📝 گو و گو
#بهزاد_پاکروح
t.me/andishehsarapub
در بیشتر گروه‌های مجازی در بین برخی اعضا آن‌قدر رقابت برای فرستادن مطلب زیاد است که گویی بسیاری برای «گفت‌وگو» نیامده‌اند، برای «گو و گو» آمده‌اند و چه‌قدر هم ناگفته‌هایشان زیاد است!
و چه حد تمایل دارند که حرف‌های دیگران را بدون تحقیق و تأمل و حتی بدون روخوانی بازگو کنند!
وقتی به‌خاطر نادرستی مطلب اعتراض ‌کنی، پاسخ می‌دهند که این را من ننوشته‌ام، فوروارد کرده‌ام! 🤠

احساس وظیفه‌شان برای گفتن کافی‌ست تا بالاخره متنی یا عکسی را تکراری هم که باشد از جایی کپی و ارسال کنند.
مگر متوجه تکراری بودنش می‌شوند؟! 😐
نه! حتی مطالب گروه را نمی‌خوانند!

لزومی هم ندارد که «حرفشان به موضوع و هدف گروه مربوط باشد یا مطلبشان درست باشد یا در حرفشان به کسی حتی به خودشان (!) توهین و بی‌احترامی نباشد.»
هیچ «لزومی» وجود ندارد مگر «لزوم پی‌درپی ارسال کردن مطلب»!

اگر کسی به این پُرگویی اعتراض کند، احتمالاً پاسخ می‌دهند که «چه کسی شما را مجبور کرده است که در این گروه بمانی؟» گویی هرکس نخواهد پرگویی یکی دو نفر را تحمل کند باید حرف حساب‌های احتمالی مرتبط با موضوع گروه را هم از دست بدهد و بسا که چنین می‌شود.

اگر دو سه نفر از این پرگوها و یا یک پرگو و یکی دو مجیزگو در یک گروه کنار هم قرار بگیرند، کل گروه باید تاوان این نیاز به پرگویی را بپردازد.
🔻
از نکات ابتدایی فنی مانند
🔹محدود بودن دوام شارژ باطری گوشی برای اشخاصی که به شارژر دسترسی ندارند
🔹محدودیت‌های ترافیک اینترنت سیم کارت به ویژه برای کسانی که در خارج از کشور از سیم کارت‌های بین‌المللی یا موقت استفاده می‌کنند،
🔹محدودیت حافظۀ گوشی‌ها،
تا مسائل مهم‌تر مانند
🔸محدودیت زمان برای خواندن مطلب
و
🔸لزوم رعایت اولویت‌ها برای اختصاص وقت
و البته
🔸لزوم پرهیز از خواندن مطالب نادرست

چیزهایی هستند که برخی، آن‌ها را در نظر ندارند و تاوانش را دیگران می‌پردازند.
ایجادکنندگان این گروه‌ها هم معمولاً احساس وظیفه‌ای نسبت به بهبود کیفیت محتوای گروه ندارند، مثل این‌که از ایجاد گروه فقط لمس چند دکمه را برای ساختن گروه و اد کردن بلدند.
#ب_پ
t.me/andishehsarapub
جای این نوشته، در بسیاری از گروه‌های مجازی خالیست!
🍀 بخشی از "آداب سخن گفتن" از کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی که شایسته و بایستۀ رعایت شدن «در گروه‌های شبکه‌های مجازی» نیز هست:

🔸باید كه بسیار نگوید،

🔸سخن دیگری به سخن خود قطع نكند،

🔸هركه حكایتی یا روایتی كند و او بر آن واقف باشد، وقوف خود بر آن اظهار نكند تا آن‌كس آن سخن به اتمام رساند،

🔸چیزی را كه از غیر او پرسند جواب نگوید،

🔸اگر كسی به جواب مشغول شود و او بر بهترجوابی از آن قادر بود، صبر كند تا آن سخن تمام شود، پس جواب خود بگوید، بر وجهی كه در متقدم طعن نكند،

🔸الفاظ غریب و كنایات نامستعمل به كار ندارد،

🔸سخنی را كه با او تقریر می‌كنند تا تمام نشود به جواب مشغول نگردد،

🔸آنچه خواهد گفت تا در خاطر مقرّر نگرداند، در نطق نیاورد،

🔸سخن مكرّر نكند مگر كه بدان محتاج شود،
🔸مزاحِ منكَر نكند،

🔸در هر مجلسی سخن مناسب آن مجلس گوید،
🔸از غیبت و نمامی و بهتان و دروغ گفتن تجنّب كند، چنان‌كه به هیچ حال بر آن اقدام ننماید،

🔸و بایدكه شنیدن او از گفتن بیشتر بُوَد.

🌱 جای این نوشته در بیشتر گروه‌های مجازی خالی‌ست!

مطلب مرتبط

لطیفۀ مرتبط

شازده کوچولو: آدم مسئول گلشه!

#آداب_معاشرت_مجازی
#ب_پ
t.me/andishehsarapub
افسانۀ ماهی و دریا
#بهزاد_پاکروح
۱۳۸۳
@andishehsarapub
- - - - - - - - - - - - - - - - -
ماهی از تُنگی سویِ دریا پرید
در خیالش ترسی از طوفان نبود
گرچه جسمش رشدِ چندانی نکرد
فکر و دیدش رشدِ بسیاری نمود

تورِ صید و موج و گرداب و نهنگ
هرچه سختی بود، او را یاد کرد
شد گلویش زخمی از قلّابِ مکر
چرخِ گردون با دلش بیداد کرد

در گلو، قلّاب و، بر تن، زخمِ تور
نیمه‌جان بر ساحلِ دریا ﻓُﺘﺎﺩ
لب‌زنان، کوشش‌کنان در رقصِ مرگ
تشنه بود امّا کسی آبش نداد

مرغِ ماهی‌خوار آمد پیشِ او
از سرِ قلّاب بیرونش کشید
ماهیِ تا حدﱢ مردن تشنه را
بر دهان بگرفت و از ساحل پرید

غرّشی گویی صدای تیر بود
مرغ ماهی‌خوار، در گوشش شنید
پیش‌تر از آنکه داند این چه بود
بال‌هایش سست شد، چشمش ندید

مرغ، با ماهی تویِ دریا ﻓُﺘﺎﺩ
آب، ماهی را به هوش آورده بود
مرغ امّا، آب جانش را گرفت
ماهی از این مرگِ مرغ آزرده بود

ماهی زخمی در آن دریایِ سرد
بعد از آن شرحی که بر حالش گذشت
صحبتی با قطره‌های آب کرد
رفت تا اعماق و دیگر برنگشت

قطره‌های آبِ دریا گفته‌اند
آنچه ماهی بهرِ آن‌ها گفته است:
«گفت ماهی "جای ماهی ﺗُﻨﮓ نیست
گرچه دریا این همه آشفته است"»
...

📘افسانۀ ماهی و دریا، بهزاد پاکروح، انتشارات اندیشه‌سرا
🕯 t.me/andishehsarapub

🎸 t.me/pakruh
🔸گذاشتن عکس چند کودک (یا هر مورد دیگر مثل نقاشی یا کاردستی) در یک کانال و برگزاری مسابقۀ "کدام‌یک بیشتر رأی می‌آورد؟" که به‌تازگی در تلگرام زیاد مشاهده می‌شود، چه هدفی دارد؟
#نکات #تلگرام #پشت_پرده
@andishehsarapub

🔹این روش در کانال‌ها، غالباً هدفش استفاده از احساسات اعضا برای تبلیغ کانال بین دوستان و آشنایان خود و افزایش بازدید از کانال و افزایش تعداد اعضا است.

