💢 همبستگی اجتماعی و دشمنان آن در گفتوگو با #آرمان_ذاکری پژوهشگر علوم اجتماعی
دهش در برابر انباشت / دفاع از جامعه در برابر دولت و اقتصاد / تاسیس #دموکراسی_شورایی
تعبیر همبستگی اجتماعی، در وهلهی اول به نظر مفهومی تکراری و کلیشهای میآید که گویی گوینده یا نویسنده آن مرادش نوعی توصیه ساده اخلاقی به ضرورت مشارکت و همدلی در عرصه عمومی است، امری که معمولاً در سطح شعار باقی میماند و گویی همگان میدانند که محققشدنی نیست. آرمان ذاکری، پژوهشگر علوم اجتماعی اما در کتاب مفصلی با این عنوان ضمن دفاع از همبستگی اجتماعی، از ضرورت آن سخن گفته و با معرفی مکتب موس و دورکیم در #جامعهشناسی، دشمنان آن یعنی فایدهگرایی و فاشیسم را نقد کرده است.
#سارا_شریعتی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در مقدمهای خواندنی به این کتاب، به جامعه فراخوان داده است. جامعه چیست؟ همبستگی اجتماعی به چه معناست؟ منظور از دشمنان آن کیست یا چیست؟ مارسل موس کیست و چرا برای طرح بحث از همبستگی اجتماعی، باید به اندیشههای او رجوع کرد؟
کل این مباحث چه ربطی به وضعیت اینجا و اکنون ما دارد؟
این پرسشها را با آرمان ذاکری، عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس در میان گذاشتیم:
📌عنوان کتاب حجیم شما که در اصل تکمیل شده فصل نظری رساله دکترایتان است، چنانکه اشاره شد، «همبستگی اجتماعی و دشمنان آن» است، در ابتدا بفرمایید منظورتان از مفهوم همبستگی اجتماعی چیست؟
پرسش از همبستگی در واقع پرسش از چگونگی جامعهشدن جامعه است، بهرغم همه تفاوتهای درونی آن. پرسش از جامعهشدن در عصر تفاوت. همبستگی اجتماعی به پیوندهای میان اعضای یک جمع، اشاره دارد که جمع بودن آنها را ممکن میکند. این جمع میتواند یک گروه کوچک باشد، یک فرقه مذهبی، یک قومیت، یک ملت، یک طبقه یا یک جامعه. جامعهشناسان در مطالعه پیوندهای اجتماعی و به وجود آمدن همبستگی اجتماعی عوامل متعددی را برشمردهاند، از جمله وجدان جمعی و اخلاقیات مشترک، وابستگی در اثر تقسیم کار، رهبری کاریزماتیک، منافع مشترک و نظایر آن. این عوامل باعث میشوند که رفتار افراد در آن جامعه معین برای یکدیگر قابل پیشبینی شود، همزیستی مسالمتآمیز اجتماعی ممکن شود و جامعه، علیهِ دشمنانِ همبستگی از خود دفاع کند...
🔗 مطالعه متن کامل در لینک زیر :
https://barkhatbook.com/ln/cy1f
✅ @Shariati_Group
🆔 @IRANSOCIOLOGY
دهش در برابر انباشت / دفاع از جامعه در برابر دولت و اقتصاد / تاسیس #دموکراسی_شورایی
تعبیر همبستگی اجتماعی، در وهلهی اول به نظر مفهومی تکراری و کلیشهای میآید که گویی گوینده یا نویسنده آن مرادش نوعی توصیه ساده اخلاقی به ضرورت مشارکت و همدلی در عرصه عمومی است، امری که معمولاً در سطح شعار باقی میماند و گویی همگان میدانند که محققشدنی نیست. آرمان ذاکری، پژوهشگر علوم اجتماعی اما در کتاب مفصلی با این عنوان ضمن دفاع از همبستگی اجتماعی، از ضرورت آن سخن گفته و با معرفی مکتب موس و دورکیم در #جامعهشناسی، دشمنان آن یعنی فایدهگرایی و فاشیسم را نقد کرده است.
#سارا_شریعتی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در مقدمهای خواندنی به این کتاب، به جامعه فراخوان داده است. جامعه چیست؟ همبستگی اجتماعی به چه معناست؟ منظور از دشمنان آن کیست یا چیست؟ مارسل موس کیست و چرا برای طرح بحث از همبستگی اجتماعی، باید به اندیشههای او رجوع کرد؟
کل این مباحث چه ربطی به وضعیت اینجا و اکنون ما دارد؟
این پرسشها را با آرمان ذاکری، عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس در میان گذاشتیم:
📌عنوان کتاب حجیم شما که در اصل تکمیل شده فصل نظری رساله دکترایتان است، چنانکه اشاره شد، «همبستگی اجتماعی و دشمنان آن» است، در ابتدا بفرمایید منظورتان از مفهوم همبستگی اجتماعی چیست؟
پرسش از همبستگی در واقع پرسش از چگونگی جامعهشدن جامعه است، بهرغم همه تفاوتهای درونی آن. پرسش از جامعهشدن در عصر تفاوت. همبستگی اجتماعی به پیوندهای میان اعضای یک جمع، اشاره دارد که جمع بودن آنها را ممکن میکند. این جمع میتواند یک گروه کوچک باشد، یک فرقه مذهبی، یک قومیت، یک ملت، یک طبقه یا یک جامعه. جامعهشناسان در مطالعه پیوندهای اجتماعی و به وجود آمدن همبستگی اجتماعی عوامل متعددی را برشمردهاند، از جمله وجدان جمعی و اخلاقیات مشترک، وابستگی در اثر تقسیم کار، رهبری کاریزماتیک، منافع مشترک و نظایر آن. این عوامل باعث میشوند که رفتار افراد در آن جامعه معین برای یکدیگر قابل پیشبینی شود، همزیستی مسالمتآمیز اجتماعی ممکن شود و جامعه، علیهِ دشمنانِ همبستگی از خود دفاع کند...
🔗 مطالعه متن کامل در لینک زیر :
https://barkhatbook.com/ln/cy1f
✅ @Shariati_Group
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
.
🔺ادامه
📌پس مثلث را بايد در سه بعدش شکست. گذشته از اين، اين سه بعد نشان میدهد که در هر نظامی يکی از اين ابعاد زيربنا است؛ هميشه که #پول زيربنا نيست، گاهی هست که زور زيربنا است. ما، در #تاريخ خودمان ديدهايم که زورمندانی گدا و لات ريختهاند و آمدهاند سلسلههای سلطنتی درست کردهاند و بعد تمام املاک و تمام ثروتها را از مردم گرفتهاند و خودشان فئودال شدهاند. در اينجا مبنا چه بوده است؟ مبنا زور بوده که بعد، زر را بدنبالش آورده.
📌وقتيکه ما #جامعهشناسی را، تاريخ را، همه مصيبت انسانی و آفات ضد انسانی را در اين سه بعد میشناسيم و میفهميم، طبيعی است که اصولاً بايد مبارزهی ما در هر سه جبهه باشد. البته اينکه بهکدام جبهه بيشتر بايد تکيه کرد و بهکدام ضلع بيشتر بايد تکيه کرد، بحث تاکتيک و #استراتژي است که #مجتهد، #رهبر و آگاه به (تناسب) زمان و مکان و اوضاع و احوال آنها را انتخاب میکند. ولی #ايدئولوژی اينست که اين هر سه، سه شعبه از يک شرکتاند که هر کدامش را ببنديد، باز آن دو شعبهی ديگر، درش را باز میکنند. (پس) بايد در هر سه جبهه قطب فاجعه را کوبيد، #طاغوت را در هر سه بعدش بايد کوبيد. مبارزه با اين سه بعد مسلماً نمیتواند يک مبارزهی يک بعدی باشد، بايد حتماً مبارزهی سه بعدی و بر نفی هر سه بعد باشد، يعنی مبارزه بايد سه بعد داشته باشد که درست نفی اين مثلث ـ جبههی تثليثی ـ باشد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۸/ روش شناخت اسلام / صالحات و حسنات در قرآن
📌پس مثلث را بايد در سه بعدش شکست. گذشته از اين، اين سه بعد نشان میدهد که در هر نظامی يکی از اين ابعاد زيربنا است؛ هميشه که #پول زيربنا نيست، گاهی هست که زور زيربنا است. ما، در #تاريخ خودمان ديدهايم که زورمندانی گدا و لات ريختهاند و آمدهاند سلسلههای سلطنتی درست کردهاند و بعد تمام املاک و تمام ثروتها را از مردم گرفتهاند و خودشان فئودال شدهاند. در اينجا مبنا چه بوده است؟ مبنا زور بوده که بعد، زر را بدنبالش آورده.
📌وقتيکه ما #جامعهشناسی را، تاريخ را، همه مصيبت انسانی و آفات ضد انسانی را در اين سه بعد میشناسيم و میفهميم، طبيعی است که اصولاً بايد مبارزهی ما در هر سه جبهه باشد. البته اينکه بهکدام جبهه بيشتر بايد تکيه کرد و بهکدام ضلع بيشتر بايد تکيه کرد، بحث تاکتيک و #استراتژي است که #مجتهد، #رهبر و آگاه به (تناسب) زمان و مکان و اوضاع و احوال آنها را انتخاب میکند. ولی #ايدئولوژی اينست که اين هر سه، سه شعبه از يک شرکتاند که هر کدامش را ببنديد، باز آن دو شعبهی ديگر، درش را باز میکنند. (پس) بايد در هر سه جبهه قطب فاجعه را کوبيد، #طاغوت را در هر سه بعدش بايد کوبيد. مبارزه با اين سه بعد مسلماً نمیتواند يک مبارزهی يک بعدی باشد، بايد حتماً مبارزهی سه بعدی و بر نفی هر سه بعد باشد، يعنی مبارزه بايد سه بعد داشته باشد که درست نفی اين مثلث ـ جبههی تثليثی ـ باشد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۲۸/ روش شناخت اسلام / صالحات و حسنات در قرآن
Telegram
.
📄 نگاهی غیر یوروسنتریک به کلاسیکهای #جامعهشناسی / بازخوانی قرائت #علی_شریعتی از #ماکس_وبر
🔗 دریافت و مطالعهی متن کامل
✍ دکتر #سید_جواد_میری
✅ @Shariati_Group
🔗 دریافت و مطالعهی متن کامل
✍ دکتر #سید_جواد_میری
✅ @Shariati_Group
🔆 ساختن همبستگی: در ستایش رؤیای مشترک
📘 دفترهای بنیاد منتشر شد/ دوره جدید/ شماره ۶ / تیر ۱۴۰۱
سرمقاله:
🔅 از سرگیری رویای مشترک
✍ #احسان_شریعتی
🔅 مختصات بحران #معیشت و #رفاه
✍ رضا امیدی
🔅 #شریعتی و #مذهبِ رهاییبخشِ #انتظار
✍ فهیمه بهرامی
🔅 ساختن همبستگی: در ستایش رؤیای مشترک
#آرمان_ذاکری
🔅 کلان-بحرانهای #اقتصاد ایران و شرایطِ امکانِ برونرفت
✍ محمد رحیمی
🔅 بحرانهای ساختاری و حق مشارکت #مردم در تولید ملی
✍ مسلم زمانی
🔅 #جامعهشناسی #دین در ایران: دگرگونیها و پایداریها، پنجاه سال پس از شریعتی
✍ #سارا_شریعتی
🔅 شریعتی و فهم تراژیک از تشیع
✍ #محمدجواد_غلامرضا_کاشی
🔅شریعتی و مردم
✍ #شیما_کاشی
🔆 دیستوپیا، رتروتوپیا، و یوتوپیا در مواجهه با بحران #ایران امروز
✍ مجتبی مهدوی
🔗 دریافت فایل PDF نشریه
#علی_شریعتی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
📘 دفترهای بنیاد منتشر شد/ دوره جدید/ شماره ۶ / تیر ۱۴۰۱
سرمقاله:
🔅 از سرگیری رویای مشترک
✍ #احسان_شریعتی
🔅 مختصات بحران #معیشت و #رفاه
✍ رضا امیدی
🔅 #شریعتی و #مذهبِ رهاییبخشِ #انتظار
✍ فهیمه بهرامی
🔅 ساختن همبستگی: در ستایش رؤیای مشترک
#آرمان_ذاکری
🔅 کلان-بحرانهای #اقتصاد ایران و شرایطِ امکانِ برونرفت
✍ محمد رحیمی
🔅 بحرانهای ساختاری و حق مشارکت #مردم در تولید ملی
✍ مسلم زمانی
🔅 #جامعهشناسی #دین در ایران: دگرگونیها و پایداریها، پنجاه سال پس از شریعتی
✍ #سارا_شریعتی
🔅 شریعتی و فهم تراژیک از تشیع
✍ #محمدجواد_غلامرضا_کاشی
🔅شریعتی و مردم
✍ #شیما_کاشی
🔆 دیستوپیا، رتروتوپیا، و یوتوپیا در مواجهه با بحران #ایران امروز
✍ مجتبی مهدوی
🔗 دریافت فایل PDF نشریه
#علی_شریعتی
#چهل_و_پنجمین_سالگرد_شهادت
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
📕 رونمایی از کتاب: حسینبنعلی در افق معاصرت (بازخوانی انتقادی "حسین وارث آدم")
با حضور:
🔅دکتر #سیدجواد_میری
(دکترای جامعهشناسی دانشگاه بریستول #انگلستان و عضو هیأت علمی پژوهشگاه #علوم_انسانی و مطالعات فرهنگی)
🔅دکتر محمدحسین بادامچی
(دکترای #جامعهشناسی پژوهشگاه #فرهنگ و اندیشهی اسلامی و عضو هیأت علمی موسسهی مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت عتف)
🔅دکتر زینب شریعتنیا
(دکترای #عرفان اسلامی پژوهشکدهی امام خمینی و #انقلاب اسلامی)
🔊 پادکست پادکست معرفی کتاب / نگین مهرعلیزاده
🗓️ دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۱۸
📍 خانه موزهی دکتر #علی_شریعتی
(خ جمالزادهی شمالی، نرسیده به خ فاطمی غربی، کوچهی نادر، شماره ۹)
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
با حضور:
🔅دکتر #سیدجواد_میری
(دکترای جامعهشناسی دانشگاه بریستول #انگلستان و عضو هیأت علمی پژوهشگاه #علوم_انسانی و مطالعات فرهنگی)
🔅دکتر محمدحسین بادامچی
(دکترای #جامعهشناسی پژوهشگاه #فرهنگ و اندیشهی اسلامی و عضو هیأت علمی موسسهی مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت عتف)
🔅دکتر زینب شریعتنیا
(دکترای #عرفان اسلامی پژوهشکدهی امام خمینی و #انقلاب اسلامی)
🔊 پادکست پادکست معرفی کتاب / نگین مهرعلیزاده
🗓️ دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۱۸
📍 خانه موزهی دکتر #علی_شریعتی
(خ جمالزادهی شمالی، نرسیده به خ فاطمی غربی، کوچهی نادر، شماره ۹)
✅ @Shariati_Group
🆔 @seyedjavadmiri
📙 اتودی نظری از تخیل جامعهشناختی شریعتی
#معرفی_کتاب
✍ نوشته دکتر #سیدجواد_میری
اثر حاضر اتودی نظری از تخیل جامعهشناختی #شریعتی نام گرفته است. در این اثر، مفهوم «اتود» بهمثابۀ یک «استعاره» برای صورتبندی حرکتی جامعهشناسانه در اندیشههای شریعتی بهکار رفته است. مفهوم «اتود زدن» در ساحت نظری یاری کنندۀ ما در پیادهکردن طرح اولیهای است که در ذهن و خوانش خویش داریم. همچنین تخیل جامعهشناختی میتواند نقطۀ آغازینی برای ظهور ایدهها و اندیشههای جامعهشناختی و حتی طرحی برای شکلگیری یک پارادایم جدید نظری در حوزۀ #جامعهشناسی باشد. این اثر در صدد است تا با ارائۀ یک اتود و طرح اولیۀ جدید، نشان دهد که شریعتی چگونه به کمک کاربرد قوۀ خیال در حوزۀ جامعهشناسی در صدد طرح ایدهها، اندیشهها و حتی پارادایمی جدید در حوزۀ جامعهشناسی بوده است.
ناشر: نقد فرهنگ | چاپ اول ۱۴۰۱
🛒 خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
✅ @Shariati_Group
#معرفی_کتاب
✍ نوشته دکتر #سیدجواد_میری
اثر حاضر اتودی نظری از تخیل جامعهشناختی #شریعتی نام گرفته است. در این اثر، مفهوم «اتود» بهمثابۀ یک «استعاره» برای صورتبندی حرکتی جامعهشناسانه در اندیشههای شریعتی بهکار رفته است. مفهوم «اتود زدن» در ساحت نظری یاری کنندۀ ما در پیادهکردن طرح اولیهای است که در ذهن و خوانش خویش داریم. همچنین تخیل جامعهشناختی میتواند نقطۀ آغازینی برای ظهور ایدهها و اندیشههای جامعهشناختی و حتی طرحی برای شکلگیری یک پارادایم جدید نظری در حوزۀ #جامعهشناسی باشد. این اثر در صدد است تا با ارائۀ یک اتود و طرح اولیۀ جدید، نشان دهد که شریعتی چگونه به کمک کاربرد قوۀ خیال در حوزۀ جامعهشناسی در صدد طرح ایدهها، اندیشهها و حتی پارادایمی جدید در حوزۀ جامعهشناسی بوده است.
ناشر: نقد فرهنگ | چاپ اول ۱۴۰۱
🛒 خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
✅ @Shariati_Group
⭕️ ایران به روایت مقصود فراستخواه!
🔸در برنامه "ایران به روایت مقصود فراستخواه" توفیق مشارکت داشتم. دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندیهای ایشان در شرایط جاری کشور، اشاره کردند. بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق اشاره کوتاهی کردم، به این اعتبار که ایشان با طرح کنشگران مرزی تلاشی نظری میکند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان #مردم و دیوان #دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاههای رسمی و سازمانهای مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریانهای مختلف فکری، میان #ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان، برای تقلیل محنتهای #انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت، برای رفع فرسایش سرمایهی اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتاً شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
🔸اگر ایدهآل تایپهایی برای انواع #جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم، فراستخواه به عنوان ایدهآل تایپ نوعی از جامعهشناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز و طرحهایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و اجتماعی میافکند.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
🔸در برنامه "ایران به روایت مقصود فراستخواه" توفیق مشارکت داشتم. دکتر فراستخواه در این روایت به نقش "عاملان تغییر" و ابتکارات و هوشمندیهای ایشان در شرایط جاری کشور، اشاره کردند. بنده هم به اهمیت "کنشگران مرزی" در پیوند با گفتمان وفاق اشاره کوتاهی کردم، به این اعتبار که ایشان با طرح کنشگران مرزی تلاشی نظری میکند برای ایجاد رابطه بین سیستم و زیست جهان؛ بین ایوان #مردم و دیوان #دولت؛ گفتگوهای میان نسلی؛ گفتگوهای دستگاههای رسمی و سازمانهای مردم نهاد، گفتگو میان مرکز و پیرامون، میان جریانهای مختلف فکری، میان #ایران و جامعه جهانی، میان نوگرایان و سنت گرایان، برای تقلیل محنتهای #انسان ایرانی در وضعیت شکاف ملت و دولت، برای رفع فرسایش سرمایهی اجتماعی، ترمیم اعتماد اجتماعی و نهایتاً شکل دادن به یک آرامش فعال در جامعه!
🔸اگر ایدهآل تایپهایی برای انواع #جامعهشناسی در ایران تلقی کنیم، فراستخواه به عنوان ایدهآل تایپ نوعی از جامعهشناسی است که از دامن زدن به شکاف ملت-دولت پرهیز و طرحهایی ایجابی برای تعامل امر سیاسی و اجتماعی میافکند.
✍ دکتر #محمدحسن_علایی
✅ @Shariati_Group
📌جمهوری اسلامی و آرمانها؛ ″پیشرفت یا پسرفت؟"
👤 دکتر #بیژن_عبدالکریمی
استاد #فلسفه دانشگاه
👤 دکتر #علیرضا_شجاعیزند
استاد #جامعهشناسی دانشگاه
🗓 سهشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ / سالن جابربنحیان دانشگاه شریف
🎧 شنیدن فایل صوتی کامل این نشست
✅ @Shariati_Group
👤 دکتر #بیژن_عبدالکریمی
استاد #فلسفه دانشگاه
👤 دکتر #علیرضا_شجاعیزند
استاد #جامعهشناسی دانشگاه
🗓 سهشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱ / سالن جابربنحیان دانشگاه شریف
🎧 شنیدن فایل صوتی کامل این نشست
✅ @Shariati_Group
▪️دکتر ناصر تکمیل همایون استاد جامعهشناسی و تاریخ و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، جان به جان آفرین تسلیم کرد
اگر فرصتی دست دهد خاطراتی که در طی چهارده سال در پژوهشگاه و هفت سال هماتاقی با او داشتم را برایتان نقل خواهم کرد که بخشی از #تاریخ شفاهی جامعهشناسی در #ایران است. البته میدانم که او سالها پیش از مرگش خاطراتش را در یک پروژه شفاهی ضبط و ثبت کرده بود و قرار بود در زمانی مناسب آنها را به چاپ برسانند. تکمیل همایون (معروف به ناصر خان) متولد ۱۳۱۵ در شهر #قزوین بود و در #فرانسه تحصیل کرد و کاملاً فردی سیاسی بود و خود را در سنت سیاسی دکتر #محمد_مصدق تعریف میکرد و عمیقاً به "ناسیونالیسم مدنی" که در آن وظیفه شهروندان و مناسباتشان با #قدرت و یکدیگر مبتنی بر "حق" تحدید میشد، بود. او بعد از انقلاب پنجاه و هفت در زمره یاران #ابوالحست_بنیصدر بود و پس از گریختن #بنیصدر به فرانسه، او دستگیر و محکوم به اعدام و سپس با تخفیف #زندان شد و بعدها با وساطت داماد امام (دکتر بروجردی) به استخدام پژوهشگاه درآمد و تا همین اواخر مقیم این پژوهشگاه بود. آثار متنوعی به رشته تحریر درآورد و یکی از نکات جالب تکمیل همایون نگاه تاریخی او به #جامعهشناسی و نگاه جامعهشناختی او به #تاریخ بود. یکی از نقدهایش به جامعهشناسان ایرانی این بود که تاریخ ایران را نمیشناسند و حتی فرق زمانی بین سامانیان و ساسانیان را نمیدانند و نقدش به مورخین ایرانی این بود که تاریخ ایران را بدون فهم مقتضیات جامعوی آن میخواهند درک کنند. روحش شاد!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سیدجواد_میری
اگر فرصتی دست دهد خاطراتی که در طی چهارده سال در پژوهشگاه و هفت سال هماتاقی با او داشتم را برایتان نقل خواهم کرد که بخشی از #تاریخ شفاهی جامعهشناسی در #ایران است. البته میدانم که او سالها پیش از مرگش خاطراتش را در یک پروژه شفاهی ضبط و ثبت کرده بود و قرار بود در زمانی مناسب آنها را به چاپ برسانند. تکمیل همایون (معروف به ناصر خان) متولد ۱۳۱۵ در شهر #قزوین بود و در #فرانسه تحصیل کرد و کاملاً فردی سیاسی بود و خود را در سنت سیاسی دکتر #محمد_مصدق تعریف میکرد و عمیقاً به "ناسیونالیسم مدنی" که در آن وظیفه شهروندان و مناسباتشان با #قدرت و یکدیگر مبتنی بر "حق" تحدید میشد، بود. او بعد از انقلاب پنجاه و هفت در زمره یاران #ابوالحست_بنیصدر بود و پس از گریختن #بنیصدر به فرانسه، او دستگیر و محکوم به اعدام و سپس با تخفیف #زندان شد و بعدها با وساطت داماد امام (دکتر بروجردی) به استخدام پژوهشگاه درآمد و تا همین اواخر مقیم این پژوهشگاه بود. آثار متنوعی به رشته تحریر درآورد و یکی از نکات جالب تکمیل همایون نگاه تاریخی او به #جامعهشناسی و نگاه جامعهشناختی او به #تاریخ بود. یکی از نقدهایش به جامعهشناسان ایرانی این بود که تاریخ ایران را نمیشناسند و حتی فرق زمانی بین سامانیان و ساسانیان را نمیدانند و نقدش به مورخین ایرانی این بود که تاریخ ایران را بدون فهم مقتضیات جامعوی آن میخواهند درک کنند. روحش شاد!
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سیدجواد_میری
Telegram
.
🔰 چرا اختلافهای فرهنگی به دوقطبیهای سیـاسی میانجامد؟
🔅#دوقطبی به معنی تعارض یا پدید آمدن تشتت در افکار عمومی است؛ یعنی زمانی در جامعه دوقطبی به وجود میآید که یک گروه سیاسی یا اجتماعی درباره مسالهای به زیر گروههای مخالف تقسیم میشود. البته دوقطبی بیشتر در حوزه سیاسی اتفاق میافتد که همان تعارضها و تضادهای سیاسی است، اما عوارض و پیامدهای آن در #فرهنگ و #اجتماع قابل مشاهده است. به هرترتیب اصطلاح دوقطبی در جامعه ما به امروز و فردا مربوط نمیشود و واژهای تاریخی محسوب میشود؛ یعنی در دورههای گذشته هم ما شاهد آن بودهایم. برای نمونه در دوره #پهلوی، دوقطبی #انقلاب و #استکبار به وجود آمد و در سالهای بعد هم ما در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بارها و بارها شاهد این امر بودهایم که دوقطبی #اعتدال و #افراط، دوقطبی موافقان و مخالفان #برجام، دوقطبی #حجاب و بیحجابی و... از نمونههای بارز آن بودهاند.
🔅میتوان دوقطبی شدن را یکی از مهمترین مسایل اکنون جامعهی ایرانی دانست که برخی این دوقطبی را ناشی از تنوع گفتمانی، شماری دیگر نشأت گرفته از #جامعهشناسی مردم و عدهای برگرفته از عوام فریبی میدانند.
🔅آغاز مواجهه انسان ایرانی با تغییر و تحولات تمدنی جدید را به صورت عینی، باید از دوره #قاجار دانست که #تمدن غرب در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایرانی تاثیرگذار شد. دکتر #سیدجواد_میری جامعهشناس در گفتوگو با ایرنا معتقد است که این امر از دوران #صفویه آغاز و در اواسط دوران #ناصرالدین #شاه قاجار به اوج خودش میرسد و باعث شکافهای عظیم و سترگی در نهادهای مهم تاریخی جامعه #ایران میشود.
🔅یکی حوزه #قدرت که با عنوان #سلطنت صورتبندی میشد، دیگری نهاد #دین که با عنوان نهاد #روحانیت #شیعه و حوزههای علمیه قابل مشاهده بود و دیگری هم نهاد خانواده بود؛ یعنی نهادی که به جامعهی ایران انسجام درونی میداد. مواجهه جامعه ایرانی با تغییر و تحولات تقریباً تاریخی، آرام و کُند بود، اما در اواسط دوران ناصری شدت گرفت و باعث شد تا شکل، شمایل، جایگاه و نقش این سه عنصر مهم تغییر یابد و زیربنای این سه نهاد هم که مناسبات اقتصادی بود هر کدام به گونهای از زمینه توزیع و اقتصادی ارتزاق میکردند و موجبات رشد، توسعه، استحکام و مقاومت خودشان را در طول #تاریخ داشتند.
🔅اما مواجهه انسان ایرانی با این تغییر و تحولات جدید این آرایش را دستخوش تحولات بنیادین کرد. از درون این مساله، یک اتفاق و یک پرسش مطرح میشود که مقصود ما از «ایران و ایرانیت» چیست؟
🔅یک پاسخ میگوید که ایرانیت یا اساساً #جهانبینی که مفهوم ایرانی را دوام داده باید در دوران باستان جستجو کرد. اینها جریانی هرچند کوچک و اقلیت در جامعه ایران تشکیل میدهند و به عنوان باستان گرایان شناخته میشوند که بعد از انقلاب هم به صورت نوباستان گرایان خودشان را بازسازی کردند(روایتهای متفاوت از #ایرانشهر). البته تندروی آنها سبب شد که همواره با انتقادهایی هم مواجه شوند تا آنجا که #یوسف_اباذری استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اندیشه #جواد_طباطبایی، ایرانشهری و باستانگرایی رایج را تفکراتی اقتدارگرا و تداوم جریان ایرانپرستی بعد از مشروطیت دانست که نمود سیاسی آن احزاب سومکا و پانایرانیست بود. روایات باستانگرایانهای که به اعتقاد اباذری به تعاملات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها و نیروهای قومی و منطقهای در طول تاریخ بیاعتناست.
🔅مواجهه دیگر اما این رویکرد دوران بعد از ورود #اسلام به ایران و مشخصاً از تأسیس صفویه را نقطه آغاز میداند و دین اسلام را سرچشمه و چارچوب کلان روایت مفهوم ایرانی، جهانبینی، ارزشها و شیوه زندگی روزمره را منبع و مرجع فهم از ایرانیت قلمداد میکند و اساساً وقتی میخواهد بگوید ایران، ایران را در درون مفهوم امر دینی میگنجاند.
🔅همچنین یک جریان دیگری در ایران شکل میگیرد که آن هم جریان #تجدد است. این جریان اساساً ارزشها، جهانبینی، خوب، بد و... را #غرب میداند و آن را معیار #انسان ایرانی قرار میدهد؛ البته این گفتمانها فقط بحث های نظری نیست و وقتی این گفتمانها را صورتبندی میکنیم، عقبه آنها را در آرایش اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نوع ارزشها، صحبت کردنها، لباس پوشیدنها و ... دیده میشود؛ یعنی به گونهای امر اجتماعی خودش را در هستی اجتماعی جامعه ایرانی بازسازی و یارگیری میکند.
🔅جامعهی ایران پیش از آنکه دوقطبی باشد، محلی برای چالشهای میان این سه کلان گفتمان است که یکی امر جمعی را ذیل تجدد، دیگری در چارچوب دین و سومی ذیل امر باستانی تعریف میکند و اینها بعضاً هم باهم ائتلافهایی پیدا کردهاند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گفتگو
🔅#دوقطبی به معنی تعارض یا پدید آمدن تشتت در افکار عمومی است؛ یعنی زمانی در جامعه دوقطبی به وجود میآید که یک گروه سیاسی یا اجتماعی درباره مسالهای به زیر گروههای مخالف تقسیم میشود. البته دوقطبی بیشتر در حوزه سیاسی اتفاق میافتد که همان تعارضها و تضادهای سیاسی است، اما عوارض و پیامدهای آن در #فرهنگ و #اجتماع قابل مشاهده است. به هرترتیب اصطلاح دوقطبی در جامعه ما به امروز و فردا مربوط نمیشود و واژهای تاریخی محسوب میشود؛ یعنی در دورههای گذشته هم ما شاهد آن بودهایم. برای نمونه در دوره #پهلوی، دوقطبی #انقلاب و #استکبار به وجود آمد و در سالهای بعد هم ما در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بارها و بارها شاهد این امر بودهایم که دوقطبی #اعتدال و #افراط، دوقطبی موافقان و مخالفان #برجام، دوقطبی #حجاب و بیحجابی و... از نمونههای بارز آن بودهاند.
🔅میتوان دوقطبی شدن را یکی از مهمترین مسایل اکنون جامعهی ایرانی دانست که برخی این دوقطبی را ناشی از تنوع گفتمانی، شماری دیگر نشأت گرفته از #جامعهشناسی مردم و عدهای برگرفته از عوام فریبی میدانند.
🔅آغاز مواجهه انسان ایرانی با تغییر و تحولات تمدنی جدید را به صورت عینی، باید از دوره #قاجار دانست که #تمدن غرب در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایرانی تاثیرگذار شد. دکتر #سیدجواد_میری جامعهشناس در گفتوگو با ایرنا معتقد است که این امر از دوران #صفویه آغاز و در اواسط دوران #ناصرالدین #شاه قاجار به اوج خودش میرسد و باعث شکافهای عظیم و سترگی در نهادهای مهم تاریخی جامعه #ایران میشود.
🔅یکی حوزه #قدرت که با عنوان #سلطنت صورتبندی میشد، دیگری نهاد #دین که با عنوان نهاد #روحانیت #شیعه و حوزههای علمیه قابل مشاهده بود و دیگری هم نهاد خانواده بود؛ یعنی نهادی که به جامعهی ایران انسجام درونی میداد. مواجهه جامعه ایرانی با تغییر و تحولات تقریباً تاریخی، آرام و کُند بود، اما در اواسط دوران ناصری شدت گرفت و باعث شد تا شکل، شمایل، جایگاه و نقش این سه عنصر مهم تغییر یابد و زیربنای این سه نهاد هم که مناسبات اقتصادی بود هر کدام به گونهای از زمینه توزیع و اقتصادی ارتزاق میکردند و موجبات رشد، توسعه، استحکام و مقاومت خودشان را در طول #تاریخ داشتند.
🔅اما مواجهه انسان ایرانی با این تغییر و تحولات جدید این آرایش را دستخوش تحولات بنیادین کرد. از درون این مساله، یک اتفاق و یک پرسش مطرح میشود که مقصود ما از «ایران و ایرانیت» چیست؟
🔅یک پاسخ میگوید که ایرانیت یا اساساً #جهانبینی که مفهوم ایرانی را دوام داده باید در دوران باستان جستجو کرد. اینها جریانی هرچند کوچک و اقلیت در جامعه ایران تشکیل میدهند و به عنوان باستان گرایان شناخته میشوند که بعد از انقلاب هم به صورت نوباستان گرایان خودشان را بازسازی کردند(روایتهای متفاوت از #ایرانشهر). البته تندروی آنها سبب شد که همواره با انتقادهایی هم مواجه شوند تا آنجا که #یوسف_اباذری استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اندیشه #جواد_طباطبایی، ایرانشهری و باستانگرایی رایج را تفکراتی اقتدارگرا و تداوم جریان ایرانپرستی بعد از مشروطیت دانست که نمود سیاسی آن احزاب سومکا و پانایرانیست بود. روایات باستانگرایانهای که به اعتقاد اباذری به تعاملات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها و نیروهای قومی و منطقهای در طول تاریخ بیاعتناست.
🔅مواجهه دیگر اما این رویکرد دوران بعد از ورود #اسلام به ایران و مشخصاً از تأسیس صفویه را نقطه آغاز میداند و دین اسلام را سرچشمه و چارچوب کلان روایت مفهوم ایرانی، جهانبینی، ارزشها و شیوه زندگی روزمره را منبع و مرجع فهم از ایرانیت قلمداد میکند و اساساً وقتی میخواهد بگوید ایران، ایران را در درون مفهوم امر دینی میگنجاند.
🔅همچنین یک جریان دیگری در ایران شکل میگیرد که آن هم جریان #تجدد است. این جریان اساساً ارزشها، جهانبینی، خوب، بد و... را #غرب میداند و آن را معیار #انسان ایرانی قرار میدهد؛ البته این گفتمانها فقط بحث های نظری نیست و وقتی این گفتمانها را صورتبندی میکنیم، عقبه آنها را در آرایش اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نوع ارزشها، صحبت کردنها، لباس پوشیدنها و ... دیده میشود؛ یعنی به گونهای امر اجتماعی خودش را در هستی اجتماعی جامعه ایرانی بازسازی و یارگیری میکند.
🔅جامعهی ایران پیش از آنکه دوقطبی باشد، محلی برای چالشهای میان این سه کلان گفتمان است که یکی امر جمعی را ذیل تجدد، دیگری در چارچوب دین و سومی ذیل امر باستانی تعریف میکند و اینها بعضاً هم باهم ائتلافهایی پیدا کردهاند.
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل این گفتگو
Telegram
.
⭕️ وَهماندیشی مسفسط؛ نقدی بر حدسیات حسن محدثی و برخی اصحاب علوم اجتماعی
🔹بهنظر میرسد که میتوان تحلیل و بررسی حسن محدثی از اعتراضات اخیر و چشمانداز آتیۀ آن را طلیعۀ گذار به دورانی جدید در روشمندی #جامعهشناسی دانست.
🔹باید به محدثی برای گشودن این افق روشی تبریک گفت؛ ما از عصر دعواهای بیحاصل جامعهشناسی اثباتی و دیگر رهیافتهای جامعهشناسی عبور داده و به عصری وارد شدهایم که شاید بتوان او را گشایندۀ این باب دانست: جامعۀ علمی #ایران، یکراست به عصر «جامعهشناسی تخیلی» وارد شده است..!
🔹از این نقطه شروع میکنیم که شاید مهمترین و اصلیترین تمایز میان «تحلیل علمیِ روشمند»، با «کلیات عوامانه»، توجه به واقعیات و بیان آنها به صورتی سامانمند است. در غیر این صورت محقق، بهجای بیان تحلیل، مشغول کاری میشود که شاید مودبانهترین تعبیر برای آن «وهماندیشی» است. در وهماندیشی، پژوهشگر بهجای تلاش برای یافتن قوارهای نظری برای آنچه در میدان درحال وقوع است (اگر که چنین قوارۀ نظریاز پیش موجود باشد) یا تلاش برای دوختن این قواره برای مسائلی که کاملاً منحصر به فرد اند و پیش از این تجربه نشدهاند، مشغول بیان تمنیات، آرزوها و خواستهای خود تحت عنوان تحلیل علمی میشود.
🔹مهمترین اشکالی که میتوان به تحلیل اخیر حسن محدثی وارد کرد همین وهماندیشی است. اما چرا بهجای تحلیل، با نوعی شبهتحلیلی بازاری مواجهایم؟
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
🔹بهنظر میرسد که میتوان تحلیل و بررسی حسن محدثی از اعتراضات اخیر و چشمانداز آتیۀ آن را طلیعۀ گذار به دورانی جدید در روشمندی #جامعهشناسی دانست.
🔹باید به محدثی برای گشودن این افق روشی تبریک گفت؛ ما از عصر دعواهای بیحاصل جامعهشناسی اثباتی و دیگر رهیافتهای جامعهشناسی عبور داده و به عصری وارد شدهایم که شاید بتوان او را گشایندۀ این باب دانست: جامعۀ علمی #ایران، یکراست به عصر «جامعهشناسی تخیلی» وارد شده است..!
🔹از این نقطه شروع میکنیم که شاید مهمترین و اصلیترین تمایز میان «تحلیل علمیِ روشمند»، با «کلیات عوامانه»، توجه به واقعیات و بیان آنها به صورتی سامانمند است. در غیر این صورت محقق، بهجای بیان تحلیل، مشغول کاری میشود که شاید مودبانهترین تعبیر برای آن «وهماندیشی» است. در وهماندیشی، پژوهشگر بهجای تلاش برای یافتن قوارهای نظری برای آنچه در میدان درحال وقوع است (اگر که چنین قوارۀ نظریاز پیش موجود باشد) یا تلاش برای دوختن این قواره برای مسائلی که کاملاً منحصر به فرد اند و پیش از این تجربه نشدهاند، مشغول بیان تمنیات، آرزوها و خواستهای خود تحت عنوان تحلیل علمی میشود.
🔹مهمترین اشکالی که میتوان به تحلیل اخیر حسن محدثی وارد کرد همین وهماندیشی است. اما چرا بهجای تحلیل، با نوعی شبهتحلیلی بازاری مواجهایم؟
🔗 مطالعه متن کامل این گزارش
✅ @Shariati_Group
📕 نقد تجدد و دردِ توسعهنیافتگی
#معرفی_کتاب
✍ وقتی گروههای مختلف همه در انجام دادن کاری در میمانند معلوم میشود که در آن کار مشکلی وجود دارد که از نظرها پنهان است. در میان متصدیان امور، اشخاص باهوش و مطلع کم نیستند و وقتی آنان موفق نمیشوند، گرچه به اعتباری باید پاسخگوی این ناکامی و شکست باشند، اما شاید چندان هم مقصر نباشند و لازم باشد به جستوجوی موانعی پرداخت که آنها را از رسیدن به مقصد بازداشته است. در شرایط کنونی این مانع پیدا نیست و با چشم ظاهر دیده نمیشود. من این مانع را شبح پریشان #توسعهنیافتگی یافتم. شبحی که پیوند مردمان را با گذشته و آینده قطع میکند. قدرتهایی هم که مانع به نظر میرسند مظاهر آن شبحاند. بنابراین، نگاه من به توسعهنیافتگی از وجهه نظر #روانشناسی، #سیاست، #اقتصاد و #جامعهشناسی نیست و صرف تدابیر سیاسی و اقتصادی را کارساز کار توسعه نمیدانم، بلکه بیشتر به شرایط گمشدۀ امکان توسعۀ علم و عمل اصلاحی میاندیشم. این شرایط و گم شدن و پدیدار شدن آن از جمله مسائل #فلسفه است و اهل فلسفه باید به آن بپردازند. در این دو سه دهۀ اخیر بیشتر به فروبستگی کارها و گرهای که در آن افتاده است میاندیشم. این فروبستگی یک امر تاریخی است، مشکل تاریخی را با هوش و تدبیر شخصی و گروهی نمیتوان رفع کرد، بلکه گشودن گره آن موقوف به تذکر تاریخی و درک زمان و #تاریخ و در نتیجه گذشت از اوهام و اختلافها و خودبینیها و احساس تعلق به آینده است.
✅ @Shariati_Group
📚 نویسنده: #رضا_داوری_اردکانی
چاپ اول ۱۴۰۱ | نشر نقد فرهنگ
#معرفی_کتاب
✍ وقتی گروههای مختلف همه در انجام دادن کاری در میمانند معلوم میشود که در آن کار مشکلی وجود دارد که از نظرها پنهان است. در میان متصدیان امور، اشخاص باهوش و مطلع کم نیستند و وقتی آنان موفق نمیشوند، گرچه به اعتباری باید پاسخگوی این ناکامی و شکست باشند، اما شاید چندان هم مقصر نباشند و لازم باشد به جستوجوی موانعی پرداخت که آنها را از رسیدن به مقصد بازداشته است. در شرایط کنونی این مانع پیدا نیست و با چشم ظاهر دیده نمیشود. من این مانع را شبح پریشان #توسعهنیافتگی یافتم. شبحی که پیوند مردمان را با گذشته و آینده قطع میکند. قدرتهایی هم که مانع به نظر میرسند مظاهر آن شبحاند. بنابراین، نگاه من به توسعهنیافتگی از وجهه نظر #روانشناسی، #سیاست، #اقتصاد و #جامعهشناسی نیست و صرف تدابیر سیاسی و اقتصادی را کارساز کار توسعه نمیدانم، بلکه بیشتر به شرایط گمشدۀ امکان توسعۀ علم و عمل اصلاحی میاندیشم. این شرایط و گم شدن و پدیدار شدن آن از جمله مسائل #فلسفه است و اهل فلسفه باید به آن بپردازند. در این دو سه دهۀ اخیر بیشتر به فروبستگی کارها و گرهای که در آن افتاده است میاندیشم. این فروبستگی یک امر تاریخی است، مشکل تاریخی را با هوش و تدبیر شخصی و گروهی نمیتوان رفع کرد، بلکه گشودن گره آن موقوف به تذکر تاریخی و درک زمان و #تاریخ و در نتیجه گذشت از اوهام و اختلافها و خودبینیها و احساس تعلق به آینده است.
✅ @Shariati_Group
📚 نویسنده: #رضا_داوری_اردکانی
چاپ اول ۱۴۰۱ | نشر نقد فرهنگ
Telegram
.
⭕️ چرایی اهمیت توحید در جوامع بشری
🔅چرا #توحید در زندگی بشر این همه اهمیت دارد؟ من از نظر فلسفی روی آن بحث نمیکنم، برای اینکه اولاً متخصص #فلسفه نیستم و ثانیاً بحث دیگری میخواهم بکنم، برای اینکه بحث فلسفیاش غالباً شده است و بیش و کم اطلاع دارید. از لحاظ کلامی دربارهاش نمیخواهم بحث بکنم برای اینکه کلام بلد نیستم. فقط از لحاظ رشته کار خودم بحث میکنم و آن این است که #توحید و #شرک، این دو فکر ـ در #تاریخ بشر، در زندگی ملتها، در زندگی اجتماعات، در تمدنها و فرهنگهای انسانی هر کدام چه نقشی داشته است؟
🔅همان طوری که عرض کردم امکان ندارد ارزش اجتماعی و نقش تاریخی توحید را بفهمیم، مگر اینکه ضدش یعنی شرک را بفهمیم و وقتی که شرک را فهمیدیم خود به خود توحید، ابعاد #جامعهشناسی و نقش تاریخی آن در زندگی بشر کاملاً هویدا و مشخص میشود.
🔅اصولاً در مطالعهای که روی تاریخ، روی تمدنها و روی جامعهها میکردم مسئلهای را متوجه شدم، مسئلهای خیلی ساده و خیلی معمولی است که همه شما متوجه آن هستید و آن این است که در تاریخ و جامعه شناسی که در همهی جامعهها بیش و کم شناخته شدهاند، همۀ تمدنها شناخته شدهاند، حتی #انسان ابتدایی که اول دسته جمعی شروع کرده به زندگی (بسیار ساده شبیه به حیوان یا شبیه به انسان)- شناخته شده، همهی تاریخها، بدون شک و همۀ جامعه شناسان مادی یا غیر مادی، مذهبی یا ضد مذهبی، بدون استثناء ـ به این اصل معتقد شدند که در تاریخ بشر هیچ جامعهای نیست که #دین نداشته باشد. بنابراین در روی زمین جامعهای که انسان در آن زندگی بکند اما همراه آن #مذهب نباشد نیست.
🔅از اینجا چه نتیجه گرفته میشود؟ نتیجهای که گرفته میشود خیلی مهم است و آن این است که پس پیغمبران ما از #ابراهیم تا پیغمبر #اسلام و پیش از ابراهیم نیامدهاند تا بشر را متدین بکنند؛ برای اینکه بشر به فطرت خودش متدین است. نتیجهای که گرفته میشود این است که این پیغمبران نیامدهاند در جامعههای انسانی احساس مذهبی ایجاد کنند؛ زیرا هر پیغمبری در هر جامعهای که مبعوث شده، در جامعهای مذهبی مبعوث شده است ـ آن جامعه مذهبی بوده و مذهب داشته است. بنابراین نتیجه گرفته میشود که هیچ کدام از این پیغمبران بزرگ ما که میشناسیم، نیامدهاند تا #خدا پرستی را در جامعهها تبلیغ کنند، چون همه جامعه ها بدون هیچ شک، پیش از #بعثت پیغمبرانی که ما میشناسیم خدا پرست بودهاند. پس آمدهاند چه کار بکنند؟
🔅آمدهاند فقط یک کار بکنند و نه هیچ کار دیگر ... و هر کار دیگری هم که کردهاند برای تحقق همان کار اولیه است و آن اینکه «توحید» را جانشین شرک کنند.
🔅شرک یعنی چه؟
شرک برخلاف آنچه که ما تصور میکنیم لامذهبی نیست، مذهب است. برخلاف آنچه که فکر میکنیم، مشرک دیندار است، معتقد است و پرستنده و عابد است. مشرک کسی است که در #چین وقتی که بتهایشان را که روی ارابههای بزرگ از معبد بیرون میآوردند زنان و مردان، زیباترین دختران و پسران خودشان را نذر میکردند که در پای #بت سر ببرند و این خون، #خون متبرکی میشد که در دعاها و نذرها و مراسم مذهبی مصرف میشد و از آن شراب متبرک ساخته میشد. این شرک است؟ این بی دینی است؟ قربانی در برابر بت و برای بت در جاهلیت همین #عرب وجود داشته. قربانی چی؟ قربانی انسان نه قربانی گوسفند؛ بسیار نذر میکردند که اگر من مثلاً چند تا پسر داشتم، پسر اولم را قربانی میکنم برای بتم؛ نذر میکرده که بت، او را پسردار بکند و به ازای این پاداشی که بتش و معبودش به او میدهد اولین پسر را در برابرش ذبح کند.
🔅میبینیم مقام مذهبی اینها از ماها که موحدیم خیلی محکمتر است! پس چرا این همه تکیه میشود به سوزاندن و از بین بردن و ریشهکن کردن شرک؟ بنابراین توحید در برابر شرک، دین در برابر بی دینی نیست، مذهب در برابر لامذهبی نیست، پرستش خدا دربرابر عدم وجود خدا نیست.
🔅نه تنها پیغمبران ما نیامدهاند تا پرستش خدا را جانشین عدم پرستش بکنند، بلکه اینها آمدهاند تا پرستش را تخفیف بدهند؛ یعنی همه جا جامعهها بیشتر از پیغمبران ما خدا پرست بودند! برای اینکه اینها میگفتند «یکی بپرستید» و آنها صد تا میپرستیدند!
🔅اینها نیامدند خدا پرستی را ایجاد کنند، یعنی پرستش معبود ایجاد بکنند، برای اینکه انسانها همواره از #توتم گرفته، از مهره گرد و قرمز رنگ و خوشرنگ گرفته به اسم فتی شیسم، از روح جدش گرفته به اسم آنیمیسم، از اشیاء طبیعی گرفته، از ستارهها گرفته، از بعضی درختها گرفته، از ربالانواع گرفته، از یک تکه سنگ گرفته، همهٔ اینها را میپرستیده است و مجسمه میساخته و پرستش میکرده و تمام مدت عمرش را در راه آنها فداکاری میکرده، بلکه خون خودش را به سادگی میداده.
✅ @Shariati_Group
🔅چرا #توحید در زندگی بشر این همه اهمیت دارد؟ من از نظر فلسفی روی آن بحث نمیکنم، برای اینکه اولاً متخصص #فلسفه نیستم و ثانیاً بحث دیگری میخواهم بکنم، برای اینکه بحث فلسفیاش غالباً شده است و بیش و کم اطلاع دارید. از لحاظ کلامی دربارهاش نمیخواهم بحث بکنم برای اینکه کلام بلد نیستم. فقط از لحاظ رشته کار خودم بحث میکنم و آن این است که #توحید و #شرک، این دو فکر ـ در #تاریخ بشر، در زندگی ملتها، در زندگی اجتماعات، در تمدنها و فرهنگهای انسانی هر کدام چه نقشی داشته است؟
🔅همان طوری که عرض کردم امکان ندارد ارزش اجتماعی و نقش تاریخی توحید را بفهمیم، مگر اینکه ضدش یعنی شرک را بفهمیم و وقتی که شرک را فهمیدیم خود به خود توحید، ابعاد #جامعهشناسی و نقش تاریخی آن در زندگی بشر کاملاً هویدا و مشخص میشود.
🔅اصولاً در مطالعهای که روی تاریخ، روی تمدنها و روی جامعهها میکردم مسئلهای را متوجه شدم، مسئلهای خیلی ساده و خیلی معمولی است که همه شما متوجه آن هستید و آن این است که در تاریخ و جامعه شناسی که در همهی جامعهها بیش و کم شناخته شدهاند، همۀ تمدنها شناخته شدهاند، حتی #انسان ابتدایی که اول دسته جمعی شروع کرده به زندگی (بسیار ساده شبیه به حیوان یا شبیه به انسان)- شناخته شده، همهی تاریخها، بدون شک و همۀ جامعه شناسان مادی یا غیر مادی، مذهبی یا ضد مذهبی، بدون استثناء ـ به این اصل معتقد شدند که در تاریخ بشر هیچ جامعهای نیست که #دین نداشته باشد. بنابراین در روی زمین جامعهای که انسان در آن زندگی بکند اما همراه آن #مذهب نباشد نیست.
🔅از اینجا چه نتیجه گرفته میشود؟ نتیجهای که گرفته میشود خیلی مهم است و آن این است که پس پیغمبران ما از #ابراهیم تا پیغمبر #اسلام و پیش از ابراهیم نیامدهاند تا بشر را متدین بکنند؛ برای اینکه بشر به فطرت خودش متدین است. نتیجهای که گرفته میشود این است که این پیغمبران نیامدهاند در جامعههای انسانی احساس مذهبی ایجاد کنند؛ زیرا هر پیغمبری در هر جامعهای که مبعوث شده، در جامعهای مذهبی مبعوث شده است ـ آن جامعه مذهبی بوده و مذهب داشته است. بنابراین نتیجه گرفته میشود که هیچ کدام از این پیغمبران بزرگ ما که میشناسیم، نیامدهاند تا #خدا پرستی را در جامعهها تبلیغ کنند، چون همه جامعه ها بدون هیچ شک، پیش از #بعثت پیغمبرانی که ما میشناسیم خدا پرست بودهاند. پس آمدهاند چه کار بکنند؟
🔅آمدهاند فقط یک کار بکنند و نه هیچ کار دیگر ... و هر کار دیگری هم که کردهاند برای تحقق همان کار اولیه است و آن اینکه «توحید» را جانشین شرک کنند.
🔅شرک یعنی چه؟
شرک برخلاف آنچه که ما تصور میکنیم لامذهبی نیست، مذهب است. برخلاف آنچه که فکر میکنیم، مشرک دیندار است، معتقد است و پرستنده و عابد است. مشرک کسی است که در #چین وقتی که بتهایشان را که روی ارابههای بزرگ از معبد بیرون میآوردند زنان و مردان، زیباترین دختران و پسران خودشان را نذر میکردند که در پای #بت سر ببرند و این خون، #خون متبرکی میشد که در دعاها و نذرها و مراسم مذهبی مصرف میشد و از آن شراب متبرک ساخته میشد. این شرک است؟ این بی دینی است؟ قربانی در برابر بت و برای بت در جاهلیت همین #عرب وجود داشته. قربانی چی؟ قربانی انسان نه قربانی گوسفند؛ بسیار نذر میکردند که اگر من مثلاً چند تا پسر داشتم، پسر اولم را قربانی میکنم برای بتم؛ نذر میکرده که بت، او را پسردار بکند و به ازای این پاداشی که بتش و معبودش به او میدهد اولین پسر را در برابرش ذبح کند.
🔅میبینیم مقام مذهبی اینها از ماها که موحدیم خیلی محکمتر است! پس چرا این همه تکیه میشود به سوزاندن و از بین بردن و ریشهکن کردن شرک؟ بنابراین توحید در برابر شرک، دین در برابر بی دینی نیست، مذهب در برابر لامذهبی نیست، پرستش خدا دربرابر عدم وجود خدا نیست.
🔅نه تنها پیغمبران ما نیامدهاند تا پرستش خدا را جانشین عدم پرستش بکنند، بلکه اینها آمدهاند تا پرستش را تخفیف بدهند؛ یعنی همه جا جامعهها بیشتر از پیغمبران ما خدا پرست بودند! برای اینکه اینها میگفتند «یکی بپرستید» و آنها صد تا میپرستیدند!
🔅اینها نیامدند خدا پرستی را ایجاد کنند، یعنی پرستش معبود ایجاد بکنند، برای اینکه انسانها همواره از #توتم گرفته، از مهره گرد و قرمز رنگ و خوشرنگ گرفته به اسم فتی شیسم، از روح جدش گرفته به اسم آنیمیسم، از اشیاء طبیعی گرفته، از ستارهها گرفته، از بعضی درختها گرفته، از ربالانواع گرفته، از یک تکه سنگ گرفته، همهٔ اینها را میپرستیده است و مجسمه میساخته و پرستش میکرده و تمام مدت عمرش را در راه آنها فداکاری میکرده، بلکه خون خودش را به سادگی میداده.
