🔴 حقیقت ذکر و ذاکرین در تشیع از دیدگاه دکتر #شریعتی
″... در اینکه #شیعه، یادآوران #عاشورا و گویندگان فلسفهی #انقلاب را واعظ، خطیب و سخنگو و عالم و فقيه نخوانده و «ذاکر» خوانده است، بیمعنی و تصادفی نیست...
بزرگترین رسالت ذاکرین، کسانی که میتوانند عليه #ظلم و علیه کسانی و قلمهایی که #تاریخ را به نفع «قدرتمندان» توجیه میکند، و علیه مورخین و نویسندگان و مبلغین و علما و روحانیون وابسته به همهی دستگاهها که از حقيقتهای پامال شده یاد نمیکنند، و حادثهها و قتل عامها و مردان بزرگ و شهادتها را ندیده میگیرند، و همواره پیرامون کاخدارها و باجستانان پرسه میزنند و «زبان» آنهایند، بجنگند، ذکر است.
ذکرِ ظلمی که شده، ذکر بزرگترین حادثهای که در تاریخ به وجود آمده؛ ذکر بزرگترین جنایتی که به دست خلفای رسولالٌله و به فتوای روحانیون وابسته به خلفا انجام گرفته، و ذكر جنایاتی که همواره در حق «مردم» و تودههای محروم میشده است و میشود...
چنین است که «شیعه»، این یادآوران ظلمهایی را که رفته است و میرود، ذاکرین خوانده است تا در وقت و بی وقت، و هرجا و هرزمان. به یادت بیاورند که چه خونها ریختهاند و چه خونها میریزند تاصدای #مذهب و #مکتب و #عدالت را خاموش کنند...
و ... این است که اساسیترین کار تبلیغی شیعه «ذکر» است. یادآوری آنچه دستگاه، اساسیترین کار تبلیغیاش، از یاد بردن آن است و این است که اگر از #خدا و #قرآن و #پیامبر نیز میگوید، به #حسین ختم میکند و به #کربلا گریز میزند. چه دستگاه «زور و جنایت و جلاد» حکومت نیز از خدا و قرآن و سنت پیامبر میگوید!
حسین مرز فاصل حقیقت و دروغ و دیوار جدا کننده «جلاد» و «شهید» است در نظامی که هم شهید و هم جلاد، یک کتاب دارند و یک پیامبر و یک #دین ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / نقش انقلابی یاد و يادآوران تاریخ تشیع / ص۱۶۳
✅ @Shariati_Group
″... در اینکه #شیعه، یادآوران #عاشورا و گویندگان فلسفهی #انقلاب را واعظ، خطیب و سخنگو و عالم و فقيه نخوانده و «ذاکر» خوانده است، بیمعنی و تصادفی نیست...
بزرگترین رسالت ذاکرین، کسانی که میتوانند عليه #ظلم و علیه کسانی و قلمهایی که #تاریخ را به نفع «قدرتمندان» توجیه میکند، و علیه مورخین و نویسندگان و مبلغین و علما و روحانیون وابسته به همهی دستگاهها که از حقيقتهای پامال شده یاد نمیکنند، و حادثهها و قتل عامها و مردان بزرگ و شهادتها را ندیده میگیرند، و همواره پیرامون کاخدارها و باجستانان پرسه میزنند و «زبان» آنهایند، بجنگند، ذکر است.
ذکرِ ظلمی که شده، ذکر بزرگترین حادثهای که در تاریخ به وجود آمده؛ ذکر بزرگترین جنایتی که به دست خلفای رسولالٌله و به فتوای روحانیون وابسته به خلفا انجام گرفته، و ذكر جنایاتی که همواره در حق «مردم» و تودههای محروم میشده است و میشود...
چنین است که «شیعه»، این یادآوران ظلمهایی را که رفته است و میرود، ذاکرین خوانده است تا در وقت و بی وقت، و هرجا و هرزمان. به یادت بیاورند که چه خونها ریختهاند و چه خونها میریزند تاصدای #مذهب و #مکتب و #عدالت را خاموش کنند...
و ... این است که اساسیترین کار تبلیغی شیعه «ذکر» است. یادآوری آنچه دستگاه، اساسیترین کار تبلیغیاش، از یاد بردن آن است و این است که اگر از #خدا و #قرآن و #پیامبر نیز میگوید، به #حسین ختم میکند و به #کربلا گریز میزند. چه دستگاه «زور و جنایت و جلاد» حکومت نیز از خدا و قرآن و سنت پیامبر میگوید!
حسین مرز فاصل حقیقت و دروغ و دیوار جدا کننده «جلاد» و «شهید» است در نظامی که هم شهید و هم جلاد، یک کتاب دارند و یک پیامبر و یک #دین ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / نقش انقلابی یاد و يادآوران تاریخ تشیع / ص۱۶۳
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🔴 نگاهی به یک کتاب
اندیشه نامه و راهنامه علامه محمدرضا حکیمی
کتاب «راه خورشیدی» نوشته استاد #محمد_اسفندیاری، اندیشه نامه و راه نامه استاد #محمدرضا_حکیمی است که در آن به تفسیرِ آرا وی میپردازد.
این کتاب در چندین بخش تا حد ممکن به شناخت جوانب اندیشه و عمل ایشان پرداخته و ضمنأ سوالات و ابهاماتی را از متن آثار و تحلیل اندیشه ایشان باز کرده است. وی با تفحص در آثار او خلاصهای از دغدغهها و عقايد و مضامين آثار ایشان را بيان داشته كه برخی از آنها عبارت اند از: دعوت به شناخت #تشیع، #مکتب_تفکیک، #عدالت، #انقلاب ، #روحانیت و مرجعیت و ...
او در مقدمه کتاب درباره شخصیت بی بدیل علامه محمدرضا حکیمی اینگونه مینویسد:
"شناخت کسی که مانند هیچکس نیست، دشوار است و بالطبع و بالتبع، نوشتن در باره او. کسی که «وجود مکرر» دیگران نیست و نه به گذشتگان میماند و نه به همروزگاران، هم دیریاب است و هم نابختیار. چه، با قالبها و کلیشهها و پیمانههای موجود نمیتوان او را شناساند و ضرابخانه #فرهنگ و ادب برای او واژه و اصطلاحی نزده است. وی را به هر طبقه و صنف که منسوب کنیم، با آن متفاوت است و به هر کس که تشبیه کنیم، از او ممتاز. و آنچه این دشواری را دو چندان میکند، این است که او هیچگاه حدیث نفس نکرده و از خویش سخن نگفته و خود را نمایانده و در سایه - روشن میزیَد."
این کتاب به علاقمندان و منتقدان علامه حکیمی موکدا توصیه میشود. چراکه لازمه هر نقد و تعریف و تحلیل از یک شخصیت، شناخت آن شخصیت است و کتاب راه خورشیدی به خوبی و درستی به ابعاد شخصیت و آرا ایشان پرداخته است.
✅ @Shariati_Group
🆔 @ostadhakimi
اندیشه نامه و راهنامه علامه محمدرضا حکیمی
کتاب «راه خورشیدی» نوشته استاد #محمد_اسفندیاری، اندیشه نامه و راه نامه استاد #محمدرضا_حکیمی است که در آن به تفسیرِ آرا وی میپردازد.
این کتاب در چندین بخش تا حد ممکن به شناخت جوانب اندیشه و عمل ایشان پرداخته و ضمنأ سوالات و ابهاماتی را از متن آثار و تحلیل اندیشه ایشان باز کرده است. وی با تفحص در آثار او خلاصهای از دغدغهها و عقايد و مضامين آثار ایشان را بيان داشته كه برخی از آنها عبارت اند از: دعوت به شناخت #تشیع، #مکتب_تفکیک، #عدالت، #انقلاب ، #روحانیت و مرجعیت و ...
او در مقدمه کتاب درباره شخصیت بی بدیل علامه محمدرضا حکیمی اینگونه مینویسد:
"شناخت کسی که مانند هیچکس نیست، دشوار است و بالطبع و بالتبع، نوشتن در باره او. کسی که «وجود مکرر» دیگران نیست و نه به گذشتگان میماند و نه به همروزگاران، هم دیریاب است و هم نابختیار. چه، با قالبها و کلیشهها و پیمانههای موجود نمیتوان او را شناساند و ضرابخانه #فرهنگ و ادب برای او واژه و اصطلاحی نزده است. وی را به هر طبقه و صنف که منسوب کنیم، با آن متفاوت است و به هر کس که تشبیه کنیم، از او ممتاز. و آنچه این دشواری را دو چندان میکند، این است که او هیچگاه حدیث نفس نکرده و از خویش سخن نگفته و خود را نمایانده و در سایه - روشن میزیَد."
این کتاب به علاقمندان و منتقدان علامه حکیمی موکدا توصیه میشود. چراکه لازمه هر نقد و تعریف و تحلیل از یک شخصیت، شناخت آن شخصیت است و کتاب راه خورشیدی به خوبی و درستی به ابعاد شخصیت و آرا ایشان پرداخته است.
✅ @Shariati_Group
🆔 @ostadhakimi
Telegram
.
″... این بحث مطرح است که دریک #نهضت آیا باید اول افراد را ساخت تا جامعهی صالح داشته باشیم و یا باید از همان اول جامعهای صالح بسازیم تا افراد سالم داشته باشیم؟ اساسأ این بحث به هر دو صورت غلط است زیرا که با افراد غیرصالح چگونه میتوان جامعه سالم بنانمود؟ و از طرفی اگر بخواهیم همهی افراد را صالح کنیم، جامعهی فاسد هرگز امکان این کار را به ما نخواهد داد، زیرا قدرتهای اجتماعی آنجا نایستادهاند تا مشغول فرد فرد انسانها شویم...
اما از جهتی دیگر هردو فکر درست است، یعنی در مرحلهای خاص، یک #مکتب، یک #رهبر، یک پیامآور براساس مکتبش افراد را میسازد، این افراد یک گروه متعهد اجتماعی، فکری و انقلابی را تشکیل میدهند. در مرحله بعد این گروه فکری اجتماعی اعتقادی میتوانند جامعه را دگرگون سازند... و آنگاه است که جامعه، جامعه سازی خودش را آغاز میکند...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / چه نیازی است به علی؟
اما از جهتی دیگر هردو فکر درست است، یعنی در مرحلهای خاص، یک #مکتب، یک #رهبر، یک پیامآور براساس مکتبش افراد را میسازد، این افراد یک گروه متعهد اجتماعی، فکری و انقلابی را تشکیل میدهند. در مرحله بعد این گروه فکری اجتماعی اعتقادی میتوانند جامعه را دگرگون سازند... و آنگاه است که جامعه، جامعه سازی خودش را آغاز میکند...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / چه نیازی است به علی؟
Telegram
.
✍ برشی از نامه معلم #علی_شریعتی که در کتاب ″آری اینچنین بود برادر″ آورده است. مخاطب نامه بردگانی هستند که شریعتی به هنگام بازدید از اهرام #مصر و مشاهدهی شکوه و عظمت آنها و همچنین از رنجهایی که بردگان در آن زمان برای برپایی این بناها متحمل میشدند، بر آن شد تا نامهای به آن بردگان بنویسد:
″... ما اکنون، به ظاهر برای کسی بیگاری نمیکنیم، آزاد شدهایم، بردگی برافتاده است. اما به بردگیای بدتر از سرنوشت تو محکوم شدهایم. اندیشهی ما را برده کردهاند...
«دل»مان را به بند کشیدهاند و «اراده»مان را تسلیم کردهاند، و ما را به عبودیتی آزادگونه پروردهاند! و با #قدرت #علم، #جامعه_شناسی، #فرهنگ، #هنر، آزادیهای جنسی، #آزادی مصرف و #عشق به برخورداری و فرد پرستی، از درون و از دل ما، #ایمان به هدف، مسئولیت انسانی و اعتقاد به #مکتب «او» را پاک بردهاند...
و اکنون برادر، مـا در برابر این نظامهای حاکم، کوزههای خالیِ زیبایی شدهایم که هر چه میسازند، میبلعیم ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
✅ @Shariati_Group
″... ما اکنون، به ظاهر برای کسی بیگاری نمیکنیم، آزاد شدهایم، بردگی برافتاده است. اما به بردگیای بدتر از سرنوشت تو محکوم شدهایم. اندیشهی ما را برده کردهاند...
«دل»مان را به بند کشیدهاند و «اراده»مان را تسلیم کردهاند، و ما را به عبودیتی آزادگونه پروردهاند! و با #قدرت #علم، #جامعه_شناسی، #فرهنگ، #هنر، آزادیهای جنسی، #آزادی مصرف و #عشق به برخورداری و فرد پرستی، از درون و از دل ما، #ایمان به هدف، مسئولیت انسانی و اعتقاد به #مکتب «او» را پاک بردهاند...
و اکنون برادر، مـا در برابر این نظامهای حاکم، کوزههای خالیِ زیبایی شدهایم که هر چه میسازند، میبلعیم ...″
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۲/ مذهب علیه مذهب
✅ @Shariati_Group
#شریعتی در کتاب "انسان بیخود" سخن از "اسلام فرهنگ" در برابر "اسلام مکتب" میزند و بر این باور بود که برای جهش اجتماعی نیاز به چرخش از اسلامِ #فرهنگ به سمت اسلام #مکتب هستیم. یکی از نمادهای #اسلام به مثابه #ایدئولوژی حجاب مکتبی زنان بود که بین پوشش سنتی زنان مسلمان و پوشش غربی زنان یک مدل سوم ایجاد کرده بود. اما آنچه "فاطمه" فاطمه است شریعتی را از دو مدل دیگر متمایز میکرد، "خودآگاهی زن" بود که بر اساس آگاهی ایدئولوژیک #حجاب را برگزیده بود ولی گفتمانی که بخشی از #قدرت مبتنی بر آن میخواهد زنان را محجبه کند، هیچ نشانی از خودآگاهی ایدئولوژیک ندارد بل میگوید حجاب التزام شرعی است و #دولت آن را #قانون کرده است و عدم التزام به آن مجازات قانونی دارد. به سادگی میتوان دریافت که دال مکتب که سوژهوارگی و #آگاهی و #خودآگاهی و #انتخاب بود فدای التزام شرعی-فقهی شده است و این کانون تنش است.
✍ دکتر #سیدجواد_میری
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
✍ دکتر #سیدجواد_میری
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
″... #ناسیونالیسم در معنای کلاسیک آن عبارت است از: تکیه بر خصوصیات نژادی و قومی...
🔅ناسیونالیسم را باید از بیماری #نژاد_پرستی (#راسیسم) و خاکپرستی (#شوونیسم) که مزاجش برای سرایت این بیماریها مستعد است، دور داشت و آنرا بر روی پایههای عینی و علمی و انسانیاش استوار کرد. ناسیونالیسم یک واقعیت ثابت ابدی نیست، یک پدیده دیالکتیکی است. بدین معنی که هنگامی ناسیونالیسم پدید میآید که در معرض نفی و کتمان قرار میگیرد یا تحقیر میشود و تحقیر خود یک نوع نفی و کتمان ارزشها و فضیلتها است. (ملت #یهود از هنگامی پدید آمد که در جامعه مسیحیت غربی، وجودش و یا ارزشهای وجودیش انکار میشد. #صهیونیسم جبرأ و منطقأ زادهی آنتی سمیتیسم است.
در تاریخ #ایران میبینیم، ناسیونالیسم ایرانی در برابر هجوم #اسلام خاموش است، اما در سلطنت اموی پدیدار میشود و جان میگیرد، زیرا اسلام تنها به نوع تفکر و اعتقاد مذهبی کار داشت و نیز شکل اجتماعی و سیاسی و روابط گروهی و فردی #ایران را میخواست تغییر دهد، در حالیکه رژیم #بنیامیه با تکیه بر عربیت و تفاخر، به تحقیر #ملت و انکار ارزشهای فرهنگی و مفاخر ملی وکشتن #تاریخ ایران میکوشید. ملت ایران در برابر ملت #عرب قرار گرفت، عرب، درحالیکه میکوشید ملیت ایرانی را نفی کند، آنرا خلق میکرد).
🔅این حقیقت که ناسیونالیسم منطقأ نه یک #مکتب بلکه یک پدیده دیالکتیکی است آنرا در شرایط کنونی جهان، بعنوان آنتی تزی در قبال #امپریالیسم استعماری در شکل سیاسی و اقتصادی و بخصوص فرهنگی و فکریاش مشخص میسازد... از اینرو، #روشنفکر با علم بدین امر که در بسیاری از موارد، طبقهی برخوردار و بخصوص دستگاه رهبری آن، از ناسیونالیسم ماسک فریبندهای برای سیمای #استثمار خود، و مادهای کورکنندهی #خودآگاهی طبقاتی توده ساخته است، باید تنها در مرحلهی مبارزه ضدامپریالیستی و استعماری در سنگرهای این پایگاه موضع گیرد، چه در زمان ما ناسیونالیسم منطقأ یک واقعیت ضداستعماری است، چنانکه #استعمار یک واقعیت ضدناسیونالیستی است.
🔅از آن رو که استعمار، یک واقعیت ضد #ملی و فوق طبقاتی و زیربنای اجتماعیِ جامعههای استعمارزده است، ناسیونالیسم به عنوان تکیه بر ارزشهای فرهنگی و واقعیت تاریخی و موجودیت مشخص و مستقل ملی باید تکیهگاه روشنفکر در فوریترین و حیاتیترین مبارزه باشد و چون ناسیونالیسم منطقأ یک واقعیت دیالکتیکیِ زاده استعمار و امپریالیسم است، تکیه بر آن نه یک امر ایدهآلیستی و عاطفی و ناشی از احساسات ارتجاعی و نژادپرستی و تفاخرات خودخواهانه جاهلی، بلکه یک
موضع گیری منطقی و علمی و عینی و کاملاً مترقیانه است.
🔅پس از پایان یافتن مرحلهی مبارزه ضدامپریالیستی و طرد کامل استعمار، بیدرنگ شکل مبارزه باید دگرگون شود و به داخل کشیده شود و ادامهی ناسیونالیسم بعنوان وحدت ملی، در این زمان، به صورت فریاد کشیدن و رجزخوانیهای حماسی در صحنهای است که دشمن غایب است و هیاهوئی است برای اغفال #مردم در درون شهر!
در این مرحله، مبارزه از شکل ملی خود به شکل طبقاتی تغییر مییابد و شعار "برادری" که در برابر بیگانه معنی و مورد دارد، باید جای خود را به شعار "برابری" بدهد. این نکته را باید بعنوان یک اصل اعتقادی پذیرفت که اعتقاد «رهبران ملی» به اینکه ناسیونالیسم یک پیوند ابدی و یک ایدهآل سرمدی است، شعاری است که بههمان اندازه که در مرحلهی مبارزه ضداستعماری حیاتی و سازنده است، پس از طی این مرحله و نیل به #استقلال، وجههی منفی و ارتجاعی و انحطاط آوری مییابد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۴ / بازگشت
🔅ناسیونالیسم را باید از بیماری #نژاد_پرستی (#راسیسم) و خاکپرستی (#شوونیسم) که مزاجش برای سرایت این بیماریها مستعد است، دور داشت و آنرا بر روی پایههای عینی و علمی و انسانیاش استوار کرد. ناسیونالیسم یک واقعیت ثابت ابدی نیست، یک پدیده دیالکتیکی است. بدین معنی که هنگامی ناسیونالیسم پدید میآید که در معرض نفی و کتمان قرار میگیرد یا تحقیر میشود و تحقیر خود یک نوع نفی و کتمان ارزشها و فضیلتها است. (ملت #یهود از هنگامی پدید آمد که در جامعه مسیحیت غربی، وجودش و یا ارزشهای وجودیش انکار میشد. #صهیونیسم جبرأ و منطقأ زادهی آنتی سمیتیسم است.
در تاریخ #ایران میبینیم، ناسیونالیسم ایرانی در برابر هجوم #اسلام خاموش است، اما در سلطنت اموی پدیدار میشود و جان میگیرد، زیرا اسلام تنها به نوع تفکر و اعتقاد مذهبی کار داشت و نیز شکل اجتماعی و سیاسی و روابط گروهی و فردی #ایران را میخواست تغییر دهد، در حالیکه رژیم #بنیامیه با تکیه بر عربیت و تفاخر، به تحقیر #ملت و انکار ارزشهای فرهنگی و مفاخر ملی وکشتن #تاریخ ایران میکوشید. ملت ایران در برابر ملت #عرب قرار گرفت، عرب، درحالیکه میکوشید ملیت ایرانی را نفی کند، آنرا خلق میکرد).
🔅این حقیقت که ناسیونالیسم منطقأ نه یک #مکتب بلکه یک پدیده دیالکتیکی است آنرا در شرایط کنونی جهان، بعنوان آنتی تزی در قبال #امپریالیسم استعماری در شکل سیاسی و اقتصادی و بخصوص فرهنگی و فکریاش مشخص میسازد... از اینرو، #روشنفکر با علم بدین امر که در بسیاری از موارد، طبقهی برخوردار و بخصوص دستگاه رهبری آن، از ناسیونالیسم ماسک فریبندهای برای سیمای #استثمار خود، و مادهای کورکنندهی #خودآگاهی طبقاتی توده ساخته است، باید تنها در مرحلهی مبارزه ضدامپریالیستی و استعماری در سنگرهای این پایگاه موضع گیرد، چه در زمان ما ناسیونالیسم منطقأ یک واقعیت ضداستعماری است، چنانکه #استعمار یک واقعیت ضدناسیونالیستی است.
🔅از آن رو که استعمار، یک واقعیت ضد #ملی و فوق طبقاتی و زیربنای اجتماعیِ جامعههای استعمارزده است، ناسیونالیسم به عنوان تکیه بر ارزشهای فرهنگی و واقعیت تاریخی و موجودیت مشخص و مستقل ملی باید تکیهگاه روشنفکر در فوریترین و حیاتیترین مبارزه باشد و چون ناسیونالیسم منطقأ یک واقعیت دیالکتیکیِ زاده استعمار و امپریالیسم است، تکیه بر آن نه یک امر ایدهآلیستی و عاطفی و ناشی از احساسات ارتجاعی و نژادپرستی و تفاخرات خودخواهانه جاهلی، بلکه یک
موضع گیری منطقی و علمی و عینی و کاملاً مترقیانه است.
🔅پس از پایان یافتن مرحلهی مبارزه ضدامپریالیستی و طرد کامل استعمار، بیدرنگ شکل مبارزه باید دگرگون شود و به داخل کشیده شود و ادامهی ناسیونالیسم بعنوان وحدت ملی، در این زمان، به صورت فریاد کشیدن و رجزخوانیهای حماسی در صحنهای است که دشمن غایب است و هیاهوئی است برای اغفال #مردم در درون شهر!
در این مرحله، مبارزه از شکل ملی خود به شکل طبقاتی تغییر مییابد و شعار "برادری" که در برابر بیگانه معنی و مورد دارد، باید جای خود را به شعار "برابری" بدهد. این نکته را باید بعنوان یک اصل اعتقادی پذیرفت که اعتقاد «رهبران ملی» به اینکه ناسیونالیسم یک پیوند ابدی و یک ایدهآل سرمدی است، شعاری است که بههمان اندازه که در مرحلهی مبارزه ضداستعماری حیاتی و سازنده است، پس از طی این مرحله و نیل به #استقلال، وجههی منفی و ارتجاعی و انحطاط آوری مییابد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۴ / بازگشت
Telegram
.
⭕️ نگاهی به بینش و منش استاد شریعتی، مردی که یکتنه رو در روی استبداد ایستاد
🗓 به مناسبت ۳۱ فروردین، سالروز درگذشت استاد #محمدتقی_شریعتی، ملقب به سقراط خراسان
🔅«نام این بنده محمدتقی، نام خانوادگیام مزینانی، شهرت #شریعتی است.» این جمله سرآغاز زندگینامهی خودنوشت #سقراط #خراسان، استاد محمدتقی شریعتی مزینانی، است. او که سالها در شهر #مشهد به مبارزه با جریانهای چپ و تودهای پرداخت و شجاعانه از #مکتب #اسلام دفاع کرد. او در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در #مزینان متولد شد. پدربزرگ استاد از شاگردان مرحوم #ملاهادی_سبزواری بوده است.
🔅استاد درباره او چنین مینویسد: «پدرم، مرحوم شیخ محمود، جدم، مرحوم آخوند ملاقربانعلی، از شاگردان برجسته مرحوم حاج ملاهادی سبزواری، #حکیم و #فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش، میباشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی هستند. همهی قبیله من عالمان #دین بودند.»
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
🗓 به مناسبت ۳۱ فروردین، سالروز درگذشت استاد #محمدتقی_شریعتی، ملقب به سقراط خراسان
🔅«نام این بنده محمدتقی، نام خانوادگیام مزینانی، شهرت #شریعتی است.» این جمله سرآغاز زندگینامهی خودنوشت #سقراط #خراسان، استاد محمدتقی شریعتی مزینانی، است. او که سالها در شهر #مشهد به مبارزه با جریانهای چپ و تودهای پرداخت و شجاعانه از #مکتب #اسلام دفاع کرد. او در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در #مزینان متولد شد. پدربزرگ استاد از شاگردان مرحوم #ملاهادی_سبزواری بوده است.
🔅استاد درباره او چنین مینویسد: «پدرم، مرحوم شیخ محمود، جدم، مرحوم آخوند ملاقربانعلی، از شاگردان برجسته مرحوم حاج ملاهادی سبزواری، #حکیم و #فیلسوف شهیر شرق و ممتاز عصر خویش، میباشد. طائفه مادری اینجانب نیز از روحانیون و سادات صحیحالنسب حسنی هستند. همهی قبیله من عالمان #دین بودند.»
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
🟠 پوپولیسم نخبگانی؛ اتهام زنی اقتصاد خوانده لیبرال علیه متفکر اجتماعی!
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
🔸چگونه باید نتیجه گرفت مسبب تمام مشکلات و مصائب اقتصادی کشور دکتر #علی_شریعتی فقید است. شریعتی در "جهت گیری طبقاتی اسلام"، دال مرکزی گفتمان #دین اسلام را، برپایی #قسط معرفی میکند، و آن را در تجربهی زیستهی #محمد مصطفی به عنوان بنیانگذار مکتب، و در تجربهی #علی و #ابوذر و ... به عنوان اولین رهروان این #مکتب دنبال میکند، سپس نشان میدهد که چگونه #حقیقت پیام محمد در همدستی «زر و زور و تزویر» به علیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه میگیرد که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند؛ در ادامه #شریعتی به تحلیل دوران متأخر و دورهی تفوق اصول #سرمایهداری بر جهان میپردازد. شریعتی در صفحه ۷۸ «جهت گیری طبقاتی #اسلام» میافزاید:
#اقتصاد زیر بنا نیست، زیر بنا میشود، در اقتصادِ سرمایهداریِ صنعتی است که اقتصاد زیر بنای #فرهنگ و #هنر و #ایمان و #اخلاق است. #انسان، خود، ساخته و پرداخته آن است. نه چنین بوده است، نه باید چنین باشد و با ویران کردن بنای سرمایهداری، نه چنین خواهد بود. در چشم ما #بورژوازی پلید است، نه تنها نابود میشود، که "باید" نابود شود... .
در نهایت شریعتی در صفحه ۸۳ مجموعه آثار ۱۰ چنین میپرسد: اکنون سوال اساسی این است که شما، اگر فردا رهبریِ یک جامعه را بدست گرفتید تا یک جامعهی بیطبقهی انقلابی براساس این #جهانبینی و این #ایدئولوژی (اسلام) بیافرینید، با این سرمایهها چه میکنید؟ با سرمایه داران چگونه رفتار میکنید؟ برای طبقهی #کارگر و دهقان چه ارمغانی بالاتر از #مارکسیسم دارید؟
🔸ارجاعات بسیاری به مجموعهی آثار دکتر علی شریعتی میتوان داد که در آن شریعتی از اتهامی که جناب دکتر #موسی_غنینژاد صاحب نظر مدعی #لیبرالیسم وارد میکند تبرئه میشود. نه تنها شریعتی، که نیم قرن بعد از وی دوستان #لیبرال و مخالف خوانان ایشان هنوز به صعوبت و مهابت تدبیر امور در شرایط بیرون افتادگی از #تاریخ و وضعیت پروبلماتیک توسعهنیافتگی التفات پیدا نکردهاند.
🔸رفاه؛ برخورداری؛ آب و #نان کافی و هوای پاک؛ شهرهای آباد و آزاد؛ خیابانهای شلوغ و شاد؛ اوضاع گل و بلبل؛ #قدرت ملی؛ #حکومت عدل؛ #جامعه_مدنی؛ سرآمدی در #علم و دانش و تکنولوژی؛ یک جامعهی #مدرن و اخلاقمدار و یک کشور مقتدر و عزتمند... همهی اینها را شریعتی با وسط کشیدن پای دین به وسط از ما گرفت..!
اسم اینها را میگذارند نقد شریعتی؛
🔸هیچ تعارضی در #هویت ایرانی و اسلامی و جهانی ما نبود؛ میدانستیم چقدر ایرانی هستیم چقدر #شیعه هستیم؛ چقدر چپ هستیم چقدر مدرن هستیم؛ خدا را با خرما با هم داشتیم؛ بین عوالمات سنتی پیشامدرن خویش و بی خدایی جهان جدید مغاکی صعبالعبور در میان نبود؛ مثل #اروپا بعد #مسیح؛ #کانت و #هگل و #کییرکگور و #هایدگر و... داشتیم و مجبور نبودیم یک دفعه بیافتیم به دامن جهان تعلیق ارزشها و باورها و ...
🔸گذشتهها گذشته! حالا پس از چهل و اندی سال که از شریعتی میگذرد؛ اندیشمندانی داریم که قابل قیاس با او نیستند؛ غولهایی داریم که به راه دشوار ما چراغ میگیرند؛ قرار نیست که برگردیم به عقب، #استحمار و #استضعاف و #ارتجاع رخت بربسته است؛ میدانیم به کجا میخواهیم برویم؛ زبان هم را میفهمیم؛ درد مشترک داریم و درمان را مشترکا با هم تدبیر کردهایم؛
...کاش همه چیز به همین سهولت قابل طرح بود، امـا نیست.
🔸شریعتی کتاب حلالمسائل نیست؛ شریعتی «مظهر المسائل» ماست؛ این ماییم که انبوهی از مسائلیم، از ایرانیت و اسلامیت و مدرنیت و مدنیت و ... ما تعارضات و تضادهای فرهنگی و تاریخی داشته و داریم؛ ما در بحرانهای جهانی هم شریکایم؛ روندهای جهانی بر بحرانهای ما دامن هم میزند؛ این دفعه غش کنیم به ایرانیت و پشت کنیم به اسلامیت، #ایران بهشت میشود؛ یا اگر روسری از سر برداریم سر از #پاریس در میآوریم..!
...
🔸نـه! گاه #متفکر مظهر همهی تعارضات تاریخیِ یک فرهنگ و جامعه میباشد و شریعتی چنین بود...
🔸هر بار به مناسبتهای مختلف سیلی از انتقادات به سمت شریعتی سرازیر میشود، دریغ از یک سوزن به خودمان در برابر یک جوالدوز به دیگری؛ هر چقدر هم پشت این فرافکنیها پنهان شویم، باز هم ناگزیریم از #خودآگاهی به وضعیت وجودی و تاریخی خویش؛ و من در مقام یک دانش آموختهی #جامعه_شناسی، در مجموعهی آثار شریعتی امکانات کثیری برای نیل به این خودآگاهی مییابم، علیرغم انتقاداتی که به وی وارد است و با وجود تفاوتهایی که در دوران ما با زمینه و زمانهی وی بوجود آمده است.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #محمدحسن_علایی (جامعه شناس)
Telegram
.
🟠 اگر "شریعتی" نبود ...
🔹طبق معمول در ایام سالگرد شهادت دکتر #شریعتی، نوع حرفهایی که توسط بعضی از حوزویان در فضای مجازی رد و بدل شد بیشتر "مجادله" و تکراری بود تا یک "گفتگوی علمی" و تازه...!
🔹از جایی که مجادله نوعی برخورد و مقابله اعتقادی دو طرفه برای منصرف کردن حریف از رأی و عقیده خود است، این عمل معمولا با خصومت شروع و به خشونت و درگیریهای لفظی منجر میشود. بدتر از همه اینکه، مجادله به مشاجره و منازعه تبدیل شود و از آن جایی که در دعوا حلوا قسمت نمیکنند، کار به لعن و نفرین و تکفیر و ... شریعتی و مدافعان او منتهی گردد!
🔹در این میان هر کسی سعی میکند به هر طریقی ولو با جعل خاطره، که بعضا بیشتر به جوک شبیه است، حریف قدر (مدافع) را از میدان بدر کند. براین اساس و طبق آنچه پیشتر گفته شد، نقلهای آنان مثل نقدهایشان فاقد ارزش دانشی و حتی اخلاق گفتوگو است. بهاین دلیل که آنها مخالفت و بیزاری خود را با لعن و ناسزا گفتن به حریف نشان میدهند.
🔹وظیفه یک #مسلمان و نه صرفا طالب #علم، در چنین حالتی دفاع «علمی و اعتقادی» به بهترین شیوه (ادفع بالتی احسن) است نه تهمت و افترا و ناسزا و به قول دکتر #عبدالعلی_بازرگان: "افتادن در طاس لغزنده شیطان"، با رد کردن دشنام و یکی به دو کردنهای بیثمر..!
🔹با همهی این حرفها، همه ما باید به بزرگان و مفاخر ملی و مذهبی خود مباهات کنیم و اگر نتوانستیم آنان را درک و فهم کنیم، لااقل شریعتی را از باب دغدغههایش گرامی بداریم نه عقیدههایی که طبعاً به مرور زمان قابل نقد است..!
🔹بحث درباره معلم شهید بحث از یک شخص و اندیشههای او نیس،ت بلکه سخن درباره یک "مکتب فکری" است.
مکتب فکریِ جامعی که میتوانیم سؤالات، مسائل و ایدههای مطرح شده در بستر آن #مکتب را احصاء کنیم و به بحث بگذاریم.
🔹مکتب فکری که همچنان در فضای روشنفکری و نخبگانی جامعه ایرانی به حیات خویش ادامه میدهد و طبیعتاً این موضوع هم دلایل خاص خود را دارد.
🔹سرآخر اینکه؛ اگر شریعتی نبود، کسی به زیبایی او نمیتوانست برپایی #قسط را بهعنوان دال مرکزی گفتمان #دین در «جهتگیری طبقاتی اسلام» معرفی کند.
کسی بهاین شیوایی و با آن استقامت نمیتوانست این موضوع مهم را در زندگی #پیامبر اسلام (ص) به عنوان بنیانگذار مکتب، و در سیره امیرالمؤمنین و #ابوذر و اولین رهروان این مکتب دنبال کند. سپس نشان نمیداد که چگونه حقیقت پیام رسولالله در همدستی «زر و زور و تزویر» برعلیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه نمیگرفت که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند..!
✅ @Shariati_Group
✍ حسینی دورود
🔹طبق معمول در ایام سالگرد شهادت دکتر #شریعتی، نوع حرفهایی که توسط بعضی از حوزویان در فضای مجازی رد و بدل شد بیشتر "مجادله" و تکراری بود تا یک "گفتگوی علمی" و تازه...!
🔹از جایی که مجادله نوعی برخورد و مقابله اعتقادی دو طرفه برای منصرف کردن حریف از رأی و عقیده خود است، این عمل معمولا با خصومت شروع و به خشونت و درگیریهای لفظی منجر میشود. بدتر از همه اینکه، مجادله به مشاجره و منازعه تبدیل شود و از آن جایی که در دعوا حلوا قسمت نمیکنند، کار به لعن و نفرین و تکفیر و ... شریعتی و مدافعان او منتهی گردد!
🔹در این میان هر کسی سعی میکند به هر طریقی ولو با جعل خاطره، که بعضا بیشتر به جوک شبیه است، حریف قدر (مدافع) را از میدان بدر کند. براین اساس و طبق آنچه پیشتر گفته شد، نقلهای آنان مثل نقدهایشان فاقد ارزش دانشی و حتی اخلاق گفتوگو است. بهاین دلیل که آنها مخالفت و بیزاری خود را با لعن و ناسزا گفتن به حریف نشان میدهند.
🔹وظیفه یک #مسلمان و نه صرفا طالب #علم، در چنین حالتی دفاع «علمی و اعتقادی» به بهترین شیوه (ادفع بالتی احسن) است نه تهمت و افترا و ناسزا و به قول دکتر #عبدالعلی_بازرگان: "افتادن در طاس لغزنده شیطان"، با رد کردن دشنام و یکی به دو کردنهای بیثمر..!
🔹با همهی این حرفها، همه ما باید به بزرگان و مفاخر ملی و مذهبی خود مباهات کنیم و اگر نتوانستیم آنان را درک و فهم کنیم، لااقل شریعتی را از باب دغدغههایش گرامی بداریم نه عقیدههایی که طبعاً به مرور زمان قابل نقد است..!
🔹بحث درباره معلم شهید بحث از یک شخص و اندیشههای او نیس،ت بلکه سخن درباره یک "مکتب فکری" است.
مکتب فکریِ جامعی که میتوانیم سؤالات، مسائل و ایدههای مطرح شده در بستر آن #مکتب را احصاء کنیم و به بحث بگذاریم.
🔹مکتب فکری که همچنان در فضای روشنفکری و نخبگانی جامعه ایرانی به حیات خویش ادامه میدهد و طبیعتاً این موضوع هم دلایل خاص خود را دارد.
🔹سرآخر اینکه؛ اگر شریعتی نبود، کسی به زیبایی او نمیتوانست برپایی #قسط را بهعنوان دال مرکزی گفتمان #دین در «جهتگیری طبقاتی اسلام» معرفی کند.
کسی بهاین شیوایی و با آن استقامت نمیتوانست این موضوع مهم را در زندگی #پیامبر اسلام (ص) به عنوان بنیانگذار مکتب، و در سیره امیرالمؤمنین و #ابوذر و اولین رهروان این مکتب دنبال کند. سپس نشان نمیداد که چگونه حقیقت پیام رسولالله در همدستی «زر و زور و تزویر» برعلیه آن مبدل میشود و نهایتاً نتیجه نمیگرفت که تنها #تشیع آن هم تا آغاز عصر #صفویه وفادار به آن پیام باقی ماندهاند..!
✅ @Shariati_Group
✍ حسینی دورود
Telegram
.
🔅چگونه میشود از این آفت که گریبان همهی ما را گرفته است و همه را تهدید میکند- مقصود همهی روشنفکرانی است که آغاز کننده کار اجتماعی و پیشاهنگ #انقلاب تودهاند- رها شد؟ با کار.
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
🔅کار، #ایدئولوژی را از حافظه و از ذهن به عمق وجود و #فطرت انسان فرومیبرد و با سرشت او میآمیزد و عجین میکند و بدین شکل است که یک ایدئولوژی تبدیل به یک #ایمان میشود و یک #روشنفکر تبدیل به یک #انسان مؤمن. مؤمن با همهی عمق، پهنا و سرمایهای که در این کلمه وجود دارد.
🔅تفکیک میان مؤمن و #مسلمان در #فرهنگ اسلامی حاکی از چنین تجربهای است و گواه شناخت اندیشمندان آگاه ما از فرق میان کسانی که یک ایدئولوژی را به عنوان یک عقیده، فکر، ایدهآل، مجموعهای از #مکتب در ذهن خویش دارند و در لفظ خویش اقرار میکنند، اما ذاتشان از آن غافل است و کسانیکه این مکتب در آنها به صورت یک فطرت درآمده است.
🔅مسلمان کسی است که به #توحید تسلیم فکری است، اما مؤمن کسی است که به درجهی «تسلیم وجودی» رسیده است. #منافق در پنهانیترین و عمیقترین شکل خویش، صفت کسانی است که جهت وجودیشان و جهت اعتقادیشان از یکدیگر جدا است. «نفق» به معنی حفره و فاصله است و منافق در یک معنی، انسانی است که میان این دو جلوه از هستیاش فاصلهای وجود دارد، نوعی دوشخصیتی بودن.
🔅اخلاص، یکتاییِ وجودی و به تعبیری توحید وجودی، #وحدت بخشیدن میان اندیشه و عمل است. رابطه میان اندیشه و عمل یک رابطهی متقابل است. به بهترین تعبیر آنچنان که #علی گفته است (کسی که خود نیز نمونه چنین توحیدی است):
«من الایمان یستدل بالعمل»
«و من الاعمل یستدل بالایمان»
«از ایمان به عمل راه برده میشود و از عمل نیز به ایمان راه برده میشود.»
🔅روشنفکر از این نظر در لبهی پرتگاه است که آگاهیاش را از #کتاب میگیرد و این خطر نوعی ازخودبیگانگی ذهنی و کتابزدگی را به وجود میآورد، بیماریای که در آن، ارزشهای انسانی برای روشنفکر به صورت الفاظ منطقی و علمی و فلسفی مطرح است، کلماتی که معنا دارند اما #روح، شور و احساس را فاقدند. حتی روشنفکرانی که از اصالت عمل نیز سخن میگویند، باز ممکن است دچار نوعی ازخودبیگانگی لفظی شوند. اینان همچون واعظانی هستند که پول میگیرند تا درباره اعراض از دنیا منبر روند، یا همچون مؤمنانی که بر سفرههای هزار و یک شبی غذا میخورند و از زهد علی ستایشها میکنند و میپندارند که خداوند تنها آنان را از نعمت #ولایت وی برخوردار کرده است. کسانی که عثمانوار زندگی میکنند، اما به #ابوذر عشق میورزند کم نیستند، حتی آنان که دست در دست #معاویه دارند، اما برای #حسین میگریند و آنان که فاطمهوار سخن میگویند، اما شیوه زندگیشان تقلیدی مهوع از ملکه خاتون است!
🔅از #حج بازمیگردند (آنجا که برابری را لااقل برای چند روز آن هم به گونه یک نمایش، تمرین باید کرد)- و رجز میخوانند که وضع ما، کاروان ما و هتل ما و غذای ما از همه بهتر بود، و یا غرق لذت میشوند که در این سفر همه را عقب زدند و خود با هوشیاری و یا لیاقت و یا جادوی پول همه مشکلات را حل کردند و پیش رفتند. اینها مثل همان مارکسیستهای با «بی.ام.و» قرمزند که در #مذهب، توجیهی تخدیر کننده برای جبران ضعفهای وجودی خویش میجویند. همانطور که آن مارکسیستها نیز در #مارکسیسم راههایی برای فرار به سوی لاابالیگری، در قبال قیدهایی که مذهب بر زندگی فردی تحمیل میکند، میجویند: نوعی لش بودن صوفیانه و لاابالیگری روشنفکرانه!
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲ / خودسازی انقلابی
Telegram
.
⭕️ سنت راهپیمایی ایدئولوژیک اربعین و فرصت احیای «مکتب نجاتبخش شیعه» در عصر نهیلیسم
🔅فرصتی است که از دست میرود؛ یک نسل وسط بین نسل آینده و گذشته وجود دارد، [که] همه امید ما و سرمایهی ما همین است، همین گروهی که هنوز در جستجوی #مذهب خودشان هستند، هنوز دغدغه شناختن مذهب خودشان را دارند و هنوز دوست دارند که #علی را، چهره راستین علی را بشناسند، مذهب علی را بشناسند و راهش را و مکتبش را بشناسند؛ اما آنچنان که بر آن ها عرضه میشود، برایشان قابل قبول نیست.
🔅این نسل متوسط، واسطه میان نسل گذشته و آینده، فرهنگ مذهبیِ ما و #فرهنگ استعماری آینده، و [واسطه میان] نسلی است که به هر حال پیوسته به یک #روح مذهبی بوده و نسل گسستهای که پوک و پوچ پرورده خواهد شد و فردا وجود دارد؛ [اما] این نسل همیشه نیست، این گروه همیشه نخواهد بود.
🔅این را به شما عرض کنم که ده سال دیگر، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، اگر حسینیههای ارشادی در این مملکت وجود داشته باشد و «بگذارند که وجود داشته باشد» و بهترین برنامهها را هم برای جوانان و تحصیلکردهها و دانشجویان و نسل دانشگاهی بر اساس مذهب داشته باشد، دیگر مثل امروز این چنین ازدحام نخواهد شد، این چنین استقبال نخواهد شد، و این چنین نخواهد بود که هزاران دانشجو، هفت هشت ساعت در بدترین شرایط به یک مجمع دینی بیایند و به حرف مذهب گوش بدهند. اگر نجنبیم و اگر کاری نکنیم، دیگر دغدغه مذهبی در درونش نخواهد بود.
🔅عدهای که هیچ وقت به اینجور محیط ها و به اینجور مجالس نمیآیند و اساساً مستمع عادی این مسائل نیستند، سرشان در زندگی فردی خودشان، یا در مسائل شغلی یا علمی یا صنفی گرم است و گاه به گاه، سال به سال چنین شبهایی میآیند؛ اینها هستند که باید این پیام را در چنین وقتها و حالات و شرابط بیشتر از همیشه بشنوند، این پیام را از طرف یک #روحانی، یک #عالم، یک #استاد یا یک #مرجع نشنوید، از قول یک #معلم بشنوید که مسیر را با تمام وجودش حس میکند و میبیند که دارد از دست میرود و میبیند که بیشتر از یک نسل دیگر فرصت نیست برای اینکه کاری بکنیم. اگر به علی، به مکتب او، به مذهب، به #اسلام و به آنچه که مجموعهی مقدسات ما و اعتقادات ما را تشکیل میدهد، واقعاً معتقدیم و واقعاً #عشق میورزیم و #ایمان داریم، باید با شدت و با سرعت و با ایثار و با آمادگی فداکاری و تحمل و صبر و تلاش، دست به دست هم بدهیم تا کاری بکنیم. با این بدببینی ها، شایعه سازی ها، دروغ پردازی ها، و حلقومهای شوم و بدآموز - که به نام #دین یا بنام #علم یا به نام #روشنفکری یا به نام ضد دین و یا به نام #تمدن [تبلیغ میکنند] - تکه تکه مان میکنند، میانمان فاصله میاندازند، همدردها و همراهها و هم سرنوشتها را از هم جدا میکنند و کسانی را که باید در کنار هم باشند، رو در روی هم قرارشان میدهند تا یک مشت و یک گروه اندکی را که در این دنیا وجود دارد و میتواند برای سرنوشت خودش و برای این #مکتب و این مذهب کاری بکند، به شکل مجموعهای پراکنده، مضمحل، رو به متلاشی شدن و در حال درگیری دائمی داخلی، که بهترین فرصتها را در حال فحش دادن به هم، دشنام دادن به هم، به روی هم پریدن و همدیگر را مسخ کردن، تفسیق کردن، تکفیر کردن [هستند]، در بیاورند تا اینکه این فرصت از دست برود، تا اینکه کسانی که باید رو در روی #دشمن بایستند، رو در روی همدیگر بایستند و میبینیم که متأسفانه دارند موفق میشوند....
🔅یکی از بزرگترین دردهای علی این است که «ارزشهای» او - که در سطح زمان و زمین نمیگنجد - باید به دست ماها بیفتد، ماها متولیش باشیم و ماها مسئول شناختنش، مسئول عمل کردنش، مسئول پیروی کردنش و مسئول آگاه کردن بشریت به این مکتب نجات بخش باشیم.
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶/ پیروان علی و رنجهایشان
🔅فرصتی است که از دست میرود؛ یک نسل وسط بین نسل آینده و گذشته وجود دارد، [که] همه امید ما و سرمایهی ما همین است، همین گروهی که هنوز در جستجوی #مذهب خودشان هستند، هنوز دغدغه شناختن مذهب خودشان را دارند و هنوز دوست دارند که #علی را، چهره راستین علی را بشناسند، مذهب علی را بشناسند و راهش را و مکتبش را بشناسند؛ اما آنچنان که بر آن ها عرضه میشود، برایشان قابل قبول نیست.
🔅این نسل متوسط، واسطه میان نسل گذشته و آینده، فرهنگ مذهبیِ ما و #فرهنگ استعماری آینده، و [واسطه میان] نسلی است که به هر حال پیوسته به یک #روح مذهبی بوده و نسل گسستهای که پوک و پوچ پرورده خواهد شد و فردا وجود دارد؛ [اما] این نسل همیشه نیست، این گروه همیشه نخواهد بود.
🔅این را به شما عرض کنم که ده سال دیگر، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، اگر حسینیههای ارشادی در این مملکت وجود داشته باشد و «بگذارند که وجود داشته باشد» و بهترین برنامهها را هم برای جوانان و تحصیلکردهها و دانشجویان و نسل دانشگاهی بر اساس مذهب داشته باشد، دیگر مثل امروز این چنین ازدحام نخواهد شد، این چنین استقبال نخواهد شد، و این چنین نخواهد بود که هزاران دانشجو، هفت هشت ساعت در بدترین شرایط به یک مجمع دینی بیایند و به حرف مذهب گوش بدهند. اگر نجنبیم و اگر کاری نکنیم، دیگر دغدغه مذهبی در درونش نخواهد بود.
🔅عدهای که هیچ وقت به اینجور محیط ها و به اینجور مجالس نمیآیند و اساساً مستمع عادی این مسائل نیستند، سرشان در زندگی فردی خودشان، یا در مسائل شغلی یا علمی یا صنفی گرم است و گاه به گاه، سال به سال چنین شبهایی میآیند؛ اینها هستند که باید این پیام را در چنین وقتها و حالات و شرابط بیشتر از همیشه بشنوند، این پیام را از طرف یک #روحانی، یک #عالم، یک #استاد یا یک #مرجع نشنوید، از قول یک #معلم بشنوید که مسیر را با تمام وجودش حس میکند و میبیند که دارد از دست میرود و میبیند که بیشتر از یک نسل دیگر فرصت نیست برای اینکه کاری بکنیم. اگر به علی، به مکتب او، به مذهب، به #اسلام و به آنچه که مجموعهی مقدسات ما و اعتقادات ما را تشکیل میدهد، واقعاً معتقدیم و واقعاً #عشق میورزیم و #ایمان داریم، باید با شدت و با سرعت و با ایثار و با آمادگی فداکاری و تحمل و صبر و تلاش، دست به دست هم بدهیم تا کاری بکنیم. با این بدببینی ها، شایعه سازی ها، دروغ پردازی ها، و حلقومهای شوم و بدآموز - که به نام #دین یا بنام #علم یا به نام #روشنفکری یا به نام ضد دین و یا به نام #تمدن [تبلیغ میکنند] - تکه تکه مان میکنند، میانمان فاصله میاندازند، همدردها و همراهها و هم سرنوشتها را از هم جدا میکنند و کسانی را که باید در کنار هم باشند، رو در روی هم قرارشان میدهند تا یک مشت و یک گروه اندکی را که در این دنیا وجود دارد و میتواند برای سرنوشت خودش و برای این #مکتب و این مذهب کاری بکند، به شکل مجموعهای پراکنده، مضمحل، رو به متلاشی شدن و در حال درگیری دائمی داخلی، که بهترین فرصتها را در حال فحش دادن به هم، دشنام دادن به هم، به روی هم پریدن و همدیگر را مسخ کردن، تفسیق کردن، تکفیر کردن [هستند]، در بیاورند تا اینکه این فرصت از دست برود، تا اینکه کسانی که باید رو در روی #دشمن بایستند، رو در روی همدیگر بایستند و میبینیم که متأسفانه دارند موفق میشوند....
🔅یکی از بزرگترین دردهای علی این است که «ارزشهای» او - که در سطح زمان و زمین نمیگنجد - باید به دست ماها بیفتد، ماها متولیش باشیم و ماها مسئول شناختنش، مسئول عمل کردنش، مسئول پیروی کردنش و مسئول آگاه کردن بشریت به این مکتب نجات بخش باشیم.
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۶/ پیروان علی و رنجهایشان
Telegram
.
🔅فاطمه ، امتداد مذهب ابراهیم
″... اکنون #محمدۖ، پیامبر است، در #مدینه، در اوج شکوه و اقتدار و عظمتی که #انسان میتواند تصور کند. درختی که نه از عبدالمناف و هاشم و عبدالمطلب، که از نو روئیده است، بر زیر کوه، در حرا. و سراسر صحرا را، چه میگویم؟ افق تا افق ز منی را... و چه میگویم؟ درازنای زمان را، همه آینده را تا انتهای #تاریخ فرا میگیرد، فرا خواهد گرفت. و این مرد چهار دختر دارد. اما نه ، سه تنشان پیش از خود وی مردند. و اکنون تنها یک فرزند بیش ندارد، یک دختر، کوچکترینش.
#فاطمه وارث همهی مفاخر خاندانش، وارث اشرافیت نوینی که نه از #خاک و #خون و #پول که پدیدهی #وحی است، آفریده #ایمان و #جهاد و #انقلاب و اندیشه و انسانیت و ... بافت زیبائی از همهی ارزشهای متعالی #روح.
محمد، نه به عبدالمطلب و عبدالمناف، قریش و عرب، که به تاریخ بشریت پیوند خورده و وارث #ابراهیم است و #نوح و #موسی و #عیسی و فاطمه، تنها وارث او....
انااعطیناکالکوثر، فصل لربک و انحر. ان شانئک هوالابتر.
به تو" کوثر" عطا کردیم ای محمدۖ. پس برای پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانی کن. همانا، دشمن کینه توز تو همو" ابتر" است!
او باده پسر، ابتر است، عقیم و بی دم و دنباله است، به تو کوثر را دادیم، فاطمه را. این چنین است که "انقلاب" در عمق وجدان زمان پدید میآید!
اکنون، یک "دختر"، ملاک ارزشهای پدر میشود، وارث همهی مفاخر خانواده میگردد و ادامهی سلسله، تیره و تباری بزرگ، سلسلهای که از #آدم آغاز میشود و بر همهی راهبران #آزادی و بیداری تاریخ انسان گذر میکند و به ابراهیم بزرگ میرسد و موسی و عیسی را به خود میپیوندد و به محمد میرسد و آخرین حلقهی این "زنجیر عدل الهی"، زنجیر راستین #حقیقت، "فاطمه" است.
آخرین دختر خانوادهای که در انتظار پسر بود. و محمد میداند که دست تقدیر با او چه میکند. و فاطمه نیز میداند که کیست!
آری در این #مکتب، این چنین انقلاب میکنند. در این #مذهب، این چنین #زن را آزاد میکنند. و مگر نه این مذهب، «مذهب ابراهیم» است و اینان وارثان اویند؟ ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۱ / زن - فاطمه فاطمه است
″... اکنون #محمدۖ، پیامبر است، در #مدینه، در اوج شکوه و اقتدار و عظمتی که #انسان میتواند تصور کند. درختی که نه از عبدالمناف و هاشم و عبدالمطلب، که از نو روئیده است، بر زیر کوه، در حرا. و سراسر صحرا را، چه میگویم؟ افق تا افق ز منی را... و چه میگویم؟ درازنای زمان را، همه آینده را تا انتهای #تاریخ فرا میگیرد، فرا خواهد گرفت. و این مرد چهار دختر دارد. اما نه ، سه تنشان پیش از خود وی مردند. و اکنون تنها یک فرزند بیش ندارد، یک دختر، کوچکترینش.
#فاطمه وارث همهی مفاخر خاندانش، وارث اشرافیت نوینی که نه از #خاک و #خون و #پول که پدیدهی #وحی است، آفریده #ایمان و #جهاد و #انقلاب و اندیشه و انسانیت و ... بافت زیبائی از همهی ارزشهای متعالی #روح.
محمد، نه به عبدالمطلب و عبدالمناف، قریش و عرب، که به تاریخ بشریت پیوند خورده و وارث #ابراهیم است و #نوح و #موسی و #عیسی و فاطمه، تنها وارث او....
انااعطیناکالکوثر، فصل لربک و انحر. ان شانئک هوالابتر.
به تو" کوثر" عطا کردیم ای محمدۖ. پس برای پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانی کن. همانا، دشمن کینه توز تو همو" ابتر" است!
او باده پسر، ابتر است، عقیم و بی دم و دنباله است، به تو کوثر را دادیم، فاطمه را. این چنین است که "انقلاب" در عمق وجدان زمان پدید میآید!
اکنون، یک "دختر"، ملاک ارزشهای پدر میشود، وارث همهی مفاخر خانواده میگردد و ادامهی سلسله، تیره و تباری بزرگ، سلسلهای که از #آدم آغاز میشود و بر همهی راهبران #آزادی و بیداری تاریخ انسان گذر میکند و به ابراهیم بزرگ میرسد و موسی و عیسی را به خود میپیوندد و به محمد میرسد و آخرین حلقهی این "زنجیر عدل الهی"، زنجیر راستین #حقیقت، "فاطمه" است.
آخرین دختر خانوادهای که در انتظار پسر بود. و محمد میداند که دست تقدیر با او چه میکند. و فاطمه نیز میداند که کیست!
آری در این #مکتب، این چنین انقلاب میکنند. در این #مذهب، این چنین #زن را آزاد میکنند. و مگر نه این مذهب، «مذهب ابراهیم» است و اینان وارثان اویند؟ ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۱ / زن - فاطمه فاطمه است
Telegram
.
🔆 انقلاب اسلامی، و لزوم ابداع «مکتب فکری نوین» تراز انقلابی
″... متأسفانه آثار #نهضت سلفی نه در زمینه سیاسی، که بیدارگری فکری و بسیج و تحریک تودهها علیه #استعمار و در مسیر #انقلاب اجتماعی و مترقی باشد، و نیز آثار اصلاح فکری و تکان و تپش اعتقادی و رشد ذهنی و خودآگاهی ایدئولوژیک و عقلیگری و علمی شدن بینش مذهبی، هیچ کدام در #ایران دامنه نیافت، هرچند در خارج از ایران سیر تحول و تکامل خویش را به طور مستمر طی کرد؛ و این بود که آنچه باید در اواخر قرن نوزدهم میداشتیم و بدان میرسیدیم، بیش از نیم قرن به تعویق افتاد؛ یعنی پس از #جنگ بینالملل دوم یا بعد از شهریور ۲۰ آغاز کردیم.
هرچند هیچگاه جامعه #شیعه و حوزه #روحانیت شیعه از تکان و از جنبش و از حرکتهای انقلابی خالی نبوده است، اما نه به عنوان یک جریان عمیق و دامنهداری که در مسیر حرکت فکری متن حوزه باشد، بلکه به عنوان #قیام، اعتراض و ظهور روحهای انقلابی و شخصیتهای پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزشهای انسانی و پاسداری از حرمت و عزت #اسلام و مسلمین، گاهبهگاه در برابر #استبداد، فساد و توطئههای استعماری قیام میکردهاند، و از اینگونه است قیامهایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیتالله خمینی، شاهد آن بودهایم.
اما چنانکه میدانیم، کار شخصیتهایی چون #سید_جمال، #میرزای_شیرازی، #طباطبائی، #بهبهانی، #ثقهالاسلام، #مدرس، #میرزاکوچکخان، #خیابانی و امروز #طالقانی و حتی آیتالله #خمینی- که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده #روح حاکم بر #حوزه نیست و این است که آنان در حرکت و دعوت خویش در میان توده و روشنفکران و نسل جوان یاران بیشتری مییابند تا در داخل حوزه و از میان همقطاران خویش؛ و چه بسا که این قیامها موقعیت روحانی آنان را تضعیف میکند، و سرنوشت آیتالله #نائینی که به دفاع از #مشروطه برخاست و شانس مرجعیتش را فدای آن کرد، نمونهاش!
این شخصیتها در طول این صد سال گرچه درخشانترین چهرههای برجسته روحانیت شیعه به شمار میآیند و قدرت و اثرگذاری کارشان را از #ایمان مذهبی و مقام روحانی خویش میگیرند، و اساساً قیامشان، حتی در تحریم ضداستعماری تنباکو و یا در مبارزات ضداستبدادی مشروطه، یک قیام اسلامی و بر اساس مسئولیت دینیشان استوار بوده است، در عین حال، با همهی عمق و عظمت و تأثیری که گاه کارشان پیدا میکرده، و نهضتی را که آغاز میکردهاند یک «نهضت دینی» به شمار میرفته است، هرگز با یک #جهانبینی نوین اسلامی و اصلاح فکری و مکتب خاص ایدئولوژیک همراه نبوده است تا آنان را از دیگر مکتبهای فکری رایج ممتاز سازد، و غالباً نموداری از هوشیاری سیاسی رهبر و دلیری و ایمان و تقوای او بوده، نه نمایندهی یک #مکتب_فکری_نوین
این است که ما نهضتهای سیاسیِ اسلامی بسیار داریم، اما نهضت فکری جدیدی نداشتهایم، بطوریکه حتی در مشروطه که یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با فرهنگ، فکر و ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش است، با اینکه بنیانگذاران و رهبران بزرگ آن، روحانیون برجسته و وعاظ انقلابی و مترقی بزرگی چون ثقهالاسلام و ملکالمتکلمین بودهاند، میبینیم روح و بینش مشروطه بیش از آنچه تحت تأثیر جهانبینی سیاسی و ایدئولوژیک اسلام یا شیعه باشد، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه است و این است که میبینیم تنها کار علمی که عالم شیعی در مشروطه میکند، کتاب «تنزیه المله و تنبیه الامه» نائینی است که آن هم تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی است، و گرنه نقش اساسی رهبران روحانی ما در مشروطه تکیه بر اصول کلی اخلاقی و انسانی از قبیل #عدالت، #آزادی، #برابری، #قانون و محکومیت ظلم، جور و استبداد بوده است، و نقش اساسی اسلام، «استخدام ایمان مذهبی در مسیر انقلاب» است و نه ارائهی یک فلسفه سیاسی و فرهنگ انقلابیای که از متن #ایدئولوژی اسلام یا #مکتب_تشیع برخاسته باشد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲۷ / تولد دوباره اسلام در نگاهی سریع بر فراز یک قرن
″... متأسفانه آثار #نهضت سلفی نه در زمینه سیاسی، که بیدارگری فکری و بسیج و تحریک تودهها علیه #استعمار و در مسیر #انقلاب اجتماعی و مترقی باشد، و نیز آثار اصلاح فکری و تکان و تپش اعتقادی و رشد ذهنی و خودآگاهی ایدئولوژیک و عقلیگری و علمی شدن بینش مذهبی، هیچ کدام در #ایران دامنه نیافت، هرچند در خارج از ایران سیر تحول و تکامل خویش را به طور مستمر طی کرد؛ و این بود که آنچه باید در اواخر قرن نوزدهم میداشتیم و بدان میرسیدیم، بیش از نیم قرن به تعویق افتاد؛ یعنی پس از #جنگ بینالملل دوم یا بعد از شهریور ۲۰ آغاز کردیم.
هرچند هیچگاه جامعه #شیعه و حوزه #روحانیت شیعه از تکان و از جنبش و از حرکتهای انقلابی خالی نبوده است، اما نه به عنوان یک جریان عمیق و دامنهداری که در مسیر حرکت فکری متن حوزه باشد، بلکه به عنوان #قیام، اعتراض و ظهور روحهای انقلابی و شخصیتهای پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزشهای انسانی و پاسداری از حرمت و عزت #اسلام و مسلمین، گاهبهگاه در برابر #استبداد، فساد و توطئههای استعماری قیام میکردهاند، و از اینگونه است قیامهایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیتالله خمینی، شاهد آن بودهایم.
اما چنانکه میدانیم، کار شخصیتهایی چون #سید_جمال، #میرزای_شیرازی، #طباطبائی، #بهبهانی، #ثقهالاسلام، #مدرس، #میرزاکوچکخان، #خیابانی و امروز #طالقانی و حتی آیتالله #خمینی- که مرجع بزرگ عصر ما هستند- نماینده #روح حاکم بر #حوزه نیست و این است که آنان در حرکت و دعوت خویش در میان توده و روشنفکران و نسل جوان یاران بیشتری مییابند تا در داخل حوزه و از میان همقطاران خویش؛ و چه بسا که این قیامها موقعیت روحانی آنان را تضعیف میکند، و سرنوشت آیتالله #نائینی که به دفاع از #مشروطه برخاست و شانس مرجعیتش را فدای آن کرد، نمونهاش!
این شخصیتها در طول این صد سال گرچه درخشانترین چهرههای برجسته روحانیت شیعه به شمار میآیند و قدرت و اثرگذاری کارشان را از #ایمان مذهبی و مقام روحانی خویش میگیرند، و اساساً قیامشان، حتی در تحریم ضداستعماری تنباکو و یا در مبارزات ضداستبدادی مشروطه، یک قیام اسلامی و بر اساس مسئولیت دینیشان استوار بوده است، در عین حال، با همهی عمق و عظمت و تأثیری که گاه کارشان پیدا میکرده، و نهضتی را که آغاز میکردهاند یک «نهضت دینی» به شمار میرفته است، هرگز با یک #جهانبینی نوین اسلامی و اصلاح فکری و مکتب خاص ایدئولوژیک همراه نبوده است تا آنان را از دیگر مکتبهای فکری رایج ممتاز سازد، و غالباً نموداری از هوشیاری سیاسی رهبر و دلیری و ایمان و تقوای او بوده، نه نمایندهی یک #مکتب_فکری_نوین
این است که ما نهضتهای سیاسیِ اسلامی بسیار داریم، اما نهضت فکری جدیدی نداشتهایم، بطوریکه حتی در مشروطه که یک انقلاب عمیق اجتماعی همراه با فرهنگ، فکر و ادبیات انقلابی و سیاسی و اجتماعی خاص خویش است، با اینکه بنیانگذاران و رهبران بزرگ آن، روحانیون برجسته و وعاظ انقلابی و مترقی بزرگی چون ثقهالاسلام و ملکالمتکلمین بودهاند، میبینیم روح و بینش مشروطه بیش از آنچه تحت تأثیر جهانبینی سیاسی و ایدئولوژیک اسلام یا شیعه باشد، تحت تأثیر فرهنگ انقلاب کبیر فرانسه است و این است که میبینیم تنها کار علمی که عالم شیعی در مشروطه میکند، کتاب «تنزیه المله و تنبیه الامه» نائینی است که آن هم تنها و تنها توجیه فقهی مشروطه فرنگی است، و گرنه نقش اساسی رهبران روحانی ما در مشروطه تکیه بر اصول کلی اخلاقی و انسانی از قبیل #عدالت، #آزادی، #برابری، #قانون و محکومیت ظلم، جور و استبداد بوده است، و نقش اساسی اسلام، «استخدام ایمان مذهبی در مسیر انقلاب» است و نه ارائهی یک فلسفه سیاسی و فرهنگ انقلابیای که از متن #ایدئولوژی اسلام یا #مکتب_تشیع برخاسته باشد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲۷ / تولد دوباره اسلام در نگاهی سریع بر فراز یک قرن
Telegram
.