🔸آیا تقلب در این رأی‌گیری امکان‌پذیر است؟

🔹تقلب از سوی برنامه‌نویس روبوت‌ها امکان‌پذیر است اما در سطح این کانال‌هایی که برای افزایش چند عضو به چنین روش‌هایی متوسل می‌شوند این نوع تقلب چندان محتمل نیست.

🔹نوعی تقلب به‌راحتی امکان‌پذیر و محتمل است به این صورت که ادمینی که رأی‌گیری را در کانال قرار داده است، با در اختیار داشتن کد، یک مورد دل‌خواه خود را در گروه‌ها و کانال‌های دیگر قرار دهد و در آن‌جا رأی‌هایی را برای آن یک مورد به دست آورد.

🔹اگر تقلبی برای افزایش آرای یک مورد صورت نگیرد، همان استفاده از احساسات اشخاص (مثلاً اولیا و اطرافیان کودکی که عکس خودش یا نقاشی او در کانال گذاشته شده) و وادار کردن آن‌ها برای شرکت در رقابتی که عدۀ زیادی از شرکت‌کنندگان (به‌ویژه از گروه سنی کودک) را در پایان ناراحت می‌کند با هدف افزایش بازدید از یک کانال مورد نظر کار درستی به نظر نمی‌رسد.

[به‌روزرسانی: در پست‌های رأی‌گیری که خود تلگرام امکان ایجادش را فراهم کرده، اگر شخصی پست را در گروه یا کانالی دیگر فوروارد کند، در آن گروه یا کانال هم امکان رأی دادن وجود دارد.]

#آگاه_باشیم و #آگاهی_بخش 🌤
🍀اگر با این نوشته موافقید لطفاً با فوروارد کردن این پیام به پالایش شبکه مجازی کمک کنید.
🍀برای اطلاع از نکات قبلی، #نکات را در این کانال جست‌وجو کنید.
t.me/andishehsarapub
1⃣ در یک گروه تلگرامی عضو هستم.
با توجه به اسم گروه و با توجه به اعضایی که آن‌ها را می‌شناسم، تعداد زیادی از اعضا پزشک هستند.
تعدادی از آن‌ها در این کانال هم هستند و احتمالاً این مطلب را می‌خوانند.

تعداد زیادی از اعضا ساکتند، شواهد محکمی وجود دارد که اغلبشان مطالب را نمی‌بینند (یک مرحله پایین‌تر از «نمی‌خوانند»)
راه تشخیصش را قبلاً توضیح داده‌ام.

چند نفر از اعضا اعتقاداتی و طرفداری‌هایی دارند،
چند نفر دیگر در نقطۀ مقابل آن‌ها هستند.
میزان اختلاف زیاد است.

هریک از این دو گروه مطالبی را ارسال می‌کنند که به شدت در تأیید نظر خود یا به شدت در مخالفت با نظر گروه دیگر است.
همفکرانشان آن‌ها را تأیید می‌کنند و مخالفانشان هم جبهه می‌گیرند.

اگر دو گروه که دو طرف خیابان ایستاده باشند و به هم سنگ و آجر پرتاب می‌کنند و به هم فحش می‌دهند توانسته باشند طرف مقابل را با خود همراه کنند، این دو گروه هم توانسته‌اند!

اگر هدف این است که اشکال خود را متوجه شویم یا اشکال طرف مقابل را به او نشان دهیم که راهش این نیست.

2⃣ مدیر یک آژانس گردشگری من را در گروه واتس‌اپ دوستانش اد کرده است.

افرادی که حاضرند بنابر مقداری اطلاع و مقداری حدس باید از نظر تحصیلات و تجربه و جهاندیدگی در شرایط خوبی باشند.

هرچه مطلب می‌فرستند من باید زیرش بنویسم «این را در جای معتبری دیده‌اید یا همین پیام بی‌نام‌ونشان واتس‌اپی بوده؟»

جواب این است که در یک گروه دیده‌ام یا کسی برایم فرستاده.

گاهی می‌پرسم «مطمئنید درست است؟»

جواب این است که «نه! اما جالب بود! «اگر» درست باشد باید همه آن را بدانند».

خب! مشکل همین «اگر» است!
چه‌قدر احتمال درست بودنشان هست؟
در مطالب مورد اشاره در اینجا، اغلبشان نادرست بوده‌اند و این «اگر» خیلی برای فرستنده مطلب با خوش‌شانسی همراه نبوده!

3⃣ در یک گروه تخصصی [مربوط به ...] عضو هستم، اسمش [...] بود اما بحث‌های مطرح در آن خیلی هم دربارۀ موضوع نبود.
اغلب اعضا ربط زیادی به موضوع گروه ندارند اما چند نفری مربوط هستند از جمله یک استاد برجستۀ آن رشته.

دو سه نفر وارد گروه شده‌اند و اطلاعات غلط می‌دهند و همدیگر را تأیید می‌کنند.
سبب شده‌اند آن چند شخص مطلع مربوط ساکت شوند و حتی بعضی از آن‌ها گروه را ترک کنند.

حالا از گروه یک پوستۀ خالی باقی مانده: نامی و تعدادی عضو ساکت
نه‌این‌که قبلاً خیلی بهتر از این بود، نه!
اما قبل از ورود آن چندنفری که اطلاعات غلط می‌دادند این شانس وجود داشت که گروه به سمت بحث‌های تخصصی هدایت شود که نشد.
چرا نشد؟
چون ایجادکنندۀ هر گروهی باید خودش در آن موضوع صاحب‌نظر باشد و وقت کافی هم برای ادارۀ گروه داشته باشد وگرنه ایجاد کردن یک گروه تلگرامی که هر کودکی هم می‌تواند، از بزرگترها هم بهتر.
شرط دیگر موفقیت گروه هم این است که اعضای مرتبط با موضوع به گروه دعوت شوند،
اگر من یک گروه تخصصی در موضوع ... ایجاد کنم و به فرض این‌که در آن موضوع هم شخص مطلعی باشم و به فرض این‌که وقت کافی برای ادارۀ گروه هم داشته باشم،
اما لینک گروه را هر جا که شد رها کنم، عمدۀ اعضا سیاهی لشکر خواهند بود،
نه‌تنها گروه نتیجۀ مناسبی نمی‌گیرد بلکه اگر چند فرد متخصص هم برای نوشتن در آن گروه وقت بگذارند، وقتشان تقریباً تلف شده است! اگر بدانند دارند در یک گروه ۲۰۰۰ نفره می‌نویسند که ۱۹۵۰ نفرشان بی‌ربط هستند و از آن ۵۰ نفر هم ۳۰ - ۴۰ نفرشان به دلایل مختلف پیام‌ها را نمی‌بینند، فعالیت چندانی نمی‌کنند.

4⃣ در یک گروه که مطالب فرهنگی و اجتماعی ارسال می‌شود عضو هستم.
باید جلوی خودم را بگیرم و هی نپرسم این که فرستاده‌اید منبع دارد؟! منبعش معتبر است؟!
و ... و ... و ...

