با من بخوان📚
178 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
Nadia's theme (Michele Strogoff)
@delshodeegan.Vladimir Cosma
🎧موسیقی Nadia's theme

اثر ولادیمیر کوزما آهنگساز رومانیایی
موسیقی مینی سریال میشل استروگف
داستان این فیلم برگرفته از کتابی با همین نام اثر ژول ورن است.
@baamanbekhaan
@kafebook_ir
www.kafebook.ir

#معرفی_کتاب
کتاب سوء تفاهم
نویسنده: آلبر کامو

👈🏻 این اثر بی‌بدیل به‌صورت یک نمایش‌نامهٔ فوق‌العاده جذاب چاپ شده و نویسنده در سال ۱۹۸۵ آن را بازنویسی کرده و محوریت آن چهار شخصیت هستند.

👈🏻 شخصیت‌های این نمایش‌نامه همانند دیگر داستان‌های کامو از همان ابتدا و به‌تدریج به خواننده معرفی می‌شوند. مادر، مارتا که دختر خانواده است، یان (ژان) که پسر خانواده است و ماریا که همسر یان است. ناگفته نماند که پیرمرد خدمتکاری هم نقش کوتاه اما تقریباً تأثیرگذاری را ایفا می‌کند.

👈🏻 سرتاسر داستان پُر است از سوءتفاهم، فریب، خشم و نفرت. نفرتی که به فجیع‌ترین شکل ممکن بروز داده شده است‌.

قسمتی از متن کتاب:
📚«آخ! من آزادی‌م رو از دست داده‌م. جهنم از اینجاست که شروع می‌شه!»


♨️ معرفی کامل این کتاب را در سایت کافه‌بوک بخوانید: (لطفا اگر رمان را خوانده‌اید حتما نظر خود را درباره کتاب در سایت بنویسید 🙏🏻)

📎 http://kafebook.ir/کتاب-سوء-تفاهم/

🔺 این کتاب با همکاری کانال @baamanbekhaan معرفی شده است.
#برشی_از_متن_كتاب 📖

در شرق اوضاع بدین منوال است. جوش وقت خودت را می‌زنی، اما از هر ساعت بیکارگی و از هر شب خوشگذرانی خوش‌ترین لذت‌ها را می‌بری.


#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#مهدی_سحابی
ص۸۰

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

همان‌گونه که عطر افسونگر سنبل‌الطیب گربه را به‌سوی خود می‌کشاند، او‌ نیز توجه مردم را به خود جلب می‌کرد. هربار که خواسته بود در جایی مستقر شود، خود را در میان برهوتی یافته بود. مجبور شده بود ادبیات و پایتخت‌ها را رها کند، قفقاز و ایران را درنورودد و تا آخرین ذره‌ی قلب سبک و کودکانه‌ی خود را به‌ کار گیرد تا مردم عطر وحشی سرنوشتی را که از او برمی‌خاست حس کنند. با برخاستنِ این عطر است که مردم، ناخودآگاه و افسون‌شده، به ‌سوی آدم می‌شتابند، درست مثل پروانه‌ی سعدی شاعر که به‌رغبت به سوی شمع می‌رود.



#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۹۹


@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#شعر

عنوان: #به_نام_شما
زمانه قرعهٔ نو می‌زند به نام‌ شما
خوشا شما که جهان می‌رود به کام شما

درین هوا چه نفَس‌ها پُرآتش است و خوش است
که بوی عودِ دلِ ماست در مشام شما

تنور سینهٔ لرزان ما به‌یاد آرید
کز آتش دل ما پخته گشت خامِ شما

فروغِ گوهری از گنج خانهٔ دل ماست
چراغ صبح که برمی‌دمد ز بام شما

ز صدقِ آینه کردار صبح‌خیزان بود
که نقش طلعت خورشید یافت شام شما

زمان به دست شما می‌دهد زمامِ مراد
از آنکه هست به دستِ خرد زمام شما

همای اوج سعادت که می‌گریخت ز خاک
شد از امان زمین دانه‌چینِ دام شما

به زیر رانِ طلب زین کنید اسب مراد
که چون سمندِ زمین شد ستاره رامِ شما

به شعر سایه در آن بزمگاه آزادی
طرب کنید که پرنوش باد جام شما

#سیاه‌مشق
#هوشنگ_ابتهاج
#نشر_امین‌دژ
تهران، مهر ۵۸


@baamanbekhaan
دیپلماتی گفته است علت همه‌ی بدبختی‌های واقعی نگرانی بابت بدبختی‌های خیالی است.


#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۰۸


@baamanbekhaan
گریبایدوف‌ «طی اقامتم در ایران این سیاست را در پیش گرفته بودم: با چوب‌فروش‌ها مؤدب بودم، با قنادها به‌نرمی رفتار می‌کردم و در برخورد با میوه‌فروشان خشونت به خرج می‌دادم.»
نسلرود، این شوخ‌طبع مشکل‌پسند، ابروهایش را بالا برده و انتظار لطیفه‌ای را می‌کشید. با توجه به تابلوهای آبرنگ روی دیوار، بهتر بود که از شیرینی صحبت شود.
«آخر در تبریز چوب را به قیمت طلا می‌فروشند، میوه در ایران بسیار فراوان است و من شخصاً عاشق شیرینی‌ام.»
نسلرود با لحن خوشایندی پرسید «آنجا چه نوع میوه‌هایی پیدا می‌شود؟»
«انگور، انگوری درازحبه و بی‌دانه به اسم تبریزی که بسیار عالی است. یک نوع خاص لیمو هم هست.»
لب‌های نسلرود جمع شد. داشت لیمو را به‌دقت در ذهن مجسم می‌کرد. مشاور وزارتخانه نگاهی به او انداخت و اضافه کرد «مثل قند است. به آن می‌گویند لیمو. نارنج هم دارند که همان پرتقال تلخ است. پرتقال معمولی هم پیدا می‌شود.»


#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۱۶


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب📖

از آدم‌های آرام در زمان فوران خشم باید ترسید و از مردم خیالاتی آنگاه که وسوسهٔ موفقیت به جانشان افتد. بنگر که چگونه سوار بر کالسکه‌ای سبک، با آن اسبان کرایه‌ای، به‌پیش می‌تازد. شعفی که به تحقیر می‌ماند باد در پره‌های دماغش می‌اندازد. این لبخند، لبخند رضایت است.
نخستین شعفی که بر انسان چیره می‌شود به کسی آسیب نمی‌رساند، شعفی ناشی از این ابهام که موفق می‌شویم یا نه، شعف آدم‌های فعال.
سپس، وقتی یک کار مهم به پایان خود نزدیک می‌شود و نوید موفقیت به گوش می‌رسد، دیگر اهمیت نَفْس عمل از میان می‌رود. دیگر آدم مشکل می‌تواند نیرویش را در قفس تنگ کالبد خود حبس کند و دهان، برای لبخندی چنان بی‌ضرر، بیش از حد کوچک است.
لبخند رضایت این‌گونه است. قدرت دفاع را از آدمی می‌گیرد. پیکرش چنان می‌لرزید که گویی قلقلکش می‌دهند. در میان لرزه‌های اندامش، خداحافظی کشدار و پرمعنای خود را با آن یونانی پیر به خاطر می‌آورد.
این‌همه بسیار ساده بود. مگر او نبود که با شخص عباس‌میرزا چانه زده بود؟ دارد بدون کمک ارتش پیروزمند روسیه، سرزمین‌هایی را فتح می‌کند.
سیل موفقیت او را با خود می‌برد. نمی‌داند برای صرف شام به خانهٔ کدام ژنرال دعوت شده است.
این روزها همه او را به خانهٔ خود دعوت می‌کنند.
همه‌چیز بر وفق مراد است.



#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۴۰،۱۴۱


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_کتاب 📖

کسی که شکست بزرگی نخورده باشد نمی‌داند شکست چگونه موجب می‌شود آدمی نفس عمیق و راحتی بکشد. بارهای سنگین از دوش آدم فرو می‌افتد. آدم سبکبال می‌شود و به پرواز در می‌آید.
آزاد، آزاد!


#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۶۲


@baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
#شعر

رحیل

فریاد که از عمر جهان هر نفَسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین‌گونه بسی آمد و زین‌گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر از این قافله درمانْد
وان پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

از پیش و پسِ قافلهٔ عمر میندیش
گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت

ما همچو خسی بر سر دریای وجودیم
دریاست، چه سنجد که بر این موج خسی رفت

رفتی و فراموش شدی از دل دنیا
چون نالهٔ مرغی که ز یاد قفسی رفت

رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد
بیدادگری آمد و فریادرسی رفت

این عمر سبک‌مایهٔ ما بسته به آهی‌ست
دودی ز سر شمع پرید و نفَسی رفت
رشت، شهریور ۱۳۲۶

#سیاه‌مشق
#هوشنگ_ابتهاج
#نشر_امین‌دژ

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

زندگی، که از هر چیزی ساده‌تر و سخت‌تر است، به‌سادگی انسان‌ها را اسیر خود می‌کند.


#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۷۴

@baamanbekhaan
Forwarded from با من بخوان📚
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید


https://t.me/baamanbekhaan

🆔:@baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼:@Azi_Ram
Forwarded from اتچ بات
#گزیده‌ی_منتخب📚

چيزهايي هست كه نبايد گفت، مگر برای دوستان.
چيزهایی هست كه نبايد گفت، حتی برای دوستان.
و بالاخره، چيزهایی هست كه نبايد گفت، حتی به خويش!

#وقتی_نيچه_گريست
#اروين_يالوم
#سپيده_حبيب
#نشر_قطره

@baamanbekhaan
Tni Leatzmech Lihiyot Yafa
Yasmin Levy
🎧 Tni Leatzmech Lihiyot Yafa
by Yasmin Levy

@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

گریبایدوف محقق لهستانی را ورانداز کرد.
موضوع را فهمید.
پیروزی هرگز تأخیر نمی‌کند.
اگر یک قدم عقب بنشیند، حمله آغاز خواهد شد. از او انتظار شیرینکاری‌های خارق‌العاده خواهند داشت، گفته‌هایی ناشناخته، خصوصیاتی شگفت‌آور. آشکارا، صریحاً و با خودستایی از او خواهند خواست بی‌درنگ کنجکاوی‌های آنان را اقناع و تعظیم و تکریمشان را در حق خود جبران کند.
بعد به او عادت خواهند کرد. کم‌کم کندی‌اش را در کار به‌ سخره خواهند گرفت. از او دوری خواهند جست. اما هیچ‌گاه تعظیم‌هایی را که به او کرده‌اند نخواهند بخشید.
او را «نویسنده‌ی آن کمدی معروف» یا «نویسنده‌ی کمدی چاپ‌نشده» خواهند نامید. پشتش خم خواهد شد - البته کمی! - و لباس‌ سیاهش هم کمی کهنه خواهد گشت. بعد سرفه‌های خاصی، سرفه‌های دوران پیری، به سراغش خواهد آمد. شب‌ها، بر سر گردوخاک خانه با ساشکا دعوا خواهد کرد. بدین ترتیب، آدم جالبی خواهد شد.
در مهمانی‌ها به چشم مردی ناتمام و رنج‌دیده به او خواهند نگریست، نویسنده‌ی یک کمدی معروف و مبتکر یک طرح مشهور.



#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۸۲

@baamanbekhaan
روزی می‌رسد که جز همین ستون‌ها چیزی از پایتخت باقی نماند. آنگاه رهگذران آن روزگار نیز از آنها بالا می‌روند و از خود می‌پرسند «کاخ کجاست؟ کلیساها کو؟»



#مرگ_وزیرمختار
#یوری_نیکلایویچ_تینیانوف
#مهدی_سحابی
#نشر_ماهی
ص۱۹۴


@baamanbekhaan