گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
📘 «خدا، علم، شواهد: طلوع یک انقلاب»

عنوان کتابی است که در عرض ۳ ماه بیش از ۱۰۰ هزار نسخه از آن در #فرانسه به‌ فروش رفته است. میشل-ایو بولوره و اولیویه بوناسیه با نوشتن این کتاب ۵۷۷ صفحه‌ای سعی کرده‌اند وجود #خدا را به‌گونه‌ای نوین اثبات نمایند.

این دو مهندس در کتاب خود که ثمره ۳ سال تلاش بی‌وقفه و همکاری با بیش از ۲۰ دانشمند و متخصص عالیرتبه بوده، داعیه اثبات وجود خدا را در پرتو دانش‌های #مدرن مطرح کرده‌اند.

در طول ۴ قرن از #کوپرنیک و #فروید گرفته تا #گالیله و #داروین عقیده غالب این بود که توضیح هستی بدون باور به آفریننده میسر است. جریان‌های فکری ماتریالیستی به‌ویژه در اوایل قرن بیستم بر این پایه گسترش یافتند اما رفته‌رفته کفه‌ ترازوی #علم با یک نیروی باورنکردنی به آن‌طرف (مخالفت با ماتریالیسم محض) سنگینی کرد. نقطه عطف این تحولات را باید نظریه نسبیت، مکانیک کوانتومی، گسترش هستی و در راس همه آن‌ها «بیگ‌بنگ» (انفجار بزرگ) دانست.

این‌دو محقق در کتاب خود سعی کرده‌اند به‌زبانی ساده و همه‌فهم شواهد جدیدی دال بر وجود پروردگار را معرفی کنند.

@Shariati_Group
⭕️ آیا دوگانه ایجاد شده به نام اسلام در برابر غرب باطل است


#حمید_دباشی ، #جامعه‌شناس و استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا، نویسنده #کتاب پایان دو توهم است. دباشی  مشاور فیلم‌هایی، چون قلمرو بهشت اثر ریدلی اسکات نیز بوده است. نوشتار زیر از جمله مقاله‌ی اوست که در نشریه میدل‌ایست آی منتشر شد.

🔅نکبت بارترین تقسیم‌بندی دوگانه‌ای که خوانش ما از #تاریخ جهان را از ظهور #اسلام تا امروز گرفتار کرده، انشعاب خیالی قائل شدن بین دو مفهوم "اسلام" و "غرب" است.

🔅درست مانند هر دوگانه بررسی نشده دیگر از جمله سیاه و سفید، #مرد و #زن و خیر و شر تمایز وجودی فرض شده بین اسلام و غرب نیز نیاز به توجهی انتقادی دارد.

🔅این ایده مطرح می‌شود که اسلام بد و غرب خوب است. مسلمانان "هندی" و غربی‌ها "کابوی" هستند؛ اسلام "تاریک" و غرب "سفید" است. اسلام "مرتجع" و غرب "مترقی" است.
 
🔅برخی ناظران تمام تلاش خود را می‌کنند تا ثابت نمایند که "غرب" در مورد "اسلام" اشتباه کرده است. با این وجود، اسلام و غرب به عنوان دو حقیقت متمایز و دو واقعیت رقیب وجودی و تقریبا مقدر شده علیه یکدیگر قرار می‌گیرند. متفکران ارتجاعی می‌خواهند این تمایز را تشدید کنند درحالی که مترقی‌ها و لیبرال‌ها می‌خواهند از شدت تنش بکاهند. با این وجود، همان گونه که "رودیارد کیپلینگ" نویسنده می‌گوید: "اوه، شرق شرق و غرب غرب است و این دو هرگز به هم نخواهند رسید".

🔅من در پی آن نبودم که بین "اسلام و غرب" بهبودی رابطه ایجاد کنم، بلکه تلاش کردم این دوگانه توهم آمیز را که یک محصول فرعی جامد #مدرنیته غربی (یا آن چه غربی‌های روشنگری می‌خوانند و سایر نقاط جهان را به عنوان تاریک‌ترین فصل‌های #استعمار غارتگرانه خود می‌شناسند) به طور کامل از بین ببرم.

🔅تمثیل "غرب" که ریشه در #فلسفه تاریخ هگلی تک خطی و عمیقاً با رویکرد نژادی دارد از ریشه‌ها و شرایط مدیترانه‌ای، آسیایی و آفریقایی خود کاملا آگاه است. به همین خاطر بیرون انداختن آن بخش قدرتمند تاریخ از خاطرات سرکوب شده‌اش همگی در گرو چسبیدن به توهم "غرب" هستند.

🔅بحث من در اینجا این نیست که اسلام و غرب واقعا دوست یکدیگر هستند و نه دشمن. این که اسلام و غرب با یکدیگر مهربان بوده‌اند و نه دشمن یکدیگر و پس از آن نتیجه‌گیری کنم که بنابراین، ما باید به سمت یک اروپایی سفید پوست مهربان مانند "چارلز سوم" پادشاه تازه بریتانیا که نسبت به مسلمانان بسیار مهربان بوده جذب شویم.
ادعای من این است که کلیت این دو انگاری قائل شدن میان اسلام و غرب نادرست و ناقص است و یک دوگانه ساخته و پرداخته استعماری است مانند دوگانه‌هایی، چون سفید پوست و سیاه پوست، ارباب و برده و مرد و زن که ما باید یکبار برای همیشه بر آن غلبه کنیم و آن را از بین ببریم.

 🔅ادعای من این است که با رهایی جهان از این دوگانه سازی کاذب و جعلی کل شکاف تمدنی تصور شده بین این دو جهان کیهانی که به طور متناقضی درهم تنیدگی آن را تعریف کرده پر خواهد شد.

🔅این شکاف ایجاد شده به ندرت ربطی به تجربیات زیسته مسلمانان یا افراد متنوع و در حال تغییر در جوامعی دارد که توسط #اسطوره "غرب" در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند. بنابراین، پیشنهاد من آن است که مفهوم "غرب" را به عنوان یک کالای ایدئولوژیک و شعار تمدنی قلمداد کنیم که در دوران روشنگری #اروپا ابداع شد و به عنوان کانونی برای ظهور مدرنیته #سرمایه‌داری جهانی شده عمل کرد.

🔅بنابراین، من تلقی مارکسیستی از #دین به‌ عنوان "افیون مردم" و برداشت فرویدی از دین به عنوان یک "توهم" را امری وارونه و علیه آن نظریه پردازان می‌دانم و معتقدم که #مارکس و #فروید هر دو در حال نظریه پردازی همان مفهوم "غرب" که پیش‌تر ذکر شد بوده‌اند و به همان خاطر در توهمات خود فکر می‌کردند که مقوله #مذهب را نظریه پردازی می‌کنند.

@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این نوشتار