Forwarded from ...
@zananwatcher
جلسه رونمایی کتاب #مارکس_درباره_جنسیت و #خانواده , روز چهارشنبه ۲۱تیرماه از ساعت ۱۵ تا۱۷ در اندیشکده فرهنگی کتابخانه ملی برگزار میشود.
کتاب «مارکس درباره جنسیت و خانواده» نوشته #هتربراون است که فرزانه راجی و فریدا آفاری آن را ترجمه کردهاند و نشر #شیرازه آن را منتشر کرده است- میدان
https://telegram.me/zananwatcher
جلسه رونمایی کتاب #مارکس_درباره_جنسیت و #خانواده , روز چهارشنبه ۲۱تیرماه از ساعت ۱۵ تا۱۷ در اندیشکده فرهنگی کتابخانه ملی برگزار میشود.
کتاب «مارکس درباره جنسیت و خانواده» نوشته #هتربراون است که فرزانه راجی و فریدا آفاری آن را ترجمه کردهاند و نشر #شیرازه آن را منتشر کرده است- میدان
https://telegram.me/zananwatcher
برای حمایت از ساخت فیلم " تمام چیزهایی که جایشان خالیست " (مستندی با موضوع سرطان پستان ) می توانید به سایت حامی جو وارد شده و پس از مشاهده ی پروژه باتوجه به انتخاب خود ، با كليك روي لينك زير به این فیلم کمک کنید..
.
http://hamijoo.com/ju7qE
🍀کوچکترین کمک شما هم حمایتی ست بزرگ در راستای آگاهی بخشی نسبت به سرطان پستان ..
.
🎀همه با هم در برابر سرطان پستان🎀
#سرطان_پستان #سرطان #زندگی #امید #مستند #تمام_چیزهایی_که_جایشان_خالیست
#مستندساز #سینما #فیلم #حامی #حامی_جو #زن #زنانگی #بدن_من #بهبودیافته #مادر
#همسر #خانواده #عشق #همپا #دکتر #دکتر_زنان #مرد #بیماری
.
http://hamijoo.com/ju7qE
🍀کوچکترین کمک شما هم حمایتی ست بزرگ در راستای آگاهی بخشی نسبت به سرطان پستان ..
.
🎀همه با هم در برابر سرطان پستان🎀
#سرطان_پستان #سرطان #زندگی #امید #مستند #تمام_چیزهایی_که_جایشان_خالیست
#مستندساز #سینما #فیلم #حامی #حامی_جو #زن #زنانگی #بدن_من #بهبودیافته #مادر
#همسر #خانواده #عشق #همپا #دکتر #دکتر_زنان #مرد #بیماری
📌«ناخانواده» کوییر علیه سنت خانواده سنتی
✍🏼نیما حسینینیا
@bidarzani
📍نظریهپردازان کوییر همچون پوار به ازدواج همجنس و بازتولید ساختار خانواده به عنوان یکی از سنتیترین بنیانهای نهادهای دگرجنسگرا نقدهای زیادی کرده و ازدواج همجنس و فرزندآوری در این زوجیت را، جدا از حقوق فردی و در ادامه آزادیخواهی و حقطلبی دگرباشان را با اندیشههای انتقادی بررسی کردهاند.
این رویکرد، زیرساختهای دگرجنسگراهنجار (هترونرماتیو) را همچون نظام مردسالاری و سرمایهداری، به عنوان ستونهای اصلی خانواده به چالش میکشد و ورود و رواج آن را به نظامی (مانند کوییر) که ماهیت آن بر مبنای تهی کردن ساختارهای سنتی و هترو مانند خانواده، ازدواج و تولیدمثل از معنا در این نظامهاست، نامبارک تلقی میکند.
