🟠 خوانشی بر تاریخ معاصر از نگاه شریعتی
✍ #محترم_رحمانی
🔹به نظرلوئیس کوزر*: «فهم تاریخ نظریهی جامعه شناسی از شناخت یک رشته قضایای صوری و چهارچوب نظری بایستهتر است. برای آن که دانشجو محتوای این قضایا و چهارچوبهای نظری را دریابد نخست باید با آن محیط اجتماعی و فکری زمینهساز این نظریهها آشنا شود.» (کوزر۱۳۹۰،ص۱۵)
🔹همچنین است که ارزیابی درست اندیشه و نظریههای #شریعتی نظیر: #امامت، #شهادت و #ایدئولوژی بدون فهم زمینهی اجتماعی بسیار دشوار و گاه غیرممکن میرسد و امامت به نظریهی "ولایت فقیه"، شهادت به مبارزهی مسلحانه و حتی #تروریسم و ایدئولوژی به مانیفست برای مبارزه فروکاسته میشود.
🔹نقد و کشمکش میان اندیشمندان #طبیعت تکثر جوامع در نوع اندیشهورزی ایشان است و تا جایی که به تصحیح و یا پیشرفت اندیشه یاری بورزد باعث مباهات و افتخار است، اما اگر این کج فهمیها به ساحت اندیشهورزی خدشه وارد کند، باید درمانی برای آنها یافت و مباحث انحرافی را به نفع مباحث بنیادین تغییر داد.
🔹کوزر زمانی که مشاهده میکند شاگردش از نظریهی «بیطرفی ارزشی» #ماکس_وبر دچار سرگردانی فکری شده است تلاش میکند از ابزارهای #جامعهشناسی نظیر: «خاستگاه اجتماعی، پایگاه اجتماعی، شبکهی اجتماعی و یا مخاطبان نظریه» برای شناخت جامعهشناسان بهرهگیرد. ارزشمندی این روش در آن است که اندیشمند را از جنبهی علمی و دانش جامعه شناختی مورد بررسی قرار میدهد؛ در واقع این ابزار کمک خواهد کرد تا با شناخت درست از نظریه، بهتر بتوان به #نقد و ارزیابی آن پرداخت، که به جای کشمکشهای بیسرانجام، خروجی و راه حلهای بهتری را از آن نظریهها انباشت کرد و به طور مشخص این روش در رابطه با شریعتی مارا از کشمکشهای بیهوده جدا ساخته به ما کمک میکند با جهشی تخیلی و مبتنی بر شالوده علمی خود را در فضای اجتماعی و فکری نوشتههای شریعتی بیندازیم.
🔹این مقاله امکان و نیز فرصت پردازش تمامی روشهای فوق را نخواهد داشت چرا که چهار ابزار برای بازشناسی علمی فضاهای اجتماعی و فکری شریعتی ضروری است و خود مستلزم مقالات مفصل و پژوهشی میباشد اما بررسی دیدگاههای وی از #تاریخ_معاصر یکی از اجزای کوچک این روشهاست تا دیدگاهها و نیزجهت گیریهایش را در رویدادهای سترگ #تاریخ معاصر مورد بررسی قرار دهیم تا بیابیم که چگونه از رویدادهای تاریخی، راهکارهای علمی و عملی را برای خود ترسیم کرده است.
🔸 نگاه آسیب شناسی شریعتی به تاریخ معاصر
شریعتی به لحاظ نسلی و فردی به چند رویداد بزرگ #ایران پیوند دارد: انقلاب #مشروطه، مبارزات ملی شدن صنعت #نفت به رهبری دکتر #مصدق، قیام ۱۵خرداد و جنبشهای چریکی و نقد #انقلاب شریعتی
الف) انقلاب مشروطه:
شریعتی در باب ظهور مشروطه آورده است درگیرودار نیمهی دوم قرن نوزدهم دولتهای اروپایی به تسخیر #آسیا و #آفریقا مشغول بودند و در اروپای غربی مبارزات طبقاتی پای گرفته بود. درهریک ازکشورهای اسلامی #امام_زمان #ظهور میکرد و بحث فرقهسازیها و #دین سازیها و… جدالهای کلامی در جریان بود: «در همین گیرودارها بود که ناگهان با صدور چند فتوی مشروطه صادر شد، مثل برق آمد و مثل باد رفت و جنگجهانی برپاشد!» ( م،آ،۴ص۳۹)
بخش اول
✅ @Shariati_Group
✍ #محترم_رحمانی
🔹به نظرلوئیس کوزر*: «فهم تاریخ نظریهی جامعه شناسی از شناخت یک رشته قضایای صوری و چهارچوب نظری بایستهتر است. برای آن که دانشجو محتوای این قضایا و چهارچوبهای نظری را دریابد نخست باید با آن محیط اجتماعی و فکری زمینهساز این نظریهها آشنا شود.» (کوزر۱۳۹۰،ص۱۵)
🔹همچنین است که ارزیابی درست اندیشه و نظریههای #شریعتی نظیر: #امامت، #شهادت و #ایدئولوژی بدون فهم زمینهی اجتماعی بسیار دشوار و گاه غیرممکن میرسد و امامت به نظریهی "ولایت فقیه"، شهادت به مبارزهی مسلحانه و حتی #تروریسم و ایدئولوژی به مانیفست برای مبارزه فروکاسته میشود.
🔹نقد و کشمکش میان اندیشمندان #طبیعت تکثر جوامع در نوع اندیشهورزی ایشان است و تا جایی که به تصحیح و یا پیشرفت اندیشه یاری بورزد باعث مباهات و افتخار است، اما اگر این کج فهمیها به ساحت اندیشهورزی خدشه وارد کند، باید درمانی برای آنها یافت و مباحث انحرافی را به نفع مباحث بنیادین تغییر داد.
🔹کوزر زمانی که مشاهده میکند شاگردش از نظریهی «بیطرفی ارزشی» #ماکس_وبر دچار سرگردانی فکری شده است تلاش میکند از ابزارهای #جامعهشناسی نظیر: «خاستگاه اجتماعی، پایگاه اجتماعی، شبکهی اجتماعی و یا مخاطبان نظریه» برای شناخت جامعهشناسان بهرهگیرد. ارزشمندی این روش در آن است که اندیشمند را از جنبهی علمی و دانش جامعه شناختی مورد بررسی قرار میدهد؛ در واقع این ابزار کمک خواهد کرد تا با شناخت درست از نظریه، بهتر بتوان به #نقد و ارزیابی آن پرداخت، که به جای کشمکشهای بیسرانجام، خروجی و راه حلهای بهتری را از آن نظریهها انباشت کرد و به طور مشخص این روش در رابطه با شریعتی مارا از کشمکشهای بیهوده جدا ساخته به ما کمک میکند با جهشی تخیلی و مبتنی بر شالوده علمی خود را در فضای اجتماعی و فکری نوشتههای شریعتی بیندازیم.
🔹این مقاله امکان و نیز فرصت پردازش تمامی روشهای فوق را نخواهد داشت چرا که چهار ابزار برای بازشناسی علمی فضاهای اجتماعی و فکری شریعتی ضروری است و خود مستلزم مقالات مفصل و پژوهشی میباشد اما بررسی دیدگاههای وی از #تاریخ_معاصر یکی از اجزای کوچک این روشهاست تا دیدگاهها و نیزجهت گیریهایش را در رویدادهای سترگ #تاریخ معاصر مورد بررسی قرار دهیم تا بیابیم که چگونه از رویدادهای تاریخی، راهکارهای علمی و عملی را برای خود ترسیم کرده است.
🔸 نگاه آسیب شناسی شریعتی به تاریخ معاصر
شریعتی به لحاظ نسلی و فردی به چند رویداد بزرگ #ایران پیوند دارد: انقلاب #مشروطه، مبارزات ملی شدن صنعت #نفت به رهبری دکتر #مصدق، قیام ۱۵خرداد و جنبشهای چریکی و نقد #انقلاب شریعتی
الف) انقلاب مشروطه:
شریعتی در باب ظهور مشروطه آورده است درگیرودار نیمهی دوم قرن نوزدهم دولتهای اروپایی به تسخیر #آسیا و #آفریقا مشغول بودند و در اروپای غربی مبارزات طبقاتی پای گرفته بود. درهریک ازکشورهای اسلامی #امام_زمان #ظهور میکرد و بحث فرقهسازیها و #دین سازیها و… جدالهای کلامی در جریان بود: «در همین گیرودارها بود که ناگهان با صدور چند فتوی مشروطه صادر شد، مثل برق آمد و مثل باد رفت و جنگجهانی برپاشد!» ( م،آ،۴ص۳۹)
بخش اول
✅ @Shariati_Group
📄 نگاهی غیر یوروسنتریک به کلاسیکهای #جامعهشناسی / بازخوانی قرائت #علی_شریعتی از #ماکس_وبر
🔗 دریافت و مطالعهی متن کامل
✍ دکتر #سید_جواد_میری
✅ @Shariati_Group
🔗 دریافت و مطالعهی متن کامل
✍ دکتر #سید_جواد_میری
✅ @Shariati_Group
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت؛ ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی
🔷 مصاحبهی ایران فردا با #احسان_شریعتی
🔅الان در حاکمیت دینی #ایران نسبت #دین و #سیاست، دین و #قدرت به چالش تبدیل شده است. #هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب #مسیح» میگوید، قوانین دینی و شریعت نمیتوانند، قانون عمومی باشند، بلکه میتواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به #قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد میانجامد و یا با توجه به اینکه بحثهای متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایشهایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از بنیادگراها که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر #شریعتی و یا مهندس #بازرگان که دین را موید #آزادی و #دموکراسی و زندگی مسالمت آمیز میدانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی میکنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادلهایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونهای پوشش را اجبار میکرد و یا حکومتی فعلی که گونهای دیگر را اجبار میکند. با توجه به عدم تعادلها، این نسبت را چگونه میتوان تعریف کرد که با نقطه تعادلهای جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟
🔸احسان شریعتی: #میشل_فوکو، در مورد #انقلاب ایران، زمانی که از او میپرسند که چگونه از انقلابی دفاع میکنید که حکومت دینی میخواهد؟ میگوید من منتقد فهم آنها از «حکومت» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از #حکومت است. یعنی حکومت پدیدهای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر #ماکس_وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون #فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر #افلاطون نمیتواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی #شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحتها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمیتواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در #آریستوکراسی دینی و #تئوکراسی وجود دارد که ما میتوانیم به عنوان نماینده #خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترینها!
▪️از نظر افلاطون، بهترینها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینهی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت اینکه دین در نهضتهای گذشته، از #مشروطه و #نهضت_ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز میشود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهاییبخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث #مذهب و شعار الله اکبر در پشت بامها مطرح بود!
ا.ف: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟
🔸ا.ش: دین رهاییبخش انتقادی نمود و فعالیت عمدهی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان میخواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالبهای سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. میگویند اینها را نمیپذیرند. روایتی که چند دهه در آموزشوپرورش و #فرهنگ و مدیریت توسعهی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد #عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و اینکه جوانان آن را نفی کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنویای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعهخواهی) برمیگردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنتگرایی قرار میگیرد و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیرهی محافظهکاری و #استبداد شود!.....
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
🔷 مصاحبهی ایران فردا با #احسان_شریعتی
🔅الان در حاکمیت دینی #ایران نسبت #دین و #سیاست، دین و #قدرت به چالش تبدیل شده است. #هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب #مسیح» میگوید، قوانین دینی و شریعت نمیتوانند، قانون عمومی باشند، بلکه میتواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به #قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد میانجامد و یا با توجه به اینکه بحثهای متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایشهایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از بنیادگراها که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر #شریعتی و یا مهندس #بازرگان که دین را موید #آزادی و #دموکراسی و زندگی مسالمت آمیز میدانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی میکنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادلهایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونهای پوشش را اجبار میکرد و یا حکومتی فعلی که گونهای دیگر را اجبار میکند. با توجه به عدم تعادلها، این نسبت را چگونه میتوان تعریف کرد که با نقطه تعادلهای جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟
🔸احسان شریعتی: #میشل_فوکو، در مورد #انقلاب ایران، زمانی که از او میپرسند که چگونه از انقلابی دفاع میکنید که حکومت دینی میخواهد؟ میگوید من منتقد فهم آنها از «حکومت» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از #حکومت است. یعنی حکومت پدیدهای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر #ماکس_وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون #فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر #افلاطون نمیتواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی #شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحتها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمیتواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در #آریستوکراسی دینی و #تئوکراسی وجود دارد که ما میتوانیم به عنوان نماینده #خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترینها!
▪️از نظر افلاطون، بهترینها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینهی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت اینکه دین در نهضتهای گذشته، از #مشروطه و #نهضت_ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز میشود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهاییبخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث #مذهب و شعار الله اکبر در پشت بامها مطرح بود!
ا.ف: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟
🔸ا.ش: دین رهاییبخش انتقادی نمود و فعالیت عمدهی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان میخواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالبهای سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. میگویند اینها را نمیپذیرند. روایتی که چند دهه در آموزشوپرورش و #فرهنگ و مدیریت توسعهی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد #عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و اینکه جوانان آن را نفی کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنویای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعهخواهی) برمیگردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنتگرایی قرار میگیرد و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیرهی محافظهکاری و #استبداد شود!.....
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
Telegraph
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت ؛
🔷 مصاحبهی ایران فردا با احسان شریعتی - بخش دوم ◾️ به کوشش: ابوطالب آدینه وند @iranfardamag ✅ ایران فردا: الان در حاکمیت دینی ایران نسبت دین و سیاست، دین و قدرت به چالش تبدیل شده است. هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» میگوید، قوانین دینی…