مطهری و بیغش و بت چینی!
علی مطهری در توئیتر نوشته است: "مایه سرشکستگی برای جمهوری اسلامی است که آمریکا به رفتار چین در اردوگاههای اجباری همراه با شکنجه مسلمانان منطقه سین کیانگ برای محو کامل فرهنگ اسلامی از آن منطقه اعتراض میکند، اما ایران به خاطر نیاز اقتصادی مهر سکوت بر لب زده است. مسلمان چینی فرقی با مسلمان یمنی یا فلسطینی ندارد."
بعد محمود احمدی بیغش نمایندۀ مجلس یازدهم از شازند اراک که اخیراً از واگذاری جزایر خلیج فارس به چین خبر داده و سپس اظهارات خود را تکذیب کرده بود، در پاسخ به مطهری در صحن علنی مجلس چنین گفته است:
" اخیراً شاهد برخی موضعگیریهای نسنجیده و فاقد هرگونه اعتبار و استناد از سوی بعضی از سیاسیون بیخاصیت و همیشه طلبکار از جمله فردی که خود سابقه نمایندگی دارد در خصوص مسلمانان منطقه سین کیانگ چین هستیم که تحقیقات نشان میدهد نه تنها این اظهارات سخیف و ضد امنیت ملی صحت ندارد بلکه دهها میلیون مسلمان چین با دولت کار میکنند و دولت با مسلمانان مشکلی ندارند و قیاس آن با مسلمانان فلسطین یک فتنه غربگرایانه است و این اظهارات در راستای استمرار خط فکری نفاقبرانگیز این جریان بیخاصیت و پرمدعا برای تحت تاثیر قرار دادن روابط مناسب ایران و چین صورت میگیرد. اینجانب از منتقدان جدی پنهانکاری وزارت امور خارجه در بعضی از مسائل هستم، اما به هیچوجه اظهارات مداخلهجویانه جریان انحرافی اصلاحات و رهبران دچار توهم سیاسی این جریان پرهزینه را علیه منافع ملی برنمیتابم و از این تریبون از دادستان محترم کل کشور میخواهم ملاحظات را کنار گذاشته و با امثال این ذهنهای بیمار با قاطعیت و شدت برخورد کند."
خب، حالا وسط این معرکه، ما باید گریبان که را بگیریم؟ به نظرم گریبان همین سعید لیلاز را که این روزها دوره افتاده و جا به جا در دفاع از توافقنامۀ 25 سالۀ با چین و حمله به منتقدان آن، مصاحبه میکند!
محض اطلاع سعید آقا باید تأکید کرد که آن دسته از کسانی که از موضع استقلال ملی و منافع عمومی کشور از توافق 25 ساله با چین نگراناند، نگرانیشان از تجارت و داد و ستد با چین و یا سرمایهگذاری آن کشور در ایران نیست، بلکه نگران تبدیل چین به "تابویی مقدس" در سیاست ایران هستند به طوری که اگر فرزند "ایدئولوگ" نظام جمهوری اسلامی نیز به رهبران حزب کمونیست چین بگوید بالای چشمشان ابروست، نمایندۀ مجلس خواستار برخورد قاطع و شدید دادستان کل کشور با او شود!
با این وضعی که پیش میرود بیم دارم روزی مولانا را هم از گور بیرون کشند و او را به تازیانه ببندند که چرا در "قصۀ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری" چینیان را بازندۀ مسابقه دانسته است!
ظاهراً بیدلیل نبوده که حافظ از دست آن بت چینی در فغان بوده است:
بت چینی عدوی دین و دلهاست
خداوندا دل و دینام نگه دار!
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#احمدی_بیغش
#توافق_25_ساله_با_چین
#سعید_لیلاز
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
علی مطهری در توئیتر نوشته است: "مایه سرشکستگی برای جمهوری اسلامی است که آمریکا به رفتار چین در اردوگاههای اجباری همراه با شکنجه مسلمانان منطقه سین کیانگ برای محو کامل فرهنگ اسلامی از آن منطقه اعتراض میکند، اما ایران به خاطر نیاز اقتصادی مهر سکوت بر لب زده است. مسلمان چینی فرقی با مسلمان یمنی یا فلسطینی ندارد."