🔸خانواده چیست؟
خانواده را میتوان نهادی تشکلیافته از آیین، حقوق و فرهنگ دانست. به همین خاطر با ورود به عصر انقلابهای فرهنگی و ظهور نظریههایی مبتنی بر مفاهیم جنس و جنسیت با رویکردهای متفاوت و همچنین تعریف مفاهیم مدرنی چون برابری جنسیتی و تأثیرپذیری حقوق اجتماعی هر فرد از جنسیت و جنس او، نفوذ بسیاری در تغییر این نظام سنتی داشته است.
🔹ناخانواده به چه معناست؟
دو عامل بحران سنت و شکلگیری مفاهیم حقوقی مبتنی بر جنس و جنسیت موقعیتی را شکل داده و« ناخانواده» کوییر را در تقابل با خانواده سنتی که درگیر تاریخ بدنهای توام با آیندهنگری تولید مثل و اقتصاد و سرمایه است، قرار میدهد.
#کوییر
#خانواده
👈🏽 ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏾
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30152&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍🏼نیما حسینینیا
@bidarzani
📍نظریهپردازان کوییر همچون پوار به ازدواج همجنس و بازتولید ساختار خانواده به عنوان یکی از سنتیترین بنیانهای نهادهای دگرجنسگرا نقدهای زیادی کرده و ازدواج همجنس و فرزندآوری در این زوجیت را، جدا از حقوق فردی و در ادامه آزادیخواهی و حقطلبی دگرباشان را با اندیشههای انتقادی بررسی کردهاند.
این رویکرد، زیرساختهای دگرجنسگراهنجار (هترونرماتیو) را همچون نظام مردسالاری و سرمایهداری، به عنوان ستونهای اصلی خانواده به چالش میکشد و ورود و رواج آن را به نظامی (مانند کوییر) که ماهیت آن بر مبنای تهی کردن ساختارهای سنتی و هترو مانند خانواده، ازدواج و تولیدمثل از معنا در این نظامهاست، نامبارک تلقی میکند.
🔸خانواده چیست؟
خانواده را میتوان نهادی تشکلیافته از آیین، حقوق و فرهنگ دانست. به همین خاطر با ورود به عصر انقلابهای فرهنگی و ظهور نظریههایی مبتنی بر مفاهیم جنس و جنسیت با رویکردهای متفاوت و همچنین تعریف مفاهیم مدرنی چون برابری جنسیتی و تأثیرپذیری حقوق اجتماعی هر فرد از جنسیت و جنس او، نفوذ بسیاری در تغییر این نظام سنتی داشته است.
🔹ناخانواده به چه معناست؟
دو عامل بحران سنت و شکلگیری مفاهیم حقوقی مبتنی بر جنس و جنسیت موقعیتی را شکل داده و« ناخانواده» کوییر را در تقابل با خانواده سنتی که درگیر تاریخ بدنهای توام با آیندهنگری تولید مثل و اقتصاد و سرمایه است، قرار میدهد.
#کوییر
#خانواده
👈🏽 ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید 👇🏾
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30152&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
ناخانواده کوییر علیه سنت خانواده سنتی
ناخانواده کوییر در واژگونی معنای خانواده، که بر اساس حفظ تمام ارزشهای سنتی ازدواجدر دوران سلطه دگرجنسگراهنجاری است، شکل نمیگیرد.
▫️ درنگی بر ضرورت واژگونی
▫️ ازدواج و خانواده
نوشتهی: آرش سیفی
3 ژوئن 2020
🔸 از متن: «اجازه دهید در زمینهی این مقدمات، این پرسش بنیادین اما قدیمی را تکرار کنم: چگونه میتوانیم تمام امکانات خود را در دست گیریم و آنچه «ممکن» است را محقق کنیم؟ شاید وقت آن رسیده که پیش از هر مفهومپردازی رادیکالی، گوشهایمان را از نصایح ملالآور محافظهکارها خلاص کنیم، و سنت درازمدت دفاع از قداست نهادها و مفاهیم اجتماعیِ برساخته همچون #خانواده ، #دولت و #مذهب را به چالش بکشانیم؛ این مهم، نه راه حلی جامع و نهایی، که راهگشای آینده و مجرای پاسخهای احتمالی به اهم مسائل پیشرویمان خواهد بود. دیگر اینکه، هرچند قداستِ برخی از ساختارها و نهادها – بیشوکم و گهگاه – مورد اصابت ترکشهای نقد مصلحان و نواندیشان قرار گرفتهاند، اما به قداست «خانواده» کمتر لطمهای وارد آمده. این واقعیت که شوربختانه در مورد خانواده، کمتر تلاش جدی و پیگیرانهای برای نقد و واژگونی آن وجود داشته، علامت مرضیست که محافظهکاری کوشش میکند آن را «طبیعی» جلوه بدهد.