✅ @Shariati_Group
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 | اربعین، تجربه قدسی در جهان سکولار
نظریههای #جامعهشناسی آنجا که از قرارداد به عنوان مهمترین عامل پیوند یاد میکنند، همواره جایی در جامعه برای «ارزش» در نظر میگیرند. اگر ارزشی اولیه به عنوان یک تعهد وجود نداشته باشد، از اساس امکان تشکیل یک جامعه مخدوش است. دکتر #کچویان در این سخنرانی میگوید برخی جامعه شناسان کلاسیک چون #دورکیم و #وبر، به این رهیافت رسیده بودند اما آن را پی نگرفتند.
آنچه اینجا در نظر انداختن به اجتماع بزرگ #اربعین، که همچون آیینی با عظمت هرساله اتفاق میافتد، برای دکتر کچویان نحوی بازگشت به ذات خود ارزش و برساختن یک نوع جامعه با آن است.
📚 آنچه میبینید، بخشهایی از سخنرانی #حسین_کچویان در همایش «ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی اربعین»، در تاریخ ۲۰آبان۹۴ است.
✅ @Shariati_Group
نظریههای #جامعهشناسی آنجا که از قرارداد به عنوان مهمترین عامل پیوند یاد میکنند، همواره جایی در جامعه برای «ارزش» در نظر میگیرند. اگر ارزشی اولیه به عنوان یک تعهد وجود نداشته باشد، از اساس امکان تشکیل یک جامعه مخدوش است. دکتر #کچویان در این سخنرانی میگوید برخی جامعه شناسان کلاسیک چون #دورکیم و #وبر، به این رهیافت رسیده بودند اما آن را پی نگرفتند.
آنچه اینجا در نظر انداختن به اجتماع بزرگ #اربعین، که همچون آیینی با عظمت هرساله اتفاق میافتد، برای دکتر کچویان نحوی بازگشت به ذات خود ارزش و برساختن یک نوع جامعه با آن است.
📚 آنچه میبینید، بخشهایی از سخنرانی #حسین_کچویان در همایش «ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی اربعین»، در تاریخ ۲۰آبان۹۴ است.
✅ @Shariati_Group
⭕️ پدیده شریعتی و حسادت دوستان!
برشی از یک کتاب:
″...طی سالهای ۱۹۶۶-۱۹۶۸، در فضای آکادمیک و روشنفکری #ایران، خبر پیچید که فردی در دانشگاه #مشهد، افکار و نظرات بدیع و جذابی در حوزه #تاریخ و #جامعهشناسی ارائه کرده است. او دکتر #علی_شریعتی بود که به تازگی از #فرانسه بازگشته بود. در این دوره، حتی نسخههایی از درسهای شریعتی به #تهران رسید. شمس #آلاحمد که در آن دوران در دانشگاه علم و صنعت، #تاریخ_ادیان تدریس میکرد، به ياد میآورد که از طریق یک نسخه چاپی از کتاب #اسلامشناسی که یک دانشجو به وی داده بود، برای نخستین بار با نام علی شریعتی آشنا شده بود. شمس، با لحنی صادقانه، که در میان روشنفکران، استثنایی کمیاب است، به ياد میآورد که پس از مطالعه اسلام شناسی، نسبت به شریعتی سخت حسادت میورزید و خود را با این فکر که شریعتی هم یک سوپاپ اطمینان است، تسلا میداد!
به گفتهی شمس، شجاعت و فصاحت و قدرت بیان شریعتی موجب شده بود که دچار احساس حقارت شود. او در ملاقاتی که چند سال بعد، با #شریعتی داشت، این احساسات را برای وی بازگو و از وی عذر خواسته بود..″
An Islamic Utopian: A Political Biography of Ali Shariati, by Ali Rahnema, I.B.Tauris Pub., 1998, P. 250.
✅ @Shariati_Group
🆔 @DrNoruzi
برشی از یک کتاب:
″...طی سالهای ۱۹۶۶-۱۹۶۸، در فضای آکادمیک و روشنفکری #ایران، خبر پیچید که فردی در دانشگاه #مشهد، افکار و نظرات بدیع و جذابی در حوزه #تاریخ و #جامعهشناسی ارائه کرده است. او دکتر #علی_شریعتی بود که به تازگی از #فرانسه بازگشته بود. در این دوره، حتی نسخههایی از درسهای شریعتی به #تهران رسید. شمس #آلاحمد که در آن دوران در دانشگاه علم و صنعت، #تاریخ_ادیان تدریس میکرد، به ياد میآورد که از طریق یک نسخه چاپی از کتاب #اسلامشناسی که یک دانشجو به وی داده بود، برای نخستین بار با نام علی شریعتی آشنا شده بود. شمس، با لحنی صادقانه، که در میان روشنفکران، استثنایی کمیاب است، به ياد میآورد که پس از مطالعه اسلام شناسی، نسبت به شریعتی سخت حسادت میورزید و خود را با این فکر که شریعتی هم یک سوپاپ اطمینان است، تسلا میداد!
به گفتهی شمس، شجاعت و فصاحت و قدرت بیان شریعتی موجب شده بود که دچار احساس حقارت شود. او در ملاقاتی که چند سال بعد، با #شریعتی داشت، این احساسات را برای وی بازگو و از وی عذر خواسته بود..″
An Islamic Utopian: A Political Biography of Ali Shariati, by Ali Rahnema, I.B.Tauris Pub., 1998, P. 250.
✅ @Shariati_Group
🆔 @DrNoruzi
🔴 سکوت معنادار شبه روشنفکریِ وطنی!
🔹پدیده افشاگرانهی غائله #فلسطین بصورت اعم، و ماجرای #طوفان_الاقصی و جنایات بیبدیل یک رژیم نامشروع مافیاییِ بینالمللی با حمایت عریان و بیسابقه حکام غربی از آن بصورت اخص، برای بسیاری از اهل تدبیر و تحقیق در حوزهی تبارشناسی و #جامعهشناسی سیاسی و اهالی رسانه، ″سنگ محک″ و شاخص و میزانی بود برای درک عمیقتر و بنیادینتری از معضل اسیر شدگان در مارپیچ سکوت سیاسی و اخلاقی و معرفتی.
🔹اهل نظر به روشنی میدانند که جنگ غزه، و اساساً پدیده نزاع #اسرائیل و فلسطینیان در چند دههی گذشته، جدای از مجادلات حقوقی و قضایی و سیاسی، بنوعی#جنگ روایتهاست!
در سایهی ناتوانی مجامع جهانی و نقض آشکار قوانین بینالمللی از سوی صهیونیستها تاکنون جنایات فجیعی در سطح ″نسلکشی″ پدید آمده که این اتفاق فیالواقع عجز #سازمان_ملل و دیگر نهادهای بظاهر بینالمللی در بحث #حقوق_بشر و #آزادی بیان را نشان میدهد.
🔹جنگ غزه تنها جنگ موشک و بمب نیست، بلکه جنگ رسانهها، جنگ روایتها و افکار عمومی جهانی است. آنچه رژیم اشغالگر را این روزها به واهمه انداخته، توان روایتگری محور مقاومت و رسانههای مستقل است. غزه اکنون میدان تقابل روایتهاست؛ میدانی که سیاستهای مزورانه و دوگانه دنیای غرب را بار دیگر آشکارتر کرده است؛ اما جای اهالی قلم و اندیشه و روشنفکران ایرانی در این ماجرا دقیقاً کجاست...!؟
🔹بیش از ۷۵ سال است که مردم فلسطین به جای غرب وحشی تقاص جنایات این جرثومهها را پس میدهند. اما امروز ریاکاری و بیشرمی این جانوران، که روی بیحافظگیِ ما حساب کردهاند، از حد تحمل فراتر رفتهست. اما چرا بسیاری از جماعت جامعهی روشنفکری و اهالی قلم و رسانه که به شکلی غیر ساختارمند به یک قبیله فکری و نوعی سکت(sect) اجتماعی غیر متمرکز مبدل شدهاند، یا تا همین امروز روزه سکوت و کمتوجهی پیشه کردهاند! یا آنچنان مواضع سهل و سادهای درپیش گرفتهاند که آدمی را در فکر فرو میبرد که آیا این افراد همانهایی نبودند که یک سال پیش بر سر ماجرای جنگ #روسیه با نمایندهی #ناتو (#اوکراین) چه قلمفرساییهایی که نکرده و اعلام انزجار و مواضع تند و سریع اتخاذ میکردند!!؟ حال چه شده است که همین جماعت دلرحمِ نازک نارنجیِ مدافع بشر ″غربی″، پس از چند هفته سکوت معنادار دربارهی جنایات هولناک بشری و ضد انسانیِ رژیم جنایتکار #اسرائیل در #غزه، یا خاموش و لب فروخفته ماندهاند، یا همچون برخی از عناصر فعال این جبهه، با عبارات کلیگویانه صرفاً ذات تاریک و پلید «جنگ» را محکوم کردند و همچون یک ناظر ناآشنای بیطرف، چشم بر همهی این جنایات نابرابر و نامتوازن بسته و جهت خالی نبودن عریضه و رفع تکلیف اجتماعی! صرفاً لعن و نفرین بر جنگ و بانیان آن میکنند (آنهم در زمانهای که در قلب پایتختهای کشورهای غربی، تظاهرکنندگان غربی به روشنی و آشکارا خود را حامی مظلومان فلسطینی و مردم مستأصل غزه معرفی میکنند و در کف خیابانهای #اروپا و آمریکای شمالی، رژیم کودک کش صهیونیستی را خطاب قرار میدهند و محکوم میکنند!)، اما جماعت پرادعای روشنفکر نمای ما، یا در قامت یک فعال سیاسی - اجتماعی تجدیدنظر طلب در داخل کشور ظاهر میشوند که با کلیهی سیاستهای داخلی و خارجی نظام حاکم زاویه دارند و هر مسئلهی داخلی یا خارجی را وجهالمصالحهی تسویه حسابهای خود قرار میدهند و به سیاق برخی از مدیران و مسئولان جریانات سیاسی اسبق در کشور، یکی به نعل و یکی به میخ میزنند و دایما در سودای سیاست بازی و بده بستانهای جناحی و حزبی و رانتی خود، از هر واقعه و رخدادی جهت کسب امتیاز بیشتر سود میجویند، و یا رسماً پرچم براندازی و دشمنیِ سیاسی و راهبردی با نظام را بلند کردهاند و عملاً در تقابل مستقیم با کلیت ساختار #ایران و #انقلاب_اسلامی و تفکر اسلامی قرار دارند،
🔹اما طیف دنبالهروهای میدانی عناصر #برانداز ضد ایرانی که عمده آگاهی سیاسی و فلسفی و اجتماعیاش محصول چند برنامه شبکهی در شرف انحلال «من و تو» و «اینترنشنال» و چند صفحه اینستاگرامی و تلگرامی است، نه از #تمدن «ایرانی-اسلامی» چیز خاصی میدانند و نه شناخت درستی از اجتماع سیاسی و #تاریخ و #فرهنگ و #سنت دارند؛ این جماعت مقلد آموختهاند که همچون طوطیان سخنگوی تریبونها و رسانههای ضد ایرانی خارجنشین عمل کنند و بازتاب دهندهی افکار و نشخوارکنندگان محصولات رسانهای آنها باشند.
