چهار خطی
4.33K subscribers
325 photos
10 videos
99 files
1.27K links
رباعی فارسی، به روایت: سید علی میرافضلی

(این صفحه روز پنج‌شنبه نوزدهم آذر هزار و سیصد و نود و چهار شمسی راه‌اندازی شده است.)
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
"۲۰۲۰ سال رباعی"
امروز آغازین روز از سال ۲۰۲۰ میلادی است؛ سالی که از نظر بصری و عددی شاید پس از ۲۰۰۰، مهمترین سال میلادی باشد که نسل معاصر ما تجربه کرده است. قرار گرفتن دو بیست، پشت سر هم، ناخودآگاه مفاهیمی را به ذهن آدمی القا می کند؛ عددی که مرا به ناگاه به یاد #رباعی می اندازد.
انسان ها در طول تاریخ از زوایایی گوناگون به اعداد نگریسته اند؛ شاید در سیر تاریخی مواجهه با اعداد باید خود را مدیون فیثاغورث(فیثاغورس) بدانیم که جهان را متشکل از اعداد دانسته است. پس از او نیز بسیاری گروه ها و افراد به اعداد از نگاه خود نگریسته اند؛ از عالمان علوم خفیه و ابجدشناسان گرفته تا افرادی چون بوعلی سینا که مطالعاتی در حوزه ی معانی حروف و اعداد انجام داده یا بسیاری از اهل عرفان که تاویل هایی متنوع از اعداد ارائه کرده اند. در شیمی، اعداد یادآور جدول تناوبی و عدد اتمی است و در فیزیک و علوم متمایل به ریاضی؛ هر عدد معنا و هویتی خاص خود دارد.
اما آنچه در این یادداشت به آن اشاره می شود، مربوط به #عدد_وزنی است. اگر وزن عروضی را حاصلِ مواجهه ی عددی با زمان بدانیم، هر هجا نماد میزانی از کشش در زمان خواهد بود و بر همین اساس، هر رکن عروضی معادل عددی و هر وزن نیز القاگر عددی است. ویژگی ای خاص از علم عروض که زاییده ی پیوند آن با ریاضیات است.
حال اگر بر اساس قواعد این علم، هر هجای کوتاه را x و هر هجای بلند را 2x بدانیم، عدد وزنی هر رکن یا وزن را می توان به راحتی محاسبه کرد.
برای مثال عدد وزنی رکن فعولن برابر است با: x+2x+2x که حاصل آن 5x است و اگر x واحد پایه ی حد اقل کشش وزنی باشد، عدد فعولن ۵ خواهد بود.
همین گونه مفاعیلن(۷)، مستفعلن(۷) و فاعلاتن(۷)، مفاعلن(۶)، فعلاتن (۶)، مفعولن(۶)، مفتعلن(۶) و به همین سیاق. البته یکسان بودن عدد وزنی به معنی یکی بودن نیست و برای کاربرد اوزان علاوه بر تساوی عددی، سنخیت موسیقایی(یا رعایت ترتیب در ترکیب) نیز لازم است.
بر اساس قاعده ی اعداد وزنی، هر وزن عروضی عددی دارد که حاصل جمع تعداد هجاهای آن است. مثلا عدد وزنی ابیات شاهنامه ۱۸، عدد دوبیتی ۱۹ و عدد وزنی رباعی ۲۰ است.
حال اگر ۲۴ گونه ی وزنی رباعی را که از هزج اخرب و اخرم مستخرج شده اند از منظر تعداد هجا و عددوزنی با هم مقایسه کنیم، خواهیم دید که هرچند تعداد هجاها از ۱۰ تا ۱۳ شناور است؛ عددوزنی در تمام اوزان ۲۰ است.
به همین دلیل است که وقتی برخی شاعران نوگرا در رباعی معاصر تلاش می کنند وزن هایی تازه به رباعی بیافزایند موفق نیستند؛ زیرا در نمونه های تفننی آنان عددوزنی عمدتا ۱ یا ۲ شماره کمتر یا زیادتر از ۲۰ است. درباره ی نقش عددوزنی در درست بودن اختیارات عروضی نیز می توان مواردی مطرح کرد که نیاز به مجالی گسترده تر دارد.
پس سال جدید(۲۰۲۰) از زوایه ای می تواند سال رباعی باشد‌.
#عدد_وزنی
#رباعی
#محمد_مرادی
@drmmoradi
Forwarded from از برکه‌های آينه
مختارنامه

مختارنامه، مجموعهٔ رباعیات عطار و یکی از شش اثر مسلم اوست. رباعی‌هایی که به لحاظ ارزش و البته حجم، قابل توجه‌اند. عطار مختارنامه را در پنجاه باب مرتب ساخته اما تنوع تجارب او در حدی است که در صد باب هم نمی‌شود آنها را تقسیم‌بندی کرد. مهم‌ترین نکته دربارهٔ رباعی‌های عطار، اطمینان از صحت انتساب آنهاست، و نکتهٔ مهم دیگر این است که سهم بزرگی از رباعی‌های خیام سروده‌های مسلم عطارند که به خیام نسبت داده شده‌اند. رباعی‌های عطار علاوه بر ارزش‌های عرفانی، زبانی و ادبی، برای خیام‌شناسی از اعتبار بسیاری برخوردارند زیرا بسیاری از معروف‌ترین و زیباترین رباعی‌هایی که به نام خیام شهرت یافته‌اند متعلق به عطارند، مانند این رباعی‌ها:

چون عهده نمی‌کند کسی فردا را
یک امشب خوش کن دل پرسودا را
می نوش به نور ماه ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را

بر روی گل از ابر نقاب است هنوز
در طبع دلم میل شراب است هنوز
در خواب مشو چه جای خواب است هنوز
جانا می ده که ماهتاب است هنوز

منبع
مختارنامه، مقدمه و تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ پنجم 1389، نشر سخن، صفحات 11-16.

#عطار
#رباعی
@Rajabi_Somaye
Forwarded from برکنار (عباس سلیمی)
رباعی لوطیانه

رباعی را به اعتبار وزن، قافیه، شمار ابیات و معنا، در دسته‌های گوناگون جای داده‌اند. دکتر سیروس شمیسا در صفحهٔ ٢٣٣ کتاب سیر رباعی در شعر فارسی، این قالب را به اعتبار معنا و محتوایش به سه دستهٔ عارفانه، عاشقانه و فلسفی یا حکمی تقسیم می‌کند و در ادامه می‌نویسد: «علاوه بر این‌ها گاه به اعتبار مضامین فرعی نیز می‌توان انواعی در رباعی مشخص کرد: ١. رباعی مدحی ٢. رباعی اجتماعی و سیاسی ٣. رباعی مرثیه ۴. رباعیات مستهجن و هجوآمیز ۵. ساقی‌نامه ۶. رباعی نو یا تصویری.... .»
به نظرم، نوعی رباعی هست که در هیچ‌کدام از این دسته‌ها نمی‌گنجد. این‌ها را باید «جوانمردانه» یا دست‌کم «لوطیانه» دانست. پیرامون چنین ارزش‌هایی می‌چرخد: مردانگی، ضعیف‌نوازی، فروتنی، غیرت، ناموس‌پرستی، رازداری و ... .
در صفحهٔ ١١٧ و ١١٨ کتاب نمونهٔ ادبیات تاجیک، رباعی‌هایی از پهلوان محمود قتالی خوارزمی (پوریای ولی) آمده است که نه عاشقانه است و نه عارفانه، نه فلسفی و نه مدحی؛ اندرزی اگر هست، شبیه اندرزهای آشنا و مألوف قصیده‌ها و قطعه‌ها نیست؛ خرده‌فرهنگی خاص را می‌نمایاند. این رباعی‌ها:
گر بر سر نفس خود امیری مردی / ور بر دگران خرده نگیری مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن/ گر دست فتاده‌ای بگیری مردی