🔸 خانواده شالودهی ستم بر آنهاست که جنسیت یا گرایش جنسیشان با هنجار دگرجنسخواهیِ موجود در خانواده انطباق ندارد. بنیانِ خانواده، یا آنگونه که محافظهکارها به ما میگویند، پایههای این دژ مستحکم «تمدن و ثبات اجتماعی»، از ستم بر بدنهای نامشروع، غیرواقعی و نامفهوم ساخته شده است. بدنهایی که نتوانستهاند رابطهای ذاتی و پیوسته میان #جنس (sex)، #جنسیت (gender) و #تمایلجنسی (sexuality) برقرار کنند. ماتریکس فرهنگیای که «خانواده» را در مرکز خود قرار میدهد، نیازمند آن است که انواعی از «هویتها» نتوانند موجودیت یابند چرا که هویت جنسیشان قابل فهم نمیگردد؛ همان هویتهایی که در آن جنسیت از جنس پیروی نمیکند و کنشهای میل از جنس و جنسیت، هر دو. این پیروی، امری سیاسیست که به نهادینهشدن توسط قوانین فرهنگی و تنظیم تمایل جنسی در ساحت اجتماعی نیازمند است. همنوا با باتلر، بر این باورم که وظیفهی ما، افشای محدودیتهای «ماتریکس فهمپذیری» و ایجاد ماتریکسهایی واژگونکننده متشکل از بینظمی و آشفتگی جنسیتی است.
🔸 گرفتاریهای ما فقط به کشورهای پیرامونی، همچون ایران، و بهطور کلی به «جنوبِ جهانی» خلاصه نمیشود. حتی در پیشرفتهترین جوامع، احساس مسئولیت نسبت به خانه و فرزندان همچنان بهشدت متوجهِ #زنان است. تبعات این امر در عرصهی عمومی وقتی قابل فهمتر میشود که بدانیم بیشتر شغلها و مسئولیتهای مراقبتی در بیشتر کشورها بهطور قابل مشاهدهای به زنان سپرده میشود. ما با یک رابطهی علت و معلولی دوطرفه روبرو هستیم: از یک سو، شیوهی فهمِ ارتباطگیری جامعهپسند و ازدواج، و خودِ وجود عرصهی خانواده و تعریف آن، حاصل تصمیمات عرصهی عمومی است که به شکلی رسمی یا غیررسمی در مجالس قانونگذاری، دستگاه بوروکراسی دولتی، با همدستیِ دادگاهها، ادارهها و رسانهها گرفته شده است. از سوی دیگر، کنشها و نگرشهای خانوادگی، بر روابط قدرت در عرصهی عمومی کارگر هستند. فراموش نکنیم که شخصیت آنها که عرصهی سیاست مستقر را تشکیل میدهند، از رأی دهندگان تا قانونگذاران، در محیط خانه و روابط خویشاوندی، شکل میگیرد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1tm
🖋@naghd_com
@bidarzani
▫️ ازدواج و خانواده
نوشتهی: آرش سیفی
3 ژوئن 2020
🔸 از متن: «اجازه دهید در زمینهی این مقدمات، این پرسش بنیادین اما قدیمی را تکرار کنم: چگونه میتوانیم تمام امکانات خود را در دست گیریم و آنچه «ممکن» است را محقق کنیم؟ شاید وقت آن رسیده که پیش از هر مفهومپردازی رادیکالی، گوشهایمان را از نصایح ملالآور محافظهکارها خلاص کنیم، و سنت درازمدت دفاع از قداست نهادها و مفاهیم اجتماعیِ برساخته همچون #خانواده ، #دولت و #مذهب را به چالش بکشانیم؛ این مهم، نه راه حلی جامع و نهایی، که راهگشای آینده و مجرای پاسخهای احتمالی به اهم مسائل پیشرویمان خواهد بود. دیگر اینکه، هرچند قداستِ برخی از ساختارها و نهادها – بیشوکم و گهگاه – مورد اصابت ترکشهای نقد مصلحان و نواندیشان قرار گرفتهاند، اما به قداست «خانواده» کمتر لطمهای وارد آمده. این واقعیت که شوربختانه در مورد خانواده، کمتر تلاش جدی و پیگیرانهای برای نقد و واژگونی آن وجود داشته، علامت مرضیست که محافظهکاری کوشش میکند آن را «طبیعی» جلوه بدهد.
🔸 خانواده شالودهی ستم بر آنهاست که جنسیت یا گرایش جنسیشان با هنجار دگرجنسخواهیِ موجود در خانواده انطباق ندارد. بنیانِ خانواده، یا آنگونه که محافظهکارها به ما میگویند، پایههای این دژ مستحکم «تمدن و ثبات اجتماعی»، از ستم بر بدنهای نامشروع، غیرواقعی و نامفهوم ساخته شده است. بدنهایی که نتوانستهاند رابطهای ذاتی و پیوسته میان #جنس (sex)، #جنسیت (gender) و #تمایلجنسی (sexuality) برقرار کنند. ماتریکس فرهنگیای که «خانواده» را در مرکز خود قرار میدهد، نیازمند آن است که انواعی از «هویتها» نتوانند موجودیت یابند چرا که هویت جنسیشان قابل فهم نمیگردد؛ همان هویتهایی که در آن جنسیت از جنس پیروی نمیکند و کنشهای میل از جنس و جنسیت، هر دو. این پیروی، امری سیاسیست که به نهادینهشدن توسط قوانین فرهنگی و تنظیم تمایل جنسی در ساحت اجتماعی نیازمند است. همنوا با باتلر، بر این باورم که وظیفهی ما، افشای محدودیتهای «ماتریکس فهمپذیری» و ایجاد ماتریکسهایی واژگونکننده متشکل از بینظمی و آشفتگی جنسیتی است.
🔸 گرفتاریهای ما فقط به کشورهای پیرامونی، همچون ایران، و بهطور کلی به «جنوبِ جهانی» خلاصه نمیشود. حتی در پیشرفتهترین جوامع، احساس مسئولیت نسبت به خانه و فرزندان همچنان بهشدت متوجهِ #زنان است. تبعات این امر در عرصهی عمومی وقتی قابل فهمتر میشود که بدانیم بیشتر شغلها و مسئولیتهای مراقبتی در بیشتر کشورها بهطور قابل مشاهدهای به زنان سپرده میشود. ما با یک رابطهی علت و معلولی دوطرفه روبرو هستیم: از یک سو، شیوهی فهمِ ارتباطگیری جامعهپسند و ازدواج، و خودِ وجود عرصهی خانواده و تعریف آن، حاصل تصمیمات عرصهی عمومی است که به شکلی رسمی یا غیررسمی در مجالس قانونگذاری، دستگاه بوروکراسی دولتی، با همدستیِ دادگاهها، ادارهها و رسانهها گرفته شده است. از سوی دیگر، کنشها و نگرشهای خانوادگی، بر روابط قدرت در عرصهی عمومی کارگر هستند. فراموش نکنیم که شخصیت آنها که عرصهی سیاست مستقر را تشکیل میدهند، از رأی دهندگان تا قانونگذاران، در محیط خانه و روابط خویشاوندی، شکل میگیرد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1tm
🖋@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
درنگی بر ضرورت واژگونی
ازدواج و خانواده نوشتهی: آرش سیفی اجازه دهید در زمینهی این مقدمات، این پرسش بنیادین اما قدیمی را تکرار کنم: چگونه میتوانیم تمام امکانات خود را در دست گیریم و آنچه «ممکن» است را محقق کنیم؟ شاید …
Forwarded from نقد
▫️ مارکس دربارهی جنسیت و خانواده
▫️ خلاصهای از کتابی با همین عنوان
بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: هتر براون
ترجمهی: رویا دارابی
9 مارس 2022
🔸 بسیاری از محققین فمینیست در بهترین حالت پیوندی مبهم با مارکس و مارکسیسم داشتهاند. یکی از مهمترین حوزههای مناقشه، رابطهی مارکس/انگلس است.
