📌جمهوری اسلامی و آرمانها؛ ″پیشرفت یا پسرفت؟"
👤 دکتر #بیژن_عبدالکریمی
استاد #فلسفه دانشگاه
👤 دکتر #علیرضا_شجاعیزند
استاد #جامعهشناسی دانشگاه
🗓 سهشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ / سالن جابربنحیان دانشگاه شریف
🎧 شنیدن فایل صوتی کامل این نشست
✅ @Shariati_Group
👤 دکتر #بیژن_عبدالکریمی
استاد #فلسفه دانشگاه
👤 دکتر #علیرضا_شجاعیزند
استاد #جامعهشناسی دانشگاه
🗓 سهشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ / سالن جابربنحیان دانشگاه شریف
🎧 شنیدن فایل صوتی کامل این نشست
✅ @Shariati_Group
⭕️ در حَسرت جلال آلاحمد و در عُسرت روشنفکری
🔸مرحوم #جلال_آلاحمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توأمان، با سه کسوتِ متفاوت ظاهر شده است: نخست تحلیلگر و نظریهپردازی که #روشنفکر و روشنفکران را ابژه کرده است و چه کسی بهتر از او برای این کار که هم تجربهای زیسته دارد و هم با این قماش زیسته است؛ دوم، ناقدِ جدی ایشان است و بالاخره این که نقدش را از موضع و منظری روشنفکرانه بیان کرده است. پس #آلاحمد در آنجا، هم روشنفکر است و هم روشنفکرشناس است و هم ناقدِ آگاه و بیمحابای روشنفکری در #ایران. او بهجز درگیر بودن با مسائل کلانتر عصر خویش، در تلاش بوده تا نگاه و مسیر روشنفکری در ایران را نیز #اصلاح کند؛ با نظرپردازی و با نقد و با کنش و منش و خوانش روشنفکرانهای که از واقعیات ایران داشت.
🔸دو دسته از خصوصیات معرِّف روشنفکری را میتوان در جلال یافت و نشان داد. نخست آنها که عمومیت دارند و در دیگران هم کمابیش وجود دارد؛ اما در جلال برجستهتر است و در اوج. دسته دوم اما مختص جلال است و همینها او را در بین ایشان، فرید ساخته است.
🔸از خصوصیات دسته اول میتوان به «پیشرو بودن» و «رو به آینده داشتن» و در «پیِ تغییر بودن» اشاره کرد. بهعلاوه «آزادگی» به هر دو معنای آن؛ یعنی هم «وارستگی» از مقام و موقعیت و هم «آزاداندیشی» که یک کمال درونی است و مهمتر و ریشهایتر از آزادیِ اندیشه که به شرایط بیرونی برمیگردد. شاهد و نشانه آزاداندیشی در جلال هم آنجاست که روی تعصب و تعبد انگشت میگذارد و با همان معیار، نظامیان و متشرعان را از دایره امکان روشنفکری خارج میسازد؛ به این صفات باید «جستجوگری»، «مسئولیتپذیری اجتماعی» و «داشتن نگاه انتقادی» به اوضاع سیاسی و اجتماعی را نیز افزود.
🔸اما آن دسته که مختص جلال بود و ادراک و انتظار ما را نیز از روشنفکری تغییر داد و اصلاح کرد، در سه ویژگی زیر است. آنها که خلافآمد روزگار جلال بودند و هنوز هم پس از گذشت شش دهه و تحولات و تجربیات فراوان در عرصههای مختلف فکری و سیاسی و اجتماعی، با تردید و ناباوری مواجه هستند. آن سه را میشود در آن سه نگرانی بنیادی جُست که تا به آخر هم با خود داشت:
🔅نگرانی از بابت #غربزدگیِ حاکمیت و روشنفکران و فضای عمومیِ جامعه؛
🔅نگران از بابت بیریشگیِ روشنفکران و بیهویتی؛
🔅نگرانی از بابت جداافتادگی روشنفکران از #مردم.
🔸مسئله جلال که از تعبیر #مدرنیته کمتر استفاده میکرد، با غرب بود. با غربِ استعماری؛ با غرب کاپیتالیستی و با غرب لجامگسیخته در مسیر #ماشینیسم؛ خیلی مهم نیست که این مسائل و تعابیر از طریق چه امواجی به او رسیده و اصطلاح غربزدگی را از چه کسی گرفته؛ مهم نیست که رویکرد بومیگرا و بازگشت به خویشتن را پیش از او چه کسانی مطرح کرده بودند؛ مهم، اثر اجتماعیِ کارِ او به مثابه یک روشنفکر است که در هیچ یک از مبدعان و مدعیان آن تعابیر و نظریات دیده نمیشود و این مبین همان فضلی است که روشنفکر دارد و او را از نقشها و جریانات دیگر متمایز میسازد.
🔸به همین رو جلال به موضعی رسیده و در موقعیتی نشسته که هم از مدرنیستها و روشنفکران چپ روزگار خویش متمایز شده است و هم از روشنفکران دینی. تمایز جلال از دسته اول، «درونخیزی» اوست و از دسته دوم، در «خلوصِ مفهومی» روشنفکری.
🔗 مطالعه متن کامل گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ یادداشت #علیرضا_شجاعیزند جامعهشناس و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس بمناسبت یکصدمین سال تولد جلال آلاحمد
🔸مرحوم #جلال_آلاحمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توأمان، با سه کسوتِ متفاوت ظاهر شده است: نخست تحلیلگر و نظریهپردازی که #روشنفکر و روشنفکران را ابژه کرده است و چه کسی بهتر از او برای این کار که هم تجربهای زیسته دارد و هم با این قماش زیسته است؛ دوم، ناقدِ جدی ایشان است و بالاخره این که نقدش را از موضع و منظری روشنفکرانه بیان کرده است. پس #آلاحمد در آنجا، هم روشنفکر است و هم روشنفکرشناس است و هم ناقدِ آگاه و بیمحابای روشنفکری در #ایران. او بهجز درگیر بودن با مسائل کلانتر عصر خویش، در تلاش بوده تا نگاه و مسیر روشنفکری در ایران را نیز #اصلاح کند؛ با نظرپردازی و با نقد و با کنش و منش و خوانش روشنفکرانهای که از واقعیات ایران داشت.
🔸دو دسته از خصوصیات معرِّف روشنفکری را میتوان در جلال یافت و نشان داد. نخست آنها که عمومیت دارند و در دیگران هم کمابیش وجود دارد؛ اما در جلال برجستهتر است و در اوج. دسته دوم اما مختص جلال است و همینها او را در بین ایشان، فرید ساخته است.
🔸از خصوصیات دسته اول میتوان به «پیشرو بودن» و «رو به آینده داشتن» و در «پیِ تغییر بودن» اشاره کرد. بهعلاوه «آزادگی» به هر دو معنای آن؛ یعنی هم «وارستگی» از مقام و موقعیت و هم «آزاداندیشی» که یک کمال درونی است و مهمتر و ریشهایتر از آزادیِ اندیشه که به شرایط بیرونی برمیگردد. شاهد و نشانه آزاداندیشی در جلال هم آنجاست که روی تعصب و تعبد انگشت میگذارد و با همان معیار، نظامیان و متشرعان را از دایره امکان روشنفکری خارج میسازد؛ به این صفات باید «جستجوگری»، «مسئولیتپذیری اجتماعی» و «داشتن نگاه انتقادی» به اوضاع سیاسی و اجتماعی را نیز افزود.
🔸اما آن دسته که مختص جلال بود و ادراک و انتظار ما را نیز از روشنفکری تغییر داد و اصلاح کرد، در سه ویژگی زیر است. آنها که خلافآمد روزگار جلال بودند و هنوز هم پس از گذشت شش دهه و تحولات و تجربیات فراوان در عرصههای مختلف فکری و سیاسی و اجتماعی، با تردید و ناباوری مواجه هستند. آن سه را میشود در آن سه نگرانی بنیادی جُست که تا به آخر هم با خود داشت:
🔅نگرانی از بابت #غربزدگیِ حاکمیت و روشنفکران و فضای عمومیِ جامعه؛
🔅نگران از بابت بیریشگیِ روشنفکران و بیهویتی؛
🔅نگرانی از بابت جداافتادگی روشنفکران از #مردم.
🔸مسئله جلال که از تعبیر #مدرنیته کمتر استفاده میکرد، با غرب بود. با غربِ استعماری؛ با غرب کاپیتالیستی و با غرب لجامگسیخته در مسیر #ماشینیسم؛ خیلی مهم نیست که این مسائل و تعابیر از طریق چه امواجی به او رسیده و اصطلاح غربزدگی را از چه کسی گرفته؛ مهم نیست که رویکرد بومیگرا و بازگشت به خویشتن را پیش از او چه کسانی مطرح کرده بودند؛ مهم، اثر اجتماعیِ کارِ او به مثابه یک روشنفکر است که در هیچ یک از مبدعان و مدعیان آن تعابیر و نظریات دیده نمیشود و این مبین همان فضلی است که روشنفکر دارد و او را از نقشها و جریانات دیگر متمایز میسازد.
🔸به همین رو جلال به موضعی رسیده و در موقعیتی نشسته که هم از مدرنیستها و روشنفکران چپ روزگار خویش متمایز شده است و هم از روشنفکران دینی. تمایز جلال از دسته اول، «درونخیزی» اوست و از دسته دوم، در «خلوصِ مفهومی» روشنفکری.
🔗 مطالعه متن کامل گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ یادداشت #علیرضا_شجاعیزند جامعهشناس و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس بمناسبت یکصدمین سال تولد جلال آلاحمد