🔰 چرا اختلافهای فرهنگی به دوقطبیهای سیـاسی میانجامد؟
🔅#دوقطبی به معنی تعارض یا پدید آمدن تشتت در افکار عمومی است؛ یعنی زمانی در جامعه دوقطبی به وجود میآید که یک گروه سیاسی یا اجتماعی درباره مسالهای به زیر گروههای مخالف تقسیم میشود. البته دوقطبی بیشتر در حوزه سیاسی اتفاق میافتد که همان تعارضها و تضادهای سیاسی است، اما عوارض و پیامدهای آن در #فرهنگ و #اجتماع قابل مشاهده است. به هرترتیب اصطلاح دوقطبی در جامعه ما به امروز و فردا مربوط نمیشود و واژهای تاریخی محسوب میشود؛ یعنی در دورههای گذشته هم ما شاهد آن بودهایم. برای نمونه در دوره #پهلوی، دوقطبی #انقلاب و #استکبار به وجود آمد و در سالهای بعد هم ما در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بارها و بارها شاهد این امر بودهایم که دوقطبی #اعتدال و #افراط، دوقطبی موافقان و مخالفان #برجام، دوقطبی #حجاب و بیحجابی و... از نمونههای بارز آن بودهاند.
🔅میتوان دوقطبی شدن را یکی از مهمترین مسایل اکنون جامعهی ایرانی دانست که برخی این دوقطبی را ناشی از تنوع گفتمانی، شماری دیگر نشأت گرفته از #جامعهشناسی مردم و عدهای برگرفته از عوام فریبی میدانند.
🔅آغاز مواجهه انسان ایرانی با تغییر و تحولات تمدنی جدید را به صورت عینی، باید از دوره #قاجار دانست که #تمدن غرب در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایرانی تاثیرگذار شد. دکتر #سیدجواد_میری جامعهشناس در گفتوگو با ایرنا معتقد است که این امر از دوران #صفویه آغاز و در اواسط دوران #ناصرالدین #شاه قاجار به اوج خودش میرسد و باعث شکافهای عظیم و سترگی در نهادهای مهم تاریخی جامعه #ایران میشود.
🔅یکی حوزه #قدرت که با عنوان #سلطنت صورتبندی میشد، دیگری نهاد #دین که با عنوان نهاد #روحانیت #شیعه و حوزههای علمیه قابل مشاهده بود و دیگری هم نهاد خانواده بود؛ یعنی نهادی که به جامعهی ایران انسجام درونی میداد. مواجهه جامعه ایرانی با تغییر و تحولات تقریباً تاریخی، آرام و کُند بود، اما در اواسط دوران ناصری شدت گرفت و باعث شد تا شکل، شمایل، جایگاه و نقش این سه عنصر مهم تغییر یابد و زیربنای این سه نهاد هم که مناسبات اقتصادی بود هر کدام به گونهای از زمینه توزیع و اقتصادی ارتزاق میکردند و موجبات رشد، توسعه، استحکام و مقاومت خودشان را در طول #تاریخ داشتند.
🔅اما مواجهه انسان ایرانی با این تغییر و تحولات جدید این آرایش را دستخوش تحولات بنیادین کرد. از درون این مساله، یک اتفاق و یک پرسش مطرح میشود که مقصود ما از «ایران و ایرانیت» چیست؟
🔅یک پاسخ میگوید که ایرانیت یا اساساً #جهانبینی که مفهوم ایرانی را دوام داده باید در دوران باستان جستجو کرد. اینها جریانی هرچند کوچک و اقلیت در جامعه ایران تشکیل میدهند و به عنوان باستان گرایان شناخته میشوند که بعد از انقلاب هم به صورت نوباستان گرایان خودشان را بازسازی کردند(روایتهای متفاوت از #ایرانشهر). البته تندروی آنها سبب شد که همواره با انتقادهایی هم مواجه شوند تا آنجا که #یوسف_اباذری استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اندیشه #جواد_طباطبایی، ایرانشهری و باستانگرایی رایج را تفکراتی اقتدارگرا و تداوم جریان ایرانپرستی بعد از مشروطیت دانست که نمود سیاسی آن احزاب سومکا و پانایرانیست بود. روایات باستانگرایانهای که به اعتقاد اباذری به تعاملات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها و نیروهای قومی و منطقهای در طول تاریخ بیاعتناست.
🔅مواجهه دیگر اما این رویکرد دوران بعد از ورود #اسلام به ایران و مشخصاً از تأسیس صفویه را نقطه آغاز میداند و دین اسلام را سرچشمه و چارچوب کلان روایت مفهوم ایرانی، جهانبینی، ارزشها و شیوه زندگی روزمره را منبع و مرجع فهم از ایرانیت قلمداد میکند و اساساً وقتی میخواهد بگوید ایران، ایران را در درون مفهوم امر دینی میگنجاند.
🔅همچنین یک جریان دیگری در ایران شکل میگیرد که آن هم جریان #تجدد است. این جریان اساساً ارزشها، جهانبینی، خوب، بد و... را #غرب میداند و آن را معیار #انسان ایرانی قرار میدهد؛ البته این گفتمانها فقط بحث های نظری نیست و وقتی این گفتمانها را صورتبندی میکنیم، عقبه آنها را در آرایش اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نوع ارزشها، صحبت کردنها، لباس پوشیدنها و ... دیده میشود؛ یعنی به گونهای امر اجتماعی خودش را در هستی اجتماعی جامعه ایرانی بازسازی و یارگیری میکند.
🔅جامعهی ایران پیش از آنکه دوقطبی باشد، محلی برای چالشهای میان این سه کلان گفتمان است که یکی امر جمعی را ذیل تجدد، دیگری در چارچوب دین و سومی ذیل امر باستانی تعریف میکند و اینها بعضاً هم باهم ائتلافهایی پیدا کردهاند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گفتگو
🔅#دوقطبی به معنی تعارض یا پدید آمدن تشتت در افکار عمومی است؛ یعنی زمانی در جامعه دوقطبی به وجود میآید که یک گروه سیاسی یا اجتماعی درباره مسالهای به زیر گروههای مخالف تقسیم میشود. البته دوقطبی بیشتر در حوزه سیاسی اتفاق میافتد که همان تعارضها و تضادهای سیاسی است، اما عوارض و پیامدهای آن در #فرهنگ و #اجتماع قابل مشاهده است. به هرترتیب اصطلاح دوقطبی در جامعه ما به امروز و فردا مربوط نمیشود و واژهای تاریخی محسوب میشود؛ یعنی در دورههای گذشته هم ما شاهد آن بودهایم. برای نمونه در دوره #پهلوی، دوقطبی #انقلاب و #استکبار به وجود آمد و در سالهای بعد هم ما در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بارها و بارها شاهد این امر بودهایم که دوقطبی #اعتدال و #افراط، دوقطبی موافقان و مخالفان #برجام، دوقطبی #حجاب و بیحجابی و... از نمونههای بارز آن بودهاند.
🔅میتوان دوقطبی شدن را یکی از مهمترین مسایل اکنون جامعهی ایرانی دانست که برخی این دوقطبی را ناشی از تنوع گفتمانی، شماری دیگر نشأت گرفته از #جامعهشناسی مردم و عدهای برگرفته از عوام فریبی میدانند.
🔅آغاز مواجهه انسان ایرانی با تغییر و تحولات تمدنی جدید را به صورت عینی، باید از دوره #قاجار دانست که #تمدن غرب در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایرانی تاثیرگذار شد. دکتر #سیدجواد_میری جامعهشناس در گفتوگو با ایرنا معتقد است که این امر از دوران #صفویه آغاز و در اواسط دوران #ناصرالدین #شاه قاجار به اوج خودش میرسد و باعث شکافهای عظیم و سترگی در نهادهای مهم تاریخی جامعه #ایران میشود.
🔅یکی حوزه #قدرت که با عنوان #سلطنت صورتبندی میشد، دیگری نهاد #دین که با عنوان نهاد #روحانیت #شیعه و حوزههای علمیه قابل مشاهده بود و دیگری هم نهاد خانواده بود؛ یعنی نهادی که به جامعهی ایران انسجام درونی میداد. مواجهه جامعه ایرانی با تغییر و تحولات تقریباً تاریخی، آرام و کُند بود، اما در اواسط دوران ناصری شدت گرفت و باعث شد تا شکل، شمایل، جایگاه و نقش این سه عنصر مهم تغییر یابد و زیربنای این سه نهاد هم که مناسبات اقتصادی بود هر کدام به گونهای از زمینه توزیع و اقتصادی ارتزاق میکردند و موجبات رشد، توسعه، استحکام و مقاومت خودشان را در طول #تاریخ داشتند.
🔅اما مواجهه انسان ایرانی با این تغییر و تحولات جدید این آرایش را دستخوش تحولات بنیادین کرد. از درون این مساله، یک اتفاق و یک پرسش مطرح میشود که مقصود ما از «ایران و ایرانیت» چیست؟
🔅یک پاسخ میگوید که ایرانیت یا اساساً #جهانبینی که مفهوم ایرانی را دوام داده باید در دوران باستان جستجو کرد. اینها جریانی هرچند کوچک و اقلیت در جامعه ایران تشکیل میدهند و به عنوان باستان گرایان شناخته میشوند که بعد از انقلاب هم به صورت نوباستان گرایان خودشان را بازسازی کردند(روایتهای متفاوت از #ایرانشهر). البته تندروی آنها سبب شد که همواره با انتقادهایی هم مواجه شوند تا آنجا که #یوسف_اباذری استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اندیشه #جواد_طباطبایی، ایرانشهری و باستانگرایی رایج را تفکراتی اقتدارگرا و تداوم جریان ایرانپرستی بعد از مشروطیت دانست که نمود سیاسی آن احزاب سومکا و پانایرانیست بود. روایات باستانگرایانهای که به اعتقاد اباذری به تعاملات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها و نیروهای قومی و منطقهای در طول تاریخ بیاعتناست.
🔅مواجهه دیگر اما این رویکرد دوران بعد از ورود #اسلام به ایران و مشخصاً از تأسیس صفویه را نقطه آغاز میداند و دین اسلام را سرچشمه و چارچوب کلان روایت مفهوم ایرانی، جهانبینی، ارزشها و شیوه زندگی روزمره را منبع و مرجع فهم از ایرانیت قلمداد میکند و اساساً وقتی میخواهد بگوید ایران، ایران را در درون مفهوم امر دینی میگنجاند.
🔅همچنین یک جریان دیگری در ایران شکل میگیرد که آن هم جریان #تجدد است. این جریان اساساً ارزشها، جهانبینی، خوب، بد و... را #غرب میداند و آن را معیار #انسان ایرانی قرار میدهد؛ البته این گفتمانها فقط بحث های نظری نیست و وقتی این گفتمانها را صورتبندی میکنیم، عقبه آنها را در آرایش اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نوع ارزشها، صحبت کردنها، لباس پوشیدنها و ... دیده میشود؛ یعنی به گونهای امر اجتماعی خودش را در هستی اجتماعی جامعه ایرانی بازسازی و یارگیری میکند.
🔅جامعهی ایران پیش از آنکه دوقطبی باشد، محلی برای چالشهای میان این سه کلان گفتمان است که یکی امر جمعی را ذیل تجدد، دیگری در چارچوب دین و سومی ذیل امر باستانی تعریف میکند و اینها بعضاً هم باهم ائتلافهایی پیدا کردهاند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گفتگو
Telegram
.