مطالعات جورج لوکاچ، ترل کارور، و دیگران تفاوتهای معناداری را میان مارکس و انگلس دربارهی دیالکتیک و همچنین شماری مسائل دیگر نشان دادهاند. من با تکیه بر این مطالعات، تفاوتهای آنها را در رابطه با جنسیت و نیز خانواده کاویدهام. این امر بهویژه برای بحثهای جاری اهمیت دارد، زیرا تعدادی از محققان فمینیستْ مارکس و انگلس را به دلیل آنچه جبرگرایی اقتصادی میدانند آماج انتقاد قرار دادهاند. با این حال، لوکاچ و کارور به درجهی جبرگرایی اقتصادی نزد این دو، بهعنوان تفاوت مهمی اشاره میکنند. هر دو، انگلس را تکپایهانگارتر و علمباورتر از مارکس میدانند. رایا دونایفسکایا یکی از معدود افرادی است که دربارهی مسئلهی جنسیت، مارکس و انگلس را از هم جدا میکند، همزمان که به همین ترتیب به ماهیت تکپایهانگار و جبرگرایانهی موضع انگلس، در مقابلِ درک دیالکتیکی ظریفتر مارکس از روابط جنسیتی اشاره میکند. در سالهای اخیر بحث چندانی از نوشتههای مارکس دربارهی جنسیت و خانواده شکل نگرفته است، اما در دهههای 1970 و 1980، این نوشتهها موضوع بحثهای زیادی بود. در تعدادی از موارد، محققان فمینیستی مانند نانسی هارتسوک و هایدی هارتمن عناصر نظریه کلی مارکس را با اشکال روانکاوانه یا سایر اشکال نظریهی فمینیستی ترکیب کردند. این محققان نظریهی مارکس را نسبت به جنسیت کوربین و همچنین نیازمند نظریهای تکمیلی برای درک روابط جنسیتی قلمداد کردند. با این حال، آنها ماتریالیسم تاریخی مارکس را بهعنوان نقطهی شروعی برای فهم تولید حفظ کردند. علاوه بر این، تعدادی از فمینیستهای مارکسیست نیز از اواخر دههی 1960 تا 1980 بهویژه در حوزهی اقتصاد سیاسی مشارکت نظری داشتهاند.
🔸 بسیاری در دههی 1990 و پس از آن نظریهی نظامهای دوگانهی مردسالاری و سرمایهداری ــ پدرسالاری سرمایهدارانه ــ را که شکل رایج فمینیسم سوسیالیستی در دهههای 1970 و 1980 بود، همچون پروژهای شکستخورده تلقی میکردند. در هر صورت، سقوط کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی احتمالاً بر محبوبیت فمینیسم سوسیالیستی تأثیر منفی داشته است. همانطور که آیریس یانگ قبلاً استدلال کرده بود، نظریهی سیستمهای دوگانه نابسنده بود زیرا بر دو نظریهی کاملاً متفاوت از جامعه مبتنی بود ــ یکی با توسعهی پویای تاریخی جامعه، عمدتاً از نظر اجتماعی، اقتصادی و فنآوری سر و کار دارد و دیگری مبتنی بر یک دیدگاه روانشناختیِ ایستا است. آشتیدادن این دو نظریه به دلیل این تفاوتهای گسترده بسیار دشوار است. با این حال، نقدهای آنها به آنچه جبرگرایی، مقولههای کوربین نسبت به جنسیت و تأکید بر تولید به بهای نادیدهگرفتن بازتولید نزد مارکس میدانستند، نقطهی شروعی فراهم کرد برای بررسی مجدد من از آثار مارکس با استفاده از واکاوی متنی دقیق ــ که در کنار آثار فمینیستهای مارکسیست که در بالا ذکر شد قرار میگیرد.
🔸 از لحاظ تاریخی، رابطهی مارکسیسم با فمینیسم در بهترین حالت رابطهای ضعیف بوده است، آن هم اغلب به دلیل جای خالی بحث دربارهی جنسیت و مسائل سنتی زنان نزد بسیاری از مارکسیستها. علاوه بر این، حتی در جاییکه به جنسیت و خانواده پرداخته شده است، این مطالعات تمایل دارند که استدلال کمتر ظریف و اقتصادمحورتر انگلس را دنبال کنند. با این حال، من فکر میکنم آثار مارکس در مورد جنسیت و خانواده تفاوتهای قابلتوجهی را با آثار انگلس نشان میدهد. پرسشهای مهمی در رابطه با ارزش احتمالی دیدگاههای مارکس در مورد جنسیت و خانواده پابرجاست: مارکس چه چیزی به بحثهای فمینیستی معاصر ارائه میدهد؟ آیا امکان وجود یک فمینیسم مارکسیستی وجود دارد که در واکاوی جامعهی سرمایهداری معاصر دربارهی جنسیت به جبرگرایی اقتصادی یا طبقهی ممتاز درنیفتد؟
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2RM
#هشت_مارس #فمینیسم
#هتر_براون #رویا_دارابی
#مارکس #جنسیت #خانواده
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ خلاصهای از کتابی با همین عنوان
بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: هتر براون
ترجمهی: رویا دارابی
9 مارس 2022
🔸 بسیاری از محققین فمینیست در بهترین حالت پیوندی مبهم با مارکس و مارکسیسم داشتهاند. یکی از مهمترین حوزههای مناقشه، رابطهی مارکس/انگلس است.
مطالعات جورج لوکاچ، ترل کارور، و دیگران تفاوتهای معناداری را میان مارکس و انگلس دربارهی دیالکتیک و همچنین شماری مسائل دیگر نشان دادهاند. من با تکیه بر این مطالعات، تفاوتهای آنها را در رابطه با جنسیت و نیز خانواده کاویدهام. این امر بهویژه برای بحثهای جاری اهمیت دارد، زیرا تعدادی از محققان فمینیستْ مارکس و انگلس را به دلیل آنچه جبرگرایی اقتصادی میدانند آماج انتقاد قرار دادهاند. با این حال، لوکاچ و کارور به درجهی جبرگرایی اقتصادی نزد این دو، بهعنوان تفاوت مهمی اشاره میکنند. هر دو، انگلس را تکپایهانگارتر و علمباورتر از مارکس میدانند. رایا دونایفسکایا یکی از معدود افرادی است که دربارهی مسئلهی جنسیت، مارکس و انگلس را از هم جدا میکند، همزمان که به همین ترتیب به ماهیت تکپایهانگار و جبرگرایانهی موضع انگلس، در مقابلِ درک دیالکتیکی ظریفتر مارکس از روابط جنسیتی اشاره میکند. در سالهای اخیر بحث چندانی از نوشتههای مارکس دربارهی جنسیت و خانواده شکل نگرفته است، اما در دهههای 1970 و 1980، این نوشتهها موضوع بحثهای زیادی بود. در تعدادی از موارد، محققان فمینیستی مانند نانسی هارتسوک و هایدی هارتمن عناصر نظریه کلی مارکس را با اشکال روانکاوانه یا سایر اشکال نظریهی فمینیستی ترکیب کردند. این محققان نظریهی مارکس را نسبت به جنسیت کوربین و همچنین نیازمند نظریهای تکمیلی برای درک روابط جنسیتی قلمداد کردند. با این حال، آنها ماتریالیسم تاریخی مارکس را بهعنوان نقطهی شروعی برای فهم تولید حفظ کردند. علاوه بر این، تعدادی از فمینیستهای مارکسیست نیز از اواخر دههی 1960 تا 1980 بهویژه در حوزهی اقتصاد سیاسی مشارکت نظری داشتهاند.
🔸 بسیاری در دههی 1990 و پس از آن نظریهی نظامهای دوگانهی مردسالاری و سرمایهداری ــ پدرسالاری سرمایهدارانه ــ را که شکل رایج فمینیسم سوسیالیستی در دهههای 1970 و 1980 بود، همچون پروژهای شکستخورده تلقی میکردند. در هر صورت، سقوط کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی احتمالاً بر محبوبیت فمینیسم سوسیالیستی تأثیر منفی داشته است. همانطور که آیریس یانگ قبلاً استدلال کرده بود، نظریهی سیستمهای دوگانه نابسنده بود زیرا بر دو نظریهی کاملاً متفاوت از جامعه مبتنی بود ــ یکی با توسعهی پویای تاریخی جامعه، عمدتاً از نظر اجتماعی، اقتصادی و فنآوری سر و کار دارد و دیگری مبتنی بر یک دیدگاه روانشناختیِ ایستا است. آشتیدادن این دو نظریه به دلیل این تفاوتهای گسترده بسیار دشوار است. با این حال، نقدهای آنها به آنچه جبرگرایی، مقولههای کوربین نسبت به جنسیت و تأکید بر تولید به بهای نادیدهگرفتن بازتولید نزد مارکس میدانستند، نقطهی شروعی فراهم کرد برای بررسی مجدد من از آثار مارکس با استفاده از واکاوی متنی دقیق ــ که در کنار آثار فمینیستهای مارکسیست که در بالا ذکر شد قرار میگیرد.
🔸 از لحاظ تاریخی، رابطهی مارکسیسم با فمینیسم در بهترین حالت رابطهای ضعیف بوده است، آن هم اغلب به دلیل جای خالی بحث دربارهی جنسیت و مسائل سنتی زنان نزد بسیاری از مارکسیستها. علاوه بر این، حتی در جاییکه به جنسیت و خانواده پرداخته شده است، این مطالعات تمایل دارند که استدلال کمتر ظریف و اقتصادمحورتر انگلس را دنبال کنند. با این حال، من فکر میکنم آثار مارکس در مورد جنسیت و خانواده تفاوتهای قابلتوجهی را با آثار انگلس نشان میدهد. پرسشهای مهمی در رابطه با ارزش احتمالی دیدگاههای مارکس در مورد جنسیت و خانواده پابرجاست: مارکس چه چیزی به بحثهای فمینیستی معاصر ارائه میدهد؟ آیا امکان وجود یک فمینیسم مارکسیستی وجود دارد که در واکاوی جامعهی سرمایهداری معاصر دربارهی جنسیت به جبرگرایی اقتصادی یا طبقهی ممتاز درنیفتد؟
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2RM
#هشت_مارس #فمینیسم
#هتر_براون #رویا_دارابی
#مارکس #جنسیت #خانواده
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکس دربارهی جنسیت و خانواده
بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن نوشتهی: هتر براون ترجمهی: رویا دارابی از لحاظ تاریخی، رابطهی مارکسیسم با فمینیسم در بهترین حالت رابطهای ضعیف بوده است، آن هم اغلب به دلیل جای خالی بحث دربارهی جنس…