This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 ناصر زرافشان: «در قتلهای زنجیرهای دههی هفتاد، ۶۶ نفر کشته شدن، نه ۴ نفر و اینکه قتلها خودسرانه هم نبودند، بلکه برنامهریزی شده بود».
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای مقتولان قتلهای زنجیرهای: «کسانی که در قتلهای زنجیرهای کشته شدند و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.» او افزود متهمان قتلهای زنجیرهای در دادگاه رسما میگفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفهی کاری آنها بوده و قتلها برنامهریزی داشت و خودسرانه نبود.
- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد. هنوز آمران قتلها نه تنها مجازات نشدهاند بلکه در مصدر مقامهای حساس نظام قرار دارند.
▪️منبع: اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت
@edalatxah
@bidarzani
ناصر زرافشان، وکیل خانوادههای مقتولان قتلهای زنجیرهای: «کسانی که در قتلهای زنجیرهای کشته شدند و من برای اثبات آن اسناد و مدرک کافی داشتم، حدود ۶۶ نفر بودند. بعد گفتند شش نفر و از همان هم چهار نفر را مطرح کردند.» او افزود متهمان قتلهای زنجیرهای در دادگاه رسما میگفتند ربودن و حذف این مقتولان، در شرح وظیفهی کاری آنها بوده و قتلها برنامهریزی داشت و خودسرانه نبود.
- امروز اول آذر ماه است و ۲۳ سال از قتل فجیع داریوش فروهر و پروانه اسکندری توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میگذرد. هنوز آمران قتلها نه تنها مجازات نشدهاند بلکه در مصدر مقامهای حساس نظام قرار دارند.
▪️منبع: اکانت اینستاگرامی تاریخ شفاهی وکالت
@edalatxah
@bidarzani
🟣 نگاهی به آمار کودکان #بازمانده_از_تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 برابر سالنامه آماری آموزشوپرورش
📌بخش اول
✍🏽 جعفر ابراهیمی
دوره ابتدایی
در سال تحصیلی 400-1399 در دوره ابتدایی 8 میلیون و 23 هزار و 764 دانشآموز 6 تا 11 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 572345 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 489070 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 725 هزار و 120 نفر در رتبه دوم قرار دارد و کمترین تعداد دانشآموز در این دوره متعلق به استان ایلام با 56 هزار و 845 دانشآموز است. در استان سیستان و بلوچستان 458 هزار و 465 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 210 هزار و 221 کودک در سن 6 تا 11 سال از آموزش بازماندهاند از این تعداد 113 هزار و 396 کودک پسر و 96 هزار و 825 نفر دختر هستند. در تمام پایههای سنی از 6 تا 11 ساله تعداد کودکان بازمانده از تحصیل پسر از دختر بیشتر است بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 7 سالگی به تعداد 27 هزار و 812 نفر تعلق دارد.
بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند در این استان 42 هزار و 844 کودک 6 تا 11 ساله در مدرسه حضور ندارند تقریباً به ازای هر ده کودک یک کودک در این بازه سنی در مدرسه حضور ندارد. در استان تهران 31 هزار و 965 کودک هدر این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خراسان رضوی با 28 هزار و 199 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 99 هزار و 854 دانشآموز در دوره ابتدایی ترک تحصیلکردهاند در اینجا نیز رتبه اول ترک تحصیل به استان سیستان و بلوچستان با تعداد 17 هزار و 144 دانشآموز تعلق دارد و رتبه دوم با 12 هزار و 422 دانشآموز به استان خراسان رضوی و رتبه سوم با 9 هزار و 130 دانشآموز به استان خوزستان تعلق دارد.
با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 6 تا 11 و دانش آموزان ترک تحصیلی درمجموع در دوره ابتدایی 310 هزار و 75 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
لینک یادداشت در سایت انجمن یاری کودکان
http://yarikoodak.com/?p=7956
@bidarzani
📌بخش اول
✍🏽 جعفر ابراهیمی
دوره ابتدایی
در سال تحصیلی 400-1399 در دوره ابتدایی 8 میلیون و 23 هزار و 764 دانشآموز 6 تا 11 ساله دختر و پسر در مناطق شهری و روستایی مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین تعداد دانش آموزان در استان تهران (شهر تهران 572345 دانشآموز و شهرستانهای استان تهران 489070 دانشآموز) مشغول به تحصیل بوده و بعد از تهران، استان خراسان رضوی 725 هزار و 120 نفر در رتبه دوم قرار دارد و کمترین تعداد دانشآموز در این دوره متعلق به استان ایلام با 56 هزار و 845 دانشآموز است. در استان سیستان و بلوچستان 458 هزار و 465 دانشآموز مشغول به تحصیل بودهاند.
بنا بر آمار رسمی آموزشوپرورش در سال تحصیلی 400-1399، 210 هزار و 221 کودک در سن 6 تا 11 سال از آموزش بازماندهاند از این تعداد 113 هزار و 396 کودک پسر و 96 هزار و 825 نفر دختر هستند. در تمام پایههای سنی از 6 تا 11 ساله تعداد کودکان بازمانده از تحصیل پسر از دختر بیشتر است بیشترین میزان بازماندگی به کودکان در سن 7 سالگی به تعداد 27 هزار و 812 نفر تعلق دارد.
بر اساس تفکیک استانی بیشترین کودکان بازمانده از تحصیل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند در این استان 42 هزار و 844 کودک 6 تا 11 ساله در مدرسه حضور ندارند تقریباً به ازای هر ده کودک یک کودک در این بازه سنی در مدرسه حضور ندارد. در استان تهران 31 هزار و 965 کودک هدر این بازه سنی در مدرسه نیستند و رتبه سوم به استان خراسان رضوی با 28 هزار و 199 کودک بازمانده از تحصیل تعلق دارد.
همچنین در سال تحصیلی 99-1398، 99 هزار و 854 دانشآموز در دوره ابتدایی ترک تحصیلکردهاند در اینجا نیز رتبه اول ترک تحصیل به استان سیستان و بلوچستان با تعداد 17 هزار و 144 دانشآموز تعلق دارد و رتبه دوم با 12 هزار و 422 دانشآموز به استان خراسان رضوی و رتبه سوم با 9 هزار و 130 دانشآموز به استان خوزستان تعلق دارد.
با توجه به مجموع آمار بازمانده از تحصیل در سن 6 تا 11 و دانش آموزان ترک تحصیلی درمجموع در دوره ابتدایی 310 هزار و 75 کودک از تحصیل و حضور در مدرسه محروم هستند.
لینک یادداشت در سایت انجمن یاری کودکان
http://yarikoodak.com/?p=7956
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیستودو: مهریه؛ کی داده و کی گرفته؟|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
در تجمع مردان مقابل مجلس با هدف اعتراض به قانون حمایت از خانواده و حذف حبسهای ناشی از مهریه، پلاکاردی را به دست پسربچهای داده بودند با این محتوا که، مادرم من را به مهریه فروخت.
در کشوری که هر تجمعی یا به خشونت و دستگیری میانجامد یا حداقل ترس به تن و جان معترضانش میاندازد، تعدادی مرد مظلوم و خسته از قانون ظلمآمیز مهریه، به اسم اعتراض به یک قانون تبعیضآمیز دور هم جمع میشوند و در عمل علیه باورهای برابری و تساوی حقوق زن و مرد، شعار میدهند. ملالی نیست؛ تجمع و اعتراض حتی اگر صدای معترضان چنین گوشخراش و زننده باشد، به عنوان تمرینِ آزادی، بد نیست. اما فارغ از ایرادات شکلی، محتوای این اعتراض نیز در نظر معترضان و مخاطبانشان جذاب و ظاهرا به حق است؛ زنان با به دست گرفتن اهرمی سنگین به نام مهریه، مردان و نهادِ مقدس خانواده را به خاک سیاه کشاندهاند! بسیاری از شوهرها زندانی شدهاند و کودکان زیادی هم در ازای پول از سوی مادرانشان ترک شدهاند.
