به واقع ارزش جان آدمی را چه قدر فهم می کنیم؟
یادداشت امیر پوریا بعد از جان باختن ِ دختر آبی
صبح امروز، در فاصلهٔ بین هجدهم و نوزدهم شهریور ۹۸ خورشیدی، معادل تاسوعا و عاشورای سال ِ نمی دانم چندم قمری، خانم #سحر_خدایاری یا #دختر_آبی در بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری جان خود از دست داد. او را پیش از ورود به #استادیوم_آزادی برای تماشای بازی #استقلال_العین در اسفند نود و هفت دستگیر کرده بودند و وقتی با حکم باورنکردنی شش ماه حبس مواجه شد، در مقابل دادسرا خودسوزی کرد و بعد از سوختگی نود درصد، کمتر از یک هفته زنده ماند. مرگ او در ساعات آغازین روزی رقم خورد که بعد از ظهر آن بناست #تیم_ملی فوتبال ایران اولین بازی خود در مقدماتی جام جهانی بعدی را در مقابل هنگ کنگ برگزار کند
.
بازی در تهران نیست. اما اگر بود، در نسبت با سیاهپوشی همگانی همان استادیوم تک-جنسیتی در بازی ایران-کره جنوبی تاسوعای سه سال پیش، چه میزان برای جان آدمی، قدر قائل بودیم و بودند؟ حاضر و هماهنگ بودیم که به استادیوم نرویم؟ اگر تعدادی باز می رفتند، شعارهایی رسا و گویا در باب این حادثه و حقارت #ممنوعیت_ورود_زنان_به_استادیوم سر می دادند؟ حجم اش را به حدی می رساندند که تلویزیون نداند با آمبیانس صوتی ورزشگاه چه کند؟
.
مهر نود و پنج، رسانههای رسمی و فدراسیون فوتبال و سازمان #صدا_و_سیما خود و ما را هلاک کردند که اگر گل زدیم، شادمانی موقوف. امروز اما بی شک جلسات توجیهی و تذکرات حضوری و تلفنی به بازیکنان تیم ملی و گزارشگران و مجریان تلویزیونی، دایر بر این است که با هیچ حرکت و کلمه ای به این مصیبت تلخ و جانسوز، اشاره ای نکنند. بدون حضور #عادل_فردوسى_پور و #مزدک_میرزایی البته نیاز چندانی به این تذکرات نبود و خود به خود احتمال اشارهای درست و جسورانه، به سمت صفر میل می کرد. ولی بازی های بعدی در تهران در راه اند. می توانیم ببینیم و نشان دهیم ارزش جان آدمی را چه اندازه فهم می کنیم
.
هیچ شعار و تحریم و اعتراضی، با تمام ضرورت اش نخواهد توانست ذره ای از تلخی سرنوشت دختر آبی بکاهد. سرنوشتی که در پی صدور حکم عجیب و غیرانسانی زندانی شدن او رقم خورد. این از غرایب رفتار نهادهای رسمی ماست که کاری می کنند تا ساده ترین علایق آدم ها به عمل مبارزاتی تعبیر یا تبدیل شود؛ از میل به حضور در استادیوم تا پریدن از آتش در #چهارشنبه_سوری تا شادی بعد از گل!
@amiropouria
یادداشت امیر پوریا بعد از جان باختن ِ دختر آبی
صبح امروز، در فاصلهٔ بین هجدهم و نوزدهم شهریور ۹۸ خورشیدی، معادل تاسوعا و عاشورای سال ِ نمی دانم چندم قمری، خانم #سحر_خدایاری یا #دختر_آبی در بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری جان خود از دست داد. او را پیش از ورود به #استادیوم_آزادی برای تماشای بازی #استقلال_العین در اسفند نود و هفت دستگیر کرده بودند و وقتی با حکم باورنکردنی شش ماه حبس مواجه شد، در مقابل دادسرا خودسوزی کرد و بعد از سوختگی نود درصد، کمتر از یک هفته زنده ماند. مرگ او در ساعات آغازین روزی رقم خورد که بعد از ظهر آن بناست #تیم_ملی فوتبال ایران اولین بازی خود در مقدماتی جام جهانی بعدی را در مقابل هنگ کنگ برگزار کند
.
بازی در تهران نیست. اما اگر بود، در نسبت با سیاهپوشی همگانی همان استادیوم تک-جنسیتی در بازی ایران-کره جنوبی تاسوعای سه سال پیش، چه میزان برای جان آدمی، قدر قائل بودیم و بودند؟ حاضر و هماهنگ بودیم که به استادیوم نرویم؟ اگر تعدادی باز می رفتند، شعارهایی رسا و گویا در باب این حادثه و حقارت #ممنوعیت_ورود_زنان_به_استادیوم سر می دادند؟ حجم اش را به حدی می رساندند که تلویزیون نداند با آمبیانس صوتی ورزشگاه چه کند؟
.
مهر نود و پنج، رسانههای رسمی و فدراسیون فوتبال و سازمان #صدا_و_سیما خود و ما را هلاک کردند که اگر گل زدیم، شادمانی موقوف. امروز اما بی شک جلسات توجیهی و تذکرات حضوری و تلفنی به بازیکنان تیم ملی و گزارشگران و مجریان تلویزیونی، دایر بر این است که با هیچ حرکت و کلمه ای به این مصیبت تلخ و جانسوز، اشاره ای نکنند. بدون حضور #عادل_فردوسى_پور و #مزدک_میرزایی البته نیاز چندانی به این تذکرات نبود و خود به خود احتمال اشارهای درست و جسورانه، به سمت صفر میل می کرد. ولی بازی های بعدی در تهران در راه اند. می توانیم ببینیم و نشان دهیم ارزش جان آدمی را چه اندازه فهم می کنیم
.
هیچ شعار و تحریم و اعتراضی، با تمام ضرورت اش نخواهد توانست ذره ای از تلخی سرنوشت دختر آبی بکاهد. سرنوشتی که در پی صدور حکم عجیب و غیرانسانی زندانی شدن او رقم خورد. این از غرایب رفتار نهادهای رسمی ماست که کاری می کنند تا ساده ترین علایق آدم ها به عمل مبارزاتی تعبیر یا تبدیل شود؛ از میل به حضور در استادیوم تا پریدن از آتش در #چهارشنبه_سوری تا شادی بعد از گل!
@amiropouria
اینهایی که از نبود #عادل_فردوسى_پور بهرهمندند و بهطور تصنعی ادای احترام به او را درمیآورند، حتی وقتی میخواهند مثل او حس صمیمیت در هواداری از تیم ایرانی خلق کنند، حرف و لحنشان عصبیکننده است. مثل #محمدرضا_احمدی که امروز موقع پنالتی دادن احمقانهٔ مهدی شیری میگفت: «آخه این چه کاری بود کردی، قربون تو برم من؟»! یا آخر بازی در توصیف حرکت داور: «واسه من به ساعتش نگاه میکنه»! تصور میکنند با این طنز باجناقوار، هیجان و طرفداری را به نقطهای میرسانند که عادل با مثلاً «چه قدر خوبیم ما» میرساند؛ تا مردم حس کنند چه خوب که گزارشگر دارد درست همان حس ما را وصف میکند. طبعاً این اعتماد عاطفی مخاطب، به هر کسی تعلق نمیگیرد و تصنع و ریاکاری و گوشت-تلخی هم موانع اصلیاش هستند.
پینوشت: امشب در برنامهٔ «۶٠ دقیقه» #بی_بی_سی_فارسی دربارهٔ ماجرای رفتار حذفی #سازمان_صدا_و_سیما و گزارش فردوسیپور در لایو اینستاگرامی کنفدراسیون فوتبال آسیا چند دقیقهای حرف خواهم زد
@amiropouria
پینوشت: امشب در برنامهٔ «۶٠ دقیقه» #بی_بی_سی_فارسی دربارهٔ ماجرای رفتار حذفی #سازمان_صدا_و_سیما و گزارش فردوسیپور در لایو اینستاگرامی کنفدراسیون فوتبال آسیا چند دقیقهای حرف خواهم زد
@amiropouria