گر کار جهان به زور بودی و نبرد /مرد از سر نامرد برآوردی گَرد
این کار جهان چو کعبتین است و چو نرد/ نامرد ز مرد می‌برد چه تْوان کرد
(گویند این را شب وفات خود گفته)

از دفتر عشق راز می‌خوان و مگوی/ مَرکب پی این قافله می‌ران و مگوی
خواهی که دل و دین به سلامت ببری/ می‌بین و مکن ظاهر و می‌دان و مگوی

رباعی زیر در صفحهٔ ١۵٨ مختارنامهٔ عطار آمده است اما در کتاب نمونهٔ ادبیات تاجیک به نام پوریای ولی ثبت شده!
با قوّت پیل مور می‌باید بود/ با مُلک دو کون، عور می‌باید بود
این طُرفه نگر که عیب هر آدمی‌ای/ می‌باید دید و کور می‌باید بود
البته، مصراع سوم این رباعی در مختارنامه این است: «وین طرفه نگر که حدّ هر آدمی‌ای»
هرکس که این رباعی را به نام پوریای ولی زده است، آن‌قدر کلمه‌شناس بوده که فرق «حد» و «عیب» و تأثیرش در معنای کلی شعر را بداند. در «حد» غروری نهفته است که به منش جوانمردانهٔ پوریای ولی نمی‌خورد. این خودبزرگ‌پنداری در واژهٔ «عیب» نیست. چون، در آن جهان‌بینی، بی‌عیب خداست.
شکل دیگری از این رباعی را حاج سیاح، در صفحهٔ ۵٢ خاطراتش، از زبان مردی داش‌مشتی و پهلوان‌منش نقل می‌کند. دوباره، مصراع سوم تغییر کرده و عیارانه‌تر شده است؛ انگار سرودهٔ «داش‌آکل» هدایت است نه عطار. بماند که صوفیان و جوانمردان همیشه پیوندهایی داشته‌اند. این است:
با قوت پیل مور می‌باید بود/ با ملک دو کون عور می‌باید بود
از خانه سر[ای] هر که گشتی آگه/ نادیده و گنگ و کور می‌باید بود*
در این‌جا، کاری به واقعی یا افسانه بودن شخصیت پوریای ولی ندارم. کاری هم ندارم شعر می‌سروده یا نه؛ مهم این رباعی‌هاست که به نام اوست و در آن تقسیم‌بندی‌ها نمی‌گنجد. مانند این رباعی‌ها زیاد شنیده و خوانده‌ایم. شاید این رباعی منسوب به حافظ را هم بشود در این دسته جای داد:
مردی ز کنندهٔ در خیبر پرس/ اسرار کرم ز خواجهٔ قنبر پرس
گر طالب فیض حق به صدقی حافظ/ سرچشمهٔ آن ز ساقی کوثر پرس

پانوشت
*در کتاب «خانه سر» است اما، احتمالاً، «خانه‌سرا» درست است. شاید هم «خانه و سرِّ» درست باشد.

منابع:
١. خاطرت حاج سیاح، به کوشش حمید سیاح، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، تهران ١٣۵٩.
٢. سیر رباعی در شعر فارسی، سیروس شمیسا، انتشارات فردوس، تهران، چاپ دوم، تهران ١٣٧۴.
٣. مختارنامهٔ عطار، محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات سخن، چاپ سوم، تهران ١٣٨۶.
۴. نمونهٔ ادبیات تاجیک، صدرالدین عینی، چاپخانهٔ نشریات مرکزی خلق جماهیر شوروی سوسیالیستی، مسکو ١٩٢۶.
#رباعی
#ادب_کهن
#barkenaar
Forwarded from واران
ه𖣔 #رباعی 𖣔ه


🍃 #عیدانه
༅✿ ۱ ✿༅

با مژده و وعده و وعید آمده‌است
این دزد که با دسته‌کلید آمده‌است
از عمر ِ عزیز، برد سالی دیگر
ما هم دلمان خوش‌است عید آمده‌است!

༅✿ ۲ ✿༅
تقویم تو چارفصل جز ماتم نیست
تحویل گرفتن تو غیر از غم نیست
کو بانگ مقلب القلوبت ای عشق
برسفره‌ی تو سکه‌ی قلبی هم نیست

༅✿ ۳ ✿༅
تاثیر نمی‌کند دعایم، ای عید
شد بسته به غصه دست و پایم، ای عید
کو شادی و کو بهار و کو آزادی؟
من جای تو باشم، نمی‌آیم، ای عید!

༅✿ ۴ ✿༅
دل‌ها همه از بهار شد سرد، ای عید!
شد سبزه‌ی آرزویمان زرد، ای عید!
امسال گرفته‌است حال دلمان
لطفا برو سال بعد برگرد، ای عید!

༅✿ ۵ ✿༅
دلخسته و ناامید از اینجا رفت
پرپر شد و پرکشید از اینجا رفت
ای چلچله‌ها! چلچله‌ها! چلچله‌ها!
دیر آمده‌اید؛ عید، ازاینجا رفت

༅✿ ۶ ✿༅
خالی‌ست ز سیب و سمنو زنبیلش
غم ریخته توی کاسه‌ی آجیلش
از راه رسیده ‌است سال تازه
اما نگرفته‌ست کسی تحویلش


༅✿ ۷ ✿༅
پیکی نفرستاد کسی دنبالت
بدجور گرفته است از ما حالت
ای سال جدید! عذرمان را بپذیر
امسال نیامدیم استقبالت

༅✿ ۸ ✿༅
نه برگ و گلی نه زرق و برقی با تو
زنده نشده‌ست غرب و شرقی با تو
بی شعر و شکوفه‌ای و بی بار بهار!
پاییز نداشت هیچ فرقی با تو


#جلیل_صفربیگی


࿇༅✿ @js313 ✿༅࿇
Forwarded from واران
ه༅✿ #رباعی ✿༅ه

در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی، کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی:
توی چمدان ماه، خورشیدی هست

#جلیل_صفربیگی


࿇༅✿ @js313 ✿༅࿇
#رباعی_معاصر


۱
با یاد تو روزگار برگشت به من
عطر نفس بهار برگشت به من
فریاد زدم‌ نام خودم را در کوه
نام تو هزار بار برگشت به من

۲
نیرنگ زمانه رنگ بر ما نگذاشت
حیثیت نام و ننگ بر ما نگذاشت
رفتیم که چشمان تماشا باشیم
آیینه محل سنگ بر ما نگذاشت

#احسان_افشاری


┄┅─═◈═─┅┄
#کارگاه_رباعی( #شعر_خلاق)
👇👇👇
t.me/kar471
•┈••✾• #رباعی•✾••┈•

زیباتر از او کسی نمی‌دید مرا
جز او کسی عاشقانه نشنید مرا
او بود فقط مرا نشان داد به من
آیینه فقط درست فهمید مرا!

#رحیمی_رامهرمزی



┄┅─═◈═─┅┄
#کارگاه_رباعی( #شعر_خلاق)
👇👇👇
t.me/kar471
Forwarded from واران
ه༅✿ #رباعی ✿༅ه

یک بار خودت صدای ما باش خدا
یک لحظه فقط به جای ما باش خدا
بر روی زمین تو خدا بسیار است
لطفاً تو خودت خدای ما باش خدا

#جلیل_صفربیگی
📚 #دمعشقیات


࿇༅✿ @js313 ✿༅࿇
#پیشنهاد (1)

🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥

پیدا که دوباره گم شدی خواهی شد
خواهی که دوباره گم شدی پیداشد
گم خواهی شد دوباره پیدا که شدی
پیدا که شدی دوباره گم خواهی شد

🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥🚥

همه ی ما حداقل برای یک بار هم که شده با جورچین سر و کار داشته ایم.

جورچین کامل نمی شود مگر تکه ها و اجزایش را جابجا کرده و با تفکر تکمیلش کرده باشیم.

لازمه ی این نوع رباعی، تبحر در وزن است.
فکراین شکل از رباعی چندین سال پیش شکل گرفت و اینک پیشِ رویِ شماست.

البته این یک پیشنهاداست؛ تا پیشنهادِ شما چه باشد؟؟؟


#شرف_الدین_امیرپور #رباعی #رباعی_معاصر #پازل #جور_چین #وزن #پیشنهاد #عروض #شکل


@be_in_zodiha👈
یک

باران آمد ، نگار درباران بود
برچوبه ی دار، یار در باران بود
تا سیر ببیندش به هنگام وداع
آن عاشق بی قرار
درباران بود!

دو

مارا و تو را ، به دارمی آویزند
یعنی که به زلف یار می آویزند
تا در ره عشق
دل به دریا نزنیم
بردار، هزاربار می آویزند

سه

یارم گل سرخ و
غمگسارم ، گل سرخ
پاییز و زمستان و بهارم ، گل سرخ
از بس دیدم ، نشان خون بر دیوار
صبح و شب و روز و
روزگارم ؛ گل سرخ!

چار

ازکوزه ی خون، میل تراویدن داشت
آتش برکف، هوای رقصیدن داشت
می رفت به پای دار ؛ خود ، عاشق وار
این رقص جنون و
رقص خون دیدن داشت !


#علی_بابا_چاهی
#این_کشتی_پر_اسرار
#انتشارات_نگاه / (۱۳۹۳)
#دو_بیتی #رباعی #رباعی_معاصر

@be_in_zodiha👈
Forwarded from واران
ه༅✿ #رباعی ✿༅ه

عشق است که حکمرانی‌اش معروف است
شاهی که به مهربانی‌اش معروف است
بس سلسله‌ی ظلم که برچیده شدند
تاریخ، زباله‌دانی‌اش معروف است

#جلیل_صفربیگی


࿇༅✿ @js313 ✿༅࿇
برگى به كتابخانه خواهيم شدن؟
يا خشتِ شرابخانه خواهيم شدن؟
پرسش بگذار و شاد بگذر، كه برون
زين كُهنه عذابخانه خواهيم شدن

#اسماعیل_خویى
#رباعی
#رباعی_معاصر

👇👇👇
https://t.me/e_khoi
👇👇👇👇
@be_in_zodiha
Forwarded from ناخواناخوانی
#رباعی‌خوانی

> برخیز و سلام کن به آن تازه‌کتاب

> مجتبی احمدی



[چند رباعی در بابِ کتاب و کتاب‌خوانی و کتاب‌نخوانی/ این رباعی‌ها، تقدیم می‌شود به همۀ مؤلفانِ کاردرست و ناشرانِ درست‌کار و کتاب‌فروشان و کتاب‌خوانانِ امیدوار]


مسیر سبز
آیینه و آب می‌فروشد آن مرد
هی واژۀ ناب می‌فروشد آن مرد
باران، دریا، درخت، خورشید، بهار...
القصّه، کتاب می‌فروشد آن مرد

تنهایی پرهیاهو
انگار که حرف می‌زند؛ جان دارد
اُنسی با دست‌های انسان دارد
تو دلخوشِ آن نسخۀ پی‌دی‌اف باش
اما نه؛ کتابِ کاغذی «آن» دارد

دن‌کیشوت
آن‌سوی بساط، کافکا، افسرده
این‌سوی بساط، فاکنر، آزرده
آن پشت، فروشنده ولی غمگین‌تر
انگار کسی پنیرِ او را خورده...

مسخ
در غلظتِ خاموشی خود غرق شدیم
در قعرِ فراموشی خود غرق شدیم
آری، از چشم‌مان که افتاد کتاب
تا گردن، در گوشیِ خود غرق شدیم

خاطرات خانۀ اموات
در نوبتِ صد چیزِ هوسناک نشست
هی در صفِ زرق و برق، با ساک نشست
از بس ‌که اسیرِ خیکِ خود بود بشر
روی همۀ کتاب‌ها خاک نشست

بر باد رفته
از جعبۀ رنگ‌رنگِ افسون بگذر!
از دیدنِ این مزخرفِ دون بگذر!
برخیز و سلام کن به آن تازه‌کتاب
از این تلویزیونِ ملعون بگذر!

صد سال تنهایی
حکّام، گرفتار ریاست بودند
وعّاظ، فقط فکر حراست بودند
سیّاسان، مشغول سیاست بودند
این بود که «یار مهربان» تنها ماند

قلعۀ حیوانات
یک‌عده، فقط سخنورِ ژاژفروش
یک‌عده، دکان‌زنانِ پاساژفروش
از این دو فریق، بس شگفت‌آورتر:
دزدانِ کتاب‌سازِ تیراژفروش!

آرزوهای بزرگ
پی‌درپی، پیوسته، پیاپی، کم شد
معلوم نشد چرا، کجا، کی، کم شد
تعدادِ مؤلف‌ها، هی بالا رفت
تیراژِ کتاب‌ها، ولی، هی کم شد

عشق سال‌های وبا
در شهرِ طرفدارِ اراجیف شده
در دورۀ حرف‌های تحریف‌شده
از «عشق» نوشتم و پر از «کینه» شدند!
اینک منم؛ این کتابِ توقیف‌شده


#رباعی
#مجتبی_احمدی
#هفته_کتاب #کتاب


@NaaKhaaNaa
Forwarded from به این زودی‌ها (شرف الدین امیرپور)
آن کوه پراز شکوه ریزش کرده
آن روح پر از فتوح، ریزش کرده
از بار غمی که داشت بر شانه ی خود
افتاده به گریه، کوه، ریزش کرده

#شرف_الدین_امیرپور
#رباعی

👇👇👇
https://t.me/joinchat/VRHoPesFEJQiEBMM
Forwarded from به این زودی‌ها (شرف الدین امیرپور)
بر آینه از گذشته ها گردی هست
در سینه همیشه غصه یا دردی هست
تو نیستی آنچه فکر کردم هستی
من نیستم آنکه فکر می کردی هست

#شرف_الدین_امیرپور
#رباعی
#به_این_زودی_ها

👇👇👇
https://t.me/joinchat/VRHoPesFEJQiEBMM
♦️♦️♦️
#رباعی


یک رباعی و داستانش


سال‌ها پیش آن‌هنگام که یکی از بستگان از دنیا رفت از من خواستند که برای سنگ مزار شعری بگویم. من دو سه شعر برای‌شان نوشتم و از آن میان این رباعی:

در خانه‌ی ویرانه تقلا کردیم
تا آینه‌‌ای شگفت پیدا کردیم
آنگاه در آن آینه چون خیره شدیم
تنهایی خویش را تماشا کردیم

را که سال ۱۳۸۷ در بیدخون از توابع بوشهر نوشتم پسندیدند و فرستادند به کسی که قرار بود سنگ مزار را بتراشد.

بعد که کار داشت به پایان می‌رسید سنگ‌‌تراش عکسی از سنگ‌مزار طراحی شده برای بررسی و تایید نهایی فرستاد.

دیدم رباعی را اینگونه نوشته:

در خانه‌ی ویرانه تقلا کردیم
تا آینه‌ای شکسته پیدا کردیم

آنگاه در آن آینه چون خیره شدیم
تنهایی خویش را تماشا کردیم

یعنی سنگ‌‌تراش ناشناس بجای شگفت از صفت شکسته برای آینه استفاده کرده بود.
از بهترین نقد‌ها و پیشنهادات اصلاحی بود که تا کنون دریافته‌ام‌.

از آن پس در کتاب وقت‌های زمان نیز شکل اصلاحی پیشنهادی سنگ‌‌تراش آمد.

این که سنگ‌‌تراش سخن‌سنج که بود و اکنون کجاست نمی‌دانم.

#سینا_سنجری

T.me/sanjarisina
Forwarded from به این زودی‌ها (شرف الدین امیرپور)
چون کاغذی از میان ِ دفتر کنده
برگیم
که از سرو تناور کنده
بالیم
ولی بال چرا بی پرواز؟
مرغیم
ولی مرغ چرا سر کنده؟

#شرف_الدين_امیرپور
#رباعی
👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/VRHoPesFEJQiEBMM
Forwarded from محمد مرادی
«بحثی دربارۀ ضبط یک رباعی در تمهیدات»

تمهیدات عین‌القضات از متون مهم عرفانی کهن است که در کنار جایگاه عرفانی، از منظر در برداشتن رباعیات متعدد ثبت‌شده در آن، اهمیت دارد. یکی از رباعیاتی که در تمهیدات به تصحیح عفیف عسیران و در «حقیقت و حالات عشق» نقل شده، شعر زیر است:

تا من به میان خلق باشم باتو
تنها ز همه خلق من و تنها با تو
خورشید نخواهم که بر آید با تو
آیی، برِ من سایه نیاید با تو
(تمهیدات ص 131)

چنانکه مشخص است، مصرع دوم این رباعی از نظر وزن ایراد دارد و یک هجای افزوده در آن می‏‌توان دید؛ نکته‏‌ای که مصحح به آن توجه نکرده و در چاپ‌های متعدد این تصحیح تکرار شده و از طریق آن به سایت‌های ادبی و مقالات علمی و نرم‌افزار گنجور نیز راه یافته است.
استاد گرانقدر تقی پورنامداریان به همراه مینا حفیظی در مقالۀ «نگاهی به تصحیح تمهیدات پس از نیم قرن» منتشرشده در نامۀ فرهنگستان(1396)؛ برخی از خطاهای این تصحیح را یادآور شده‏‌؛ از جمله برخی ضبط‏‌های غیرموزون ابیات؛ اما به این بیت اشاره نکرده‏‌است.
در دست‌نویس شمارۀ 1842 تمهیدات ایاصوفیا مورخ 867، بیت نخست این گونه ضبط شده است:
تا من به میان رسول یابم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها تو

در نسخۀ1086 کتابخانۀ مغنیسا هم مصرع اول به صورت «یا من بر تو رسول باشم با تو» و مصرع دوم به صورت صحیح ضبط شده است. در برخی چاپ‌ها و نسخ زبده‌الحقایق چشتی (شرح تمهیدات) هم مصراع نخست «یا من به میان رسول باشم یا تو» ثبت شده است.
بر این اساس می‌توان صورت نزدیک به صحیح این رباعی را چنین دانست؛ هرچند دربارۀ ضبط مصرع نخست یا ترتیب مصرع‌ها نیاز به بررسی بیشتر است:

تا من برِ تو رسول باشم با تو؛
تنها ز همه خلق من و تنها تو؛
خورشید نخواهم که بر آید با تو
[ک]آیی، بر من سایه نیاید با تو

#تصحیح
#رباعی
#عین_القضات
@drmomoradi
https://eitaa.com/mmparvizan
Forwarded from محمد مرادی
"استهلال"

از بهر هلال عید آن‌مه ناگاه_
بر بام دوید و
هرطرف کرد نگاه...

هرکس که بدید گفت:
"سبحان‌الله!!!"
"خورشید برآمده‌است و می‌جوید ماه!"

دیوان انوری، ج۲، ص ۱۰۲۶

#عید_فطر
#رباعی
#انوری

http://t.me/drmomoradi
Forwarded from دو بیت کاشی (محمد)
از من به تو آشناتری کیست؟ بگو
این پرده میان تو و من چیست؟ بگو‌
گر با مَنَت اشتیاق جان است، زهی
ور با مَنَت اتفاق دل نیست، بگو


فرمود که بی تو رونقی نیست مرا
عذرایم و هیچ وامقی نیست مرا
گفتم به دلت رجوع کن! آه کشید:
دل هم سند موثقی نیست مرا


تهران | ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ ه‍.خورشیدی

#رباعی #شعر_فارسی #شعر_ایرانشهر #شاعران_ایران #شعر_خراسان #مکتب_مشهد #محمد_رمضانی_فرخانی


https://t.me/+Dk1xJOcVG9gzMjVk