آرای قضایی
📕 پیامی از یک همراه #کانال در جهت نقد #رای #صادر شده 🔸 با عرض سلام و خسته نباشید درخصوص رای صادره از سوی دکتر رحمانیان هرچند که این #رای خیلی وقت پیش صادر شده و مجدد در فضای مجازی بازتاب پیدا کرده اما نکتهای که در رای قابلبررسی است این موضوع هست که ایشان…
🔸 پیام از یک همراه #کانال در جهت #نقد #رای #صادر شده
«نظر من در #دفاع از رای»
بخش اول
از بعد حقوقی به نظرم رای درست بوده. در قآدک جدید #اصل «#قانونیبودنتحصیلدلیل» که از #حقوق جزای انگلستان وام گرفته شده، پذیرفته شده خود رای هم حقوقیه و #مستدل و هم #مستند. لذا نیازی به تکرار مکررات نیست.
اصل فوقالذکر از تضمینات #حقوقشهروندی است و راه را بر #افترایعملی و #پروندهسازی میبندد.
اما نظر مخالفان رو که میبینم تصور می کنم ریشه مخالفت مباحث حقوقی نیست ریشه مخالفت کشمکش #اصالتجامعه یا #اصالتفرد است. در جامعهای که #انسانگرایی و #فردگرایی ارزش ندارد یا هنوز زیرساختهای آن فراهم نیست _ مثل #جامعه ما_ و تمایل به اصالت دادن به جامعه هست، برای نمایندگان اون مثل #دادستان و مامورین اعمالکننده #قانون، پذیرش چنین رایهایی سخته ولو اینکه کاملا قانونی هم باشه. اینکه در رای صادره #اصالت به فرد داده شده لزوما به معنای تخدیش رای نیست. ملاک #اعتبار یا عدم اعتبار رای نه #هدفگرایی نه مصلحتسنجی و نه بحثهای جامعهشناختی است. ملاک اعتبارسنجی رای فقط و فقط قانونه.
اینکه قانون با جامعه سازگار هست یا نه و اینکه اساسا قابلاجرا هست یا نه، بحث دیگری است.
بدیهیه که من هم با #مصونیت بزهکاران و تعطیلی قانون یا تعطیلی احکام اسلام موافق نیستم. اما«روش» اعمال قانون و احکام اسلام (که در قالب قانون ذکر شدن) از خود #ماهیت قانون و احکام مهمتره و به این «روش» میگیم #آییندادرسیکیفری. هدف وسیله رو توجیه نمیکنه. پذیرفته نیست با هدف #کشفجرم به حقوق #ملت تجاوز کنیم که این خود #جرم است.
درمورد تعیین تکلیف اشیاء مکشوفه ممنوعه با #خلاءقانونی مواجهیم نه #ضبط یا معدوم نمودن اشیاء مبنا داره نه استردادش توجیه. نه اینکه برای معدوم نمودن #نص نداشته باشیم اما در چنین حالتی مبنایی برای معدوم نمودن یا #استرداد نداریم. مبنا نداره یعنی اینکه چطور میشه #بزهکار رو #تبرئه کرد اما #مشروب مکشوفه از وی رو معدوم کنیم؟
اگر عمل جرمه و جرمی به وقوع پیوسته آثارش رو هم باید بپذیریم. یعنی فرد بزهکاره و مستحق عقوبت و مشروب هم معدوم میشه.
اگر جرمی به وقوع نپیوسته پس فرد بزهکار نیست و مشروب رو باید استرداد کنیم.
خلاءقانونی اینجاست که حالتی رو باید تصور می کرد که جرمی به وقوع پیوسته اما بزهکاری نداریم و مشروب هم معدوم بشه.
ذکر نظر مخالفان و نقد آن:
نظر مخالفان که تاکنون در فضای مجازی دیده ام را به طور موضوعی دستهبندی میکنم و در حد توان پاسخ می دهم:
1. رای صادره از اساس واجد ایراد بوده و موجب #تجری متهمان خواهد شد.
پاسخ: با توجه به مقدمه پیش گفته، اثر و نتیجه ی رای و حتی #تالیفاسد رای (بر فرض وجود چنین تالی فاسدی) ملاک اعتبارسنجی رای نیست و ملاک فقط قانون است و بس.
2. به گمان حقیر جرم اتفاق افتاده! لکن در #تشریفات و نحوه کشف آن قصور صورت گرفته است اینجا توسل به نحوه اقدام مأموران در کشف جرم حادث و تمسک به این موضوع! صورت مسئله را پاک نخواهد کرد و متهم مستوجب #مجازات خواهد بود اگر #قصور مأموران هم #احراز گردد موضوعی جداگانه و قابلپیگیری است! من حیثالمجموع رای موصوف به اعتقاد حقیر کاملا سلیقهای! و مغایر #قوانینماهوی در #احکامجزایی ایران است.
پاسخ: با توجه به سیاق ماده ۱۳۷ از قانون آدک ضمانتاجرای تعدی و تجاوز مامورین به حقوق ملت و کشف جرم برخلاف #مجوز تعریف شده قانونی، صرفاً #اثبات قصور مامور و #مجازاتانتظامی یا #کیفری وی نیست. چون قانون آیین دادرسی کیفری اساسا در مقام بیان آن نیست. بلکه بحث اعتبار ادله اثبات جرم و تحصیل #دلیل از طرق قانونی است. دلیلی که برخلاف طریق قانونی تحصیل شده باشد به حکم خود معتبر نیست. #فلسفه تقنین این اصل بماند.
3. این #دادنامه به زعم بنده قوانینموضوعه را به #استناد تفسیر به رأی کاملا غیرحقوقی قوانین! نقض کرده است و بهتر عرض کنم که #مبانی استدلال آن ضعیف و مغایر احکام اسلام بوده و از صحت حقوقی هم برخوردار نمیباشد چرا بنام شجاعت و نوآوری! احکام اسلام به فراموشی سپرده شوند محل تأمل است!
پاسخ: در این #اظهارنظر من استدلالی ندیدم که پاسخ بگم.
پایان بخش اول
ادامه دارد.../ کانون مستقل قضات ایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
«نظر من در #دفاع از رای»
بخش اول
از بعد حقوقی به نظرم رای درست بوده. در قآدک جدید #اصل «#قانونیبودنتحصیلدلیل» که از #حقوق جزای انگلستان وام گرفته شده، پذیرفته شده خود رای هم حقوقیه و #مستدل و هم #مستند. لذا نیازی به تکرار مکررات نیست.
اصل فوقالذکر از تضمینات #حقوقشهروندی است و راه را بر #افترایعملی و #پروندهسازی میبندد.
اما نظر مخالفان رو که میبینم تصور می کنم ریشه مخالفت مباحث حقوقی نیست ریشه مخالفت کشمکش #اصالتجامعه یا #اصالتفرد است. در جامعهای که #انسانگرایی و #فردگرایی ارزش ندارد یا هنوز زیرساختهای آن فراهم نیست _ مثل #جامعه ما_ و تمایل به اصالت دادن به جامعه هست، برای نمایندگان اون مثل #دادستان و مامورین اعمالکننده #قانون، پذیرش چنین رایهایی سخته ولو اینکه کاملا قانونی هم باشه. اینکه در رای صادره #اصالت به فرد داده شده لزوما به معنای تخدیش رای نیست. ملاک #اعتبار یا عدم اعتبار رای نه #هدفگرایی نه مصلحتسنجی و نه بحثهای جامعهشناختی است. ملاک اعتبارسنجی رای فقط و فقط قانونه.
اینکه قانون با جامعه سازگار هست یا نه و اینکه اساسا قابلاجرا هست یا نه، بحث دیگری است.
بدیهیه که من هم با #مصونیت بزهکاران و تعطیلی قانون یا تعطیلی احکام اسلام موافق نیستم. اما«روش» اعمال قانون و احکام اسلام (که در قالب قانون ذکر شدن) از خود #ماهیت قانون و احکام مهمتره و به این «روش» میگیم #آییندادرسیکیفری. هدف وسیله رو توجیه نمیکنه. پذیرفته نیست با هدف #کشفجرم به حقوق #ملت تجاوز کنیم که این خود #جرم است.
درمورد تعیین تکلیف اشیاء مکشوفه ممنوعه با #خلاءقانونی مواجهیم نه #ضبط یا معدوم نمودن اشیاء مبنا داره نه استردادش توجیه. نه اینکه برای معدوم نمودن #نص نداشته باشیم اما در چنین حالتی مبنایی برای معدوم نمودن یا #استرداد نداریم. مبنا نداره یعنی اینکه چطور میشه #بزهکار رو #تبرئه کرد اما #مشروب مکشوفه از وی رو معدوم کنیم؟
اگر عمل جرمه و جرمی به وقوع پیوسته آثارش رو هم باید بپذیریم. یعنی فرد بزهکاره و مستحق عقوبت و مشروب هم معدوم میشه.
اگر جرمی به وقوع نپیوسته پس فرد بزهکار نیست و مشروب رو باید استرداد کنیم.
خلاءقانونی اینجاست که حالتی رو باید تصور می کرد که جرمی به وقوع پیوسته اما بزهکاری نداریم و مشروب هم معدوم بشه.
ذکر نظر مخالفان و نقد آن:
نظر مخالفان که تاکنون در فضای مجازی دیده ام را به طور موضوعی دستهبندی میکنم و در حد توان پاسخ می دهم:
1. رای صادره از اساس واجد ایراد بوده و موجب #تجری متهمان خواهد شد.
پاسخ: با توجه به مقدمه پیش گفته، اثر و نتیجه ی رای و حتی #تالیفاسد رای (بر فرض وجود چنین تالی فاسدی) ملاک اعتبارسنجی رای نیست و ملاک فقط قانون است و بس.
2. به گمان حقیر جرم اتفاق افتاده! لکن در #تشریفات و نحوه کشف آن قصور صورت گرفته است اینجا توسل به نحوه اقدام مأموران در کشف جرم حادث و تمسک به این موضوع! صورت مسئله را پاک نخواهد کرد و متهم مستوجب #مجازات خواهد بود اگر #قصور مأموران هم #احراز گردد موضوعی جداگانه و قابلپیگیری است! من حیثالمجموع رای موصوف به اعتقاد حقیر کاملا سلیقهای! و مغایر #قوانینماهوی در #احکامجزایی ایران است.
پاسخ: با توجه به سیاق ماده ۱۳۷ از قانون آدک ضمانتاجرای تعدی و تجاوز مامورین به حقوق ملت و کشف جرم برخلاف #مجوز تعریف شده قانونی، صرفاً #اثبات قصور مامور و #مجازاتانتظامی یا #کیفری وی نیست. چون قانون آیین دادرسی کیفری اساسا در مقام بیان آن نیست. بلکه بحث اعتبار ادله اثبات جرم و تحصیل #دلیل از طرق قانونی است. دلیلی که برخلاف طریق قانونی تحصیل شده باشد به حکم خود معتبر نیست. #فلسفه تقنین این اصل بماند.
3. این #دادنامه به زعم بنده قوانینموضوعه را به #استناد تفسیر به رأی کاملا غیرحقوقی قوانین! نقض کرده است و بهتر عرض کنم که #مبانی استدلال آن ضعیف و مغایر احکام اسلام بوده و از صحت حقوقی هم برخوردار نمیباشد چرا بنام شجاعت و نوآوری! احکام اسلام به فراموشی سپرده شوند محل تأمل است!
پاسخ: در این #اظهارنظر من استدلالی ندیدم که پاسخ بگم.
پایان بخش اول
ادامه دارد.../ کانون مستقل قضات ایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
◀️ اینستاگرام:🔻
instagram.com/arayeghazayi
❇ فرمول #کاهشمجازاتحبستعزیری
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
Forwarded from آرای قضایی
❇ فرمول #کاهشمجازاتحبستعزیری
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi
✍ روحالهآرمند؛ #قاضیدادگستری
#تصویب #قانونکاهشمجازاتحبستعزیری اصراری بر #تجارب مأیوسکننده سابق است. تمرکز #قانونگذار بر #حبسزدایی، ناخواسته وی را از #قانونگذاری به #فرمولنویسی سوق داده. فرمولهای پی در پی که دست #محاکم را در تعیین میزان #کیفر محدود و #دادرس را مرحلهبهمرحله تبدیل به دانشجویریاضی در حالآزمون میکند تا به پاسخ برسد. انگار که #قانوننویس فراموش کرده #قانون ابزار #حقگذاری دادرس و #فرمول عکس آن است و هیچ دو پروندهای حتی با موضوع واحد #ماهیت یکسان ندارند و این #قوهاستنباط دادرس است که باید متناسبترین کیفر را برگزیند برخلاف باور کاتبانِ قانون، #بزهکاری و مسئله #جمعیتکیفری زندانها درمانفوری نداشته و چه بسا تصمیمات شتابزده منجر به نتیجهعکس گردد. قانونگذار در این قانون بار دیگر #ثابت کرد در دو راهی حلمسئله یا حذفصورتِآن، کماکان دومی را بر میگزیند. #تجربه شکستخورده #تشکیلدادگاههایعمومی که منجر به انحلال نهاد #دادسرا گردید از همین نوع تصمیمات ناسنجیده است.
معایب این قانون در آینده بیشتر نمایان خواهد شد ولی اجمالاً میتوان گفت؛
۱. درمانپنداری این قانون بعضاً معطوف به جرایمی شده که #بزهانگاری آنها مورد #اجماع دیگر #نظامهایکیفری دنیا است، به عبارت دیگر جرایمی را هدف قرار داده که مقابله با آنها #شرطهمزیستیمسالمتآمیز است، و #ضرر #مسامحه در آن نهایتاً گریبانگیر #مردم خواهد شد.
۲. این قانون فارغ از #دوراندیشی و به احتمال توسط یک تحصیلکرده #اقتصاد یا لااقل با #تفکراقتصادی تدوین گردیده چرا که #نگاهدرآمدی در این قانون جایگزین #انتظامعمومی و #بازدارندگی فردی و عمومی گردیده و در ثانی تفکر تُهیکردن زندانها و مآلاً کاهش مخارج در آن موج میزند.
۳. کسانی که در این ماه و اندی از اجرای این قانون از نزدیک دستی بر آتش داشته، احتمالاً #تصدیق کنند که نقش #قاضی در این قانون حاشیهای بوده و عملا وی یک فرمول یا #معادله را به سرانجام میرساند بهطوری که #مجازات دقیق هر بزهی فارغ از خصایص بزه و #بزهکار با اجرای فرمولهای این قانون از پیش قابلتخمین بوده و در واقع #اصلتناسبمجازاتوجرم را از بین برده است.
۴. معلوم نیست چرا قانونگذار از یک سو کماکان اصرار بر #تورمقوانینکیفری و یا کشف #عناوینمجرمانه جدید دارد و از سوی دیگر با فرمولنویسی به دنبال #کاهشمجازاتحبس و ناکارآمد کردن همین مصوبات است، چرا به جای کاهش منطقی #حبس در #قوانینماهوی به فرمولهای تعدیلکننده [به زعم خود] متمسک میشود؟
تعارضفکری و رفتاری قانونگذار نه تنها تاکنون به سرانجام نرسیده بلکه انگار تفکری بر #جرمتراشیحداکثری و ارادهای بر #اجرایحداقلی همین #قوانین استوار است. این دوگانگی به اعتقاد برخی یا تعمدی و به دنبال آتو (دستاویز) گیری است یا ناشی تصمیماتاحساسی و نداشتن یک #تدبیر دوراندیشانه در حوزهکیفر میباشد. نمونه این روزمرگی، برخی مصوبات دههاخیر است که مبنای تصویب آنها همنوا شدن با #احساساتعمومی بوده است. (#اصلاحیه قانونمجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیتغیرمجاز مینمایند در سال ۱۳۸۶_ الحاق دو تبصره به ماده ۶۱۷ #قانونتعزیرات در سال ۱۳۹۶)
۵. اگر نگوییم تمام فرمولهای این قانون شاید بسیاری از آنها با نام و نشانهایدیگری در #قانونآییندادرسیکیفری و مجازاتاسلامی قابلاعمال، و پیش از این هم مورد عنایت محاکم بوده، انگار قانونگذار یا امیدی به کارگیری #تاسیسهایارفاقی قوانینسابق از سوی محاکم نداشته یا اضطراراً قصد داشته سر رشته کار را در دست بگیرد.
۶. اصرار و الزام به #تعیینحداقلمجازات توام با ضمانتاجرایانتظامی برای دادرس (خصوصا با شرایط اِنشائی و عموماً غیر قابلحصول ماده ۱۸ ق.م.ا) عملا محاکم را در جرایممهمه به مَحاق #حداقلگرایی میکشاند نمونه آن ماده ۶۵۲ ق.م.ا کتابتعزیرات است. بیراه نیست اگر بگوییم #اصلفردیکردنمجازاتها (به معنی اعمال و اجرایمجازاتمتناسب با شخصیت و ویژگیهای جسمی و اجتماعی فرد #مجرم) در این قانون تنزُل نموده.
۷. با اعلام قابلگذشتبودن #سرقت (با نصابخاص) شایستهتر بود قانونگذار صرفا #حداکثرحبس اینگونه جرایم را نصف مینمود چرا که با توجه به ترجیح محاکم، عملا جهت گیری #رویهقضایی بسوی #جزاینقدیجایگزینحبس است که فاقد بازدارندگی بوده و در آینده سبب افزایش پروندهایسرقت میگردد.
۸. از دیگر تبعات این قانون افزایش دامنه #صلاحیتمستقیم #دادگاهکیفریدو (با کاهش حداقل و حداکثر جرایمقابلگذشت) میباشد که خواسته یا ناخواسته سیر قهقرایی به #نظامدادگاههایعمومی (قبل از احیاءدادسرا) است./
رسانهخبری و رفاهیقضاتایران
jOin 🔜 @arayeghazayi
instagram.com/arayeghazayi