یکی از اعضا دیروز «نامۀ چارلی چاپلین به دخترش و جواب دخترش به نامه پدر» را در گروه فرستاد!
می‌دانید که نامۀ معروف چارلی چاپلین به دخترش را فرج الله صبا نوشته است و به چارلی چاپلین نسبت داده🤠
اما نامۀ دختر چارلی چاپلین به پدر را واقعاً نمی‌دانم چه کسی نوشته🤠
فقط می‌دانم دخترش گفته بود پدرم هیچ‌وقت نامه‌ای به من ننوشته!🔻

5⃣ نمونه‌های متعدد دیگری را می‌توانم مثال بزنم اما هرچه بیشتر بنویسم شانس خوانده شدنش کمتر می‌شود، اغلب کاربران در فضای مجازی در گروه‌ها و کانال‌های متعددی عضوند که باید از این طرف به آن طرف دنبال مطلب جالب و عجیب بگردند!
مطالبی که برایشان خیلی جالب و عجیب نباشد جذبشان نمی‌کند!
صفحاتی که شایعات، مطالب نادرست غیرعلمی و شبه‌علمی را منتشر می‌کنند توقعشان را خیلی بالا برده‌اند!
وقتی در یک کانال کسی ادعا می‌کند از روی ستاره‌ها به آنها می‌گوید کی سکه بخرید و کی بفروشید تا میلیاردر شوید، دیگر مطلبی مثل این برایشان جذابیتی ندارد!🤠
#بهزاد_پاکروح
#آسیب_شناسی_جامعه_مجازی:
t.me/andishehsarapub

🔺داستان «جعلی» نامۀ چارلی چاپلین به دخترش:
t.me/andishehsarapub/1683
و:
t.me/andishehsarapub/1859
📚یک چیزی را می‌گویم بین خودمان - همین چندهزار نفر و آن چندهزار نفر دیگری که با فوروارد شدن می‌خوانند - باشد!🤠🔻
#بهزاد_پاکروح
t.me/andishehsarapub

📚چهارمین چهارشنبۀ ژانویه، روز جهانی شِلفی - روزی که کتاب‌دوستان از خود و کتابخانه‌شان یا از هر کتابخانه‌ای که دلشان بخواهد عکسی می‌گیرند و برای دیگران می‌فرستند - فرا رسید.
تا فرصتی برای نوشتن تبریک این روز به دست آید، ظهر آمده بود.
پیش از ارسال مطلب، در گروههای مرتبط با کتاب، واژۀ «شِلفی» را جست‌و‌جو کردم؛ پیامی یافت نشد.
یا کسی از این «بهانۀ مطرح کردن کتاب» باخبر نبوده یا باخبران نخواسته‌اند از آن بهره‌ای ببرند.

📚کتاب، مهجور است!
حتی در بین آنها که اهلش به نظر می‌آیند.
مثلاً انبوهی گروه تلگرامی را دیده‌ام که در نامشان واژۀ «کتاب و کتابخانه» بوده؛
فکر می‌کنید داخلشان چه خبر است؟
معمولاً دارند «فایلِ دزدیده شدۀ کتاب» رد و بدل می‌کنند!
مگر می‌شود کسی برای کتاب واقعاً ارزش قائل باشد و تیشه بر ریشۀ آن بزند؟
سال‌هاست از خودم می‌پرسم «کسانی که قطعاً حاضر نیستند یک قرص نان را بدزدند، چرا این همه آلودۀ دزدیِ کتاب هستند؟»
قبلاً نوشته‌ام که به چه دلایلی، کتاب‌دزدی بسیار زیانبارتر از دزدی اموال است، برای یادآوری به دو جنبه‌اش اشاره می‌کنم:
نشر فایل‌های دزدی کتاب‌ها سبب بیکار شدن عدۀ زیادی در مشاغل مختلف شده و نیز سبب شده کتابهای ارزشمند جدید کمتر منتشر شوند.

این رسم و راهی که هست اگر تغییر نکند نتیجه‌اش این خواهد شد که دیگر نویسندۀ حرفه‌ای کتابی ننویسد و ناشری حرفه‌ای نمانده باشد که کتابی را اگر نوشته شده باشد، منتشر کند!
با همین‌ها که تاکنون هست و با شِبهِ‌کتاب‌هایی که آماتورها خواهند نوشت باید بسازند.
مثلاً در زمینۀ کتابهای علمی در سال ۲۰۳۰ کتابهایی را خواهیم داشت که بر اساس منابع ۲۰۱۵ نوشته شده‌اند یا شِبهِ‌کتاب‌هایی را خواهیم داشت که کسانی آنها را نوشته‌اند که اگر روال طبیعی نشر برقرار بود ناشر حرفه‌ای حاضر به انتشارشان نمی‌شد.

📚گروهی را دیده‌ام که ادمینش، ...* است و اعضایش فرهنگی‌اند؛ ادمین می‌گوید مطلب لینکدار نفرستید هیچ‌کس هم معترض نمی‌شود و همه دارند لینک مطلب را حذف و آن را در گروه ارسال می‌کنند؛
این از جنبه‌هایی مثل کتاب‌دزدی است، البته با نسبت تخم‌مرغ به شتر!
-
*این را نقطه‌چین گذاشتم تا مستقیم به کسی برنخورَد و هرکس فکر کند که منظور من کسی دیگر بوده! شاید هم بدتر شده باشد! اگر یکی را می‌نوشتم دیگر به بقیه برنمی‌خورد حالا به همه‌شان برمی‌خورَد!
چه می‌شود کرد! بالاخره بعضی حرفها را یکی باید بزند و عوارضش را هم بپذیرد!
-
📚برگردیم به روز جهانی شِلفی؛
می‌دانم که کتاب خوب کم پیدا می‌شود اما مگر آنهایی که می‌گویند کتاب خوب کم پیدا می‌شود همۀ کتابهای خوب را خوانده‌اند؟
کلاً سالی چند کتاب را می‌خوانند؟

📚قدیمها بسیاری از کتابهایی را که می‌خریدیم برای این بود که می‌دانستیم روزی صفحه‌ای از آن کتاب، نیازمان را برطرف می‌کند؛ اما حالا عدۀ زیادی گمان می‌کنند با بودنشان در گروه تلگرامی "پشتِ کوه‌شناسی!" دیگر به این نیاز ندارند که دربارۀ "پشتِ کوه" کتابی را داشته باشند.
گمان می‌کنند هر وقت دربارۀ پشت کوه سؤالی داشته باشند یا در آن گروه می‌پرسند، یا در وب جوابش را پیدا می‌کنند.

🔺یک چیزی را می‌گویم بین خودمان - همین دوهزار نفر و آن دوهزار نفر دیگری که با فوروارد شدن می‌خوانند - باشد! 😃
«اگر موضوع، موضوع باشد و کتاب، کتاب باشد؛ «معمولاً» نه در وب، جوابی را در حد آن کتاب پیدا می‌کنید، نه در آن گروه تلگرامی کسی که جواب در سطح آن کتاب را دارد می‌آید به شما جواب بدهد!
اگر بیاید هم در حد آن کتاب که جواب نمی‌دهد!»*
-
*وب و گروهها البته که فواید بسیار زیاد خودشان را هم دارند ... و در زمینه‌های بسیار و از جنبه‌های زیادی، بسیار فراتر از کتابند.
-
📚اگر کتابها ای‌-بوک شوند حتماً کارآیی بیش از کتاب کاغذی خواهند داشت.
البته رایج است که به‌اشتباه به فایل پی‌دی‌اف کتابها ای-بوک می‌گویند*
اما خواندن فایلهای پی‌دی‌اف معمولی کتابها، هم خسته‌کننده‌تر از خواندن کتاب کاغذی است و هم یادگیری کمتری از آنها حاصل می‌شود.