مرد باشی و یک کوه قوانین مردسالار پشتت را بخاراند، سخت میشود اگر بخواهی سنگریزهای از این عظمت را در دست طرف مقابلت ببینی.
▪️مهریه یک قانون قدیمی و سنتی است که در حال حاضر مورد نقد بسیاری از فعالان حقوق زنان نیز است. این حقیقت که مهریه به نوعی مابهازا یا بهای یک زن در چهارچوب ازدواج است، مخالفتی آشکار با حقوق زنان به عنوان افرادی مستقل و صاحب حق دارد.
بسیاری از اصول این فرهنگ، از جمله توجه به شرایط ظاهری، خانوادگی و اجتماعی زن به عنوان معیاری برای تعیین میزان مهریهی متناسب، موید این موضوع هستند. اما پرسش اینجاست که در حال حاضر با توجه به حاکمیت قوانین تبعیضآمیز و غیبت زنان در این حوزه، حذف مهریه اقدامی است در راستای تکریم حقوق زنان یا محرومیت بیشتر زنان از حقوق اولیهشان؟
اول اینکه، مطابق آمار، زنان بسیار محدودی هستند که در نهایت توانستهاند دعوای مهریه را با پایانی خوش، داشته باشند. شرایط اقتصادی باعث شده آدمها مثل سایر مقروضات و بدهیهایشان، از پس دین مهریه نیز برنیایند. افزایش قیمت سکه و طلا نیز به این ماجرا دامن زده است. اگر مردی مهریهی زنش را پرداخته، قطعا از طبقات متمول جامعه بوده یا اینکه میزان مهریه از ابتدا با دخلوخرج مرد سازگار بوده است. اگرچه در بین مردان ثروتمند نیز، کم نیستند آنها که با انواع روشهای انتقال دارایی، از این دین فرار میکنند.
دوم آنکه، در حقیقت زنان بدون داشتن حق مسلم و بدیهی طلاق در نظام حقوقی ایران، برای خلاص شدن از ازدواجی که به هر دلیلی مایل به استمرار و ادامه دادنش نیستند، از مهریه بهره میبرند. به زبان ساده میگویند مهرم حلال و جانم آزاد!
سوم آنکه، در جایی که پای یک فرزند در میان است نیز مهریه در بسیاری از موارد مابهازای حضانت فرزندان است. در حقیقت زنانِ محروم از حق حضانت، با بخشش مهریه، فرزندان خود از زیر دست مردان نجات میدهند؛ مردانی که دچار اعتیاد، اِعمال خشونت فیزیکی، بیمار روانی، مریض جنسی هستند یا به هر دلیلی صلاحیت سرپرستی کودک را ندارند اما مطابق قوانین تبعیضآمیز، یک تنه مالک و صاحب زنان و کودکان خانواده هستند.
چهارم آنکه، در فرضی که هیچکدام از موضوعات ذکرشده صادق نباشد و زن بخواهد بیدلیل مهریهی خود را به اجرا بگذارد، باز هم نه تنها مرتکب خلافی نشده است بلکه مدعی حقی شده که در زمان ازدواج تعهد مرد را همراه خود داشته است. از سوی دیگر، در جامعهای که حق تحصیل و شغل زنان بازیچهی همسرانشان است، زنان عملا در این قرارداد همواره متضرر هستند؛ زنانی که طبق قوانین تابع خواست همسرانشان هستند، شغل ندارند و صرفا به صورت تماموقت و رایگان به خدمت خانه و خانواده مشغولند، هنگام جدایی تنها پشتوانهای که دارند مهریهی بعضا ناچیز و تقریبا دور از دسترسشان است. فراتر از این، زنانی که استقلال مالی دارند اما در طول زندگی مشترک پابهپای مرد تامینکنندهی خانواده بودهاند نیز همچنان مستحق مهریه هستند؛ چرا که آنها نیز در پایان دورهی ازدواج هیچ اندوخته و سرمایهای ندارند. بنابراین برخلاف باور عمومی، مهریه ابزار سوءاستفاده از مردان نیست؛
▪️در نگاه و تعریف حقوقی موجود با مقدس خواندن نهاد خانواده و ازدواج، حق طلاق زنان به حقی کمتر دستیافتنی بدل شد. همچنین با سلب حق زنان از سایر حقوق برابر در اجتماع، صرف «مهریه» مطالبهای فمینیستی محسوب نمیشود. خاصه آنکه مبارزه برای «به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر زنان» و «برابری در تمامی عرصهها» همواره با پروندهسازیهای امنیتی همراه بوده است.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیستودو: مهریه؛ کی داده و کی گرفته؟|
✍🏽 مهسا غلامعلیزاده
در تجمع مردان مقابل مجلس با هدف اعتراض به قانون حمایت از خانواده و حذف حبسهای ناشی از مهریه، پلاکاردی را به دست پسربچهای داده بودند با این محتوا که، مادرم من را به مهریه فروخت.
در کشوری که هر تجمعی یا به خشونت و دستگیری میانجامد یا حداقل ترس به تن و جان معترضانش میاندازد، تعدادی مرد مظلوم و خسته از قانون ظلمآمیز مهریه، به اسم اعتراض به یک قانون تبعیضآمیز دور هم جمع میشوند و در عمل علیه باورهای برابری و تساوی حقوق زن و مرد، شعار میدهند. ملالی نیست؛ تجمع و اعتراض حتی اگر صدای معترضان چنین گوشخراش و زننده باشد، به عنوان تمرینِ آزادی، بد نیست. اما فارغ از ایرادات شکلی، محتوای این اعتراض نیز در نظر معترضان و مخاطبانشان جذاب و ظاهرا به حق است؛ زنان با به دست گرفتن اهرمی سنگین به نام مهریه، مردان و نهادِ مقدس خانواده را به خاک سیاه کشاندهاند! بسیاری از شوهرها زندانی شدهاند و کودکان زیادی هم در ازای پول از سوی مادرانشان ترک شدهاند.
مرد باشی و یک کوه قوانین مردسالار پشتت را بخاراند، سخت میشود اگر بخواهی سنگریزهای از این عظمت را در دست طرف مقابلت ببینی.
▪️مهریه یک قانون قدیمی و سنتی است که در حال حاضر مورد نقد بسیاری از فعالان حقوق زنان نیز است. این حقیقت که مهریه به نوعی مابهازا یا بهای یک زن در چهارچوب ازدواج است، مخالفتی آشکار با حقوق زنان به عنوان افرادی مستقل و صاحب حق دارد.
بسیاری از اصول این فرهنگ، از جمله توجه به شرایط ظاهری، خانوادگی و اجتماعی زن به عنوان معیاری برای تعیین میزان مهریهی متناسب، موید این موضوع هستند. اما پرسش اینجاست که در حال حاضر با توجه به حاکمیت قوانین تبعیضآمیز و غیبت زنان در این حوزه، حذف مهریه اقدامی است در راستای تکریم حقوق زنان یا محرومیت بیشتر زنان از حقوق اولیهشان؟
اول اینکه، مطابق آمار، زنان بسیار محدودی هستند که در نهایت توانستهاند دعوای مهریه را با پایانی خوش، داشته باشند. شرایط اقتصادی باعث شده آدمها مثل سایر مقروضات و بدهیهایشان، از پس دین مهریه نیز برنیایند. افزایش قیمت سکه و طلا نیز به این ماجرا دامن زده است. اگر مردی مهریهی زنش را پرداخته، قطعا از طبقات متمول جامعه بوده یا اینکه میزان مهریه از ابتدا با دخلوخرج مرد سازگار بوده است. اگرچه در بین مردان ثروتمند نیز، کم نیستند آنها که با انواع روشهای انتقال دارایی، از این دین فرار میکنند.
دوم آنکه، در حقیقت زنان بدون داشتن حق مسلم و بدیهی طلاق در نظام حقوقی ایران، برای خلاص شدن از ازدواجی که به هر دلیلی مایل به استمرار و ادامه دادنش نیستند، از مهریه بهره میبرند. به زبان ساده میگویند مهرم حلال و جانم آزاد!
سوم آنکه، در جایی که پای یک فرزند در میان است نیز مهریه در بسیاری از موارد مابهازای حضانت فرزندان است. در حقیقت زنانِ محروم از حق حضانت، با بخشش مهریه، فرزندان خود از زیر دست مردان نجات میدهند؛ مردانی که دچار اعتیاد، اِعمال خشونت فیزیکی، بیمار روانی، مریض جنسی هستند یا به هر دلیلی صلاحیت سرپرستی کودک را ندارند اما مطابق قوانین تبعیضآمیز، یک تنه مالک و صاحب زنان و کودکان خانواده هستند.
چهارم آنکه، در فرضی که هیچکدام از موضوعات ذکرشده صادق نباشد و زن بخواهد بیدلیل مهریهی خود را به اجرا بگذارد، باز هم نه تنها مرتکب خلافی نشده است بلکه مدعی حقی شده که در زمان ازدواج تعهد مرد را همراه خود داشته است. از سوی دیگر، در جامعهای که حق تحصیل و شغل زنان بازیچهی همسرانشان است، زنان عملا در این قرارداد همواره متضرر هستند؛ زنانی که طبق قوانین تابع خواست همسرانشان هستند، شغل ندارند و صرفا به صورت تماموقت و رایگان به خدمت خانه و خانواده مشغولند، هنگام جدایی تنها پشتوانهای که دارند مهریهی بعضا ناچیز و تقریبا دور از دسترسشان است. فراتر از این، زنانی که استقلال مالی دارند اما در طول زندگی مشترک پابهپای مرد تامینکنندهی خانواده بودهاند نیز همچنان مستحق مهریه هستند؛ چرا که آنها نیز در پایان دورهی ازدواج هیچ اندوخته و سرمایهای ندارند. بنابراین برخلاف باور عمومی، مهریه ابزار سوءاستفاده از مردان نیست؛
▪️در نگاه و تعریف حقوقی موجود با مقدس خواندن نهاد خانواده و ازدواج، حق طلاق زنان به حقی کمتر دستیافتنی بدل شد. همچنین با سلب حق زنان از سایر حقوق برابر در اجتماع، صرف «مهریه» مطالبهای فمینیستی محسوب نمیشود. خاصه آنکه مبارزه برای «به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر زنان» و «برابری در تمامی عرصهها» همواره با پروندهسازیهای امنیتی همراه بوده است.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
🟣 از ژانویه سال ۲۰۲۱ تا کنون، ۱۰۲ #زنکشی در فرانسه بهوقوع پیوسته است.
دست کم ۶۵ درصد این زنان، پیش از واقعه به قوه قضاییه مراجعه و از قاتلین شکایت کرده بودند، اما در دولتهای مردسالار، عدالتی برای زنان در کار نیست و کشتار سیستماتیک آنها همچنان در سکوت ادامه دارد.
عکسها از تظاهرات دیروز پاریس، در اعتراض به زنکشی و خشونت علیه زنان
@gilesjaunes
@bidarzani
دست کم ۶۵ درصد این زنان، پیش از واقعه به قوه قضاییه مراجعه و از قاتلین شکایت کرده بودند، اما در دولتهای مردسالار، عدالتی برای زنان در کار نیست و کشتار سیستماتیک آنها همچنان در سکوت ادامه دارد.
عکسها از تظاهرات دیروز پاریس، در اعتراض به زنکشی و خشونت علیه زنان
@gilesjaunes
@bidarzani
🟣 اسیدپاشی، یکی از خشونتهای مرگبار و شکنجهآور علیه زنان
بهگزارش خبرگزاری هرانا، روز دوشنبه ۱ آذرماه، مردی در تهران، همسر و فرزند ۱۲ سالهی خود را مورد اسیدپاشی قرار داد. این اسیدپاشی در ادامهی خشونتهای خانگی و خشونت علیه زن، در پی دیر آمدن فرزند دختر به همراه نامزدش به خانه، صورت گرفته است.
▪️بر اساس گزارش اشپیگل، بیش از ۶۰ درصد قربانیان اسید پاشی، زنان هستند و بیشترین میزان وقوع این حادثه مربوط به کشورهای آسیایی است که از ۱۹۹۹ تا آمار دو سال گذشته،۳۵۱۲ فاجعهی اسید پاشی در آن به وقوع پیوسته است.
▪️در ایران، اسیدپاشی علیه زنان چه به صورت سریالی نظیر فاجعهی اسیدپاشی در اصفهان و چه ذیل ناموسانگاری زنان توسط همسر، پدر شوهر، عمو، پدربزرگ، خواستگار، نامزد و...در شهرهای ایران برقرار است. #ناامنسازی_فضای_جامعه و خیابان علیه زنان که توسط تریبونهای ایدئولوژیک حاکمیت نیز، تبلیغ و نتیجهی «بدحجابی» زنان اعلام میشود، سالهاست که در فقدان پیگیری آمران این جنایت در سطح سیاسی در جریان است. از همین منظر، خرید و فروش اسید و سهلالوصول بودن آن در دست خشونتگران، همواره در جهت ابراز خشونت بیحد خانوادگی وجود داشته است.
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
@bidarzani
بهگزارش خبرگزاری هرانا، روز دوشنبه ۱ آذرماه، مردی در تهران، همسر و فرزند ۱۲ سالهی خود را مورد اسیدپاشی قرار داد. این اسیدپاشی در ادامهی خشونتهای خانگی و خشونت علیه زن، در پی دیر آمدن فرزند دختر به همراه نامزدش به خانه، صورت گرفته است.
▪️بر اساس گزارش اشپیگل، بیش از ۶۰ درصد قربانیان اسید پاشی، زنان هستند و بیشترین میزان وقوع این حادثه مربوط به کشورهای آسیایی است که از ۱۹۹۹ تا آمار دو سال گذشته،۳۵۱۲ فاجعهی اسید پاشی در آن به وقوع پیوسته است.
▪️در ایران، اسیدپاشی علیه زنان چه به صورت سریالی نظیر فاجعهی اسیدپاشی در اصفهان و چه ذیل ناموسانگاری زنان توسط همسر، پدر شوهر، عمو، پدربزرگ، خواستگار، نامزد و...در شهرهای ایران برقرار است. #ناامنسازی_فضای_جامعه و خیابان علیه زنان که توسط تریبونهای ایدئولوژیک حاکمیت نیز، تبلیغ و نتیجهی «بدحجابی» زنان اعلام میشود، سالهاست که در فقدان پیگیری آمران این جنایت در سطح سیاسی در جریان است. از همین منظر، خرید و فروش اسید و سهلالوصول بودن آن در دست خشونتگران، همواره در جهت ابراز خشونت بیحد خانوادگی وجود داشته است.
#خشونت_سیستماتیک_علیه_زنان
@bidarzani
Forwarded from نقد
قتل جبونانهی«ترنس»ها
قتل «ترنس»ها بیان ناشکیبایی ساختار سلطهی مردسالار است در برابر سرفرازی و نافرمانیِ دگرباشی، در برابر شورش چندگونی علیه یکدستی و یکنواختی؛ بیان «اقتدار» و «احترام» خدشهدارشده و وجدان زخمخوردهی «وقار» سیاه نظم است از سوی رنگارنگی شادمانهی بینظمی و «هرج و مرج»؛ بیان ترس الوهیت زمینیشدهی ساختار قدرت است از ناسوتِ ساختارشکنی. سویهی پلید دیگری است از چهرهی پلشت بیگانهستیزی. ترسِ یکگانکی از چندگانگی، سیاهی از رنگینکمان، سکوت از غوغا، سوگ از سرور، «مستوری» از «گناه»، بداهت قدرت از زندیق سرپیچی، «خدا» از انسان.
🖋@naghd_com
قتل «ترنس»ها بیان ناشکیبایی ساختار سلطهی مردسالار است در برابر سرفرازی و نافرمانیِ دگرباشی، در برابر شورش چندگونی علیه یکدستی و یکنواختی؛ بیان «اقتدار» و «احترام» خدشهدارشده و وجدان زخمخوردهی «وقار» سیاه نظم است از سوی رنگارنگی شادمانهی بینظمی و «هرج و مرج»؛ بیان ترس الوهیت زمینیشدهی ساختار قدرت است از ناسوتِ ساختارشکنی. سویهی پلید دیگری است از چهرهی پلشت بیگانهستیزی. ترسِ یکگانکی از چندگانگی، سیاهی از رنگینکمان، سکوت از غوغا، سوگ از سرور، «مستوری» از «گناه»، بداهت قدرت از زندیق سرپیچی، «خدا» از انسان.
🖋@naghd_com
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیستوسه: تمکین؛ وظیفه یا نقض حق؟|
در یکی از واحدهای متون فقه با عنوان نکاح، یک جلسه کامل بحث در این ارتباط بود که آیا میتوان در ازدواج شرط کرد که زن الزامی به تمکین جنسی مرد ندارد؟ به تعبیر سادهتر آیا میتوان سکس را در ازدواج انتخابی کرد؟ به نظر بسیاری از فقها، این شرط در زمرهی شروط باطل و مبطل قرار دارد؛ چرا که این شرط به اصطلاح حقوقیها شرطی خلاف مقتضای ذات عقد نکاح است. به بیان بهتر سکس ذات ازدواج است و با اعمال شرطی که ذات را از بین ببرد، اصل قرارداد بیمعنا و نامعتبر میشود. در این میان، فقهایی هم مخالف بودند و چنین شرطی را مشروع میدانستند اما در نهایت به یاد دارم که بحث به نتیجهی مشخصی نمیرسید و به تعبیر حقوقیها موضوعی اختلافی بود.
مطابق قوانین ایران زن مکلف به تمکین است. تمکین در این قوانین دو معنای عام و خاص دارد. منظور از تمکین عام، اطاعت از مرد در تمام زمینههاست؛ ریاست مرد بر خانواده به صراحت در قانون مدنی بیان شده است. اما تمکین خاص به معنای در دسترس بودن شبانهروزی برای برقراری رابطهی جنسی است. مطابق قانون اگر زنی از انجام این وظیفه سر باز زند، استحقاق دریافت نفقه را ندارد. مشخص است که ارائهی خدمت جنسی در نظام حقوقی ایران از وظایف اساسی یک زن در خانواده است. در همین نقطه میتوان ادعا کرد خودمختاری زنان و رضایت به رابطهی جنسی در چهارچوب ازدواج از سوی نظام حقوقی ایران به طور قانونی نقض شده است. در حقیقت زن در این قرارداد نه تنها امکان نه گفتن به سکس را ندارد بلکه نه گفتنش حامل تبعات حقوقی است و برای مرد حق طرح شکایت را ایجاد میکند.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/30LYQRP
@bidarzani
یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیستوسه: تمکین؛ وظیفه یا نقض حق؟|
در یکی از واحدهای متون فقه با عنوان نکاح، یک جلسه کامل بحث در این ارتباط بود که آیا میتوان در ازدواج شرط کرد که زن الزامی به تمکین جنسی مرد ندارد؟ به تعبیر سادهتر آیا میتوان سکس را در ازدواج انتخابی کرد؟ به نظر بسیاری از فقها، این شرط در زمرهی شروط باطل و مبطل قرار دارد؛ چرا که این شرط به اصطلاح حقوقیها شرطی خلاف مقتضای ذات عقد نکاح است. به بیان بهتر سکس ذات ازدواج است و با اعمال شرطی که ذات را از بین ببرد، اصل قرارداد بیمعنا و نامعتبر میشود. در این میان، فقهایی هم مخالف بودند و چنین شرطی را مشروع میدانستند اما در نهایت به یاد دارم که بحث به نتیجهی مشخصی نمیرسید و به تعبیر حقوقیها موضوعی اختلافی بود.
مطابق قوانین ایران زن مکلف به تمکین است. تمکین در این قوانین دو معنای عام و خاص دارد. منظور از تمکین عام، اطاعت از مرد در تمام زمینههاست؛ ریاست مرد بر خانواده به صراحت در قانون مدنی بیان شده است. اما تمکین خاص به معنای در دسترس بودن شبانهروزی برای برقراری رابطهی جنسی است. مطابق قانون اگر زنی از انجام این وظیفه سر باز زند، استحقاق دریافت نفقه را ندارد. مشخص است که ارائهی خدمت جنسی در نظام حقوقی ایران از وظایف اساسی یک زن در خانواده است. در همین نقطه میتوان ادعا کرد خودمختاری زنان و رضایت به رابطهی جنسی در چهارچوب ازدواج از سوی نظام حقوقی ایران به طور قانونی نقض شده است. در حقیقت زن در این قرارداد نه تنها امکان نه گفتن به سکس را ندارد بلکه نه گفتنش حامل تبعات حقوقی است و برای مرد حق طرح شکایت را ایجاد میکند.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/30LYQRP
@bidarzani
Telegraph
برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه |بیستوسه: تمکین؛ وظیفه یا نقض حق؟| نویسنده: مهسا غلامعلیزاده در یکی از واحدهای متون فقه با عنوان نکاح، یک جلسه کامل بحث در این ارتباط بود که آیا میتوان در ازدواج شرط کرد که زن الزامی به تمکین جنسی مرد ندارد؟ به تعبیر سادهتر آیا میتوان…
بيدارزنى
Photo
🟣 خشونتهای اقتصادی و اجتماعی علیه زنان در ایران
محدودیت و یا خشونت اقتصادی یکی از ابعاد پنهان و کمتر شناخته شده خشونت علیه زنان است که آنها را به رغم داشتن سهمی زیاد در به دوش کشیدن بار زندگی از حقوق و مزایای مالی محروم میکند.
خشونت اقتصادی علیه زنان در سطح خانواده و در رابطه همسری از شایعترین اشکال خشونت در ایران است. این موضوع در تحقیقات هم نشان داده شده است. بر اساس تحقیقی که در #ارومیه انجام شده است، ۲۳.۲ درصد زنان، مورد خشونت اقتصادی قرار گرفتهاند. براساس نتایج تحقیقی دیگر در #کرمان ۳۴.۷ درصد زنان خشونت اقتصادی را تجربه کردهاند. طبق بررسی انجام شده در #شیراز، میزان خشونت اقتصادی علیه زنان در خانواده ۲۳ درصد بود بود. در بررسی که بر خانوادههای #تهرانی در رابطه با خشونت علیه زنان صورت گرفته، ۱۹.۲ درصد زنان، خشونت اقتصادی را متحمل شده بودند.
خشونت اقتصادی در خانواده با خشونتهای اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد. بر اساس طرح ملی، رتبه سوم با رقم ۲۷.۷ درصد متعلق به خشونتهای «ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی» است که شامل ايجاد محدويت در ارتباطهای فاميلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاريابی و اشتغال و ايجاد محدويت در ادامه تحصيل و مشارکت در انجمنهای اجتماعی است. نتایج تحقیقی که در شهر #اردبیل انجام شده است نتایج مشابهی را نشان میدهد به طوری که طبق نتایج آن، در ۳۰ درصد خانوادهها خشونت اجتماعی وجود دارد.
اعمال خشونت اقتصادی علیه زنان از قبیل کنترل حسابهای بانکی، عدم اجازه به اشتغال زنان و وابسته نگه داشتن آنان به مردان خود زمینهها و چرخههای خشونت را بازتولید میکند. زیرا معمولا زنانی که از نظر مالی ناتوان و از بازار کار، اشتغال و استقلال مالی واماندهاند، با سرکوب بیشتری دست و پنجه نرم میکنند.
این در حالی است که #کار_خانگی به حساب نمیآید و به صورت رایگان انجام میشود. این نابرابری، قابلیت زنان برای دریافت خشونت و بدرفتاری را افزایش میدهد و موجب تداوم وضعیت خشونت به وسیله محدود کردن ابتکار عمل زنان در خاتمه دادن به این وضعیت میشود.
عدم اشتغال زنان و وابستگی آنان به درآمد مردان نه تنها باعث کاهش ظرفیت زنان برای حمایت از خود میشود، بلکه بسیاری از مردان هم تحت فشار مالی قرار میگیرند چرا که عدم اشتغال زنان به معنای کار بیشتر مردها برای تأمین هزینههای زندگی است. از سوی دیگر بسیاری از کودکانی که مجبور به کار هستند، در بسیاری موارد، داشتن درآمد مادر به حذف کار اجباری کودک انجامیده است.
این نوع خشونت نیز انواع مختلفی دارد. در مطالعهای که در #اصفهان صورت گرفت، شایعترین اشکال وقوع خشونت اقتصادی در خانوادهها جلوگیری مردان از مشارکت زن در تصمیمگیری اقتصادی (۲۵ درصد) و ممانعت آنها از دستیابی زن به استقلال مالی (۱۹ درصد) و خرج کردن درآمد خانواده برای دیگران بوده است.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
محدودیت و یا خشونت اقتصادی یکی از ابعاد پنهان و کمتر شناخته شده خشونت علیه زنان است که آنها را به رغم داشتن سهمی زیاد در به دوش کشیدن بار زندگی از حقوق و مزایای مالی محروم میکند.
خشونت اقتصادی علیه زنان در سطح خانواده و در رابطه همسری از شایعترین اشکال خشونت در ایران است. این موضوع در تحقیقات هم نشان داده شده است. بر اساس تحقیقی که در #ارومیه انجام شده است، ۲۳.۲ درصد زنان، مورد خشونت اقتصادی قرار گرفتهاند. براساس نتایج تحقیقی دیگر در #کرمان ۳۴.۷ درصد زنان خشونت اقتصادی را تجربه کردهاند. طبق بررسی انجام شده در #شیراز، میزان خشونت اقتصادی علیه زنان در خانواده ۲۳ درصد بود بود. در بررسی که بر خانوادههای #تهرانی در رابطه با خشونت علیه زنان صورت گرفته، ۱۹.۲ درصد زنان، خشونت اقتصادی را متحمل شده بودند.
خشونت اقتصادی در خانواده با خشونتهای اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد. بر اساس طرح ملی، رتبه سوم با رقم ۲۷.۷ درصد متعلق به خشونتهای «ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی» است که شامل ايجاد محدويت در ارتباطهای فاميلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاريابی و اشتغال و ايجاد محدويت در ادامه تحصيل و مشارکت در انجمنهای اجتماعی است. نتایج تحقیقی که در شهر #اردبیل انجام شده است نتایج مشابهی را نشان میدهد به طوری که طبق نتایج آن، در ۳۰ درصد خانوادهها خشونت اجتماعی وجود دارد.
اعمال خشونت اقتصادی علیه زنان از قبیل کنترل حسابهای بانکی، عدم اجازه به اشتغال زنان و وابسته نگه داشتن آنان به مردان خود زمینهها و چرخههای خشونت را بازتولید میکند. زیرا معمولا زنانی که از نظر مالی ناتوان و از بازار کار، اشتغال و استقلال مالی واماندهاند، با سرکوب بیشتری دست و پنجه نرم میکنند.
این در حالی است که #کار_خانگی به حساب نمیآید و به صورت رایگان انجام میشود. این نابرابری، قابلیت زنان برای دریافت خشونت و بدرفتاری را افزایش میدهد و موجب تداوم وضعیت خشونت به وسیله محدود کردن ابتکار عمل زنان در خاتمه دادن به این وضعیت میشود.
عدم اشتغال زنان و وابستگی آنان به درآمد مردان نه تنها باعث کاهش ظرفیت زنان برای حمایت از خود میشود، بلکه بسیاری از مردان هم تحت فشار مالی قرار میگیرند چرا که عدم اشتغال زنان به معنای کار بیشتر مردها برای تأمین هزینههای زندگی است. از سوی دیگر بسیاری از کودکانی که مجبور به کار هستند، در بسیاری موارد، داشتن درآمد مادر به حذف کار اجباری کودک انجامیده است.
این نوع خشونت نیز انواع مختلفی دارد. در مطالعهای که در #اصفهان صورت گرفت، شایعترین اشکال وقوع خشونت اقتصادی در خانوادهها جلوگیری مردان از مشارکت زن در تصمیمگیری اقتصادی (۲۵ درصد) و ممانعت آنها از دستیابی زن به استقلال مالی (۱۹ درصد) و خرج کردن درآمد خانواده برای دیگران بوده است.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
🟣 چرا فمینیسم نیاز دارد که مخالف خشونت، ولی در عین حال آنتیفاشیست و انترناسیونالیست نیز باشد؟
روز شنبه ۲۰ نوامبر، تظاهرات بزرگی علیه خشونت بر زنان در شهر پاریس با جمعیتی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در استقبال از روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان (۲۵ نوامبر) برگزار شد. جمعیتی جوان، اکثرا دختران دانش آموز و دانشجو، آمده بودند تا خشونت فیزیکی و روحی جنسیتی زاده نظام پدرسالار/سرمایه دار را محکوم کنند.
پلاکاردهای بنفش رنگی که کارزار فمینیستی «نوو توت» (ما، همه) به عنوان سازمانده اصلی تظاهرات تهیه کرده بود و بر آن شعارهایی علیه سکسیسم، پدرسالاری، زن کشی، تبعیض جنسیتی، ترنس ستیزی، راسیسم و.... دیده می شد، همه جا به چشم می خورد. گروه های طبال نیز ریتم های رزمی اجراء می کردند. بخشی از تظاهرات علیه جایگاه فرودست و آسیب پذیر زنان در محیط کار و معضلات زندگی در دوران بحران اقتصادی و کرونا شعار می دادند. بخش رادیکالتر و البته کوچکتر، دولت و نظام سرمایهداری و خشونت پلیسی را نشانه می گرفتند.
کلکتیوهای متشکل از زنان، جوانتر بودند و در صفوف احزاب چپ و سندیکاها، سنها بالاتر و تعداد مردان بیشتر بود. حضور ۵۰ هزار نفر در این تظاهرات، با توجه به محدودیتهای کرونایی دو سال گذشته و افت تعداد شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی، دلگرم کننده است و نشان از حساسیت بالای زنان در جامعه فرانسه و تاثیر افشاگریها و فعالیت تبلیغی چند ساله اخیر گروههای فمینیست و رادیکال علیه خشونت جنسیتی دارد.
بحران و چالشهای پیش روی جریان کلی «فمینیسم» یا همان «مبارزات زنان» در تظاهرات پاریس در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نیز خود را نشان میدهد! آنجا که در میان جمعیت با گروهی از زنان متعلق به جریان راست افراطی و فاشیسمِ مهاجرستیز مواجه میشویم (کلکتیو نسل هویت گرا) که با پلاکاردهایی علیه مهاجرین افغان، از سیاستهای مهاجرستیزی راست افراطی دفاع میکنند در حالیکه خود را فمینیست مینامند!
در میانه تظاهرات، این گروه نئوفاشیستی فرانسوی که پیش از این نیز در جریان تظاهراتهای گسترده ضد نژادپرستی و خشونت پلیسی دست به اقدامات تحریک کننده و ایجاد درگیری زده بود، پارچه نوشته خود را وسط جمعیت باز کرد. تعدادی از زنان این گروه پشت پارچه نوشته ایستاده بودند بودند و گروهی از مردان فاشیست با سلاح سرد از آنان حفاظت میکردند. در واکنش به نوشتههای نژادپرستانه آنها، بخشی از فمینیستهای مترقی حاضر در تظاهرات و مبارزان رادیکال و چپ واکنش نشان دادند، دست به عمل زدند و از صف بیرونشان انداختند که به درگیری مختصری بین این دو نیز انجامید.
#بیست_و_پنج_نوامبر
▪️منبع: کلکتیو ۹۸ @collective98
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3cMXc52
@bidarzani
روز شنبه ۲۰ نوامبر، تظاهرات بزرگی علیه خشونت بر زنان در شهر پاریس با جمعیتی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در استقبال از روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان (۲۵ نوامبر) برگزار شد. جمعیتی جوان، اکثرا دختران دانش آموز و دانشجو، آمده بودند تا خشونت فیزیکی و روحی جنسیتی زاده نظام پدرسالار/سرمایه دار را محکوم کنند.
پلاکاردهای بنفش رنگی که کارزار فمینیستی «نوو توت» (ما، همه) به عنوان سازمانده اصلی تظاهرات تهیه کرده بود و بر آن شعارهایی علیه سکسیسم، پدرسالاری، زن کشی، تبعیض جنسیتی، ترنس ستیزی، راسیسم و.... دیده می شد، همه جا به چشم می خورد. گروه های طبال نیز ریتم های رزمی اجراء می کردند. بخشی از تظاهرات علیه جایگاه فرودست و آسیب پذیر زنان در محیط کار و معضلات زندگی در دوران بحران اقتصادی و کرونا شعار می دادند. بخش رادیکالتر و البته کوچکتر، دولت و نظام سرمایهداری و خشونت پلیسی را نشانه می گرفتند.
کلکتیوهای متشکل از زنان، جوانتر بودند و در صفوف احزاب چپ و سندیکاها، سنها بالاتر و تعداد مردان بیشتر بود. حضور ۵۰ هزار نفر در این تظاهرات، با توجه به محدودیتهای کرونایی دو سال گذشته و افت تعداد شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی، دلگرم کننده است و نشان از حساسیت بالای زنان در جامعه فرانسه و تاثیر افشاگریها و فعالیت تبلیغی چند ساله اخیر گروههای فمینیست و رادیکال علیه خشونت جنسیتی دارد.
بحران و چالشهای پیش روی جریان کلی «فمینیسم» یا همان «مبارزات زنان» در تظاهرات پاریس در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نیز خود را نشان میدهد! آنجا که در میان جمعیت با گروهی از زنان متعلق به جریان راست افراطی و فاشیسمِ مهاجرستیز مواجه میشویم (کلکتیو نسل هویت گرا) که با پلاکاردهایی علیه مهاجرین افغان، از سیاستهای مهاجرستیزی راست افراطی دفاع میکنند در حالیکه خود را فمینیست مینامند!
در میانه تظاهرات، این گروه نئوفاشیستی فرانسوی که پیش از این نیز در جریان تظاهراتهای گسترده ضد نژادپرستی و خشونت پلیسی دست به اقدامات تحریک کننده و ایجاد درگیری زده بود، پارچه نوشته خود را وسط جمعیت باز کرد. تعدادی از زنان این گروه پشت پارچه نوشته ایستاده بودند بودند و گروهی از مردان فاشیست با سلاح سرد از آنان حفاظت میکردند. در واکنش به نوشتههای نژادپرستانه آنها، بخشی از فمینیستهای مترقی حاضر در تظاهرات و مبارزان رادیکال و چپ واکنش نشان دادند، دست به عمل زدند و از صف بیرونشان انداختند که به درگیری مختصری بین این دو نیز انجامید.
#بیست_و_پنج_نوامبر
▪️منبع: کلکتیو ۹۸ @collective98
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3cMXc52
@bidarzani
Telegraph
چرا فمینیسم نیاز دارد که مخالف خشونت، ولی در عین حال آنتیفاشیست و انترناسیونالیست نیز باشد؟
روز شنبه ۲۰ نوامبر، تظاهرات بزرگی علیه خشونت بر زنان در شهر پاریس با جمعیتی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در استقبال از روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان (۲۵ نوامبر) برگزار شد. جمعیتی جوان، اکثرا دختران دانش آموز و دانشجو، آمده بودند تا خشونت فیزیکی و روحی جنسیتی…
🟣 گرامیداشت «روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان» در شهر مریوان
بنا بە گزارش دریافتی از شهر مریوان، بعدازظهر امروز، چهارشنبە ۳ آذر ١٤٠٠ برابر با ٢٤ نوامبر ٢٠٢١، جمع چشمگیری از زنان و مردان آزادیخواە و برابریطلب این شهر، بە مناسبت ٢٥ نوامبر روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان در پارک ملت شهر مریوان، اقدام بە تجمع و گردهمایی نمودند.
تجمعکنندگان با گرامیداشت یاد و خاطرەی زنان جانباختە، چە در خشونت و سرکوب دولتی و چە در خشونت خانوادە و جامعە (کە محصول مناسبات و فرهنگ طبقاتی و مردسالار با حمایت مذهب است) و چە در نبرد برای رهایی و برابری جانباختەاند، یاد همەی زنان مبارز و برابریطلب را ارج نهادند.
در این گردهمایی در مورد مسائل و معضلات جامعە و بهویژە مسائل زنان، خشونت علیە زنان، تشکل مستقل زنان و دیگر معضلات امروز جامعە، بحث و تبادل نظر انجام گرفت و بر ارادە جمعی در نبرد متحدانە زنان و مردان اگاە و برابریطلب در ضدیت با خشونت علیە زنان تاکید شد. پایانبخش این مراسم، پخش شیرینی و شادباش این روز جهانی بە همە زنان و مردان حاضر در گردهمایی بود.
@kolbarnews
@bidarzani
بنا بە گزارش دریافتی از شهر مریوان، بعدازظهر امروز، چهارشنبە ۳ آذر ١٤٠٠ برابر با ٢٤ نوامبر ٢٠٢١، جمع چشمگیری از زنان و مردان آزادیخواە و برابریطلب این شهر، بە مناسبت ٢٥ نوامبر روز جهانی مبارزە با خشونت علیە زنان در پارک ملت شهر مریوان، اقدام بە تجمع و گردهمایی نمودند.
تجمعکنندگان با گرامیداشت یاد و خاطرەی زنان جانباختە، چە در خشونت و سرکوب دولتی و چە در خشونت خانوادە و جامعە (کە محصول مناسبات و فرهنگ طبقاتی و مردسالار با حمایت مذهب است) و چە در نبرد برای رهایی و برابری جانباختەاند، یاد همەی زنان مبارز و برابریطلب را ارج نهادند.
در این گردهمایی در مورد مسائل و معضلات جامعە و بهویژە مسائل زنان، خشونت علیە زنان، تشکل مستقل زنان و دیگر معضلات امروز جامعە، بحث و تبادل نظر انجام گرفت و بر ارادە جمعی در نبرد متحدانە زنان و مردان اگاە و برابریطلب در ضدیت با خشونت علیە زنان تاکید شد. پایانبخش این مراسم، پخش شیرینی و شادباش این روز جهانی بە همە زنان و مردان حاضر در گردهمایی بود.
@kolbarnews
@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیستوچهار: ازدواج؛ یک امضا برای بینهایت سکس؟!|
نویسنده: مهسا غلامعلیزاده
تجاوز در ازدواج" موضوعی است که در کشورهای غربی نیز تقریبا نوظهور محسوب میشود مثلا آمریکا تا پایان سال ۱۹۹۳، در تمام ایالات خود تجاوز در ازدواج را جرمانگاری کرد. در نظام حقوقی ما اما همچنان هیچ اثری از توجه به اینِ جنایت خاموش در داخل خانهها پیدا نیست. بسیاری از فعالان حقوق زنان و نیز پژوهشگران این عرصه، بارها به این نوع از خشونت خانگی پرداختهاند و قانونگذار را به ضرورت تصویب قوانین مقتضی فراخواندهاند. اما هنوز این پدیده نه تنها جرمانگاری نشده که با تکیه بر کلیشههای عرفی و قوانین زنستیز دیگر، امری معمول و مشروع تلقی میشود.
ماجرا اینجاست که رضایت به سکس به تبع امضای عقدنامه، مفروض تلقی میشود یا به عبارت بهتر، عدم رضایت جایگاهی در این ساختار ندارد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3l8iJtz
@bidarzani
یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیستوچهار: ازدواج؛ یک امضا برای بینهایت سکس؟!|
نویسنده: مهسا غلامعلیزاده
تجاوز در ازدواج" موضوعی است که در کشورهای غربی نیز تقریبا نوظهور محسوب میشود مثلا آمریکا تا پایان سال ۱۹۹۳، در تمام ایالات خود تجاوز در ازدواج را جرمانگاری کرد. در نظام حقوقی ما اما همچنان هیچ اثری از توجه به اینِ جنایت خاموش در داخل خانهها پیدا نیست. بسیاری از فعالان حقوق زنان و نیز پژوهشگران این عرصه، بارها به این نوع از خشونت خانگی پرداختهاند و قانونگذار را به ضرورت تصویب قوانین مقتضی فراخواندهاند. اما هنوز این پدیده نه تنها جرمانگاری نشده که با تکیه بر کلیشههای عرفی و قوانین زنستیز دیگر، امری معمول و مشروع تلقی میشود.
ماجرا اینجاست که رضایت به سکس به تبع امضای عقدنامه، مفروض تلقی میشود یا به عبارت بهتر، عدم رضایت جایگاهی در این ساختار ندارد.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3l8iJtz
@bidarzani
Telegraph
برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان
یک ماه؛ سی بزنگاه |بیستوچهار: ازدواج؛ یک امضا برای بینهایت سکس؟!| نویسنده: مهسا غلامعلیزاده در یک پروندهی طلاق، زن بعد از پانزده سال زندگی مشترک برای نخستین بار سکوتش را شکست و از دلیلش برای جدایی گفت؛ پانزده سال، هر روز صبح پیش از رفتن به سرکار مجبور…
📌 خشونت سیستماتیک آکادمیک: حذف زنان در پایاننامهها در نظام دانشگاهی ایران
✍🏽 ط. ن . ح، پژوهشگر حقوق و برابری جنسیتی، حقوق و مطالعات زنان
#بیدارزنی: نوامبر نارنجی ۲۰۲۱، برای من فرصت خوبی است تا از تجربهی زیستهام در یک فضای خشونتآمیز بنویسم. جنسیتزدگی یا کلیشههای جنسیتی که از اعتقاد به فرودست بودن زنان شکل میگیرد، امری تقریبا جهانی است. این فرودستی در فضای آکادمیک ایران، مصادیقی پرشمار دارد. از میان این مصادیق، به تجربهی خودم بهعنوان یک دانشجوی زن در مقطع کارشناسی ارشد اشاره میکنم. دورهی کارشناسی ارشدم را در یکی از مطرحترین دانشگاههای ایران میگذرانم و موضوع پایاننامهام «مستندسازی تلاشهای عدالتطلبانهی زنان در دوران پساجنگ» است. بیشتر اساتید، فارغالتحصیلان دانشگاههای خارج از کشور هستند و حداقل انتظار میرود که دیدگاهشان با تفکرات مردسالارانهی رایج، متفاوت باشد، حال آنکه نگاهی سرکوبگر و تبعیضآمیز نسبت به ثبت تجربیات زنان در این محیط آموزشی حاکم است.
بدونشک، همانقدر کهانتخاب موضوع پایاننامهام در رابطه با موضوع زنان برای من انرژیبخش بود، بهصورت وارونه، همانقدر هم پروسهی انتخاب استاد راهنما ناامیدکننده و سرکوبگرایانه بود. روبهرو شدن با پاسخهای منفی اساتید برای راهنمایی موضوعم، بهعنوان زنی که میخواهم از مسائل و تلاشهای زنان بنویسم، در یک سال و نیم گذشته با مصادیق متعددی همراه بود.
آنچه که از دانشکدهی حقوق و رشتهی حقوق انتظار میرود، ایجاد فضایی برای پرورش تفکرات حقطلبانه و مبارزه با تفکرات کلیشهای است که به مهجور شدن گروههای در حاشیه انجامیده است. اما دیکتاتوری حاکم بر محیط آموزشی، منجر به عدم استقلال فکری و پرورش تفکر در میان دانشجویان شده است تا آنجا که دانشجویان، موضوعات پایاننامهی خود را آنگونه که اساتید میخواهند انتخاب میکنند، بیآنکه خودشان نقشی در انتخاب موضوعشان داشته باشند. به این ترتیب است که بیشتر دانشجویان با تفکر هدایت شده و نه مستقل، به بررسی موضوعات پایاننامههایشان میپردازند.
ازخلال تجربهام، دریافت من این بوده است که پیامدهای تفکر کلیشهای دربارهی زنان از سوی اساتید تحصیلکرده در اروپا به مراتب دهشتناکتر از مردم عوام است، چرا که آنها با در دست داشتن قدرت و رهبری علمی به هدایت این اندیشههای تبعیضآمیز و مشروعیت بخشی آکادمیک به خشونت علیه زنان دامن میزنند. فصل مشترک این اساتید با سایر مردانی که اندیشههای زنستیزانه دارند، در عدم به رسمیت شناختن مسائل زنان و تلاشهای هر روزهی آنان بهعنوان یک تجربه قابل استناد و پژوهشی است.
در طول این مدت، بارها شاهد بودم که اساتید با تحمیل نظر خود به دانشجویان، حقوقی و علمی بودن تجربههای زنان از بیعدالتی را مورد سوال قرار دادهاند و دانشجویان دغدغهمند به این موضوعات را به تغییر موضوع پایاننامهی خود وا داشتهاند. در تجربهی شخصی خودم در حالی که از کوچکترین مشاورهی علمی در نوشتن پایان نامه بهره نبردم، درخواست حمایت از مدیر گروه علمی دانشکده نیز برایم ثمری نداشته و در مقابل، به حذف عنوان «زنان» از پایان نامهام به عنوان راهکاری برای دریافت مشاوره علمی از اساتید، هدایت شدم.
در تجربهی آکادمیک من و بسیاری زنان دیگر، به وضوح میتوان به نقض آشکار «کنوانسیون منع کلیهی اشکال تبعیض علیه زنان» اشاره کرد. نظامهای مردسالار، استقلال فکر و نظر زنان را برنمیتابند. در محیطهای دانشگاهی با روش نرم، به تثبیت ساختار خشونتآمیز علیه زنان و استعمار فکری آنها میپردازند و با حذف صدای آنها و علمی ندانستن موضوعاتِ مورد دغدغهی آنها، حق روایت را از زنان میگیرند.
خشونت آکادمیک در ایران علیه زنان، پیامد فرایند سیستم پدر/ مردسالاری، موقعیت فرودست زنان و تقلیلگرایی زن، توان، اندیشه و خلاقیت وی به کلیشههای تبعیضآمیز جنسیتی است.
#تبعیض_آکادمیک #نابرابری_و_تبعیض
#بیست_و_پنج_نوامبر
https://bidarzani.com/43235
@bidarzani
✍🏽 ط. ن . ح، پژوهشگر حقوق و برابری جنسیتی، حقوق و مطالعات زنان
#بیدارزنی: نوامبر نارنجی ۲۰۲۱، برای من فرصت خوبی است تا از تجربهی زیستهام در یک فضای خشونتآمیز بنویسم. جنسیتزدگی یا کلیشههای جنسیتی که از اعتقاد به فرودست بودن زنان شکل میگیرد، امری تقریبا جهانی است. این فرودستی در فضای آکادمیک ایران، مصادیقی پرشمار دارد. از میان این مصادیق، به تجربهی خودم بهعنوان یک دانشجوی زن در مقطع کارشناسی ارشد اشاره میکنم. دورهی کارشناسی ارشدم را در یکی از مطرحترین دانشگاههای ایران میگذرانم و موضوع پایاننامهام «مستندسازی تلاشهای عدالتطلبانهی زنان در دوران پساجنگ» است. بیشتر اساتید، فارغالتحصیلان دانشگاههای خارج از کشور هستند و حداقل انتظار میرود که دیدگاهشان با تفکرات مردسالارانهی رایج، متفاوت باشد، حال آنکه نگاهی سرکوبگر و تبعیضآمیز نسبت به ثبت تجربیات زنان در این محیط آموزشی حاکم است.
بدونشک، همانقدر کهانتخاب موضوع پایاننامهام در رابطه با موضوع زنان برای من انرژیبخش بود، بهصورت وارونه، همانقدر هم پروسهی انتخاب استاد راهنما ناامیدکننده و سرکوبگرایانه بود. روبهرو شدن با پاسخهای منفی اساتید برای راهنمایی موضوعم، بهعنوان زنی که میخواهم از مسائل و تلاشهای زنان بنویسم، در یک سال و نیم گذشته با مصادیق متعددی همراه بود.
آنچه که از دانشکدهی حقوق و رشتهی حقوق انتظار میرود، ایجاد فضایی برای پرورش تفکرات حقطلبانه و مبارزه با تفکرات کلیشهای است که به مهجور شدن گروههای در حاشیه انجامیده است. اما دیکتاتوری حاکم بر محیط آموزشی، منجر به عدم استقلال فکری و پرورش تفکر در میان دانشجویان شده است تا آنجا که دانشجویان، موضوعات پایاننامهی خود را آنگونه که اساتید میخواهند انتخاب میکنند، بیآنکه خودشان نقشی در انتخاب موضوعشان داشته باشند. به این ترتیب است که بیشتر دانشجویان با تفکر هدایت شده و نه مستقل، به بررسی موضوعات پایاننامههایشان میپردازند.
ازخلال تجربهام، دریافت من این بوده است که پیامدهای تفکر کلیشهای دربارهی زنان از سوی اساتید تحصیلکرده در اروپا به مراتب دهشتناکتر از مردم عوام است، چرا که آنها با در دست داشتن قدرت و رهبری علمی به هدایت این اندیشههای تبعیضآمیز و مشروعیت بخشی آکادمیک به خشونت علیه زنان دامن میزنند. فصل مشترک این اساتید با سایر مردانی که اندیشههای زنستیزانه دارند، در عدم به رسمیت شناختن مسائل زنان و تلاشهای هر روزهی آنان بهعنوان یک تجربه قابل استناد و پژوهشی است.
در طول این مدت، بارها شاهد بودم که اساتید با تحمیل نظر خود به دانشجویان، حقوقی و علمی بودن تجربههای زنان از بیعدالتی را مورد سوال قرار دادهاند و دانشجویان دغدغهمند به این موضوعات را به تغییر موضوع پایاننامهی خود وا داشتهاند. در تجربهی شخصی خودم در حالی که از کوچکترین مشاورهی علمی در نوشتن پایان نامه بهره نبردم، درخواست حمایت از مدیر گروه علمی دانشکده نیز برایم ثمری نداشته و در مقابل، به حذف عنوان «زنان» از پایان نامهام به عنوان راهکاری برای دریافت مشاوره علمی از اساتید، هدایت شدم.
در تجربهی آکادمیک من و بسیاری زنان دیگر، به وضوح میتوان به نقض آشکار «کنوانسیون منع کلیهی اشکال تبعیض علیه زنان» اشاره کرد. نظامهای مردسالار، استقلال فکر و نظر زنان را برنمیتابند. در محیطهای دانشگاهی با روش نرم، به تثبیت ساختار خشونتآمیز علیه زنان و استعمار فکری آنها میپردازند و با حذف صدای آنها و علمی ندانستن موضوعاتِ مورد دغدغهی آنها، حق روایت را از زنان میگیرند.
خشونت آکادمیک در ایران علیه زنان، پیامد فرایند سیستم پدر/ مردسالاری، موقعیت فرودست زنان و تقلیلگرایی زن، توان، اندیشه و خلاقیت وی به کلیشههای تبعیضآمیز جنسیتی است.
#تبعیض_آکادمیک #نابرابری_و_تبعیض
#بیست_و_پنج_نوامبر
https://bidarzani.com/43235
@bidarzani
بیدارزنی
خشونت سیستماتیک آکادمیک: حذف زنان در پایاننامهها در نظام دانشگاهی ایران - بیدارزنی
نویسنده به استعمار فکری زنان در دانشگاه با حذف صدای آنها و علمی ندانستن موضوعاتِ مورد علاقه آنها و گرفتن حق روایت از زنان اشاره میکند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 امروز ۲۵ نوامبر است. تاریخی که با رنگ نارنجی و نمادی از پروانه تا به امروز رسیده است. روز جهانی منع خشونت علیه زنان، نه رویدادی تقویمی که حرکت/مبارزهای هر روزه است. درست مثل «خواهران میرابال».
پاتریا، مینووا و ماریا، تجسدِ زنان مبارزی از دل روستا و شهر بودند. کسانی که در برابر یک دیکتاتوری تمامقد برای «همهچیز» جنگیدند و مبارزه کردند.
در سال ۱۹۳۰، زمانی که «رافائل تروخیو» با اشغال جمهوری دومینیکن بهدست آمریکا، توانست خود را در ارتش بالا بکشد و با کودتا و انتخابات مهندسی شده، قدرت را بهدست بگیرد، نخستین هستههای مقاومت علیه زور و سرکوب، توسط خواهران میرابال شکل گرفت.
آنها از تودههای مردم و معتقد به تغییر با دستان خود بودند. آنها اسم رمزِ این جنبش را «لاسماریپوساس» یا «پروانهها» گذاشتند.
▪️ویدئو از انتشارات «خوب»
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
پاتریا، مینووا و ماریا، تجسدِ زنان مبارزی از دل روستا و شهر بودند. کسانی که در برابر یک دیکتاتوری تمامقد برای «همهچیز» جنگیدند و مبارزه کردند.
در سال ۱۹۳۰، زمانی که «رافائل تروخیو» با اشغال جمهوری دومینیکن بهدست آمریکا، توانست خود را در ارتش بالا بکشد و با کودتا و انتخابات مهندسی شده، قدرت را بهدست بگیرد، نخستین هستههای مقاومت علیه زور و سرکوب، توسط خواهران میرابال شکل گرفت.
آنها از تودههای مردم و معتقد به تغییر با دستان خود بودند. آنها اسم رمزِ این جنبش را «لاسماریپوساس» یا «پروانهها» گذاشتند.
▪️ویدئو از انتشارات «خوب»
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
🟣 گردهمایی ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه علیە خشونت بر زنان در کوه آبیدر سنندج
بهگزارش کولبرنیوز، در گردهمایی امروز، یکی از زنان شرکت کنندە، طی سخنانی بە تاریخچە و شکل گیری ٢٥ نوامبر و اهمیت جهانی این روز در مقابلە با خشونت علیە زنان پرداخت. همچنین توصیخاتی در مورد #قتلهای_ناموسی در ایران و کردستان ارائه شده است.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani
بهگزارش کولبرنیوز، در گردهمایی امروز، یکی از زنان شرکت کنندە، طی سخنانی بە تاریخچە و شکل گیری ٢٥ نوامبر و اهمیت جهانی این روز در مقابلە با خشونت علیە زنان پرداخت. همچنین توصیخاتی در مورد #قتلهای_ناموسی در ایران و کردستان ارائه شده است.
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر
@bidarzani