چهار خطی
4.33K subscribers
325 photos
10 videos
99 files
1.27K links
رباعی فارسی، به روایت: سید علی میرافضلی

(این صفحه روز پنج‌شنبه نوزدهم آذر هزار و سیصد و نود و چهار شمسی راه‌اندازی شده است.)
Download Telegram
نقل است که در کنار این نهر ، حسین ...
پاسخ نشنید از همه شهر ، حسین ...

پیش از تو کسی بار امانت نکشید
تو هستی و جز تو کیست در دهر ؟ حسین !

#محمد_رمضانی_فرخانی
Forwarded from اتچ بات
🔸

آن گونه که در ابد ، نظر دوخته ام
آن قدر که تلخ کامی آموخته ام
خاموشی را به مهر افروخته ام
آتش نگرفته ام ولی سوخته ام
.
جز حُسن نداشت قامتت ایرادی
از سرو قدان مگو که خود شمشادی
ای آن که مرا شراب مادر زادی!
هشدار که گیر بد کسی افتادی
.
آهسته به نام گل سرخی که نبود
فرمود امام گل سرخی که نبود :
در حسرت آن ماه تمامی تو هنوز؟
رفته است به بام گل سرخی که نبود
.
منقار به سر رسید: خوبند هنوز
بر جمجمه تو ، دارکوبند هنوز
آیینه و سرمه ، در غروبند هنوز
غربال و الک ، غبار روبند هنوز
.
از هر دو جهان اگر چه آزاد آمد
دل را مشکن که با تو دلشاد آمد
می خواست که دیده بر دو عالم بندد
چشمم ؛ که تو را دوباره در یاد آمد
.
بر کُشته ی خود نماز گویی؟ هیهات
با ناز خود از نیاز گویی؟ هیهات
با شمع ز سوز و ساز گویی؟ هیهات
وان قصه دوباره باز گویی؟ هیهات
.
هرچند که جان رسیده یارا بر لب
با این همه کی رها شود از این تب :
مهری که گرفتار تو آید همه روز
ماهی که پرستار تو باشد همه شب
.
جز فاتحه ای به شرح آیات مغان
ما را خبری نبود از ذات مغان
آن لولی شوخ و شنگ آن خنیاگر
دلتنگ گذشت از خرابات مغان
.
خون می چکدم از آن شکاری که گذشت
یارا! یارا! من و بهاری که گذشت
ای داغ نشسته بر دل یاران زود!
مگذار مرا به روزگاری که گذشت
.
ای کاش کسی به کار ما کار نداشت
دل بردن و دل سپردگی عار نداشت
یا آنکه به جز یک دل تنها یوسف
یک دل نه ، هزار دل خریدار نداشت
.
فرمود به دیدنم بتا ! بیشتر آ
تا من قدمی رنجه کنم پیشتر آ
هر چند برانمت ز خود ، دور مشو
در نزد خدای خویش درویش تر آ
.
زیرا سخنی نبود جز بر لب تو
زیرا که بنفشه بود ماه شب تو
با صید کمند خود چه خواهی فرمود؟
فرمود به شیوه ای که در مذهب تو

#محمد_رمضانی_فرخانی
.
گزینش و ویراست
بهمن ۱۳۹۷

#رباعی
#رباعیات
#شعر_فارسی
.
عکس
#حمید_بهادری

@JFhooshang1

🔺 🔸🔺🔸🔺🔸
Forwarded from دو بیت کاشی (محمد)
از من به تو آشناتری کیست؟ بگو
این پرده میان تو و من چیست؟ بگو‌
گر با مَنَت اشتیاق جان است، زهی
ور با مَنَت اتفاق دل نیست، بگو


فرمود که بی تو رونقی نیست مرا
عذرایم و هیچ وامقی نیست مرا
گفتم به دلت رجوع کن! آه کشید:
دل هم سند موثقی نیست مرا


تهران | ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ ه‍.خورشیدی

#رباعی #شعر_فارسی #شعر_ایرانشهر #شاعران_ایران #شعر_خراسان #مکتب_مشهد #محمد_رمضانی_فرخانی


https://t.me/+Dk1xJOcVG9gzMjVk