ناامنی زنانِ بچهبغل در درمانگاهِ دولت منتظران.
در دولت موعودی که چهل و پنج سال است سیاست کشور را در خدمت ظهور او تنظیم کردهاند، زنان از چنان امنیتی برخوردارند که با تزیین و آرایش، تک و تنها، از شرق تا غرب را پیاده و در آرامش خاطر کامل میپیمایند اما در دولت منتظرانش زنانِ بچهبغل در درمانگاه نیز امنیت ندارند.
خدا شفایتان دهد که از اربابی خرمن سوختن را تعلیم دیدهاید.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۲/۱۲/۲۱
https://t.me/baznegari/1346
در دولت موعودی که چهل و پنج سال است سیاست کشور را در خدمت ظهور او تنظیم کردهاند، زنان از چنان امنیتی برخوردارند که با تزیین و آرایش، تک و تنها، از شرق تا غرب را پیاده و در آرامش خاطر کامل میپیمایند اما در دولت منتظرانش زنانِ بچهبغل در درمانگاه نیز امنیت ندارند.
خدا شفایتان دهد که از اربابی خرمن سوختن را تعلیم دیدهاید.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۲/۱۲/۲۱
https://t.me/baznegari/1346
انعطاف خدا، نرمش پروردگار
(تقدیم به حکمرانان کشورمان)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۴
بیایید خدایی شویم
در تفاسیر قرآن آمده است که ابنعباس پیرامون آیۀ "وإذا بدّلنا آية مكان آية والله أعلم بما يُنزِّل قالوا إنما أنت مُفتَر بل أكثرهم لا يعلمون" (تا، آیهای را جایگزین آیهای کنیم ،با آنکه خدا به آنچه میفرستد آگاه است، اکثراً نادانسته گویند تو هی به خدا دروغ میبندی! -نحل ۱۰۱-) این توضیح را داد:
هرگاه آیهای با محتوای سخت و شدید بر رسولخدا نازل میشد، مردم آن را میپذیرفتند و مطابق خواستِ خدا عمل میکردند، و [طبیعتاً] دچار مشقّت میشدند؛ در این هنگام بود که خدا [انعطاف نشان میداد و] با نزول آیهای جدید که نَرمتر و آسانتر بود و مِهری از جانب خدای تعالی بود به آن سختی پایان میداد. در اینجا کفار قریش میگفتند 《محمد، یارانش را دست انداخته: امروز آنان را به چیزی امر میکند و فردا از آن باز میدارد و چیزی آسانتر را برایشان میآورد؛ این کارِ محمد جز افترا بستن بر خدا و چیزهایی را از پیشِ خود گفتن نیست》در اینجا بود که خدا آن آیه را نازل کرد
برخی اسناد:
وَإِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ قال سلطان المفسرين ترجمان القرآن ابن عباس ان رسولالله كان إذا نزلت عليه آية فيها شدة أخذ الناس بها وعملوا ما شاء الله ان يعملوا فيشق ذلك عليهم فينسخ الله هذه الشدة ويأتيهم بما هو ألين منها وأهون عليهم رحمة من الله تعالى فيقول لهم كفار قريش ان محمدا يسخر بأصحابه يأمرهم اليوم بامر وينهاهم عنه غدا ويأتيهم بما هو أهون عليهم وما هو الا مفتر يقوله من تلقاء نفسه (روح البيان اسماعیل حقی ج ۵ ص ۸۱) "اینجا"
-قال ابن عباس : كان إذا أنزلت آية فيها شدة ثم نزلت آية ألين منها قالت كفار قريش : إن محمدا يسخر من أصحابه يأمرهم اليوم بأمر وينهاهم عنه غدا وإنه لا يقول هذه الأشياء إلا من عند نفسه فنزل : وَإِذا بَدَّلْنا (تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان، قمی نیشابوری ج ۴ ص ۳۰۷) "اینجا"
-قوله تعالى (وإذا بدلنآ ءاية مكان ءاية والله أعلم بما ينزل قالوا إنمآ أنت مفتر بل أكثرهم لا يعلمون * قل نزله روح القدس من ربك بالحق ليثبت الذين ءامنوا وهدى وبشرى للمسلمين)
... قال ابن عباس: كان إذا نزلت آية فيها شدة، ثم نزلت آية ألين منها تقول كفار قريش: والله ما محمد إلا يسخر بأصحابه، اليوم يأمر بأمر وغدا ينهى عنه، وإنه لا يقول هذه الأشياء إلا من عند نفسه، فأنزل الله تعالى قوله: وإذا بدلنا آية مكان آية (تفسیر فخر رازی ج ۲۰ ص ۱۱۶) "اینجا"
-قال ابن عباس إن رسول الله کان إذا نزلت علیه آیه فیها شده أخذ الناس بها و عملوا ما شاء الله أن یعملوا فیشق ذلک علیهم فینسخ الله تعالی هذه الشده و یأتیهم بما هو ألین منها و أهون علیهم منها (تفسیر سمرقندی ج۲ ص۲۹۱) "اینجا"
https://t.me/baznegari/1347
(تقدیم به حکمرانان کشورمان)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۴
بیایید خدایی شویم
در تفاسیر قرآن آمده است که ابنعباس پیرامون آیۀ "وإذا بدّلنا آية مكان آية والله أعلم بما يُنزِّل قالوا إنما أنت مُفتَر بل أكثرهم لا يعلمون" (تا، آیهای را جایگزین آیهای کنیم ،با آنکه خدا به آنچه میفرستد آگاه است، اکثراً نادانسته گویند تو هی به خدا دروغ میبندی! -نحل ۱۰۱-) این توضیح را داد:
هرگاه آیهای با محتوای سخت و شدید بر رسولخدا نازل میشد، مردم آن را میپذیرفتند و مطابق خواستِ خدا عمل میکردند، و [طبیعتاً] دچار مشقّت میشدند؛ در این هنگام بود که خدا [انعطاف نشان میداد و] با نزول آیهای جدید که نَرمتر و آسانتر بود و مِهری از جانب خدای تعالی بود به آن سختی پایان میداد. در اینجا کفار قریش میگفتند 《محمد، یارانش را دست انداخته: امروز آنان را به چیزی امر میکند و فردا از آن باز میدارد و چیزی آسانتر را برایشان میآورد؛ این کارِ محمد جز افترا بستن بر خدا و چیزهایی را از پیشِ خود گفتن نیست》در اینجا بود که خدا آن آیه را نازل کرد
برخی اسناد:
وَإِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ قال سلطان المفسرين ترجمان القرآن ابن عباس ان رسولالله كان إذا نزلت عليه آية فيها شدة أخذ الناس بها وعملوا ما شاء الله ان يعملوا فيشق ذلك عليهم فينسخ الله هذه الشدة ويأتيهم بما هو ألين منها وأهون عليهم رحمة من الله تعالى فيقول لهم كفار قريش ان محمدا يسخر بأصحابه يأمرهم اليوم بامر وينهاهم عنه غدا ويأتيهم بما هو أهون عليهم وما هو الا مفتر يقوله من تلقاء نفسه (روح البيان اسماعیل حقی ج ۵ ص ۸۱) "اینجا"
-قال ابن عباس : كان إذا أنزلت آية فيها شدة ثم نزلت آية ألين منها قالت كفار قريش : إن محمدا يسخر من أصحابه يأمرهم اليوم بأمر وينهاهم عنه غدا وإنه لا يقول هذه الأشياء إلا من عند نفسه فنزل : وَإِذا بَدَّلْنا (تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان، قمی نیشابوری ج ۴ ص ۳۰۷) "اینجا"
-قوله تعالى (وإذا بدلنآ ءاية مكان ءاية والله أعلم بما ينزل قالوا إنمآ أنت مفتر بل أكثرهم لا يعلمون * قل نزله روح القدس من ربك بالحق ليثبت الذين ءامنوا وهدى وبشرى للمسلمين)
... قال ابن عباس: كان إذا نزلت آية فيها شدة، ثم نزلت آية ألين منها تقول كفار قريش: والله ما محمد إلا يسخر بأصحابه، اليوم يأمر بأمر وغدا ينهى عنه، وإنه لا يقول هذه الأشياء إلا من عند نفسه، فأنزل الله تعالى قوله: وإذا بدلنا آية مكان آية (تفسیر فخر رازی ج ۲۰ ص ۱۱۶) "اینجا"
-قال ابن عباس إن رسول الله کان إذا نزلت علیه آیه فیها شده أخذ الناس بها و عملوا ما شاء الله أن یعملوا فیشق ذلک علیهم فینسخ الله تعالی هذه الشده و یأتیهم بما هو ألین منها و أهون علیهم منها (تفسیر سمرقندی ج۲ ص۲۹۱) "اینجا"
https://t.me/baznegari/1347
Telegram
کانال بازنگری
انعطاف خدا، نرمش پروردگار
(تقدیم به حکمرانان کشورمان)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۴
بیایید خدایی شویم
در تفاسیر قرآن آمده است که ابنعباس پیرامون آیۀ "وإذا بدّلنا آية مكان آية والله أعلم بما يُنزِّل قالوا إنما أنت مُفتَر بل أكثرهم لا يعلمون" (تا، آیهای را…
(تقدیم به حکمرانان کشورمان)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۴
بیایید خدایی شویم
در تفاسیر قرآن آمده است که ابنعباس پیرامون آیۀ "وإذا بدّلنا آية مكان آية والله أعلم بما يُنزِّل قالوا إنما أنت مُفتَر بل أكثرهم لا يعلمون" (تا، آیهای را…
نهی بیهوده بخش۱
(فقهای سنتی و لغو بودن غرضِ غیر حاصل)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
فرض اول
فرض میکنیم پوشیدن روسری، تکلیفی شرعی بوده و نه امری ناشی از آداب و رسوم (من در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر توضیح دادم که استفاده از سرانداز سویه رسومی و آدابی داشته و برای تشخص بوده و نیز کارکرد اقلیمی برای مهار آفتاب و گرد و غبار داشته است و به همین خاطر علاوه بر زنان همچنین مردان حجاز نیز از آن استفاده کرده و حتی اکنون نیز میکنند)
فرض دوم
فرض میکنیم آن تکلیف شرعی از نوع واجب باشد و نه مستحب (برخی حوزویان معاصر قائل به استحباب بوده و از کلام مقدس اردبیلی نیز همین استنباط میشود)
فرض سوم
فرص میکنیم این واجب شرعی از آن دسته وجوباتی باشد که جامعه و حکومت در قبال آن مسئولیت دارند و باید فاقدین روسری را مورد نهی قرار دهند (گرچه مطابق روایت مهمی، این مسئولیت نسبت به زنان بیروسری که نهی نمیپذیرند از دوش جامعه برداشته شده است)
تا کجا و با چه هدفی
آن مسئولیت تا کجا و با چه هدفی است! غرض از امر به معروف چیست غرض از نهی از منکر چیست؟ پاسخ روشن است غرض آن است که معروف وقوع یابد و منکر برداشته شود و یعنی در پی اقدام حکومت و آحاد جامعه، زنان همگی باروسری شوند (البته این خواسته در گذشتهها نه فقط محدود به روسری بلکه شامل پردهنشینی و چادر و پوشیه و عدم تحصیل و... نیز میشد)
مسئولیتِ لغو و بیهوده!
حال اگر با اقدام ما معروف مورد نظر پدیدار نشود و با اقدام ما منکر مورد نظر رخت برنبندد در این صورت اسم آن اقدام ما، اقدام لغو و عبث و بیهوده نام دارد، به همین سادگی؛ به این عبارت کلیدی که ماحصل بحثهای فقیهان است دقت کنید:
《... لأنّ الغرض من إيجاب الأمر والنهي وقوع المعروف وارتفاع المنكر، فمع العلم بعدم حصولهما فالأمر والنهي لغو [غرض از واجب ساختن امر و نهی. وقوع معروف و زدایش منکر است به همین خاطر با وجود علم به عدم حصول آن دو، امر و نهی لغو است]》((الموسوعة الفقهية، موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی ج ۱۷ ص ۲۰۰-۱۹۹): "اینجا"
تاریخ برای درس نگرفتن است
(علمِ ما از ۴۵ سال گذشته)
۴۵ سال است تمام دستگاههای تبلیغی حکومت و نهادهای مذهبی، نیروی پلیس، انقلابیون متعصب و قدرتمند، صدا و سیما، سخنرانان مذهبی و نیز گزینشها و استخدامها مشغول جا انداختن حجاب و ترجیحاً چادر هستند حال پرسش این است که آیا این معروف مورد نظرشان گسترش یافته و میزان باروسریها و چادریها افزایش یافته و شمار نیمروسریها و جدیدا بیروسریها در جامعه کم شده است؟ مشاهدات میگوید میزان حجاب (روسری و چادر) و دقت در استفاده از آنها دستِکم در شهرها سال به سال آب رفته و کاسته شده و یعنی معروف حصول نیافته و منکر برطرف نشده است و باز یعنی این سیاست، سیاست عبث و بیهوده و لغوی بوده است که باید کنار گذاشته شود ولی چون تاریخ برای درس نگرفتن و عبرت نیاموختن است پس دلخوش به طرحهای جدید (: حجاببانها و لایحه حجاب) باقی میمانند و چه بسا مدتی توفیقی اندک به دست آورند تا اینکه کی دوباره تدریجاً با فشار نسلی همه چیز عوض شود و یا انفجاری عاطفی همچو اعتراضات مهسایی پدید آید و عقبنشینیهای بزرگ شکل گیرد.
بله میدانم فقیهان سنتی قائلند که برای برپایی احکام دینی حتی اگر لازم باشد خون هم باید ریخت اما نظام اسلامی ایران (برخلاف نظام اسلامی طالبان) از این قوانین وسطایی و ارتجاعی و تحریفی عبور کرده و تا حدی فرزند زمان خویشتن شده ولی چون هنوز غصهدار شیخ فضلالله نوریِ زنستیز است نمیتواند به این زودیها مثل بچهی آدم خودش گام نمادین آخر را بردارد و گویا همانند راندهای پیشین، دوباره نسلها و انفجارهای عاطفی کار را تمام کنند
بخش بعدی با عنوان "نهی بیهوده در احادیث" تقدیم خواهد شد
https://t.me/baznegari/1348
(فقهای سنتی و لغو بودن غرضِ غیر حاصل)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
فرض اول
فرض میکنیم پوشیدن روسری، تکلیفی شرعی بوده و نه امری ناشی از آداب و رسوم (من در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر توضیح دادم که استفاده از سرانداز سویه رسومی و آدابی داشته و برای تشخص بوده و نیز کارکرد اقلیمی برای مهار آفتاب و گرد و غبار داشته است و به همین خاطر علاوه بر زنان همچنین مردان حجاز نیز از آن استفاده کرده و حتی اکنون نیز میکنند)
فرض دوم
فرض میکنیم آن تکلیف شرعی از نوع واجب باشد و نه مستحب (برخی حوزویان معاصر قائل به استحباب بوده و از کلام مقدس اردبیلی نیز همین استنباط میشود)
فرض سوم
فرص میکنیم این واجب شرعی از آن دسته وجوباتی باشد که جامعه و حکومت در قبال آن مسئولیت دارند و باید فاقدین روسری را مورد نهی قرار دهند (گرچه مطابق روایت مهمی، این مسئولیت نسبت به زنان بیروسری که نهی نمیپذیرند از دوش جامعه برداشته شده است)
تا کجا و با چه هدفی
آن مسئولیت تا کجا و با چه هدفی است! غرض از امر به معروف چیست غرض از نهی از منکر چیست؟ پاسخ روشن است غرض آن است که معروف وقوع یابد و منکر برداشته شود و یعنی در پی اقدام حکومت و آحاد جامعه، زنان همگی باروسری شوند (البته این خواسته در گذشتهها نه فقط محدود به روسری بلکه شامل پردهنشینی و چادر و پوشیه و عدم تحصیل و... نیز میشد)
مسئولیتِ لغو و بیهوده!
حال اگر با اقدام ما معروف مورد نظر پدیدار نشود و با اقدام ما منکر مورد نظر رخت برنبندد در این صورت اسم آن اقدام ما، اقدام لغو و عبث و بیهوده نام دارد، به همین سادگی؛ به این عبارت کلیدی که ماحصل بحثهای فقیهان است دقت کنید:
《... لأنّ الغرض من إيجاب الأمر والنهي وقوع المعروف وارتفاع المنكر، فمع العلم بعدم حصولهما فالأمر والنهي لغو [غرض از واجب ساختن امر و نهی. وقوع معروف و زدایش منکر است به همین خاطر با وجود علم به عدم حصول آن دو، امر و نهی لغو است]》((الموسوعة الفقهية، موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی ج ۱۷ ص ۲۰۰-۱۹۹): "اینجا"
تاریخ برای درس نگرفتن است
(علمِ ما از ۴۵ سال گذشته)
۴۵ سال است تمام دستگاههای تبلیغی حکومت و نهادهای مذهبی، نیروی پلیس، انقلابیون متعصب و قدرتمند، صدا و سیما، سخنرانان مذهبی و نیز گزینشها و استخدامها مشغول جا انداختن حجاب و ترجیحاً چادر هستند حال پرسش این است که آیا این معروف مورد نظرشان گسترش یافته و میزان باروسریها و چادریها افزایش یافته و شمار نیمروسریها و جدیدا بیروسریها در جامعه کم شده است؟ مشاهدات میگوید میزان حجاب (روسری و چادر) و دقت در استفاده از آنها دستِکم در شهرها سال به سال آب رفته و کاسته شده و یعنی معروف حصول نیافته و منکر برطرف نشده است و باز یعنی این سیاست، سیاست عبث و بیهوده و لغوی بوده است که باید کنار گذاشته شود ولی چون تاریخ برای درس نگرفتن و عبرت نیاموختن است پس دلخوش به طرحهای جدید (: حجاببانها و لایحه حجاب) باقی میمانند و چه بسا مدتی توفیقی اندک به دست آورند تا اینکه کی دوباره تدریجاً با فشار نسلی همه چیز عوض شود و یا انفجاری عاطفی همچو اعتراضات مهسایی پدید آید و عقبنشینیهای بزرگ شکل گیرد.
بله میدانم فقیهان سنتی قائلند که برای برپایی احکام دینی حتی اگر لازم باشد خون هم باید ریخت اما نظام اسلامی ایران (برخلاف نظام اسلامی طالبان) از این قوانین وسطایی و ارتجاعی و تحریفی عبور کرده و تا حدی فرزند زمان خویشتن شده ولی چون هنوز غصهدار شیخ فضلالله نوریِ زنستیز است نمیتواند به این زودیها مثل بچهی آدم خودش گام نمادین آخر را بردارد و گویا همانند راندهای پیشین، دوباره نسلها و انفجارهای عاطفی کار را تمام کنند
بخش بعدی با عنوان "نهی بیهوده در احادیث" تقدیم خواهد شد
https://t.me/baznegari/1348
متأسفانه امام خمینی آن جملات را گفته بود اما ...
(ارتداد منکرانِ ولایت فقیه)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
سخنانی که چند سال پیش، یکی از حوزویان (محمود نبویان) به نقل از امام خمینی گفت دوباره این روزها داغ شده؛ او سخن امام خمینی را چنین نقل کرده:
«امام خمینی می فرماید کسی اگر بگوید ولایت فقیه یک مقام تشریفاتی است، حکمش ارتداد است؛ اگر به لوازم حرفش توجه داشته باشد مرتد است: زنش برش حرام است و باید اعدامش کرد»
در این میان برخی عزیزان به ردّ انتساب چنان سخنانی به آقای خمینی پرداختند
اما متأسفانه سخنان نقلشده واقعیت دارد و امام خمینی آن جملات را بر زبان جاری کرده! و اتفاقاً گرچه با الفاظی کژدار و مریز اما آن را در برههای حساس و با هدف تصویب اصل ولایت فقیهِ قدرتمند و نه تشریفاتی بیان کرده است؛ به عین سخنان وی دقت کنید:
《... بله، آقایان بعضىشان مىگویند: مسأله ولایت فقیه، یک مسأله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد ولى دخالت بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم حتماً باید یک کسى از غرب بیاید ما قبول نداریم که یک کسى اسلام تعیین کرده، او دخالت بکند. اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد مىشوند، لکن متوجه نیستند》 (صحیفه نور ج ۹ ص ۲۵۴): "اینجا"
همچنین احکام ارتداد و مرتد که در انتهای آن نقل قول بود (: اعدام مرتد و حرام شدن زنش بر او) را میتوان به روشنی در تحریر الوسیله امام خمینی دید:
《ذكرنا في الميراث: المرتدّ بقسميه وبعض أحكامه، فالفطري لا يقبل إسلامه ظاهراً، ويقتل إن كان رجلًا، ولا تقتل المرأة المرتدّة ولو عن فطرة، بل تحبس دائماً وتضرب في أوقات الصلوات، ويضيّق عليها في المعيشة، وتقبل توبتها، فإن تابت اخرجت عن الحبس، والمرتدّ الملّي يستتاب، فإن امتنع قتل، والأحوط استتابته ثلاثة أيّام، وقتل في اليوم الرابع // ... فالفطري: إن كان رجلًا تبين منه زوجته، وينفسخ نكاحها بغير طلاق، وتعتدّ عدّة الوفاة ثمّ تتزوّج إن أرادت، وتقسّم أمواله التي كانت له حين ارتداده بين ورثته بعد أداء ديونه كالميّت، ولا ينتظر موته ولا تفيد توبته ورجوعه إلى الإسلام في رجوع زوجته وماله إليه ... و أمّا الملّي: سواء كان رجلًا أو امرأة، فلا تنتقل أمواله إلى ورثته إلّابالموت، وينفسخ النكاح بين المرتدّ وزوجته المسلمة، وكذا بين المرتدّة وزوجها المسلم بمجرّد الارتداد ...》 (تحریر الوسیله ج۲ ص ۵۲۸ و ۳۹۵): "اینجا" و "اینجا"
بنابراین نقل قول آن حوزوی از امام خمینی دقیق و درست است و جای ایرادی به آن نیست؛ از آن گذشته شأنی که آقای خمینی برای ولایت فقیه (و همطرازی عملیاش با ...) تعریف کردند و عملا همان مبنای حکمرانی قرار گرفت دلیلی دیگر بر اعتقاد وی به ارتداد مخالف ولایت فقیه میتواند شمرده شود
(همچنین سخنانی تند از این دست در سخنرانیها و آثار فقهی وی در موضوعات دیگر کم نیست مثلا:
۱- قرآن با اشخاصى که مسلمند و معتقدند و ایمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مىکند. با اشخاصى که بر خلاف این هستند آنها را مىگوید بکشید، بزنید، حبس کنید -صحیفه نور ج ۱۹ ص ۹۵-
۲- تؤخذ الجزية من اليهود والنصارى من أهل الكتاب وممن له شبهة كتاب، وهم المجوس ... فلا يقبل من غير الطوائف الثلاث. إلا الاسلام أو القتل ... -تحریر الوسیله ج ۲ ص ۴۹۷-
۳- تا گفته مىشود مکتبى، آقایان مسخره مىکنند. مکتبی یعنى اسلامى، آن که مکتبى را مسخره مىکند اسلام را مسخره مىکند. اگر متعمد باشد، مرتد فطرى است و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده بشود، خودش هم باید مقتول باشد -صحیفه نور ج ۱۴ ص ۲۴۳-)
البته اگر امروزه امام خمینی زنده بود بسیار بعید مینمود که چنان سخنانی را از فقه سنتی انتخاب و رسانهای کند به ویژه که در سالهای پایانی عمرشان تئوریهای جدید شرعی و فقهی مثل تأثیر پذیری حکم شرعی از واقعیات و تحولات زمانه و یا قائل شدن اختیاراتی فراتر از احکام شرعیِ صدر اسلام برای حکومت را مطرح کردند، بنابراین بهتر است در نقلها به تحولات پسینی گوینده نیز توجه نشان داد وگرنه مثلا در موضوع زنان و اقلیتهای دینی به استناد سخنان پیشینی وی در سال ۱۳۴۱ باید قائل شد که ایشان شرعاً مخالف رأی دادن زنان و اقلیتها در انتخاباتها است! حال آنکه ایشان بعدها تغییر نظر دادند و مطابق نظر جدیدشان زنان و اقلیتها نه فقط در انتخاباتها رأی میدادند بلکه کاندیدای انتخاباتی نیز شده و صاحب کرسی مجلس شدند.
https://t.me/baznegari/1349
(ارتداد منکرانِ ولایت فقیه)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
سخنانی که چند سال پیش، یکی از حوزویان (محمود نبویان) به نقل از امام خمینی گفت دوباره این روزها داغ شده؛ او سخن امام خمینی را چنین نقل کرده:
«امام خمینی می فرماید کسی اگر بگوید ولایت فقیه یک مقام تشریفاتی است، حکمش ارتداد است؛ اگر به لوازم حرفش توجه داشته باشد مرتد است: زنش برش حرام است و باید اعدامش کرد»
در این میان برخی عزیزان به ردّ انتساب چنان سخنانی به آقای خمینی پرداختند
اما متأسفانه سخنان نقلشده واقعیت دارد و امام خمینی آن جملات را بر زبان جاری کرده! و اتفاقاً گرچه با الفاظی کژدار و مریز اما آن را در برههای حساس و با هدف تصویب اصل ولایت فقیهِ قدرتمند و نه تشریفاتی بیان کرده است؛ به عین سخنان وی دقت کنید:
《... بله، آقایان بعضىشان مىگویند: مسأله ولایت فقیه، یک مسأله تشریفاتى باشد مضایقه نداریم، اما اگر بخواهد ولى دخالت بکند در امور، نه، ما آن را قبول نداریم حتماً باید یک کسى از غرب بیاید ما قبول نداریم که یک کسى اسلام تعیین کرده، او دخالت بکند. اگر متوجه به لازم این معنا باشند، مرتد مىشوند، لکن متوجه نیستند》 (صحیفه نور ج ۹ ص ۲۵۴): "اینجا"
همچنین احکام ارتداد و مرتد که در انتهای آن نقل قول بود (: اعدام مرتد و حرام شدن زنش بر او) را میتوان به روشنی در تحریر الوسیله امام خمینی دید:
《ذكرنا في الميراث: المرتدّ بقسميه وبعض أحكامه، فالفطري لا يقبل إسلامه ظاهراً، ويقتل إن كان رجلًا، ولا تقتل المرأة المرتدّة ولو عن فطرة، بل تحبس دائماً وتضرب في أوقات الصلوات، ويضيّق عليها في المعيشة، وتقبل توبتها، فإن تابت اخرجت عن الحبس، والمرتدّ الملّي يستتاب، فإن امتنع قتل، والأحوط استتابته ثلاثة أيّام، وقتل في اليوم الرابع // ... فالفطري: إن كان رجلًا تبين منه زوجته، وينفسخ نكاحها بغير طلاق، وتعتدّ عدّة الوفاة ثمّ تتزوّج إن أرادت، وتقسّم أمواله التي كانت له حين ارتداده بين ورثته بعد أداء ديونه كالميّت، ولا ينتظر موته ولا تفيد توبته ورجوعه إلى الإسلام في رجوع زوجته وماله إليه ... و أمّا الملّي: سواء كان رجلًا أو امرأة، فلا تنتقل أمواله إلى ورثته إلّابالموت، وينفسخ النكاح بين المرتدّ وزوجته المسلمة، وكذا بين المرتدّة وزوجها المسلم بمجرّد الارتداد ...》 (تحریر الوسیله ج۲ ص ۵۲۸ و ۳۹۵): "اینجا" و "اینجا"
بنابراین نقل قول آن حوزوی از امام خمینی دقیق و درست است و جای ایرادی به آن نیست؛ از آن گذشته شأنی که آقای خمینی برای ولایت فقیه (و همطرازی عملیاش با ...) تعریف کردند و عملا همان مبنای حکمرانی قرار گرفت دلیلی دیگر بر اعتقاد وی به ارتداد مخالف ولایت فقیه میتواند شمرده شود
(همچنین سخنانی تند از این دست در سخنرانیها و آثار فقهی وی در موضوعات دیگر کم نیست مثلا:
۱- قرآن با اشخاصى که مسلمند و معتقدند و ایمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مىکند. با اشخاصى که بر خلاف این هستند آنها را مىگوید بکشید، بزنید، حبس کنید -صحیفه نور ج ۱۹ ص ۹۵-
۲- تؤخذ الجزية من اليهود والنصارى من أهل الكتاب وممن له شبهة كتاب، وهم المجوس ... فلا يقبل من غير الطوائف الثلاث. إلا الاسلام أو القتل ... -تحریر الوسیله ج ۲ ص ۴۹۷-
۳- تا گفته مىشود مکتبى، آقایان مسخره مىکنند. مکتبی یعنى اسلامى، آن که مکتبى را مسخره مىکند اسلام را مسخره مىکند. اگر متعمد باشد، مرتد فطرى است و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده بشود، خودش هم باید مقتول باشد -صحیفه نور ج ۱۴ ص ۲۴۳-)
البته اگر امروزه امام خمینی زنده بود بسیار بعید مینمود که چنان سخنانی را از فقه سنتی انتخاب و رسانهای کند به ویژه که در سالهای پایانی عمرشان تئوریهای جدید شرعی و فقهی مثل تأثیر پذیری حکم شرعی از واقعیات و تحولات زمانه و یا قائل شدن اختیاراتی فراتر از احکام شرعیِ صدر اسلام برای حکومت را مطرح کردند، بنابراین بهتر است در نقلها به تحولات پسینی گوینده نیز توجه نشان داد وگرنه مثلا در موضوع زنان و اقلیتهای دینی به استناد سخنان پیشینی وی در سال ۱۳۴۱ باید قائل شد که ایشان شرعاً مخالف رأی دادن زنان و اقلیتها در انتخاباتها است! حال آنکه ایشان بعدها تغییر نظر دادند و مطابق نظر جدیدشان زنان و اقلیتها نه فقط در انتخاباتها رأی میدادند بلکه کاندیدای انتخاباتی نیز شده و صاحب کرسی مجلس شدند.
https://t.me/baznegari/1349
♻️ به موی زنان سیر بنگرید!
صدیقه وسمقی، آبان ۱۳۹۸
روی سخنم با شما مردان است، مردان ایرانزمین، به ویژه آن دسته از مردان که موی زنان را دام گناه و ریسمان شیطان و باب دوزخ میدانند. به موی همسر، دختر، خواهر و مادر خود سیر بنگرید؛ این مو چیست که چنین مردان و حکومت و کشور را بیمار ساخته و زنان و دختران را به مشقت درانداخته است؟ آیا به راستی این موی زنان است که این همه معضل آفریده است یا ...
انگیزهی من برای نگاشتن این سطور، دردی است که در تمام وجود خود تا بن استخوانها احساس کردم هنگامی که اطلاع یافتم وزارت آموزش و پرورش بر آن است تا مدارس دخترانه را استتار کند. استتار کند تا دختران ما پشت دیوارهای مدرسه بتوانند مقنعه را از سر برگیرند تا موهای نوجوانشان که آفتاب ندیده کمی هوا بخورد ... ... حیاط مدرسه را با برزنت مسقف کند تا شاید دختران بتوانند مقنعه از سر برگیرند ... تا شاید دختران خردسال دبستانی راحتتر در حیاط بدوند و بازی کنند.
آه که چقدر دختر زاده شدن و زن بودن را در این مرز و بوم سخت کردهاید! دختران و زنان تا کجا باید از تعقیب نگاههای شما بگریزند و موهای سر خود را باید کجا پنهان سازند؟
آی مردان فرهیخته! شما مردان بیمارچشم و بیماردل و بیمار اندیشه را هدایت کنید تا چشمانشان را بشویند، تا دلها و اندیشههایشان را از ناپاکی بروبند، تا دختران و زنان این میهن آرام گیرند و با امنیت خاطر از زندگی عادی برخوردار شوند.
ای مردان مسئول! ای روحانیت متعصب! و ای حاکمان شریعتمدار! آیا هرگز فکر کردهاید که با کدام دلیل شرعی و با کدام منطق دختران خردسال نابالغ باید با مقنعه به مدرسه و مهد کودک بروند؟
چرا مردان نباید چشم و دل و اندیشهی خود را بشویند و در عوض زنان باید تاوان چشم و دل حریص و بیمار برخی مردان را بپردازند؟ به راستی این موی زنان نیست که معضل است. معضل اندیشهی بیماری است که ترویج میشود و معضل، ملتی است که حتی نخبگان آن نیز نمیاندیشند و تعقل نمیورزند تا اندیشههای بیمار را پس زده، از حقوق خویش دفاع کنند ... ... ما باید دیوارها و حصارها و سیم خاردارهای فکر خود را فروریزیم تا زندگی در این آب و خاک به وضعیت عادی بازگردد. کار، از استدلال شرعی و منطقی گذشته است. ما با بیماری خطرناکی روبرو هستیم که باید آن را درمان کنیم.
برای استتار موی دخترانمان به دیوار و سقف و برزنت و پارچه نیازی نیست
منبع، کانال تلگرامی منسوب به ایشان " اینجا"
جای دکتر صدیقه وسمقی در حبس نیست بلکه در مراکز تصمیمسازی برای ایرانی متعالی و رو به پیشرفت است. امید که ایشان زودتر به خانه بازگردد تا وجدان حکومت و جامعه بیش از این، از آن بابت دچار شرم نشود.
حکومتمان که بابت اثر بسیار متفاوت ایشان با نام مسیر پیامبری، از خود ظرفیت نشان داد جا دارد بابت انتقادات سیاسی و خواستههای اجتماعی وی که حساسیتی کمتر از آن دارد نیز رواداری و ظرفیت نشان دهد.
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۹
https://t.me/baznegari/1351
صدیقه وسمقی، آبان ۱۳۹۸
روی سخنم با شما مردان است، مردان ایرانزمین، به ویژه آن دسته از مردان که موی زنان را دام گناه و ریسمان شیطان و باب دوزخ میدانند. به موی همسر، دختر، خواهر و مادر خود سیر بنگرید؛ این مو چیست که چنین مردان و حکومت و کشور را بیمار ساخته و زنان و دختران را به مشقت درانداخته است؟ آیا به راستی این موی زنان است که این همه معضل آفریده است یا ...
انگیزهی من برای نگاشتن این سطور، دردی است که در تمام وجود خود تا بن استخوانها احساس کردم هنگامی که اطلاع یافتم وزارت آموزش و پرورش بر آن است تا مدارس دخترانه را استتار کند. استتار کند تا دختران ما پشت دیوارهای مدرسه بتوانند مقنعه را از سر برگیرند تا موهای نوجوانشان که آفتاب ندیده کمی هوا بخورد ... ... حیاط مدرسه را با برزنت مسقف کند تا شاید دختران بتوانند مقنعه از سر برگیرند ... تا شاید دختران خردسال دبستانی راحتتر در حیاط بدوند و بازی کنند.
آه که چقدر دختر زاده شدن و زن بودن را در این مرز و بوم سخت کردهاید! دختران و زنان تا کجا باید از تعقیب نگاههای شما بگریزند و موهای سر خود را باید کجا پنهان سازند؟
آی مردان فرهیخته! شما مردان بیمارچشم و بیماردل و بیمار اندیشه را هدایت کنید تا چشمانشان را بشویند، تا دلها و اندیشههایشان را از ناپاکی بروبند، تا دختران و زنان این میهن آرام گیرند و با امنیت خاطر از زندگی عادی برخوردار شوند.
ای مردان مسئول! ای روحانیت متعصب! و ای حاکمان شریعتمدار! آیا هرگز فکر کردهاید که با کدام دلیل شرعی و با کدام منطق دختران خردسال نابالغ باید با مقنعه به مدرسه و مهد کودک بروند؟
چرا مردان نباید چشم و دل و اندیشهی خود را بشویند و در عوض زنان باید تاوان چشم و دل حریص و بیمار برخی مردان را بپردازند؟ به راستی این موی زنان نیست که معضل است. معضل اندیشهی بیماری است که ترویج میشود و معضل، ملتی است که حتی نخبگان آن نیز نمیاندیشند و تعقل نمیورزند تا اندیشههای بیمار را پس زده، از حقوق خویش دفاع کنند ... ... ما باید دیوارها و حصارها و سیم خاردارهای فکر خود را فروریزیم تا زندگی در این آب و خاک به وضعیت عادی بازگردد. کار، از استدلال شرعی و منطقی گذشته است. ما با بیماری خطرناکی روبرو هستیم که باید آن را درمان کنیم.
برای استتار موی دخترانمان به دیوار و سقف و برزنت و پارچه نیازی نیست
منبع، کانال تلگرامی منسوب به ایشان " اینجا"
جای دکتر صدیقه وسمقی در حبس نیست بلکه در مراکز تصمیمسازی برای ایرانی متعالی و رو به پیشرفت است. امید که ایشان زودتر به خانه بازگردد تا وجدان حکومت و جامعه بیش از این، از آن بابت دچار شرم نشود.
حکومتمان که بابت اثر بسیار متفاوت ایشان با نام مسیر پیامبری، از خود ظرفیت نشان داد جا دارد بابت انتقادات سیاسی و خواستههای اجتماعی وی که حساسیتی کمتر از آن دارد نیز رواداری و ظرفیت نشان دهد.
امیر ترکاشوند ۱۴۰۲/۱۲/۲۹
https://t.me/baznegari/1351
Telegram
کانال بازنگری
♻️ به موی زنان سیر بنگرید!
صدیقه وسمقی، آبان ۱۳۹۸
روی سخنم با شما مردان است، مردان ایرانزمین، به ویژه آن دسته از مردان که موی زنان را دام گناه و ریسمان شیطان و باب دوزخ میدانند. به موی همسر، دختر، خواهر و مادر خود سیر بنگرید؛ این مو چیست که چنین مردان…
صدیقه وسمقی، آبان ۱۳۹۸
روی سخنم با شما مردان است، مردان ایرانزمین، به ویژه آن دسته از مردان که موی زنان را دام گناه و ریسمان شیطان و باب دوزخ میدانند. به موی همسر، دختر، خواهر و مادر خود سیر بنگرید؛ این مو چیست که چنین مردان…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نوروز مبارک
کلیات شمس را واکرده نوروز آمده
پرچم از آلاله بالا کرده نوروز آمده
یکم فروردین ۱۴۰۳
کانال بازنگری، امیر ترکاشوند
https://t.me/baznegari/1353
ویدئو، کانال افغانستانیها "اینجا"
کلیات شمس را واکرده نوروز آمده
پرچم از آلاله بالا کرده نوروز آمده
یکم فروردین ۱۴۰۳
کانال بازنگری، امیر ترکاشوند
https://t.me/baznegari/1353
ویدئو، کانال افغانستانیها "اینجا"
روزه نگرفتن لزوماً روزهخواری نیست
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۰۶
عبارت روزهخواری تداعی کنندۀ مخالفت و بلکه ضدیت با روزه و روزهداران است حال آنکه عموم مردمی که روزه نمیگیرند، این روزه نگرفتنشان قطعاً از باب ضدیت با روزه نیست که روزهخوار!!! قلمداد شوند بلکه فقط به دلیل و عذری (: بیماری، سختی، کمبود انگیزه، ...) تن به روزه گرفتن نمیدهند و چه بسا بسیاریشان در خانوادهشان فرد روزهدار باشد و یا خود معدودی روزها (ایام و لیالی موسوم به قدر) را روزه بدارند پس بهتر است الفاظ ستیزهجویانه در حق هموطنان و همنوعانمان به کار نبریم.
تأکید میکنم: کسی که به هر دلیل و عذری روزه نمیگیرد و سرِ کار میرود، خب طبیعی است هنگام ظهر گرسنه میشود و ناهار میخورد! این غذا خوردن اسمش روزهخواری نیست اسمش غذا خوردن همانند دیگر ماههای سال است!
روزهنگیر روزهخوار نیست. روزهنگیر تظاهر به روزه نگرفتن و لجبازی نسبت به آن نمیکند بلکه فقط همانند دیگر ایامِ غیر رمضانی غذا میخورد! مگر او در دیگر ایام سال که ماه رمضان نیست با غذا خوردنش مشغول لجبازی با کسی یا چیزی است که در ماه مبارک چنان باشد!؟
تظاهر و تعمد به خوردن و ستیز با روزه و روزهداران بد است و سزاوار روزهخوار شمرده شدن است ولی روزه نگرفتن و همانند دیگر ماههای سال سرِ وقت غذا خوردن (چه کسی ببیند چه کسی نبیند) هرگز روزهخواری نیست.
روزه نگرفتن و غذا خوردن چه پنهان چه آشکار مصداق روزهخواری نیست و فقط روزه نگرفتن و غذا خوردنی را میتوان روزهخواری شمرد که با هدف ستیز با روزه و روزهداران باشد (مثلا جلوی روزهدار و یا در اجتماع، به نشان دهنکجی جوری غذا بخورد که بخواهد روزه را تضعیف کند یا روزهداران را بیازارد. نمایش خوردن با هدف دهن کجی به روزه یا روزهدار. عملا چنین کسانی نداریم پس روزهخوار نداریم مگر شاید معدودی انگشتشمار).
https://t.me/baznegari/1354
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۰۶
عبارت روزهخواری تداعی کنندۀ مخالفت و بلکه ضدیت با روزه و روزهداران است حال آنکه عموم مردمی که روزه نمیگیرند، این روزه نگرفتنشان قطعاً از باب ضدیت با روزه نیست که روزهخوار!!! قلمداد شوند بلکه فقط به دلیل و عذری (: بیماری، سختی، کمبود انگیزه، ...) تن به روزه گرفتن نمیدهند و چه بسا بسیاریشان در خانوادهشان فرد روزهدار باشد و یا خود معدودی روزها (ایام و لیالی موسوم به قدر) را روزه بدارند پس بهتر است الفاظ ستیزهجویانه در حق هموطنان و همنوعانمان به کار نبریم.
تأکید میکنم: کسی که به هر دلیل و عذری روزه نمیگیرد و سرِ کار میرود، خب طبیعی است هنگام ظهر گرسنه میشود و ناهار میخورد! این غذا خوردن اسمش روزهخواری نیست اسمش غذا خوردن همانند دیگر ماههای سال است!
روزهنگیر روزهخوار نیست. روزهنگیر تظاهر به روزه نگرفتن و لجبازی نسبت به آن نمیکند بلکه فقط همانند دیگر ایامِ غیر رمضانی غذا میخورد! مگر او در دیگر ایام سال که ماه رمضان نیست با غذا خوردنش مشغول لجبازی با کسی یا چیزی است که در ماه مبارک چنان باشد!؟
تظاهر و تعمد به خوردن و ستیز با روزه و روزهداران بد است و سزاوار روزهخوار شمرده شدن است ولی روزه نگرفتن و همانند دیگر ماههای سال سرِ وقت غذا خوردن (چه کسی ببیند چه کسی نبیند) هرگز روزهخواری نیست.
روزه نگرفتن و غذا خوردن چه پنهان چه آشکار مصداق روزهخواری نیست و فقط روزه نگرفتن و غذا خوردنی را میتوان روزهخواری شمرد که با هدف ستیز با روزه و روزهداران باشد (مثلا جلوی روزهدار و یا در اجتماع، به نشان دهنکجی جوری غذا بخورد که بخواهد روزه را تضعیف کند یا روزهداران را بیازارد. نمایش خوردن با هدف دهن کجی به روزه یا روزهدار. عملا چنین کسانی نداریم پس روزهخوار نداریم مگر شاید معدودی انگشتشمار).
https://t.me/baznegari/1354
راه غلط ، ملاکهای نامرتبط
نمازهای فراوان ، روزهداریهای بسیار ، سفرهای پیاپی حج ، راز و نیاز (و سر تکان دادنهای) شبانه همه و همه مبارکِ صاحبش؛ اینها ملاکهای مناسبی برای ارزیابیهای اجتماعی نیست! آنچه در مناسبات اجتماعی ملاک است ارزشهای انسانی (و حقوق الناسی) همچو راستگویی و امانتداری (و نه تقیدِ حتی غلیظ به عبادات و شعائر و مناسک مذهبی) است.
عیون اخبار الرضا ج ۲ باب ۳۱ ح ۱۹۷ ص ۳۴:
عن محمدبنعلی الهادی عن علیبنموسی الرضا عن الامام موسیبنجعفر عن الصادق جعفربنمحمد عن الباقر محمدبنعلی عن سیّدالعابدین علیبنالحسین عن سیّد شباب اهل الجنة الحسینبنعلی عن سیّدالاوصیاء علیبنابیطالب عن سیّدالانبیاء محمد (ص) قال لا تَنظروا إلی کثرة صلاتهم و صومهم و کثرة الحجّ والمعروف و طَنطَنَتِهم باللیل و لکن انظروا إلی صدق الحدیث و أداء الأمانة:
سید الانبیا محمد (ص) گفت: به کثرت نماز و روزه و حجِ افراد و نمازهای شبشان ننگرید بلکه به راستگفتار و امانتدار بودنشان توجه نشان دهید
متأسفانه در ۴۵ سال گذشته، به این مهم بیتوجهی شده و بلکه برعکس، ملاک صلاحیتسنجی و گزینش و مسئولیتدهی و استخدامها عمدتاً و دقیقاً بر محور تعلقات مذهبیِ افراد میچرخیده، که باید از این پس اصلاح شود تا عدالت برقرار شود و هر چیز سرِ جای خود تعریف شود و از رهگذر آن جلوی مفاسد فرصتطلبان نیز گرفته شود.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
https://t.me/baznegari/1355
نمازهای فراوان ، روزهداریهای بسیار ، سفرهای پیاپی حج ، راز و نیاز (و سر تکان دادنهای) شبانه همه و همه مبارکِ صاحبش؛ اینها ملاکهای مناسبی برای ارزیابیهای اجتماعی نیست! آنچه در مناسبات اجتماعی ملاک است ارزشهای انسانی (و حقوق الناسی) همچو راستگویی و امانتداری (و نه تقیدِ حتی غلیظ به عبادات و شعائر و مناسک مذهبی) است.
عیون اخبار الرضا ج ۲ باب ۳۱ ح ۱۹۷ ص ۳۴:
عن محمدبنعلی الهادی عن علیبنموسی الرضا عن الامام موسیبنجعفر عن الصادق جعفربنمحمد عن الباقر محمدبنعلی عن سیّدالعابدین علیبنالحسین عن سیّد شباب اهل الجنة الحسینبنعلی عن سیّدالاوصیاء علیبنابیطالب عن سیّدالانبیاء محمد (ص) قال لا تَنظروا إلی کثرة صلاتهم و صومهم و کثرة الحجّ والمعروف و طَنطَنَتِهم باللیل و لکن انظروا إلی صدق الحدیث و أداء الأمانة:
سید الانبیا محمد (ص) گفت: به کثرت نماز و روزه و حجِ افراد و نمازهای شبشان ننگرید بلکه به راستگفتار و امانتدار بودنشان توجه نشان دهید
متأسفانه در ۴۵ سال گذشته، به این مهم بیتوجهی شده و بلکه برعکس، ملاک صلاحیتسنجی و گزینش و مسئولیتدهی و استخدامها عمدتاً و دقیقاً بر محور تعلقات مذهبیِ افراد میچرخیده، که باید از این پس اصلاح شود تا عدالت برقرار شود و هر چیز سرِ جای خود تعریف شود و از رهگذر آن جلوی مفاسد فرصتطلبان نیز گرفته شود.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۱۱
https://t.me/baznegari/1355
رؤیت شرمگاهِ مادر بدتر است یا پیدا بودن موی زنان!؟
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش۱)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
@baznegari
امام جعفر صادق: هر که به صفحه شطرنج نگاه کند انگار به فرج مادر خود مینگرد
اگر نپوشیدن سر دلیل بر فحشا و بیحیائی زن و دلیل بر بیغیرتی مرد است، خب صفحات شطرنج که در فروشگاههای لوازمالتحریر و ورزشی فروخته میشود و توسط شهرداریها در پارکها با استحکام سیمانی و با میز و صندلی ساخته میشود چرا دلیل بر بیناموسی و بیغیرتی و مروجِ فحشا بودن نیست!؟ مگر نگفتهاند که نگاه کردن به صفحه شطرنج بسان نظر دوختن به فرج و عورت مادر است!؟
چرا برای چیزی که در حکم نگاه کردن به نقاط جنسی مادر است، فدراسیون (فدراسیون شطرنج) راه انداختهاید؟ چرا در سراسر کشور اسلامی هیئتهای شطرنج برپا کردهاید چرا چنین علنی و بیپروا به ترویج بیناموسی دست زدهاید؟
اگر استدلال میکنید که شرایط و اوضاع و احوال تغییر کرده، خب چرا لختی نمیاندیشید که: در مورد پیدا بودن موی زنان (که دهها مرتبه از رؤیت فرج مادران کمتر است) نیز شرایط و اوضاع و احوال تغییر کرده!
حدیث را خوب بخوانید تا در نگاه نامتوازن خود به میراث کهنه تردید نموده و به استقبال نرمش در حق مردمِ خود روید:
امام صادق (ع) : فروختن شطرنج حرام است و پولی هم که از فروختنش بدست می آید حرام است و داشتن و نگاه داشتن شطرنج کفر است و شطرنج بازی کردن شرک است و سلام کردن بر کسی که شطرنج بازی میکند گناه کبیره هلاککننده است و کسی که شطرنج بازی میکند و دست در میان آن میبرد چنان است که دست در میان گوشت خوک برده باشد؛ نماز چنین کسی قبول نیست تا اینکه دست خود را بشوید همانطور که دست خود را در اثر تماس با گوشت خوک میشوید و کسی که به شطرنج نگاه میکند مانند این است که به عورت مادر خود نگاه میکند و کسی که نگاه میکند به کسانی که در حال بازی شطرنج هستند و به آنها سلام میکند در آن حال گناهش با کسی که شطرنج بازی میکند یکسان است و کسی که بنشیند به قصد بازی کردن شطرنج، جای خود را در جهنم آماده کرده است و این زندگانی باعث حسرت او در قیامت است؛ و از همنشینی قمارباز بپرهیز زیرا از جمله مجالسی است که اهلش مورد غضب الهی شدهاند و هر ساعت منتظر غضبند و چون نازل شود تو را و ایشان را فرا خواهد گرفت: وسائل الشیعه کتاب تجارت جلد ۱۲ صفحه ۲۴۱ حدیث ۴ ، حق الیقین صفحه ۵۶۸ ، گناهان کبیره جلد ۱ صفحه ۲۷۶ ، من لایحضره الفقیه ، حلیة المتقین صفحه ۳۳۱ (ر.ک: اینجا)
محمد بن إدريس في (آخر السرائر) نقلا من كتاب جامع البزنطي عن أبیبصير عن أبیعبدالله (ع) قال: بيع الشطرنج حرام، وأكل ثمنه سحت، واتخاذها كفر واللعب بها شرك، والسلام على اللاهي بها معصية وكبيرة موبقة والخائض فيها يده كالخائض يده في لحم الخنزير لا صلاة له حتى يغسل يده كما يغسلها من مس لحم الخنزير والناظر إليها كالناظر في فرج أمه، واللاهي بها والناظر إليها في حال ما يلهي بها والسلام على اللاهي بها في حالته تلك في الاثم سواء، ومن جلس على اللعب بها فقد تبوء مقعده من النار، وكان عيشه ذلك حسرة عليه في القيامة، وإياك ومجالسة اللاهي والمغرور بلعبها، فإنها من المجالس التي باء أهلها بسخط من الله، يتوقعونه في كل ساعة فيعمك معهم. أقول: وتقدم ما يدل على ذلك عموما في أحاديث مجالسة أهل المعاصي وغير ذلك
(وسائل الشیعه چاپ اسلامیه ج ۱۲ ص ۲۴۱ ش ۴)
و سُئل الصادق عن قول الله عز و جل فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور قال الرجس من الاوثان الشطرنج و قول الزور الغناء و النّرد أشد من الشطرنج فأما الشطرنج فإن اتخاذها کفر و اللعب بها شرک و تعلیمها کبیرة موبِقَة و السلام علی اللاهی بها معصیة و مُقلّبَها کمقلّب لحم الخنزیر و الناظر إلیها کالناظر إلی فَرج أمه و اللاعب بالنّرد قِماراً مثَله مثل من یأکل لحم الخنزیر و مثل الذی یلعب بها مِن غیر قمار مثل من یضع یده فی لحم الخنزیر أو فی دمه ولا یجوز اللعب بالخواتیم و الاربعة عشر و کلّ ذلک و أشباهه قمار حتی لعِب الصبیان بالجَوز هو القمار و إیاک و الضّرب بالصوانیج فإن الشیطان یرکُض معک و الملائکة تَنفِر عنک و مَن بَقیَ فی بیته طُنبورٌ أربعین صباحاً فقد باءَ بغضب من الله عزّ و جلّ
(من لا یحضره الفقیه ح ۵۰۹۳)
https://t.me/baznegari/1356
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش۱)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۱۴
@baznegari
امام جعفر صادق: هر که به صفحه شطرنج نگاه کند انگار به فرج مادر خود مینگرد
اگر نپوشیدن سر دلیل بر فحشا و بیحیائی زن و دلیل بر بیغیرتی مرد است، خب صفحات شطرنج که در فروشگاههای لوازمالتحریر و ورزشی فروخته میشود و توسط شهرداریها در پارکها با استحکام سیمانی و با میز و صندلی ساخته میشود چرا دلیل بر بیناموسی و بیغیرتی و مروجِ فحشا بودن نیست!؟ مگر نگفتهاند که نگاه کردن به صفحه شطرنج بسان نظر دوختن به فرج و عورت مادر است!؟
چرا برای چیزی که در حکم نگاه کردن به نقاط جنسی مادر است، فدراسیون (فدراسیون شطرنج) راه انداختهاید؟ چرا در سراسر کشور اسلامی هیئتهای شطرنج برپا کردهاید چرا چنین علنی و بیپروا به ترویج بیناموسی دست زدهاید؟
اگر استدلال میکنید که شرایط و اوضاع و احوال تغییر کرده، خب چرا لختی نمیاندیشید که: در مورد پیدا بودن موی زنان (که دهها مرتبه از رؤیت فرج مادران کمتر است) نیز شرایط و اوضاع و احوال تغییر کرده!
حدیث را خوب بخوانید تا در نگاه نامتوازن خود به میراث کهنه تردید نموده و به استقبال نرمش در حق مردمِ خود روید:
امام صادق (ع) : فروختن شطرنج حرام است و پولی هم که از فروختنش بدست می آید حرام است و داشتن و نگاه داشتن شطرنج کفر است و شطرنج بازی کردن شرک است و سلام کردن بر کسی که شطرنج بازی میکند گناه کبیره هلاککننده است و کسی که شطرنج بازی میکند و دست در میان آن میبرد چنان است که دست در میان گوشت خوک برده باشد؛ نماز چنین کسی قبول نیست تا اینکه دست خود را بشوید همانطور که دست خود را در اثر تماس با گوشت خوک میشوید و کسی که به شطرنج نگاه میکند مانند این است که به عورت مادر خود نگاه میکند و کسی که نگاه میکند به کسانی که در حال بازی شطرنج هستند و به آنها سلام میکند در آن حال گناهش با کسی که شطرنج بازی میکند یکسان است و کسی که بنشیند به قصد بازی کردن شطرنج، جای خود را در جهنم آماده کرده است و این زندگانی باعث حسرت او در قیامت است؛ و از همنشینی قمارباز بپرهیز زیرا از جمله مجالسی است که اهلش مورد غضب الهی شدهاند و هر ساعت منتظر غضبند و چون نازل شود تو را و ایشان را فرا خواهد گرفت: وسائل الشیعه کتاب تجارت جلد ۱۲ صفحه ۲۴۱ حدیث ۴ ، حق الیقین صفحه ۵۶۸ ، گناهان کبیره جلد ۱ صفحه ۲۷۶ ، من لایحضره الفقیه ، حلیة المتقین صفحه ۳۳۱ (ر.ک: اینجا)
محمد بن إدريس في (آخر السرائر) نقلا من كتاب جامع البزنطي عن أبیبصير عن أبیعبدالله (ع) قال: بيع الشطرنج حرام، وأكل ثمنه سحت، واتخاذها كفر واللعب بها شرك، والسلام على اللاهي بها معصية وكبيرة موبقة والخائض فيها يده كالخائض يده في لحم الخنزير لا صلاة له حتى يغسل يده كما يغسلها من مس لحم الخنزير والناظر إليها كالناظر في فرج أمه، واللاهي بها والناظر إليها في حال ما يلهي بها والسلام على اللاهي بها في حالته تلك في الاثم سواء، ومن جلس على اللعب بها فقد تبوء مقعده من النار، وكان عيشه ذلك حسرة عليه في القيامة، وإياك ومجالسة اللاهي والمغرور بلعبها، فإنها من المجالس التي باء أهلها بسخط من الله، يتوقعونه في كل ساعة فيعمك معهم. أقول: وتقدم ما يدل على ذلك عموما في أحاديث مجالسة أهل المعاصي وغير ذلك
(وسائل الشیعه چاپ اسلامیه ج ۱۲ ص ۲۴۱ ش ۴)
و سُئل الصادق عن قول الله عز و جل فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور قال الرجس من الاوثان الشطرنج و قول الزور الغناء و النّرد أشد من الشطرنج فأما الشطرنج فإن اتخاذها کفر و اللعب بها شرک و تعلیمها کبیرة موبِقَة و السلام علی اللاهی بها معصیة و مُقلّبَها کمقلّب لحم الخنزیر و الناظر إلیها کالناظر إلی فَرج أمه و اللاعب بالنّرد قِماراً مثَله مثل من یأکل لحم الخنزیر و مثل الذی یلعب بها مِن غیر قمار مثل من یضع یده فی لحم الخنزیر أو فی دمه ولا یجوز اللعب بالخواتیم و الاربعة عشر و کلّ ذلک و أشباهه قمار حتی لعِب الصبیان بالجَوز هو القمار و إیاک و الضّرب بالصوانیج فإن الشیطان یرکُض معک و الملائکة تَنفِر عنک و مَن بَقیَ فی بیته طُنبورٌ أربعین صباحاً فقد باءَ بغضب من الله عزّ و جلّ
(من لا یحضره الفقیه ح ۵۰۹۳)
https://t.me/baznegari/1356
نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش۲)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
در احکام فقهی شدیداً نسبت به آواز خواندن و نواختن که از آن به موسیقی و ترانه و آهنگ و موزیک و ساز و آواز یاد میکنیم موضع منفی گرفته شده و حرام اعلام گردیده است. این احکام بر اساس روایات و احادیث نتیجهگیری شده است که فعلا به صحت یا ضعف آن احادیث و واقعی بودن و نبودنشان و نیز انطباق و عدم انطباقشان با قرآن کاری نداریم؛ آنچه در زندگی ما و نسلهای پیشینمان مهم بوده آن است که فقیهان دین رسما ساز و آواز را حرام دانستهاند؛ اما اینک زمزمهای در میان برخی از همان فقیهان مبنی بر جواز ساز و آواز به گوش میرسد تا جایی که امام خمینی که در آغاز مرداد ۱۳۵۸ با فشار بر سازمان رادیو تلویزیون آنان را مجاب کرد تا پخش هر گونه موسیقی را متوقف کنند اما سپس آرام آرام از رأی فقهی خود دست کشید و دوباره موسیقی به شبکههای رادیو و تلویزیون بازگشت؛ این تحول تا بدانجا پیش رفت که در همان سازمان، شبکههای اختصاصی آواز راهاندازی شد که شبانهروز و بیوقفه ترانه پخش میکنند
اگر مطابق روایت، موسیقی نردبان فحشا و زناست و شما متولیان نگران آن هستید که با رفتن روسری، جوانان به آلودگی کشانده شوند پس به همان دلایل زمانی و مکانی و تغییر شرایطی که از تحریم موسیقی فاصله گرفتید چرا از تحریم فقدان حجاب و روسری و یا دستکم از جرمشماری آن فاصله نمیگیرید!؟
بد نیست برای درک عمق تغییر رأیتان در باب موسیقی و اینکه در این مسیر پا روی چه روایات قاطعی گذاشتید ابتدا چند حدیث و روایت را بخوانیم تا بعد حرف پایانی را بگویم:
در احادیث و روایات است که:
آواز موجب فقر میشود (الغناء یورث الفقر)
موسیقی نردبان زنا است (الغناء رقیة الزنا)
گوش دادن به آواز موجب رویش نفاق در قلب میشود (الغناء ینبت النفاق فی القلب)
خداوند برای این محمد را به رسالت برانگیخت تا ... ساز و نیها را نابود کند (ان الله بعثنی رحمة للعالمین و لِامحق المعازف و المزامیر و امور الجاهلیة)
ابلیس اول کسی بود که به آوازخوانی پرداخت (کان ابلیس اول من تغنّی)
گوش دادن به صدای تار موسیقی گناه کبیره است (استماع الاوتار من الکبائر)
هنگامی که حضرت آدم فوت کرد ابلیس و قابیل اقدام به شادی با نواختن آلات موسیقی کردند پس هر نوع سازی که موجب لذت مردم شود از همان قبیل است
(لما مات آدم... فجعل إبليس و قابيل المعازف والملاهی شماتة بآدم فكل ما كان فی الأرض من هذا الضرب الذی يتلذذ به الناس فإنما هو من ذلك)
گوش دادن به ترانه، قساوت قلب میآورد (ثلاث یقسین القلب استماع اللهو...)
آلات موسیقی خریدوفروشش غیر شرعی، استماعش نفاق، و تعلیمش کفر است (لا یحلّ بیع الغناء و لا شِراءُه و استماعه نفاقٌ و تعلیمه کُفر)
در روز قیامت هفتاد هزار فرشته با عمود آهنین بر سر و صورت نوازندگان میکوبند (یُحشر صاحب الطَنبور یوم القیامه و هو أسود الوجه و بیده طنبورٌ من نار و فوقَ رأسه سبعون الف ملک، بید کُلُ ملکٍ مِقْمعَة یَضربون رأسَه و وجهه)
کسی که موسیقی گوش دهد روز قیامت در گوشش سرب مذاب ریخته میشود (من استمع الی اللهو یُذابُ فی اُذنه الآنُک)
صاحب غنا و آواز، از قبر کر و کور و لال محشور میشود (یُحشَر صاحب الغناء من قبره اَعمی و اخرس و ابکم)
کسی که مشمول نعمتی شود ولی به نی و ساز و آواز روی آورد، کفران نعمت کرده (من اَنعم الله علیه بنعمة فجاء عند تلک النّعمة بمِزمارٍ فقد کَفَرَها)
امیرالمؤمنین شنید مردی طنبور مینوازد، وی را از این کار منع کرد و طنبورش را شکست و از وی خواست که توبه کند او هم توبه کرد، سپس به او گفت طنبور هنگام به صدا درآوردنش این را میگوید: بزودی پشیمان میشوی، به زودی پشیمان میشوی ای صاحب من! به زودی داخل جهنم میگردی ای نوازنده من (سمع امیرالمؤمنین رجلا یَطرب بالطنبور فمنعه و کسر طنبوره... فقال: انه یقول: ستَندِم ستندم اَیا صاحبی ستدخل جهنم اَیا ضاربی)
گوش دادن به صدای لهو ساز و موسیقی گناه است، نشستن در مجلس آن، فسق است و لذت بردن از آن، کفر (استماع صوت الملاهی معصیة والجلوس علیها فسق و التذذ بها من الکفر)
چرا کوتاه نمیآیید
حرف پایانی ندارم فقط بگویم حجم روایات تحریم موسیقی مطلقا و شدیداً (و نیز حجم روایات تحریم شدید شطرنج که در یادداشت پیش آوردم) بسیار بیش از معدود روایات تندی است که علیه بیحجابی آمده! خب حال که چنین راحت و بنا به واقعیتپذیری، از خیل عظیم روایات تحریم شدید شطرنج و موسیقی گذشتید چرا روی خوش به واقعیات جدید در حوزه پوشش نمیدهید؟ پاسخ روشن است شما چندان نگران روایات نیستید زیرا به راحتی از روایات موسیقی و شطرنج عبور کردید و خیلی راحتتر میتوانستید از معدود روایات خشمناک روسری نیز بگذرید پس مشکل گویا صرفاً ابراز هویتِ حکومتی است و نه شرع و مر روایات
T.me/baznegari/1357
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش۲)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
در احکام فقهی شدیداً نسبت به آواز خواندن و نواختن که از آن به موسیقی و ترانه و آهنگ و موزیک و ساز و آواز یاد میکنیم موضع منفی گرفته شده و حرام اعلام گردیده است. این احکام بر اساس روایات و احادیث نتیجهگیری شده است که فعلا به صحت یا ضعف آن احادیث و واقعی بودن و نبودنشان و نیز انطباق و عدم انطباقشان با قرآن کاری نداریم؛ آنچه در زندگی ما و نسلهای پیشینمان مهم بوده آن است که فقیهان دین رسما ساز و آواز را حرام دانستهاند؛ اما اینک زمزمهای در میان برخی از همان فقیهان مبنی بر جواز ساز و آواز به گوش میرسد تا جایی که امام خمینی که در آغاز مرداد ۱۳۵۸ با فشار بر سازمان رادیو تلویزیون آنان را مجاب کرد تا پخش هر گونه موسیقی را متوقف کنند اما سپس آرام آرام از رأی فقهی خود دست کشید و دوباره موسیقی به شبکههای رادیو و تلویزیون بازگشت؛ این تحول تا بدانجا پیش رفت که در همان سازمان، شبکههای اختصاصی آواز راهاندازی شد که شبانهروز و بیوقفه ترانه پخش میکنند
اگر مطابق روایت، موسیقی نردبان فحشا و زناست و شما متولیان نگران آن هستید که با رفتن روسری، جوانان به آلودگی کشانده شوند پس به همان دلایل زمانی و مکانی و تغییر شرایطی که از تحریم موسیقی فاصله گرفتید چرا از تحریم فقدان حجاب و روسری و یا دستکم از جرمشماری آن فاصله نمیگیرید!؟
بد نیست برای درک عمق تغییر رأیتان در باب موسیقی و اینکه در این مسیر پا روی چه روایات قاطعی گذاشتید ابتدا چند حدیث و روایت را بخوانیم تا بعد حرف پایانی را بگویم:
در احادیث و روایات است که:
آواز موجب فقر میشود (الغناء یورث الفقر)
موسیقی نردبان زنا است (الغناء رقیة الزنا)
گوش دادن به آواز موجب رویش نفاق در قلب میشود (الغناء ینبت النفاق فی القلب)
خداوند برای این محمد را به رسالت برانگیخت تا ... ساز و نیها را نابود کند (ان الله بعثنی رحمة للعالمین و لِامحق المعازف و المزامیر و امور الجاهلیة)
ابلیس اول کسی بود که به آوازخوانی پرداخت (کان ابلیس اول من تغنّی)
گوش دادن به صدای تار موسیقی گناه کبیره است (استماع الاوتار من الکبائر)
هنگامی که حضرت آدم فوت کرد ابلیس و قابیل اقدام به شادی با نواختن آلات موسیقی کردند پس هر نوع سازی که موجب لذت مردم شود از همان قبیل است
(لما مات آدم... فجعل إبليس و قابيل المعازف والملاهی شماتة بآدم فكل ما كان فی الأرض من هذا الضرب الذی يتلذذ به الناس فإنما هو من ذلك)
گوش دادن به ترانه، قساوت قلب میآورد (ثلاث یقسین القلب استماع اللهو...)
آلات موسیقی خریدوفروشش غیر شرعی، استماعش نفاق، و تعلیمش کفر است (لا یحلّ بیع الغناء و لا شِراءُه و استماعه نفاقٌ و تعلیمه کُفر)
در روز قیامت هفتاد هزار فرشته با عمود آهنین بر سر و صورت نوازندگان میکوبند (یُحشر صاحب الطَنبور یوم القیامه و هو أسود الوجه و بیده طنبورٌ من نار و فوقَ رأسه سبعون الف ملک، بید کُلُ ملکٍ مِقْمعَة یَضربون رأسَه و وجهه)
کسی که موسیقی گوش دهد روز قیامت در گوشش سرب مذاب ریخته میشود (من استمع الی اللهو یُذابُ فی اُذنه الآنُک)
صاحب غنا و آواز، از قبر کر و کور و لال محشور میشود (یُحشَر صاحب الغناء من قبره اَعمی و اخرس و ابکم)
کسی که مشمول نعمتی شود ولی به نی و ساز و آواز روی آورد، کفران نعمت کرده (من اَنعم الله علیه بنعمة فجاء عند تلک النّعمة بمِزمارٍ فقد کَفَرَها)
امیرالمؤمنین شنید مردی طنبور مینوازد، وی را از این کار منع کرد و طنبورش را شکست و از وی خواست که توبه کند او هم توبه کرد، سپس به او گفت طنبور هنگام به صدا درآوردنش این را میگوید: بزودی پشیمان میشوی، به زودی پشیمان میشوی ای صاحب من! به زودی داخل جهنم میگردی ای نوازنده من (سمع امیرالمؤمنین رجلا یَطرب بالطنبور فمنعه و کسر طنبوره... فقال: انه یقول: ستَندِم ستندم اَیا صاحبی ستدخل جهنم اَیا ضاربی)
گوش دادن به صدای لهو ساز و موسیقی گناه است، نشستن در مجلس آن، فسق است و لذت بردن از آن، کفر (استماع صوت الملاهی معصیة والجلوس علیها فسق و التذذ بها من الکفر)
چرا کوتاه نمیآیید
حرف پایانی ندارم فقط بگویم حجم روایات تحریم موسیقی مطلقا و شدیداً (و نیز حجم روایات تحریم شدید شطرنج که در یادداشت پیش آوردم) بسیار بیش از معدود روایات تندی است که علیه بیحجابی آمده! خب حال که چنین راحت و بنا به واقعیتپذیری، از خیل عظیم روایات تحریم شدید شطرنج و موسیقی گذشتید چرا روی خوش به واقعیات جدید در حوزه پوشش نمیدهید؟ پاسخ روشن است شما چندان نگران روایات نیستید زیرا به راحتی از روایات موسیقی و شطرنج عبور کردید و خیلی راحتتر میتوانستید از معدود روایات خشمناک روسری نیز بگذرید پس مشکل گویا صرفاً ابراز هویتِ حکومتی است و نه شرع و مر روایات
T.me/baznegari/1357
یک بام و دو هوا
چرا از خیل روایات تند در حرمت شطرنج و موسیقی (و انبوه قال الصادق و قال الامامها) گذشتید و به یکباره عقب نشستید اما از حرمت روسری نپوشیدن، سانت سانت عقب میروید؟
مگر روایت با روایت فرق دارد؟
اگر فرضاً حکم خداست (که نیست) مگر عمل به حکم خدا تبعیضبردار است
اگرم حکم خداست ولی جاودان نیست و متأثر از عناصر زمانی و مکانی است خب از کارشناسان متعهد زمانشناس و شرایطسنج بخواهید نظر دهند و نه اینکه به دلخواه به برخی احکام دخیل ببندید و برخی را آرشیو کنید!
لطفا دو یادداشت صادقانه و بیغرض و مرض زیر که تازگی منتشر کرده بودم را بخوانید و اگر صلاح دانستید موضوع را در رسانههای دولتی در قالب میزگرد، چالشی بررسی کنید:
رؤیت شرمگاه مادر (= شطرنج) بدتر است یا پیدا بودن موی زنان "اینجا"
نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟ "اینجا"
کانال بازنگری، امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۰
https://t.me/baznegari/1358
یادداشت سوم که بعدا نوشته شد:
عدول از نجسشماری غیر مسلمانها و روایاتش "اینجا"
چرا از خیل روایات تند در حرمت شطرنج و موسیقی (و انبوه قال الصادق و قال الامامها) گذشتید و به یکباره عقب نشستید اما از حرمت روسری نپوشیدن، سانت سانت عقب میروید؟
مگر روایت با روایت فرق دارد؟
اگر فرضاً حکم خداست (که نیست) مگر عمل به حکم خدا تبعیضبردار است
اگرم حکم خداست ولی جاودان نیست و متأثر از عناصر زمانی و مکانی است خب از کارشناسان متعهد زمانشناس و شرایطسنج بخواهید نظر دهند و نه اینکه به دلخواه به برخی احکام دخیل ببندید و برخی را آرشیو کنید!
لطفا دو یادداشت صادقانه و بیغرض و مرض زیر که تازگی منتشر کرده بودم را بخوانید و اگر صلاح دانستید موضوع را در رسانههای دولتی در قالب میزگرد، چالشی بررسی کنید:
رؤیت شرمگاه مادر (= شطرنج) بدتر است یا پیدا بودن موی زنان "اینجا"
نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟ "اینجا"
کانال بازنگری، امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۰
https://t.me/baznegari/1358
یادداشت سوم که بعدا نوشته شد:
عدول از نجسشماری غیر مسلمانها و روایاتش "اینجا"
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
[عید آمد و عید آمد]
ویدئوی تازه منتشر شدۀ عید در مصر
این سرودی که جوانان دانشجوی مصری... با هم در حال خواندن آنند از معروفترین ترانههایی است که از عربستان تا امارات و از مصر تا تونس بین اکثر کشورهای عربی رایج است... یکجورایی حکم «عید آمد و عید آمد» ما را دارد!
یک جملۀ آن که در خواندن این جوانان سرخوش دانشگاهی بسیار جلوهگر است آنجا است که میگویند:
العيد فرحه... واجمل فرحه
تجمع شمل قريب وبعيييييد
شادی عید و این زیباترین شادی وقتی معنادار است که بتواند از دور تا نزدیک همگان را به صورت فراگیر کنار هم گِرد آورد و متحد کند
غنو معايا غنو... قولوا ورايا قولو...
جانا العيد اهو جانا العيد
با ما بخوانید و همآوا شوید شما هم در پی ما با ما بگویید که عیدِ فرخنده و فرحبخش آمده است
اهلاً اهلاً بالعيد مرحب مرحب بالعيد
خوشآمد گوی عید باشید
سعدنا بيها بيخليها
ذكري جميلــه لبعد العيد
همانطور که در این عید ما سرخوشیم بگذارید شادی و سرور عید برای روزهای پس از آن هم برای ما باقی بماند
کانال بازنگری (ترکاشوند) ۱۴۰۳/۰۱/۲۲
https://t.me/baznegari/1359
منبع "اینجا" و یادداشت شادیانه عید فطر جوانان مصری "اینجا"
ویدئوی تازه منتشر شدۀ عید در مصر
این سرودی که جوانان دانشجوی مصری... با هم در حال خواندن آنند از معروفترین ترانههایی است که از عربستان تا امارات و از مصر تا تونس بین اکثر کشورهای عربی رایج است... یکجورایی حکم «عید آمد و عید آمد» ما را دارد!
یک جملۀ آن که در خواندن این جوانان سرخوش دانشگاهی بسیار جلوهگر است آنجا است که میگویند:
العيد فرحه... واجمل فرحه
تجمع شمل قريب وبعيييييد
شادی عید و این زیباترین شادی وقتی معنادار است که بتواند از دور تا نزدیک همگان را به صورت فراگیر کنار هم گِرد آورد و متحد کند
غنو معايا غنو... قولوا ورايا قولو...
جانا العيد اهو جانا العيد
با ما بخوانید و همآوا شوید شما هم در پی ما با ما بگویید که عیدِ فرخنده و فرحبخش آمده است
اهلاً اهلاً بالعيد مرحب مرحب بالعيد
خوشآمد گوی عید باشید
سعدنا بيها بيخليها
ذكري جميلــه لبعد العيد
همانطور که در این عید ما سرخوشیم بگذارید شادی و سرور عید برای روزهای پس از آن هم برای ما باقی بماند
کانال بازنگری (ترکاشوند) ۱۴۰۳/۰۱/۲۲
https://t.me/baznegari/1359
منبع "اینجا" و یادداشت شادیانه عید فطر جوانان مصری "اینجا"
شبهۀ بدعت
(آیا تعمیم الزام به پوشش سر، امری شرعی و مطابق فقه است؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۲۳
من سخنان رهبری و نگرانیهای وی پیرامون حجاب را درک میکنم با اینحال توضیحاتی در باره "تعمیم" مداخلۀ حکومت (و نه اصل مداخله) میآورم.
من اینک تحقیق خود پیرامون حدود پوشش شرعی (که در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، سخنرانیها و یادداشتهای این کانال آوردهام) را ملاک قرار نمیدهم بلکه بر اساس آنچه در هزار سال فقه و فقاهت و در تمام کتب فقیهان وجود دارد، به ذکر تبصره بر آن دغدغههای شرعی رهبری میپردازم (نیز بیفزایم که حتی با مأموریت حکومت در جلوگیری از نقض احکام شرعی فعلا همراهی میکنم).
رفع تحریم فقه سنتی
به نظرم اگر احکام همین فقه رسمی و سنتی (که شورای نگهبان موظف به پاسداری از آن در بررسی قوانین جمهوری اسلامی ایران است) مبنا قرار گیرد و از تحریم درآید، این گره تو در تو و پیچیده تقریبا باز خواهد شد. فقه چه میگوید: مطابق احکام فقهی پوشاندن سر (پوشیدن روسری) واجب است و هر چند چیزی در خصوص الزام و تعزیر حکومتی در خصوص مصداق مشخص فاقدین روسری وارد نشده اما طبق همان فقه پذیرفتیم که حکومت میتواند در جلوگیری از نقض احکام شرعی به طور عام و کلی (از جمله فقدان روسری) نقش آمرانه و قانونی ایفا کند. بنابراین تا اینجا از نظر فقهی، پوشاندن سر هم واجب است و هم حکومت میتواند از نقض آن جلوگیری کند. نادرستی "تعمیمِ" الزام (فقه چه نمیگوید): با اینهمه همان فقه رسمی و هزار ساله گروههای متعددی از زنان را مشمول آن وجوب و یا مشمول آن الزام ندانسته!!! ولی ما بر شمول و تعمیم آن وجوب یا الزام همچنان اصرار میورزیم. من الآن نمیخواهم کنیزان مسلمان (که کلا از روسری معافاند) را مثال بیاورم (زیرا امروزه لااقل در ایران بلا موضوع است) بلکه به گروههای دیگری میپردازم تا بر آن اساس بگویم فشار موجودِ دستگاه حکمرانی، نه فقط با خواست مردم و عقلای جامعه همراهی ندارد بلکه با فقه و شریعت رسمی و هزار سال تدریسشده نیز سازگاری ندارد (شبهۀ بدعت:) و به همین خاطر برای تعمیم این اصرار شبهه بدعت را مطرح کردم، زیرا دولتمان در موارد زیر، احکام شرع و فقهِ هزار ساله را تحریم کرده و زیر پا نهاده و به جای آن با اصرار بر شرعی بودن سیاست و اقدامش چیز دیگری را جایگزین کرده و شرعی معرفی میکنند!!. نقض نصوص فقهی: آن نصوص فقهی و اجماعی که متولیان کشورمان نقض کردند و به جایش چیز دیگری را تشریع کردند از این قرار است:
زنان یائسه و ۵۰ ، ۶۰ ساله به بالا شرعاً و قانوناً میتوانند روسری نپوشند (اینان درصد بسیار زیادی از جمعیت زنان بالغ و بلکه نیمی از آنان را تشکیل میدهند)
زنان هموطن ارمنی و دیگر اقلیتهای دینیِ کشورمان میتوانند شرعاً و قانوناً روسری نپوشند
زنان مسلمان که روسری را برنمیتابند و به امر و نهی تن نمیدهند قانوناً نمیتوان روسری را بر آنها تحمیل کرد (اینان ۱۰ ، ۱۵ درصد از زنان ایران را تشکیل میدهند)
دختران مدارس ابتدایی شرعا و قانونا میتوانند روسری نپوشند (اگر ملاک را ۹ سال بگیریم در این صورت فقط دوره اول ابتدایی را فرا میگیرد و اگر ۱۳ سال ملاک شود در آن صورت هر دو دوره ابتدایی تا پایان ششم را فرا گرفته که درصد بسیار زیادی از جمعیت زنان خواهند بود)
مسافران و گردشگران خارجی که به کشورمان میآیند بسان اقلیتهای دینیِ کشورمان شرعاً و قانوناً میتوانند روسری نپوشند
زنان خارجی ساکنِ کشور و نیز هیئتهای دیپلماتیک و سیاسی که راهی ایران میشوند هیچ یک شرعاً و قانوناً تکلیفی در باره روسری ندارند
خاستگاه نگرانی متولیان
بنابراین نگرانی متولیان یا باید خاستگاه شرعی و دینی و فقهی داشته باشد (که دیدیم با آموختههای خودشان همراهی نداشت) و یا باید خاستگاه عقلایی داشته باشد که این یکی پس از برگزاری میزگردها و شنیدن سخنان کارشناسان و جامعهشناسان و دینشناسان و روانشناسان و متخصصان علوم تربیتی و فرهنگیان به دست میآید
ابتنای احکام بر مصالح و مفاسد
گویند احکام با نگاه به مصالح و مفاسد پیریزی شده و دائر مدار آناند؛ اگر چنین است مشاهدات گواه آن است که با وجود متنوع شدن پوششها و کاهش حجاب اما خوشبختانه حریمها مجموعاً بهتر از پیش رعایت میشود و یعنی مفاسد محتمل سیر نزولی داشته و عفاف محفوظ مانده است
پیشنهاد
در این مرحله پیشنهادم آن است که از تعمیم الزام و اجبار دست برداشت و بقای الزام (در قالب لباس فرم،) متوجهِ معلمان، کارمندان دولت، پرسنل نظامی و کارکنان دادگستری شود (و یعنی به سالهای نخست استقرار جمهوری اسلامی که لزوم استفاده از روسری، به کارمندان دولت در اوقات اداری برمیگشت برگردیم) تا نه از شرع و فقه عدول شده باشد و نه اقتدار حیثیتی نظام مخدوش شود. این پیشنهاد را شهریور سال گذشته با عنوان "روسری پوشش کارمندان دولت شود" تقدیم کرده بودم.
https://t.me/baznegari/1360
(آیا تعمیم الزام به پوشش سر، امری شرعی و مطابق فقه است؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۲۳
من سخنان رهبری و نگرانیهای وی پیرامون حجاب را درک میکنم با اینحال توضیحاتی در باره "تعمیم" مداخلۀ حکومت (و نه اصل مداخله) میآورم.
من اینک تحقیق خود پیرامون حدود پوشش شرعی (که در کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، سخنرانیها و یادداشتهای این کانال آوردهام) را ملاک قرار نمیدهم بلکه بر اساس آنچه در هزار سال فقه و فقاهت و در تمام کتب فقیهان وجود دارد، به ذکر تبصره بر آن دغدغههای شرعی رهبری میپردازم (نیز بیفزایم که حتی با مأموریت حکومت در جلوگیری از نقض احکام شرعی فعلا همراهی میکنم).
رفع تحریم فقه سنتی
به نظرم اگر احکام همین فقه رسمی و سنتی (که شورای نگهبان موظف به پاسداری از آن در بررسی قوانین جمهوری اسلامی ایران است) مبنا قرار گیرد و از تحریم درآید، این گره تو در تو و پیچیده تقریبا باز خواهد شد. فقه چه میگوید: مطابق احکام فقهی پوشاندن سر (پوشیدن روسری) واجب است و هر چند چیزی در خصوص الزام و تعزیر حکومتی در خصوص مصداق مشخص فاقدین روسری وارد نشده اما طبق همان فقه پذیرفتیم که حکومت میتواند در جلوگیری از نقض احکام شرعی به طور عام و کلی (از جمله فقدان روسری) نقش آمرانه و قانونی ایفا کند. بنابراین تا اینجا از نظر فقهی، پوشاندن سر هم واجب است و هم حکومت میتواند از نقض آن جلوگیری کند. نادرستی "تعمیمِ" الزام (فقه چه نمیگوید): با اینهمه همان فقه رسمی و هزار ساله گروههای متعددی از زنان را مشمول آن وجوب و یا مشمول آن الزام ندانسته!!! ولی ما بر شمول و تعمیم آن وجوب یا الزام همچنان اصرار میورزیم. من الآن نمیخواهم کنیزان مسلمان (که کلا از روسری معافاند) را مثال بیاورم (زیرا امروزه لااقل در ایران بلا موضوع است) بلکه به گروههای دیگری میپردازم تا بر آن اساس بگویم فشار موجودِ دستگاه حکمرانی، نه فقط با خواست مردم و عقلای جامعه همراهی ندارد بلکه با فقه و شریعت رسمی و هزار سال تدریسشده نیز سازگاری ندارد (شبهۀ بدعت:) و به همین خاطر برای تعمیم این اصرار شبهه بدعت را مطرح کردم، زیرا دولتمان در موارد زیر، احکام شرع و فقهِ هزار ساله را تحریم کرده و زیر پا نهاده و به جای آن با اصرار بر شرعی بودن سیاست و اقدامش چیز دیگری را جایگزین کرده و شرعی معرفی میکنند!!. نقض نصوص فقهی: آن نصوص فقهی و اجماعی که متولیان کشورمان نقض کردند و به جایش چیز دیگری را تشریع کردند از این قرار است:
زنان یائسه و ۵۰ ، ۶۰ ساله به بالا شرعاً و قانوناً میتوانند روسری نپوشند (اینان درصد بسیار زیادی از جمعیت زنان بالغ و بلکه نیمی از آنان را تشکیل میدهند)
زنان هموطن ارمنی و دیگر اقلیتهای دینیِ کشورمان میتوانند شرعاً و قانوناً روسری نپوشند
زنان مسلمان که روسری را برنمیتابند و به امر و نهی تن نمیدهند قانوناً نمیتوان روسری را بر آنها تحمیل کرد (اینان ۱۰ ، ۱۵ درصد از زنان ایران را تشکیل میدهند)
دختران مدارس ابتدایی شرعا و قانونا میتوانند روسری نپوشند (اگر ملاک را ۹ سال بگیریم در این صورت فقط دوره اول ابتدایی را فرا میگیرد و اگر ۱۳ سال ملاک شود در آن صورت هر دو دوره ابتدایی تا پایان ششم را فرا گرفته که درصد بسیار زیادی از جمعیت زنان خواهند بود)
مسافران و گردشگران خارجی که به کشورمان میآیند بسان اقلیتهای دینیِ کشورمان شرعاً و قانوناً میتوانند روسری نپوشند
زنان خارجی ساکنِ کشور و نیز هیئتهای دیپلماتیک و سیاسی که راهی ایران میشوند هیچ یک شرعاً و قانوناً تکلیفی در باره روسری ندارند
خاستگاه نگرانی متولیان
بنابراین نگرانی متولیان یا باید خاستگاه شرعی و دینی و فقهی داشته باشد (که دیدیم با آموختههای خودشان همراهی نداشت) و یا باید خاستگاه عقلایی داشته باشد که این یکی پس از برگزاری میزگردها و شنیدن سخنان کارشناسان و جامعهشناسان و دینشناسان و روانشناسان و متخصصان علوم تربیتی و فرهنگیان به دست میآید
ابتنای احکام بر مصالح و مفاسد
گویند احکام با نگاه به مصالح و مفاسد پیریزی شده و دائر مدار آناند؛ اگر چنین است مشاهدات گواه آن است که با وجود متنوع شدن پوششها و کاهش حجاب اما خوشبختانه حریمها مجموعاً بهتر از پیش رعایت میشود و یعنی مفاسد محتمل سیر نزولی داشته و عفاف محفوظ مانده است
پیشنهاد
در این مرحله پیشنهادم آن است که از تعمیم الزام و اجبار دست برداشت و بقای الزام (در قالب لباس فرم،) متوجهِ معلمان، کارمندان دولت، پرسنل نظامی و کارکنان دادگستری شود (و یعنی به سالهای نخست استقرار جمهوری اسلامی که لزوم استفاده از روسری، به کارمندان دولت در اوقات اداری برمیگشت برگردیم) تا نه از شرع و فقه عدول شده باشد و نه اقتدار حیثیتی نظام مخدوش شود. این پیشنهاد را شهریور سال گذشته با عنوان "روسری پوشش کارمندان دولت شود" تقدیم کرده بودم.
https://t.me/baznegari/1360
مایه خرسندی است که با وجود رنگارنگ شدن پوشش زنان و حتی کاهش نسبیِ آن، اما عفاف و رعایت حریمها که روح حجاب است آسیب ندیده و بلکه مردم باشخصیتتر شدهاند
ما درون را بنگریم و حال را
نی برون را بنگریم و قال را
امید که در این روند و گذار سرنوشتساز سیرت شرقی زنان و ظواهر بومی آنان همچنان محفوظ بماند
امید که آتش به اختیاران، در اولین گام چشمان خود درویش کنند
خوشا آنکه پرداختن به عیوب خود، وی را از پرداختن به عیوب دیگران باز میدارد (طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۴
https://t.me/baznegari/1361
ما درون را بنگریم و حال را
نی برون را بنگریم و قال را
امید که در این روند و گذار سرنوشتساز سیرت شرقی زنان و ظواهر بومی آنان همچنان محفوظ بماند
امید که آتش به اختیاران، در اولین گام چشمان خود درویش کنند
خوشا آنکه پرداختن به عیوب خود، وی را از پرداختن به عیوب دیگران باز میدارد (طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۴
https://t.me/baznegari/1361
عدول از نجسشماری غیرمسلمانها و روایاتش
اصرار بر الزامشماری روسریها و فقدان روایتش
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش۳)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
قبلا غیرمسلمانها نجس شمرده میشدند ولی اینک نه!!!
بچه که بودیم تمام مراجع آن زمان (که همگی فوت کردهاند) غیر مسلمانها را نجس میشمردند که یعنی با آب هفت دریا هم پاک نخواهند شد و بلکه آن آب باعث گسترش نجاست خواهد شد. آنان در رسالههای توضیحالمسائلشان میگفتند نجاسات یازده چیز است و از ادرار و مدفوع برمیشمردند تا برسد به عرق جنب از حرام، و در آن وسط در شماره هشتم نام کافر را میآوردند و توضیح میدادند هر کس منکر خدا یا (حتی معتقد به خدا ولی) غیر مسلمان باشد جزو نجاسات است و با همین بند، هشتاد درصدِ جمعیت جهان را نجس معرفی میکردند! این نجسشماری سنت رایجمان در طول تاریخ در تعامل با غیر مسلمانها شده بود زیرا مستند به شمار قابل توجهی از روایات معصومین بود (برای اطمینان پیش از یادداشت ابتدا توضیح المسائل محشی که مطابق با فتاوای آقای بروجردی و حواشی مراجعِ بلافاصله پس از او است را نگاه کردم که نقلم از مراجع دوران کودکی و نوجوانی اشتباه نبوده باشد).
اما اینک که بزرگ شدیم، میبینم که اکثر مراجع کنونی از آن نجسشماری و احادیث متعددش فاصله گرفته و غیر مسلمانها را به صرف نامسلمانی نجس نمیشمارند و لااقل همه را به یک چوب نمیرانند (به نظر میرسد مراجع نیز همپای ما بزرگ شدهاند)
تأکید میکنم نجسشماری غیر مسلمانها در آرای مراجع گذشته، مستند به روایات و احادیث (یعنی مستند به سخنان ائمه و قال الصادق و قال الباقرها) بود چنانکه شدتِ حرام بودن موسیقی و شطرنج نیز مستند به انبوه روایات بود؛ حال پرسش این است که چرا در موضوع نجسشماری انسانها (و نیز موضوع موسیقی و شطرنج) میتوان از سدّ روایات گذشت اما در موضوع روسری، نه فقط از وجوبش بلکه حتی از الزام حکومتیاش هرگز و هرگز نمیتوان گذشت!؟
ابهام و شگفتی و پرسش وقتی جدیتر میشود که بدانیم برای آن سه موضوع (موسیقی، شطرنج، نجسشماری) تا دلتان بخواهد حدیث و روایت وجود دارد اما برای تحمیل حکومتیِ روسری، حتی دو تا روایت ولو ضعیف و بیاعتبار هم وجود ندارد!! (یعنی هیچ قالَیی در آن باره نقل نشده است)
روایات نجسشماری غیر مسلمانها، مذکور در وسائل الشیعه ج ۳ ص ۴۱۹:
باب نجاسة الكافر ولو ذمّياً ولو ناصبيّاً
۱- عن محمّد بن مسلم قال: سألت أباجعفر (ع) عن آنية أهل الذمّة والمجوس فقال: لا تأكلوا في آنيتهم ولا من طعامهم الذي يطبخون ولا في آنيتهم التي يشربون فيها الخمر
۲- عن عبدالله بن يحيى الكاهلي قال: سألت أباعبدالله (ع) عن قوم مسلمين يأكلون و حضرهم رجل مجوسي، أيدعونه إلى طعامهم؟ فقال: أمّا أنا فلا أواكل المجوسي وأكره أن أُحرّم عليكم شيئاً تصنعونه فی بلادكم
۳- عن محمّد بن مسلم عن أبیجعفر (ع) فی رجل صافح رجلاً مجوسيّاً، قال: يغسل يده ولا يتوضّأ
۴- عن خالد القلانسيّ قال: قلت لأبیعبدالله (ع): ألقى الذمّي فيصافحنی، قال امسحها بالتّراب وبالحائط. قلت: فالناصب؟ قال: اغسلها
۵- عن أبیبصير عن أحدهما (ع) فی مصافحة المسلم الیهودی والنصرانی، قال: من وراء الثوب، فإن صافحك بيده فاغسل يدك
۶- عن علی بن جعفر ، عن أخيه أبیالحسن موسى (ع) قال سألته عن مؤاكلة المجوسيّ في قصعة واحدة، وأرقد معه على فراش واحد، وأصافحه؟ قال: لا
۷- عن هارون بن خارجة قال: قلت لأبیعبدالله (ع): إنی أُخالط المجوس فآكل من طعامهم؟ قال: لا
۸- عن سعيد الأعرج قال: سألت أباعبدالله (ع) عن سؤر اليهوديّ والنصرانيّ؟ فقال: لا
۹- عن علی بن جعفر أنّه سأل أخاه موسى بن جعفر (ع) عن النصراني يغتسل مع المسلم في الحمّام، قال: إذا علم أنه نصرانيّ اغتسل بغير ماء الحمّام ، إلا أن يغتسل وحده على الحوض فيغسله ثمّ يغتسل. وسأله عن اليهوديّ والنصراني يدخل يده في الماء أيتوضّأ منه للصلاة؟ قال: لا، إلا أن يضطر إليه
١٠- عن عليّ بن جعفر عن أخيه موسى بن جعفر (ع) قال: سألته عن فراش اليهوديّ والنصراني ينام عليه؟ قال: لا بأس ، ولا يصلى في ثيابهما ، وقال: لا يأكل المسلم مع المجوسيّ في قصعة واحدة، ولا يقعده على فراشه ولا مسجده ولا يصافحه. قال : وسألته عن رجل اشترى ثوباً من السوق للبس لا يدري لمن كان، هل تصح الصلاة فيه؟ قال: إن اشتراه من مسلم فليصلّ فيه ، وإن اشتراه من نصراني فلا يصلّي فيه حتّى يغسله
۱۲- عن زرارة عن أبیعبدالله (ع) في آنية المجوس قال: إذا اضطررتم إليها فاغسلوها بالماء
https://t.me/baznegari/1362
دو یادداشت مرتبط پیشین:
رؤیت شرمگاه مادر (= شطرنج) بدتر است یا پیدا بودن موی زنان "اینجا"
نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟ "اینجا"
اصرار بر الزامشماری روسریها و فقدان روایتش
(کنار گذاردن روایات معصومین بخش۳)
امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
قبلا غیرمسلمانها نجس شمرده میشدند ولی اینک نه!!!
بچه که بودیم تمام مراجع آن زمان (که همگی فوت کردهاند) غیر مسلمانها را نجس میشمردند که یعنی با آب هفت دریا هم پاک نخواهند شد و بلکه آن آب باعث گسترش نجاست خواهد شد. آنان در رسالههای توضیحالمسائلشان میگفتند نجاسات یازده چیز است و از ادرار و مدفوع برمیشمردند تا برسد به عرق جنب از حرام، و در آن وسط در شماره هشتم نام کافر را میآوردند و توضیح میدادند هر کس منکر خدا یا (حتی معتقد به خدا ولی) غیر مسلمان باشد جزو نجاسات است و با همین بند، هشتاد درصدِ جمعیت جهان را نجس معرفی میکردند! این نجسشماری سنت رایجمان در طول تاریخ در تعامل با غیر مسلمانها شده بود زیرا مستند به شمار قابل توجهی از روایات معصومین بود (برای اطمینان پیش از یادداشت ابتدا توضیح المسائل محشی که مطابق با فتاوای آقای بروجردی و حواشی مراجعِ بلافاصله پس از او است را نگاه کردم که نقلم از مراجع دوران کودکی و نوجوانی اشتباه نبوده باشد).
اما اینک که بزرگ شدیم، میبینم که اکثر مراجع کنونی از آن نجسشماری و احادیث متعددش فاصله گرفته و غیر مسلمانها را به صرف نامسلمانی نجس نمیشمارند و لااقل همه را به یک چوب نمیرانند (به نظر میرسد مراجع نیز همپای ما بزرگ شدهاند)
تأکید میکنم نجسشماری غیر مسلمانها در آرای مراجع گذشته، مستند به روایات و احادیث (یعنی مستند به سخنان ائمه و قال الصادق و قال الباقرها) بود چنانکه شدتِ حرام بودن موسیقی و شطرنج نیز مستند به انبوه روایات بود؛ حال پرسش این است که چرا در موضوع نجسشماری انسانها (و نیز موضوع موسیقی و شطرنج) میتوان از سدّ روایات گذشت اما در موضوع روسری، نه فقط از وجوبش بلکه حتی از الزام حکومتیاش هرگز و هرگز نمیتوان گذشت!؟
ابهام و شگفتی و پرسش وقتی جدیتر میشود که بدانیم برای آن سه موضوع (موسیقی، شطرنج، نجسشماری) تا دلتان بخواهد حدیث و روایت وجود دارد اما برای تحمیل حکومتیِ روسری، حتی دو تا روایت ولو ضعیف و بیاعتبار هم وجود ندارد!! (یعنی هیچ قالَیی در آن باره نقل نشده است)
روایات نجسشماری غیر مسلمانها، مذکور در وسائل الشیعه ج ۳ ص ۴۱۹:
باب نجاسة الكافر ولو ذمّياً ولو ناصبيّاً
۱- عن محمّد بن مسلم قال: سألت أباجعفر (ع) عن آنية أهل الذمّة والمجوس فقال: لا تأكلوا في آنيتهم ولا من طعامهم الذي يطبخون ولا في آنيتهم التي يشربون فيها الخمر
۲- عن عبدالله بن يحيى الكاهلي قال: سألت أباعبدالله (ع) عن قوم مسلمين يأكلون و حضرهم رجل مجوسي، أيدعونه إلى طعامهم؟ فقال: أمّا أنا فلا أواكل المجوسي وأكره أن أُحرّم عليكم شيئاً تصنعونه فی بلادكم
۳- عن محمّد بن مسلم عن أبیجعفر (ع) فی رجل صافح رجلاً مجوسيّاً، قال: يغسل يده ولا يتوضّأ
۴- عن خالد القلانسيّ قال: قلت لأبیعبدالله (ع): ألقى الذمّي فيصافحنی، قال امسحها بالتّراب وبالحائط. قلت: فالناصب؟ قال: اغسلها
۵- عن أبیبصير عن أحدهما (ع) فی مصافحة المسلم الیهودی والنصرانی، قال: من وراء الثوب، فإن صافحك بيده فاغسل يدك
۶- عن علی بن جعفر ، عن أخيه أبیالحسن موسى (ع) قال سألته عن مؤاكلة المجوسيّ في قصعة واحدة، وأرقد معه على فراش واحد، وأصافحه؟ قال: لا
۷- عن هارون بن خارجة قال: قلت لأبیعبدالله (ع): إنی أُخالط المجوس فآكل من طعامهم؟ قال: لا
۸- عن سعيد الأعرج قال: سألت أباعبدالله (ع) عن سؤر اليهوديّ والنصرانيّ؟ فقال: لا
۹- عن علی بن جعفر أنّه سأل أخاه موسى بن جعفر (ع) عن النصراني يغتسل مع المسلم في الحمّام، قال: إذا علم أنه نصرانيّ اغتسل بغير ماء الحمّام ، إلا أن يغتسل وحده على الحوض فيغسله ثمّ يغتسل. وسأله عن اليهوديّ والنصراني يدخل يده في الماء أيتوضّأ منه للصلاة؟ قال: لا، إلا أن يضطر إليه
١٠- عن عليّ بن جعفر عن أخيه موسى بن جعفر (ع) قال: سألته عن فراش اليهوديّ والنصراني ينام عليه؟ قال: لا بأس ، ولا يصلى في ثيابهما ، وقال: لا يأكل المسلم مع المجوسيّ في قصعة واحدة، ولا يقعده على فراشه ولا مسجده ولا يصافحه. قال : وسألته عن رجل اشترى ثوباً من السوق للبس لا يدري لمن كان، هل تصح الصلاة فيه؟ قال: إن اشتراه من مسلم فليصلّ فيه ، وإن اشتراه من نصراني فلا يصلّي فيه حتّى يغسله
۱۲- عن زرارة عن أبیعبدالله (ع) في آنية المجوس قال: إذا اضطررتم إليها فاغسلوها بالماء
https://t.me/baznegari/1362
دو یادداشت مرتبط پیشین:
رؤیت شرمگاه مادر (= شطرنج) بدتر است یا پیدا بودن موی زنان "اینجا"
نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟ "اینجا"
حکم اجبار مشروع
(اجبار شرعی چه حکمی دارد؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
اگر اجبار مردم بر انجام شرعیات جزو حقوق حکومت دینی باشد در این صورت باید بررسی کرد و دید آن حق واجد چه حکمی (از احکام خمسه) است:
▪️آیا اِعمال آن حق صرفاً جایز است و مباح
▪️آیا اِعمال آن حق مندوب است و مستحب
▪️آیا اِعمال آن حق واجب است و ضروری
بنابراین در موضوع شال یا روسری، باید به این تردید پرداخت که:
-آیا این حق برای حکومت محفوظ است که اگر تصمیم گرفت، این اختیار را داشته باشد که اقدام به وضع مقررات کند و جلوی تردد زنان فاقد روسری را بگیرد؟
-یا نه تنها، چنان اختیار و حقی دارد بلکه برایش واجب است از آن اختیار استفاده کرده و جلوی رفتوآمد آنان را بگیرد
-یا استفاده از آن حق و اختیار، مستحب و مورد توصیه است
بعید است طرفداران الزام به راحتی بتوانند وجوب مداخله را اثبات کنند و تازه حتی اگر حکمش وجوب باشد باز باید دید واجب کفایی است یا واجب عینی!! و یعنی اگر تذکر حجاب، دائم از سوی رسانههای حکومت، رسانههای حوزه، مدارس سراسر کشور و آموزشگاهها و همچنین از طریق پوسترها و بنرهای شهری پیاپی بیان میشود در این صورت وظیفه شرعی عمل شده و دیگر نیاز نیست مثلاً پلیس کشور و نهادهای دولتی خود را بدان مشغول کنند زیرا دیگران عمل کردهاند، یا نه واجب عینی است و همه مردم و همه نهادها و دستگاهها باید کارشان را تعطیل کنند و بیفتند توی خیابانها و از صبح تا شب هی تذکر حجاب دهند؟
https://t.me/baznegari/1363
(اجبار شرعی چه حکمی دارد؟)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۲۶
اگر اجبار مردم بر انجام شرعیات جزو حقوق حکومت دینی باشد در این صورت باید بررسی کرد و دید آن حق واجد چه حکمی (از احکام خمسه) است:
▪️آیا اِعمال آن حق صرفاً جایز است و مباح
▪️آیا اِعمال آن حق مندوب است و مستحب
▪️آیا اِعمال آن حق واجب است و ضروری
بنابراین در موضوع شال یا روسری، باید به این تردید پرداخت که:
-آیا این حق برای حکومت محفوظ است که اگر تصمیم گرفت، این اختیار را داشته باشد که اقدام به وضع مقررات کند و جلوی تردد زنان فاقد روسری را بگیرد؟
-یا نه تنها، چنان اختیار و حقی دارد بلکه برایش واجب است از آن اختیار استفاده کرده و جلوی رفتوآمد آنان را بگیرد
-یا استفاده از آن حق و اختیار، مستحب و مورد توصیه است
بعید است طرفداران الزام به راحتی بتوانند وجوب مداخله را اثبات کنند و تازه حتی اگر حکمش وجوب باشد باز باید دید واجب کفایی است یا واجب عینی!! و یعنی اگر تذکر حجاب، دائم از سوی رسانههای حکومت، رسانههای حوزه، مدارس سراسر کشور و آموزشگاهها و همچنین از طریق پوسترها و بنرهای شهری پیاپی بیان میشود در این صورت وظیفه شرعی عمل شده و دیگر نیاز نیست مثلاً پلیس کشور و نهادهای دولتی خود را بدان مشغول کنند زیرا دیگران عمل کردهاند، یا نه واجب عینی است و همه مردم و همه نهادها و دستگاهها باید کارشان را تعطیل کنند و بیفتند توی خیابانها و از صبح تا شب هی تذکر حجاب دهند؟
https://t.me/baznegari/1363
کانال بازنگری
عدول از نجسشماری غیرمسلمانها و روایاتش اصرار بر الزامشماری روسریها و فقدان روایتش (کنار گذاردن روایات معصومین بخش۳) امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ قبلا غیرمسلمانها نجس شمرده میشدند ولی اینک نه!!! بچه که بودیم تمام مراجع آن زمان (که همگی فوت کردهاند)…
توضیح پیرامون سلسله یادداشتهایِ:
کنار گذاردن روایات معصومین
یا (عبور از روایات معصومین)
تاکنون به بهانه پافشاری حکومتمان در موضوع روسری، سه یادداشت با این مضمون نوشتم که اگر دردتان شرع و نادیده گرفته شدن احادیث و روایات است پس چرا این درد را وقتی کرور کرور روایات تحریم شدید شطرنج و موسیقی و یا روایات نجسشماری غیرمسلمانها را کنار گذاشتید و نادیده گرفتید و حتی فدراسیون شطرنج و رادیوی آوا راهاندازی کردید احساس نکردید؟ چرا در آن موضوعات (و بسیاری موضوعات دیگر که در آینده میآورم) نگران کنار گذاشته شدن روایات و قال الصادق و قال الامام و حتی قال النبی نبودید؟ سپس خواستار آن شدم که از نگاه تبعیضی (نؤمن ببعض و نکفر ببعض) به سخنان امامان دست بردارید و یعنی اگر دلیلتان در عبور از آن روایات، تغییر زمان و زمانه و موضوع و شرایط است پس با همین فرمان سراغ روایات روسری بروید چرا که در اقتضائات آن نیز شاهد تغییر و تحول هستیم.
اینک تصمیم گرفتم برای آن سه یادداشت، یک تیتر کلی و مشترک انتخاب کنم: "کنار گذاردن روایات معصومین (یا عبور از روایات معصومین)"، (هم اینک آن را به صدر آنها افزودم) تا در روزهای آینده بخشهای بعدی آن را بنویسم و تقدیم خوانندگان کانال بازنگری کنم.
سه یادداشت پیشینِ "کنار گذاردن روایات معصومین" از این قرار است:
بخش۱- رؤیت شرمگاه مادر (= شطرنج) بدتر است یا پیدا بودن موی زنان "اینجا"
بخش۲- نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟ "اینجا"
بخش۳- عدول از نجسشماری غیر مسلمانها و روایاتش "اینجا"
توجه
-به انتهای بخش۳، روایات مربوطه را افزودم
-در بخش ۴ و ۵ و ... به کنارگذاردن روایات معصومین در موضوعات سنّ ازدواج دختران، هیئت و نجوم قدیم، آموزش ندادن به زنان، ... خواهم پرداخت تا خود دریابید که چه منطقی میتوان از آن روایات دست کشید به طوریکه امروز حتی مراجع فقهی نیز پایبندِ آن احادیث نیستند.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
https://t.me/baznegari/1364
ادامهی بخشهای یادداشت:
بخش۴- مشهودترین و فراگیرترین گناه و جرم شرعی (= نقض پردهنشینی) آزاد است "اینجا"
بخش۵- جلوگیری از گناه مشهودِ ریش تراشی "اینجا"
بخش۶- ربا (= جنگ با خدا) حلال شد! "اینجا"
بخش۷- کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان "اینجا"
+ کیهانشناسی نامردود در روایات منسوب به امامان "اینجا"
.
کنار گذاردن روایات معصومین
یا (عبور از روایات معصومین)
تاکنون به بهانه پافشاری حکومتمان در موضوع روسری، سه یادداشت با این مضمون نوشتم که اگر دردتان شرع و نادیده گرفته شدن احادیث و روایات است پس چرا این درد را وقتی کرور کرور روایات تحریم شدید شطرنج و موسیقی و یا روایات نجسشماری غیرمسلمانها را کنار گذاشتید و نادیده گرفتید و حتی فدراسیون شطرنج و رادیوی آوا راهاندازی کردید احساس نکردید؟ چرا در آن موضوعات (و بسیاری موضوعات دیگر که در آینده میآورم) نگران کنار گذاشته شدن روایات و قال الصادق و قال الامام و حتی قال النبی نبودید؟ سپس خواستار آن شدم که از نگاه تبعیضی (نؤمن ببعض و نکفر ببعض) به سخنان امامان دست بردارید و یعنی اگر دلیلتان در عبور از آن روایات، تغییر زمان و زمانه و موضوع و شرایط است پس با همین فرمان سراغ روایات روسری بروید چرا که در اقتضائات آن نیز شاهد تغییر و تحول هستیم.
اینک تصمیم گرفتم برای آن سه یادداشت، یک تیتر کلی و مشترک انتخاب کنم: "کنار گذاردن روایات معصومین (یا عبور از روایات معصومین)"، (هم اینک آن را به صدر آنها افزودم) تا در روزهای آینده بخشهای بعدی آن را بنویسم و تقدیم خوانندگان کانال بازنگری کنم.
سه یادداشت پیشینِ "کنار گذاردن روایات معصومین" از این قرار است:
بخش۱- رؤیت شرمگاه مادر (= شطرنج) بدتر است یا پیدا بودن موی زنان "اینجا"
بخش۲- نردبان زنا (= آواز و موسیقی) آزاد شد چرا روسری نه؟ "اینجا"
بخش۳- عدول از نجسشماری غیر مسلمانها و روایاتش "اینجا"
توجه
-به انتهای بخش۳، روایات مربوطه را افزودم
-در بخش ۴ و ۵ و ... به کنارگذاردن روایات معصومین در موضوعات سنّ ازدواج دختران، هیئت و نجوم قدیم، آموزش ندادن به زنان، ... خواهم پرداخت تا خود دریابید که چه منطقی میتوان از آن روایات دست کشید به طوریکه امروز حتی مراجع فقهی نیز پایبندِ آن احادیث نیستند.
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۲۷
https://t.me/baznegari/1364
ادامهی بخشهای یادداشت:
بخش۴- مشهودترین و فراگیرترین گناه و جرم شرعی (= نقض پردهنشینی) آزاد است "اینجا"
بخش۵- جلوگیری از گناه مشهودِ ریش تراشی "اینجا"
بخش۶- ربا (= جنگ با خدا) حلال شد! "اینجا"
بخش۷- کیهانشناسی مردود در روایات منسوب به امامان "اینجا"
+ کیهانشناسی نامردود در روایات منسوب به امامان "اینجا"
.
Telegram
کانال بازنگری
توضیح پیرامون سلسله یادداشتهایِ:
کنار گذاردن روایات معصومین
یا (عبور از روایات معصومین)
تاکنون به بهانه پافشاری حکومتمان در موضوع روسری، سه یادداشت با این مضمون نوشتم که اگر دردتان شرع و نادیده گرفته شدن احادیث و روایات است پس چرا این درد را وقتی کرور…
کنار گذاردن روایات معصومین
یا (عبور از روایات معصومین)
تاکنون به بهانه پافشاری حکومتمان در موضوع روسری، سه یادداشت با این مضمون نوشتم که اگر دردتان شرع و نادیده گرفته شدن احادیث و روایات است پس چرا این درد را وقتی کرور…
کمتوجّهی پیامبر به حجاب معهود در ذهن ما
پیشتر آوردم که پیامبر نیز همانند معاصرینش درون واقعیّات گریزناپذیر زندگی میکرد. در میان مردمی که بسیاری از آنان نه چندان مال داشتند که بتوانند خود را به خوبی بپوشانند و نه اینکه پدیده نیمهبرهنگی در نزد آنان زشت مینمود بلکه امری نسبتاً رایج و عادی بود. در فقر مال و نبود جامه، همین بس که گاه رسولخدا همانند بسیاری از مردم، فاقد جامهی معوّض بود بطوریکه پس از شستنِ لباسی که در بر داشت از جامهی دیگر، خبری نبود و به همین خاطر منتظر میماند که جامهاش خشک شود تا همان را دوباره بپوشد: «و کانیضع ثیابه لتغسل فیأتیه بلال فیؤذنه بالصلاة فمایجد ثوبا یخرج به الی الصلاة حتی تجف ثیابه فیخرج بها الی الصلاة» و جالب اینکه در فاصله مابین شستن تا خشک شدن لباس ،که نیمهبرهنه بود، نگرانی و اضطرابی ناشی از بیلباس بودن به وی دست نمیداد.
در کماعتنایی حضرت نسبت به حجابِ مورد انتظار ما، میتوان به:
نحوۀ حضور وی در تشییع جنازۀ سعدبنمعاذ اشاره کرد آنجا که به احترام شخصیّت متوفّی ،به تأسّی از فرشتگان خدا، در حضور دیگران رداء از تن بینداخت و به تشییع پیکر سعد ادامه داد.
در این کماعتنایی همچنین میتوان به واکنش منفیاش به اقدام أمسلمه در ساختِ بنایی خشتی (که با هدف استتار افراد حاضر در خانه از ناظران بیرونی انجام داد)،
یا گلایهاش از فاطمه در مورد نصب پرده بر درگاه خانه،
یا کندن پردهای که عایشه برای ستر پنجره و طاقچه نصب کرده بود،
یا عدم موافقت با بلندی دامن زنان مگر به قدر یکی دو وجب،
و یا خواستگاری از زنی که (همچون سایرین) سابقه طواف عریان بر گرد کعبه داشت اشاره کرد که همگی نشان از کماهمّیّتی حجابِ غلیظ، و یا مهمّتر بودن دیگر ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و معنوی در نزد رسولالله است.
گفتنی است عدم حسّاسیّت به حجاب در انتخاب همسر، پیش از حضرت محمد (ص) در مورد حضرت موسی (ع) نیز روی داده بود آنجا که همسر آیندۀ موسی پیشاپیش وی راه میرفت، و نشیمنگاهش در اثر وزش باد، برجسته یا نمایان گردید ولی موسی (ع) با وجود مشاهدۀ این صحنه (و حتی با اینکه این وضعیت برای آن دختر عادی مینمود) با وی پیوند زناشویی برقرار کرد: «فقام معها فمشت بین یدیه فضربت الریح ثوبها فحکی عجیزتها فقال لها امش خلفي و دلیني علی الطریق فإنا أهلبیت لاننظر فی اعقاب النساء ... و ازدادت رغبة شعیب فی موسی فوجه ابنته التي أحضرته و اسمها صفورا» و «فقام موسی معها و مشیت [/فمشت] أمامه فسفقتها الریاح فبان عجزها...»
بنابراین واقعیّت حجاب در "صدر اسلام" (و نیز امم سابقه) با حجاب در "اعصار بعدی مسلمانان" کاملاً متفاوت است.
پیامبر به راحتی، بیهیچ تکلّف، و کاملاً عادی با زنان و جمعِ آنها به گفتگو مینشست (حتی اگر حجاب مورد پسند متشرّعان را رعایت نمیکردند): «استأذن عمربنالخطاب علی رسولالله(ص)، و عنده نسوةٌ من قریش یُکلّمنه و یستکثرنه، عالیة اصواتهنّ علی صوته، فلمّا استأذن عمربنالخطاب، قُمن فبادَرن الحجاب...» ... و بعضاً پیش میآمد در حالیکه سوار بر مَرکب، همراهِ یارانش در حرکت بود در اینحال چنانچه با بانوی آشنایی در بیرون از شهر روبرو میشد؛ حضرت از درِ نوعدوستی و خویشاوندی به آن بانو پیشنهاد میکرد که بر تَرک وی! سوار شود تا او را به خانهاش برساند: «حدیث اسماء بنت ابیبکر، قالت: ... فجئت یوماً و النوی علی رأسی، فلقیت رسولالله(ص) و معه نفر من الانصار فدعانی... لیَحمِلنی خَلفَه فاستحییت أنأسیرَ مع الرجال...».
بریدهای از کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، اثر امیر ترکاشوند، ص ۲۵۵ و ۲۵۶
کانال بازنگری ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
https://t.me/baznegari/1365
پیشتر آوردم که پیامبر نیز همانند معاصرینش درون واقعیّات گریزناپذیر زندگی میکرد. در میان مردمی که بسیاری از آنان نه چندان مال داشتند که بتوانند خود را به خوبی بپوشانند و نه اینکه پدیده نیمهبرهنگی در نزد آنان زشت مینمود بلکه امری نسبتاً رایج و عادی بود. در فقر مال و نبود جامه، همین بس که گاه رسولخدا همانند بسیاری از مردم، فاقد جامهی معوّض بود بطوریکه پس از شستنِ لباسی که در بر داشت از جامهی دیگر، خبری نبود و به همین خاطر منتظر میماند که جامهاش خشک شود تا همان را دوباره بپوشد: «و کانیضع ثیابه لتغسل فیأتیه بلال فیؤذنه بالصلاة فمایجد ثوبا یخرج به الی الصلاة حتی تجف ثیابه فیخرج بها الی الصلاة» و جالب اینکه در فاصله مابین شستن تا خشک شدن لباس ،که نیمهبرهنه بود، نگرانی و اضطرابی ناشی از بیلباس بودن به وی دست نمیداد.
در کماعتنایی حضرت نسبت به حجابِ مورد انتظار ما، میتوان به:
نحوۀ حضور وی در تشییع جنازۀ سعدبنمعاذ اشاره کرد آنجا که به احترام شخصیّت متوفّی ،به تأسّی از فرشتگان خدا، در حضور دیگران رداء از تن بینداخت و به تشییع پیکر سعد ادامه داد.
در این کماعتنایی همچنین میتوان به واکنش منفیاش به اقدام أمسلمه در ساختِ بنایی خشتی (که با هدف استتار افراد حاضر در خانه از ناظران بیرونی انجام داد)،
یا گلایهاش از فاطمه در مورد نصب پرده بر درگاه خانه،
یا کندن پردهای که عایشه برای ستر پنجره و طاقچه نصب کرده بود،
یا عدم موافقت با بلندی دامن زنان مگر به قدر یکی دو وجب،
و یا خواستگاری از زنی که (همچون سایرین) سابقه طواف عریان بر گرد کعبه داشت اشاره کرد که همگی نشان از کماهمّیّتی حجابِ غلیظ، و یا مهمّتر بودن دیگر ارزشهای اخلاقی، اجتماعی و معنوی در نزد رسولالله است.
گفتنی است عدم حسّاسیّت به حجاب در انتخاب همسر، پیش از حضرت محمد (ص) در مورد حضرت موسی (ع) نیز روی داده بود آنجا که همسر آیندۀ موسی پیشاپیش وی راه میرفت، و نشیمنگاهش در اثر وزش باد، برجسته یا نمایان گردید ولی موسی (ع) با وجود مشاهدۀ این صحنه (و حتی با اینکه این وضعیت برای آن دختر عادی مینمود) با وی پیوند زناشویی برقرار کرد: «فقام معها فمشت بین یدیه فضربت الریح ثوبها فحکی عجیزتها فقال لها امش خلفي و دلیني علی الطریق فإنا أهلبیت لاننظر فی اعقاب النساء ... و ازدادت رغبة شعیب فی موسی فوجه ابنته التي أحضرته و اسمها صفورا» و «فقام موسی معها و مشیت [/فمشت] أمامه فسفقتها الریاح فبان عجزها...»
بنابراین واقعیّت حجاب در "صدر اسلام" (و نیز امم سابقه) با حجاب در "اعصار بعدی مسلمانان" کاملاً متفاوت است.
پیامبر به راحتی، بیهیچ تکلّف، و کاملاً عادی با زنان و جمعِ آنها به گفتگو مینشست (حتی اگر حجاب مورد پسند متشرّعان را رعایت نمیکردند): «استأذن عمربنالخطاب علی رسولالله(ص)، و عنده نسوةٌ من قریش یُکلّمنه و یستکثرنه، عالیة اصواتهنّ علی صوته، فلمّا استأذن عمربنالخطاب، قُمن فبادَرن الحجاب...» ... و بعضاً پیش میآمد در حالیکه سوار بر مَرکب، همراهِ یارانش در حرکت بود در اینحال چنانچه با بانوی آشنایی در بیرون از شهر روبرو میشد؛ حضرت از درِ نوعدوستی و خویشاوندی به آن بانو پیشنهاد میکرد که بر تَرک وی! سوار شود تا او را به خانهاش برساند: «حدیث اسماء بنت ابیبکر، قالت: ... فجئت یوماً و النوی علی رأسی، فلقیت رسولالله(ص) و معه نفر من الانصار فدعانی... لیَحمِلنی خَلفَه فاستحییت أنأسیرَ مع الرجال...».
بریدهای از کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر، اثر امیر ترکاشوند، ص ۲۵۵ و ۲۵۶
کانال بازنگری ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
https://t.me/baznegari/1365
Telegram
کانال بازنگری
کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر
حجاب و پوشش امری است که بیشترین درگیری ذهنی و مراقبت عملی را برای مؤمنان به وجود آورده است. نقش حجاب شرعی در زندگی روزمرۀ مسلمانان با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. ناگفته پیداست لزومِ این مراقبت در ایران، پس از استقرار نظام…
حجاب و پوشش امری است که بیشترین درگیری ذهنی و مراقبت عملی را برای مؤمنان به وجود آورده است. نقش حجاب شرعی در زندگی روزمرۀ مسلمانان با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. ناگفته پیداست لزومِ این مراقبت در ایران، پس از استقرار نظام…
آیا پلیس با کسانی که جورهای دیگر کوتاهی دارند نیز چنین تند و خشن رفتار میکند
رهبری (۲۶ دی ۱۴۰۲):
《مردم ما مردم خیلی خوبیاند مردم ما مؤمناند؛ حتی کسانی که به حَسَب ظاهر به بعضی از ظواهر شرعی هم ملتزم نیستند، این ملتزم نبودنِ عملی، به معنای عدم التزام قلبی نیست دلشان با خداست دلشان با معانی و مفاهیم معنوی است دارای ایماناند؛ خب کوتاهی در عمل، در همهی ماها هست، کدامِ ماها در عمل کوتاهی نداریم هر کدام یک جور: بنده یک جور کوتاهی دارم شما یک جور کوتاهی دارید او هم یک جور کوتاهی دارد》 "اینجا"
دختران بیروسری که نمیخواهند سوار ون شوند و از آن بابت احساس خوف و ناامنی دارند را با کدام اصول اخلاقی محاصره میکنید، هل میدهید و کشان کشان سمت قفس خودرو میبرید!؟ گناه بیروسری بودن بیشتر است یا این گناه که مردان به بدن زنان نامحرم دست میزنند و گلاویز میشوند!؟ بیناموسی مگر شاخ و دم دارد. اگر نگران عفاف جامعهاید که خوشبختانه وضعیت عفاف و حریمها آسیب ندیده و بلکه رفتارها محترمانهتر شده ولی اگر نگران صرفاً ظواهر حجاباید که خب درگیر شدن پلیسِ مرد با زن نامحرم صد برابر، ظاهر بدتری دارد!.
پلیس پاسخ دهد
با کدام گروه که جورهای دیگر کوتاهی دارند چنین تند و خشن و ضد اخلاقی رفتار میکنید!؟
ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۳۰
https://t.me/baznegari/1366
رهبری (۲۶ دی ۱۴۰۲):
《مردم ما مردم خیلی خوبیاند مردم ما مؤمناند؛ حتی کسانی که به حَسَب ظاهر به بعضی از ظواهر شرعی هم ملتزم نیستند، این ملتزم نبودنِ عملی، به معنای عدم التزام قلبی نیست دلشان با خداست دلشان با معانی و مفاهیم معنوی است دارای ایماناند؛ خب کوتاهی در عمل، در همهی ماها هست، کدامِ ماها در عمل کوتاهی نداریم هر کدام یک جور: بنده یک جور کوتاهی دارم شما یک جور کوتاهی دارید او هم یک جور کوتاهی دارد》 "اینجا"
دختران بیروسری که نمیخواهند سوار ون شوند و از آن بابت احساس خوف و ناامنی دارند را با کدام اصول اخلاقی محاصره میکنید، هل میدهید و کشان کشان سمت قفس خودرو میبرید!؟ گناه بیروسری بودن بیشتر است یا این گناه که مردان به بدن زنان نامحرم دست میزنند و گلاویز میشوند!؟ بیناموسی مگر شاخ و دم دارد. اگر نگران عفاف جامعهاید که خوشبختانه وضعیت عفاف و حریمها آسیب ندیده و بلکه رفتارها محترمانهتر شده ولی اگر نگران صرفاً ظواهر حجاباید که خب درگیر شدن پلیسِ مرد با زن نامحرم صد برابر، ظاهر بدتری دارد!.
پلیس پاسخ دهد
با کدام گروه که جورهای دیگر کوتاهی دارند چنین تند و خشن و ضد اخلاقی رفتار میکنید!؟
ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۱/۳۰
https://t.me/baznegari/1366