#برگی_از_تاریخ_معاصر
#تنفیذ
🔹در آستانه مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد در ۱۲ مرداد۸۸ ، رهبر در گفتگویی خصوصی، درخواست مهمی را از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح می کند که هاشمی رفسنجانی با تصریح بر اینکه "انتخابات را قبول ندارد"، زیر بار نمی رود.
روایت هاشمی چنین است:
🔹"آقا به من گفتند در تنفیذ شما باید حکم مرا به احمدی نژاد بدهید. گفتم من انتخاب او را قبول ندارم و شما هم می دانید و من او را رئیس جمهور نمی دانم و حاضر نیستم تأیید کنم ... ایشان گفتند اگر شما ندهید چه کسی بدهد؟ به آقای خاتمی که نمی توانم بگویم بدهد. به چه کسی بگویم؟ گفتم خودتان می دانید."
🔹نتیجه عدم تمکین #هاشمی به رای مردم و امر رهبری بروز اتفاقی بی سابقه در تاریخ مراسم تنفیذ روسای جمهور ایران است:
🔹حکم محمود احمدی نژاد را، به ناچار وحید حقانیان از مسئولان دفتر رهبری حمل می کند و به دست آیت الله خامنه ای میرساند تا به رئیس جمهور بدهد.
🔹کتاب "روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر #هاشمی_رفسنجانی"
تالیف جعفر شیرعلی نیا ( انتشارات سایان)
به آنتی اولیگارشی بپیوندید.
#تنفیذ
🔹در آستانه مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد در ۱۲ مرداد۸۸ ، رهبر در گفتگویی خصوصی، درخواست مهمی را از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح می کند که هاشمی رفسنجانی با تصریح بر اینکه "انتخابات را قبول ندارد"، زیر بار نمی رود.
روایت هاشمی چنین است:
🔹"آقا به من گفتند در تنفیذ شما باید حکم مرا به احمدی نژاد بدهید. گفتم من انتخاب او را قبول ندارم و شما هم می دانید و من او را رئیس جمهور نمی دانم و حاضر نیستم تأیید کنم ... ایشان گفتند اگر شما ندهید چه کسی بدهد؟ به آقای خاتمی که نمی توانم بگویم بدهد. به چه کسی بگویم؟ گفتم خودتان می دانید."
🔹نتیجه عدم تمکین #هاشمی به رای مردم و امر رهبری بروز اتفاقی بی سابقه در تاریخ مراسم تنفیذ روسای جمهور ایران است:
🔹حکم محمود احمدی نژاد را، به ناچار وحید حقانیان از مسئولان دفتر رهبری حمل می کند و به دست آیت الله خامنه ای میرساند تا به رئیس جمهور بدهد.
🔹کتاب "روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبر #هاشمی_رفسنجانی"
تالیف جعفر شیرعلی نیا ( انتشارات سایان)
به آنتی اولیگارشی بپیوندید.
#برگی_از_تاریخ
در سوگندنامه رئیسعلی امده است: ای کلام الله گفتار مرا شاهد باش من به تو سوگند یاد می کنم که اگر انگلیسیها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز کنند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار کنم، در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار شوند.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
در سوگندنامه رئیسعلی امده است: ای کلام الله گفتار مرا شاهد باش من به تو سوگند یاد می کنم که اگر انگلیسیها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز کنند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار کنم، در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار شوند.
به آنتی اولیگارشی بپیوندید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEOL5PA81hI9ioK_EA
#تحلیل
#برگی_از_تاریخ
🔴 طعمه های تریلیون دلاری براي اقتصاد آمریکا
⭕زمانی که صدام ارتش خود را در مرز کویت مستقر کرده بود، خانم آپریل گلاسبی سفیر آمریکا در عراق به دیدار صدام رفت. خانم سفیر به صراحت به صدام گفت آمریکا در دعوای برادران دخالت نمیکند، این مشکلی بین شما و کویت است که باید بین خودتان حل شود. صدام با این اعلام موضع آمریکا خیالش راحت شد و مطمئن گردید در صورت اشغال کویت از ناحیه آمریکا خطری او را تهدید نمیکند. بلافاصله دستور حمله به کویت را صادر کرد.آمریکا بعد از قرار گرفتن صدام در موقعیت بی بازگشت اعلام کرد سفیر مواضع شخصی خود را به صدام اعلام کرده و موضع رسمی دولت آمریکا به هیچ وجه این نیست.
سفیر به واشنگتن فراخوانده شد و دیگر از او خبری نشد. البته مرغ پخته هم به این ادعا میخندد که سفیر ابر قدرتی مثل آمریکا در موضوعی چنین مهم موضع شخصی خود را بیان کند.
⭕ در آنزمان صندوق ذخیره ارزی کشور مینیاتوری کویت که به اندازه ایران صادرات نفت داشت مالامال از دلار بود. عربستان بعنوان برادر بزرگ کشورهای حاشیه خلیج فارس چنان مرعوب شده بود که از ترس حمله عراق به خاکش تا استقرار كامل نیروی های نظامی آمریکا در عربستان جرئت محکومیت اشغال کویت را پیدا نکرد، در صورتیکه منطقاً می بایست سریع و شدیدترین موضع را این کشور بگیرد. بسیاری از اتباع دیگر کشورهای ثروتمند خلیج فارس از ترس به اروپا و آمریکا گریختند در حالیکه ده ها و صدها کیلومتر از صحنه جنگ دور بودند.