بعد محمود احمدی بیغش نمایندۀ مجلس یازدهم از شازند اراک که اخیراً از واگذاری جزایر خلیج فارس به چین خبر داده و سپس اظهارات خود را تکذیب کرده بود، در پاسخ به مطهری در صحن علنی مجلس چنین گفته است:
" اخیراً شاهد برخی موضعگیریهای نسنجیده و فاقد هرگونه اعتبار و استناد از سوی بعضی از سیاسیون بیخاصیت و همیشه طلبکار از جمله فردی که خود سابقه نمایندگی دارد در خصوص مسلمانان منطقه سین کیانگ چین هستیم که تحقیقات نشان میدهد نه تنها این اظهارات سخیف و ضد امنیت ملی صحت ندارد بلکه دهها میلیون مسلمان چین با دولت کار میکنند و دولت با مسلمانان مشکلی ندارند و قیاس آن با مسلمانان فلسطین یک فتنه غربگرایانه است و این اظهارات در راستای استمرار خط فکری نفاقبرانگیز این جریان بیخاصیت و پرمدعا برای تحت تاثیر قرار دادن روابط مناسب ایران و چین صورت میگیرد. اینجانب از منتقدان جدی پنهانکاری وزارت امور خارجه در بعضی از مسائل هستم، اما به هیچوجه اظهارات مداخلهجویانه جریان انحرافی اصلاحات و رهبران دچار توهم سیاسی این جریان پرهزینه را علیه منافع ملی برنمیتابم و از این تریبون از دادستان محترم کل کشور میخواهم ملاحظات را کنار گذاشته و با امثال این ذهنهای بیمار با قاطعیت و شدت برخورد کند."
خب، حالا وسط این معرکه، ما باید گریبان که را بگیریم؟ به نظرم گریبان همین سعید لیلاز را که این روزها دوره افتاده و جا به جا در دفاع از توافقنامۀ 25 سالۀ با چین و حمله به منتقدان آن، مصاحبه میکند!
محض اطلاع سعید آقا باید تأکید کرد که آن دسته از کسانی که از موضع استقلال ملی و منافع عمومی کشور از توافق 25 ساله با چین نگراناند، نگرانیشان از تجارت و داد و ستد با چین و یا سرمایهگذاری آن کشور در ایران نیست، بلکه نگران تبدیل چین به "تابویی مقدس" در سیاست ایران هستند به طوری که اگر فرزند "ایدئولوگ" نظام جمهوری اسلامی نیز به رهبران حزب کمونیست چین بگوید بالای چشمشان ابروست، نمایندۀ مجلس خواستار برخورد قاطع و شدید دادستان کل کشور با او شود!
با این وضعی که پیش میرود بیم دارم روزی مولانا را هم از گور بیرون کشند و او را به تازیانه ببندند که چرا در "قصۀ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورتگری" چینیان را بازندۀ مسابقه دانسته است!
ظاهراً بیدلیل نبوده که حافظ از دست آن بت چینی در فغان بوده است:
بت چینی عدوی دین و دلهاست
خداوندا دل و دینام نگه دار!
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#احمدی_بیغش
#توافق_25_ساله_با_چین
#سعید_لیلاز
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مشکلتان با کیست؟
فرض کنیم قرار باشد جمهوری اسلامی تا تاریخ مشخصی مثلاً تا یک هفتۀ آینده "انتقام" ترور محسن فخریزاده را از اسرائیل یا هر کشور و سازمان دیگری که پشت عملیات ترور بوده است، بگیرد.
چه افراد یا نهادهایی در این باره باید تصمیم قطعی و لازمالاجرا را بگیرند و چه افراد و نهادهایی باید آن تصمیم را عملیاتی و اجرایی کنند؟
هر که باشد قطعاً علی مطهری یا مصطفی تاجزاده یا فردی مانند آنها در خارج از حوزۀ قدرت نیست که به دلیل درخواستشان برای خویشتنداری، لازم باشد هدف حملۀ برخی محافل تندرو اصوگرا قرار گیرند!
