گروه شریعتی
573 subscribers
1.67K photos
557 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
″… می‌خواهم بگویم: #اسلام من،... اسلام #ابوذر است، تشیع ابوذر! که با شعارش نه علیه نظام #کفر، بلکه نظام #عثمان، #خلافت اسلام، جامع و ناشر #قرآن علیه او قیام می‌کند و می‌جنگد!!

آن #تشیع است، و شعارش هم نه عبادت و نه تفسیر خاص از این کلام و از این اصل، و از آن فرض است، علیه #کنز و #کاپیتالیسم است، یعنی #سرمایه‌داری، گنج نهادن، زراندوزی از راه #استثمار مردم. این شعار تشیع ابوذر است:

«یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله والذین یکنزون الذهب و الفضه ولاینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (توبه ۳۴)
(ای کسانیکه #ایمان آورده‌اید، همانا بسیاری از علمای دینی و رؤسای روحانی و راهبان و عابدان گوشه گیر - شخصیت‌های مقدس و بیزار از دنیا و اهل آخرت خالص! که به کار کسی کاری ندارند - اموال #مردم را به‌ناحق می‌خورند و مردم را از راه #خدا باز می‌دارند. کسانیکه #زر و سیم را اندوخته و انباشته و گنج می‌سازند و در راه خدا #انفاق نمی‌کنند، آنان را به عذابی دردناک مژده بده!)

عثمان و #کعب‌الاحبار (ملای یهودی تازه مسلمانی که #عقل عثمان شده بود! و برای ابوذر قرآن تفسیر می‌کرد!) می‌گفتند: آری، اما این آیه برای روحانیون و ملاکین و سرمایه‌داران و برده فروشان ادیان دیگر است!

ابوذر می‌گفت: از کجای آیه بر می‌آید که مربوط به دیگران است؟ هر چند اول آیه مربوط به احبار و راهبان است که مسلم اهل کتابند، ولی آخر آیه عام است و دلالت بر هر کس دارد، چه به نام اسلام و چه به نام کفر، چه به نام #توحید و چه به نام #شرک، هر که #طلا و #نقره را گنج سازد!
و ابوذر که #اسلام_شناس حقیقی است، نام نجات مردم و برای نجات از گرسنگی و نجات از #فقر و نجات از تضاد و نجات از اشرافیت، در مبارزه با رژیمی که قانونش قرآن بود و شعارش #جهاد و هر دو ابزار دست غارت و استثمار، جانش را باخت تا نشان دهد و به من و تو #روشنفکر بفهماند که اسلام #دین استثمار نیست، ابزار توجیه فقر و تحکیم طبقات نیست!
اسلام عثمان چنین است.
..″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۳ / ابوذر
🖋 ۱۴ تیر، روز ملی قلم گرامی باد

#قلم زبان #خدا است،
قلم امانت آدم است،
قلم ودیعه‌ی #عشق است.
هر کسی را توتمی است
و قلم #توتم من است!
توتم ما است...
به قلم سوگند،
به خون سیاهی که از حلقومش می‌چکد سوگند،
به رشحه‌ی خونی که از زبانش می‌تراود سوگند،
به ضجه‌های دردی که از سینه‌اش بر می‌آید سوگند،
که توتم مقدسم را نمی‌فروشم، نمی‌کُشم،
گوشت و خونش را نمی‌خورم، به دست زورش تسلیم نمی‌کنم، به کیسه‌ی زرش نمی‌بخشم، به سرانگشت تزویراش نمی‌سپارم...
دستم را قلم می‌کنم و قلمم را از دست نمی‌گذارم. چشم‌هایم را کور می‌کنم، گوش‌هایم را کر می‌کنم، پاهایم را می‌شکنم، انگشتانم را بند بند می‌برم، سینه‌ام را می‌شکافم، قلبم را می‌کُشَم، حتی زبانم را می‌بُرم و لبم را می‌دوزم …

اما قلمم را به بیگانه نمی‌دهم...

📚 معلم علے‌شریعتے / توتم‌پرستی

@Shariati_Group
📖 تاریخ به مثابه "الهیات جبران"

📌 #تاریخ بسیار مهم است و فهم تاریخی از وضع خویش و جامعه‌ی خود داشتن هم امری حیاتی است اما، "واماندن در گذشته‌ی تاریخی" نشان از یک بیماری بنیادین دارد و آن این است که جامعه دچار "عدم توسعه" شده است، یا "چرخ‌های توسعه" پنچر شده‌اند و #ملت یا بخشی از آن به دنبال کاهش آلام خود هستند و این "عقده‌ی توسعه‌ نایافتگی" را می‌خواهند با "بزرگ کردن تاریخ ماضی" جبران کنند.

📌 گفتمان #نوباستانگرایی از نگاه من چنین کارکردی دارد، یعنی نوعی "الهیات جبران" است که تلاش می‌کند اکنونِ ناکارآمد را با ارجاع به یک "امر ماضیِ طلایی" جبران کند و آن امر ماضی باستانی حتی خدایی دیگر دارد و آن #خدا نمایندگانی فرهمند بر روی زمین داشتند که جلال و جبروت و عزت را برای مردمان به ارمغان میآوردند و اگر "ما" دوباره به آن امر ماضی "رجعت" کنیم #دین و دنیای‌مان احیاء خواهد شد..!

📌 به عبارت دیگر، نوباستانگرایی تقریر و #تفسیر تاریخ نیست، بل بازسازی الهیاتی امر باستانی است تا ما بتوانیم با وضعیت رقت‌بار کنونی (به زعم نوباستانگرایان) کنار بیاییم و به جای فهم علل عدم توسعه‌یافتگی، دست به ریسمان "خدایگان باستانی" بزنیم.

📌 خطا اینجاست که ما بپنداریم بحث نوباستانگرایان اصلاح وضع موجود است یا پیروان این "کیش باستانگرایی" حب #ایران و #عشق به میهن است.

📌 این، آن خطای استراتژیک است که معماران #جمهوری کنونی ایران باید به آن التفات بنیادین داشته باشند.


#سیدجواد_میری

@Shariati_Group
🆔 @Seyedjavadmiri
برادر! دیگر بار، در کام ناامیدی بودیم که امیدی به ماندنمان خواند. پیامبران بزرگ برخاستند، #زرتشت بزرگ، #مانی بزرگ، بودای بزرگ، #کنفوسیوس حکیم، #لائوتسوی عمیق...

روزنه‌ای به نجات گشوده شده بود. خدایان برای نجات ما از ذلت و بردگی، پیامبران #منجی خویش را #بسیج کرده بودند، تا #ایمان و پرستش را جانشین ستمگری و بردگی کنند. اما برادر! این مبعوثین خدایان، از خانه بعثت‌شان فرود می‌آمدند و بی‌هیچ اعتنایی به ما و هیچ نام و یادی از ما، راهی کاخ و قصری می‌شدند.

کنفوسیوس حکیم که آن همه از #جامعه و #انسان گفت و باور کردیم و دیدیم که به وزارت «لو» رفت و ندیم شاهزادگان #چین شد. و #بودا که خود #شاهزاده بزرگ «بنارس» بود از همه‌ی ما برید و در درون خود برای رفتن به «نیروانا»- که نمی‌دانم کجاست- ریاضت‌های بزرگ و اندیشه‌های بزرگ آفرید!

و «زرتشت» در #آذربایجان مبعوث شد و بی‌آنکه با ما تازیانه خوردگان و عزاداران دخمه‌ها- دخمه‌ای گور هزاران برادر، برده- سخنی بگوید، به بلخ شتافت و در سلامت دربار گشتاسب، از ما برید. و «مانی» از نور گفت و به ظلمت تاخت و روشنی را در گوش ما زندانیان ظلمت #ظلم، زمزمه کرد. گفتیم اینک اوست که نجاتمان را می‌خواند. اما گفتار روشنش را در کتابی پیچید و به #شاپور ساسانی هدیه کرد و در تاج‌گذاری‌اش خطبه خواند و افتخارش همه این شد که در رکاب «شاپور» سرندیب و هند و بلخ را گشت و بعد این چنین‌مان شکست و شکستمان را سرود که: «آنکه شکست می‌خورد از ذات ظلمت است و آنکه پیروز می‌شود از ذات نور!» و مگر نه این است که ما شکست خوردگان همیشه‌ی سرتاسر #تاریخ‌ هستیم!

برادر! تو قربانی این بناهای بزرگ، برگور شدی و من قربانی این قصرهای عظیم. و ناگهان دیدم که در کنار #فرعون‌ ها و #قارون‌ ها- که بر بردگیمان می‌خریدند و به بیگاریمان می‌کشیدند- دیگرانی نیز به نام جانشینان این پیامبران سرکشیدند، روحانیان رسمی..!

از #فلسطین گرفته تا #ایران، تا #مصر، تا #چین، تا هر جا که جامعه‌ای و تمدنی هست در کنار این #اهرام و این قصرهای بزرگ، برای ساختن معابد پرشکوه باید سنگ می‌کشیدیم. و بعد، نمایندگان #خدا و جانشینان این پیامبران، ما را دستبندی دیگر زدند و به نام #زکات غارتی دیگر کردند و به نام #جهاد در راه #دین، به میدان‌هایی دیگر فرستادند، تا جایی که ناگزیرمان می‌کردند که در برابر خدایان در مذبح معبدها و در کنار بت‌ها، کودکانمان را قربانی کنیم.

نمی‌دانی برادر، که تمامی معبدها انباشته از خون فرزندان معصوم ماست و ما هزاران سال- بدبخت‌تر از تو و سرنوشت تو- گور و قصر و معبد ساختیم و خدایان در کنار فرعون‌ها و در کنار قارون‌ها و نمایندگانشان باز به جانمان افتادند!

سه پنجم همه‌ی افلاک ایران را موبدان خداوند و اهورا! از ما گرفتند و ما برای آنها #رعیت و #برده و «سرو» بودیم و چهار پنجم همه‌ی زمین‌های فرانک را کشیشان خداوند از ما گرفتند. برای معابد بیگاری کردیم و همه‌ی خاک‌های عظیم #رم و معبدهای بزرگ #چین را ساختیم و مردیم.

پیروزی از آن موبدان و کشیشان و روحانیون ادیان و فرعون‌ها و قارون‌ها بود و من که هزاران سال پیش از تو زیستم و مرگ همه‌ی برادران و هم نژادانم را دیدم، احساس کردم که خدایان نیز به بردگان کینه می‌ورزند و دین نیز برای بردگی ما بند دیگری است و موبدان و کشیشان و روحانیون ادیان نیز ابزار دیگری برای تحکیم این قصرها و گورها و توجیه این نظامند.
و بعد همچنان‌که حکیمان و دانشمندان بزرگ- که از ما بهتر می‌اندیشند و می‌فهمند! مردانی چون #ارسطو- می‌گویند که برخی برای بردگی و گروهی برای آقایی است که به این دنیا می‌آیند!، یقین کردم که ما برای بردگی به دنیا آمدیم و جز این سرنوشتی نداریم و سرنوشت مقدرمان باربری و ستم کشی و تازیانه خوردن و تحقیر شدن و نجس تلقی شدن و بردگی است و جز این دیگر هیچ...

اما برادر! ناگهان خبر یافتیم که مردی از کوه فرود آمده است و در کنار معبدی فریاد زده است که: «من از جانب خدا آمده‌ام».

و من باز بر خود لرزیدم که باز فریبی تازه برای ستمی تازه. اما چون زبان به گفتن گشود، باورم نشد:
من از جانب خدا آمده‌ام که خدا اراده کرده است تا بر همه‌ی بردگان و بیچارگان زمین منت بگذارد و آنان را پیشوایان جهان و وارثان زمین قرار دهد.

شگفتا! چگونه است که خدا، با بردگان و بیچارگان سخن می‌گوید و به آنها مژده نجات و نوید رهبری و وراثت بر زمین می‌دهد؟

@Shariati_Group
نیایش به‌عنوان نیاز آدمی و هم‌چنین احساس عاشقانه و عارفانه آدمی، دو نوع دعا را بوجود آورده که ما با هر دو نوعش آشنا هستیم.
اما #اسلام، این دو بعد اساسیِ #دعا را حفظ کرده و بعد سومی نیز بر آن افزوده که (تا آنجایی که من آشنائی دارم) ویژه‌ی دعای اسلامی است و آن عبارتست از: بعد #آگاهی فکری و یا بخش #حکمت باصطلاح خود اسلام، که بر دو بخش دیگری که ابزار احساس و #عشق و همچنین ارائه احتیاج ونیاز و #فقر نیایش‌گر باشد، افزوده است، به این معنا که یک متن کامل از یک دعای مستند اسلامی شامل سه بعد است که سه نیاز را برآورده می‌کند. یکی تجلی فقر - نیاز ، و یکی تجلی احساس عارفانه و عاشقانه که فقط راز و نیاز یک عاشق است، و سوم "آموزش فکری، علمی و ایجاد #خودآگاهی فلسفی و اعتقادی در متن دعا برای نیایش‌گر است.

اینجاست که کاملاً جهت دعا فرق می‌کند؛ همیشه دعا جهتش ازطرف #انسان بطرف مجرد، بطرف خداست، در بعد آگاهی برعکس نیایش‌گر در حالی‌ که دعا می‌کند، در حقیقت مخاطب خود اوست، برای اینکه دراین قسمت حکمت ( که نمونه‌اش خواهد آمد و در این بعد سوم که بعد آگاهی است، یا بعد #ایدئولوژی، یا بعد اعتقادی، (که آموزش فکری اسمش را می‌گذارم) در حالی‌که من #خدا را می‌خواهم در شکلی که نامش دعاست، خودم، مخاطبم، و دغا، متن درس است. و اینجاست که در حقیقت دعا کننده خود طرف سخن است. و این‌ست بعد سومی که در دعای اسلامی اضافه می‌شود...

اما #شیعه، که در عالی‌ترین شکلش، دعای #امام_سجاد (بعد از پدرانش) می‌باشد ، بخاطر سر نوشت تاریخی و اجتماعی خاص شیعه که مبارزه با دستگاه حاکم بوده، و هم چنین نداشتن هیچ‌گونه وسیله جهاد، ونیز نداشتن حق بیان و قلم برای بیان دردهای اجتماعی، شعارهای طبقاتی، اجتماعی، اجتهادی، فکری، گروهی، ارائه خواست‌ها، ايده‌آل‌ها، اصول عقاید خودش، و عرضه کردن اساسی‌ترین رنج‌ها و اساسی‌ترین آرزوهای گروه خودش، بـرخودش و دیگران، فرم دعا را بعنوان وسیله‌ی #جهاد و نیز وسیله‌ی ارائه و بیان افکار اجتماعی، رنج‌ها، دردها، و هم‌چنین سرنوشت خاص شیعه، گذشته‌اش، مصیبت‌ها، فاجعه‌ها، اراده‌ها، آرزوها، تسليم ها، جنایات، ظلم‌ها، مظلوميت‌ها، جلادی‌ها، و شهادت‌ها که مجموعا سرنوشت تاریخی شیعه را در #تاریخ اسلام شکل می‌داده، همه‌ی آن‌ها در متن «دعای شیعی» تجلی دارد. و می‌بینیم که در اینجا، دعا هم یک نوع حرف زدن است با خدا، چنانکه همیشه بوده و در شیعه «یک نوع حرف‌ها را زدن» بنابراین دعای شیعه بصورت کامل‌ترین مکتب خودش در چهار بعد مشخص است:

نیاز - عشق - آگاهی - مبارزه

@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۸ / نیایش / زیباترین روح پرستنده
💢 ویژگی‌های "تفکر غیر تئولوژیک-غیرسکولار" در آرای دکتر بیژن عبدالکریمی!

▫️آیا تفکر #هایدگر به منظور غلبه بر #نیهیلیسم دوران #مدرن و نقد مبانی تمدن غرب،ی ما را به گذشته و نوعی تفکر ارتجاعی دعوت نمی‌کند؟
▫️آیا تفکر هایدگر برای غلبه بر نیهیلیسم دوران، ما را دوباره اسیر نوعی تفکر تئولوژیک نخواهد کرد، همان نحوه‌ی تفکری که بشر غربی طی دوران متمادی #قرون_وسطی آن را با ذره، ذرهِ وجودش تجربه کرده است؟

▫️اینجا دقیقاً همان چالشگاه اساسی است که تفکر هایدگر اهمیت خود را نمایان می‌سازد. مسأله این است که آیا ما صرفاً با دو امکان اساسی روبروییم؟ یکی #متافیزیک و سوبژکتیویسم غربی که در نهایت به مرگ #خدا و نیهیلیسم می‌انجامد و دیگری تفکر #تئولوژیک که ما را با دشواری‌ها و خطرات بسیار، همچون خطر جنگ‌های مذهبی، #استبداد دینی و انحصارگرایی مذهبی روبه‌رو می‌کند؟

▫️از نظر #بیژن_عبدالکریمی تفکر آینده هیچ‌یک از دو امکان مذکور نخواهد بود و همانگونه که پاره‌ای از قرائن نشان می‌دهد، بشر راه‌ دیگری را خواهد یافت که نه در استمرار تفکر #سکولا‌ر غربی است و نه تفکری از سنخ تفکرهای تئولوژیک مرسوم. ظهور تفکر خود هایدگر یکی از همین نشانه‌هاست. به بیان دیگر هایدگر، به اعتباری #معلم «تفکر آینده» است. وی افق و راه تازه‌ای را به ما می‌نمایاند. این راه و تفکر تازه را باید تفکری "غیرتئولوژیک‌ غیرسکولا‌ر" نامید.

▫️اما به راستی چگونه تفسیری معنوی و غیر نیهیلیستیک از جهان در عصر #تکنولوژی امکان‌پذیر است؟ این مهم‌ترین پرسش دوران ما است؛ به نظر عبدالکریمی بشر و #تفکر آینده، راه تازه‌ای، خارج از افق‌های تفکر سکولا‌ر و نیز تئولوژیک کنونی را به جان خواهد آزمود. فکر آینده‌ی بشری، تفکری غیرتئولوژیک و غیرسکولار است. بشری که هم نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک و نتایج زیان‌بار آن را در طی قرون‌وسطی تجربه کرده است و هم عقل سکولار و نیهیلیسم پیامد آن را در جهان مدرن با جان آزموده است، شیوه‌ی تفکری را در ورای هر دو تجربه‌ی تاریخی خود جست‌وجو می‌کند. اندیشه‌ی متفکرینی چون #کی‌یرکگور و هایدگر نه تئولوژیک است و نه سکولار؛ به همین دلیل برخی با تفسیر معنوی از تفکر هایدگر مخالفند، چون فکر می‌کنند هرجا معنویتی هست باید نظام‌های تئولوژیک نیز حضور داشته باشد. کی‌یرکگور و هایدگر هر دو گام‌هایی بلند در جهت تخریب نظام‌ها و تفکرات تئولوژیک برداشتند، بی‌آنکه بکوشند ما را به تفکری سکولار و نیهیلیستی سوق دهند. از نظر عبدالکریمی، این «گشودگی به هستی» است که #دین و #مذهب فردای #تاریخ بشر خواهد بود.

▫️هایدگر می‌گوید: «روزگار ما برای خدایان گذشته بسیار دیرهنگام و برای وجود بسیار زود است.» در تفکر آینده «امر قدسی» تعبیر دیگری برای «وجود» خواهد بود و «امر قدسی» و «وجود» در وحدت و این‌همانی‌شان مورد تأمل قرار خواهند گرفت؛ چراکه وجود یگانه امر قدسی همان است و «وجود» در وحدت و غنای سرشار و خوف‌برانگیزش جانشین همه‌ی خدایان بومی، قومی، نژادی و فرقه‌ای خواهد شد.

▫️#انسان امروز با تجربه‌ی دو دوره‌ی اساسی و بنیادین تاریخی، یعنی دوران‌های سنت و مدرن و با تجربه‌ی دو نوع #آنتولوژی که در بنیاد این دو دوره‌ی تاریخی وجود داشته است، امروزه خود را با فروپاشی هر دو نظام کلی آنتولوژیک، هم آنتولوژی‌های سنتی و هم آنتولوژی‌های مدرن و در همه‌ی اشکال خرده‌ نظام‌های بسیار متنوع و گسترده‌ای که تحت عناوین کلی آنتولوژی‌های سنتی و مدرن وجود داشته‌اند مواجه می‌بیند، لیکن برخی از متفکران راه سوم دیگری را جسته، بر برخوردی غیرسیاسی، غیرایدئولوژیک و غیرتئولوژیک و مواجهه‌ای پدیدارشناسانه با همه‌ی سنن نظری تاریخی از جمله با سنت متافیزیک غربی و نیز همه‌ی دیگر سنت‌های نظری تاریخی تأکید می‌ورزند. این دسته از متفکران خواهان نشان دادن این حقیقت هستند که مسیر تفکر ما برخلاف گذشته، نه از شرق‌شناسی و نه از شرق‌شناسی وارونه و تسلیم شدن به منطق درونی شرق‌شناسی، بلکه از مسیر تازه‌ای از تفکر می‌گذرد که در آن #دانش از #قدرت و #ایدئولوژی تبعیت نمی‌کند. این مسیر تازه‌ی تفکر عبارت است از: مواجهه‌ی پدیدارشناختی با تاریخ و اجتناب از رویکردهای سیاسی، ایدئولوژیک و تئولوژیک با همه‌ی سنت‌های تاریخی، هم با شرق و همه‌ی سنن بزرگ معنوی شرقی و هم با غرب و سنت نظری متافیزیک یونانی آن. سنن حکمی و غیرمتافیزیکی شرقی سنت‌هایی سوبژکتیویستی نبوده‌اند و به همین دلیل در تاریخ بسط خود به نیهیلیسم متافیزیکی منتهی نشدند و تا قبل از سیطره‌ی عقلانیت جدید در جهان درکی از این نیهیلیسم نداشتند؛ لذا تفکر آینده برای مواجهه با بنیادی‌ترین پرسش خویش نمی‌تواند بی‌توجه به سنن حکمی و تاریخی مشرق‌زمین باشد.

@Shariati_Group
🆔 @sociologicalperspectives
🟤 دچار منکر شدن با امر به آنچه معروف نیست، معروف چیست و منکر کدام است؟

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‏ أَنْفُسِكُم‏ ...
اى اهل #ايمان، #قيام كننده به #عدل، و گواهى دهنده براى #خدا باشيد، هر چند به زيان خود ... (۴:۱۳۵)

وَلُبِسَ الاْسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً -
و پوستين اسلام به گونه‌اى وارونه پوشيده شود (#نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۷)

🍃 از نشانه‌های وارونه پوشیدنِ پوستین #اسلام، تعدّی به جان و حرمت و #حق انسان‌ها به نام «اسلام» است.

🍃 #قرآن توصیه به امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، اما نه معروف را به تمامی تعیین می‌کند و نه منکر را. چرا؟ چون معروف به آن دسته از فضایل اخلاقی گفته می‌شود که در «عرف» جامعه فضیلت اخلاقی محسوب می‌شوند، و منکر به آن دسته از رذایل اخلاقی گفته می‌شود که عرف جامعه آن را قبیح دانسته و برای همین مورد «انکار» جامعه است.

🍃 تعیین مصداق معروف و منکر از میان فضایل و رذایل اخلاقی نه به عهده‌ی علمای #دین است، و نه دین، بلکه به عهده‌ی وجدان اخلاقی جامعه است. آنچه که تنها بخشی از جامعه معروف و منکر بداند، ممکن است از فضایل و رذایل اخلاقی باشد، اما آن معروف و منکری نیست که قابل امر و نهی باشد.

🍃 اگر به معروفی امر کنیم یا از منکری نهی کنیم که تنها در برداشت ما معروف و منکراند اما در برداشت دیگران نه، آنگاه تحمیل عقیده کرده‌ایم و این خود از منکرات است.

🍃 اگر در میان فضایل و رذایل اخلاقی، به آنی بخوانیم و از آنی بپرهیزانیم که وجدان جامعه آنها را معروف و منکر می‌داند، آنگاه آنها که حاضرند تشویق خواهند کرد نه تقبیح، و آن‌که مورد خطاب است احساس خجلت خواهد کرد نه #ظلم، و کام جامعه از دیدن چنین صحنه‌ای شیرین می‌شود نه تلخ.

🍃 امر به معروف و نهی از منکر اگر واقعا بر اساس عرف و انکار جامعه باشد می‌تواند به تدریج موجب ارتقای اخلاقی جامعه شود. امر به معروف و نهی از منکری که تنها برخواسته از اعتقادات دینی یا برداشت‌های فقهی یا فردی و گروهی باشد، می‌تواند جامعه را نسبت به فضایل و رذایل اخلاقی بی‌تفاوت کند‌.

@Shariati_Group

دکتر #فرهاد_شفتی
🔴 تضاد بنیادین اسلام با فقر و فلاکت

🔅#اسلام برای نخستین‌بار به افسانه‌ی ستمکاران غارتگر که شعار «یا خدا یا خرما» را #ایمان مردم کرده‌ بودند، تا #خدا را برای مردم و خرما را برای خود تقسیم کنند، و #فقر را تقدس الهی ببخشند، پایان داد و در این بینش ضدانسانی، انقلابی راستین پدید آورد و گفت: «فقر #کفر است، هر که معاش ندارد معاد ندارد، مغانم کثیر، خیر و معروف زندگی مادی است و نان زیربنای خداپرستی [است] و فقر ذلت و ضعف؛ و با این‌همه [فقر و استضعاف و بی‌عدالتی]، دین و معنویت و #تقوا در یک جامعه، دروغ است!

📚 معلم علی‌شریعتی / ابوذر: ص۲۰۵


🔅آیت‌الله جوادی آملی:
مرحوم کلینی روایتی را از #پیامبر گرامی #اسلام نقل کرده است که: خدایا بین #مردم و نان آنها جدایی نیانداز، اگر بین مردم و نان مردم فاصله بیافتد، دیگر خبری از #دین نخواهد بود، #اقتصاد یعنی نان مملکت، دینداری مردم بدون اقتصاد سخت است.

در زبان فارسی کسی که جیبش خالی است را گدا می‌گویند، کلمه‌ی گدا بار علمی ندارد، #قرآن کریم از چنین شخصی با نام «فقیر» یاد می‌کند، فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است و قدرت #قیام ندارد، ملتی که جیبش خالی باشد #قدرت قیام نخواهد داشت، لذا مسئولین باید برای حل مشکلات اقتصادی ملت تلاش کنند. در یکی از دعاهای نورانی صحیفه سجادیه آمده است که: خدایا آن توفیق را بده که ما «حُسن الولایه» داشته و «سوء الولایه» نداشته باشیم؛ حسن الولایه یعنی مدیریت خوب، مسئولیت خوب، یعنی فرد بتواند کسانی که زیرمجموعه و تحت امرش هستند را خوب اداره کند. هر کسی در حوزه کاری خودش به نوعی والی است. ان‌شاء‌الله با توجه به سرمایه‌های عظیم کشور با مدیریت خوب، مشکلات جامعه هر چه سریعتر رفع شود./ شفقنا

@Shariati_Group
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت؛ ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی

🔷 مصاحبه‌ی ایران فردا با #احسان_شریعتی

🔅الان در حاکمیت دینی #ایران نسبت #دین و #سیاست، دین و #قدرت به چالش تبدیل شده است. #هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب #مسیح» می‌گوید، قوانین دینی و شریعت نمی‌توانند، قانون عمومی باشند، بلکه می‌تواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به #قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد می‌انجامد و یا با توجه به اینکه بحث‌های متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایش‌هایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از  بنیادگراها  که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر #شریعتی و یا مهندس #بازرگان که دین را موید #آزادی و #دموکراسی و زندگی مسالمت آمیز می‌دانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی می‌کنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادل‌هایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونه‌ای پوشش را اجبار می‌کرد و یا حکومتی فعلی که گونه‌ای دیگر را اجبار می‌کند. با توجه به عدم تعادل‌ها، این نسبت را چگونه می‌توان تعریف کرد که با نقطه تعادل‌های جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟

🔸احسان شریعتی: #میشل_فوکو، در مورد #انقلاب ایران، زمانی که از او می‌پرسند که چگونه از انقلابی دفاع می‌کنید که حکومت دینی می‌خواهد؟ می‌گوید من منتقد فهم آنها از «حکومت‌» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از #حکومت است. یعنی حکومت پدیده‌ای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر #ماکس_وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون #فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر #افلاطون نمی‌تواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی #شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحت‌ها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمی‌تواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در #آریستوکراسی دینی و #تئوکراسی وجود دارد که ما می‌توانیم به عنوان نماینده #خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترین‌ها!

▪️از نظر افلاطون، بهترین‌ها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینه‌ی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت این‌که دین در نهضت‌های گذشته، از #مشروطه و #نهضت_ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز می‌شود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهایی‌بخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث #مذهب و شعار الله اکبر در پشت بام‌ها مطرح بود!

ا.ف: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟

🔸ا.ش: دین رهایی‌بخش انتقادی نمود و فعالیت عمده‌ی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان می‌خواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالب‌های سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. می‌گویند اینها را نمی‌پذیرند. روایتی که چند دهه در آموزش‌وپرورش و #فرهنگ و مدیریت توسعه‌ی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد #عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و این‌که جوانان آن را نفی ‌کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنوی‌ای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعه‌خواهی) برمی‌گردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنت‌گرایی قرار می‌گیرد  و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیره‌ی محافظه‌کاری و #استبداد ‌شود!.....


@Shariati_Group

🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
″... اکنون دیگر کسی به #علی دشنام نمی‌دهد، نامش را همراه نام #خدا و #محمد بر مناره معبد اعلام می‌کنند و علی که همواره صدای #اذان خلیفه را بر این مناره می‌شنیده است، اکنون می‌بیند و هر صبح و ظهر و غروب و شامگاهی نام خویش را از لبان مناره معبد خدا می‌شنود.

▫️و #تاریخ با شگفتگی چشم بر این مناره دوخته است؛ باور نمی‌کند، چگونه مناره مسجدی که در چنگ خلیفه است شب و روز در قلب شهر، بر سر خلق و در زیر گنبد نیلگون آسمان فریاد می‌زند: من گواهی می‌دهم که علی مولای من، پیشوای من، حجت خدا و امیر بر حق اهل #ایمان است. آیا علی پیروز شده است؟

▫️تاریخ چرا لبهایت را به افسوس می‌گزی؟
چرا بر چهره‌ات ناگهان سایه‌ی سنگین اندوهی تیره نشست؟ مگر صدای #مسجد را نمی‌شنوی؟
هر صبح و ظهر و مغرب و شام نمی‌بینی که لب‌های مناره معبد، با نام علی باز می‌شود. موذن را نمی‌بینی که به نام علی که می‌رسد چگونه از دل فریاد می‌کشد، چنانکه مناره مسجد، و در و دیوار مسجد به لرزه می‌افتد؟ نمی‌بینی که نام علی از عمق محراب مسجد بر می‌خیزد و در حلقوم مناره می‌پیچد و در فضا پخش می‌شود؟

اما تو مرددی تاریخ؟

بگو؟ تو بگو که بهتر از هر کسی بر این سرگذشت دردناک آگاهی.

▫️تاریخ! علی همچون #سقراط دنیا را در جست و جوی #عدالت و در تکاپوی #حقیقت می‌پنداشت. سقراط می‌گوید، در آن دنیا، دنیایی که پیش از این بوده است، روح‌ها همچون سیبی بوده‌اند و خدایان سیب‌ها را از میانه به دو نیم می‌کرده‌اند و سپس سیب‌های نیمه را از آنجا به سوی این دنیا، بروی این زمین سرازیر کردند و نیمه‌های سیب بر روی سطح زمین پخش شدند و از آن لحظه سراسیمه می‌گردند و هر نیمه‌ای نیمه‌ی گم شده خویش را می‌جوید و تا نیمه‌ی خود را نیابد آرام نمی‌گیرد. و همچنان در پی آن در تکاپوی مضطربانه خود همه جا را در می‌نوردد تا نیمه گم شده خویش را که ناگهان در انبوه نیمه‌های بیشمار سیب‌ها یافت، به او بپیوندد و سیبی همچنان که در دنیای پیشین بود باز پدیداید. بدینگونه دو نیمه یکی می‌شوند و نقصان به‌کمال و اضطراب به اطمینان و نگرانی به رضایت و تشنگی به سیرابی و بالاخره حرکت به سکون می‌انجامد.

▫️و علی خود را نیمه‌ی سیب می‌دانست و حق خود را نیمه‌ی دیگر سیب و یقین داشت که دو نیمه یک سیب، آن یک سیب را در این دنیا تجدید خواهند کرد و علی هر کس را نیمه سیبی می‌دانست و آنچه را که شایسته‌ی او بود نیمه‌ی دیگر سیب که در جست و جوی آن است، و این جست‌وجویی است که همچنان‌که سقراط معتقد بود سنت #طبیعت و ناموس خلقت است و از این رو بی‌شک نیمه‌ی خویش را خواهد یافت.

▫️علی خود را نیمه‌ی سیب و #ولایت (به‌معنی #حکومت بر حق و نیز دوستی و سرپرستی و تصاحب است که به جای #خلافت که رژیم حکومت و تسلط غاصبانه است، برای حکومت علی #اصلاح شده است) را نیمه‌ی دیگر خویش که طبیعتاً به هم خواهند رسید و یک سیب، آنچنان که بیش از این بوده‌اند و باید باشد، پدید خواهند آورد.

▫️اما دیدیم که داستان سیب سقراط و حرف‌هایی که در #فلسفه این سیب گفته‌اند همه حرف‌های پرت و حرف‌های دور بود و تعریف سیب‌های گلشایی! ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۶ / علی - برگرفته از ضميمه كتاب
🔴 "برای عدالت..."
با حضور: دکتر محمود صوفیانی، استادیار گروه فلسفه دانشگاه تبریز
.
🔅بحث #آزادی و #عدالت در مواجهه ما با جهان بیرونی معنا می‌یابد و این مواجهه، به دو ساحت نظر و عمل تقسیم می‌شود. این تفکیک نظر و عمل، از دوره یونان باستان آغاز شده و از ابتدا مرسوم نبوده است.
نظر و عمل همبستگی و پیوستگی دارند. هم نظر به عمل جهت می‌دهد و هم عمل موجب تکامل ساحت نظر می‌شود.

🔅از دیدگاه #هایدگر، حقیقت امری میان خلوت و جهان بیرون است و در رابطه‌ای بین این‌دو شکل می‌گیرد. #فلسفه و #جامعه_شناسی و حتی #عرفان نیز در این رابطه بین نظر و تفکر در خلوت و عمل در جهان بیرونی شکل می‌گیرند. تفکر و تامل درباره امور در خلوت، امر بی‌اهمیتی نیست و اثرش را در جهان بیرونی خواهد گذاشت.
هایدگر برای شرح شکل‌گیری این #حقیقت میان خلوت و جهان، مفهوم زیست جهان را مطرح می‌کند. همه‌ی ما در این جهان زندگی می‌کنیم و حقیقت، امری بین‌الاذهانی است و با تجربه جمعی تک تک ما کامل می‌شود.

🔅هایدگر رستگاری را امری جمعی و در مواجهه با خطرات و واقعیت‌های بیرونی معنا می‌کند. ساخته‌شدن و تکامل، در درگیری و مواجهه با مشکلات انجام می‌شود. هر قدر جهانی که با آن تعامل می‌کنیم، امور پیچیده‌تر می‌شوند و نیل به رستگاری دشوارتر می‌شود. نحوه مواجهه ما خانواده، دوستان، محیط بیرونی، حیوانات و گیاهان، تکلیف و دغدغه ما را عمیق تر می‌کند و موجب تکامل‌مان می‌شوند. توجه و پاسداری از این امور بیرونی است که جهان و جامعه ما را عادلانه‌تر و آزادتر می‌سازد.

🔅از دیدگاه #کیرکه‌گور، آزادی و عدالت در مواجهه #انسان با ساحت نامتناهی جهان معنا می‌یابد که ساحت #ایمان و عقیده به خداست. البته کرکه‌گور این امور را فردی می‌داند و معتقد است که جمع، افراد را بی‌حیا می‌کند. اما در اندیشه‌ی #سارتر، عدالت و آزادی اموری جمعی هستند و در رابطه با بیرون و افراد دیگر معنا می‌یابند. همین جمعی بودن این امور، هماهنگی و تناسب خاصی می‌طلبد و رسیدن به عدالت و آزادی و توافق روی آنها را دشوار می‌کند.

🔅سارتر از کارل #مارکس متأثر است و معتقد است، نظام #سرمایه‌داری موجب از خود بیگانگی و آگاهی‌زدایی از انسان می‌شود.
از منظر مادی، ما با این جهان به عنوان امری حاضر مواجه هستیم و آزادی و عدالت در مواجهه با آن معنا می‌یابد. از منظر الهی نیز همه‌ی ما در محضر #خدا هستیم و این امور، با در نظر گرفتن آن اهمیت می‌یابند.

🔅هایدگر فارغ از بودن در محظر خدا و جهان، خودِ امر بودن و وجود داشتن را دارای اهمیت می‌داند. همه ما در بودن و حضور در این جهان، برابریم و این بودن، مهم‌ترین دارایی ماست.
ما با تغییر و تکامل روایت و تفسیرمان از این جهان، می‌توانیم برای تغییر و اصلاح آن قدم برداریم‌. درک و شهود درونی ما از واقعیت‌های بیرونی، تصمیم و عمل ما را شکل می‌دهند و تغییر این درک و خوانش از امور، یکی از عوامل اصلی دگرگونی جهان است. 

@Shariati_Group
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙اگر #امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر #حسين نباشد و اگر #يزيد باشد، چرخيدن بر گرد خانه #خدا با خانه بت مساوی است...

📚 معلم علے‌شریعتے
 
@Shariati_Group
🔴 شهادت جزئی از امامت است

رهبران، یعنی #پیامبر و #امام و نمایندۀ امام، در پیشگاه #خدا مسئول رفتار #مردم و حرکت پیوستۀ آنان به سوی کمال هستند، به هر قیمت و در هر شرایطی که باشد، حتی اگر نیازمند فداکاری، یعنی #شهادت باشد. امام مسئول آن است که شهادت را تقدیم کند و در هنگام نیاز، برای شهید شدن پیش‌قدم شود تا حرکت #انسان به سوی کمال، که به موانع و دشواری‌های کوچک یا بزرگی برخورد می‌کند، مصون بماند. اینجاست که به نقطۀ مشترکی عمیق بین #امامت و #شهادت می‌رسیم، زیرا امامت به معنای مسئولیت پاسداری از حرکت مردم است و طبیعی است که این مسئولیت گاه به درجۀ شهادت نیاز دارد. بنابراین، شهادت جزئی از امامت است...

📔 دیدگاه امام #موسی_صدر را در کتاب «سخنرانی امام شهادت» بخوانید:
imamsadr.ir/8327

#سفر_شهادت
@Shariati_Group
🆔 @imammoussasadr
⭕️ چرایی اهمیت توحید در جوامع بشری

🔅چرا #توحید در زندگی بشر این همه اهمیت دارد؟ من از نظر فلسفی روی آن بحث نمی‌کنم، برای اینکه اولاً متخصص #فلسفه نیستم و ثانیاً بحث دیگری می‌خواهم بکنم، برای اینکه بحث فلسفی‌اش غالباً شده است و بیش و کم اطلاع دارید. از لحاظ کلامی درباره‌اش نمی‌خواهم بحث بکنم برای اینکه کلام بلد نیستم. فقط از لحاظ رشته کار خودم بحث می‌کنم و آن این است که #توحید و #شرک، این دو فکر ـ در #تاریخ بشر، در زندگی ملت‌ها، در زندگی اجتماعات، در تمدن‌ها و فرهنگ‌های انسانی هر کدام چه نقشی داشته است؟

🔅همان طوری که عرض کردم امکان ندارد ارزش اجتماعی و نقش تاریخی توحید را بفهمیم، مگر اینکه ضدش یعنی شرک را بفهمیم و وقتی که شرک را فهمیدیم خود به خود توحید، ابعاد #جامعه‌شناسی و نقش تاریخی آن در زندگی بشر کاملاً هویدا و مشخص می‌شود.

🔅اصولاً در مطالعه‌ای که روی تاریخ، روی تمدن‌ها و روی جامعه‌ها می‌کردم مسئله‌ای را متوجه شدم، مسئله‌ای خیلی ساده و خیلی معمولی است که همه شما متوجه آن هستید و آن این است که در تاریخ و جامعه شناسی که در همه‌ی جامعه‌ها بیش و کم شناخته شده‌اند، همۀ تمدن‌ها شناخته شده‌اند، حتی #انسان ابتدایی که اول دسته جمعی شروع کرده به زندگی (بسیار ساده شبیه به حیوان یا شبیه به انسان)- شناخته شده، همه‌ی تاریخ‌ها، بدون شک و همۀ جامعه شناسان مادی یا غیر مادی، مذهبی یا ضد مذهبی، بدون استثناء ـ به این اصل معتقد شدند که در تاریخ بشر هیچ جامعه‌ای نیست که #دین نداشته باشد. بنابراین در روی زمین جامعه‌ای که انسان در آن زندگی بکند اما همراه آن #مذهب نباشد نیست.

🔅از اینجا چه نتیجه گرفته می‌شود؟ نتیجه‌ای که گرفته می‌شود خیلی مهم است و آن این است که پس پیغمبران ما از #ابراهیم تا پیغمبر #اسلام و پیش از ابراهیم نیامده‌اند تا بشر را متدین بکنند؛ برای اینکه بشر به فطرت خودش متدین است. نتیجه‌ای که گرفته می‌شود این است که این پیغمبران نیامده‌اند در جامعه‌های انسانی احساس مذهبی ایجاد کنند؛ زیرا هر پیغمبری در هر جامعه‌ای که مبعوث شده، در جامعه‌ای مذهبی مبعوث شده است ـ آن جامعه مذهبی بوده و مذهب داشته است. بنابراین نتیجه گرفته می‌شود که هیچ کدام از این پیغمبران بزرگ ما که می‌شناسیم، نیامده‌اند تا #خدا پرستی را در جامعه‌ها تبلیغ کنند، چون همه جامعه ها بدون هیچ شک، پیش از #بعثت پیغمبرانی که ما می‌شناسیم خدا پرست بوده‌اند. پس آمده‌اند چه کار بکنند؟

🔅آمده‌اند فقط یک کار بکنند و نه هیچ کار دیگر ... و هر کار دیگری هم که کرده‌اند برای تحقق همان کار اولیه است و آن اینکه «توحید» را جانشین شرک کنند.

🔅شرک یعنی چه؟
شرک برخلاف آنچه که ما تصور می‌کنیم لامذهبی نیست، مذهب است. برخلاف آنچه که فکر می‌کنیم، مشرک دیندار است، معتقد است و پرستنده و عابد است. مشرک کسی است که در #چین وقتی که بت‌هایشان را که روی ارابه‌های بزرگ از معبد بیرون می‌آوردند زنان و مردان، زیباترین دختران و پسران خودشان را نذر می‌کردند که در پای #بت سر ببرند و این خون، #خون متبرکی می‌شد که در دعاها و نذرها و مراسم مذهبی مصرف می‌شد و از آن شراب متبرک ساخته می‌شد. این شرک است؟ این بی دینی است؟ قربانی در برابر بت و برای بت در جاهلیت همین #عرب وجود داشته. قربانی چی؟ قربانی انسان نه قربانی گوسفند؛ بسیار نذر می‌کردند که اگر من مثلاً چند تا پسر داشتم، پسر اولم را قربانی می‌کنم برای بتم؛ نذر می‌کرده که بت، او را پسردار بکند و به ازای این پاداشی که بتش و معبودش به او می‌دهد اولین پسر را در برابرش ذبح کند.

🔅می‌بینیم مقام مذهبی این‌ها از ماها که موحدیم خیلی محکم‌تر است! پس چرا این همه تکیه می‌شود به سوزاندن و از بین بردن و ریشه‌کن کردن شرک؟ بنابراین توحید در برابر شرک، دین در برابر بی دینی نیست، مذهب در برابر لامذهبی نیست، پرستش خدا دربرابر عدم وجود خدا نیست.

🔅نه تنها پیغمبران ما نیامده‌اند تا پرستش خدا را جانشین عدم پرستش بکنند، بلکه این‌ها آمده‌اند تا پرستش را تخفیف بدهند؛ یعنی همه جا جامعه‌ها بیشتر از پیغمبران ما خدا پرست بودند! برای اینکه اینها می‌گفتند «یکی بپرستید» و آنها صد تا می‌پرستیدند!

🔅این‌ها نیامدند خدا پرستی را ایجاد کنند، یعنی پرستش معبود ایجاد بکنند، برای اینکه انسان‌ها همواره از #توتم گرفته، از مهره گرد و قرمز رنگ و خوشرنگ گرفته به اسم فتی شیسم، از روح جدش گرفته به اسم آنیمیسم، از اشیاء طبیعی گرفته، از ستاره‌ها گرفته، از بعضی درخت‌ها گرفته، از رب‌الانواع گرفته، از یک تکه سنگ گرفته، همهٔ این‌ها را می‌پرستیده است و مجسمه می‌ساخته و پرستش می‌کرده و تمام مدت عمرش را در راه آنها فداکاری می‌کرده، بلکه خون خودش را به سادگی می‌داده.
@Shariati_Group
🔥 تراژدی جنایت جنگی دیگر توسط پلیدترین رژیم آپارتاید متوحش جهان

🔸#ارتش رژیم فاسد و مجعول #اسرائیل در بی‌سابقه‌ترین جنایت هولناک خود، همزمان با حمایت آشکار و همه جانبه‌ی سران حکام غربی و با حضور عالی‌ترین مقامات نظامی و امنیتی #آمریکا و #فرانسه و #آلمان در خاک سرزمین‌های اشغالی، «بیمارستان المعمدانی» در مرکز شهر بی‌دفاع #غزه را بمباران کرد.

🔸طبق گزارشات موجود از منطقه، در این بمباران شبانه بیش از ۸۰۰ نفر زن و کودک و پناهنده بی‌خانمان، یکجا #شهید شدند و صدها نفر هنوز زیرآوارها قرار دارند. آتش نشانان غزه اعلام کرده‌اند که ما مجروحی ندیدیم، بلکه صدها شهید دیدیم که جنازه‌های آنها تکه تکه شده بود...

🔸همزمان سخنگوی ارتش صهیونیستی در توجیح این کشتار انسانی اعلام نموده است: به [مقامات غزه] هشدار داده بودیم که بیمارستان المعمدانی و ۵ بیمارستان دیگر را تخلیه کنند!

🔸رژیم مستأصل صهیونیستی دروغ می‌گوید. آنها در حال مبارزه با #حماس یا یک گروهک شبه نظامی نبوده و نیستند. آنها برخلاف تمامی کنوانسیون‌های بین‌المللی و حقوق بشری، به دنبال #نسل_کشی، کشتار دسته جمعی و نابودی تمام ساکنان و عموم مردم نوار غزه هستند.

🔸اسرائیل و شرکای خبیث‌اش برای دفاع از خود حمله نمی‌کنند. در تمام شصت سال گذشته آنها برای کشتار، تداوم اشغال و نابودی #مردم بومی این منطقه و نا امنی سرزمین‌های اسلامی "تهاجم" کرده‌اند، و نه دفـاع...

🔸آنان که در حال دفاع هستند، مقاومت ستودنی مردمان شجاع و مظلوم و بی‌صدای #فلسطین در نوار غزه و نقاط دیگر اند، و در زمانه‌ای که تمامی موازین اولیه اخلاقی و انسانیِ بشریت در مقابل چشمان جهانیان و پیش‌پای فرزندان ابلیس و جیش‌الشیاطین ذبح می‌گردند، شاید بازخوانیِ آن پیام بزرگ امام شهدا، سرور آزادگان جهان، امام #حسین‌(ع) روشن کننده قلوب خونین موحدان عالم باشد، که فرمود: إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَایَجِدُ...
عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا الله...
بترس از #ظلم بر کسی که...
یاوری جز #خدا ندارد!

@Shariati_Group
.
⭕️ اندیشه مهدویت و فلسفه‌ی انتظار چه تأثيری بر جامعه و سرنوشت امروز و فردای ما دارد؟

🔅امام پس از ظهور و اعلام #نهضت خويش در #كعبه با ۳۱۳ تن که نخستين گروندگان و همگامان او هستند به #كوفه می‌آيد و آنجا را مركز قدرت خويش قرار می‌دهد و در پشت كوفه به قدری از علمای فاسد می‌كشد كه جوی‌های خون روان می‌شود و #مبارزه را با شمشير و #جهاد و كشتار آغاز می‌نمايد و #حكومت عدل را در «سطح جهانی» استقرار می‌دهد و از همه‌ی ستمكاران #تاريخ انتقام گرفته، شكست #كربلا را جبران می‌كند و تمام رهبران و پيشوايان به حق، انبیاء و ائمه‌ی شيعی را كه نتوانستند هدف خودشان را تحقق بخشند، و پايمال و شكست‌ خورده‌ی #ظلم و #زور شدند، به حكومت حقه‌ی خويش می‌رساند و نظام #عدالت، به جای زور، و تقوی به جای فساد، و برادری به جای نفاق و خصومت، چنان در دنيا مستقر و استوار می‌شود كه گرگ و ميش از یک آبشخور آب می‌خورند. پرچمی كه به دست دارد پرچم مسلمانان در جنگ بدر و شمشيرش، شمشير #علی (ذوالفقار) است، زرهی كه بر تن دارد زره رسول #خدا، #پيغبمر اسلام، و #پايتخت قدرتش كوفه و آغاز ظهورش كعبه است، و بعد از استقرار حكومت جهانی #عدل، كشته می‌شود.

🔅اين تمام كليات طرز تفكر #شيعه امروز درباره #امام_زمان است. من شخصاً به اين طرز تفكر، و طرح اين شكل اعتقادی بيش از طرحی كه در ذهن تحصيلكرده‌های #روشنفكر_مذهبی است و می‌كوشند تا اصل امام زمان را با اصول فيزيولوژی و فيزیک و شيمی و بيولوژی اثبات كنند، معتقدم.
مهم اين است كه دريابيم اعتقاد و يا عدم اعتقاد به اين اصل چه نقش مثبت و يا منفی می‌تواند در #رسالت، مسئوليت، سرنوشت و وظيفه فردی و اجتماعی ما داشته باشد؟ و يا در زندگی امروز ما چه تأثيری می‌تواند به جای گذارد؟

🔅من در تحقيقات اسلامی به یک اصل معتقدم و اين اصل را در تمام بحث‌هایی كه راجع به #مذهب و #اسلام می‌شود، صادق می‌دانم و آن اين است كه به جای اينكه‌‌ـ مثل علمای قديم يا جديد‌‌ ـ اعتقاد به یک اصل را از راه‌های علمی و منطقی و يا تئوری‌های فيزیک و شيمی و كلام و #فلسفه اثبات، و حق و باطل آن را به اين شكل و با اين وسائل تحليل كنيم بيایيم یک ملاک مطمئن‌تر از نظر حقيقت يابی و مفيدتر از نظر زندگی اجتماعی بيابيم و به كار بريم.

🔅به قول #عيسی «هر درختی را از ثمرش بايد شناخت» و ثمرات شجره اعتقاد ما اين نيست، پس بياييم به جای اينكه به حل مشكلات ذهنی و كلامی‌ـ كه غالباً خودمان آنها را می‌تراشيم‌‌ـ بپردازيم، از ديد ديگری مسأله را مطرح كنيم. بدين ترتيب كه از همان اول از خودمان و از كسی كه یک عقيده اسلامی را بيان می‌كند بپرسيم: فايده‌اش چيست؟ برای چه گفته شده؟ چه تأثيری بر جامعه و سرنوشت فردای ما دارد؟ و اعتقاد يا عدم اعتقاد به آن علاوه بر آثار اخروی در زندگی پيش از مرگ ما چه اثری را داراست؟

🔅چون معتقديم كه اسلام #دين زندگی است و كهنه نشده، يعنی هر قصه‌ای كه در #قرآن هست و هر عقيده‌ای كه در اسلام و مذهب #تشيع مطرح است، بايد در زندگی امروزی و سرنوشت فردی و جمعی‌مان، در آگاهی‌مان، در عزت و شخصيت و استقلال‌مان نقشی داشته باشد كه كسانی كه به آن معتقد نيستند، از اثرش محروم هستند.

🔅اگر چنين بود پس نوع برداشت مسأله درست است، والا اگر هزار دليل هم داشته باشد غلط است، زيرا «وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ـ ولله العزة ولرسوله وللمؤمنين ولكن المنافقين»، پس اگر ديديم مؤمنين «عزت» ندارند، بلكه ذليل‌اند و از نظر شعور و فرهنگ و اقتصاد و تمدن و قدرت نظامی، كفـار بر آنها برتری و بالایی دارند، بايد يقين كنيم كه ايمان‌مان عوضی است! و اسلام را وارونه به ما فهمانده‌اند...

🔅حال به سادگی می‌توان فهميد كه در مورد امام زمان بهتر است به جای اينكه اين مسأله را طرح كنيم و با استدلال ذهنی و شرح و بسط‌های كلامی و #فلسفی و عرفانی و حتی فيزيک و فيزيولوژی جديد اثبات كنيم كه #امام كجا غيب شده و چگونه غيب شده و الآن كجا است و چه جور زندگی می‌كند و چه می‌خورد و چه وضعی دارد و غيب چيست و غايب شدن چگونه است و... مسأله را بدين شكل مطرح كنيم كه اصولاً اعتقاد یک فرد، یک گروه، یک #ملت به #امام_زمان، به #انتظار و همچنين به اصل #انقلاب #آخرالزمان، چه ارزشی از نظر زندگی اجتماعی امروز دارد؟ و مفاهيم و هدف‌هایی را كه در اين اصل اعتقادی هست استخراج كنيم، مسئوليت‌های خود را در برابر اين عقيده و در عصر غيبت بفهميم، بفهمانيم، و بدان عمل كنيم.

اين یک «پيشنهاد» نيست، «نظريه» من نيست، بينش و #روح اسلام نخستين اين است...

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه اثار ۱۹ / فرازهایی از جزوه انتظار، مذهب اعتراض
⭕️ اندرحکایت انتخابات و «قاعده تداول»

🔹دیروز روزی از روزهای #خدا بود؛ امروز نیز روز خداست و فردا نیز روز خدا خواهد بود و این روزها همگی می‌گذرد و همه ما زندگی‌ای ابدی در پیش داریم و به محضر خدا خواهیم رفت. #انتخابات امسال نیز گذشت و تا چهار سال آینده، بخشی از مسئولیت #حکومت به دست عده‌ای از افراد خواهد بود اما چند نکته در این زمینه به ذهنم رسید که عرض کنم:

1️⃣ اولاً خلأ مشهود، خلأ معرفتی بود. گفتمان‌هایی که وارد میدان شدند، به جز عده‌ای اندک، #قرآن را بوسیده و کنار گذاشته بودند، معرفتشان عمق نداشت و صرفاً دنباله‌رو افراد پیشین در پیاده‌سازی #لیبرالیسم بودند. عدم معرفت توحیدی، عدم معرفت آیت‌مدار، ضعف در تزکیه نفس، ضعف #دشمن‌شناسی، عدم شناخت جریانات باطل و لیبرال و #نئولیبرال، و عدم شناخت نسبت به #جنگ ارزی و جنگ‌های شناختی و هیبریدی و جنگ سرد جدید، بخشی از مشکلات شناختی در میان این نامزدها بود. پس مهم‌ترین ضعف، ضعف معرفت بود و لذا بهترین و تنها راه ارتقای کیفی و کمّی انتخابات، افزایش معرفت است.

2️⃣ هرچه می‌گذرد «نفاق» عمیق‌تر می‌شود. در هر دوره انتخابات نسبت به دوره قبل شاهد خالص‌سازی بیشتر جریان حق از جریانات باطل هستیم و لذا جریان‌های مختلف انقلابی از یکدیگر منفک و جداسازی می‌شوند. این علامت خوبی است چون #انقلاب دارد «تمحیص» و خالص می‌شود. اما شاخص نفاق‌شناسی چیست؟ شاخص نفاق را خداوند در قرآن کریم در سوره مائده، گرایش به کفار عنوان می‌کند. اما گرایش به کفار مراتبی دارد. اوایل گرایش به حاکمیت کفار مطرح بود. کم‌کم گرایش به مذاکره و مصالحه با کفار مطرح شد. اما آن نیز به حاشیه رفت. هم‌اکنون گرایش به علوم انسانی کفار، گرایش به نهادهای اقتصادی و اجتماعی کفار و گرایش به فرهنگ کفار مطرح است. تبری از هرگونه رنگ و بوی وابستگی به کفار، راه نجات از این نفاق است.

3️⃣ لزوم توجه به «قاعده‌ی تداول»؛ آیه ۱۴۰ آل عمران می‌فرماید: وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ. این یک قاعده الهی است به نام «قاعده تداول». خداوند ایام را می‌گذراند و روزگار را به گردش درمی‌آورد و هربار روزگار را به دست عده‌ای می‌سپارد. اما هدف چیست؟ هدفِ «قاعده تداول» و گردش ایام در بین افراد مختلف مبتنی بر آیه فوق، این است که خداوند از ما #شهید بگیرد. هدف همین است. خداوند دنبال افرادی می‌گردد تا آن‌ها را بخرد و آن‌ها را بعنوان شهید برگزیند. هدف همه‌ی این فرازونشیب‌ها و گردش نخبگان در عرصه سیاسی همین است: اصطناعت انسان‌های ترازی به نام شهید.

✍️ امیر حسینی / اندیشکده تثبیت

@Shariati_Group