⭕ آمریکا صدام احمق را در تله ای که با ظرافت طراحی شده بود حسابی گیر انداخت . حالا که صدام با چراغ سبز او کویت را اشغال کرده بود در قامت آزاد کننده این کشور همه دنیا را پشت سر خود جمع کرد. امیر کویت که به عربستان گریخته بود کلید صندوق ارزی پر و پیمان خود را به برادر بزرگتر ملک فهد داد تا در اختیار آمریکای تاجبخش قرار دهد. نه تنها کلید صندوق ارزی کویت بلکه کلید صندوق همه کشورهای ثروتمند خلیج فارس از جمله عربستان عملاً در اختيار آمريكا قرار گرفت تا هر طور که صلاح میداند دولا پهنا برایشان فاکتور صادر کند. در هر كدام از اين كشورها كه پایگاه نظامی داشت آنرا وسعت داد و در هرکدام که نداشت به خرج خودشان ایجاد کرد ، این حاتم بخشی ها بی دلیل نبود ، لولوخورخوره درنده ای چون صدام که از بکار بردن سلاح شیمیائی علیه ملت خود ابائی نداشت در چند قدمی بره های بی دفاع بود، چون این کشورهای تا بخواهی قدرت مالی دارند اما قدرت نظامی نه، ارتشها یشان بیشتر انبار سلاح های پیشرفته هستند تا یک ارتش آماده رزم، اکثر پرسنل نظامی شان هم که مزدوران بنگلادشی، پاکستانی و هندی هستند.
⭕ آمریکا و متحدانشان طی سه هفته بمباران عراق را به گوشت نخود تبديل کردند و بعد طی یک راه پیمائی بدون هیچ مقاومتی تا دروازه های بغداد پیش رفتند، البته با چندین نفر تلفات که همگی در تصادفات خودروهای نظامی در حين حرکت به سمت بغداد کشته شدند نه بدست نظامیان عراقی.
آمریکا تا توانست انبارهای سلاح های خود را که تاریخ انقضاء شان رسيده يا گذشته بود در اين جنگ بكار گرفت و چند برابر هزينه واقعي آنها براي أعراب ثروتمند فاكتور صادر كردند، سلاحهاي جديدشان را در ميدان جنگ واقعي با هزينه ديگران تست كردند، ده ها ميليارد دلار سلاح به كشورهاي منطقه فروختند، پایگاه های نظامی قبلی را گسترش و جدید ها را احداث کردند و تا ابد اعراب خلیج فارس را مدیون خود کردند و در عمل به آنها نشان دادند که بدون چتر نظامی آنها چقدر شکننده و آسیب پذیرند. با یک تیر چند نشان مهم زدند، علاوه بر تحکیم موقعیت نظامی و معنوی خود در منطقه چند تریلیون به اقتصاد خود تزریق کردند.
به نظر میرسد مجدداً اقتصاد آمريكا نيازمند تزريقي چند تريليون دلاري است، البته با اين تفاوت كه اينبار سكان آمريكا نه به دست يك سياستمدار بلكه دست يك تاجر حرفه اي است، كه ابائي از بيان روشن أهداف اقتصادي و نظامي خود ندارد.
آيا تغيير تحولات منطقه نشان از چيدن دامي جديد اين بار براي ايران است؟ اگر چنين احتمالي وجود دارد..... سياستمداران ما هوشيار باشند و نظاميان هم هوشيارتر.
✍نویسنده: ناشناس
💢کانال تفکر انتقادی
@antioligarchie
#برگی_از_تاریخ
🔴 طعمه های تریلیون دلاری براي اقتصاد آمریکا
⭕زمانی که صدام ارتش خود را در مرز کویت مستقر کرده بود، خانم آپریل گلاسبی سفیر آمریکا در عراق به دیدار صدام رفت. خانم سفیر به صراحت به صدام گفت آمریکا در دعوای برادران دخالت نمیکند، این مشکلی بین شما و کویت است که باید بین خودتان حل شود. صدام با این اعلام موضع آمریکا خیالش راحت شد و مطمئن گردید در صورت اشغال کویت از ناحیه آمریکا خطری او را تهدید نمیکند. بلافاصله دستور حمله به کویت را صادر کرد.آمریکا بعد از قرار گرفتن صدام در موقعیت بی بازگشت اعلام کرد سفیر مواضع شخصی خود را به صدام اعلام کرده و موضع رسمی دولت آمریکا به هیچ وجه این نیست.
سفیر به واشنگتن فراخوانده شد و دیگر از او خبری نشد. البته مرغ پخته هم به این ادعا میخندد که سفیر ابر قدرتی مثل آمریکا در موضوعی چنین مهم موضع شخصی خود را بیان کند.
⭕ در آنزمان صندوق ذخیره ارزی کشور مینیاتوری کویت که به اندازه ایران صادرات نفت داشت مالامال از دلار بود. عربستان بعنوان برادر بزرگ کشورهای حاشیه خلیج فارس چنان مرعوب شده بود که از ترس حمله عراق به خاکش تا استقرار كامل نیروی های نظامی آمریکا در عربستان جرئت محکومیت اشغال کویت را پیدا نکرد، در صورتیکه منطقاً می بایست سریع و شدیدترین موضع را این کشور بگیرد. بسیاری از اتباع دیگر کشورهای ثروتمند خلیج فارس از ترس به اروپا و آمریکا گریختند در حالیکه ده ها و صدها کیلومتر از صحنه جنگ دور بودند.
⭕ آمریکا صدام احمق را در تله ای که با ظرافت طراحی شده بود حسابی گیر انداخت . حالا که صدام با چراغ سبز او کویت را اشغال کرده بود در قامت آزاد کننده این کشور همه دنیا را پشت سر خود جمع کرد. امیر کویت که به عربستان گریخته بود کلید صندوق ارزی پر و پیمان خود را به برادر بزرگتر ملک فهد داد تا در اختیار آمریکای تاجبخش قرار دهد. نه تنها کلید صندوق ارزی کویت بلکه کلید صندوق همه کشورهای ثروتمند خلیج فارس از جمله عربستان عملاً در اختيار آمريكا قرار گرفت تا هر طور که صلاح میداند دولا پهنا برایشان فاکتور صادر کند. در هر كدام از اين كشورها كه پایگاه نظامی داشت آنرا وسعت داد و در هرکدام که نداشت به خرج خودشان ایجاد کرد ، این حاتم بخشی ها بی دلیل نبود ، لولوخورخوره درنده ای چون صدام که از بکار بردن سلاح شیمیائی علیه ملت خود ابائی نداشت در چند قدمی بره های بی دفاع بود، چون این کشورهای تا بخواهی قدرت مالی دارند اما قدرت نظامی نه، ارتشها یشان بیشتر انبار سلاح های پیشرفته هستند تا یک ارتش آماده رزم، اکثر پرسنل نظامی شان هم که مزدوران بنگلادشی، پاکستانی و هندی هستند.
⭕ آمریکا و متحدانشان طی سه هفته بمباران عراق را به گوشت نخود تبديل کردند و بعد طی یک راه پیمائی بدون هیچ مقاومتی تا دروازه های بغداد پیش رفتند، البته با چندین نفر تلفات که همگی در تصادفات خودروهای نظامی در حين حرکت به سمت بغداد کشته شدند نه بدست نظامیان عراقی.
آمریکا تا توانست انبارهای سلاح های خود را که تاریخ انقضاء شان رسيده يا گذشته بود در اين جنگ بكار گرفت و چند برابر هزينه واقعي آنها براي أعراب ثروتمند فاكتور صادر كردند، سلاحهاي جديدشان را در ميدان جنگ واقعي با هزينه ديگران تست كردند، ده ها ميليارد دلار سلاح به كشورهاي منطقه فروختند، پایگاه های نظامی قبلی را گسترش و جدید ها را احداث کردند و تا ابد اعراب خلیج فارس را مدیون خود کردند و در عمل به آنها نشان دادند که بدون چتر نظامی آنها چقدر شکننده و آسیب پذیرند. با یک تیر چند نشان مهم زدند، علاوه بر تحکیم موقعیت نظامی و معنوی خود در منطقه چند تریلیون به اقتصاد خود تزریق کردند.
به نظر میرسد مجدداً اقتصاد آمريكا نيازمند تزريقي چند تريليون دلاري است، البته با اين تفاوت كه اينبار سكان آمريكا نه به دست يك سياستمدار بلكه دست يك تاجر حرفه اي است، كه ابائي از بيان روشن أهداف اقتصادي و نظامي خود ندارد.
آيا تغيير تحولات منطقه نشان از چيدن دامي جديد اين بار براي ايران است؟ اگر چنين احتمالي وجود دارد..... سياستمداران ما هوشيار باشند و نظاميان هم هوشيارتر.
✍نویسنده: ناشناس
💢کانال تفکر انتقادی
@antioligarchie
Forwarded from اتچ بات
#برگی_از_تاریخ
🔻امروز سالروز درگذشت #حسنعلی_منصور است. حسنعلی منصور اردیبهشت ۱۳۰۲ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش رجبعلی منصور (وزیر و نخستوزیر معروف عصر پهلوی) و مادرش دختر حسن رییس ظهیرالملک (حکمران و دولتمرد عصر قاجار و پهلوی) بود. پدر او ملقب به منصورالملک در آخرین ماههای سلطنت رضاشاه به صدارت رسید و در دوران محمدرضا پهلوی هم در رأس دولت قرار گرفت. حسنعلی هم در جوانی به تأسی از پدر وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و پس از پایان دوران تحصیل و اخذ مدرک لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران، کار دولتی خود را آغاز کرد و با پشتوانه قوی خانوادگی مدارج ترقی را طی کرد. منصور که به زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت، مدتی دبیرکل شورای عالی اقتصاد شد و مدتی نیز وزیر کار بود. وی پس از آن به پست معاونت نخستوزیر و سپس ریاست دفتر مخصوص وزیر امور خارجه رسید.
