مولاوردی: میانگین سن اعتیاد دختران ۱۳ سال است
(برای کاهش گرایش جوانان به اعتیاد چه راهکاری را مناسب میدانید؟)
معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در خصوص کاهش میانگین سن اعتیاد در بین دختران هشدار داد.
شهیندخت مولاوردی در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما گفت: میانگین سن اعتیاد در بین دختران به ۱۳ سال رسیده که از مهمترین چالشهای کشور در امور زنان و خانواده است.
وی افزود: از طرف دیگر الگوی مصرف #مواد_مخدر در بین دختران برعکس مردان که بیشتر مواد سنتی است به سمت مصرف #مواد_صنعتی و روانگردانها تغییر یافته که جای تأمل و نگرانی دارد.
خانم مولاوردی تصریح کرد: تقریباً نزدیک به ۱۰ درصد معتادان را زنان تشکیل میدهند. تعداد #زنان #معتاد چشمگیر نیست ولی آنچه نگرانکننده است این است که ۶۲ درصد #معتادان متأهل هستند و انواع آسیبها و #خشونتها متوجه #زنان و #کودکان میشود چه درصد بالایی است. این در موضوع #اعتیاد باید توجه شود. درباره #طلاق #آمار دقیقی نداریم. اگر داشتیم حتماً عرض میکردم. با توجه به بالا رفتن سن ازدواج و پایین آمدن نرخ طلاق دارد این نگرانکننده میشود.
@Tavaana_TavaanaTech
(برای کاهش گرایش جوانان به اعتیاد چه راهکاری را مناسب میدانید؟)
معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده در خصوص کاهش میانگین سن اعتیاد در بین دختران هشدار داد.
شهیندخت مولاوردی در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما گفت: میانگین سن اعتیاد در بین دختران به ۱۳ سال رسیده که از مهمترین چالشهای کشور در امور زنان و خانواده است.
وی افزود: از طرف دیگر الگوی مصرف #مواد_مخدر در بین دختران برعکس مردان که بیشتر مواد سنتی است به سمت مصرف #مواد_صنعتی و روانگردانها تغییر یافته که جای تأمل و نگرانی دارد.
خانم مولاوردی تصریح کرد: تقریباً نزدیک به ۱۰ درصد معتادان را زنان تشکیل میدهند. تعداد #زنان #معتاد چشمگیر نیست ولی آنچه نگرانکننده است این است که ۶۲ درصد #معتادان متأهل هستند و انواع آسیبها و #خشونتها متوجه #زنان و #کودکان میشود چه درصد بالایی است. این در موضوع #اعتیاد باید توجه شود. درباره #طلاق #آمار دقیقی نداریم. اگر داشتیم حتماً عرض میکردم. با توجه به بالا رفتن سن ازدواج و پایین آمدن نرخ طلاق دارد این نگرانکننده میشود.
@Tavaana_TavaanaTech
واسه خودت خوبه
به مناسبت هفته #کتاب رفتم وزارت ارشاد ببینم مجوز این کتابه چی شد. مجوزچی گفت از صفحه ۷ تا صفحه ۹۴ باید حذف شود. گفتم دلاور، ببخشید این کتاب کلا ۹۶ صفحه است. آقاهه گفت تعاملت کو؟ سر و ته کتاب را میتوانی نگه داری ولی برو توش یک چیز دیگر بریز و بیار، واسه خودت خوبه. گفتم چی بریزم؟ داستان یک آقایی است که میخواهد شغل پیدا کند و این وسط با خانمی که در پارک دارد مواد تزریق میکند آشنا میشود... آقاهه گفت همین دیگر. اولا که داری میگویی معضل #بیکاری در کشور وجود دارد بعد هم داری میگویی خانمها تزریق میکنند. ما اصلا #معتاد داریم؟ تا حالا پارکهای ما را که صبح برنامه #خانواده نشان میدهد ندیدی؟ برو یک چیز دیگر بنویس بیاور واسه خودت خوبه. گفتم باشه دلاور ممنون که نگران منی.
رفتم توش یک چیز دیگر ریختم و آوردم. داستان مردی بود که تنها توی خانه بود و داشت چت میکرد. آقاهه گفت چرا این آقا توی خانه چت میکند؟ چرا کتاب نمیخواند؟ مگر انتشارات حوزه هنری سالانه سیصد تا کتاب چاپ نمیکند که دست جوانان بند شود؟ به نظرم چت را ازش بگیر کتاب آخر حوزه هنری را بده بهش. یا بنشانش پای برنامه شعر طنز تلویزیون که فرهیخته بار بیاید، واسه خودت خوبه. گفتم چشم. رفتم و داستانی نوشتم که آقایی کل روز نشسته پای تلویزیون و در مسابقات تلویزیونی شرکت میکند و هی ساعت دیواری برنده میشود و در نهایت به عنوان کارآفرین برتر و بعد چهره ماندگار ازش تقدیر میکنند. داستان پذیرفته شد و مجوز گرفت. آقاهه گفت طرح جلد کو؟ مجوز گرفتی؟ گفتم نه. گفتم بدو بگیر و بیا. عنوان کتاب را هم گذاشته بودم مردی که ساعت دیواری شد. عنوان را حذف کردند و گذاشتند جوان موفق ایرانی چطور باعث افتخار خود، خانواده، مردم و تلویزیونش شد؟ گفتم دلاور حالا که همه زحمتها را شما کشیدید پس من اسمم را از روی کتاب بردارم و بروم ماستم را بخورم. آقاهه گفت چی؟ هدف ما حمایت از شماست. اسمت باید باشد. الان هم با بیست وسی باید مصاحبه کنی و نظر مثبتت را درباره وضعیت نوشتن و وضع نویسندگی به زبان بیاوری. گفتم نه چرا؟ گفت واسه خودت خوبه.
دیشب با خانواده نشسته بودیم و تلویزیون نگاه میکردیم خودم را دیدم که همراه با دلاوران وزارت ارشاد و قهرمانان شورای شهر توی کتابفروشیها مشغول فعالیت فرهنگی هستیم. خانواده پرسید تو مگه تمام امروز را همراه ما نیامده بودی کوه؟
گفتم چرا جسمم همراه شما کوه بود اما روح و ذهنم همراه آقای جنتی و آقای مسجدجامعی در حال بازدید سرزده از کتابفروشیها بود. خانواده گفت این حرفها چیه میزنی؟ گفتم واسه خودم خوبه. و بعد در افق گم شدم.
پوریا عالمی
http://bit.ly/1T5tHKb
طرح: احسان گنجی، روزنامه شهروند
@Tavaana_Tavaanatech
به مناسبت هفته #کتاب رفتم وزارت ارشاد ببینم مجوز این کتابه چی شد. مجوزچی گفت از صفحه ۷ تا صفحه ۹۴ باید حذف شود. گفتم دلاور، ببخشید این کتاب کلا ۹۶ صفحه است. آقاهه گفت تعاملت کو؟ سر و ته کتاب را میتوانی نگه داری ولی برو توش یک چیز دیگر بریز و بیار، واسه خودت خوبه. گفتم چی بریزم؟ داستان یک آقایی است که میخواهد شغل پیدا کند و این وسط با خانمی که در پارک دارد مواد تزریق میکند آشنا میشود... آقاهه گفت همین دیگر. اولا که داری میگویی معضل #بیکاری در کشور وجود دارد بعد هم داری میگویی خانمها تزریق میکنند. ما اصلا #معتاد داریم؟ تا حالا پارکهای ما را که صبح برنامه #خانواده نشان میدهد ندیدی؟ برو یک چیز دیگر بنویس بیاور واسه خودت خوبه. گفتم باشه دلاور ممنون که نگران منی.
رفتم توش یک چیز دیگر ریختم و آوردم. داستان مردی بود که تنها توی خانه بود و داشت چت میکرد. آقاهه گفت چرا این آقا توی خانه چت میکند؟ چرا کتاب نمیخواند؟ مگر انتشارات حوزه هنری سالانه سیصد تا کتاب چاپ نمیکند که دست جوانان بند شود؟ به نظرم چت را ازش بگیر کتاب آخر حوزه هنری را بده بهش. یا بنشانش پای برنامه شعر طنز تلویزیون که فرهیخته بار بیاید، واسه خودت خوبه. گفتم چشم. رفتم و داستانی نوشتم که آقایی کل روز نشسته پای تلویزیون و در مسابقات تلویزیونی شرکت میکند و هی ساعت دیواری برنده میشود و در نهایت به عنوان کارآفرین برتر و بعد چهره ماندگار ازش تقدیر میکنند. داستان پذیرفته شد و مجوز گرفت. آقاهه گفت طرح جلد کو؟ مجوز گرفتی؟ گفتم نه. گفتم بدو بگیر و بیا. عنوان کتاب را هم گذاشته بودم مردی که ساعت دیواری شد. عنوان را حذف کردند و گذاشتند جوان موفق ایرانی چطور باعث افتخار خود، خانواده، مردم و تلویزیونش شد؟ گفتم دلاور حالا که همه زحمتها را شما کشیدید پس من اسمم را از روی کتاب بردارم و بروم ماستم را بخورم. آقاهه گفت چی؟ هدف ما حمایت از شماست. اسمت باید باشد. الان هم با بیست وسی باید مصاحبه کنی و نظر مثبتت را درباره وضعیت نوشتن و وضع نویسندگی به زبان بیاوری. گفتم نه چرا؟ گفت واسه خودت خوبه.
دیشب با خانواده نشسته بودیم و تلویزیون نگاه میکردیم خودم را دیدم که همراه با دلاوران وزارت ارشاد و قهرمانان شورای شهر توی کتابفروشیها مشغول فعالیت فرهنگی هستیم. خانواده پرسید تو مگه تمام امروز را همراه ما نیامده بودی کوه؟
گفتم چرا جسمم همراه شما کوه بود اما روح و ذهنم همراه آقای جنتی و آقای مسجدجامعی در حال بازدید سرزده از کتابفروشیها بود. خانواده گفت این حرفها چیه میزنی؟ گفتم واسه خودم خوبه. و بعد در افق گم شدم.
پوریا عالمی
http://bit.ly/1T5tHKb
طرح: احسان گنجی، روزنامه شهروند
@Tavaana_Tavaanatech
مصرف سالانه ۴۲۰ میلیون لیتر الکل در ایران
الکلهای زیرزمینی و مستیهای بدفرجام
مصرف مشروبات الکلی در ایران، کاهش چشمگیری نداشته است. این گفته علیرضا گلستانی، معاون ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز است. او روز دوشنبه، دوم آذر ماه ۱۳۹۴، به خبرگزاری تسنیم گفته استکه اغلب مشروبات الکلی در ایران، از مرزهای غربی وارد میشوند.
با به پیروزی زسیدن انقلاب سال ۵۷ در ایران، مصرف مشروبات الکلی در ایران ممنوع شد و مجازاتهای سختی همچون شلاق، جریمه و زندان، برای خرید، فروش و مصرف آن در نظر گرفته شد.
بر اساس قانون مجازات اسلامی نوشیدن مشروبات الکلی در ایران ممنوع و «حرام» است و برای آن ۸۰ ضربه شلاق در نظر گرفتهاند. به موجب این قانون، پس از دو بار تعزیر به دلیل «شرب خمر» یا همان مصرف مشروب الکلی، قاضی حتی میتواند حکم اعدام متهم را صادر کند.
این همه اما باعث کاهش مصرف الکل در ایران نشد تا در سال ۹۲، برای پیگیری مبارزه با الکل، «کمیته ملی مبارزه با مشروبات الکلی» تشکیل شود.
حالا گشتهای تست الکل هم وجود دارند. کمپ ترک اعتیاد به مصرف الکل هم باز شده و سند ملی پیشگیری، مقابله و درمان اعتیاد به الکل هم در کمیته ملی پیشگیری و مبارزه با مشروبات الکلی وزارت کشور به تصویب رسیده است.
با وجود گذشت دو سال از تصویب این سند اما، بررسی آمارهای منتشرشده در منابع داخلی، نشان میدهد میزان مصرف مشروبات الکلی، مراجعه به بیمارستانها و تماس با مراکز مشاوره تلفنی در این زمینه افزایش داشته است.
مجازات شدیدتر برای الکل خارجی
با وجود دخالت حاکمیت در اندک فضای خصوصی شهروندان و برخورد با شرب خمر، خرید و فروش مخفیانه مشروبات الکلی در ایران، هرگز از رونق نیفتاده است.
گفته میشود واردات مشروبات الکلی به ایران، سالانه به ۸۰ میلیون لیتر میرسد که تنها یک چهارم یا کمتر از این رقم کشف میشود.
به منظور کاهش شمار قاچاقچیان مشروبات الکلی در ایران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی تیر ماه سال جاری کلیات طرحی را به تصویب رساندند که در صورت تصویب نهایی آن، مجازات #قاچاق مشروبات الکلی خارجی، تشدید خواهد شد.
از تعداد افراد #معتاد به الکل در ایران اما آمار دقیقی در دست نیست. اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده سابق نیروی انتظامی که سال ۱۳۸۷ تعداد #معتادان به الکل را ۲۰۰ هزار تن اعلام کرده بود، در سالهای پس از آن نیز همین آمار و ارقام را تکرار کرد.
۱۷ تا ۳۵سالهها، اصلیترین مصرفکنندگان الکل
در حالیکه در کشورهای اروپایی فروش و استفاده از مشروبات الکلی برای جوانان زیر ۱۸ سال ممنوع است و برای افراد خاطی مجازاتهای سنگین در نظر گرفته شده، در ایران ۱۷ تا ۳۵ سالهها اصلیترین مصرفکنندگان الکل هستند.
محمدرضا، دانشجوی ۲۵ ساله ساکن کرمان در گفتوگو با رادیو زمانه میگوید که میزان مصرف عرق و آبجو دستساز در بین دانشجویان از همان ترمهای اول دانشگاه رایج و بالاست.
تهیه و عرضه مشروبات الکلی در ایران، اغلب به صورت تلفنی انجام میشود و طبق اعلام سازمان مبارزه با مواد مخدر، ۱۷ دقیقه پس از سفارش تلفنی، هر نوع #مشروب #الکلی در اختیار خریداران قرار میگیرد.
محمدرضا میگوید که وقتی ۲۰ ساله بوده و در بندرعباس زندگی میکرده، مصرف عرق بین دوستان و همسالانش زیاد بوده است: «در بندرعباس، #عرق، عین نقل و نبات یافت میشود. یعنی کافی است تا یک دور همی باشد تا یکی سریع عرق جور کند.»
فیروزه رمضانزاده
رادیو زمانه
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/h7N1QP
@Tavaana_Tavaanatech
الکلهای زیرزمینی و مستیهای بدفرجام
مصرف مشروبات الکلی در ایران، کاهش چشمگیری نداشته است. این گفته علیرضا گلستانی، معاون ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز است. او روز دوشنبه، دوم آذر ماه ۱۳۹۴، به خبرگزاری تسنیم گفته استکه اغلب مشروبات الکلی در ایران، از مرزهای غربی وارد میشوند.
با به پیروزی زسیدن انقلاب سال ۵۷ در ایران، مصرف مشروبات الکلی در ایران ممنوع شد و مجازاتهای سختی همچون شلاق، جریمه و زندان، برای خرید، فروش و مصرف آن در نظر گرفته شد.
بر اساس قانون مجازات اسلامی نوشیدن مشروبات الکلی در ایران ممنوع و «حرام» است و برای آن ۸۰ ضربه شلاق در نظر گرفتهاند. به موجب این قانون، پس از دو بار تعزیر به دلیل «شرب خمر» یا همان مصرف مشروب الکلی، قاضی حتی میتواند حکم اعدام متهم را صادر کند.
این همه اما باعث کاهش مصرف الکل در ایران نشد تا در سال ۹۲، برای پیگیری مبارزه با الکل، «کمیته ملی مبارزه با مشروبات الکلی» تشکیل شود.
حالا گشتهای تست الکل هم وجود دارند. کمپ ترک اعتیاد به مصرف الکل هم باز شده و سند ملی پیشگیری، مقابله و درمان اعتیاد به الکل هم در کمیته ملی پیشگیری و مبارزه با مشروبات الکلی وزارت کشور به تصویب رسیده است.
با وجود گذشت دو سال از تصویب این سند اما، بررسی آمارهای منتشرشده در منابع داخلی، نشان میدهد میزان مصرف مشروبات الکلی، مراجعه به بیمارستانها و تماس با مراکز مشاوره تلفنی در این زمینه افزایش داشته است.
مجازات شدیدتر برای الکل خارجی
با وجود دخالت حاکمیت در اندک فضای خصوصی شهروندان و برخورد با شرب خمر، خرید و فروش مخفیانه مشروبات الکلی در ایران، هرگز از رونق نیفتاده است.
گفته میشود واردات مشروبات الکلی به ایران، سالانه به ۸۰ میلیون لیتر میرسد که تنها یک چهارم یا کمتر از این رقم کشف میشود.
به منظور کاهش شمار قاچاقچیان مشروبات الکلی در ایران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی تیر ماه سال جاری کلیات طرحی را به تصویب رساندند که در صورت تصویب نهایی آن، مجازات #قاچاق مشروبات الکلی خارجی، تشدید خواهد شد.
از تعداد افراد #معتاد به الکل در ایران اما آمار دقیقی در دست نیست. اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده سابق نیروی انتظامی که سال ۱۳۸۷ تعداد #معتادان به الکل را ۲۰۰ هزار تن اعلام کرده بود، در سالهای پس از آن نیز همین آمار و ارقام را تکرار کرد.
۱۷ تا ۳۵سالهها، اصلیترین مصرفکنندگان الکل
در حالیکه در کشورهای اروپایی فروش و استفاده از مشروبات الکلی برای جوانان زیر ۱۸ سال ممنوع است و برای افراد خاطی مجازاتهای سنگین در نظر گرفته شده، در ایران ۱۷ تا ۳۵ سالهها اصلیترین مصرفکنندگان الکل هستند.
محمدرضا، دانشجوی ۲۵ ساله ساکن کرمان در گفتوگو با رادیو زمانه میگوید که میزان مصرف عرق و آبجو دستساز در بین دانشجویان از همان ترمهای اول دانشگاه رایج و بالاست.
تهیه و عرضه مشروبات الکلی در ایران، اغلب به صورت تلفنی انجام میشود و طبق اعلام سازمان مبارزه با مواد مخدر، ۱۷ دقیقه پس از سفارش تلفنی، هر نوع #مشروب #الکلی در اختیار خریداران قرار میگیرد.
محمدرضا میگوید که وقتی ۲۰ ساله بوده و در بندرعباس زندگی میکرده، مصرف عرق بین دوستان و همسالانش زیاد بوده است: «در بندرعباس، #عرق، عین نقل و نبات یافت میشود. یعنی کافی است تا یک دور همی باشد تا یکی سریع عرق جور کند.»
فیروزه رمضانزاده
رادیو زمانه
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/h7N1QP
@Tavaana_Tavaanatech
Tavaana
الکلهای زیرزمینی و مستیهای بدفرجام
فیروزه رمضانزاده
وقایع نگاری خرید و فروش یک نوزاد در پایتخت
مددکار بیمارستان میپرسد: «آمدهاید نوزاد را بخرید؟» میگوییم: «آره» میگوید: «پس صدایش را درنیاورید.» مأمور پارک میگوید: «خرید و فروش خیلی زیاده؛ همین دختر رعنا را ۲۱۰ هزار تومان خریدند برای گدایی». کمتر از یکماه پیش بود که فاطمه دانشور رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر در یک برنامه زنده تلویزیونی گفته بود: «متأسفانه گزارشهایی نشان میدهد خانمهای کارتن خواب و زنان خیابانی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را میفروشند.» بعد از آن پلیس گفت: «برخورد میکنیم» و سید شهابالدین چاوشی معاون سیاسی و اجتماعی استانداری #تهران هم گفت: «ما در این خصوص گزارش مستندی نداریم، اما اگر یک مورد هم وجود داشته باشد، این وظیفه دستگاههای ذیربط است که آن را پیگیری کنند.» اما مشاهدات سه روزه ما ثابت میکند که خرید و فروش نوزاد یک واقعیت غیرقابل کتمان است.
«کسی که بچه رو میخره با واسطه میخره، بچه خریدن شرط و شروط داره. مگه الکیه. بابا و ننهاش حق اینکه پرس و جو کنن، یا دنبالش برن، ندارن.» خودش جواب خودش را میدهد: «پول رو خوردی، الان اومدی که بچهام رو بده! نه از این خبرا نیست اینجا قانونش همینه.» رو میکند به من: «میگم به بچهها و به شما خبر میدم.» اینها را خفته میگوید. زن میانسال فربه #معتاد و #کارتن_خواب پارک هرندی.
آمدهام اینجا «#نوزاد» #معامله کنم، همراه سپیده، که روزگاری اینجا کارتن خواب و مصرف کننده بوده و حالا بهبود یافته است. او با همه به گرمی سلام و علیک میکند، به قول خودش «اینها رفقا و همبازی هاش بودهاند و اینجا محل بازیش» دنبال مهناز میگردیم تا کارمان را راه بیندازد، مهناز یکی از واسطههای جور کردن نوزاد برای خریداران است. پسرش، دخترش را کشته و خودش هم اینجا ساقیاست.
اول از همه میرویم سراغ «خفته»، سپیده معرفیم میکند «این دختر خاله مه» و بعد چیزهایی در گوش خفته میگوید و او خب خب میکند، میگوید «آره» و سپیده تأکید میکند «به کسی نگو». ...
http://bit.ly/1NBJTo2منبع: روزنامه ایران#
بیشتر بخوانید در این مورد:
https://goo.gl/UkOfzG
@Tavaana_Tavaanatech
مددکار بیمارستان میپرسد: «آمدهاید نوزاد را بخرید؟» میگوییم: «آره» میگوید: «پس صدایش را درنیاورید.» مأمور پارک میگوید: «خرید و فروش خیلی زیاده؛ همین دختر رعنا را ۲۱۰ هزار تومان خریدند برای گدایی». کمتر از یکماه پیش بود که فاطمه دانشور رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر در یک برنامه زنده تلویزیونی گفته بود: «متأسفانه گزارشهایی نشان میدهد خانمهای کارتن خواب و زنان خیابانی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را میفروشند.» بعد از آن پلیس گفت: «برخورد میکنیم» و سید شهابالدین چاوشی معاون سیاسی و اجتماعی استانداری #تهران هم گفت: «ما در این خصوص گزارش مستندی نداریم، اما اگر یک مورد هم وجود داشته باشد، این وظیفه دستگاههای ذیربط است که آن را پیگیری کنند.» اما مشاهدات سه روزه ما ثابت میکند که خرید و فروش نوزاد یک واقعیت غیرقابل کتمان است.
«کسی که بچه رو میخره با واسطه میخره، بچه خریدن شرط و شروط داره. مگه الکیه. بابا و ننهاش حق اینکه پرس و جو کنن، یا دنبالش برن، ندارن.» خودش جواب خودش را میدهد: «پول رو خوردی، الان اومدی که بچهام رو بده! نه از این خبرا نیست اینجا قانونش همینه.» رو میکند به من: «میگم به بچهها و به شما خبر میدم.» اینها را خفته میگوید. زن میانسال فربه #معتاد و #کارتن_خواب پارک هرندی.
آمدهام اینجا «#نوزاد» #معامله کنم، همراه سپیده، که روزگاری اینجا کارتن خواب و مصرف کننده بوده و حالا بهبود یافته است. او با همه به گرمی سلام و علیک میکند، به قول خودش «اینها رفقا و همبازی هاش بودهاند و اینجا محل بازیش» دنبال مهناز میگردیم تا کارمان را راه بیندازد، مهناز یکی از واسطههای جور کردن نوزاد برای خریداران است. پسرش، دخترش را کشته و خودش هم اینجا ساقیاست.
اول از همه میرویم سراغ «خفته»، سپیده معرفیم میکند «این دختر خاله مه» و بعد چیزهایی در گوش خفته میگوید و او خب خب میکند، میگوید «آره» و سپیده تأکید میکند «به کسی نگو». ...
http://bit.ly/1NBJTo2منبع: روزنامه ایران#
بیشتر بخوانید در این مورد:
https://goo.gl/UkOfzG
@Tavaana_Tavaanatech
tavaana.org
کمتر از ۵ دقیقه معامله شد | Tavaana Article
«ایران» گزارش میدهد: وقایع نگاری خرید و فروش یک نوزاد در پایتخت فاطمه جمالپور
هزینه درمان معتادان چندین برابر درمان #سرطان!
یک عضو کمسیون #بهداشت و #درمان مجلس میگوید که هزینهی درمان یک #معتاد چند برابر یک #بیمار مبتلا به سرطان است اما نه بیمهای حامی معتادان است و نه بیمارستانی مختص درمان #معتادان ...
#توانا
مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
یک عضو کمسیون #بهداشت و #درمان مجلس میگوید که هزینهی درمان یک #معتاد چند برابر یک #بیمار مبتلا به سرطان است اما نه بیمهای حامی معتادان است و نه بیمارستانی مختص درمان #معتادان ...
#توانا
مطالب توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
منو اینطوری نبین، قیافهای داشتم واسه خودم
الهام برای بار دوم ترك كرده و حالا یك سال است كه دیگر مواد مخدر مصرف نمیكند. میگوید فكر میكرده هیچوقت نمیتواند پاك شود، اما از وقتی روزهایش را در این مركز میگذراند، انگیزه بیشتری دارد كه سالم بماند: «برگشتن خیلی سادهس، سادهتر از چیزی كه فكرش رو بكنین. تنها چیزی كه به من كمك كرد دوباره نرم سمت مواد، همینجاس. خدا خیرشون بده. برامون كلاسای مختلف میذارن. وقتی ناراحتیم پای حرفامون میشینن. باهامون حرف میزنن، برامون چیزایی كه احتیاج داریم رو تامین میكنن. كاش هیچكس پاش به اینجورجاها نرسه، اما وقتی رسید، دیگه به زندگي قبليش برنگرده.»
وقتی میپرسم خودش چطور به اینجا رسیده، با صداقت و شجاعتی تاثربرانگیز، شروع به توضیح دادن میكند: «از وقتی خودمو شناختم، بابام مست میكرد و ما رو كتك میزد. مامانم همیشه عینك دودی داشت چون پای چشمش كبود بود. بابام با شلنگ، كمربند و هرچی دستش میومد به جون من و مامانم و خواهرم میفتاد. اینها به كنار، ماجرا از وقتی شروع شد كه فهمیدم بابام به من و خواهرم نظر داره. وقتی به مامانم گفتیم، باورش نمیشد و حتی زد تو گوش خواهرم كه این حرفا چیه میزنی! تا این كه یه بار به هوای این كه میره بیرون، توی خونه قایم شد. وقتی فهمید الكی نمیگیم، به بابام گفت باید طلاقم رو بدی و به جای مهریه بچههام رو میخوام. اما بابام دست بردار نبود. خواهرم از خونه فراری شد. منم برای این كه غصه زندگی رو نخورم و به بابام هم خجالت بدم و ازش انتقام بگیرم، شروع كردم به مصرف مواد.»
با خودم فكر میكنم كاش اينها كه ميشنوم واقعیت نداشته باشد؛ اما واقعیت دارد و دختری 23 ساله با چهره خستهای كه سالها بزرگتر نشانش میدهد، روبهرویم نشسته و مثل یك فیلم سینمایی تلخ، ماجرای زندگیاش را روایت میكند: «بابام زندگیمونو داغون كرد. وقتی میبینم یه دختری دست باباش رو گرفته و دارن راه میرن، اعصابم به هم میریزه. بابام كاری كرد كه هم من #معتاد شدم هم خواهرم و هم مامانم؛ اونا شیشه میكشن. وقتی مواد مصرف میكردم با خودم میگفتم من كه معتاد نیستم. معتادا گوشه خیابونن، تزریقیان، حال و روزشون خرابه. اما كمكم دیدم دارم میشم یكی از همونا. تو همین جریان، با یه مردی ارتباط گرفتم و باردار شدم. با هم #مواد مصرف میكردیم و روزبهروز اعتیادمون بیشتر میشد. مواد با من كاری كرد كه تن به هر كاری دادم، بی هیچ خجالتی #گدایی میكردم، خودفروشی كردم، كارتنخواب شدم.»
بین خاطرههایش مدام تاكید میكند كه «منو اینطوری نبین، قیافهای داشتم واسه خودم»: «مواد منو از ریخت انداخت. كلی خاطرخواه داشتم. اما حالا چي؟ تا حالا با سه چهار نفر زندگی كردم اما هنوز تو شناسنامه عقد كرده نیستم. با این حال بچهم رو نگه داشتم. هفت سالشه اما مریضه؛ از بس مواد كشیدم و عصبی بودم اونم الان مشكل اعصاب داره. الانم صیغه یه مردیام كه معتاده. آدم خوبيه ولي توهم داره. خودش از موادش استفاده میكنه بعد یادش ميره و فكر میكنه كسی از موادش برداشته. درآمد داشته باشه وضعمون خوب میشه ولی خب الان بیكاره. قراره یه كامپیوتر بخریم و بتونیم جفتمون تو خونه باهاش كار كنیم، اینطوری زندگیمون بهتر میشه.»
منبع: http://ow.ly/Yf4Rk
درباره ریشه های اعتیاد؛ توانا دوره هایی را برگزار کرده است، فایل های مربوطه با کمی جستجوی کلمات مرتبط در کانال توانا پیدا می شود.
@Tavaana_TavaanaTech
الهام برای بار دوم ترك كرده و حالا یك سال است كه دیگر مواد مخدر مصرف نمیكند. میگوید فكر میكرده هیچوقت نمیتواند پاك شود، اما از وقتی روزهایش را در این مركز میگذراند، انگیزه بیشتری دارد كه سالم بماند: «برگشتن خیلی سادهس، سادهتر از چیزی كه فكرش رو بكنین. تنها چیزی كه به من كمك كرد دوباره نرم سمت مواد، همینجاس. خدا خیرشون بده. برامون كلاسای مختلف میذارن. وقتی ناراحتیم پای حرفامون میشینن. باهامون حرف میزنن، برامون چیزایی كه احتیاج داریم رو تامین میكنن. كاش هیچكس پاش به اینجورجاها نرسه، اما وقتی رسید، دیگه به زندگي قبليش برنگرده.»
وقتی میپرسم خودش چطور به اینجا رسیده، با صداقت و شجاعتی تاثربرانگیز، شروع به توضیح دادن میكند: «از وقتی خودمو شناختم، بابام مست میكرد و ما رو كتك میزد. مامانم همیشه عینك دودی داشت چون پای چشمش كبود بود. بابام با شلنگ، كمربند و هرچی دستش میومد به جون من و مامانم و خواهرم میفتاد. اینها به كنار، ماجرا از وقتی شروع شد كه فهمیدم بابام به من و خواهرم نظر داره. وقتی به مامانم گفتیم، باورش نمیشد و حتی زد تو گوش خواهرم كه این حرفا چیه میزنی! تا این كه یه بار به هوای این كه میره بیرون، توی خونه قایم شد. وقتی فهمید الكی نمیگیم، به بابام گفت باید طلاقم رو بدی و به جای مهریه بچههام رو میخوام. اما بابام دست بردار نبود. خواهرم از خونه فراری شد. منم برای این كه غصه زندگی رو نخورم و به بابام هم خجالت بدم و ازش انتقام بگیرم، شروع كردم به مصرف مواد.»
با خودم فكر میكنم كاش اينها كه ميشنوم واقعیت نداشته باشد؛ اما واقعیت دارد و دختری 23 ساله با چهره خستهای كه سالها بزرگتر نشانش میدهد، روبهرویم نشسته و مثل یك فیلم سینمایی تلخ، ماجرای زندگیاش را روایت میكند: «بابام زندگیمونو داغون كرد. وقتی میبینم یه دختری دست باباش رو گرفته و دارن راه میرن، اعصابم به هم میریزه. بابام كاری كرد كه هم من #معتاد شدم هم خواهرم و هم مامانم؛ اونا شیشه میكشن. وقتی مواد مصرف میكردم با خودم میگفتم من كه معتاد نیستم. معتادا گوشه خیابونن، تزریقیان، حال و روزشون خرابه. اما كمكم دیدم دارم میشم یكی از همونا. تو همین جریان، با یه مردی ارتباط گرفتم و باردار شدم. با هم #مواد مصرف میكردیم و روزبهروز اعتیادمون بیشتر میشد. مواد با من كاری كرد كه تن به هر كاری دادم، بی هیچ خجالتی #گدایی میكردم، خودفروشی كردم، كارتنخواب شدم.»
بین خاطرههایش مدام تاكید میكند كه «منو اینطوری نبین، قیافهای داشتم واسه خودم»: «مواد منو از ریخت انداخت. كلی خاطرخواه داشتم. اما حالا چي؟ تا حالا با سه چهار نفر زندگی كردم اما هنوز تو شناسنامه عقد كرده نیستم. با این حال بچهم رو نگه داشتم. هفت سالشه اما مریضه؛ از بس مواد كشیدم و عصبی بودم اونم الان مشكل اعصاب داره. الانم صیغه یه مردیام كه معتاده. آدم خوبيه ولي توهم داره. خودش از موادش استفاده میكنه بعد یادش ميره و فكر میكنه كسی از موادش برداشته. درآمد داشته باشه وضعمون خوب میشه ولی خب الان بیكاره. قراره یه كامپیوتر بخریم و بتونیم جفتمون تو خونه باهاش كار كنیم، اینطوری زندگیمون بهتر میشه.»
منبع: http://ow.ly/Yf4Rk
درباره ریشه های اعتیاد؛ توانا دوره هایی را برگزار کرده است، فایل های مربوطه با کمی جستجوی کلمات مرتبط در کانال توانا پیدا می شود.
@Tavaana_TavaanaTech
www.khabaronline.ir
حکایت زندگی زنان بهبودیافته از اعتیاد/ رهایی از تنفروشی، گدایی و کارتنخوابی
یک روز پای حرفهای زنانی که مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته و به روزهای روشن پیش رو فکر میکنند.
از دیوار مهربانی تا خانهتکانی مهربانانه
فصل سرما که شروع شد، #دیوارمهربانی ایرانیها در تمام شهرهای کشور قد علم کرد تا دیگر نیازمندی نباشد که از سوز زمستان بلرزد. با نزدیکشدن به فصل بهار شاید دیگر نیازی به لباسهای گرم نباشد اما مهربانی باید همیشگی و همهروزه باشد. بههمیندلیل شاید بتوان خانهتکانی را فرصتی برای ادامهدادن #مهرورزی و #بخشش دانست؛ مهربانیای که اهالی «خانه زنان سرزمین خورشید» در انتظار آن هستند.
اهالی این خانه زنانی هستند که از سوءمصرف #موادمخدر رها شدهاند؛ زنانی که به گفته «لیلا ارشد»، مدیر مؤسسه خانه زنان سرزمین خورشید، با قطع مصرف مواد مخدر و کنارگذاشتن اعتیاد «دست به کاری بزرگ زدهاند که هر کسی از عهده انجامش برنمیآید». ارشد به «شرق» میگوید: «انسان توانمندتر از چیزی است که فکرش را بکنید. یادم میآید ارباب رجوعي داشتیم که #معتاد و باردار بود. چیزی به وضعحملش نمانده بود و آمبولانس برای انتقالش به بیمارستان برای زایمان آمده بود. توی مشتش ٢٠گرم هروئین داشت، میگفت: این را میکشم و میروم بیمارستان! همین زن حالا سهسال است که خودش و پسر سهسالهاش پاک هستند.
این زنان توانایی خودشان را به بهترین شکل نشان دادهاند و حالا نیاز دارند با مشاوره و تلاش برای توانمندسازی به زندگی عادیشان برگردند». او ادامه میدهد: «این زنان و فرزندانشان حتما شایستگی یک زندگی حداقلی را دارند؛ زندگیای که میتوان با حل مشکلات این زنان، آن را برایشان فراهم کرد. درحالحاضر اشتغال، تعیینتکلیف اوراق هویتی و برآمدن از پس مخارج زندگی از مشکلات اصلی این زنان است».
یکی از وظایف این مؤسسه تلاش برای رفع مشکل اشتغال این زنان از طریق توانمندسازی آنان است. اما تأمین یک زندگی حداقلی زیر یک سقف برای این زنان شاید نیازمند کمک همه باشد. ارشد در این زمینه میگوید:
«پیشنهاد ما این است که در خانهتکانی عید امسال، خانهخورشیدیها را به یاد داشته باشید و ظروف و وسایلی را که مدتهاست بدون استفاده و برای روز مبادا گذاشتهاید، به ما اهدا کنید. ما بخشی از آنها را که مورد نیاز زنان مرکز است به آنها اهدا میکنیم و بخشی را برای تأمین هزینههای آنان در بازارچهای بهنفع آنان به فروش میرسانیم». یخچال، تلویزیون و سایر وسایل برقی سالم و قابلاستفاده، ظروف آشپزخانه در حد نو، حوله، ملحفه در حد نو، فلاسک، گوشی موبایل دستدوم و سالم، کمد کوچک، میز زیر تلویزیون، صندلی، فرش و موکت، اجاق گاز و بخاری برقی و... بخشی از فهرست نیازمندیهای #زنان خانه خورشید است.
برای هماهنگی لازم و دریافت وسایل اهدایی میتوانید تا تاریخ ٣٠ بهمنماه با شمارههای ٠٩٣٨٥٧١٩٨٢٦ و ٥٥٨١٩٩٩١ تماس بگیرید. مؤسسه شرایط اهدا و همچنین حملونقل این وسایل به مؤسسه را برایتان توضیح خواهد داد.
مهسا علیبيگی
روزنامه شرق
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
فصل سرما که شروع شد، #دیوارمهربانی ایرانیها در تمام شهرهای کشور قد علم کرد تا دیگر نیازمندی نباشد که از سوز زمستان بلرزد. با نزدیکشدن به فصل بهار شاید دیگر نیازی به لباسهای گرم نباشد اما مهربانی باید همیشگی و همهروزه باشد. بههمیندلیل شاید بتوان خانهتکانی را فرصتی برای ادامهدادن #مهرورزی و #بخشش دانست؛ مهربانیای که اهالی «خانه زنان سرزمین خورشید» در انتظار آن هستند.
اهالی این خانه زنانی هستند که از سوءمصرف #موادمخدر رها شدهاند؛ زنانی که به گفته «لیلا ارشد»، مدیر مؤسسه خانه زنان سرزمین خورشید، با قطع مصرف مواد مخدر و کنارگذاشتن اعتیاد «دست به کاری بزرگ زدهاند که هر کسی از عهده انجامش برنمیآید». ارشد به «شرق» میگوید: «انسان توانمندتر از چیزی است که فکرش را بکنید. یادم میآید ارباب رجوعي داشتیم که #معتاد و باردار بود. چیزی به وضعحملش نمانده بود و آمبولانس برای انتقالش به بیمارستان برای زایمان آمده بود. توی مشتش ٢٠گرم هروئین داشت، میگفت: این را میکشم و میروم بیمارستان! همین زن حالا سهسال است که خودش و پسر سهسالهاش پاک هستند.
این زنان توانایی خودشان را به بهترین شکل نشان دادهاند و حالا نیاز دارند با مشاوره و تلاش برای توانمندسازی به زندگی عادیشان برگردند». او ادامه میدهد: «این زنان و فرزندانشان حتما شایستگی یک زندگی حداقلی را دارند؛ زندگیای که میتوان با حل مشکلات این زنان، آن را برایشان فراهم کرد. درحالحاضر اشتغال، تعیینتکلیف اوراق هویتی و برآمدن از پس مخارج زندگی از مشکلات اصلی این زنان است».
یکی از وظایف این مؤسسه تلاش برای رفع مشکل اشتغال این زنان از طریق توانمندسازی آنان است. اما تأمین یک زندگی حداقلی زیر یک سقف برای این زنان شاید نیازمند کمک همه باشد. ارشد در این زمینه میگوید:
«پیشنهاد ما این است که در خانهتکانی عید امسال، خانهخورشیدیها را به یاد داشته باشید و ظروف و وسایلی را که مدتهاست بدون استفاده و برای روز مبادا گذاشتهاید، به ما اهدا کنید. ما بخشی از آنها را که مورد نیاز زنان مرکز است به آنها اهدا میکنیم و بخشی را برای تأمین هزینههای آنان در بازارچهای بهنفع آنان به فروش میرسانیم». یخچال، تلویزیون و سایر وسایل برقی سالم و قابلاستفاده، ظروف آشپزخانه در حد نو، حوله، ملحفه در حد نو، فلاسک، گوشی موبایل دستدوم و سالم، کمد کوچک، میز زیر تلویزیون، صندلی، فرش و موکت، اجاق گاز و بخاری برقی و... بخشی از فهرست نیازمندیهای #زنان خانه خورشید است.
برای هماهنگی لازم و دریافت وسایل اهدایی میتوانید تا تاریخ ٣٠ بهمنماه با شمارههای ٠٩٣٨٥٧١٩٨٢٦ و ٥٥٨١٩٩٩١ تماس بگیرید. مؤسسه شرایط اهدا و همچنین حملونقل این وسایل به مؤسسه را برایتان توضیح خواهد داد.
مهسا علیبيگی
روزنامه شرق
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
شهروندان مسئول: پاکسازی خیابان ولی عصر از فیلتر سیگار
خیابان ولی عصر (عج) از میدان تجریش تا چهار راه ولی عصر، صبح امروز ۲۰ اسفند ماه، توسط بهبود یافتگان کارتن خواب جمعیت طلوع بینشانها و با شعار «ببخش و باورم کن» برای سومین سال از فیلتر سیگار پاکسازی شد.
.
شعارشان این است: "ببخش و باورم کن"
امسال سومین سالی است که حرکت نمادین جمع آوری #فیلتر #سیگار از میدان تجریش تا چهار راه ولیعصر تهران را انجام می دهند. به مردم #گل می دهند و پیام "ببخش و باورم کن" را به #شهروندان می رسانند.
آنها قبلا #معتاد و #خیابانخواب بودند. دست مهربانی یاری شان داد و خودشان هم خواستند که بیدار شوند و اراده کردند تا زندگی تازه ای را شروع کنند.
موسسه #طلوع بی نشان ها، برای آنها طلوع تازه و فصل تازه ای برای رستن بود. برای شکوفایی و امید.
بیابید باورشان کنیم و دوستشان بداریم و دستشان را بفشاریم. کسانی که حالا خود ایستاده اند برای حمایت از دیگر گرفتاران اعتیاد و خیابان خوابی.
با مهر برایشان غذا می برند و هر هفته دعوت به بازگشت به #زندگی و #رستن می کنند. این دعوت را آنقدر تکرار می کنند تا به نتیجه برسند.
سومین سالی است که به #خیابان می آیند تا #تعهد خود و #پیمان خود را تجدید کنند و به جامعه پیام #مهر و #دوستی دهند و از جامعه بخواهند که آنها را بپذیرد.
عکس ها را در این لینک ها ببینید:
http://www.hamshahriphoto.ir/detail/photo/5796/1
http://www.tpaa.ir/?p=49554
http://www.ion.ir/News/65449.html
@Tavaana_TavaanaTech
خیابان ولی عصر (عج) از میدان تجریش تا چهار راه ولی عصر، صبح امروز ۲۰ اسفند ماه، توسط بهبود یافتگان کارتن خواب جمعیت طلوع بینشانها و با شعار «ببخش و باورم کن» برای سومین سال از فیلتر سیگار پاکسازی شد.
.
شعارشان این است: "ببخش و باورم کن"
امسال سومین سالی است که حرکت نمادین جمع آوری #فیلتر #سیگار از میدان تجریش تا چهار راه ولیعصر تهران را انجام می دهند. به مردم #گل می دهند و پیام "ببخش و باورم کن" را به #شهروندان می رسانند.
آنها قبلا #معتاد و #خیابانخواب بودند. دست مهربانی یاری شان داد و خودشان هم خواستند که بیدار شوند و اراده کردند تا زندگی تازه ای را شروع کنند.
موسسه #طلوع بی نشان ها، برای آنها طلوع تازه و فصل تازه ای برای رستن بود. برای شکوفایی و امید.
بیابید باورشان کنیم و دوستشان بداریم و دستشان را بفشاریم. کسانی که حالا خود ایستاده اند برای حمایت از دیگر گرفتاران اعتیاد و خیابان خوابی.
با مهر برایشان غذا می برند و هر هفته دعوت به بازگشت به #زندگی و #رستن می کنند. این دعوت را آنقدر تکرار می کنند تا به نتیجه برسند.
سومین سالی است که به #خیابان می آیند تا #تعهد خود و #پیمان خود را تجدید کنند و به جامعه پیام #مهر و #دوستی دهند و از جامعه بخواهند که آنها را بپذیرد.
عکس ها را در این لینک ها ببینید:
http://www.hamshahriphoto.ir/detail/photo/5796/1
http://www.tpaa.ir/?p=49554
http://www.ion.ir/News/65449.html
@Tavaana_TavaanaTech
www.hamshahriphoto.ir
پاکسازی خیابان ولی عصر (عج) از فیلتر سیگار
خیابان ولی عصر(عج) از میدان تجریش تا چهار راه ولی عصر، صبح امروز 20 اسفند ماه، توسط بهبود یافتگان کارتن خواب جمعیت طلوع بی نشان ها و با شعار « ببخش و باورم کن » برای سومین سال از فیلتر سیگار پاکسازی شد.