📚رواج قانونی ای-بوک و فایلهای پی‌دی‌اف رسمی کتاب، صنعت نشر را تهدید نمی‌کند اما این رواج دانلود فایل‌های دزدیده شدۀ کتابها نفس کشیدن صنعت نشر کشور را سخت کرده است.

📚راستی، یک شخص تحصیل‌کرده‌ای می‌گفت من فایل کتابها را از وب‌سایتهای رایگان دانلود نمی‌کنم،
آنها را از وب‌سایتهای پولی می‌خرم!
وقتی بررسی کردم متوجه شدم که آن وب‌سایتها از آن معدود موارد ِمجاز، که از صاحب اثر اجازه دارند، نیستند و ایشان دارد مال دزدی را خریداری می‌کند!
-
*تفاوت ای-بوک و فایل پی‌دی‌اف کتاب را حتما بخوانید:
t.me/andishehsarapub/1060
-
📚چند شِلفی و شرح شِلفی را پیش از این پیام در کانال گذاشته‌ام:
t.me/andishehsarapub/2118
👺🤡 «ترولِ اینترنتی» چیست؟
و با «اکانتِ فیک» چه تفاوتی دارد؟
بهزاد پاکروح
t.me/andishehsarapub

🔹«ترولِ اینترنتی» (Internet Troll) (که «ترول» هم گفته می‌شود) در فارسی، «اوباشِ اینترنتی» نامیده شده و کسی است که فضای گفت‌وگو در شبکه‌های مجازی را به تنش می‌کشاند
و به این ترتیب مانع به نتیجه رسیدن یک بحث یا ختی عامل مطرح نشدن خیلی از مطالب می‌شود.

🔹برای اینکه شخصی در فضای مجازی رفتار اوباش‌گونه داشته باشد، لازم نیست که فیک یا مجعول باشد؛
اشخاصی با نام و نشان واقعی نیز می‌توانند رفتار اوباش‌گونه داشته باشند و ترول اینترنتی به شمار بروند.

🔹وقتی به صورت سازمان‌یافته از رفتار اوباش‌های اینترنتی استفاده می‌شود، از نام و نشان واقعی استفاده نمی‌شود؛
و چون معمولاً در این نوع فعالیت، یک شخص، چندین اکانت را اداره می‌کند، حداکثر از یک اکانت دارای نام و نشان واقعی استفاده می‌کند و سایر اکانت‌ها را با نام جعلی اداره می‌کند؛ از این رو بیشتر ترول‌ها، اکانت‌های جعلی هستند.

🔹وقتی در بحث «تأثیرگذاری بر افکار عمومی» یا موارد مشابه از «اکانت‌های فیک» صحبت می‌شود، این اکانت‌ها لزوماً رفتار اوباش‌گونه ندارند بلکه می‌توانند با ایجاد فضای اعتمادبرانگیزانه (ی فریبکارانه) قصد خود را دنبال کنند.

هریک از این دو حالت (اکانت جعلی که نقش ترول دارد یا اکانت جعلی که نقش ترول ندارد)، کاربرد اختصاصی خود را دارد که در مطلبی دیگر به آن پرداخته می‌شود.

🔹توئیتر، فیسبوک، تلگرام و اینستاگرام در زمان‌های مختلف تا حدی کوشیده‌اند که اکانت‌های فیک را حذف کنند.

توئیتر در یک مرحله ده میلیون توئیت را حذف کرد که نه میلیون از آن‌ها از ۳۸۰۰ اکانت فیک بود که توئیتر می‌گوید منشأشان روسیه بوده است.

به نظر می‌رسد برخی پلتفرم‌های مختلف فضای مجازی تمایل چندانی هم به حذف اکانت‌های فیک و صفحات جعلی ندارند، چون آن‌ها ضمن دنبال کردن اهداف خودشان، سبب افزایش رونق آن پلتفرم‌ها هم می‌شوند.

🔹ابتدایی‌ترین نوع اکانت فیک، اکانتی است که نقش اولیه‌اش تنها «سیاهی لشکر» است اما به‌خاطر نقش ثانویه٬ بسیار زیانبخش است:
t.me/andishehsarapub/4001

🔹این‌طور نیست که همیشه بشود ترول را از ظاهرش تشخیص داد! تعریف ترول بر مبنای رفتار است. مثلاً فرقی نمی‌کند که یک فرد بی‌سواد باشد یا تحصیل‌کرده؛ ناشناس باشد یا شناخته شده، هدفش اوباش‌گری باشد یا ناخواسته رفتار اوباش‌گونه انجام دهد؛ با همه رفتار اوباش‌گونه داشته باشد یا با افراد معینی؛ همیشه اوباش‌گری کند یا بعضی اوقات ...
گرچه ترول‌هایی هدفشان از حضور در فضای مجازی رفتار اوباش‌گونه است و ترول دائمی هستند، هرکس هدفش این نیست اما رفتارش این است، آن‌گاه که رفتارش این است ترول شمرده می‌شود.
---
🔹پی‌نوشت:
۱. ترول (Troll) یک موجود افسانه‌ای مزاحم در فرهنگ عامیانۀ کشورهای اسکاندیناوی است.

۲. ترول در فضای مجازی فارسی به تصاویر فکاهی که از جمله به‌صورت استیکر هم ساخته شده‌اند نیز گفته می‌شود که در این حالت نقش فکاهی دارد و کاربردش معمولاً منفی نیست.

🔸ادامه دارد:
@andishehsarapub
#آسیب_شناسی_جامعه_مجازی
♦️خوبَم یا خوب‌اَم؟
#ویرایش
#بهزاد_پاکروح
@andishehsarapub
1⃣ در فضای مجازی و حتی در کتاب‌ها، می‌بینیم که «- َم» («- َت»، «- َش» و مانند آن) را به‌عنوان «صورت متصل فعلِ بودن»، «ضمیر مِلکی» یا «ضمیر مفعولی»، در جایی که نباید، به‌صورت «اَم» («اَت»، «اَش» و مانند آن) می‌نویسند.*

2⃣ اینکه «- َم» را در حالت‌های مختلف چگونه بنویسیم، قواعدی دارد که در کنار مثال‌های زیر نوشته شده است.

- اگر همراه با قواعد، نمونه‌های درست زیادی را به‌خاطر بسپاریم و در زمان لازم واژه را با آنچه به‌خاطر سپرده‌ایم مقایسه کنیم، آسان‌تر از به‌یادآوردنِ قواعد است.
مثلاً وقتی بدانیم «جوابم» درست است، نه «جواب‌اَم»، می‌دانیم «کتابم» درست است نه «کتاب‌اَم».

3⃣ «- َم» در حالت‌های زیر در آخِر واژه‌ها می‌آید:

۱. «صورت متصلِ فعلِ بودن» به‌معنی «هستم»، مانند «خوبم».

۲. «ضمیر ملکی»، به‌معنی «متعلق به من» مانند «کتابم».

۳. «ضمیر مفعولی»، به معنی «مرا» و «به من» مانند «می‌خندانَدم» و «می‌گویدم».

4⃣ مثال‌ها:
- در پایانِ بیشترِ واژه‌ها، به‌صورت «م» می‌آید:
مانند:
آزادم (آزاد هستم)، بی‌قرارم،
[جایی که حرف پایانی واژه، «صامت و ناپیوسته» است.]
خوبم (خوب هستم)، در تلاشم،
[جایی که حرف پایانی واژه، «صامت و پیوسته» است.]
رهرُوَم (رهرو هستم)،
[جایی که حرف پایانی واژه، «و» است و مانند «رهرو» خوانده می‌شود.]
می‌خندانَدم (مرا می‌خندانَد)،
برادرم (برادرِ من)،
کلاهم (کلاهِ من)،
گاوم (گاوِ من)
و کتابم (کتابِ من).


- اما در حالاتی، از یک حرفِ میانجی «ا» یا «ی» کمک گرفته می‌شود.
مانند:
با تواَم (با تو هستم)، کارمند مترواَم،
[جایی که حرف پایانی واژه، «و» است و مانند «اُ» خوانده می‌شود.]
راضی‌ام (راضی هستم)، ایرانی‌اَم، راهی‌ام،
[جایی که حرف پایانی واژه، «ی» با صدای «ای» باشد.]
نیک‌پی‌اَم (نیک‌پی هستم)، متولد دی‌ام،
[جایی که حرف پایانی واژه، «ی» با صدای «اِی» باشد.]
خسته‌اَم (خسته هستم)، گرسنه‌ام،
[جایی که حرف پایانی واژه، «ه» ناخوانا باشد.]
خانه‌اَم (خانۀ من)،
رادیواَم (رادیوِ من)،
در پی‌اَم (در پی من)
و پیام بعدی‌اَم (پیام بعدی من).

دانشجویم (دانشجو هستم)، راستگویم،
[جایی که حرف پایانی واژه، «و» است و مانند دانشجو با صدای «او» خوانده می‌شود.]
دانایم (دانا هستم)، مشکل‌گشایم،
[جایی که حرف پایانیِ واژه، «ا» است.]
عمویم (عموی من)، پارویم،
و صدایم (صدای من).

4⃣ نوبت شما:
۱. جوابم یا جواب‌ام؟
۲. گوشی‌ام یا گوشیم؟
۳. می‌بینمت یا می‌بینم‌ات؟
۴. دستش یا دست‌اش؟
۵. گیسویش یا گیسواش؟
۶. صندلیم یا صندلی‌ام؟
۷. غذایم یا غذای‌ام؟
۸. کفشم یا کفش‌ام؟
۹. پتویم یا پتوام؟
۱۰. ماشینش یا ماشین‌اش؟
۱۱. لباسش یا لباس‌اش؟
۱۲. راهش یا راه‌اش؟

پاسخ:
۱. جوابم
۲. گوشی‌ام
۳. می‌بینمت
۴. دستش
۵. گیسویش
۶. صندلی‌ام
۷. غذایم
۸. کفشم
۹.پتویم
۱۰. ماشینم
۱۱. لباسش
۱۲. راهش


مثال‌های بیشتر در دو پیام بعدی.
*نمونه:
t.me/andishehsarapub
#ویرایش
🤠🌪 لطفاً مراقبِ کلاهتان باشید!
#ب_پ
#نکات #تلگرام #امنیت
t.me/andishehsarapub
t.me/pakruh
📱آن‌وقت‌ها که تازه تلفن به ایران آمده بود، شخصی هر روز دستگاه تلفنش را با خود به منزل همسایه می‌برده و می‌گفته:
«اجازه می‌دهید با "تلفنِ خودم" از منزل شما زنگ بزنم؟!» 😳😂

حالا ما از این سادگیِ همسایه که اجازه می‌داده که از خط تلفنش "با دستگاه خودش"! تماس بگیرد تعجب می‌کنیم، غافل از این‌که خودمان هرجا که از تکنولوژی جا مانده‌ایم، هر روز به بدتر از این‌ها دچاریم! 🤔

مثلاً هربار که اپلیکیشنی را نصب می‌کنیم یا حتی فیلمی چندثانیه‌ای را دانلود می‌کنیم یا حتی وقتی روی بعضی لینک‌ها کلیک می‌کنیم ممکن است داستانی خنده‌دارتر و تعجب‌برانگیزتر از آن در حال رخ دادن باشد.
باور نمی کنید؟!
آن همسایه هم باور نمی‌کرده!

تعدد و تنوع سوء استفاده از آگاه نبودن کاربران از نکات اپلیکیشن‌ها و نرم‌افزارها در حدی است که آدم هر روز با چند مورد فنون تکراری و جدید روبه‌رو می‌شود که نشان می‌دهد کسانی بی‌رحمانه در حال سوء استفاده از به‌روز نبودن اطلاعات کاربران هستند؛ کاری شبیه به دزدیدنِ عصای نابینایان.

یک نمونه‌اش همین پیام‌هایی که در گروه‌ها می‌بینید! آن‌ها که می‌گویند فلان پیام‌رسان فیلترینگ را دور زده است و اگر آن را نصب کنید برایتان همه کاری می‌کند! اما در واقع تروجن تحویلتان می‌دهند.

نمونۀ دیگرش رایج شدن استفاده از روبوت‌ها در گروه‌های تلگرامی است برای انجام کارهایی مانند حذف مطالب لینک‌دار.
اگر می‌خواهید بدانید این کار چه اشکالی دارد مطالب بعدی را ببینید.

#امنیت_در_فضای_مجازی:
t.me/andishehsarapub
🚨😞😳 باور نمی‌کنید!
چندصدنفر، زشت‌ترین فحش فارسی را هم‌صدا فریاد زده‌اند.
برای این کار کلی هزینه کرده‌اند!
راه درازی را هم طی کرده‌اند!
@andishehsarapub

حتی یک ذره‌اش هم تقصیر تتلو نیست!
تتلو در چهارم فروردین‌ماه در تفلیس گرجستان کنسرت داشته.
Tbilisi Georgia Philharmonia Concert Hall March 24th, 2019
کنسرتی سه ساعت و نیمه، که از سوی کمپانی آونگ حمایت شده.
🔴 هر بلیط از ۴۵ تا ۱۵۰ دلار!

در میان کنسرت، از مصرف مواد مخدر صحبت و از کلمات رکیک غیرقابل بازنشر استفاده کرده.

آیا کسی مردم را مجبور به شرکت در کنسرت تتلو کرده است؟
کسانی که شرایط را به گونه‌ای درآورده‌اند که تتلو این‌قدر محبوب می‌شود مقصر هستند، اما کسانی که کنسرت تتلو را انتخاب کرده‌اند هم بی‌تقصیر نیستند.
این وسط تتلو در هیچ‌یک از دو جمع مقصران جایگاهی ندارد.
🔴 او یک بیمار است.

چه عواملی سبب می‌شود که چنین بیماری این‌قدر دنبال‌کننده داشته باشد؟ (منظور همین یکی دو سال نیست، تتلو سال‌هاست که یکی از بیشترین تعداد دنبال‌کنندگان را دارد، آن هم عمدتاً از قشر نوجوان)
و کسانی حاضرند برای بلیط کنسرت او از ۴۵ تا ۱۵۰ دلار (۶۰۰ هزار تا دو میلیون تومان به نرخ زمان نگارش این متن، مارس ۲۰۱۹) پول بدهند و چه بسا خرج تمام سفر گرجستانشان را هم باید به قصد حضور در محضر تتلو دانست!
هزینۀ سفر به گرجستان در آن تاریخ از نفری سه میلیون تومان تا نفری یازده میلیون تومان، خرج هتل و پروازش است ( منبع: @keikoja ) و سایر هزینه‌ها را هم باید به آن افزود.

برآورد شده که حدود ۴۰۰ نفر در این کنسرت شرکت کرده‌اند. (یک‌پنجم گنجایش سالن)

تتلو در بخش‌هایی از کنسرت از مصرف مواد مخدر صحبت کرده و در طول کنسرت از اصطلاحات رکیک استفاده کرده که قابل بازگو شدن نیست.
از جمله در ابتدای کنسرت گفته است «...» [حتی به‌عنوان گزارش جامعه‌شناسی هم نشد بازگویش کنم]
در وسط کنسرت گفته است "«...» سبب شده که من این‌قدر فعال باشم". [این را هم نشد بازگو کنم.]

قطعاً کسی که اندکی شناخت از تتلو دارد از شنیدن حرف‌های «بسیار رکیک» از او در کنسرت تعجب نمی‌کند؛
اما به نظر می‌رسد این‌بار اصطلاح «بسیار رکیک» هم گویا نیست و تنها با شنیدن خود جملات می‌توان فهمید که آن‌جا حرف‌هایی زده شده است که نه تنها قابل وصف و بازگو کردن نیست بلکه قابل باور هم نیست؛ حتی باور اینکه تتلو آن‌ها را گفته باشد!
حالا اگر بالاخره باور کنید که تتلو چنین حرف‌هایی را زده است، دیگر واقعاً باور کردن اینکه تمام جمعیت حاضر در سالن، هم‌صدا، زشت‌ترین فحش جنسی فارسی را به صورت بخشی از ترانه‌ای فریاد می‌زنند آن هم «در حضور خواهر و مادر تتلو» و البته خواهر و مادر بعضی از تماشاچیان، خیلی دشوار است.
@andishehsarapub

ولی باید واقعیت را باور کرد.
«تتلو این حرف‌ها را زده است»،
حدود چهارصد نفر برای شنیدن این حرف‌ها کلی هزینه کرده‌اند،
و هرکس گمان می‌کند حضار از شنیدن این حرف‌ها تعجب کرده‌اند باید بخش‌هایی از فیلم کنسرت را ببیند که آن جماعت زشت‌ترین فحش فارسی را هم‌صدا فریاد می‌زنند.
احتمالاً [البته نیازمند تحقیق] مرز بی‌ادبی در یک کنسرت «عمومی» در دنیا به میزان بسیار زیادی جابه‌جا شده است، در آن حد که احتمالاً به‌جز خودِ این بیمار، کسی قادر به جابه‌جا کردن دوباره‌اش نباشد.

هریک از مسئولین مرتبط با فرهنگ، آموزش، پرورش و ... بروند تعدادی روان‌شناس و جامعه‌شناس را دعوت کنند و فیلم کنسرت تتلو را ببینند و با راهنمایی روانشناسان و جامعه‌شناسان بفهمند که حال بخشی از جامعه چطور است؛
این سر نخ را بگیرند و دنبال کنند که چه شده است که این شده و چه باید کرد که بدتر از این نشود ...

در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

اما ادامه دارد ...
بعضی ناهنجاری‌ها را باید درباره‌شان گفت و نوشت حتی اگر گفتن و نوشتن دربارۀ آن‌ها سخت، تلخ و زشت باشد. 😞
#ب_پ
🔴 مطالب این کانال اختصاصی‌اند، لطفاً لینکشان را حذف نکنید:
t.me/andishehsarapub
🎸 دربارۀ شعر و موسیقی:
t.me/pakruh
⚠️⚠️⚠️🚨🚨🚨علائم، راههای انتقال و روشهای پیشگیری تب کریمه کنگو

تب خونریزی‌دهندۀ کریمه کنگو
The Crimean-Congo haemorrhagic fever (CCHF)
t.me/andishehsarapub
نوعی عفونت ویروسی* است که از گزش کنۀ آلوده یا تماس با گوشت یا خون حیوان آلوده یا مایعات بدن بیمار منتقل می‌شود.
*Nairovirus (CCHFV)

🔸مرگ‌ومیر بستری‌شدگان در این بیماری ۱۰ تا ۴۰٪ است.
🚨تشخیص دیرهنگام باعث مرگ بیمار می‌شود.
ببش از ۸۰٪ مبتلایان خفیف یا بی‌علامتند.

🚨ذبح دام در خارج از کشتارگاه می‌تواند سبب تماس با دام آلوده و انتقال بیماری شود.
از ظاهر دام نمی‌توان دانست که ناقل است یا نه.

🔸با توجه به احتمال آلوده بودن گوشت:
🚨حتما ۲۴ساعت گوشت تازه در یخچال نگهداری شود.🔻
گوشت دام ذبح شده در کشتارگاهها چون ۲۴ساعت نگهداری می‌شوند احتمال آلودگیشان کاهش می‌یابد.
🔺🚨👈 پرسش نسبت به درستی این جمله 🚨

🔸هنگام تماس با مبتلایان از ماسک، دستکش و گان استفاده شود.

🔸این بیماری در ایران آندمیک شده و هرسال در بهار و پاییز در برخی نقاط کشور شاهد دیده می‌شود.

🔸راه انتقال:
🔴کنه‌های آلوده
🔴هنگام ذبح حیوان تماس با بافت گوشت یا خون حیوان آلوده
🔴تماس نزدیک با خون، اندام، ترشحات یا سایر مایعات بدن حیوان آلوده به علاوه مصرف گوشت آلوده
🔴تماس با مایعات بدن فرد مبتلا

🚨در صورت مشاهدۀ علائم این بیماری، مبتلا باید ایزوله شود تا از انتقال آن به دیگران پیشگیری شود.

🔸اگر بیماری از راه گزش کنه یا نیدل استیک ایجاد شود دورۀ نهفتگی بیماری معمولاً ۱ تا ۳روز و حداکثر ۹ روز است.
اگر بیماری از راه تماس با خون یا بافت آلوده ایجاد شود دورۀ نهفتگی بیماری معمولا ۵ تا ۶روز و در برخی مواقع ۱۳روز بوده.

🔸علائم:
مرحلۀ پیش از خونریزی:
شروع علائم ناگهانی‌ست و ۱ تا ۷روز طول می‌کشد (متوسط ۳روز).
سردرد شدید، تب، لرز، درد عضلانی (به‌خصوص در پشت پاها)، گیجی، درد و سفتی گردن، درد چشم، ترس از نور (حساسیت به نور).
ممکن است حالت تهوع، استفراغ بدون ارتباط با غذا خوردن، گلودرد و التهاب ملتحمه در اوایل بیماری وجود داشته باشد که گاهی با اسهال و درد شکم و کاهش اشتها همراه می‌شود.
بیماران ممکن است خلقی از حالت تهاجمی تا بی‌تفاوتی را تجربه کنند.
تب دائمی است اما ممکن است دوقله‌ای باشد. یک دوره بدون تب (۱۲ تا ۴۸ساعت) در حدود نیمی از بیماران در روزهای ۲ تا ۶ بیماری اتفاق می‌افتد که پس از این دوره دوباره دچار تب شده وارد مرحله خونریزی می‌شوند.
تب معمولاً ۳ تا ۶روز طول می‌کشد.
تورم و خونریزی صورت و گردن و قفسه سینه، پرخونی خفیف حلق و گلو، ضایعات نقطه‌ای در کام نرم و سخت شایع است.
تغییرات قلبی عروقی شامل کاهش ضربان قلب و کاهش فشار خون است در این مرحله لکوپنی و ترمبوسیتوپنی ایجاد می‌شود. 

مرحلۀ خونریزی‌دهنده:
مرحلۀ کوتاهی‌ست که به سرعت اتفاق می‌افتد و معمولا در روز ۳ تا ۵ بیماری آغاز می‌شود و ۱ تا ۱۰روز (متوسط ۴,۴روز) طول می‌کشد یا در این مرحله بیمار فوت می‌کند.
خونریزی از اندازۀ پتشی Petechia تا اکیموز و هماتوم در مخاطها و پوست به‌ویژه در قسمت بالای بدن و در طول خط زیر بغلی، زیر پستان در خانمها و در محلهای تزریقی و تحت فشار ممکن است ایجاد شود.
خونریزی از لثه، بینی، استفراغ خونی، ملنا و خونریزی رحم، مشکلات تنفسی، بزرگی طحال و کبد ممکن است دیده شود.
وجود خون و پروتئین در ادرار شایع است.

دورۀ نقاهت:
بیماران از روز دهم وقتی ضایعات پوستی کمرنگ شوند به‌تدریج بهبودی پیدا می‌کنند.
اغلب بیماران در هفته‌های ۳ تا ۶ پس از شروع بیماری وقتی شاخصهای خونی و آزمایش ادرار طبیعی شد از بیمارستان مرخص می‌شوند.
ویژگی یا مشخصۀ دورۀ نقاهت طولانی بودن آن به‌همراه ضعف است که ممکن است یک ماه یا بیشتر باقی بماند.

🔸رعایت احتیاط در تماس با خون بیماران محتمل یا قطعی ضروریست.
وسایل اتاق بیمار باید به صورت جداگانه ضدعفونی شود.
ذبح حیوانات باید در کشتارگاه انجام شود و گوشت مورد تأیید سازمان دامپزشکی خریداری شود.
۲۴ساعت گوشت گوسفند پس از ذبح در یخچال نگهداری شده سپس با پوشیدن دستکش آن را قطعه قطعه کرده و مورد مصرف قرار گیرد.
با دست بدون حفاظ اقدام به جدا کردن کنه و حتی له کردن آن نشود.
دامداران در تماس با دام از لباس پوشیده و مخصوص با رنگ روشن استفاده کنند و پس از خروج از محل نگهداری دام، لباس خود را تعویض کنند.

🔸این ویروس می‌تواند بسیاری از حیوانات اهلی و وحشی را مبتلا کند.
پرندگان به‌جز شترمرغ در مقابل این ویروس مقاومند
اما پخش‌کنندۀ مهم کنه‌های ناقلند.

🔸این بیماری واکسن ندارد، نه برای انسان و نه برای دام.
برای انسان مواردی در حال کارآزمایی است.

🔸۳میلیارد نفر در مناطقی زندگی می‌کنند که این بیماری اندمیک است، سالانه ۱۰ تا ۱۵هزار نفر مبتلا شده‌اند، ۵۰۰نفرشان بسیار شدید.
منبع| منبع| منبع| منبع| منبع| منبع | منبع

t.me/andishehsarapub

t.me/HealthNotes

t.me/nouritazeh
👺😈👻 «این‌جوری»؟!
t.me/andishehsarapub

1⃣ در خیالستان، آقای خیالمند نصف شب به حمام عمومی رفت.
وارد حمام شد، دید که کسانی که آن‌جا هستند سُم دارند! 😱

با عجله بیرون آمد و به کسانی که داشتند وارد حمام می‌شدند گفت «داخل نروید! کسانی که آن‌جا هستند سُم دارند.»
شنونده‌ها پایشان را نشان دادند و گفتند:
«این‌جوری؟!»😱😃

خیالمند پا به فرار گذاشت، به سر کوچه رسید، دید که چند نفر دارند به طرف حمام می‌روند.
به آن‌ها گفت «نروید! نروید! آن‌هایی که داخل حمام هستند سُم دارند، آن‌هایی هم که دمِ درِ حمام هستند سُم دارند!»
پایشان را نشان دادند و گفتند:
«این‌جوری؟!» ...... 😱😃😃

2⃣ سری به گروه‌های تلگرامی می‌زنم، می‌بینم بعضی از اعضا از کانال‌های زرد مطلب فوروارد می‌کنند، آن هم مطالبی که حتی بی‌جست‌وجو می‌شود دانست که نادرستند؛
دلم می‌خواهد به ادمین بگویم فکری به حال گروهش بکند، نگاه می‌کنم در ‌موارد متعددی می‌بینم که ادمین خودش هم «آن‌جوری» است! 😔😃

بیشتر اعضا مطالب کانال‌های دیگران را برمی‌دارند، با حذف لینک در گروه می‌گذارند، نمی‌دانند این کار دزدی است، دلم می‌خواهد به ادمین بگویم جلوی این کار را بگیرد، نگاه می‌کنم در ‌موارد متعددی می‌بینم یا روبوتی گماشته‌اند که پاچۀ مطالب لینک‌دار را بگیرد یا در مقرراتشان نوشته‌اند مطلب لینک‌دار نفرستید، اصلاً نمی‌دانند لینک، هویت مطلب است، خلاصه ادمین خودش هم «آن‌جوری» است! 😔

و ... و ...

به ادمین چه می‌شود گفت وقتی خودش «آن‌جوری» است؟!
چه باید کرد؟ باید فرار کنیم؟!

لطفاً کسانی که «آن‌‌جوری» نیستند کمک کنند!

عدۀ «آن‌جوری‌ها» خیلی زیاد است! 😱😃

🌱 فوروارد کردن پیام‌های #آسیب_شناسی_جامعه_مجازیِ همین کانال خودش کمک بزرگی‌ست. شما بنویسید تا من منتشر کنم، یا من می‌نویسم شما لطفاً زحمت فوروارد کردنش را بکشید.
مطمئنم بعضی از کاربرانِ «آن‌جوری» با این پیام‌ها به فکر فرو می‌روند و تغییر می‌کنند. نمونه‌اش را زیاد دیده‌ام، اما تعداد «آن‌جوری‌ها»، خیلی زیاد و میزان بازدید چنین پیام‌هایی خیلی کم است.
#ب_پ

🔹اینکه مطلب باید لینک داشته باشد ابعاد گوناگونی دارد:
t.me/andishehsarapub/7708

t.me/andishehsarapub/7709

t.me/andishehsarapub/7710
🚨لطفاً لینک مطالب این کانال را حذف نفرمایید.🌹
🚨🍁🍂 ناشر نشدی وگرنه می‌فهمیدی
پاییز بهاریست که ناشر شده است!* 😃
#بهزاد_پاکروح
@andishehsarapub
مطلبی نه‌چندان تازه، نوشتۀ آقای اندرو فورسهایمز (Andrew forcehimes)، دانش‌آموختۀ دورۀ دکترای فلسفه دانشگاه وندربیلت؛ که پیشتر در روزنامۀ «ایران» منتشر شده بود، دوباره در فضای مجازی فارسی با فراوانی زیاد منتشر شده است. نویسنده در آن، همراه با "مغلطه" و "سفسطه" و "پنهان کردن بخش اصلی واقعیت" یا عدمِ آگاهی از آن، با منطقِ "در باز است؛ باز می‌پرد، پس در هم می‌پرد!"؛ به شکلِ "خود گویی و خود خندی! عجب مرد هنرمندی!"؛ "تنها به قاضی رفته است" و می‌کوشد "عوام" را قانع کند که "حکم «دانلود غیرقانونی کتاب از اینترنت» مانند حکم استفاده از کتابخانه است؛ اگر یکی اشکال دارد دیگری هم دارد و اگر اشکال ندارد، دیگری هم ندارد".

به دلیل انتشار سریع و وسیع آن نظر، پاسخی کوتاه را تندنویسی کرده‌ام، مبادا انتشار آن پیام، خوانندگانی را به اشتباه بیندازد و توجیهی شود برای دزدی و در نهایت، تسریع در نابودی صنعت نشر کشور.
پیش از این ادمین‌های کانال‌های تلگرامی که با گذاشتن فایل کتب ناشران در کانالشان آن‌ها را می‌سوزانند از این مطلب سوء استفاده کرده بودند. به این شکل که آن را نه به عنوان "یک نظرِ پذیرفته نشده"، که جایگزین اخلاق، قانون و شرع می‌دانستند.

1⃣ استدلال به کار رفته در آن نوشته، شبیه به این است که به شخصی بگوییم شما که یک‌هزارم ثروتت را صرف کار خیر کرده‌ای، بقیۀ ثروتت را هم در همین راه، یکجا و فوراً در اختیار بگذار و برو دوباره از صفر شروع کن! و دوباره هم هرچه را که به دست می‌آوری فوراً در همین چرخه بگذار! (خیلی احمقانه است؟! بله! آن نوشته از این هم احمقانه‌تر است چراکه فریبکارانه‌تر و زیان‌بارتر هم هست چون واقعاً کسانی به آن عمل می‌کنند!)

کاری که کتابخانه‌ها می‌کنند سبب تعطیلی ناشران و کتابفروشان و کناره‌گیری نویسندگان از نوشتن و مترجمان از ترجمه کردن نمی‌شود اما دانلود غیرقانونی کتاب سبب این اتفاقات می‌شود.

درست است که نشر، در بهترین حالت خود، به نسبت زحمت و ریسکی که دارد در مقایسه با بیشتر مشاغل کار سوددهی نیست، اما به اندازۀ دوام خودش که باید درآمد داشته باشد!
کسی که آن پیشنهاد را داده فقط تا نوک بینی خود را دیده است؛ اینکه واقعاً همین‌قدر نزدیک‌بین و کوته‌فکر است یا با قصد خاصی ادای این را در آورده است، تشخیصش بدون معاینه امکان‌پذیر نیست!

2⃣ نویسندۀ آن مطلب، شاید به مصداق "کافر همه را به کیشِ خود پندارد" تنها بخشی از تأثیر کتابخانه‌ها را دیده و تعمیم داده است؛ غافل از اینکه کار کتابخانه‌ها جنبه‌های دیگری هم دارد.
مثلاً درست در جهت خلاف استفادۀ ایشان از تفسیرِ عمل کتابخانه‌ها، آن‌ها خود مشتری خوبی برای ناشران هستند و اگر فقط همان کتابخانه‌ها به‌خوبی توسعه یابند و خریدار کتاب‌ها باشند، دوام کار ناشران و نویسندگان امکان‌پذیر است.
دانلودکنندگان غیرقانونی کتاب، در این جهت تأثیرشان فقط منفی است و در همین حالت که کارشان توجیه اخلاقی نشده و قانون هم با آن‌ها مخالف است، در بعضی کشورها سبب ایجاد شکستگی‌های عظیم در کشتی نشر شده است.

3⃣ گروهی از استفاده‌کنندگان کتاب‌های کتابخانه‌ها، کسانی هستند که در صورت عدم وجود کتاب در کتابخانه، آن کتاب را خریداری نمی‌کردند؛ از این رو، بخشی از فعالیت کتابخانه، سبب کاهش فروش کتاب نمی‌شود. در سوی دیگر بخش معمولاً کوچکی از فعالیت کتابخانه هم سبب معرفی کتاب و افزایش فروش آن می‌شود.

4⃣ معاملۀ ناشر-کتابخانه دارای موافقت صاحب مادی و معنویِ اثر است. ناشر (و نویسنده) در حالت معمول از اینکه کتابشان در کتابخانه در اختیار گذاشته شود رضایت دارند. دانلود غیرقانونی کتاب، فاقد این رضایت است و از نظر حقوقی حکم تصرف در مال غیر را دارد. معامله بر اساس رضایت یک طرف (خریدار) معتبر نیست و واسطۀ این کار در این حالت «به فرض» که دزدی و تضییع حق را نادیده بگیریم، در کمترین حد، مرتکب "معاملۀ فضولی" (فروش مال غیر) شده است که عملی باطل است.

ادامه دارد.
(برای انتشار خارج از تلگرام، به تکمیل و ویرایش نیازمند است. فعلاً پیش‌نویس است.)
#ب_پ
-------------------
*در شعرِ اصلی، از میلاد عرفانپور، به جای "ناشر"، "عاشق" بوده.
t.me/andishehsarapub
🔴🐪 پَرِ کاهی که کمر شتر را شکست!
The straw that broke the camel's back
ضرب‌المثلی است که انگلیسی‌زبان‌ها آن را از اعراب گرفته‌اند.
t.me/andishehsarapub

در زبان انگلیسی انواعی از این ضرب‌المثل رواج دارد،
دو مورد آن پرکاربرد است:

The straw that broke the camel's back
کاهی که کمر شتر را شکست،
و

The feather that broke the horse's back
پری که کمر اسب را شکست.

در عربی، «کاهی که کمر شتر را شکست» رایج است:
القَشَّةُ التي قَصَمَت ظَهرَ البَعير

احتمالاً چون معنی کاه برای بسیاری از انگلیسی‌زبانها نیاز به توضیح داشته، در برگرداندن از عربی، آن را به چیزهای عمومی‌تری مثل پر برگردانده‌اند.

در انگلیسی نیازی به گفتن کل جمله نیست، کافی‌ست بگویید:
The last straw
یا
The straw

در فارسی فعلاً این ضرب‌المثل آن‌قدر رایج نیست که گفتن «آخرین کاه» کافی باشد.

در فارسی این ضرب‌المثل را «کاسۀ صبر لبریز شد» هم ترجمه کرده‌اند که بهتر از ترجمۀ کلمه به کلمه‌اش نیست.
«کاسۀ صبر لبریز شد» یعنی «مجموعه‌ای» از عوامل بر روی هم چیزی را غیرقابل تحمل کرد
اما در این ضرب‌المثل «یک عامل کوچک» روی سایر عوامل قبلی چیزی را غیرقابل تحمل کرده
تأکید بر «آخرین عامل با وجود کوچک بودن» است، نه فقط بر مجموع عوامل.
#بهزاد_پاکروح

مرتبط با یکی‌از پیام‌های بعدی در موضوع زلزله

برای خواندن مطالبی از این دست لطفاً این هشتگ‌ها را در کانال دنبال کنید:
👈 #واژه |👈 #ویرایش
t.me/andishehsarapub
t.me/pakruh