🤔 «دانش، پایه است و تفکر، توان؛
اگر دانش ما درست نباشد، هرچه بیشتر فکر کنیم بیشتر گمراه می‌شویم!»
۰٫۵^۲ = ۰٫۲۵
۰٫۵^۳ = ۰٫۱۲۵
#بهزاد_پاکروح

این شعر هم در موضوعی دیگر به کوچک شدن «عدد کوچکتر از یک» در زمان به توان رسیدنش توجه دارد:
t.me/andishehsarapub/726
در برخی گروه‌های مجازی که ایجادکنندۀ گروه، خود اطلاعات کافی دربارۀ موضوع ندارد و گروه بر اساس نوشت‌و‌نویس‌های چند شخص مطلع برقرار بوده است، شاهد بوده‌ام که چگونه یک یا چند شخص بی‌اطلاع با اظهار نظرهای نادرست سبب شده‌اند که مطلعین یا از گروه بروند یا سکوت کنند.

نه‌عجب گر فرو رود نَفَسَش
عندلیبی غُراب هم‌ قفسش
#سعدی

این نوع گروه‌ها تبدیل می‌شوند به حلقه‌ای از ترویج اطلاعات نادرست.

افراد غیرعلمی و طرفداران شبه‌علم و ضدعلم از این حلقه‌ها بسیار دارند،
هیچ فرد علمی هم نمی‌تواند گروهشان را تبدیل به گروه علمی کند! (اگر می‌خواهید امتحان کنید لینک یکی از گروه‌ها را خدمتتان ارسال کنم!🤠🔻)
اما برعکسش به‌آسانی رخ می‌دهد.

🔺البته اگر قصد امتحانِ در افتادن با جُهّال را دارید این سخن سعدی را هم به یاد داشته باشید:

حکیمی که با جُهّال در اُفتد، توقعِ عزّت ندارد؛
و گر جاهلی به ‌زبان‌آوری بر حکیمی غالب آید عجب نیست، که سنگی‌‌ست که گوهر همی‌شکند.

گر هنرمند از اوباش جفایی بیند
تا دلِ خویش نیازارد و درهم نشود
سنگِ بدگوهر اگر کاسۀ زرّین بِشِکست
قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود
#سعدی

مطلب مهم مرتبط:
t.me/andishehsarapub/8937
Forwarded from اندیشه سرا
#نگاه_متفاوت به مناسبت #روز_معلم (۱)
#بهزاد_پاکروح
🕯 @andishehsarapub

🕯 @nouritazeh
به باور من معلم‌ها از یک دیدگاه به دو دسته تقسیم می‌شوند:
نخست، معلم‌هایی که به شاگردهایشان طوری آموزش می‌دهند که حداکثر کاری که دانش‌آموختگانشان در نهایت می‌توانند بکنند این است که معلمی شبیه به معلم خودشان شوند و به این ترتیب یک چرخۀ بی‌فایده شکل می‌گیرد.

دیگر، معلم‌هایی که به دانش‌آموزان و دانشجویانشان یاد می‌دهند که چگونه دانش را بیاموزند و آموخته‌هایشان را "به کارگیرند".

اگر دیدید که جامعه‌ای درجا زده است بدانید که دستۀ نخست درصدشان خیلی بیشتر از دستۀ دوم است.

روز معلم را به‌طور کلی در پیام‌های دیگری به همه معلم‌ها تبریک گفته‌ام،
در این پیام اجازه بدهید فقط به گروه دوم تبریک بگویم🌹
ادامه:
t.me/andishehsarapub/2535
Forwarded from اندیشه سرا
#نگاه_متفاوت به مناسبت #روز_معلم (۲)
#بهزاد_پاکروح
🕯 @andishehsarapub

🕯 @nouritazeh
به باور من معلم‌ها از دیدگاه دیگر به دو دسته تقسیم می‌شوند:
معلم‌هایی که طریقۀ آموزش دادنشان چنان است که سقف دانشِ شاگردهایشان به اندازۀ معلمشان می‌شود.

دیگر، معلم‌هایی که از دانش‌آموزان و دانشجویان، دانش‌پژوهانی می‌سازند که از معلمشان فراتر می‌روند.

اگر دیدید که جامعه‌ای درجا زده است بدانید که دستۀ نخست درصدشان خیلی بیشتر از دستۀ دوم است.

روز معلم را به‌طور کلی در پیام‌های دیگری به همه معلم‌ها تبریک گفته‌ام،
در این پیام اجازه بدهید فقط به گروه دوم تبریک بگویم🌹
ادامه:
t.me/andishehsarapub/2536
Forwarded from اندیشه سرا
#نگاه_متفاوت به مناسبت #روز_معلم (۳)
#بهزاد_پاکروح
🕯 @andishehsarapub

🕯 @nouritazeh
چرا بعضی معلم‌ها جزوه می‌گویند؟!
اگر جزوه‌شان از کتابی که باید درس بدهند کامل‌تر است چرا آن را منتشر نمی‌کنند؟!
چرا معلم‌هایی که هر سال حرف‌هایشان عین سال قبل است جزوۀ سال قبل خود را کپی نمی‌کنند و در اختیار دانش‌آموزان نمی‌گذارند تا در یک جلسه با سرعت چند برابر پیشرفت داشته باشند؟!

روز معلم را به‌طور کلی در پیام‌های دیگری به همه معلم‌ها تبریک گفته‌ام،
در این پیام اجازه بدهید فقط به معلمانی که جزوۀ تکراری در کلاس‌های پی‌درپی نمی‌گویند تبریک بگویم🌹
ادامه:
t.me/andishehsarapub/2537
Forwarded from اندیشه سرا
#نگاه_متفاوت به مناسبت #روز_معلم (۴)
#بهزاد_پاکروح
@andishehsarapub
چرا بعضی از معلمان دانشگاه، به جای کتاب قدیمی که آن را بارها تدریس کرده‌اند در مواردی که ویرایش جدید خیلی تغییر کرده است کتاب ویرایش جدید را تدریس نمی‌کنند؟!

روز معلم را به‌طور کلی در پیام‌های دیگری به همه معلم‌ها تبریک گفته‌ام،
در این پیام اجازه بدهید فقط به معلمانی که ویرایش قدیمی کتاب‌ها [ی دانشگاهی] را کنار می‌گذارند و ویرایش جدیدش را درس می‌دهند تبریک بگویم.🌹
ادامه دارد:
@andishehsarapub
@pakruh
🫏بار سنگینی که خر در ادبیات فارسی حمل می‌کند
به مناسبت روز جهانی خر
هشتم ماه مه
#بهزاد_پاکروح
t.me/pakruh

🫏«خر»، افزون بر نقشی مهم که در طول تاریخ در حمل انسان و بار و چرخاندن سنگ آسیاب داشته
و هنوز هم از جمله در مناطق صعب‌العبور دارد،
نقشی بی‌بدیل در نثر و نظم فارسی داشته است.

اشعاری بسیار پرمعنی داریم که شاعران بدون خر، نمی‌توانستند به این خوبی حق مطلب را ادا کنند:

شتر را چو شورِ طرب در سر است
اگر آدمی را نباشد، خر است
#سعدی

🫏نویسندگان و شعرا، طرفدار «خر» نبوده‌اند و غالباً به جنبۀ معروفتر خر توجه کرده‌اند؛
حتی آنجا که از خر به نیکی یاد می‌کنند، برای پایینتر نشان دادن دیگری‌ست:

گاوان و خران بار بردار
به زادمیان مردم آزار
#سعدی

🫏خر، برای نشستن در شعر، هم خوش وزن و قافیه است، هم معنایی که به آن نسبت داده شده، مقبول همگان است!
حتی زمانی که در شعر، به آن خریتِ معروف نیاز نیست و کاری از خر خواسته شده که از اسب هم برمی‌آید، وزن خر سبب انتخابش شده:

بار گوناگونست بر پشتِ خران
هین به یک چوب این خران را تو مران
بر یکی خر بار لعل و گوهر است
بر یکی خر بار سنگ و مرمر است
#مولوی

که گر خر نیاید به نزدیکِ بار
تو بار گران را به نزد خر آر
#فردوسی

🫏گاهی شاعر در استفاده از خر در شعر کار مناقشه‌پذیری کرده!
مثلاً گرچه هرچیز به جای خویش نیکوست؛
همین که پای خر در میان بوده، شاعری نعل را کمتر از شمشیر دانسته تا به کمک خر، نشان دهد که آهن از فولاد کمتر است:

آهن و فولاد از یک کوره می‌آید برون
آن‌یکی شمشیر گردد، دیگری نعل خر است
#صامت_بروجردی (سدۀ ۱۳ و ۱۴ قمری)

🫏گاهی هم شاعر روی نقاد نبودن مخاطب حساب کرده و برای راحتی در بیان به خر رو آورده است؛
مثلاً مگر آدم بی‌تربیت به اندازۀ خر مفید است؟ که #سعدی می‌گوید:

آدمی را که تربیت نکنند
تا به صدسالگی خری باشد

در زبان فارسی نقل مشهوری‌ست که «در مَثَل، مناقشه نیست»، اما در همین نقل، باید مناقشه کرد! که مرز استفاده از آن کجاست؟

🫏آنجا که #سعدی می‌خواهد از حفظ ذات اشخاص بگوید، از خر استفاده‌ای می‌کند که به گواهِ قدمت و پرکاربردیِ ضرب‌المثلش، مخاطب، آن را پسندیده است:

خرِ عیسی گرش به مکه برند
چو بیاید هنوز خر باشد!

🫏#سعدی آن‌قدر خر را دست کم گرفته که یک اسب را برتر از «انبوهی» خر دانسته؛
آن را به حساب اغراق شاعرانه می‌گذاریم و می‌گذریم:

آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه
اسب تازی اگر ضعیف بود
همچنان از طویله‌ای خر به

🫏در شعر فارسی حتی برای «خرِ لنگ» هم کاری هست:

ای بسا اسب تیزرو که بماند
که خر لنگ جان به منزل برد
بس که در خاک، تن‌درستان را
دفن کردیم و زخم‌خورده نمرد
#سعدی

🫏و صدای خر که «انکر الاصوات» است هم در شعر فارسی به کار آمده:

کار، تأثیر نفَس دارد، نه آوازِ بلند
ورنه در فریاد، بتواند خر از عیسی گذشت!
#صائب

🫏سخنوران فارسی در طول قرن‌ها، به اتفاقِ نظر، خر را در چنان چاهی انداخته‌اند که امیدی به بیرون آوردنش نیست، مگر به قرن‌ها!

می‌گویند:
خر اَر جُلِّ اطلس بپوشد خر است!

این جمله را برای حیوانات دیگر هم و حتی برای انسان هم می‌شود گفت (البته نه فقط به جای خرِ اول؛ به‌جای هردو خر!)،
اما با زمینه‌ای که داریم روی خر بهتر می‌نشیند!

دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ‌های گردن به‌حجت قوی
کس از سربزرگی نباشد به چیز
کدو، سربزرگ است و بی‌مغز نیز
نی بوریا را بلندی نکوست
که خاصیّت نیشکر خود در اوست
نه مُنعِم به مال از کسی بهتر است
خر اَر جُلِّ اطلس بپوشد خر است
#سعدی
t.me/pakruh

🫏گاهی در بیتی معروف که خر دارد به وضوح بر جایگاه پایین خر در ادبیات تأکید نشده:

گر ببندی اسب تازی را زمانی پیش خر
رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود

در اینجا گویی شاعر دارد اثر محیط و ژن را درس می‌دهد!
اما کافی‌ست به ابیات قبل یا بعدش بنگریم تا نظر شاعر نسبت به خر معلوم شود:

هرکه با دونان نشیند عاقبت او دون شود
با خردمندان تو بنشین تا خرد افزون شود
#میرزا_حبیب_روحی (سدۀ ۱۳ و ۱۴)

🫏 در میان این‌همه شاعر که خر را در پایین‌ترین جایگاه ممکن نشانده‌اند،
#ادیب‌الممالک به صورت تلویحی حسرت خر بودن را خورده است:

بیچاره آدمی که گرفتار عقل شد
خوش آن کسی که کره‌خر آمد، الاغ رفت*

*به صورت «خوشبخت آنکه کره‌خر آمد، الاغ رفت» به #ایرج_میرزا منسوب است، ادیب‌الممالک متولد ۱۲۳۹خ و ایرج‌میرزا متولد ۱۲۵۲خ است، نمی‌دانم کدامیک از کشف دیگری بهره برداشته!

🫏در شعری منسوب به خیام با اشاره‌ای به یکی از صُوَر فلکی و یک باور‌ خرافی قدیمی، مردمان، تر و خشک جزو این حیوانات بی‌آزار شمرده شده‌اند:
گاوی‌ست در آسمان و نامش پروین
یک گاوِ دگر نهفته در زیرِ زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو، مشتی خر بین

و چه اشتباه بزرگی!
خر کجا و «آدمیان مردم‌آزار» کجا!

🫏مطلبی دیگر مرتبط با روز جهانی خر:
t.me/pakruh/1123

@andishehsarapub
⭐️چیزی که ممکن است دربارۀ همستر کامبت به شما نگفته باشند
#بهزاد_پاکروح
@andishehsarapub
لطفاً در صورت تمایل به بازنشر این مطلب، آن را بدون تغییر (به‌صورت فوروارد) بازنشر بفرمایید🌹

⭐️گروهی از مردم، نگاهی به بازیگران همستر کامبت دارند شبیه به «نگه کردن عاقل اندر سفیه»!
چون تنها شناختی که از آن دارند «ضربه زدن بی‌خردانه بر صفحۀ موبایل» است،
اما در واقع این را باید به حساب بی‌اطلاعی آن عاقلها گذاشت.

حتی بازیگرانی که این بازی را آغاز کرده اما در آغاز راه و بدون اطلاع از ادامۀ راه و نکات آن باشند نیز ممکن است به خودشان نگاه عاقل اندر سفیه بکنند و حتی مشغول بودن خود به آن را از ترس قضاوت دیگران پنهان نگه دارند.

⭐️همستر، در بازی همستر کامبت، یک شخصیت است که از هیچ آغاز می‌کند و راه موفقیت شغلی و مالی را در پیش می‌گیرد.

سازندگان این بازی با اشراف به نکات مدیریتی و علوم روز مرتبط با مدیریت، مسیر بازی را طوری انتخاب کرده‌اند که می‌تواند ذهن بازیگر را متوجه استفادۀ درست از وقت و فرصت‌ها و لزوم انتخابهای بهتر کند، از مخاطب ده دوازده ساله تا هر سنی؛
البته رسیدن بازیگر به این سطح از نگاه به این بازی، نیاز به مختصری آگاهی هم دارد.
هرچه آگاهی و دقت بازیگر بیشتر باشد، از مسیر این بازی بیشتر می‌آموزد؛
اما بازیگر ممکن است نگاهی سطحی به چند عدد و رقم داشته باشد و بدون کسب آگاهی زیاد نسبت به زندگی واقعی، راه را طی کند، در حالی که توجه به نکات مختلف از جمله خواندن چند کلمه روی هر کارت می‌تواند ذهن او را برای توجه به واقعیهای مشابه در زندگی واقعی بازتر کند.

بازیگر می‌تواند پولش را نگه دارد و تنها با ضربه‌زدن به صفحۀ موبایل، به کندی پول بیشتری را کسب کند،
یا پولش را صرف خرید کارت‌هایی کند که خودشان برای بازیگر پول درمی‌آورند! مثل سرمایه‌گذاری در زندگی واقعی.

بازیگر باید انتخاب کند که از بین انبوهی کارت، هربار به نسبت پولی که به دست آورده کدام را ترجیح دهد.
ممکن است با ۲۰۰۰ سکه بتواند کارتی را بخرد که داشتنش برایش ساعتی ۲۰۰ سکه می‌سازد یعنی ده‌ساعته پول خودش را در می‌آورد و سودده می‌شود یا با ۱۰,۰۰۰ سکه کارتی را بخرد که ساعتی ۵۰۰ سکه می‌سازد و ۲۰ ساعت بعد پول خودش را در آورده.
شاید هم بهتر باشد کمی صبر کند تا پولش بیشتر شود و بتواند کارت بهتری را بخرد!
در مسابقه‌ای بین بازیگران مختلف باید به ریزترین نکات هم توجه شود و برای موفق بودن باید برنامۀ درست داشت.

اگر تنها به این نگاه کند که با خرید هر کارت به قیمت معین، ساعتی چند سکه به دست می‌آورد می‌تواند انتخاب بهتری برای افزایش سکه‌هایش بکند
اما اگر نگاهی به محتوای کارتها هم بیندازد چیز بیشتری برای شناخت زندگی واقعی می‌آموزد.

⭐️همستر از دور به شکل وسیله‌ای برای اتلاف وقت دیده می‌شود اما از نزدیک برای بازیگر هوشمند وسیله‌ای برای نشان دادن ارزش وقت و ارزش درست استفاده کردن از فرصتها و توجه به تعادل و حتی لزوم رعایت ترتیبهاست.
هر روز و ساعتش فرصتی است که ممکن است در روز یا ساعتی دیگر کاملاً یا لااقل تا حدی از دست رفته باشد.
برخی فرصتها که از دست می‌روند فقط خودشان از دست نرفته‌اند! چون پله‌ای از یک تصاعد هستند فرصت فردا را هم کوچک کرده‌اند!
بعضی فرصتها هم در ظاهر همیشه هستند و از دست نمی‌روند اما در واقع اگر به موقع از آنها استفاده کنید، امکان استفاده از فرصتی دیگر را فراهم کرده‌اید.

این درس همستر کامبت هم می‌تواند برای کسانی مفید باشد که «آموختن نکاتی که از قبل معلوم شده خیلی مفیدتر از کوشش و خطا برای کشف دوبارۀ آنهاست!»

⭐️سازندگان بازی در این بین تاکنون منافع خود را داشته‌اند که سبب می‌شود توانایی سوددهی به بازیگران را به دست آورده باشند و به نظر می‌رسد برای افزایش جمعیت مخاطبان خود و حفظ آنها از این توانایی استفاده خواهند کرد لذا به نظر می‌رسد بازیگرانِ موفق همستر کامبت از موفقیت اقتصادی سازندگان این بازی بی‌نصیب نمانند اما نه آنقدر که وقت می‌گذارند!

مهمترین دستاورد سازندگان این بازی، گردآوردن انبوهی مخاطب (تاکنون بیش از صد میلیون نفر) و حفظ پویایی خود بوده است.

⭐️بسیاری از عزیزان چنین نوشته‌ای را زودتر لازم دارند تا با فرستادنش برای دیگران به آنها بگویند کسانی که بازی همستر را آغاز کرده‌اند نه‌تنها کار بی‌خردانه‌ای نمی‌کنند بلکه ممکن است در حال انجام کار مفیدی هم باشند
البته نه آنها که به درآمد مادی این کار دل بسته‌اند! آن هم به شخصیتی که نمی‌دانند کیست و هیچ وعده‌ای هم نداده است! و کاربرانی را مشغول تخیلات خود از درامد این کار کرده است!

ادامه دارد:
@andishehsarapub

هشدارهای ایمنی مهم در مورد همستر:
t.me/andishehsarapub/13253
t.me/andishehsarapub/13230
t.me/andishehsarapub/13251

💥لینک آغاز بازی همستر کامبت:
https://t.me/hamsteR_kombat_bot/start?startapp=kentId161075927