کافه املاک ۷ ☕️7amlak
216 subscribers
30.8K photos
11.4K videos
406 files
13.5K links
با👈4khane معامله از 1خانه به 4 خانه آسونه⌛️⚠️ بزودی رونمایی از پلتفرم👈 4khane
👈اولین و تنهاسامانه هوشمند ویژه ی تبادل♻️ و تعاون🤝 مشاوران املاک
دراین کانال تلگرام و گروه واتساپ [ کافه املاک ۷]

https://chat.whatsapp.com/KwIl3qzFX7v9PVyVYPcHO
مسکن
Download Telegram
Forwarded from جوشِ دریا
نگرش 🎲

🔻روح‌الله خمینی؛
غریبه با ایران_۲

اصلا، ایران را چقدر می‌شناخت؟ چقدر به نازونیازهای این سرزمین آشنا بود؟ از تاریخِ آن چه‌خبری داشت؟ معضلات و مشکلات ایران را می‌دانست؟ از فرهنگ و تمدن ایران، چه چیزها می‌دانست؟ چقدر راغب بود به آشنایی از این فرهنگ و از آن تمدن؟ به مردم ایران و آینده‌ی ایران چقدر اندیشیده بود؟

چقدر می‌توانست از آموخته‌های دانشگاه‌ها خبر داشته باشد؟ چقدر علاقه‌مند و دغدغه‌مند توسعه و پیشرفت کشور ایران می‌توانست باشد؟

چقدر شعرِ شاعرانِ ایران را ازبر بود؟ چقدر به موسیقی این سرزمین گوش می‌داد؟ از ادبیات کلاسیک ایران، چه‌چیزی می‌دانست؟ چقدر از مشاهیر و مفاخر و بزرگان ایران اطلاعات داشت؟ از خدمات آن‌ها چه اطلاعاتی می‌دانست؟ چقدر از حال‌وهوای ناسیونالیستی وطن، دغدغه‌ی ایران را داشت؟ چقدر به ایرانی بودنِ خود، ذوق می‌کرد؟ چقدر علاقه‌مندِ نمادونمودهای ملی ایران بود؟ چه حس‌وحالی نسبت به عید نوروز داشت؟ چند شبِ یلدا را به اتفاق خانواده‌اش جشن گرفته بود؟ چند سیزده‌به‌در را به همراه خانواده‌اش، زده بود به دلِ طبیعت؟ چقدر او می‌توانست به فرهنگ و تمدن ایران علاقه‌مند باشد؟

به نظر می‌رسد او غریب‌ترین آدم ایرانی بود؛ نسبت به آن‌چه که ذکرش رفت. او یحتمل حتی از علاقه‌مندان آن‌ها هم نبود. هیچ علاقه‌ای شاید نداشت به دانستن از دنیا و سیاست‌های روزش. احتمالا هیچ علاقه‌ای نداشت به شنیدن ساز و آواز ایرانی. شاید تنها ویژه‌گی اصلی او نسبت به ایران، در این همه بود: بیزاری از تاریخ و فرهنگ باستانی ایران .

او صُمٌّ بُکم بود حتی نسبت به دنیا و رخدادهایش. گویی در یک خودبسندگی عجیبی سیر می‌کرد. در یک بی‌نیازی و استغنای خاصی به سر می‌بُرد. استغنای از آگاهی و اطلاع از سیاست‌های بین‌الملل و روابط بین‌الملل. همه‌ی دنیای پیرامون را سروتهِ یک کرباس می‌دید گویی. یک نگاهِ کاملن بسیط و ساده نسبت به دنیا داشت. چندان تنوع و گوناگونی‌ایی در عالمِ سیاستِ بین‌الملل نمی‌دید. همه‌‌ی رویدادها و رخ‌دادهای عالمِ سیاست را جز در خط‌کشی ساده‌ی حق و باطل درک نمی‌کرد. حق و باطل را هم گویی از یک درک کلی و کلانِ فراتاریخی معنا می‌کرد.

در فهم او، انگاری بعد از عصر پیامبران و امامان، دنیا سوت و کور بوده است و یا اگر هم حکومت‌های بسیاری از پس و پشت هم آمده و رفته‌ بودند؛ برای او در برابر تاریخِ ائمه، هیچ ارزش نگاه و توجهی نداشت. تکلیفِ اغلبِ امور، در ذهن او مشخص بود. موضوعاتِ مبتلابه عالم سیاست، چندان پیچیدگی‌ایی در نزد او نداشتند. هرچیزی را می‌شد با مراجعه به عصرِ پیامبران و امامان، معنا کرد. انگاری او یک کتاب حل‌المسائلِ مسائل و مشکلاتِ عالم سیاست را در جبین داشت و به مباهات و مکروهات و حرام و حلال و…می‌توانست که سروتهِ جزء و کلانِ مسائل کشور را دربیاورد.

ادامه دارد...

#افشین_حکیمیان
#روح‌الله_خمینی
#توسعه
#دغدغه_ایران
تاریخ و توسعه

جوش دریا
Forwarded from جوشِ دریا
نگرش 🎲

🔻روح‌الله خمینی؛
غریبه با ایران_
۳


کشکول کلمات و اصطلاحاتِ تمامی سخنرانی‌های او هم از یک محدوده‌ی کاملا معینی فراتر نمی‌رفت. چندان تنوع و گوناگونی‌ایی در به کار بُردن کلمات و اصطلاحات، نداشت. انگاری همین درویشی کشکول کلماتِ او بود که سخنرانی‌هایش را هم به یک رخوت و کندی عجیبی دچار کرده بود. گویی اگر کتاب‌خانه‌ای هم در اندرون بیت‌اش داشت؛ به یکی چند کتاب محدود می‌شد و آن چند کتاب هم، نیازهای ذهنی‌اش را رفع‌ و رجوع می‌کرد. تنوع و تلونی هم در قفسه‌های کتابش نباید بوده باشد. همان کُتُب فقهی درس‌ و مشق اجتهادش، کفایتِ فهم‌ و درکش را می‌کرد.
و همین سادگیِ در همه‌چیز بود که او را سرِ زبان‌ها انداخته بود؟

به شک و شبهه مبتلا نبود. از یقین و اطمینان پروپیمان بود. زبانش به شک و تردید، اُخت و اُنش نداشت. و همین بود که طرفدارانش را گِردش جمع می‌کرد. او ترسی از افق‌های ناپیدای سیاست نداشت. او واهمه‌ای از گره‌های ناگشوده‌ نداشت. او از سرنوشتِ ایران واهمه‌ای نداشت. به دغدغه‌های اقتصادی و توسعه و پیشرفت ایران چقدر می‌توانست دچار باشد؟ چقدر می‌توانست به سرنوشتِ ایرانیان در دنیای امروز بیاندیشد؟ چقدر می‌توانست رفاه و آسایش ایرانیان را در اندیشه‌ی خود وارد کرده باشد؟

بعد از گذشتِ چهار دهه از استمرارِ این نگاه، می‌توان در پیروزی انقلابِ به رهبری «امام خمینی» شک و تردیدی داشت؟ مگر جز این است که او همیشه اصرار داشت که حکومتش بر اساسِ همان نگاه ساده و بسیط حق و باطل، پایدار بماند؟ مگر در ذهن و اندیشه‌های او سرنوشتِ اقتصادی ایران جایی داشت؛ که ازپسِ این همه سال، انتظار رفاه و آسایش از انقلاب به رهبری او داشت؟ مگر توسعه و پیشرفتِ به معنای مرسوم، در توصیه‌ها و سیاست‌های او جایی داشت که به دلیلِ توسعه‌ای که رخ نداده است. به دلیلِ پیشرفتی که در جایی از ایران حس نمی‌شود؛ بشود نظامِ مستقر را به نقد کشید؟ مگر جز مبارزه با باطل، او وعده و وعیدهایی برای آینده‌ی کشور داده بود؟ مگر جز «پیروی از اسلام» او نوید و بشارتِ چیزِ دیگری را هم داده بود؟

کجای «راه و کلام امام» از افق‌ها و چشم‌اندازهای پیشرفتِ ایران، ذکری به میان آمده است؟ مگر جز این است که این نظام دارد همان پارادایم‌های سیاست‌های «امام خمینی» را پی می‌گیرد؟

پایان.

#افشین_حکیمیان
#روح‌الله_خمینی
#توسعه
#دغدغه_ایران
تاریخ و توسعه

جوش دریا