بنابراین، معلوم نیست این محافل تندرو با کی سرِ جنگ دارند؟ تصمیمگیر کسان دیگر و مجری هم کسان دیگر! اگر از عملکردشان ناراضی هستید به همانها حمله کنید، این وسط حمله به شهروندان بدون قدرت و مسئولیت چه افتخار و ارزش و اهمیت و اثری دارد و نشانۀ کدام شجاعت و نترسی و بیباکی است؟
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#تاجزاده
#انتقام
#فخری_زاده
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
فرض کنیم قرار باشد جمهوری اسلامی تا تاریخ مشخصی مثلاً تا یک هفتۀ آینده "انتقام" ترور محسن فخریزاده را از اسرائیل یا هر کشور و سازمان دیگری که پشت عملیات ترور بوده است، بگیرد.
چه افراد یا نهادهایی در این باره باید تصمیم قطعی و لازمالاجرا را بگیرند و چه افراد و نهادهایی باید آن تصمیم را عملیاتی و اجرایی کنند؟
هر که باشد قطعاً علی مطهری یا مصطفی تاجزاده یا فردی مانند آنها در خارج از حوزۀ قدرت نیست که به دلیل درخواستشان برای خویشتنداری، لازم باشد هدف حملۀ برخی محافل تندرو اصوگرا قرار گیرند!
بنابراین، معلوم نیست این محافل تندرو با کی سرِ جنگ دارند؟ تصمیمگیر کسان دیگر و مجری هم کسان دیگر! اگر از عملکردشان ناراضی هستید به همانها حمله کنید، این وسط حمله به شهروندان بدون قدرت و مسئولیت چه افتخار و ارزش و اهمیت و اثری دارد و نشانۀ کدام شجاعت و نترسی و بیباکی است؟
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#تاجزاده
#انتقام
#فخری_زاده
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
درست و نادرستِ نظر علی مطهری!
دکتر علی مطهری در چند ماهۀ اخیر بارها بر این نکته تأکید کرده است که اگر تندروهای اصولگرا با فتح پاستور قدرت را کاملاً به قبضۀ خود در آورند، دیگر نه فقط با تصویب لوایح مربوط به اف.ای.تی.اف و توافقنامۀ برجام مخالفت نمیکنند بلکه در حهت عادیسازی رابطه با آمریکا نیز گام برمیدارند.
آقای مطهری چنین اتفاقی را منجر به رفع تحرمها و گشایش اقتصادی در کشور میداند اما در عین حال نگران آن است که قدرت یکپارچۀ اصولگرایان، فضای سیاسی و فرهنگی کشور را بیش از این مسدود و اقدامات سرکوبگرانه را تشدید کند.
اگر آقای مطهری نسبت به بخش نخست حرف خود مطمئن باشد، به نظرم بخش دوم سخن او چندان محلی از اعراب پیدا نخواهد کرد!
در حقیقت من هم حضور اصولگرایان در پاستور را تسهیلکنندۀ آغاز عادیسازی رابطه با آمریکا میدانم اما تا حدودی به خلاف نظر علی مطهری نسبت به انجام این کار صد در صد مطمئن نیستم. با این حال، اگر در این مورد حق با آقای مطهری باشد، دیگر نباید نسبت به بستهتر شدن فضای جامعه پس از عادیسازی احتمالی چندان نگران بود، چرا که آرایش نیروهای سیاسی در ایران به محضِ آغاز روند عادیسازی احتمالی، از بنیاد دگرگون خواهد شد.
فرض آقای مطهری ظاهراً این است که میتوان با حفظ همین آرایش سیاسی کنونی و نوع توازن قوای داخلی، عادیسازی رابطه با آمریکا را هم به سرانجام رساند، در حالی که به نظر من این غیرممکن است!
در واقع، اصولگرایان به قصد به حاشیه راندن و یا حذف اصلاحطلبان از حیطۀ قدرت در دو دهۀ گذشته، نوعی ایدئولوژی برای خود سامان داده و در بین حامیان و هواداران خود ترویج کردهاند که اساس آن بر مخالفت دائمی با رابطه با آمریکا و تبعات آن استوار است. گرچه این ایدئولوژی به نظر من بر مبنای منافع سیاسی مشخص و زودگذری شکل گرفته، اما به منظور جلب وفاداری حامیان و بسیج سیاسی آنها، تحت عنوان "دفاع از ارزشها" درقالب امری ابدی و ازلی و غیر قابل انعطاف تبلیغ و ترویج شده است.
از این جهت، هرگونه تلاش برای عادیسازی رابطه با آمریکا از سوی تندروهای اصولگرا، به معنای تجدیدنظر مبنایی در این ایدئولوژی است؛ اما چنین تجدیدنظری در درجۀ نخست، هواداران یا اصطلاحاً پایگاه اجتماعی آنان را با بحران هویت روبرو میکند. به عبارت دیگر، پس از اعلام رسمی سیاست عادیسازی، هواداران یا باید به دفاع از این سیاست برخیزند که در این صورت، عملاً جایگاه ایدئولوژیک و سیاسی آنها در جامعه تغییر میکند و به نیروهایی مانند برخی از حامیان اعتدالگرایان و اصلاحطلبان شبیه میشوند و یا اینکه در برابر چرخش ایدئولوژیک نمایندگان سیاسی خود ایستادگی کرده و نسبت به سیاست جدید تمرد کنند که در آن صورت، به ناچار به حاشیه رفته و یا به فرضِ اصرار بر رفتار خود، مورد فشار و تهدید قرار میگیرند.
با حذف یا به حاشیه رفتن بخشی از پایگاه اجتماعی اصولگرایان، نیاز آنها به یارگیری از دیگر نیروهای اجتماعی جنبۀ حیاتی به خود میگیرد. چنین نیروهایی طبعاً باید حامی عادیسازی رابطه با آمریکا و پیامدهای مختلف آن باشند که عمدتاً در بین اعتدالگرایان و اصلاحطلبان یافت میشوند. کوشش در جهت جذب این پایگاه اجتماعی به نوبۀ خود نیازمند حمایت از مطالبات سیاسی آنان است و طرح این مطالبات از زبان اصولگرایان هم یعنی همان اتفاقی که از آن به عنوان "استحاله" یاد میشود!
این در حالی است که طرف مقابل ماجرا یعنی دنیای غرب نیز هیچ علاقهای به عادیسازی رابطه و رفع تحریمهای اقتصادی به بهای بستهتر شدن فضای سیاسی و فرهنگی ایران ندارد.
میدانم که در ایران هنوز بسیاری از روشنفکران، دنیای غرب را موجودی امپریالیستی میدانند که روابط خود را با دیگر کشورهای جهان، فقط بر مبنای کسب منافع مادی و سود اقتصادی تنظیم میکند و هیچ دغدغۀ دیگری ندارد. از نگاه من، چنین تصوری حداقل بسیار اغراقآمیز است اما اگر آن را هم مبنای تحلیل قرار دهیم، "منافع غرب" با چنان ابعاد پیچیدۀ فرهنگی تداخل یافته است که حتی منافع مادی آن هم با رعایت سطحی از آزادیهای سیاسی و فرهنگی در جهان تأمین میشود!
برای نمونه، عربستان کشوری است که رابطۀ اقتصادی و سیاسی و امنیتی نزدیکی با جهان غرب دارد و منافع آنان را به رسمیت میشناسد. اما وقتی همین عربستان در جریان ربایش جمال قاشقچی سبب قتل او شد، جامعۀ غربی یکپارچه علیه آن به شدیدترین وجه موضع گرفت! چرا؟ چون در تعیین سیاست غرب، مجموعهای از زنجیرۀ عظیمی از نهادهای مدنی و مجامع روشنفکری و سازمانهای حقوق بشری و بنگاههای رسانهای و افکار عمومی و هزاران امردیگر نیز نقش بازی میکنند.
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#رابطه_با_آمریکا
#اصولگرایان
#جمال_قاشقچی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دکتر علی مطهری در چند ماهۀ اخیر بارها بر این نکته تأکید کرده است که اگر تندروهای اصولگرا با فتح پاستور قدرت را کاملاً به قبضۀ خود در آورند، دیگر نه فقط با تصویب لوایح مربوط به اف.ای.تی.اف و توافقنامۀ برجام مخالفت نمیکنند بلکه در حهت عادیسازی رابطه با آمریکا نیز گام برمیدارند.
آقای مطهری چنین اتفاقی را منجر به رفع تحرمها و گشایش اقتصادی در کشور میداند اما در عین حال نگران آن است که قدرت یکپارچۀ اصولگرایان، فضای سیاسی و فرهنگی کشور را بیش از این مسدود و اقدامات سرکوبگرانه را تشدید کند.
اگر آقای مطهری نسبت به بخش نخست حرف خود مطمئن باشد، به نظرم بخش دوم سخن او چندان محلی از اعراب پیدا نخواهد کرد!
در حقیقت من هم حضور اصولگرایان در پاستور را تسهیلکنندۀ آغاز عادیسازی رابطه با آمریکا میدانم اما تا حدودی به خلاف نظر علی مطهری نسبت به انجام این کار صد در صد مطمئن نیستم. با این حال، اگر در این مورد حق با آقای مطهری باشد، دیگر نباید نسبت به بستهتر شدن فضای جامعه پس از عادیسازی احتمالی چندان نگران بود، چرا که آرایش نیروهای سیاسی در ایران به محضِ آغاز روند عادیسازی احتمالی، از بنیاد دگرگون خواهد شد.
فرض آقای مطهری ظاهراً این است که میتوان با حفظ همین آرایش سیاسی کنونی و نوع توازن قوای داخلی، عادیسازی رابطه با آمریکا را هم به سرانجام رساند، در حالی که به نظر من این غیرممکن است!
در واقع، اصولگرایان به قصد به حاشیه راندن و یا حذف اصلاحطلبان از حیطۀ قدرت در دو دهۀ گذشته، نوعی ایدئولوژی برای خود سامان داده و در بین حامیان و هواداران خود ترویج کردهاند که اساس آن بر مخالفت دائمی با رابطه با آمریکا و تبعات آن استوار است. گرچه این ایدئولوژی به نظر من بر مبنای منافع سیاسی مشخص و زودگذری شکل گرفته، اما به منظور جلب وفاداری حامیان و بسیج سیاسی آنها، تحت عنوان "دفاع از ارزشها" درقالب امری ابدی و ازلی و غیر قابل انعطاف تبلیغ و ترویج شده است.
از این جهت، هرگونه تلاش برای عادیسازی رابطه با آمریکا از سوی تندروهای اصولگرا، به معنای تجدیدنظر مبنایی در این ایدئولوژی است؛ اما چنین تجدیدنظری در درجۀ نخست، هواداران یا اصطلاحاً پایگاه اجتماعی آنان را با بحران هویت روبرو میکند. به عبارت دیگر، پس از اعلام رسمی سیاست عادیسازی، هواداران یا باید به دفاع از این سیاست برخیزند که در این صورت، عملاً جایگاه ایدئولوژیک و سیاسی آنها در جامعه تغییر میکند و به نیروهایی مانند برخی از حامیان اعتدالگرایان و اصلاحطلبان شبیه میشوند و یا اینکه در برابر چرخش ایدئولوژیک نمایندگان سیاسی خود ایستادگی کرده و نسبت به سیاست جدید تمرد کنند که در آن صورت، به ناچار به حاشیه رفته و یا به فرضِ اصرار بر رفتار خود، مورد فشار و تهدید قرار میگیرند.
با حذف یا به حاشیه رفتن بخشی از پایگاه اجتماعی اصولگرایان، نیاز آنها به یارگیری از دیگر نیروهای اجتماعی جنبۀ حیاتی به خود میگیرد. چنین نیروهایی طبعاً باید حامی عادیسازی رابطه با آمریکا و پیامدهای مختلف آن باشند که عمدتاً در بین اعتدالگرایان و اصلاحطلبان یافت میشوند. کوشش در جهت جذب این پایگاه اجتماعی به نوبۀ خود نیازمند حمایت از مطالبات سیاسی آنان است و طرح این مطالبات از زبان اصولگرایان هم یعنی همان اتفاقی که از آن به عنوان "استحاله" یاد میشود!
این در حالی است که طرف مقابل ماجرا یعنی دنیای غرب نیز هیچ علاقهای به عادیسازی رابطه و رفع تحریمهای اقتصادی به بهای بستهتر شدن فضای سیاسی و فرهنگی ایران ندارد.
میدانم که در ایران هنوز بسیاری از روشنفکران، دنیای غرب را موجودی امپریالیستی میدانند که روابط خود را با دیگر کشورهای جهان، فقط بر مبنای کسب منافع مادی و سود اقتصادی تنظیم میکند و هیچ دغدغۀ دیگری ندارد. از نگاه من، چنین تصوری حداقل بسیار اغراقآمیز است اما اگر آن را هم مبنای تحلیل قرار دهیم، "منافع غرب" با چنان ابعاد پیچیدۀ فرهنگی تداخل یافته است که حتی منافع مادی آن هم با رعایت سطحی از آزادیهای سیاسی و فرهنگی در جهان تأمین میشود!
برای نمونه، عربستان کشوری است که رابطۀ اقتصادی و سیاسی و امنیتی نزدیکی با جهان غرب دارد و منافع آنان را به رسمیت میشناسد. اما وقتی همین عربستان در جریان ربایش جمال قاشقچی سبب قتل او شد، جامعۀ غربی یکپارچه علیه آن به شدیدترین وجه موضع گرفت! چرا؟ چون در تعیین سیاست غرب، مجموعهای از زنجیرۀ عظیمی از نهادهای مدنی و مجامع روشنفکری و سازمانهای حقوق بشری و بنگاههای رسانهای و افکار عمومی و هزاران امردیگر نیز نقش بازی میکنند.
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#رابطه_با_آمریکا
#اصولگرایان
#جمال_قاشقچی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دلیل؟
علی مطهری پس از اعلام نامزدی خود برای ریاست جمهوری گفته است: "با شورای نگهبان رایزنی نداشتهام؛ اما دلیلی برای رد صلاحیت خود نمیبینم"!
از آقای مطهری باید پرسید؛ اینکه شورای نگهبان صلاحیت وی را برای نامزدی درانتخابات مجلس یازدهم رد کرد، آیا دلیلی داشت؟ اگر دلیلی داشت که آن دلیل در انتخابات ریاست جمهوری هم با غلاظ و شداد پا برجاست و اگر دلیلی نداشت که نداشت، پس فقدان و نبود دلیل به چه کار او میآید؟
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#انتخابات_1400
#شورای_نگهبان
#رد_صلاحیت
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
علی مطهری پس از اعلام نامزدی خود برای ریاست جمهوری گفته است: "با شورای نگهبان رایزنی نداشتهام؛ اما دلیلی برای رد صلاحیت خود نمیبینم"!
از آقای مطهری باید پرسید؛ اینکه شورای نگهبان صلاحیت وی را برای نامزدی درانتخابات مجلس یازدهم رد کرد، آیا دلیلی داشت؟ اگر دلیلی داشت که آن دلیل در انتخابات ریاست جمهوری هم با غلاظ و شداد پا برجاست و اگر دلیلی نداشت که نداشت، پس فقدان و نبود دلیل به چه کار او میآید؟
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#انتخابات_1400
#شورای_نگهبان
#رد_صلاحیت
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
علی مطهری و آدم سالم!
با تعریفی که علی مطهری از "انسان سالم به لحاظِ جنسی" در سخنان اخیر خود به دست داده است، قاعدتاً سالمترین شخصیتهای تاریخ ایران را باید شاه سلطان حسین صفوی و فتحعلی شاه قاجار و امثال آنان در اقشار و طبقات دیگر دانست!
آقای مطهری با این قبیل سخنان قصد جذب رأی کدام قشر اجتماعی را دارد؟ آنان که این قبیل حرفهای او را میپسندند، مواضع سیاسی او را رد میکنند و کسانی هم که مواضع سیاسی او را تأیید میکنند این نوع سخنان را برنمیتابند!
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#اخلاق_جنسی
#سلطان_حسین
#فتحعلی_شاه_قاجار
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
با تعریفی که علی مطهری از "انسان سالم به لحاظِ جنسی" در سخنان اخیر خود به دست داده است، قاعدتاً سالمترین شخصیتهای تاریخ ایران را باید شاه سلطان حسین صفوی و فتحعلی شاه قاجار و امثال آنان در اقشار و طبقات دیگر دانست!
آقای مطهری با این قبیل سخنان قصد جذب رأی کدام قشر اجتماعی را دارد؟ آنان که این قبیل حرفهای او را میپسندند، مواضع سیاسی او را رد میکنند و کسانی هم که مواضع سیاسی او را تأیید میکنند این نوع سخنان را برنمیتابند!
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#اخلاق_جنسی
#سلطان_حسین
#فتحعلی_شاه_قاجار
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دردسرِ استصواب!
علی مطهری گفته است؛ اگر شورای نگهبان کاسۀ داغتر از آش نشود، رد صلاحیت او اتفاق نخواهد افتاد.
به نظرم آقای مطهری در استفاده از ضربالمثل فوق، مسامحه کرده است، چون شورای نگهبان خودش حکم آش را دارد نه کاسهای که بخواهد از آن داغتر باشد!
به هر حال، من کمترین شانسی برای عبور چهرههایی چون مصطفی تاجزاده، علی مطهری، محمود صادقی، محمود احمدینژاد و امثال آنها از صافی شورای نگهبان نمیبینم، با این حال، شمار نامزدهای اصطلاحاً موجّهِ هر دو جناح، چنان در حال افزایش است که نمیدانم شورای نگهبان با چه ملاک و معیار و توجیهی میخواهد تعداد بسیاری از آنها را رد صلاحیت کند به طوری که مثلاً کاندیداهای نهایی به عدد چهار یا شش یا هشت یا حتی ده نفر محدود شود.
در چنین وضعی، شورای نگهبان یا باید تیغ استصواب را در چنان حدی تیز کند که بسیاری از چهرههای به اصطلاح موجّه و مورد قبول نظام نیز از دمِ آن جان سالم به در نبرند که این طبعاً ناخشنودی و اعتراض آنها را در پی خواهد داشت و یا همۀ آنان را تأیید صلاحیت کند که در آن صورت، صحنۀ انتخابات چنان شلوغ و گیج کننده خواهد شد که برای یک فرد عادی مشخص نشود، چی به چی است!
به هر حال برگزاری انتخاباتِ متکی بر نظارت استصوابی و بدون وجود نظامِ حزبی معتبر از این نوع دردسرها هم دارد!
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#تاجزاده
#محمود_صادقی
#احمدی_نژاد
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
علی مطهری گفته است؛ اگر شورای نگهبان کاسۀ داغتر از آش نشود، رد صلاحیت او اتفاق نخواهد افتاد.
به نظرم آقای مطهری در استفاده از ضربالمثل فوق، مسامحه کرده است، چون شورای نگهبان خودش حکم آش را دارد نه کاسهای که بخواهد از آن داغتر باشد!
به هر حال، من کمترین شانسی برای عبور چهرههایی چون مصطفی تاجزاده، علی مطهری، محمود صادقی، محمود احمدینژاد و امثال آنها از صافی شورای نگهبان نمیبینم، با این حال، شمار نامزدهای اصطلاحاً موجّهِ هر دو جناح، چنان در حال افزایش است که نمیدانم شورای نگهبان با چه ملاک و معیار و توجیهی میخواهد تعداد بسیاری از آنها را رد صلاحیت کند به طوری که مثلاً کاندیداهای نهایی به عدد چهار یا شش یا هشت یا حتی ده نفر محدود شود.
در چنین وضعی، شورای نگهبان یا باید تیغ استصواب را در چنان حدی تیز کند که بسیاری از چهرههای به اصطلاح موجّه و مورد قبول نظام نیز از دمِ آن جان سالم به در نبرند که این طبعاً ناخشنودی و اعتراض آنها را در پی خواهد داشت و یا همۀ آنان را تأیید صلاحیت کند که در آن صورت، صحنۀ انتخابات چنان شلوغ و گیج کننده خواهد شد که برای یک فرد عادی مشخص نشود، چی به چی است!
به هر حال برگزاری انتخاباتِ متکی بر نظارت استصوابی و بدون وجود نظامِ حزبی معتبر از این نوع دردسرها هم دارد!
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#تاجزاده
#محمود_صادقی
#احمدی_نژاد
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
آب در هاون!
علی مطهری در واکنش به حادثه قتل فجیعِ افسر پلیس شیرازی و زن جوان اهوازی نوشته است: "باید هر دو جانی و هر دو حیوان آدمنما حداکثر ظرف یک هفته در ملأ عام به دار آویخته شوند."
ما ایرانیها آب در هاون میکوبیم؟ یا میریسیم و بعد پنبه میکنیم؟ یا دور سر خودمان میچرخیم؟
معلوم هست اصلاً چه کار میکنیم؟
سالها میکوشیم تا حکومت را متقاعد کنیم که دار زدن مجرمان و جانیان در ملأعام، مانع اشاعۀ خشونت نمیشود، بلکه آن را عادی میکند! اما همین که جنایتی فجیع در جامعه رخ میدهد، نخستین پیشنهادمان دار زدن در ملأعام میشود! سالها تلاش میکنیم تا حکمرانان و مردم را اقناع کنیم که مجرم و قاتل و جانی هم حقی دارند و نباید خارج از ضوابط قانونی برخوردی با آنان صورت گیرد، اما همین که جانی یا قاتلی به دلیل نوع جنایتش اسم بلند میکند، او را حیوان آدمنما نامیده و خواهان دار زدن فوری و بلادرنگ وی میشویم!
مولی علی پس از ضربت شمشیر ابن ملجم در بستر بیماری در بارۀ ضارب خود چنین وصیت میکند:«اى فرزندان عبدالمطّلب! نكند بعد از من، فریاد برآورید که امیرمؤمنان کشته شد و با این بهانه در خون مسلمانان فرو رويد. آگاه باشيد جز قاتل من را به سبب قتل من نكشيد، هرگاه من از اين ضربت از دنيا چشم پوشيدم، او را تنها يك ضربت بزنيد تا يك ضربت در برابر يك ضربت باشد، اگر زنده بمانم، ولىّ خون خويشم و اگر از دنيا رفتم فنا ميعاد من است و اگر عفو كنم، عفو براى من موجب قرب به خدا و براى شما حسنه و نيكى در نزد خداست؛ بنابراين عفو كنيد، آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟ او را مثله نكنيد كه من از پيامبر شنيدم كه از مثله كردن بپرهيزيد، هرچند نسبت به سگ گیرنده باشد."
آن همه عظمت روح و بلندی نگاه و بزرگی شخصیت کجا و این وضعیت ما کجا؟
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#قتل_فجیع
#اعدام
#امام_علی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
علی مطهری در واکنش به حادثه قتل فجیعِ افسر پلیس شیرازی و زن جوان اهوازی نوشته است: "باید هر دو جانی و هر دو حیوان آدمنما حداکثر ظرف یک هفته در ملأ عام به دار آویخته شوند."
ما ایرانیها آب در هاون میکوبیم؟ یا میریسیم و بعد پنبه میکنیم؟ یا دور سر خودمان میچرخیم؟
معلوم هست اصلاً چه کار میکنیم؟
سالها میکوشیم تا حکومت را متقاعد کنیم که دار زدن مجرمان و جانیان در ملأعام، مانع اشاعۀ خشونت نمیشود، بلکه آن را عادی میکند! اما همین که جنایتی فجیع در جامعه رخ میدهد، نخستین پیشنهادمان دار زدن در ملأعام میشود! سالها تلاش میکنیم تا حکمرانان و مردم را اقناع کنیم که مجرم و قاتل و جانی هم حقی دارند و نباید خارج از ضوابط قانونی برخوردی با آنان صورت گیرد، اما همین که جانی یا قاتلی به دلیل نوع جنایتش اسم بلند میکند، او را حیوان آدمنما نامیده و خواهان دار زدن فوری و بلادرنگ وی میشویم!
مولی علی پس از ضربت شمشیر ابن ملجم در بستر بیماری در بارۀ ضارب خود چنین وصیت میکند:«اى فرزندان عبدالمطّلب! نكند بعد از من، فریاد برآورید که امیرمؤمنان کشته شد و با این بهانه در خون مسلمانان فرو رويد. آگاه باشيد جز قاتل من را به سبب قتل من نكشيد، هرگاه من از اين ضربت از دنيا چشم پوشيدم، او را تنها يك ضربت بزنيد تا يك ضربت در برابر يك ضربت باشد، اگر زنده بمانم، ولىّ خون خويشم و اگر از دنيا رفتم فنا ميعاد من است و اگر عفو كنم، عفو براى من موجب قرب به خدا و براى شما حسنه و نيكى در نزد خداست؛ بنابراين عفو كنيد، آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟ او را مثله نكنيد كه من از پيامبر شنيدم كه از مثله كردن بپرهيزيد، هرچند نسبت به سگ گیرنده باشد."
آن همه عظمت روح و بلندی نگاه و بزرگی شخصیت کجا و این وضعیت ما کجا؟
#احمد_زیدآبادی
#علی_مطهری
#قتل_فجیع
#اعدام
#امام_علی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii