جمعآوری تابلوهای «صحابه حسینی، صحابه خمینی»
انتشار تابلوهایی با عنوان «صحابه حسینی، صحابه #خمینی» که سعی در مقایسه #کشتهشدگان #انقلاب اسلامی با کشتههای #عاشورا داشته است، با اعتراض شهردار تهران همراه شد. اعتراضی که اگرچه در ابتدا خبرش منتشر نشد اما آنگونه که رئیس سازمان زیباسازی شهر تهران به «شرق» گفته است، محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، دستور اکید جمعآوری آنها را داده است. البته این تابلوها هنوز روی دیوار ایستگاهها و قطارهای مترو وجود دارند.
عیسی علیزاده، رئیس سازمان زیباسازی شهرداری، ضمن تأیید موضوع به «شرق» گفت: تنها تبلیغات #فرهنگی مترو به سازمان زیباسازی سپرده شده و شخص شهردار تهران خواسته است این موضوعات زیر نظر معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری و سازمان #زیباسازی تهیه و در شهر منتشر شوند.
علیزاده اثرگذاری مجموعه تابلوهای «صحابه حسینی، صحابه خمینی» و واکنشهای منفی نسبت به آنها در تصمیم شهردار تهران را تأیید کرد و به «شرق» گفت: واکنشها به این تبلیغ #مفهومی بسیار بد بود و واکنش شخص #شهردار تهران را به همراه داشت. تا جایی که من هم میدانم، دستور #جمعآوری فوری این تبلیغات را دادهاند اما شرکت مترو به دلایلی همچون طولانیبودن پروسه جمعآوری، هنوز این #تبلیغات را در فضاهای #مترو حذف نکرده است.
@Tavaana_TavaanaTech
انتشار تابلوهایی با عنوان «صحابه حسینی، صحابه #خمینی» که سعی در مقایسه #کشتهشدگان #انقلاب اسلامی با کشتههای #عاشورا داشته است، با اعتراض شهردار تهران همراه شد. اعتراضی که اگرچه در ابتدا خبرش منتشر نشد اما آنگونه که رئیس سازمان زیباسازی شهر تهران به «شرق» گفته است، محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، دستور اکید جمعآوری آنها را داده است. البته این تابلوها هنوز روی دیوار ایستگاهها و قطارهای مترو وجود دارند.
عیسی علیزاده، رئیس سازمان زیباسازی شهرداری، ضمن تأیید موضوع به «شرق» گفت: تنها تبلیغات #فرهنگی مترو به سازمان زیباسازی سپرده شده و شخص شهردار تهران خواسته است این موضوعات زیر نظر معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری و سازمان #زیباسازی تهیه و در شهر منتشر شوند.
علیزاده اثرگذاری مجموعه تابلوهای «صحابه حسینی، صحابه خمینی» و واکنشهای منفی نسبت به آنها در تصمیم شهردار تهران را تأیید کرد و به «شرق» گفت: واکنشها به این تبلیغ #مفهومی بسیار بد بود و واکنش شخص #شهردار تهران را به همراه داشت. تا جایی که من هم میدانم، دستور #جمعآوری فوری این تبلیغات را دادهاند اما شرکت مترو به دلایلی همچون طولانیبودن پروسه جمعآوری، هنوز این #تبلیغات را در فضاهای #مترو حذف نکرده است.
@Tavaana_TavaanaTech
آیا «ثبت آثار ملی» در تهران مفهوم خود را از دست داده است؟
درِ حمام قوامالدوله تخته شد!
در خیابان امیرکبیر تهران، میان چهارراه سرچشمه و سهراه امین حضور، کوچهای وجود دارد که نام «شهید علیرضا جاویدی» بر تارکش میدرخشد اما سابقاً آن را کوچه میرزا محمود وزیر میخواندند. میرزا محمود که خانهاش درست سر همین کوچه بود – و حالا جای خود را به پاساژ لوازم خانگی داده – چندی در دوره ناصرالدین شاه قاجار، وزیر تهران بود یا به عبارت دیگر مقامی معادل #شهردار پایتخت را داشت.
آن زمان، در کوچه میرزا محمود وزیر یا بهتر بگوییم محله عودلاجان، خبری از معتادان و کارتن خواب ها نبود و در خانههای آنجا به جای مهاجران غیر بومی و پادوهای #بازار، #اعیان و #اشراف قاجاری زندگی میکردند. یکی از این خانههای #اشرافی، #خانه_قوامالدوله است که شاید قدیمیترین خانه موجود در تهران باشد. «میرزا محمدخان قوامالدوله» از دیوانسالاران بانفوذ ایران در دوره قاجار بود که بعدها در عصر مشروطه دو نوهاش به نامهای «میرزا حسن خان وثوقالدوله» و «میرزا احمد خان قوامالسلطنه» چند مرتبه به مقام وزارت و ریاستالوزرایی رسیدند و نقش مهمی را در صحنه سیاسی ایران بازی کردند. خانه قوامالدوله بعدها از سوی وارثان این خانواده به وزارت فرهنگ وقت هدیه شد و اکنون به عنوان دفتر کمیته ملی ایکوموس (شورای بینالمللی بناهای تاریخی) مورد استفاده قرار میگیرد.
اغلب خانههای تهران در دوره #قاجار حمام نداشتند و مردم به حمامهای عمومی میرفتند. اما معدودی از خانههای اشرافی، صاحب حمام بودند و خانه قوامالدوله یکی از آنها بود. این حمام، درست پشت خانه جای گرفته است و سردر زیبای آن رو به کوچه شهید «حسن اسماعیل بیگ دامغانی» باز میشود که خود یکی از قدیمیترین کوچههای #تهران است و به گذر حمام نواب و گذر امامزاده یحیی(ع) راه پیدا میکند. #حمام قوامالدوله، حمام اختصاصی خانه قوامالدوله بود اما شاید در روزهایی از هفته در آن را روی مردم میگشودند و به حالت عمومی درمیآوردند. در هرحال، پس از کوچ خانواده #قوامالدوله از خانه اجدادی خود و تقسیم آن میان وارثان، حمام از پیکره اصلی خانه جدا شد و به عنوان یکی از حمامهای عمومی محله #عودلاجان به حیات خود ادامه داد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/krVAJ6
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
درِ حمام قوامالدوله تخته شد!
در خیابان امیرکبیر تهران، میان چهارراه سرچشمه و سهراه امین حضور، کوچهای وجود دارد که نام «شهید علیرضا جاویدی» بر تارکش میدرخشد اما سابقاً آن را کوچه میرزا محمود وزیر میخواندند. میرزا محمود که خانهاش درست سر همین کوچه بود – و حالا جای خود را به پاساژ لوازم خانگی داده – چندی در دوره ناصرالدین شاه قاجار، وزیر تهران بود یا به عبارت دیگر مقامی معادل #شهردار پایتخت را داشت.
آن زمان، در کوچه میرزا محمود وزیر یا بهتر بگوییم محله عودلاجان، خبری از معتادان و کارتن خواب ها نبود و در خانههای آنجا به جای مهاجران غیر بومی و پادوهای #بازار، #اعیان و #اشراف قاجاری زندگی میکردند. یکی از این خانههای #اشرافی، #خانه_قوامالدوله است که شاید قدیمیترین خانه موجود در تهران باشد. «میرزا محمدخان قوامالدوله» از دیوانسالاران بانفوذ ایران در دوره قاجار بود که بعدها در عصر مشروطه دو نوهاش به نامهای «میرزا حسن خان وثوقالدوله» و «میرزا احمد خان قوامالسلطنه» چند مرتبه به مقام وزارت و ریاستالوزرایی رسیدند و نقش مهمی را در صحنه سیاسی ایران بازی کردند. خانه قوامالدوله بعدها از سوی وارثان این خانواده به وزارت فرهنگ وقت هدیه شد و اکنون به عنوان دفتر کمیته ملی ایکوموس (شورای بینالمللی بناهای تاریخی) مورد استفاده قرار میگیرد.
اغلب خانههای تهران در دوره #قاجار حمام نداشتند و مردم به حمامهای عمومی میرفتند. اما معدودی از خانههای اشرافی، صاحب حمام بودند و خانه قوامالدوله یکی از آنها بود. این حمام، درست پشت خانه جای گرفته است و سردر زیبای آن رو به کوچه شهید «حسن اسماعیل بیگ دامغانی» باز میشود که خود یکی از قدیمیترین کوچههای #تهران است و به گذر حمام نواب و گذر امامزاده یحیی(ع) راه پیدا میکند. #حمام قوامالدوله، حمام اختصاصی خانه قوامالدوله بود اما شاید در روزهایی از هفته در آن را روی مردم میگشودند و به حالت عمومی درمیآوردند. در هرحال، پس از کوچ خانواده #قوامالدوله از خانه اجدادی خود و تقسیم آن میان وارثان، حمام از پیکره اصلی خانه جدا شد و به عنوان یکی از حمامهای عمومی محله #عودلاجان به حیات خود ادامه داد.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/krVAJ6
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
tavaana.org
درِ حمام قوامالدوله تخته شد! | Tavaana Article
در خیابان امیرکبیر تهران، میان چهارراه سرچشمه و سهراه امین حضور، کوچهای وجود دارد که نام «شهید علیرضا جاویدی» بر تارکش میدرخشد اما سابقاً آن را کوچه میرزا محمود وزیر میخواندند. میرزا محمود که خانهاش درست سر همین کوچه بود – و حالا جای خود را به پاساژ…
اشکهای پیرمردی که ماموران ِشهرداری جرخدستیاش را بردند
http://bit.ly/1O1iKFI
ساعت ٨:٣٠ صبح در حالى كه درب پاركينگ رو باز كرده بودم خانمى كه مسئول نظافت ساختمان ماست بياد بالا صداى خفه ى فغان مردى منو كنجكاو كرد از پنجره ى اتاق خواب كه پشت ساختمان مى شه سرم رو بردم بيرون و ديدم مردى نشسته لبه ى جوى آب و داره صدا مى زنه ، عبدالله ، عبدالله
وحشت كردم با خودم گفتم نكنه از كارگرهاى ساختمان سر كوچه كسى پرت شده باشه پايين ، تا حالا ديدى انسانى از فرط بى حالى و در حال نزارى اسمى رو داد بزنه !؟
اون صدا ، اون كلمات نمى تونن مثل مشت هاى گره كرده ى انقلابيون كه با صداى محكم و با صلابتى گوش اون هايى كه توى خونه هاشون نشستن رو، كر كنه
اون صدا جون نداشت ، اون صدايى كه من شنيدم جون نداشت چون چهار تا دندون فك بالايى اش افتاده بود ، وقتى دندون ندارى نمى تونى حتى يك نان رو گاز بزنى و به مرور هم لاغرتر مى شى
اينو مى دونستم
حتى وقتى مرد دست هاش رو از سرما و وحشت بى پناهى به سينه گره مى زد مى شد قطر كمر خيلى لاغرش رو هم ديد
در حالى كه ضربان قلبم به شدت مى زد تند تند لباسم رو پوشيدم و رفتم پايين ،گفتم خدا كنه شعر سابير هاكا نباشه
از لحظه اى كه فكر كردم كارگرى از روى داربست پرت شده باشه پايين تا وقتى كه برسم به مردى كه در حال گريه كردن به سمتى مى رفت كه ماشين شهردارى توى اون مسير رفته بود اين شعر توى مغزم تكرار مى شد
(شاه توت)
تا به حال
افتادن شاه توت را ديده اي!؟
كه چگونه سرخي اش را
با خاك قسمت مي كند
[هيچ چيز مثل افتادن درد آور نيست]
من كارگر هاي زيادي را ديدم
از ساختمان كه مي افتادند
شاه توت مي شدند.
تنها توى كوچه من بودم كه دنبالش راه افتاده بودم ، يك عده صف نانوايى ايستاده بودن و چند نفرى هم رهگذر بودن ، من قدم هام رو تند كردم و بهش رسيدم
پرسيدم : چى شده !؟
مرد ايستاد و در حالى كه هق هق اش با نفس هاى تندش يكى شده بود و نمى تونست درست حرف بزنه شنيدم كه يكى گفت : چرخ دستى اش رو بردن
بهش گفتم : شماره تماس دارى ؟ من برات درست اش مى كنم ازش خواستم بياد خونه ى من رو ياد بگيره
آوردمش دم درب آپارتمان و بهش گفتم اينجا خونه ى منه
گفت : من حواس جمع ندارم
بهش گفتم برو خونه ، گريه نكن ، برات درست اش مى كنم
گريه مى كرد مى گفت : من تحت پوشش كميته هم هستم
مرد همسايه مون هم از خونه اش اومده بود بيرون
اونم وارد ماجرا شده بود و داشت دلدارى اش مى داد
ازش پرسيدم خونه اش كجاست ؟
گفت : قلعه حسن
گرگانى ها مى دونن كه جزو مناطق خيلى محروم شهر ماست
پايين شهرى كه نشسته كنار بالا شهرمان
گفتم مى رم مستقيم پيش شهردار ازش مى خواهم يك ماه بياد جاى اون مرد توى خونه اش زندگى كنه با ٤٠ هزار تومنى كه كميته امداد ماهانه بهش مى ده ، با يك زن فلج و چند تا بچه ، ببينم مى تونه حتى يك ماه رو سر كنه
ببينم آيا ترس ورش نمى داره اگه اون لحظه كه من دارم باهاش حرف مى زنم از روى صندليش بلند شه و بياد كنار من روى صندلى ارباب رجوع بشينه و به حرف هاى من گوش بده
بعدش هم بهش بگم : چرا نمى تونه ده تا مرد قلچماق رو بفرسته سر وقت كار فرماها تا بترسن و كارگرهاى ساختمان رو بيمه كنن
مى دونى سابير عزيز ، من ديگه شاه توت نمى خورم
ديگه بهار رو دوست ندارم
گفتم مى رم به شهردار مى گم : ديدى پرت اش كردى پايين
ديدى از همون يك ذره نانى كه به سختى و از فروش پلاستيك ها توى سطل هاى زباله به دست مى اورد هم انداختيش
انداختيش پايين
ديدى باعث مرگ اش شدى
مى خوام بهش بگم : آقاى #شهردار تو همون تخته اى هستى كه زير پاى شاه توت ها مى شكنه
آسا قربانى http://on.fb.me/1mWtPkV
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
http://bit.ly/1O1iKFI
ساعت ٨:٣٠ صبح در حالى كه درب پاركينگ رو باز كرده بودم خانمى كه مسئول نظافت ساختمان ماست بياد بالا صداى خفه ى فغان مردى منو كنجكاو كرد از پنجره ى اتاق خواب كه پشت ساختمان مى شه سرم رو بردم بيرون و ديدم مردى نشسته لبه ى جوى آب و داره صدا مى زنه ، عبدالله ، عبدالله
وحشت كردم با خودم گفتم نكنه از كارگرهاى ساختمان سر كوچه كسى پرت شده باشه پايين ، تا حالا ديدى انسانى از فرط بى حالى و در حال نزارى اسمى رو داد بزنه !؟
اون صدا ، اون كلمات نمى تونن مثل مشت هاى گره كرده ى انقلابيون كه با صداى محكم و با صلابتى گوش اون هايى كه توى خونه هاشون نشستن رو، كر كنه
اون صدا جون نداشت ، اون صدايى كه من شنيدم جون نداشت چون چهار تا دندون فك بالايى اش افتاده بود ، وقتى دندون ندارى نمى تونى حتى يك نان رو گاز بزنى و به مرور هم لاغرتر مى شى
اينو مى دونستم
حتى وقتى مرد دست هاش رو از سرما و وحشت بى پناهى به سينه گره مى زد مى شد قطر كمر خيلى لاغرش رو هم ديد
در حالى كه ضربان قلبم به شدت مى زد تند تند لباسم رو پوشيدم و رفتم پايين ،گفتم خدا كنه شعر سابير هاكا نباشه
از لحظه اى كه فكر كردم كارگرى از روى داربست پرت شده باشه پايين تا وقتى كه برسم به مردى كه در حال گريه كردن به سمتى مى رفت كه ماشين شهردارى توى اون مسير رفته بود اين شعر توى مغزم تكرار مى شد
(شاه توت)
تا به حال
افتادن شاه توت را ديده اي!؟
كه چگونه سرخي اش را
با خاك قسمت مي كند
[هيچ چيز مثل افتادن درد آور نيست]
من كارگر هاي زيادي را ديدم
از ساختمان كه مي افتادند
شاه توت مي شدند.
تنها توى كوچه من بودم كه دنبالش راه افتاده بودم ، يك عده صف نانوايى ايستاده بودن و چند نفرى هم رهگذر بودن ، من قدم هام رو تند كردم و بهش رسيدم
پرسيدم : چى شده !؟
مرد ايستاد و در حالى كه هق هق اش با نفس هاى تندش يكى شده بود و نمى تونست درست حرف بزنه شنيدم كه يكى گفت : چرخ دستى اش رو بردن
بهش گفتم : شماره تماس دارى ؟ من برات درست اش مى كنم ازش خواستم بياد خونه ى من رو ياد بگيره
آوردمش دم درب آپارتمان و بهش گفتم اينجا خونه ى منه
گفت : من حواس جمع ندارم
بهش گفتم برو خونه ، گريه نكن ، برات درست اش مى كنم
گريه مى كرد مى گفت : من تحت پوشش كميته هم هستم
مرد همسايه مون هم از خونه اش اومده بود بيرون
اونم وارد ماجرا شده بود و داشت دلدارى اش مى داد
ازش پرسيدم خونه اش كجاست ؟
گفت : قلعه حسن
گرگانى ها مى دونن كه جزو مناطق خيلى محروم شهر ماست
پايين شهرى كه نشسته كنار بالا شهرمان
گفتم مى رم مستقيم پيش شهردار ازش مى خواهم يك ماه بياد جاى اون مرد توى خونه اش زندگى كنه با ٤٠ هزار تومنى كه كميته امداد ماهانه بهش مى ده ، با يك زن فلج و چند تا بچه ، ببينم مى تونه حتى يك ماه رو سر كنه
ببينم آيا ترس ورش نمى داره اگه اون لحظه كه من دارم باهاش حرف مى زنم از روى صندليش بلند شه و بياد كنار من روى صندلى ارباب رجوع بشينه و به حرف هاى من گوش بده
بعدش هم بهش بگم : چرا نمى تونه ده تا مرد قلچماق رو بفرسته سر وقت كار فرماها تا بترسن و كارگرهاى ساختمان رو بيمه كنن
مى دونى سابير عزيز ، من ديگه شاه توت نمى خورم
ديگه بهار رو دوست ندارم
گفتم مى رم به شهردار مى گم : ديدى پرت اش كردى پايين
ديدى از همون يك ذره نانى كه به سختى و از فروش پلاستيك ها توى سطل هاى زباله به دست مى اورد هم انداختيش
انداختيش پايين
ديدى باعث مرگ اش شدى
مى خوام بهش بگم : آقاى #شهردار تو همون تخته اى هستى كه زير پاى شاه توت ها مى شكنه
آسا قربانى http://on.fb.me/1mWtPkV
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد اعدام غلامرضا نیکپی، #شهردار تهران
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر #زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه #عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد. کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
غلامرضا نیکپی که بود؟
غلامرضا نیکپی فرزند عزیزالله نیکپی در سال ۱۳۰۸ در اصفهان به دنیا آمد. اطلاعی در مورد نام مادر #نیکپی در دست نیست تنها اینکه او در دادگاه در مورد مادرش چنین آورده است: «تا سال ۱۳۲۹ من هیچ نداشتم. در سال ۱۳۲۹ مادرم فوت کرد و مقدار قابل توجهی اموال به من رسید. از جمله املاکی بود در فریدن اصفهان و در لنجان اصفهان که این اموال با این که من رفتم انگلستان و در آنجا تحصیل میکردم و مادرم هم که آمده بود در انگلستان و همانجا فوت کرد، برای مدت ۶ سال و اندی که در انگلستان بودم همان طور بیسرپرست بود، وقتی برگشتم قبل از این که بشود سر وصورتی به آنها داد، اصلاحات ارضی آنها را گرفت و با پول آنها و پسانداز خودم ۲۵۰۰ متر زمین خریدم از قرار متری ۱۷۲ تومان و به همین جهت هم در سند انتقال نوشتم، در حالی که قیمت منطقهای ۶۰ تومان بود. دارایی من محدود بود به همین منزل تا یک سال و چند ماه پیش که پدرم فوت کرد و اموال قابل توجهی از پدرم ماند که به من و سه برادرم و یک خواهر و نامادریم رسید که اسنادش موجود است.»
پدرش عزیزالله ملقب به اعزازالمک از کسانی بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و در زمان رضاشاه و در سال ۱۳۱۸ به استانداری کرمانشاه منصوب شده بود و پس از آن در کابینهی قوامالسلطنه به معاونت نخستوزیری و وزارت پست و تلگراف رسیده بود. پدربزرگ مادری غلامرضا که ظلالسلطان نامیده میشد فرزند ناصرالدینشاه قاجار بود. غلامرضا دیپلم خود را در اصفهان و کرمانشاه گرفت و پس از اخذ لیسانس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹ برای ادامهی تحصیل به انگلستان رفت و دکترای اقتصاد بینالملل خود را در سال ۱۳۳۵ دریافت کرد و پس از آن به ایران بازگشت.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم #تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و #عکس #امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
@Tavaana_TavaanaTech
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر #زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه #عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد. کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
غلامرضا نیکپی که بود؟
غلامرضا نیکپی فرزند عزیزالله نیکپی در سال ۱۳۰۸ در اصفهان به دنیا آمد. اطلاعی در مورد نام مادر #نیکپی در دست نیست تنها اینکه او در دادگاه در مورد مادرش چنین آورده است: «تا سال ۱۳۲۹ من هیچ نداشتم. در سال ۱۳۲۹ مادرم فوت کرد و مقدار قابل توجهی اموال به من رسید. از جمله املاکی بود در فریدن اصفهان و در لنجان اصفهان که این اموال با این که من رفتم انگلستان و در آنجا تحصیل میکردم و مادرم هم که آمده بود در انگلستان و همانجا فوت کرد، برای مدت ۶ سال و اندی که در انگلستان بودم همان طور بیسرپرست بود، وقتی برگشتم قبل از این که بشود سر وصورتی به آنها داد، اصلاحات ارضی آنها را گرفت و با پول آنها و پسانداز خودم ۲۵۰۰ متر زمین خریدم از قرار متری ۱۷۲ تومان و به همین جهت هم در سند انتقال نوشتم، در حالی که قیمت منطقهای ۶۰ تومان بود. دارایی من محدود بود به همین منزل تا یک سال و چند ماه پیش که پدرم فوت کرد و اموال قابل توجهی از پدرم ماند که به من و سه برادرم و یک خواهر و نامادریم رسید که اسنادش موجود است.»
پدرش عزیزالله ملقب به اعزازالمک از کسانی بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و در زمان رضاشاه و در سال ۱۳۱۸ به استانداری کرمانشاه منصوب شده بود و پس از آن در کابینهی قوامالسلطنه به معاونت نخستوزیری و وزارت پست و تلگراف رسیده بود. پدربزرگ مادری غلامرضا که ظلالسلطان نامیده میشد فرزند ناصرالدینشاه قاجار بود. غلامرضا دیپلم خود را در اصفهان و کرمانشاه گرفت و پس از اخذ لیسانس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹ برای ادامهی تحصیل به انگلستان رفت و دکترای اقتصاد بینالملل خود را در سال ۱۳۳۵ دریافت کرد و پس از آن به ایران بازگشت.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم #تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و #عکس #امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار تهران
توانا- غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد.
سالگرد اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار تهران
goo.gl/2VJDyp
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.
روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد.
کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
وبسایت شهرداری تهران، فعالیتهای غلامرضا نیکپی را اینگونه نام برده است:
ساخت ۷ مجسمه و استقرار آنها در شهر، طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده، تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری، ايجاد قسمت در آمدهای عمومی، ايجاد سازمان اداره کل بودجه، جانشيننمودن اتوبوسهای لوکس به جای مينیبوس،تخصيص مبالغی برای ايجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول، اصلاح سازمان شهرداری پايتخت، تخصيص مبالغی برای احداث سيلبند غرب تهران، تجديد ساختمان مغازههای موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است، ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافی و آمار ۱۳۵۱، ايجاد پارک نياوران، ايجاد سازمان امور بازرسی،ايجاد سازمان موتوری، تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران، تجديد نظر در سازمان معاونت شهر سازی و برنامهريزی و شهرسازی مناطق،احداث پارکينگهای منطقهای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)،ايجاد خانههای سازمانی و آپارتمانسازی برای کارمندان شهرداری، مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت جهت امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر، احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب ميدان شهياد (آزادی)،طرح ايجاد خانههای سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمائی و رانندگی پايتخت و طرح خانههای سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهريزک.
انقلابیان اما همهی خدمات نیکپی را نادیده گرفتند و او را به اتهاماتی مانند «حلنکردن معضل ترافیک تهران» و «همکاری با استعمار غرب و رژیم پهلوی» و «فساد مالی فراوان»
در تاریخ ۲۲ فروردینماه ۱۳۵۸ تیرباران کردند.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/2VJDyp
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.
روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد.
کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
وبسایت شهرداری تهران، فعالیتهای غلامرضا نیکپی را اینگونه نام برده است:
ساخت ۷ مجسمه و استقرار آنها در شهر، طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده، تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری، ايجاد قسمت در آمدهای عمومی، ايجاد سازمان اداره کل بودجه، جانشيننمودن اتوبوسهای لوکس به جای مينیبوس،تخصيص مبالغی برای ايجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول، اصلاح سازمان شهرداری پايتخت، تخصيص مبالغی برای احداث سيلبند غرب تهران، تجديد ساختمان مغازههای موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است، ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافی و آمار ۱۳۵۱، ايجاد پارک نياوران، ايجاد سازمان امور بازرسی،ايجاد سازمان موتوری، تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران، تجديد نظر در سازمان معاونت شهر سازی و برنامهريزی و شهرسازی مناطق،احداث پارکينگهای منطقهای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)،ايجاد خانههای سازمانی و آپارتمانسازی برای کارمندان شهرداری، مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت جهت امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر، احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب ميدان شهياد (آزادی)،طرح ايجاد خانههای سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمائی و رانندگی پايتخت و طرح خانههای سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهريزک.
انقلابیان اما همهی خدمات نیکپی را نادیده گرفتند و او را به اتهاماتی مانند «حلنکردن معضل ترافیک تهران» و «همکاری با استعمار غرب و رژیم پهلوی» و «فساد مالی فراوان»
در تاریخ ۲۲ فروردینماه ۱۳۵۸ تیرباران کردند.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد #اعدام غلامرضا نیکپی، #شهردار_تهران . غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی…
سیدحسن خمینی:«من و آقای قالیباف شب های متعددی را با لباس مبدل بین معتادان گذرانده ایم»
goo.gl/WuUbP2
- سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست. بخشی از صحب های حسن خمینی در این مراسم را مرور می کنیم؛
- «آقای قالیباف در جوانی و در هفده هجده سالگی همراه با کار و تحصیل به یک جوان موفق تبدیل میشود و این جوان موفق امروز شهردار موفق شهر تهران بوده است.»
- «رمز موفقیت قالیباف و امثال وی این است که روزگاری از پایین به جامعه نگاه میکردند و در واقع این نکته را باید بیان کرد که آنها درد را نخواندهاند بلکه چشیدهاند.»
- «آقای قالیباف و بنده شبهای متعددی را با لباسهای مبدل در برخی از درههای تهران از جمله دره فرحزاد که در آنجا معتادین بودهاند شبها تا صبح را گذراندهایم و با معتادان گعدهای را برگزار کردهایم و در واقع آقای قالیباف مشکلات را کاملاً لمس کردهاند.»
- «اینکه فردی مشکلات را لمس کرده باشد میتواند در حل آنها نیز اقدام لازم را انجام بدهد و یکی از رموز توفیق آقای قالیباف دردهایی است که حس کرده است. آقای قالیباف و امثال وی نتیجه تحول انقلاب هستند و تحول انقلاب نسلی را دگرگون کرده است.»
- «چیزی که مهم است این است که آقای قالیباف به شهادت خیلی از افراد طی 12 سال گذشته در شهر موفق بوده و رضایت شهروندان را به همراه داشته است و هماکنون نیز یک تجربه ویژه در این بخش کسب کرده است.»
مطالب مرتبط؛
اقتصاد دولتی:عامل اصلی فسادگسترده در اقتصاد ایران
bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
رابطه فقر و حقوق بشر
bit.ly/2suaSLU
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/WuUbP2
- سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست. بخشی از صحب های حسن خمینی در این مراسم را مرور می کنیم؛
- «آقای قالیباف در جوانی و در هفده هجده سالگی همراه با کار و تحصیل به یک جوان موفق تبدیل میشود و این جوان موفق امروز شهردار موفق شهر تهران بوده است.»
- «رمز موفقیت قالیباف و امثال وی این است که روزگاری از پایین به جامعه نگاه میکردند و در واقع این نکته را باید بیان کرد که آنها درد را نخواندهاند بلکه چشیدهاند.»
- «آقای قالیباف و بنده شبهای متعددی را با لباسهای مبدل در برخی از درههای تهران از جمله دره فرحزاد که در آنجا معتادین بودهاند شبها تا صبح را گذراندهایم و با معتادان گعدهای را برگزار کردهایم و در واقع آقای قالیباف مشکلات را کاملاً لمس کردهاند.»
- «اینکه فردی مشکلات را لمس کرده باشد میتواند در حل آنها نیز اقدام لازم را انجام بدهد و یکی از رموز توفیق آقای قالیباف دردهایی است که حس کرده است. آقای قالیباف و امثال وی نتیجه تحول انقلاب هستند و تحول انقلاب نسلی را دگرگون کرده است.»
- «چیزی که مهم است این است که آقای قالیباف به شهادت خیلی از افراد طی 12 سال گذشته در شهر موفق بوده و رضایت شهروندان را به همراه داشته است و هماکنون نیز یک تجربه ویژه در این بخش کسب کرده است.»
مطالب مرتبط؛
اقتصاد دولتی:عامل اصلی فسادگسترده در اقتصاد ایران
bit.ly/2eaybD0
فساد اقتصادی در ایران
bit.ly/2cmC8Gd
رابطه فقر و حقوق بشر
bit.ly/2suaSLU
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سیدحسن خمینی:«من و آقای قالیباف شب های متعددی را با لباس مبدل بین معتادان گذرانده ایم» - سیدحسن خمینی در مراسم تجلیل از «محمدباقر قالیباف» - شهردار تهران - از او تجلیل کرد و او را که در حال ترک صندلی شهرداری تهران است، «شهردار موفق تهران» دانست. بخشی از…
برخورد شرم آور و ضد کارگری شهردار مشکین دشت با کارگران معترض این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوق
برخورد شرم آور وضد کارگری شهردار مشکین دشت از شهرستان فردیس در استان البرز، با کارگران معترض این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوق،رسانه ای شد.
براساس گزارشاتی که روز ۲۲ مهرماه رسانهای شد، محبوب فروزنده سرپرست شهرداری مشکین دشت با حضور در تجمع اعتراضی کارگران این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوشان مقابل ساختمان شهرداری وشورای شهر، به کارگران معترض گفت:
« همه شما(کارگران شرکتی) را تسویهحساب میکنم،نیروی کاردرشهر زیاد است.»
وی در جواب کارگران معترض که در جوابش گفتند:بهمین سادگی و ما شکایت می کنیم، پاسخ داد:
«بهمین سادگی وبروید هرکجا که می خواهید شکایت کنید»
وی همچنین خطاب به کارگران تجمع کننده گفت: «دست مرا بوسیدید که شما را استخدام کردم!»
شهردار مشکین دشت فردیس،پس از منتشر شدن فیلم برخورد ضد کارگریش، امروز در گفتگو با خبرنگاران اظهار پشیمانی کرد و جمله معروف وزیر کار را تکرار کرد: «من خود نیز کارگر زاده هستم» و افزود:«حاضرم دست این کارگر را ببوسم.»
وی همچنین وعده داد: با برگزاری نشستی فوقالعاده در ظهر روز شنبه تاریخ ۲۲ مهرماه مشکل قانونی پرداخت حقوق معوق کارگران برطرف و مقرر شد در تاریخ ۲۳مهرماه با حضور بازرس اداره کار و واحدهای مرتبط با حوزه کارگری نسبت به تسویه معوقات اقدام شود.
منبع ویدئو و متن کانال اتحادیه آزاد کارگران
ettehad
● نکته: اگر انتشار گسترده این ویدئو در فضای مجازی توسط کارگران نبود، این شهردار گستاخ، هرگز ابراز پشیمانی نمیکرد!
goo.gl/21P1tc
■ توانا به زودی دورهای در مورد کارگران با عنوان «حقوق کار و سازماندهی کارگری» برگزار میکند. شما می توانید از یکی از این دو طریق ثبت نام کنید.
لینک ثبت نام در وبسایت:
tavaana.org/user/register
لینک ثبت نام در گوگل فرم:
bit.ly/2xgURtA
کانال این کلاس:
t.me/labor_rights
مطالب مرتبط؛
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
goo.gl/MMnNMY
دموکراسی،نارضایتی و کارگر از «جوئل فریدمن»
goo.gl/dcepyJ
@Tavaana_TavaanaTech
برخورد شرم آور وضد کارگری شهردار مشکین دشت از شهرستان فردیس در استان البرز، با کارگران معترض این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوق،رسانه ای شد.
براساس گزارشاتی که روز ۲۲ مهرماه رسانهای شد، محبوب فروزنده سرپرست شهرداری مشکین دشت با حضور در تجمع اعتراضی کارگران این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوشان مقابل ساختمان شهرداری وشورای شهر، به کارگران معترض گفت:
« همه شما(کارگران شرکتی) را تسویهحساب میکنم،نیروی کاردرشهر زیاد است.»
وی در جواب کارگران معترض که در جوابش گفتند:بهمین سادگی و ما شکایت می کنیم، پاسخ داد:
«بهمین سادگی وبروید هرکجا که می خواهید شکایت کنید»
وی همچنین خطاب به کارگران تجمع کننده گفت: «دست مرا بوسیدید که شما را استخدام کردم!»
شهردار مشکین دشت فردیس،پس از منتشر شدن فیلم برخورد ضد کارگریش، امروز در گفتگو با خبرنگاران اظهار پشیمانی کرد و جمله معروف وزیر کار را تکرار کرد: «من خود نیز کارگر زاده هستم» و افزود:«حاضرم دست این کارگر را ببوسم.»
وی همچنین وعده داد: با برگزاری نشستی فوقالعاده در ظهر روز شنبه تاریخ ۲۲ مهرماه مشکل قانونی پرداخت حقوق معوق کارگران برطرف و مقرر شد در تاریخ ۲۳مهرماه با حضور بازرس اداره کار و واحدهای مرتبط با حوزه کارگری نسبت به تسویه معوقات اقدام شود.
منبع ویدئو و متن کانال اتحادیه آزاد کارگران
ettehad
● نکته: اگر انتشار گسترده این ویدئو در فضای مجازی توسط کارگران نبود، این شهردار گستاخ، هرگز ابراز پشیمانی نمیکرد!
goo.gl/21P1tc
■ توانا به زودی دورهای در مورد کارگران با عنوان «حقوق کار و سازماندهی کارگری» برگزار میکند. شما می توانید از یکی از این دو طریق ثبت نام کنید.
لینک ثبت نام در وبسایت:
tavaana.org/user/register
لینک ثبت نام در گوگل فرم:
bit.ly/2xgURtA
کانال این کلاس:
t.me/labor_rights
مطالب مرتبط؛
حقوق کارگران و تشکیلات کارگری
goo.gl/MMnNMY
دموکراسی،نارضایتی و کارگر از «جوئل فریدمن»
goo.gl/dcepyJ
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. برخورد شرم آور و ضد کارگری شهردار مشکین دشت با کارگران معترض این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوق برخورد شرم آور وضد کارگری شهردار #مشکین_دشت از شهرستان فردیس در استان البرز، با کارگران معترض این شهرداری نسبت به عدم پرداخت ۳ماه حقوق،رسانه ای شد. براساس…
نیویورک تایمز:
#شهردار_تهران به تماشای یک مراسم #رقص نشست و به شهردارِ سابق تبدیل شد!
مرتبط:
#مگسک: سوفیا لورل، علم الهاردی!
goo.gl/fbUvQi
@Tavaana_TavaanaTech
#شهردار_تهران به تماشای یک مراسم #رقص نشست و به شهردارِ سابق تبدیل شد!
مرتبط:
#مگسک: سوفیا لورل، علم الهاردی!
goo.gl/fbUvQi
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد اعدام غلامرضا نیکپی، شهردار تهران
goo.gl/2VJDyp
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.
روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد.
کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
وبسایت شهرداری تهران، فعالیتهای غلامرضا نیکپی را اینگونه نام برده است:
ساخت ۷ مجسمه و استقرار آنها در شهر، طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده، تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری، ايجاد قسمت در آمدهای عمومی، ايجاد سازمان اداره کل بودجه، جانشيننمودن اتوبوسهای لوکس به جای مينیبوس،تخصيص مبالغی برای ايجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول، اصلاح سازمان شهرداری پايتخت، تخصيص مبالغی برای احداث سيلبند غرب تهران، تجديد ساختمان مغازههای موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است، ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافی و آمار ۱۳۵۱، ايجاد پارک نياوران، ايجاد سازمان امور بازرسی،ايجاد سازمان موتوری، تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران، تجديد نظر در سازمان معاونت شهر سازی و برنامهريزی و شهرسازی مناطق،احداث پارکينگهای منطقهای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)،ايجاد خانههای سازمانی و آپارتمانسازی برای کارمندان شهرداری، مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت جهت امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر، احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب ميدان شهياد (آزادی)،طرح ايجاد خانههای سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمائی و رانندگی پايتخت و طرح خانههای سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهريزک.
انقلابیان اما همهی خدمات نیکپی را نادیده گرفتند و او را به اتهاماتی مانند «حلنکردن معضل ترافیک تهران» و «همکاری با استعمار غرب و رژیم پهلوی» و «فساد مالی فراوان»
در تاریخ ۲۲ فروردینماه ۱۳۵۸ تیرباران کردند.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/2VJDyp
غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمنماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.
روزنامهی کیهان در تاریخ بیستودوم فروردینماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند که در میان نام اعدام شدگان، نام غلامرضا نیکپی نیز به چشم میخورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخهی اعدام قرار گرفتند. روزنامهی کیهان از تیربارانشدگان با عنوان محاکمهی «عناصر حلقهبهگوش» رژیم منفور پهلوی نام میبرد.
کیهان میآورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلامالله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد.
وبسایت شهرداری تهران، فعالیتهای غلامرضا نیکپی را اینگونه نام برده است:
ساخت ۷ مجسمه و استقرار آنها در شهر، طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده، تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری، ايجاد قسمت در آمدهای عمومی، ايجاد سازمان اداره کل بودجه، جانشيننمودن اتوبوسهای لوکس به جای مينیبوس،تخصيص مبالغی برای ايجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول، اصلاح سازمان شهرداری پايتخت، تخصيص مبالغی برای احداث سيلبند غرب تهران، تجديد ساختمان مغازههای موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است، ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافی و آمار ۱۳۵۱، ايجاد پارک نياوران، ايجاد سازمان امور بازرسی،ايجاد سازمان موتوری، تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران، تجديد نظر در سازمان معاونت شهر سازی و برنامهريزی و شهرسازی مناطق،احداث پارکينگهای منطقهای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)،ايجاد خانههای سازمانی و آپارتمانسازی برای کارمندان شهرداری، مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت جهت امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر، احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب ميدان شهياد (آزادی)،طرح ايجاد خانههای سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمائی و رانندگی پايتخت و طرح خانههای سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهريزک.
انقلابیان اما همهی خدمات نیکپی را نادیده گرفتند و او را به اتهاماتی مانند «حلنکردن معضل ترافیک تهران» و «همکاری با استعمار غرب و رژیم پهلوی» و «فساد مالی فراوان»
در تاریخ ۲۲ فروردینماه ۱۳۵۸ تیرباران کردند.
برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشیبودن این دادگاهها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمهی «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/2imwOR
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد #اعدام غلامرضا نیکپی، #شهردار_تهران . غلامرضا نیکپی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی…
تیرباران به دلیل حلنکردن معضل ترافیک
.
بسیاری از فعالیتهای سازنده غلامرضا نیکپی - شهردار سابق تهران - پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» بهعنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کمکاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.
.
در «دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی از او پرسیده میشود:
.
«یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف شاه صادر شد، بعضیها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضیها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعهای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدتها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش میکنم بگویید در اینباره اصولا چه نظری دارید؟»
.
نیکپی در پاسخ دادگاه میگوید:
«اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آنجا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیتالله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شدهام... .»
.
اما همین اتهام و اتهاماتی چون حلنکردن معضل ترافیک تهران، به صدور حکم اعدام و اجرای تیرباران نیکپی منجر شد.
دادگاه او و چند تن دیگر فقط در چند ساعت سپری شد. این اتفاقات در آن زمان که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمه «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا نیکپی؛ شهردار تهران که اعدام شد
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Nikpey
.
#غلامرضا_نیکپی #دادگاه_عدل_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #شهردار_تهران #تهران
@Tavaana_TavaanaTech
.
بسیاری از فعالیتهای سازنده غلامرضا نیکپی - شهردار سابق تهران - پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» بهعنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کمکاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.
.
در «دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی از او پرسیده میشود:
.
«یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف شاه صادر شد، بعضیها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضیها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعهای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدتها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش میکنم بگویید در اینباره اصولا چه نظری دارید؟»
.
نیکپی در پاسخ دادگاه میگوید:
«اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آنجا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیتالله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شدهام... .»
.
اما همین اتهام و اتهاماتی چون حلنکردن معضل ترافیک تهران، به صدور حکم اعدام و اجرای تیرباران نیکپی منجر شد.
دادگاه او و چند تن دیگر فقط در چند ساعت سپری شد. این اتفاقات در آن زمان که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمه «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا نیکپی؛ شهردار تهران که اعدام شد
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Nikpey
.
#غلامرضا_نیکپی #دادگاه_عدل_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #شهردار_تهران #تهران
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
تیرباران به دلیل حلنکردن معضل ترافیک
.
بسیاری از فعالیتهای سازنده غلامرضا نیکپی - شهردار سابق تهران - پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» بهعنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کمکاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.
.
در «دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی از او پرسیده میشود:
.
«یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف شاه صادر شد، بعضیها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضیها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعهای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدتها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش میکنم بگویید در اینباره اصولا چه نظری دارید؟»
.
نیکپی در پاسخ دادگاه میگوید:
«اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آنجا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیتالله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شدهام... .»
.
اما همین اتهام و اتهاماتی چون حلنکردن معضل ترافیک تهران، به صدور حکم اعدام و اجرای تیرباران نیکپی منجر شد.
دادگاه او و چند تن دیگر فقط در چند ساعت سپری شد. این اتفاقات در آن زمان که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمه «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا نیکپی؛ شهردار تهران که اعدام شد
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Nikpey
.
#غلامرضا_نیکپی #دادگاه_عدل_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #شهردار_تهران #تهران
@Tavaana_TavaanaTech
.
بسیاری از فعالیتهای سازنده غلامرضا نیکپی - شهردار سابق تهران - پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» بهعنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کمکاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.
.
در «دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی از او پرسیده میشود:
.
«یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف شاه صادر شد، بعضیها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضیها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعهای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدتها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش میکنم بگویید در اینباره اصولا چه نظری دارید؟»
.
نیکپی در پاسخ دادگاه میگوید:
«اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آنجا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیتالله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شدهام... .»
.
اما همین اتهام و اتهاماتی چون حلنکردن معضل ترافیک تهران، به صدور حکم اعدام و اجرای تیرباران نیکپی منجر شد.
دادگاه او و چند تن دیگر فقط در چند ساعت سپری شد. این اتفاقات در آن زمان که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمه «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا نیکپی؛ شهردار تهران که اعدام شد
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Nikpey
.
#غلامرضا_نیکپی #دادگاه_عدل_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #شهردار_تهران #تهران
@Tavaana_TavaanaTech
تیرباران به دلیل حلنکردن معضل ترافیک
.
بسیاری از فعالیتهای سازنده غلامرضا نیکپی - شهردار سابق تهران - پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» بهعنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کمکاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.
.
در «دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی از او پرسیده میشود:
.
«یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف شاه صادر شد، بعضیها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضیها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعهای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدتها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش میکنم بگویید در اینباره اصولا چه نظری دارید؟»
.
نیکپی در پاسخ دادگاه میگوید:
«اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آنجا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیتالله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شدهام... .»
.
اما همین اتهام و اتهاماتی چون حلنکردن معضل ترافیک تهران، به صدور حکم اعدام و اجرای تیرباران نیکپی منجر شد.
دادگاه او و چند تن دیگر فقط در چند ساعت سپری شد. این اتفاقات در آن زمان که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمه «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا نیکپی؛ شهردار تهران که اعدام شد
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Nikpey
.
#غلامرضا_نیکپی #دادگاه_عدل_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #شهردار_تهران #تهران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
.
بسیاری از فعالیتهای سازنده غلامرضا نیکپی - شهردار سابق تهران - پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» بهعنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کمکاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.
.
در «دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی از او پرسیده میشود:
.
«یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف شاه صادر شد، بعضیها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضیها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعهای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدتها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش میکنم بگویید در اینباره اصولا چه نظری دارید؟»
.
نیکپی در پاسخ دادگاه میگوید:
«اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آنجا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیتالله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شدهام... .»
.
اما همین اتهام و اتهاماتی چون حلنکردن معضل ترافیک تهران، به صدور حکم اعدام و اجرای تیرباران نیکپی منجر شد.
دادگاه او و چند تن دیگر فقط در چند ساعت سپری شد. این اتفاقات در آن زمان که شور انقلابی همهگان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه میدیدند عکسالعملهای چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروههایی که بعدها خود طعمه «دادگاههای عدل اسلامی» شدند از این اعدامها حمایت کردند و خواهان گسترشیافتن اینگونه اعدامها شدند.
.
بیشتر بخوانید:
غلامرضا نیکپی؛ شهردار تهران که اعدام شد
https://tavaana.org/fa/Gholamreza_Nikpey
.
#غلامرضا_نیکپی #دادگاه_عدل_اسلامی #انقلاب_اسلامی #انقلاب۵۷ #شهردار_تهران #تهران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech