✡️ اردشیر ریپورتر کیست؟
بهمناسبت سوم اسفند - سالروز #کودتای رضاخانی و کاشف اصلی او
📌#فراماسونری در #ایران، مرکزی برای جلب نخبگان و افراد مستعد با گرایشاتی غربگرایانه، پرورش و ارتقاء آنان در هرم سیاسی و فرهنگی کشور در جهت اهداف #استعمار بریتانیا بهشمار میرفت، که در مرکز و در پس پردههای آن دست پنهان اینتلیجنس سرویس #انگلستان در کار بود.
📌در سال ١٣٢٢ق. اردشیر را در زمرهٔ اعضای #انجمن_مخفی تهران، که توسط ملکالمتکلمین و سیدجمالالدین واعظ رهبری و اداره میشد و اعضای آن عمدتاً از ماسونهای ایرانی بودند، مییابیم و بدینترتیب مُحقّیم که نقش مرموز و درجه اول #اردشیر_ریپورتر را در عملیات پس پرده حوادث #مشروطه مورد تأکید مجدد قرار دهیم. در سال ١٣٢۴ق. نیز شاهد تأسیس #لژ_بیداری_ایران هستیم، که اردشیر ریپورتر از اعضای آن بهشمار میرفت و به اعتقاد ما مؤسس واقعی و کارگردان اصلی، ولی در پسپردهٔ، این مجمع ماسونی بود.
📌اردشیر ریپورتر با بهرهگیری از موقعیتی که در محافل اشرافی کسب کرده بود، ارتباطات وسیعی با رجال کشور برقرار ساخته و میکوشید تا آنان را به درجات مختلف، از هواداری فرهنگی #غرب تا مزدوری رسمی اینتلیجنس سرویس، جذب کند.
📌ریپورتر طی دوران فعالیت ۴٠سالهٔ خود در ایران (که از ورود او در سال ١٨٩٣م.، سه سال پیش از قتل ناصرالدینشاه، تا مرگ او در ٢٣ فوریه ١٩٣٣م./ ۴ اسفند ١٣١١ش. در تهران در اوج سلطنت #رضا_شاه ادامه دارد)، علاوه بر میراث سیاسی که در قالب #سلطنت #پهلوی تبلور یافت، شبکهای از عوامل اینتلیجنس سرویس را نیز برجای گذارد که بهمثابه یک اشرافیت اطلاعاتی موقعیت ممتاز خود را در درون یک کاستِ بسته و موروثی محفوظ داشتند و اعقاب آنان نیز در دورهٔ سلطنت محمدرضا #پهلوی اهرمهای اساسی حکومت را بهدست گرفتند.
📌جذب نخبگان بومی و پرورش آنان با روح #فرهنگ غربی از مهمترین اهرمهای سیطره استعمار بر کشورهای #آسیا، #آفریقا و آمریکای لاتین بوده است. در بررسی #تاریخ #نفوذ غرب در ایران، این مکانیسم #سلطه را بهصورت پرورش انبوهی از «رجال سیاسی» و «نخبگان فرهنگی» غربگرا و خودباخته مییابیم؛ کسانی که در مکتب میرزا ملکمخانها و «فراموشخانهٔ» او الفبای #سیاست را آموختند، در «جامع آدمیّت» و «لژ بیداری ایران» نقشی پردسیسه ایفاء کردند و ثمرهٔ کار خود را بهصورت رژیم بیریشهٔ #پهلوی به #تاریخ_معاصر ایران تقدیم داشتند.
📌شش سال پس از ورود اردشیر ریپورتر به ایران، «مدرسهٔ علوم سیاسی» توسط دو #فراماسون سرشناس، میرزا نصراللهخان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسنخان مشیرالملک تأسیس شد، که هدف جذب «نخبگان» ایرانی و پرورش آنان با روح #غربزدگی را بهعهده داشت. در زمرهٔ مدرّسین این مدرسه با نام اردشیر ریپورتر، بهعنوان معلم #تاریخ_باستان، در کنار چهرههایی چون #محمدعلی_فروغی و... آشنا میشویم. از درون شاگردان همین مدرسه است که برجستهترین مهرههای #انگلیس و #آمریکا برون آمدند و در رژیم پهلوی به کارگزاران درجهٔ اول سیاسی و فرهنگی کشور بدل شدند.
🔗 مطالعه متن کامل مقاله
✅ @Shariati_Group
✍️ استاد #عبدالله_شهبازی
بهمناسبت سوم اسفند - سالروز #کودتای رضاخانی و کاشف اصلی او
📌#فراماسونری در #ایران، مرکزی برای جلب نخبگان و افراد مستعد با گرایشاتی غربگرایانه، پرورش و ارتقاء آنان در هرم سیاسی و فرهنگی کشور در جهت اهداف #استعمار بریتانیا بهشمار میرفت، که در مرکز و در پس پردههای آن دست پنهان اینتلیجنس سرویس #انگلستان در کار بود.
📌در سال ١٣٢٢ق. اردشیر را در زمرهٔ اعضای #انجمن_مخفی تهران، که توسط ملکالمتکلمین و سیدجمالالدین واعظ رهبری و اداره میشد و اعضای آن عمدتاً از ماسونهای ایرانی بودند، مییابیم و بدینترتیب مُحقّیم که نقش مرموز و درجه اول #اردشیر_ریپورتر را در عملیات پس پرده حوادث #مشروطه مورد تأکید مجدد قرار دهیم. در سال ١٣٢۴ق. نیز شاهد تأسیس #لژ_بیداری_ایران هستیم، که اردشیر ریپورتر از اعضای آن بهشمار میرفت و به اعتقاد ما مؤسس واقعی و کارگردان اصلی، ولی در پسپردهٔ، این مجمع ماسونی بود.
📌اردشیر ریپورتر با بهرهگیری از موقعیتی که در محافل اشرافی کسب کرده بود، ارتباطات وسیعی با رجال کشور برقرار ساخته و میکوشید تا آنان را به درجات مختلف، از هواداری فرهنگی #غرب تا مزدوری رسمی اینتلیجنس سرویس، جذب کند.
📌ریپورتر طی دوران فعالیت ۴٠سالهٔ خود در ایران (که از ورود او در سال ١٨٩٣م.، سه سال پیش از قتل ناصرالدینشاه، تا مرگ او در ٢٣ فوریه ١٩٣٣م./ ۴ اسفند ١٣١١ش. در تهران در اوج سلطنت #رضا_شاه ادامه دارد)، علاوه بر میراث سیاسی که در قالب #سلطنت #پهلوی تبلور یافت، شبکهای از عوامل اینتلیجنس سرویس را نیز برجای گذارد که بهمثابه یک اشرافیت اطلاعاتی موقعیت ممتاز خود را در درون یک کاستِ بسته و موروثی محفوظ داشتند و اعقاب آنان نیز در دورهٔ سلطنت محمدرضا #پهلوی اهرمهای اساسی حکومت را بهدست گرفتند.
📌جذب نخبگان بومی و پرورش آنان با روح #فرهنگ غربی از مهمترین اهرمهای سیطره استعمار بر کشورهای #آسیا، #آفریقا و آمریکای لاتین بوده است. در بررسی #تاریخ #نفوذ غرب در ایران، این مکانیسم #سلطه را بهصورت پرورش انبوهی از «رجال سیاسی» و «نخبگان فرهنگی» غربگرا و خودباخته مییابیم؛ کسانی که در مکتب میرزا ملکمخانها و «فراموشخانهٔ» او الفبای #سیاست را آموختند، در «جامع آدمیّت» و «لژ بیداری ایران» نقشی پردسیسه ایفاء کردند و ثمرهٔ کار خود را بهصورت رژیم بیریشهٔ #پهلوی به #تاریخ_معاصر ایران تقدیم داشتند.
📌شش سال پس از ورود اردشیر ریپورتر به ایران، «مدرسهٔ علوم سیاسی» توسط دو #فراماسون سرشناس، میرزا نصراللهخان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسنخان مشیرالملک تأسیس شد، که هدف جذب «نخبگان» ایرانی و پرورش آنان با روح #غربزدگی را بهعهده داشت. در زمرهٔ مدرّسین این مدرسه با نام اردشیر ریپورتر، بهعنوان معلم #تاریخ_باستان، در کنار چهرههایی چون #محمدعلی_فروغی و... آشنا میشویم. از درون شاگردان همین مدرسه است که برجستهترین مهرههای #انگلیس و #آمریکا برون آمدند و در رژیم پهلوی به کارگزاران درجهٔ اول سیاسی و فرهنگی کشور بدل شدند.
🔗 مطالعه متن کامل مقاله
✅ @Shariati_Group
✍️ استاد #عبدالله_شهبازی
Telegram
.
📌خاطره جلال آل احمد از دیدار با «هنری کیسینجر»؛ "جنگ را غسل تعمید میدهد!"
🔹هنری #کیسینجر که عنوان برنده جایزه فانتزی #صلح نوبل! را نیز در کارنامه سیاه خود دارد، از مهمترین و جنجالیترین دیپلماتهای آمریکا در قرن بیستم در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت؛ وی که یکی از مشاوران و مهرههای راهبردیِ مهم تشکیلات و کمیتههای مخفی در سیستم سیاسی - امنیتی نظام سلطه امپریالیستی بوده است، در دوران ریاستجمهوری ریچارد #نیکسون و جرالد #فورد به عنوان وزیر خارجه و عضو CFR و مشاور امنیت ملی آمریکا نیز فعالیت نمود و بعد از خروج از دولت آمریکا در سال ۱۹۷۷ همچنان نظراتش در عرصه سیاست خارجی #آمریکا مهم تلقی میشد.
🔹کیسینجر را معمار سیاست خارجه آمریکا در قرن گذشته و از بنیانگذاران اصلی ماشین جنگی آمریکا قلمداد میکنند؛ وی به نقشآفرینی در بمباران کامبوج در دوران جنگ #ویتنام، حمایت از #نسلکشی #پاکستان در #بنگلادش و چراغ سبز نشان دادن به #دیکتاتوری آرژانتین در «جنگ کثیف» علیه مخالفان رژیم وقت و حمایت از کودتای ۱۹۷۳ علیه رئیس جمهوری منتخب #شیلی سالوادور آلنده مشهور است.
🔹#جلال_آلاحمد نویسنده معروف ایرانی، آل احمد در سال ۱۹۵۶ میلادی مصادف با ۱۳۴۴ خورشیدی، سفری دوماهه به دانشگاه #هاروارد برای شرکت در سمیناری بینالمللی داشت. به روایت #آلاحمد، دانشگاه هاروارد، از سال ۱۹۵۱ هر تابستان، سمیناری بینالمللی برگزار میکرده و نویسندگان و متفکران را از نژادها و فرهنگها و ملیتهای مختلف برای چند هفته به این دانشگاه دعوت میکرده است و به قول جلال: «به این نیت که آشنا کند روشنفکران عالم را با روش زندگی و اندیشه آمریکایی. عین همه بورسهای دیگر که در این سالهای پس از جنگ دوم{#جنگ_جهانی دوم} مد شده است. نمکگیر کردن و ایجاد تعهد و از این قبیل. تحبیب قلوب و دیگر قضایا.»
🔹آل احمد در سال ۱۳۴۴ به این سمینار دعوت شده بود و کتاب سفر آمریکا خاطرات وی از بازدید ایالات متحده است که حاوی نکات جالبی درباره فضای امریکا در دههی ۶۰ میلادی و همچنین وضعیت سیاهپوستان در این کشور است؛
🔹در یکی از قسمتهای این #کتاب که مطالعه آن را به خوانندگان توصیه میکنیم، بعد از گوش دادن به سخنان برخی شخصیتهای آمریکایی چنین میگوید: «امروز برای من مسلم شد که این نوع سخنرانها و سخنرانیها بیشتر برای این است که زهر روشنفکر عالم را در این هاروارد نسبت به آمریکا بگیرند؛ حالا دیگر مثل روز روشن میبینم تاسیسات و تشکیلات کمپانیها کار خودشان را میکنند منتها برای خواباندن صداها و به عنوان همان سوراخ اطمینان معهود پولی هم به آدم دغلی مثل کیسینجر میدهند». شان ایرلندی(یکی از مدعوین این سمینار) نقل میکرد که kuafmann که راهاندازنده برنامه teach-in بود، از کسینیجر خواسته بود در آن مجلس، نورمن میلر حرف بزند؛ کیسینجر پرسیده بود: «موافق یا مخالف؟» که اراذل روشنفکران عالم را اینجا جمع کند و نشانشان بدهد که بله ما آزادیخواهی هم میکنیم و ضد #جنگ هم حرف میزنیم، ولی غافل از اینکه دارند جنگ را غسل تعمید میدهند.»
🔹جلال در ادامه درباره کیسینجر چنین مینویسد: «گویا خود کیسینجر کتابی نوشته به اسم بمب اتم و نمیدانم چهچیز... که در آن همین حقهبازیها را درآورده که امروز دیدیم.»
🔹یکی از آثار معروف جلال، کتاب #غربزدگی است که در نقد تمایل به #فرهنگ غربی نوشته بود و همین مسئله را در این سمینار با برخی مهمانان مطرح کرده بود و به قول خودش "این غربزدگی سخت کارش را کرده"! سخنان آل احمد علیه غرب به مذاف کیسینجر خودش نیامده بود و مینویسد: «دیروز کیسینجر در بحث سمینار سیاست و اقتصاد، قضیه غربزدگی را مطرح کرده و اسم مرا و مرد سیلانی(سیل واگانام از مهمانان سمینار) را که از من سخت پشتیبانی کرده، برده و امروز هم قرار است دنبال کند. همان مطلب را فاندیک هلندی به من گفت: بد نیست بروم به مجلس امروزشان و اول تصمیم داشتم بروم، بعد دیدم که خوب نیست. رفتن من به آن مجلس یعنی که اهمیت دادن به کیسینجر و دفاعش از غربزدگی (مدرن شدن) و به ناچار باید جوابی داد...»
✅ @Shariati_Group
.
🔹هنری #کیسینجر که عنوان برنده جایزه فانتزی #صلح نوبل! را نیز در کارنامه سیاه خود دارد، از مهمترین و جنجالیترین دیپلماتهای آمریکا در قرن بیستم در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت؛ وی که یکی از مشاوران و مهرههای راهبردیِ مهم تشکیلات و کمیتههای مخفی در سیستم سیاسی - امنیتی نظام سلطه امپریالیستی بوده است، در دوران ریاستجمهوری ریچارد #نیکسون و جرالد #فورد به عنوان وزیر خارجه و عضو CFR و مشاور امنیت ملی آمریکا نیز فعالیت نمود و بعد از خروج از دولت آمریکا در سال ۱۹۷۷ همچنان نظراتش در عرصه سیاست خارجی #آمریکا مهم تلقی میشد.
🔹کیسینجر را معمار سیاست خارجه آمریکا در قرن گذشته و از بنیانگذاران اصلی ماشین جنگی آمریکا قلمداد میکنند؛ وی به نقشآفرینی در بمباران کامبوج در دوران جنگ #ویتنام، حمایت از #نسلکشی #پاکستان در #بنگلادش و چراغ سبز نشان دادن به #دیکتاتوری آرژانتین در «جنگ کثیف» علیه مخالفان رژیم وقت و حمایت از کودتای ۱۹۷۳ علیه رئیس جمهوری منتخب #شیلی سالوادور آلنده مشهور است.
🔹#جلال_آلاحمد نویسنده معروف ایرانی، آل احمد در سال ۱۹۵۶ میلادی مصادف با ۱۳۴۴ خورشیدی، سفری دوماهه به دانشگاه #هاروارد برای شرکت در سمیناری بینالمللی داشت. به روایت #آلاحمد، دانشگاه هاروارد، از سال ۱۹۵۱ هر تابستان، سمیناری بینالمللی برگزار میکرده و نویسندگان و متفکران را از نژادها و فرهنگها و ملیتهای مختلف برای چند هفته به این دانشگاه دعوت میکرده است و به قول جلال: «به این نیت که آشنا کند روشنفکران عالم را با روش زندگی و اندیشه آمریکایی. عین همه بورسهای دیگر که در این سالهای پس از جنگ دوم{#جنگ_جهانی دوم} مد شده است. نمکگیر کردن و ایجاد تعهد و از این قبیل. تحبیب قلوب و دیگر قضایا.»
🔹آل احمد در سال ۱۳۴۴ به این سمینار دعوت شده بود و کتاب سفر آمریکا خاطرات وی از بازدید ایالات متحده است که حاوی نکات جالبی درباره فضای امریکا در دههی ۶۰ میلادی و همچنین وضعیت سیاهپوستان در این کشور است؛
🔹در یکی از قسمتهای این #کتاب که مطالعه آن را به خوانندگان توصیه میکنیم، بعد از گوش دادن به سخنان برخی شخصیتهای آمریکایی چنین میگوید: «امروز برای من مسلم شد که این نوع سخنرانها و سخنرانیها بیشتر برای این است که زهر روشنفکر عالم را در این هاروارد نسبت به آمریکا بگیرند؛ حالا دیگر مثل روز روشن میبینم تاسیسات و تشکیلات کمپانیها کار خودشان را میکنند منتها برای خواباندن صداها و به عنوان همان سوراخ اطمینان معهود پولی هم به آدم دغلی مثل کیسینجر میدهند». شان ایرلندی(یکی از مدعوین این سمینار) نقل میکرد که kuafmann که راهاندازنده برنامه teach-in بود، از کسینیجر خواسته بود در آن مجلس، نورمن میلر حرف بزند؛ کیسینجر پرسیده بود: «موافق یا مخالف؟» که اراذل روشنفکران عالم را اینجا جمع کند و نشانشان بدهد که بله ما آزادیخواهی هم میکنیم و ضد #جنگ هم حرف میزنیم، ولی غافل از اینکه دارند جنگ را غسل تعمید میدهند.»
🔹جلال در ادامه درباره کیسینجر چنین مینویسد: «گویا خود کیسینجر کتابی نوشته به اسم بمب اتم و نمیدانم چهچیز... که در آن همین حقهبازیها را درآورده که امروز دیدیم.»
🔹یکی از آثار معروف جلال، کتاب #غربزدگی است که در نقد تمایل به #فرهنگ غربی نوشته بود و همین مسئله را در این سمینار با برخی مهمانان مطرح کرده بود و به قول خودش "این غربزدگی سخت کارش را کرده"! سخنان آل احمد علیه غرب به مذاف کیسینجر خودش نیامده بود و مینویسد: «دیروز کیسینجر در بحث سمینار سیاست و اقتصاد، قضیه غربزدگی را مطرح کرده و اسم مرا و مرد سیلانی(سیل واگانام از مهمانان سمینار) را که از من سخت پشتیبانی کرده، برده و امروز هم قرار است دنبال کند. همان مطلب را فاندیک هلندی به من گفت: بد نیست بروم به مجلس امروزشان و اول تصمیم داشتم بروم، بعد دیدم که خوب نیست. رفتن من به آن مجلس یعنی که اهمیت دادن به کیسینجر و دفاعش از غربزدگی (مدرن شدن) و به ناچار باید جوابی داد...»
✅ @Shariati_Group
.
⭕️ در حَسرت جلال آلاحمد و در عُسرت روشنفکری
🔸مرحوم #جلال_آلاحمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توأمان، با سه کسوتِ متفاوت ظاهر شده است: نخست تحلیلگر و نظریهپردازی که #روشنفکر و روشنفکران را ابژه کرده است و چه کسی بهتر از او برای این کار که هم تجربهای زیسته دارد و هم با این قماش زیسته است؛ دوم، ناقدِ جدی ایشان است و بالاخره این که نقدش را از موضع و منظری روشنفکرانه بیان کرده است. پس #آلاحمد در آنجا، هم روشنفکر است و هم روشنفکرشناس است و هم ناقدِ آگاه و بیمحابای روشنفکری در #ایران. او بهجز درگیر بودن با مسائل کلانتر عصر خویش، در تلاش بوده تا نگاه و مسیر روشنفکری در ایران را نیز #اصلاح کند؛ با نظرپردازی و با نقد و با کنش و منش و خوانش روشنفکرانهای که از واقعیات ایران داشت.
🔸دو دسته از خصوصیات معرِّف روشنفکری را میتوان در جلال یافت و نشان داد. نخست آنها که عمومیت دارند و در دیگران هم کمابیش وجود دارد؛ اما در جلال برجستهتر است و در اوج. دسته دوم اما مختص جلال است و همینها او را در بین ایشان، فرید ساخته است.
🔸از خصوصیات دسته اول میتوان به «پیشرو بودن» و «رو به آینده داشتن» و در «پیِ تغییر بودن» اشاره کرد. بهعلاوه «آزادگی» به هر دو معنای آن؛ یعنی هم «وارستگی» از مقام و موقعیت و هم «آزاداندیشی» که یک کمال درونی است و مهمتر و ریشهایتر از آزادیِ اندیشه که به شرایط بیرونی برمیگردد. شاهد و نشانه آزاداندیشی در جلال هم آنجاست که روی تعصب و تعبد انگشت میگذارد و با همان معیار، نظامیان و متشرعان را از دایره امکان روشنفکری خارج میسازد؛ به این صفات باید «جستجوگری»، «مسئولیتپذیری اجتماعی» و «داشتن نگاه انتقادی» به اوضاع سیاسی و اجتماعی را نیز افزود.
🔸اما آن دسته که مختص جلال بود و ادراک و انتظار ما را نیز از روشنفکری تغییر داد و اصلاح کرد، در سه ویژگی زیر است. آنها که خلافآمد روزگار جلال بودند و هنوز هم پس از گذشت شش دهه و تحولات و تجربیات فراوان در عرصههای مختلف فکری و سیاسی و اجتماعی، با تردید و ناباوری مواجه هستند. آن سه را میشود در آن سه نگرانی بنیادی جُست که تا به آخر هم با خود داشت:
🔅نگرانی از بابت #غربزدگیِ حاکمیت و روشنفکران و فضای عمومیِ جامعه؛
🔅نگران از بابت بیریشگیِ روشنفکران و بیهویتی؛
🔅نگرانی از بابت جداافتادگی روشنفکران از #مردم.
🔸مسئله جلال که از تعبیر #مدرنیته کمتر استفاده میکرد، با غرب بود. با غربِ استعماری؛ با غرب کاپیتالیستی و با غرب لجامگسیخته در مسیر #ماشینیسم؛ خیلی مهم نیست که این مسائل و تعابیر از طریق چه امواجی به او رسیده و اصطلاح غربزدگی را از چه کسی گرفته؛ مهم نیست که رویکرد بومیگرا و بازگشت به خویشتن را پیش از او چه کسانی مطرح کرده بودند؛ مهم، اثر اجتماعیِ کارِ او به مثابه یک روشنفکر است که در هیچ یک از مبدعان و مدعیان آن تعابیر و نظریات دیده نمیشود و این مبین همان فضلی است که روشنفکر دارد و او را از نقشها و جریانات دیگر متمایز میسازد.
🔸به همین رو جلال به موضعی رسیده و در موقعیتی نشسته که هم از مدرنیستها و روشنفکران چپ روزگار خویش متمایز شده است و هم از روشنفکران دینی. تمایز جلال از دسته اول، «درونخیزی» اوست و از دسته دوم، در «خلوصِ مفهومی» روشنفکری.
🔗 مطالعه متن کامل گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ یادداشت #علیرضا_شجاعیزند جامعهشناس و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس بمناسبت یکصدمین سال تولد جلال آلاحمد
🔸مرحوم #جلال_آلاحمد در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» توأمان، با سه کسوتِ متفاوت ظاهر شده است: نخست تحلیلگر و نظریهپردازی که #روشنفکر و روشنفکران را ابژه کرده است و چه کسی بهتر از او برای این کار که هم تجربهای زیسته دارد و هم با این قماش زیسته است؛ دوم، ناقدِ جدی ایشان است و بالاخره این که نقدش را از موضع و منظری روشنفکرانه بیان کرده است. پس #آلاحمد در آنجا، هم روشنفکر است و هم روشنفکرشناس است و هم ناقدِ آگاه و بیمحابای روشنفکری در #ایران. او بهجز درگیر بودن با مسائل کلانتر عصر خویش، در تلاش بوده تا نگاه و مسیر روشنفکری در ایران را نیز #اصلاح کند؛ با نظرپردازی و با نقد و با کنش و منش و خوانش روشنفکرانهای که از واقعیات ایران داشت.
🔸دو دسته از خصوصیات معرِّف روشنفکری را میتوان در جلال یافت و نشان داد. نخست آنها که عمومیت دارند و در دیگران هم کمابیش وجود دارد؛ اما در جلال برجستهتر است و در اوج. دسته دوم اما مختص جلال است و همینها او را در بین ایشان، فرید ساخته است.
🔸از خصوصیات دسته اول میتوان به «پیشرو بودن» و «رو به آینده داشتن» و در «پیِ تغییر بودن» اشاره کرد. بهعلاوه «آزادگی» به هر دو معنای آن؛ یعنی هم «وارستگی» از مقام و موقعیت و هم «آزاداندیشی» که یک کمال درونی است و مهمتر و ریشهایتر از آزادیِ اندیشه که به شرایط بیرونی برمیگردد. شاهد و نشانه آزاداندیشی در جلال هم آنجاست که روی تعصب و تعبد انگشت میگذارد و با همان معیار، نظامیان و متشرعان را از دایره امکان روشنفکری خارج میسازد؛ به این صفات باید «جستجوگری»، «مسئولیتپذیری اجتماعی» و «داشتن نگاه انتقادی» به اوضاع سیاسی و اجتماعی را نیز افزود.
🔸اما آن دسته که مختص جلال بود و ادراک و انتظار ما را نیز از روشنفکری تغییر داد و اصلاح کرد، در سه ویژگی زیر است. آنها که خلافآمد روزگار جلال بودند و هنوز هم پس از گذشت شش دهه و تحولات و تجربیات فراوان در عرصههای مختلف فکری و سیاسی و اجتماعی، با تردید و ناباوری مواجه هستند. آن سه را میشود در آن سه نگرانی بنیادی جُست که تا به آخر هم با خود داشت:
🔅نگرانی از بابت #غربزدگیِ حاکمیت و روشنفکران و فضای عمومیِ جامعه؛
🔅نگران از بابت بیریشگیِ روشنفکران و بیهویتی؛
🔅نگرانی از بابت جداافتادگی روشنفکران از #مردم.
🔸مسئله جلال که از تعبیر #مدرنیته کمتر استفاده میکرد، با غرب بود. با غربِ استعماری؛ با غرب کاپیتالیستی و با غرب لجامگسیخته در مسیر #ماشینیسم؛ خیلی مهم نیست که این مسائل و تعابیر از طریق چه امواجی به او رسیده و اصطلاح غربزدگی را از چه کسی گرفته؛ مهم نیست که رویکرد بومیگرا و بازگشت به خویشتن را پیش از او چه کسانی مطرح کرده بودند؛ مهم، اثر اجتماعیِ کارِ او به مثابه یک روشنفکر است که در هیچ یک از مبدعان و مدعیان آن تعابیر و نظریات دیده نمیشود و این مبین همان فضلی است که روشنفکر دارد و او را از نقشها و جریانات دیگر متمایز میسازد.
🔸به همین رو جلال به موضعی رسیده و در موقعیتی نشسته که هم از مدرنیستها و روشنفکران چپ روزگار خویش متمایز شده است و هم از روشنفکران دینی. تمایز جلال از دسته اول، «درونخیزی» اوست و از دسته دوم، در «خلوصِ مفهومی» روشنفکری.
🔗 مطالعه متن کامل گزارش
✅ @Shariati_Group
✍ یادداشت #علیرضا_شجاعیزند جامعهشناس و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس بمناسبت یکصدمین سال تولد جلال آلاحمد
⭕️ پشیمانی و تعرب بعد الهجرت
🔹پس از انتقام #ایران از #اسرائیل، برخی از جریانات داخل ایران زبان به سرزنش باز کرده و ایران را ملامت کردند، حال آنکه همانها بودند که قبل از انتقام میگفتند ایران از انتقامگیری میترسد. اینها همانهایی هستند که در #انتخابات پشت جریان #لیبرال قرار گرفتند و سپس پشیمان شدند. همان کسانی هستند که #انقلاب کردند و پشیمان شدند. این افراد مصداق یکی از گناهان کبیره تحت عنوان تعرب بعد الهجرت میباشند.
🔹از نظر لغوی، رفتن به سرزمین کفر و سکنى گزیدن در آن اگر موجب نقص #دین مسلمان گردد، تعرّب بعد از #هجرت محسوب شده و از گناهان کبیره است. سکونت در سرزمین کفر، ترک آموختن دین و ترک #ولایت امامان برخی دیگر از مصادیق این گناه کبیره در روایات است. در زمان حاضر، اعتباردهی به علوم انسانی غربی، پذیرش #فرهنگ سلبریتیسم و فرار دانشآموختگان برتر به خارج کشور، برخی دیگر از مصادیق تعرب بعد الهجرت هستند.
🔹معنی واقعی تعرّب بعد الهجرت در زمان حاضر، تغرّب بعد الهجرت است. تغرب یعنی غربزدگی. بنابراین گناه کبیره تعرب بعد الهجرت در زمان امروز همان #غربزدگی است: در فرهنگ، اقتصاد، سیاست، معماری و...
🔹اساساً واژه #مهاجرت درحال حاضر به اشتباه استفاده میشود، مثلاً میگویند میخواهم به آمریکا مهاجرت کنم درحالیکه مهاجرت واژهای قرآنی و فقط در معنای مثبت است. برای رفتن از ایران به غرب باید گفت میخواهم تعرّب یا تغرّب کنم به #آمریکا یا #اروپا ..!
🔹اما چند کلیدواژهی قرآنی دیگر نیز در این چارچوب مفهومی قرار دارد: مفاهیم نکص, رکض، نکث و نقض. نکص یعنی پشت میکنند و پس از آن رکض یعنی فرار میکنند. ریشه و علت این امر در دو مفهوم نقض و نکث نهفته است. لذا فرایند تعرب بعد الهجرت چنین است:
نقض/نکث ⬅️ نکص ⬅️ رکض
🔹عبارت «ینقلب علی عقبیه» در #قرآن، یعنی انقلاب به عقب؛ یعنی بازگشت به قبل انقلاب. یعنی بازگشت به سنتهای جاهلی. بهعنوان مثال #تمدن غرب در زمینه فحشای همجنسبازی به ۴۰۰۰ سال پیش در قوم #لوط بازگشته، در #نئوپاگانیسم و سایر مولفههای فکری و وهمی نیز همینطور و این یعنی انقلاب به عقب...
🔹نکته قابل توجه اما این است که مقابل جریان پشیمانها [با هر بادی، به باد میروند] و جریان #ملامتیه که از مواضع قبلی خود عقبنشینی نموده و همیشه زبان به ملامت جریانهای پیشرو انقلابی و نیروهای افق گشا باز میکنند، باید ایستاد...
✅ @Shariati_Group
✍️ امیر حسینی | اندیشکده تثبیت
🔹پس از انتقام #ایران از #اسرائیل، برخی از جریانات داخل ایران زبان به سرزنش باز کرده و ایران را ملامت کردند، حال آنکه همانها بودند که قبل از انتقام میگفتند ایران از انتقامگیری میترسد. اینها همانهایی هستند که در #انتخابات پشت جریان #لیبرال قرار گرفتند و سپس پشیمان شدند. همان کسانی هستند که #انقلاب کردند و پشیمان شدند. این افراد مصداق یکی از گناهان کبیره تحت عنوان تعرب بعد الهجرت میباشند.
🔹از نظر لغوی، رفتن به سرزمین کفر و سکنى گزیدن در آن اگر موجب نقص #دین مسلمان گردد، تعرّب بعد از #هجرت محسوب شده و از گناهان کبیره است. سکونت در سرزمین کفر، ترک آموختن دین و ترک #ولایت امامان برخی دیگر از مصادیق این گناه کبیره در روایات است. در زمان حاضر، اعتباردهی به علوم انسانی غربی، پذیرش #فرهنگ سلبریتیسم و فرار دانشآموختگان برتر به خارج کشور، برخی دیگر از مصادیق تعرب بعد الهجرت هستند.
🔹معنی واقعی تعرّب بعد الهجرت در زمان حاضر، تغرّب بعد الهجرت است. تغرب یعنی غربزدگی. بنابراین گناه کبیره تعرب بعد الهجرت در زمان امروز همان #غربزدگی است: در فرهنگ، اقتصاد، سیاست، معماری و...
🔹اساساً واژه #مهاجرت درحال حاضر به اشتباه استفاده میشود، مثلاً میگویند میخواهم به آمریکا مهاجرت کنم درحالیکه مهاجرت واژهای قرآنی و فقط در معنای مثبت است. برای رفتن از ایران به غرب باید گفت میخواهم تعرّب یا تغرّب کنم به #آمریکا یا #اروپا ..!
🔹اما چند کلیدواژهی قرآنی دیگر نیز در این چارچوب مفهومی قرار دارد: مفاهیم نکص, رکض، نکث و نقض. نکص یعنی پشت میکنند و پس از آن رکض یعنی فرار میکنند. ریشه و علت این امر در دو مفهوم نقض و نکث نهفته است. لذا فرایند تعرب بعد الهجرت چنین است:
نقض/نکث ⬅️ نکص ⬅️ رکض
🔹عبارت «ینقلب علی عقبیه» در #قرآن، یعنی انقلاب به عقب؛ یعنی بازگشت به قبل انقلاب. یعنی بازگشت به سنتهای جاهلی. بهعنوان مثال #تمدن غرب در زمینه فحشای همجنسبازی به ۴۰۰۰ سال پیش در قوم #لوط بازگشته، در #نئوپاگانیسم و سایر مولفههای فکری و وهمی نیز همینطور و این یعنی انقلاب به عقب...
🔹نکته قابل توجه اما این است که مقابل جریان پشیمانها [با هر بادی، به باد میروند] و جریان #ملامتیه که از مواضع قبلی خود عقبنشینی نموده و همیشه زبان به ملامت جریانهای پیشرو انقلابی و نیروهای افق گشا باز میکنند، باید ایستاد...
✅ @Shariati_Group
✍️ امیر حسینی | اندیشکده تثبیت
Telegram
.