آموزشکده توانا
57.9K subscribers
30.1K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدیوی زیبا را یکی از مخاطبان توانا که خواست ناشناس بماند، درست کرده است، او ۴۴ سال گذشته را در حدود ۵ دقیقه خلاصه کرده است و وقایع مهم را نمایش داده است و در انتها با تصویری از علی خامنه‌ای، نوشته است «به پایان سلام کن».
این ویدیو را از دست ندهید، گرچه وقایعی چون اعتراضات سال ۱۳۷۱ مشهد، اعتراضات سال ۱۳۷۴ اسلامشهر و برخی اعتراضات معلمان و کارگران و نیز آنچه بر سر محیط زیستمان آمده و خیلی مسایل دیگر در این ویدیو نیامده است، با این حال ویدیوی بسیار خوش‌ساخت و جالبی است.

#ایران #جمهوری_اسلامی #اعدام #دهه_شصت #دی۹۶ #آبان۹۸ #عاشورای۸۸ #خرداد۷۸ #تابستان۶۷ #قتل_های_زنجیره‌_ای #مهسا_امینی #اعتراضات_سراسری #ترور_مخالفان #نماهنگ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
هاشم حسینی بوشهری، که عنوان «دبیر شورای عالی حوزه‌های علمیه» بر خود دارد، مدعی وجود «مشکلات فرهنگی» در جامعه شد و آن را ناشی از «بی‌توجهی به بیانات رهبر معظم انقلاب» دانست.

او که در دیداری این ادعا را بیان کرد، چنین گفت: «مشکلات فرهنگی امروز جامعه، در این زمانی که غرب در تلاش است تا فرهنگ خود را بر دنیا مسلط کند، وارث نادیده گرفتن هشدارهای مقام معظم رهبری -مد ظله العالی-نسبت به مسائل فرهنگی با تعبیراتی نظیر شبیخون و ناتوی فرهنگی است».

این در حالی است که همین عبارات مذکور مانند «ناتوی فرهنگی» و یا «شبیخون فرهنگی» که توسط خامنه‌ای ابداع شدند خود از عوامل عمیقا تعمیق‌بخش به استبداد حاکم بر ایران بودند و آزار و جنایات سیستماتیک علیه دگراندیشان را رقم زدند. جنایات سیستماتیکی که در قتلهای زنجیرهای نمود داشت.

آیا امثال حسینی بوشهری می‌پذیرند که این دست جعل مفاهیم چه نقش پررنگی در جنایت‌آفرینی علیه فرهنگ کشور داشت؟

#گفتگو_توانا #خامنه_ای #حوزه_قم #مدارا #رواداری #قتل‌_های_زنجیره_ای

@dialogue1402
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپ‌گرا و تلخ‌کام ایرانی که زندگی‌اش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپ‌گرای ایرانی.

غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانواده‌ای تنگ‌دست به دنیا آمد. فقر غفار را وا می‌دارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم می‌گیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.

در محیط انگلیسی‌مآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی می‌کند. پیشرفت‌اش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق می‌شود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیل‌اش به پایان می‌رسد.

در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران می‌شود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعه‌شناسی راهی پاریس می‌شود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت می‌کند.

او که سخت چپ‌گرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمی‌گردد و با تعطیلی دانشگاه‌ها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز می‌‌گردد؛ به شهر محبوب تبعیدی‌ها!

فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسنده‌ایم» انتشار می‌یابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان می‌دهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر می‌انگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفته‌ای از فرزندان‌اش به پاریس می‌رود. در آنجا نیز سعی می‌کند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.

این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی   #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو می‌گوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آن‌ها قید می‌شده، آن‌ها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافه‌کار دریافت می‌کردند. او تاکید می‌کند که قاتلان عوامل خودسر نبوده‌اند بلکه از مافوق خود دستور می‌گرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آن‌ها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل می‌گرفتند؟
در دادگاه قتلهای زنجیرهای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....


#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنیی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز در بیست‌وپنجمین سالگرد قتل سیاسی پروانه اسکندری و داريوش فروهر مراسمی در خانه و قتلگاه‌شان برگزار شد.

در این مراسم شعارهای #زن‌_زندگی_آزادی و #ژن_ژیان_ئازادی در خانه فروهرها طنین‌انداز شد.

#پروانه_اسکندری #داریوش_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
اروند حاجی‌زاده، فرزند حمید حاجی‌زاده، از قربانیان قتلهای زنجیرهای، از سوی شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر کرمان به پرداخت ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت محکوم شد.

این حکم پس از آن صادر شده که اروند و برادرش ارس حاجی‌زاده، در جریان اعتراضات اخیر با «پرونده‌سازی‌های متعدد» مواجه شدند.

اروند حاجی‌زاده در دادگاه بدوی با اتهام «ساختگی» جعل سند به ۴۲ ماه زندان و درج حکم در نشریات اعم از نشریات چاپی و مجازی محکوم شده بود.

دادگاه تجدیدنظر کرمان این حکم را تبدیل به ۲۰ میلیون تومان جریمه نقدی در حق صندوق دولت کرده است.

اروند حاجی‌زاده اسفند سال ۱۴۰۱ با هجوم نیروهای امنیتی به خانه‌اش بازداشت و با قرار وثیقه آزاد شده بود.

این دو فرزندان حمید حاجی‌زاده، از قربانیان قتلهای سیاسی در ایران معروف به قتلهای زنجیرهای هستندکه نیمه‌شب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ به اتفاق کارون، پسر ۹ ساله‌اش با ضربات چاقو کشته شد.

منبع خبر: رادیوفردا

- داستان قتل حمید حاجی‌زاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سال‌های اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبه‌هایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.

این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/

#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجسته‌ای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

درباره این نویسنده بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«آدمیزاد که خیک ماست نیست که انگشت بزنیم توش جای انگشت هم بیاد. جای انگشت درد و فقر و رنج و بلا و تنهایی و بی‌پناهی و این‌ها در آدم می‌مونه. و ادبیات به هر حال اگر نتونه شکل این رد انگشتان بلا رو در درون انسان کشف کنه، پس چه کاره است؟ […] من نمی‌خوام پرده‌ی سیاهی جلوی چشمم بکشم. و جلوی چشم دیگران بکشم. دوست دارم میهن‌مو خوب تخیل کنم. دوست دارم مردمان‌مون رو بانشاط ببینم. امّا نمی‌تونم مثل بعضی‌ها وانمود کنم که آب از آب تکون نخورده، همه پرنشاط‌ و شاداب‌اند و پرشکوه. جای هیچ نگرانی‌ای هم نیست. این حرف‌ها، کار سیاست‌کارانه. امّا نویسنده نمی‌تونه این حقایق رو در قلمش جاری نکنه و نادیده بگیره.»
‌‌‌‌
- محمّد مختاری؛ سخنان ایشان در باب اضطراب و رویکرد روشن‌فکران در موقعیت اضطراب و سانسور.

محمد مختاری از جمله نویسندگان برجسته‌ای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیرهای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای مهدی نصیری، مدیرمسئول و سردبیر سابق کیهان، مدتی است که مواضع انتقادی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دارد و آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی خود بازنشر می‌دهد. این ویدیو بخشی از مناظره‌ای است که توسط رسانه دیدارنیوز صورت گرفته است.
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشته‌شده‌های سال‌های اخیر، مصدومان چشم، بازداشتی‌های فراوان سال‌های اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... می‌گوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.

اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروه‌های مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.

اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.

چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سال‌ها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.

این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروه‌های مخالف، اعدام شدند!


#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در اپلیکیشن فیلتر شده ایکس، درباره «ترویج کتاب» نوشت و از فعالان فضای مجازی خواست که «افراد را به کتاب‌خوانی وادار کنند و کتاب‌های خوب را معرفی کنند.»

کاربران ایکس، در پاسخ به او ضمن یادآوری سانسور، گرانی کتاب، کشتار و بازداشت نویسندگان، لحن دیکتاتورمآبانه او را متذکر شدند.برخی هم کتاب‌هایی درباره دیکتاتوری و کتاب‌های سانسور و ممنوع‌الانتشار در ایران را به او توصیه کردند.
در تصاویر نظرات برخی کاربران را مشاهده می‌کنید.

آقای خامنه‌ای می‌گوید مردم را به کتاب‌خوانی «وادار» کنید ...

فرد مستبد حتی در خصوص کتابخوانی نمی‌تواند مثلاً بگوید ترغیب یا تشویق کنید، باید اجبار در کلامش وجود داشته باشد.

این کتاب‌ها را خوب است بخواند:
اهریمن در تاریخ

https://tavaana.org/vladimir-tismaneanu-the-devil-in-history/

قدرت بی‌قدرتان
https://tavaana.org/the_power_of_the_powerless/

و البته کتاب‌هایی در مورد سرنوشت قذافی و صدام و ... شاید برایش پندآموز باشد.


#کتابخوانی #سانسور #قتل_های_زنجیره_ای #دیکتاتوری #استبداد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
۱۳ تیر ماه زادروز کارون حاجی‌زاده بود، کودک ۹ ساله‌ای که توسط عوامل وزارت اطلاعات کشته شد.

اروند حاجی‌زاده، برادر او، ضمن انتشار این عکس، نوشت:

«دوتاچشم که سال‌هاست نمیگذاره آروم شم وباید با ترس ولرز چشمامو ببندم وکارونمو صدا کنم بگم داداشی دورت بگردم ببخش که دیر رسیدم تولدت مبارک پنجاه تا بوس طلب من»

حمید حاجی‌زاده در ۴۸ سالگی در ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ و همراه با کودک ۹ ساله‌اش کارون به قتل رسید. قتلی به شدت دلخراش. ۲۷ ضربه چاقو به پدر وارد شد و کارون پدر نیز که کودکانه برای دفاع از او وارد شده بود با ۱۶ ضربه چاقو جان باخت.

«اشتباه ساده»؛ نامی‌ست که وزارت اطلاعات روی جنایت قتل حمید حاجی‌زاده و پسر خردسالش کارون می گذارد؛ جنایتی که به تعبیر آگاهی کرمان، انگیزه‌ای به بزرگی چنار می‌خواست و چه انگیزه‌ای بالاتر از قتل نویسنده سرکش و شاعر ناراضی، با اسم رمز «تهاجم فرهنگی»؟ نام حمید حاجی‌زاده در لیست اسامی کسانی بود که وزارت اطلاعات آنان را برای قتل نشان کرده بود. باورش سخت است که یک شاعر را صرفا برای سرایش شعر به قتل برسانند؛ آن هم به فجیع‌ترین شکل ممکن. اما واقعیت این است.

- داستان قتل حمید حاجی‌زاده و کارون ۹ ساله، بسیار دردناک است، در سال‌های اخیر ارس و اروند که آن زمان نوجوان بودند، در مصاحبه‌هایی جزییاتی از آن جنایت را بیان کردند و از همان زمان مورد تهدید و فشار توسط نهادهای اطلاعاتی قرار گرفتند.

ارس، برادر کارون به رسانه‌ها گفت که روی دیوارهای خانه جای دست‌های کارون را دیده که از قاتل فرار می‌کرده. چشم‌های کارون هنگام مرگ پدرش، حمید حاجی‌زاده را نگاه می‌کردند....

این گزارش توانا را بخوانید
https://tavaana.org/hamid_haji_zadeh_and_his_son/

#حمید_حاجی_زاده #کارون_حاجی_زاده #صدامونو_بشنوید #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
شادروان سعیدی سیرجانی که خود از قربانیان اولین قتلهای دگراندیشان پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بود، اثری دارد به نام «ضحاک ماردوش.»

سعیدی سیرجانی به سبک خود داستان جمشید و برآمدن ضحاک را روایت می‌کند. شاید مهم‌ترین مشخصه‌ رویکرد سعیدی سیرجانی توجه به اختلاف طبقاتی‌ست که مطابق با شاهنامه‌ی فردوسی از دوران شاهنشاهی جمشید آغاز شد. سعیدی سیرجانی با این همه معتقد است که تلاش برای انطباق شخصیت‌های این داستان با چهره‌های تاریخی مشخص تلاش نادرستی‌ست. این داستان مانند اغلب داستان‌های بزرگ دیگر، محصول انباشت تجربه‌ی نسل‌های مختلف مردم در طول تاریخ است و نه بازتاب یک دوران تاریخی بخصوص که بتوانیم آن را جستجو کرده و بیابیم. سعیدی سیرجانی می‌نویسد:

در داستان ضحاک خواننده‌ اشارت‌شناس اهل تأمل با دو عامل قوی سر و کار دارد: یکی ذهن افسانه‌ساز هوشمندان روزگاران کهن و دیگری طبع نکته‌پرداز فردوسی. افسانه‌ی ضحاک به صورت موجود محصول تجارب مردمی‌ست که هزاران سال پیش از ما، گرفتار پنجه‌ی شاه ستمگر خونخواری بوده‌اند و داستان روزگار سیاه سلطه‌ی او را سینه به سینه منتقل کرده‌اند و در هر انتقالی به اقتضای زمانه، شاخ و برگی بر آن افزوده‌اند و این افسانه‌ سرگرم‌کننده به تدریج مایه‌ عقده‌گشایی و امیدواری نسل‌های بعدی شده است که «پایان شب سیه سپید است» و…

برای مطالعه ادامه این یادداشت مراجعه کنید به صفحه گفت‌وشنود:

https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/

شایان ذکر است که در اپیزود بیست و چهارم از دیگری‌نامه، با عنوان «کوش پیل‌دندان»، به نقل صفحاتی از کتاب «ضحاک ماردوش» اثر سعیدی سیرجانی پرداخته بودیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-24/

#دیگری_نامه
#ضحاک #ترور #دهشت #دهشت_افکنی #حذف_فیزیکی #رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی #قتل_های_زنجیره_ای #آژی_دهاک

@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی نصیری، مدیرمسئول و سردبیر سابق کیهان، مدتی است که مواضع انتقادی نسبت به حکومت جمهوری اسلامی دارد و آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی خود بازنشر می‌دهد. این ویدیو بخشی از مناظره‌ای است که توسط رسانه دیدارنیوز صورت گرفته است.
آقای نصیری در این بخش از سخنان خود، ضمن اشاره به تعداد کشته‌شده‌های سال‌های اخیر، مصدومان چشم، بازداشتی‌های فراوان سال‌های اخیر، قتلهای زنجیرهای، کشتار ۶۷ و ... می‌گوید جمهوری اسلامی نظام مهربانی نیست و در خشونت رژیم شاه را روسفید کرده است.

اذعان به این موضوعات از جانب کسی که در جمهوری اسلامی سمت داشته، جالب توجه است به خصوص که جمهوری اسلامی این موارد بیان شده را غالبا نفی کرده و مسئولیتی در قبالشان بر عهده نگرفته و گاه به نیروهای خارجی و گروه‌های مخالف و تبلیغات مخالفان نسبت داده است.

اما خشونت این رژیم امری انکار نشدنی است.

چند سال پیش عمادالدین باقی آمار کشته شدگان در رژیم شاهنشاهی را طبق اسناد بنیاد شهید، بیان کرده بود
به نوشته روزنامه همدلی، در ۱۵:خرداد سال ۱۳۴۲، ۳۲ نفر کشته شدند، ولی تبلیغات انقلابیون ۵۷ سال‌ها این رقم را پانزده هزار نفر اعلام کرده بود. یا در میدان ژاله در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تعداد ۶۴ نفر کشته شده بودند، اما تبلیغات انقلابیون این رقم را سه هزار نفر اعلام کرده بود.

این آمار و ارقام با آمار کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست. بسیاری از زندانیان در دهه شصت تنها به صرف داشتن روزنامه و اعلامیه گروه‌های مخالف، اعدام شدند!


#نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت #تابستان۶۷ #دهه_شصت #آبان۹۸ #انقلاب۱۴۰۱ #دی۹۶ #چشم_برای_آزادی #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپ‌گرا و تلخ‌کام ایرانی که زندگی‌اش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپ‌گرای ایرانی.

غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانواده‌ای تنگ‌دست به دنیا آمد. فقر غفار را وا می‌دارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم می‌گیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.

در محیط انگلیسی‌مآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی می‌کند. پیشرفت‌اش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق می‌شود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیل‌اش به پایان می‌رسد.

در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران می‌شود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعه‌شناسی راهی پاریس می‌شود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت می‌کند.

او که سخت چپ‌گرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمی‌گردد و با تعطیلی دانشگاه‌ها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز می‌‌گردد؛ به شهر محبوب تبعیدی‌ها!

فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسنده‌ایم» انتشار می‌یابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان می‌دهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر می‌انگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفته‌ای از فرزندان‌اش به پاریس می‌رود. در آنجا نیز سعی می‌کند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.

این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/murder_in_the_fall/

#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech