دلهای ما که به هم نزدیک باشد،
دیگر چه فرقی میکند
کجای این جهان باشیم؛
دور باش،
امّا نزدیک…
من از نزدیک بودنهای دور میترسم …!
#احمد_شاملو
دیگر چه فرقی میکند
کجای این جهان باشیم؛
دور باش،
امّا نزدیک…
من از نزدیک بودنهای دور میترسم …!
#احمد_شاملو
در قبله ی من دیدن آن روی تو کافی است
در این دل شب نرگس جادوی تو کافی است
امشب منم و باده و چشمان سیاهت
یک جرعه عطش از خُم مینوی تو کافی است
تو مستی شب های پر از بوی اَقاقی
در عمق نفس، وسوسه ی بوی تو کافی است
من زمزمه ی عشقم و تو زمزمه سازی
بر این دل بیچاره هیاهوی تو کافی است
من مستم و دیوانه ی آن رویم و از تو
آن شعله ی پر پیچش گیسوی تو کافی است
در نم نم شب گیر پر از خاطره ی من
آغوش تو و قصه ی نیکوی تو کافی است
از شاعری و شعر سرودن همه سهمم
جاری شدن از چشمه ی گل بوی تو کافی است
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
در این دل شب نرگس جادوی تو کافی است
امشب منم و باده و چشمان سیاهت
یک جرعه عطش از خُم مینوی تو کافی است
تو مستی شب های پر از بوی اَقاقی
در عمق نفس، وسوسه ی بوی تو کافی است
من زمزمه ی عشقم و تو زمزمه سازی
بر این دل بیچاره هیاهوی تو کافی است
من مستم و دیوانه ی آن رویم و از تو
آن شعله ی پر پیچش گیسوی تو کافی است
در نم نم شب گیر پر از خاطره ی من
آغوش تو و قصه ی نیکوی تو کافی است
از شاعری و شعر سرودن همه سهمم
جاری شدن از چشمه ی گل بوی تو کافی است
#علی_نیاکوئی_لنگرودی
Mohsen Chavoshi Jahane Laghar
Telegram: @Pen_Musix
حالِ مَرا از شعرهایم بو نخواهی بُرد
من پشتِ شعری که نخواهم گفت میمیرم!
راضیه فولادوند
من پشتِ شعری که نخواهم گفت میمیرم!
راضیه فولادوند
محمود درویش تعریف جالبی از عشق کرده:
«الذين أحبّوا فينا ما لم نُحبّه يوماً بأنفسنا»
کسانی که در ما چیزی رو دوست داشتن
که خودمون ندیدیم و دوست نداشتیم...
به نظرم خیلی خوب معنای عشق رو گفته
که یعنی در طرف مقابل چیزهایی رو پیدا کنی و دوست داشته باشی
که خودش هم از شنیدنش متعجب بشه...
اثرش بینظیره!
«الذين أحبّوا فينا ما لم نُحبّه يوماً بأنفسنا»
کسانی که در ما چیزی رو دوست داشتن
که خودمون ندیدیم و دوست نداشتیم...
به نظرم خیلی خوب معنای عشق رو گفته
که یعنی در طرف مقابل چیزهایی رو پیدا کنی و دوست داشته باشی
که خودش هم از شنیدنش متعجب بشه...
اثرش بینظیره!
قسم به اسم قشنگت که اوج احساس است
که چشمهای تو مثل دو قطعه الماس است
خدا چه حوصله ای داشت وقت خلقت تو
چه کرد با دل من آن که خالق یاس است
پر است جام وجودت ز عشوه ای ساقی
خدای خالق ما منتهای احساس است
چه نقش و رنگ عجیبی چه کرده نقاشش
پریوشی که کشیده حقیقتا خاص است...
#مهتاب_بهشتی
که چشمهای تو مثل دو قطعه الماس است
خدا چه حوصله ای داشت وقت خلقت تو
چه کرد با دل من آن که خالق یاس است
پر است جام وجودت ز عشوه ای ساقی
خدای خالق ما منتهای احساس است
چه نقش و رنگ عجیبی چه کرده نقاشش
پریوشی که کشیده حقیقتا خاص است...
#مهتاب_بهشتی
زلالِ چشمهی جوشيده از دلِ سنگی
الا که آينهی صبحِ بیغبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمهات
بخوان که جاریِ آوازِ جويبار تویی
برای من، تو زمانی، نه روز و شب، آری
که ديگران گذرانند و ماندگار تویی
#حسین_منزوی
الا که آينهی صبحِ بیغبار تویی
دلم هوای تو دارد، هوای زمزمهات
بخوان که جاریِ آوازِ جويبار تویی
برای من، تو زمانی، نه روز و شب، آری
که ديگران گذرانند و ماندگار تویی
#حسین_منزوی
Nafas
Hayedeh ft Shadmehr (AI) - @PaytakhMusic
صدای خسته ی تو را
درون شعر می برم
غزل محزون
دلم گریون
ولی عشقت
تا ابد پنهون
هاشمی
درون شعر می برم
غزل محزون
دلم گریون
ولی عشقت
تا ابد پنهون
هاشمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقط اونجا که هلالی جغتایی میگه :
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار ازو
من به فرمان دلم
کِی دل به فرمان منست؟
آهنگ سفر با صدای معین
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار ازو
من به فرمان دلم
کِی دل به فرمان منست؟
آهنگ سفر با صدای معین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میخوام یه چیزی بهت بگم که اگه دوستداشتی یه جا جلوی چشمت بنویسش:
«خدا جبران میکنه اون روزایی که...
اصلاً صبر کردن آسون نبود، اما تو صبر کردی...!»
«خدا جبران میکنه اون روزایی که...
اصلاً صبر کردن آسون نبود، اما تو صبر کردی...!»
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم تو را و آنگه گرفتارت شوم
رهی معیری
اول به دام آرم تو را و آنگه گرفتارت شوم
رهی معیری
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد!
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد ...
من با نخستین نگاه تو
آغاز شدم
#احمد_شاملو
و انسان با نخستین درد!
در من زندانی ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد ...
من با نخستین نگاه تو
آغاز شدم
#احمد_شاملو
شیخ ابوالحسن خرقانی گفت:
جواب دو نفر مرا سخت تڪان داد.
اول: مرد فاسدی از ڪنارم گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع ڪردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ، خدا میداند ڪه فردا حالِ ما چه خواهد شد.
دوم: مستی دیدم ڪه افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت. به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی. گفت: من بلغزم باڪی نیست، بهوش باش تو نلغزی شیخ؛ ڪه جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
جواب دو نفر مرا سخت تڪان داد.
اول: مرد فاسدی از ڪنارم گذشت و من گوشه ی لباسم را جمع ڪردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ، خدا میداند ڪه فردا حالِ ما چه خواهد شد.
دوم: مستی دیدم ڪه افتان و خیزان در جاده اى گل آلود میرفت. به او گفتم: قدم ثابت بردار تا نلغزی. گفت: من بلغزم باڪی نیست، بهوش باش تو نلغزی شیخ؛ ڪه جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
رفتن زِ درت کارِ منِ دلنگران نیست
گر کشته شوم ، خونم از آن کوی روان نیست
حالِ منِ بیبرگ و نوا را چه شناسد؟
آن سرو که آگاه ز تاراجِ خزان نیست
کس واقفِ حيرانیِ ما نیست درین بزم
کانجا که تویی ، دیده به غیری نگران نیست
کلیم کاشانی
گر کشته شوم ، خونم از آن کوی روان نیست
حالِ منِ بیبرگ و نوا را چه شناسد؟
آن سرو که آگاه ز تاراجِ خزان نیست
کس واقفِ حيرانیِ ما نیست درین بزم
کانجا که تویی ، دیده به غیری نگران نیست
کلیم کاشانی
دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالا تراست
ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است
صائب تبریزی
جای چشم ابرو نگیرد چونکه او بالا تراست
ناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است
صائب تبریزی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دردی است درد عشق، درمان نمی بینم
مرحم بر این قلب، ویران نمی بینم
آمد نشست بر جان ، پنهان زِ هر دیده
من عاشق و اما ، عصیان نمی بینم
هاشمی
انصاف نیست با صدای مهستی
مرحم بر این قلب، ویران نمی بینم
آمد نشست بر جان ، پنهان زِ هر دیده
من عاشق و اما ، عصیان نمی بینم
هاشمی
انصاف نیست با صدای مهستی