی‌ترین مانع بر سر راه دیگر خواست‌ها عامل وحدت‌بخش جنبش انقلابی است، اما پیشروی جنبش بدون طرح بدیل‌ ممکن نیست. برخلاف آن‌چه اپوزیسیون راست ترویج می‌کند طرح بدیل مسئله‌ای مربوط به فردای سرنگونی نیست. مسئله‌ای‌ است که بلاواسطه و بلافاصله با وضعیت کنونی و سرنوشت آن پیوند دارد. و طرح هرگونه بدیل وضعیت موجود، ناگزیر به معنای مشخص‌تر و متعین‌تر شدن «ما» است. چرا که ‌ادغام در جنبش از مجرای یک‌دست‌سازی نمی‌گذرد. ساطور «وحدت کلمه» مخل هم‌بستگی است. تنها مادام که گروه‌های اجتماعی تحت انواع ستمْ تبلور خواست و منافع مشخص خود را در پیروزی جنبش ببینند، فعالانه در آن را مشارکت می‌کنند. بنابراین گام دیگری که می‌تواند به ارتقا و پیشروی و سوخت‌رسانی به جنبش یاری رساند و از فرسایش آن جلوگیری کند، مشخص شدن خواست‌های گروه‌های گوناگون و برجسته ساختن پیوند‌های مشترک میان آن‌هاست...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3cW

#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
Forwarded from نقد
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM