آنتی الیگارشی
7.62K subscribers
15K photos
5.57K videos
95 files
5.15K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
#برگی_از_تاریخ
#داستانک
#واقعی
#شب_نوزدهم_رمضان_تسلیت


🔻پس از شهادت محمد بن ابي‌بكر و مالك‌اشتر، عمروعاص به مصر وارد شد، مخالفان و طرفداران علي را سركوب كرد، تا پس از شهادت حضرت علي درسال چهلم هجري همچنان در مصر كه شامل مناطق متمدن شمال افريقا مي‌شد حكومت داشت و فرزندان و وابستگانش هر كاري كه مي‌خواستند مي‌كردند و مردم پناهي نداشتند كه به آن روي آورند. عمروعاص مردمي را كه روزي عليه عثمان شورانده بود و عثمان را به دست همين مردم مصر كشته بود، اكنون آنها را در مسير خونخواهي عثمان و در برابر علي قرار مي‌دهد و عجيب مردم كه به يك هايي به راست مي‌روند و به يك هويي چپ مي‌شوند.
در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40، سه تن از خوارج كه تصميم گرفته بودند در يك ساعت پس از اذان صبح، علي‌ و معاويه و عمروعاص را بكشند، تنها ابن ملجم مرادي در مورد علي‌(ع) موفق شد و حضرت را به شهادت رسانيد. آن‌كه به شام رفته بود براي کشتن معاويه، فقط توانست شمشيري به ران معاويه بزند و او را زخمي كند، امّا آن كس كه قصد كشتن عمروعاص را در مصر داشت به مسجد او رفت. از قضا آن شب عمروعاص مريض شده و ديگري را به جاي خود به مسجد فرستاده بود و آن كس به دست آن فرد وابسته به خوارج كشته شد.
عمروعاص در هر كجا و به هر مناسبت، نسبت به مقام شامخ علي بن ابيطالب(ع) جسارت مي‌كرد و لعن و نفرين مي‌فرستاد، تا هنگامي‌كه زنده بود لب از اين سخنان شنيع برنمي‌داشت، حتي در حضور امام حسن(ع) در حضور عبدالله جعفر، در حضور ابن عباس و... كه همه پاسخ‌هايي تند و سخت به او مي‌دادند و رسوايش مي‌كردند.
عمروعاص برادرزاده‌اي داشت كه بر او خرده مي‌گرفت كه چرا دين خود را به دنياي معاويه فروخته است؟ و عمروعاص به او گفته بود كه اي برادرزاده عنان همه‌چيز در دست خداست، نه در دست علي و معاويه، يعني ما هم به اراده خدا اقدام به اين كار كرده‌ايم و يك نوع جبر را مطرح مي‌كند، كه انسان‌ها هيچ اختياري از خود ندارند و هيچ‌گاه گناهي مرتكب نشده‌اند، چون اعمال آنها به خواست خدا بوده است، در صورتي كه همة انسان‌ها در اراده و انجام اعمال خود مختارند. برادرزاده‌اش در پاسخ او اشعاري مي‌گويد: «... عمرو قهرمان زيرك و زبردست روزگار است، بسيار خوددار و قويدل است. چنان حيله مي‌كند كه خردها سرگردان مي‌شوند و ظاهرسازي‌هايش همچون مارهاي صحرايي خطرناك و حيله‌گرند، معاويه در عهد خود با عمرو، شرايطي را تحميل كرد كه نشان‌دهنده خدعه و فريب اوست. عمرو هم شرايطي را مطرح كرد كه جلوگير مكرهاي معاويه باشد و هر دو مكّار و فريبكارند. آگاه‌باش اي عمرو، كه تو به واقع به حكومت مصر نرسيده‌اي و از آغاز رستگار نبودي، تو دينت را به دنيا فروختي، در اين معامله زيان كردي، از اين‌رو تو بدترين بندگان هستي، اگرچه مصر را صاحب شدي، ولي رسيدن به اين مقصود با دشواري‌هايي همراه بود، بر معاويه وارد شدي همچون كسي كه بر قوم عاد وارد مي‌شود و در اين راه هر چه سود كردي، باختن بود و با روسياهي خود را از همه‌چيز محروم ساختي؛ اي عمرو، آيا تو ابوالحسن علي را نشناخته‌اي؟ و به آنچه از حق او به دشمن رسيد آگاه نشدي، از او و همراهي‌اش سرپيچي كردي و به‌سوي معاويه رفتي، درحالي‌كه ميانه نور و ظلمت فاصله بسيار است. شايستگي را با تباهي و فساد فرق بسيار است و...» عمروعاص به او گفت: اگر دنبال علي مي‌رفتم بايد در همان محدودة خانه‌ام توقف مي‌كردم، ولي وقتي با معاويه شدم به همه جهان دست يافتم. او پاسخ داد: اگر تو معاويه را نخواهي او هم تو را نمي‌خواهد، ولي افسوس تو دنياي او را مي‌خواهي و او هم خواهان دين تو شده است. سپس اين جوان به نزد علي رفت و مورد عنايت حضرتش قرار گرفت.


#دکتر_فضل_الله_صلواتی


@antioligarchie