منصور اولین دبیرکل حزب ایران نوین بود و پس از احراز پست نخستوزیری بجای امیر اسدالله علم، قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت، به همین منظور تلاش میکرد با روحانیت از در سازش درآید اما طرح لایحه کاپیتولاسیون مسیر فعالیت سیاسی و زندگی وی را تغییر داد. حسنعلی منصور دومین نخستوزیر دوران انقلاب سفید شد. در همین دوره بود که طرح لایحه کاپیتولاسیون (اعطای حق قضاوت کنسولی) به اتباع آمریکایی مطرح شد. منصور حامی بزرگ این طرح بود و با جدیت لایحه کاپیتولاسیون را پیگیری میکرد. وی این لایحه را به مجلس برد تا آن را به تصویب برساند و همین باعث شد نقشه ترور منصور توسط هیاتهای موتلفه اسلامی برنامهریزی و سرانجام در میدان بهارستان به ضرب گلوله های محمد بخارایی ترور شود . منصور هفت بهمن همان سال بخاطر جراحات ناشی از ضرب گلوله به گردن و شکم کشته شد و پس از او هویدا به مقام نخست وزیری رسید.
اسدالله #بادامچیان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه بعدها گفت که حکم ترور توسط آیت الله #میلانی از مراجع تقلید صادر شده است و اسلحه نیز توسط هاشمی رفسنجانی در اختیار ضاربین قرار گرفت.این ادعای اسدالله بادامچیان توسط دفتر هاشمی رفسنجانی تکذیب شد و این باعث شد که بادامچیان در یادداشتی به واکنش دفتر #هاشمی_رفسنجانی واکنش نشان دهد:
چند سال قبل عدهای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و امانی و… به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحهاش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب میکنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.
پیوست: سخنان محمد رضا پهلوی بعد از ترور منصور
💢sahandiranmehr
@antioligarchie
🔻امروز سالروز درگذشت #حسنعلی_منصور است. حسنعلی منصور اردیبهشت ۱۳۰۲ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش رجبعلی منصور (وزیر و نخستوزیر معروف عصر پهلوی) و مادرش دختر حسن رییس ظهیرالملک (حکمران و دولتمرد عصر قاجار و پهلوی) بود. پدر او ملقب به منصورالملک در آخرین ماههای سلطنت رضاشاه به صدارت رسید و در دوران محمدرضا پهلوی هم در رأس دولت قرار گرفت. حسنعلی هم در جوانی به تأسی از پدر وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و پس از پایان دوران تحصیل و اخذ مدرک لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران، کار دولتی خود را آغاز کرد و با پشتوانه قوی خانوادگی مدارج ترقی را طی کرد. منصور که به زبانهای فرانسه، انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت، مدتی دبیرکل شورای عالی اقتصاد شد و مدتی نیز وزیر کار بود. وی پس از آن به پست معاونت نخستوزیر و سپس ریاست دفتر مخصوص وزیر امور خارجه رسید.
منصور اولین دبیرکل حزب ایران نوین بود و پس از احراز پست نخستوزیری بجای امیر اسدالله علم، قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت، به همین منظور تلاش میکرد با روحانیت از در سازش درآید اما طرح لایحه کاپیتولاسیون مسیر فعالیت سیاسی و زندگی وی را تغییر داد. حسنعلی منصور دومین نخستوزیر دوران انقلاب سفید شد. در همین دوره بود که طرح لایحه کاپیتولاسیون (اعطای حق قضاوت کنسولی) به اتباع آمریکایی مطرح شد. منصور حامی بزرگ این طرح بود و با جدیت لایحه کاپیتولاسیون را پیگیری میکرد. وی این لایحه را به مجلس برد تا آن را به تصویب برساند و همین باعث شد نقشه ترور منصور توسط هیاتهای موتلفه اسلامی برنامهریزی و سرانجام در میدان بهارستان به ضرب گلوله های محمد بخارایی ترور شود . منصور هفت بهمن همان سال بخاطر جراحات ناشی از ضرب گلوله به گردن و شکم کشته شد و پس از او هویدا به مقام نخست وزیری رسید.
اسدالله #بادامچیان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه بعدها گفت که حکم ترور توسط آیت الله #میلانی از مراجع تقلید صادر شده است و اسلحه نیز توسط هاشمی رفسنجانی در اختیار ضاربین قرار گرفت.این ادعای اسدالله بادامچیان توسط دفتر هاشمی رفسنجانی تکذیب شد و این باعث شد که بادامچیان در یادداشتی به واکنش دفتر #هاشمی_رفسنجانی واکنش نشان دهد:
چند سال قبل عدهای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و امانی و… به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحهاش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب میکنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.
پیوست: سخنان محمد رضا پهلوی بعد از ترور منصور
💢sahandiranmehr
@antioligarchie
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#برگی_از_تاریخ
🔻روز جمعه ۱۲ربیع الاول۱۳۸۳ مطابق ۱۱مرداد ۴۲ ، پاکروان، رئیس «سازمان امنیت» ایران به دیدار امام در پادگان عشرت آباد رفت و ضمن احوال پرسی، اظهار داشت: «من کوشش فراوانی به منظور به دست آوردن سند و مدرکی بر ارتباط مرجع بزرگ روحانیت با خارج به عمل آوردم و حتی عربی را بدین منظور به محضر حضرتعالی فرستادم، ولی کوچکترین نشانه ای بر ارتباط مرجع روحانیت با عوامل بیگانه نیافتم و برایم روشن شد که مرجع روحانیت در این مبارزات خود، هیچ گونه ارتباطی با خارج و عمال بیگانه نداشته اند».
آنگاه در حالی که سر خود را به علامت تصدیق و تعظیم بالا و پایین میبرد، افزود: «البته مرجع بزرگ روحانیت باید چنین باشد... باید چنین باشد... و شاهنشاه دریافتند که مرجع روحانیت در این مبارزه و مخالفت، فقط نظر دینی داشته اند و به تحریک عوامل بیگانه به این کارها دست نزدند و نیز با اساس سلطنت مخالف نیستند؛ ولی می فرمایند با نطق عاشورای ایشان چه کنم که در آن به شخص اول مملکت و خاندان سلطنت اهانت شده است... و حضرتعالی باید تصدیق بفرمایید که آن نطق خیلی تند بود. در دنیا چه در کشورهای جمهوری، چه سلطنتی، چه دموکراسی، چه استبدادی، در هیچ جا سابقه ندارد که علیه رئیس حکومتی با این لحن، سخن برانند...». (چیزی به این مضمون) امام در پاسخ گفت: «ممکن است در آن نطق تندروی هایی شده باشد، ولی هرچه بوده جنبۀ نصیحت داشته است و آن نصیحت برای شاه لازم بوده است و شما هم شاه را نصیحت کنید»! (نزدیک به این مضمون)
پاکروان به خنده افتاد و آنگاه چنین گفت: «اکنون حضرتعالی آزاد می شوید. منتها لازم است به عرض برسانم که سیاست یعنی کلک و نیرنگ، سیاست یعنی دروغ و تزویر، سیاست یعنی حقه بازی، و خلاصه سیاست یعنی پدرسوختگی؛ و این کارها مربوط به ماست و مرجع روحانیت نباید خود را به این امور آلوده سازد و در سیاست دخالت کند». (چیزی به این مضمون))
امام در پاسخ فقط یک کلمه گفت: «ما در سیاستی که شما معنا می کنید از اول، دخالت نداشته ایم.{عباس میلانی این عبارت آیت الله خمینی را به گونه ای دیگر ذکر میکند:«آیت الله خمینی گفت من در سیاست به این گونه که شما تعریف میکنید دخالت نخواهم کرد» Abbas Milani: Eminent Persians. Syracuse University Press, }
..آقای قمی نیز در این مجلس حضور داشت. در این اثنا سرهنگ مولوی، رئیس سازمان جاسوسی تهران نیز حضور به هم رسانید و نسبت به امام عرض ادب کرد. پاکروان خطاب به مولوی اظهار داشت که: «وسایل و مقدمات آزادی آقا را فراهم کنید که همین امروز از اینجا تشریف ببرند». مولوی پاسخ داد که: «امروز جمعه است و از مقامات مربوطۀ پادگان کسی اینجا نیست. ناچاریم آزادی حضرت آیت اللّه را به فردا موکول کنیم». پاکروان اظهار داشت: «فرمان است که همین امروز آقا آزاد شوند».
(📒 نهضت امام خمینی، دفتر اول،سید حمید روحانی، چاپ ونشر عروج، تهران، ۱۳۸۶، ص ص ۶۹۸--۷۰۷)
طبق اسناد منتشر شده، شاه، قصد کشتن امام را داشت که با میانجیگری و پافشاری پاکروان از این تصمیم منصرف شد.[📘 آیتالله پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، تهران، نشر حدیث، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۶.] امام خمینی(ره) درباره او فرمود: «او فردی مقرراتی و دارای دیسپلین کامل بود.» امام، پاکروان را عاقل و قانونی میشناخت، او بسیار قانونی حرف میزد و کسی بود که میتوانست در برابر شاه، حرف بزند و از وضع بد مملکت شکوه کند.
{📕خلخالی، صادق؛ خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه، ۱۳۷۹،ص ۲۹۳}
پاکروان به تمام کارهای خود با شهامت و شجاعت، اعتراف کرد، فکر میکرد شاید به سبب این رکگوییها از حکم نهایی رهانیده شود.
[ 📕خلخالی، صادق؛ خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه، ۱۳۷۹ش] وی گمان میکرد با نقشی که در نجات امام در جریان سالهای ۴۲ و ۴۳ ایفا کرده است، خطری متوجه او نخواهد شد؛ به همین سبب، خیالش آسوده بود و ایران را ترک نکرد. دفاعیات "مهندس بازرگان" از او و امثالِ وی کارساز نبود.
[ 📗حسنبیگی، محمدابراهیم؛ چشمها و گوشهای شاه، تهران، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش، مدرسه، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۵]
▪️#مناسبت
امروز سالگرد اعدام حسن پاکروان دومین رئیس ساواک است.
💢sahandiranmehr
@antioligarchie
#برگی_از_تاریخ
🔻روز جمعه ۱۲ربیع الاول۱۳۸۳ مطابق ۱۱مرداد ۴۲ ، پاکروان، رئیس «سازمان امنیت» ایران به دیدار امام در پادگان عشرت آباد رفت و ضمن احوال پرسی، اظهار داشت: «من کوشش فراوانی به منظور به دست آوردن سند و مدرکی بر ارتباط مرجع بزرگ روحانیت با خارج به عمل آوردم و حتی عربی را بدین منظور به محضر حضرتعالی فرستادم، ولی کوچکترین نشانه ای بر ارتباط مرجع روحانیت با عوامل بیگانه نیافتم و برایم روشن شد که مرجع روحانیت در این مبارزات خود، هیچ گونه ارتباطی با خارج و عمال بیگانه نداشته اند».
آنگاه در حالی که سر خود را به علامت تصدیق و تعظیم بالا و پایین میبرد، افزود: «البته مرجع بزرگ روحانیت باید چنین باشد... باید چنین باشد... و شاهنشاه دریافتند که مرجع روحانیت در این مبارزه و مخالفت، فقط نظر دینی داشته اند و به تحریک عوامل بیگانه به این کارها دست نزدند و نیز با اساس سلطنت مخالف نیستند؛ ولی می فرمایند با نطق عاشورای ایشان چه کنم که در آن به شخص اول مملکت و خاندان سلطنت اهانت شده است... و حضرتعالی باید تصدیق بفرمایید که آن نطق خیلی تند بود. در دنیا چه در کشورهای جمهوری، چه سلطنتی، چه دموکراسی، چه استبدادی، در هیچ جا سابقه ندارد که علیه رئیس حکومتی با این لحن، سخن برانند...». (چیزی به این مضمون) امام در پاسخ گفت: «ممکن است در آن نطق تندروی هایی شده باشد، ولی هرچه بوده جنبۀ نصیحت داشته است و آن نصیحت برای شاه لازم بوده است و شما هم شاه را نصیحت کنید»! (نزدیک به این مضمون)
پاکروان به خنده افتاد و آنگاه چنین گفت: «اکنون حضرتعالی آزاد می شوید. منتها لازم است به عرض برسانم که سیاست یعنی کلک و نیرنگ، سیاست یعنی دروغ و تزویر، سیاست یعنی حقه بازی، و خلاصه سیاست یعنی پدرسوختگی؛ و این کارها مربوط به ماست و مرجع روحانیت نباید خود را به این امور آلوده سازد و در سیاست دخالت کند». (چیزی به این مضمون))
امام در پاسخ فقط یک کلمه گفت: «ما در سیاستی که شما معنا می کنید از اول، دخالت نداشته ایم.{عباس میلانی این عبارت آیت الله خمینی را به گونه ای دیگر ذکر میکند:«آیت الله خمینی گفت من در سیاست به این گونه که شما تعریف میکنید دخالت نخواهم کرد» Abbas Milani: Eminent Persians. Syracuse University Press, }
..آقای قمی نیز در این مجلس حضور داشت. در این اثنا سرهنگ مولوی، رئیس سازمان جاسوسی تهران نیز حضور به هم رسانید و نسبت به امام عرض ادب کرد. پاکروان خطاب به مولوی اظهار داشت که: «وسایل و مقدمات آزادی آقا را فراهم کنید که همین امروز از اینجا تشریف ببرند». مولوی پاسخ داد که: «امروز جمعه است و از مقامات مربوطۀ پادگان کسی اینجا نیست. ناچاریم آزادی حضرت آیت اللّه را به فردا موکول کنیم». پاکروان اظهار داشت: «فرمان است که همین امروز آقا آزاد شوند».
(📒 نهضت امام خمینی، دفتر اول،سید حمید روحانی، چاپ ونشر عروج، تهران، ۱۳۸۶، ص ص ۶۹۸--۷۰۷)
طبق اسناد منتشر شده، شاه، قصد کشتن امام را داشت که با میانجیگری و پافشاری پاکروان از این تصمیم منصرف شد.[📘 آیتالله پسندیده، خاطرات آیتالله پسندیده، تهران، نشر حدیث، ۱۳۷۴ش، ص۱۱۶.] امام خمینی(ره) درباره او فرمود: «او فردی مقرراتی و دارای دیسپلین کامل بود.» امام، پاکروان را عاقل و قانونی میشناخت، او بسیار قانونی حرف میزد و کسی بود که میتوانست در برابر شاه، حرف بزند و از وضع بد مملکت شکوه کند.
{📕خلخالی، صادق؛ خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه، ۱۳۷۹،ص ۲۹۳}
پاکروان به تمام کارهای خود با شهامت و شجاعت، اعتراف کرد، فکر میکرد شاید به سبب این رکگوییها از حکم نهایی رهانیده شود.
[ 📕خلخالی، صادق؛ خاطرات آیتالله خلخالی، تهران، نشر سایه، ۱۳۷۹ش] وی گمان میکرد با نقشی که در نجات امام در جریان سالهای ۴۲ و ۴۳ ایفا کرده است، خطری متوجه او نخواهد شد؛ به همین سبب، خیالش آسوده بود و ایران را ترک نکرد. دفاعیات "مهندس بازرگان" از او و امثالِ وی کارساز نبود.
[ 📗حسنبیگی، محمدابراهیم؛ چشمها و گوشهای شاه، تهران، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش، مدرسه، ۱۳۸۴ش، ص۱۰۵]
▪️#مناسبت
امروز سالگرد اعدام حسن پاکروان دومین رئیس ساواک است.
💢sahandiranmehr
@antioligarchie
Telegram
attach 📎
#برگی_از_تاریخ
#داستانک
#واقعی
#شب_نوزدهم_رمضان_تسلیت
🔻پس از شهادت محمد بن ابيبكر و مالكاشتر، عمروعاص به مصر وارد شد، مخالفان و طرفداران علي را سركوب كرد، تا پس از شهادت حضرت علي درسال چهلم هجري همچنان در مصر كه شامل مناطق متمدن شمال افريقا ميشد حكومت داشت و فرزندان و وابستگانش هر كاري كه ميخواستند ميكردند و مردم پناهي نداشتند كه به آن روي آورند. عمروعاص مردمي را كه روزي عليه عثمان شورانده بود و عثمان را به دست همين مردم مصر كشته بود، اكنون آنها را در مسير خونخواهي عثمان و در برابر علي قرار ميدهد و عجيب مردم كه به يك هايي به راست ميروند و به يك هويي چپ ميشوند.
در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40، سه تن از خوارج كه تصميم گرفته بودند در يك ساعت پس از اذان صبح، علي و معاويه و عمروعاص را بكشند، تنها ابن ملجم مرادي در مورد علي(ع) موفق شد و حضرت را به شهادت رسانيد. آنكه به شام رفته بود براي کشتن معاويه، فقط توانست شمشيري به ران معاويه بزند و او را زخمي كند، امّا آن كس كه قصد كشتن عمروعاص را در مصر داشت به مسجد او رفت. از قضا آن شب عمروعاص مريض شده و ديگري را به جاي خود به مسجد فرستاده بود و آن كس به دست آن فرد وابسته به خوارج كشته شد.
عمروعاص در هر كجا و به هر مناسبت، نسبت به مقام شامخ علي بن ابيطالب(ع) جسارت ميكرد و لعن و نفرين ميفرستاد، تا هنگاميكه زنده بود لب از اين سخنان شنيع برنميداشت، حتي در حضور امام حسن(ع) در حضور عبدالله جعفر، در حضور ابن عباس و... كه همه پاسخهايي تند و سخت به او ميدادند و رسوايش ميكردند.
عمروعاص برادرزادهاي داشت كه بر او خرده ميگرفت كه چرا دين خود را به دنياي معاويه فروخته است؟ و عمروعاص به او گفته بود كه اي برادرزاده عنان همهچيز در دست خداست، نه در دست علي و معاويه، يعني ما هم به اراده خدا اقدام به اين كار كردهايم و يك نوع جبر را مطرح ميكند، كه انسانها هيچ اختياري از خود ندارند و هيچگاه گناهي مرتكب نشدهاند، چون اعمال آنها به خواست خدا بوده است، در صورتي كه همة انسانها در اراده و انجام اعمال خود مختارند. برادرزادهاش در پاسخ او اشعاري ميگويد: «... عمرو قهرمان زيرك و زبردست روزگار است، بسيار خوددار و قويدل است. چنان حيله ميكند كه خردها سرگردان ميشوند و ظاهرسازيهايش همچون مارهاي صحرايي خطرناك و حيلهگرند، معاويه در عهد خود با عمرو، شرايطي را تحميل كرد كه نشاندهنده خدعه و فريب اوست. عمرو هم شرايطي را مطرح كرد كه جلوگير مكرهاي معاويه باشد و هر دو مكّار و فريبكارند. آگاهباش اي عمرو، كه تو به واقع به حكومت مصر نرسيدهاي و از آغاز رستگار نبودي، تو دينت را به دنيا فروختي، در اين معامله زيان كردي، از اينرو تو بدترين بندگان هستي، اگرچه مصر را صاحب شدي، ولي رسيدن به اين مقصود با دشواريهايي همراه بود، بر معاويه وارد شدي همچون كسي كه بر قوم عاد وارد ميشود و در اين راه هر چه سود كردي، باختن بود و با روسياهي خود را از همهچيز محروم ساختي؛ اي عمرو، آيا تو ابوالحسن علي را نشناختهاي؟ و به آنچه از حق او به دشمن رسيد آگاه نشدي، از او و همراهياش سرپيچي كردي و بهسوي معاويه رفتي، درحاليكه ميانه نور و ظلمت فاصله بسيار است. شايستگي را با تباهي و فساد فرق بسيار است و...» عمروعاص به او گفت: اگر دنبال علي ميرفتم بايد در همان محدودة خانهام توقف ميكردم، ولي وقتي با معاويه شدم به همه جهان دست يافتم. او پاسخ داد: اگر تو معاويه را نخواهي او هم تو را نميخواهد، ولي افسوس تو دنياي او را ميخواهي و او هم خواهان دين تو شده است. سپس اين جوان به نزد علي رفت و مورد عنايت حضرتش قرار گرفت.
#دکتر_فضل_الله_صلواتی
@antioligarchie
#داستانک
#واقعی
#شب_نوزدهم_رمضان_تسلیت
🔻پس از شهادت محمد بن ابيبكر و مالكاشتر، عمروعاص به مصر وارد شد، مخالفان و طرفداران علي را سركوب كرد، تا پس از شهادت حضرت علي درسال چهلم هجري همچنان در مصر كه شامل مناطق متمدن شمال افريقا ميشد حكومت داشت و فرزندان و وابستگانش هر كاري كه ميخواستند ميكردند و مردم پناهي نداشتند كه به آن روي آورند. عمروعاص مردمي را كه روزي عليه عثمان شورانده بود و عثمان را به دست همين مردم مصر كشته بود، اكنون آنها را در مسير خونخواهي عثمان و در برابر علي قرار ميدهد و عجيب مردم كه به يك هايي به راست ميروند و به يك هويي چپ ميشوند.
در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40، سه تن از خوارج كه تصميم گرفته بودند در يك ساعت پس از اذان صبح، علي و معاويه و عمروعاص را بكشند، تنها ابن ملجم مرادي در مورد علي(ع) موفق شد و حضرت را به شهادت رسانيد. آنكه به شام رفته بود براي کشتن معاويه، فقط توانست شمشيري به ران معاويه بزند و او را زخمي كند، امّا آن كس كه قصد كشتن عمروعاص را در مصر داشت به مسجد او رفت. از قضا آن شب عمروعاص مريض شده و ديگري را به جاي خود به مسجد فرستاده بود و آن كس به دست آن فرد وابسته به خوارج كشته شد.
عمروعاص در هر كجا و به هر مناسبت، نسبت به مقام شامخ علي بن ابيطالب(ع) جسارت ميكرد و لعن و نفرين ميفرستاد، تا هنگاميكه زنده بود لب از اين سخنان شنيع برنميداشت، حتي در حضور امام حسن(ع) در حضور عبدالله جعفر، در حضور ابن عباس و... كه همه پاسخهايي تند و سخت به او ميدادند و رسوايش ميكردند.
عمروعاص برادرزادهاي داشت كه بر او خرده ميگرفت كه چرا دين خود را به دنياي معاويه فروخته است؟ و عمروعاص به او گفته بود كه اي برادرزاده عنان همهچيز در دست خداست، نه در دست علي و معاويه، يعني ما هم به اراده خدا اقدام به اين كار كردهايم و يك نوع جبر را مطرح ميكند، كه انسانها هيچ اختياري از خود ندارند و هيچگاه گناهي مرتكب نشدهاند، چون اعمال آنها به خواست خدا بوده است، در صورتي كه همة انسانها در اراده و انجام اعمال خود مختارند. برادرزادهاش در پاسخ او اشعاري ميگويد: «... عمرو قهرمان زيرك و زبردست روزگار است، بسيار خوددار و قويدل است. چنان حيله ميكند كه خردها سرگردان ميشوند و ظاهرسازيهايش همچون مارهاي صحرايي خطرناك و حيلهگرند، معاويه در عهد خود با عمرو، شرايطي را تحميل كرد كه نشاندهنده خدعه و فريب اوست. عمرو هم شرايطي را مطرح كرد كه جلوگير مكرهاي معاويه باشد و هر دو مكّار و فريبكارند. آگاهباش اي عمرو، كه تو به واقع به حكومت مصر نرسيدهاي و از آغاز رستگار نبودي، تو دينت را به دنيا فروختي، در اين معامله زيان كردي، از اينرو تو بدترين بندگان هستي، اگرچه مصر را صاحب شدي، ولي رسيدن به اين مقصود با دشواريهايي همراه بود، بر معاويه وارد شدي همچون كسي كه بر قوم عاد وارد ميشود و در اين راه هر چه سود كردي، باختن بود و با روسياهي خود را از همهچيز محروم ساختي؛ اي عمرو، آيا تو ابوالحسن علي را نشناختهاي؟ و به آنچه از حق او به دشمن رسيد آگاه نشدي، از او و همراهياش سرپيچي كردي و بهسوي معاويه رفتي، درحاليكه ميانه نور و ظلمت فاصله بسيار است. شايستگي را با تباهي و فساد فرق بسيار است و...» عمروعاص به او گفت: اگر دنبال علي ميرفتم بايد در همان محدودة خانهام توقف ميكردم، ولي وقتي با معاويه شدم به همه جهان دست يافتم. او پاسخ داد: اگر تو معاويه را نخواهي او هم تو را نميخواهد، ولي افسوس تو دنياي او را ميخواهي و او هم خواهان دين تو شده است. سپس اين جوان به نزد علي رفت و مورد عنايت حضرتش قرار گرفت.
#دکتر_فضل_الله_صلواتی
@antioligarchie
Forwarded from اتچ بات
#برگی_از_تاریخ_ملل
🔻«در راه جنگ تروا، الهه آرتمیس بهخاطر ناسپاسی آگاممنون، توفانی برانگیخت تا از حرکت نیروهای او جلوگیری کند؛ آگاممنون خواست تا دخترش ایفیگنیا را برای فرونشاندن خشم آرتمیس قربانی کند. بههنگام قربانی شدن ایفیگنیا، آرتمیس در آخرین لحظه گوزنی را جایگزین ایفیگنیا میسازد و ایفیگنیا را با خود میبرد تا کاهن زن معبد او در توری در کریمه شود...»
#عید_قربان
#اساطیر_ملل
@antioligarchie
🔻«در راه جنگ تروا، الهه آرتمیس بهخاطر ناسپاسی آگاممنون، توفانی برانگیخت تا از حرکت نیروهای او جلوگیری کند؛ آگاممنون خواست تا دخترش ایفیگنیا را برای فرونشاندن خشم آرتمیس قربانی کند. بههنگام قربانی شدن ایفیگنیا، آرتمیس در آخرین لحظه گوزنی را جایگزین ایفیگنیا میسازد و ایفیگنیا را با خود میبرد تا کاهن زن معبد او در توری در کریمه شود...»
#عید_قربان
#اساطیر_ملل
@antioligarchie
Telegram
attach 📎