✅ @Shariati_Group
🔻ادامه
🔹پدیده افشاگرانهی غائله #فلسطین بصورت اعم، و ماجرای #طوفان_الاقصی و جنایات بیبدیل یک رژیم نامشروع مافیاییِ بینالمللی با حمایت عریان و بیسابقه حکام غربی از آن بصورت اخص، برای بسیاری از اهل تدبیر و تحقیق در حوزهی تبارشناسی و #جامعهشناسی سیاسی و اهالی رسانه، ″سنگ محک″ و شاخص و میزانی بود برای درک عمیقتر و بنیادینتری از معضل اسیر شدگان در مارپیچ سکوت سیاسی و اخلاقی و معرفتی.
🔹اهل نظر به روشنی میدانند که جنگ غزه، و اساساً پدیده نزاع #اسرائیل و فلسطینیان در چند دههی گذشته، جدای از مجادلات حقوقی و قضایی و سیاسی، بنوعی#جنگ روایتهاست!
در سایهی ناتوانی مجامع جهانی و نقض آشکار قوانین بینالمللی از سوی صهیونیستها تاکنون جنایات فجیعی در سطح ″نسلکشی″ پدید آمده که این اتفاق فیالواقع عجز #سازمان_ملل و دیگر نهادهای بظاهر بینالمللی در بحث #حقوق_بشر و #آزادی بیان را نشان میدهد.
🔹جنگ غزه تنها جنگ موشک و بمب نیست، بلکه جنگ رسانهها، جنگ روایتها و افکار عمومی جهانی است. آنچه رژیم اشغالگر را این روزها به واهمه انداخته، توان روایتگری محور مقاومت و رسانههای مستقل است. غزه اکنون میدان تقابل روایتهاست؛ میدانی که سیاستهای مزورانه و دوگانه دنیای غرب را بار دیگر آشکارتر کرده است؛ اما جای اهالی قلم و اندیشه و روشنفکران ایرانی در این ماجرا دقیقاً کجاست...!؟
🔹بیش از ۷۵ سال است که مردم فلسطین به جای غرب وحشی تقاص جنایات این جرثومهها را پس میدهند. اما امروز ریاکاری و بیشرمی این جانوران، که روی بیحافظگیِ ما حساب کردهاند، از حد تحمل فراتر رفتهست. اما چرا بسیاری از جماعت جامعهی روشنفکری و اهالی قلم و رسانه که به شکلی غیر ساختارمند به یک قبیله فکری و نوعی سکت(sect) اجتماعی غیر متمرکز مبدل شدهاند، یا تا همین امروز روزه سکوت و کمتوجهی پیشه کردهاند! یا آنچنان مواضع سهل و سادهای درپیش گرفتهاند که آدمی را در فکر فرو میبرد که آیا این افراد همانهایی نبودند که یک سال پیش بر سر ماجرای جنگ #روسیه با نمایندهی #ناتو (#اوکراین) چه قلمفرساییهایی که نکرده و اعلام انزجار و مواضع تند و سریع اتخاذ میکردند!!؟ حال چه شده است که همین جماعت دلرحمِ نازک نارنجیِ مدافع بشر ″غربی″، پس از چند هفته سکوت معنادار دربارهی جنایات هولناک بشری و ضد انسانیِ رژیم جنایتکار #اسرائیل در #غزه، یا خاموش و لب فروخفته ماندهاند، یا همچون برخی از عناصر فعال این جبهه، با عبارات کلیگویانه صرفاً ذات تاریک و پلید «جنگ» را محکوم کردند و همچون یک ناظر ناآشنای بیطرف، چشم بر همهی این جنایات نابرابر و نامتوازن بسته و جهت خالی نبودن عریضه و رفع تکلیف اجتماعی! صرفاً لعن و نفرین بر جنگ و بانیان آن میکنند (آنهم در زمانهای که در قلب پایتختهای کشورهای غربی، تظاهرکنندگان غربی به روشنی و آشکارا خود را حامی مظلومان فلسطینی و مردم مستأصل غزه معرفی میکنند و در کف خیابانهای #اروپا و آمریکای شمالی، رژیم کودک کش صهیونیستی را خطاب قرار میدهند و محکوم میکنند!)، اما جماعت پرادعای روشنفکر نمای ما، یا در قامت یک فعال سیاسی - اجتماعی تجدیدنظر طلب در داخل کشور ظاهر میشوند که با کلیهی سیاستهای داخلی و خارجی نظام حاکم زاویه دارند و هر مسئلهی داخلی یا خارجی را وجهالمصالحهی تسویه حسابهای خود قرار میدهند و به سیاق برخی از مدیران و مسئولان جریانات سیاسی اسبق در کشور، یکی به نعل و یکی به میخ میزنند و دایما در سودای سیاست بازی و بده بستانهای جناحی و حزبی و رانتی خود، از هر واقعه و رخدادی جهت کسب امتیاز بیشتر سود میجویند، و یا رسماً پرچم براندازی و دشمنیِ سیاسی و راهبردی با نظام را بلند کردهاند و عملاً در تقابل مستقیم با کلیت ساختار #ایران و #انقلاب_اسلامی و تفکر اسلامی قرار دارند،
🔹اما طیف دنبالهروهای میدانی عناصر #برانداز ضد ایرانی که عمده آگاهی سیاسی و فلسفی و اجتماعیاش محصول چند برنامه شبکهی در شرف انحلال «من و تو» و «اینترنشنال» و چند صفحه اینستاگرامی و تلگرامی است، نه از #تمدن «ایرانی-اسلامی» چیز خاصی میدانند و نه شناخت درستی از اجتماع سیاسی و #تاریخ و #فرهنگ و #سنت دارند؛ این جماعت مقلد آموختهاند که همچون طوطیان سخنگوی تریبونها و رسانههای ضد ایرانی خارجنشین عمل کنند و بازتاب دهندهی افکار و نشخوارکنندگان محصولات رسانهای آنها باشند.
✅ @Shariati_Group
🔻ادامه
″... به گفته #هایدگر انسان دارای دو وجود است:
🔸یکی وجود اعتباری یا مجازی که مجموعهای است از رابطههایی که #انسان با پدیدهها، رویدادها و اشتغالات محیط پیرامونش دارد، انگیزهها، غریزهها، احساسات، عادات، حساسیتها و اعراض وی او را با پیرامونش ربط میدهند و این «وضع» در وی یک «شخصیت وجودی» را شکل میدهد که عرضی است. و رنگهایی است که شرایط طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شغلی و در یک کلمه «محیط خارجی» بر «من» میزنند. این رنگآمیزی موضوع اساسی #جامعهشناسی و #انسانشناسی و #روانشناسی فردی و گروهی است و همگی با ملاکهای منطقی و علمی قابل تفسیر و تحلیل است و این وجود است که رشتههای گوناگون #علوم_انسانی میشناسند و چون جنبهب جبری، عام و عینی دارد، انسانشناسی علمی امروز، انسان را تنها با این رنگها شناسایی میکند و از این رو است که علوم انسانی جدید، هم انسانها را در قالبهای مشخص و جبری مینگرند و هم از فرورفتن در کنه ذات و جوهر وجودی آنان غفلت میکنند و از دست یافتن به راز و #حقیقت مرموز، شگفت و نامتناهی انسان دست میکشند و انسان و انسانها را تنها به عنوان پدیده یا مقولهای «مادی» که ساخته و پرداختهی عوامل و روابط مکانیکی طبیعت، نژاد، وراثت، ابزارکار، نظام اجتماعی، پایگاه اقتصادی و قالبهای طبقاتی و صنفی است، تلقی میکنند.
🔸از اینجاست که هر کسی در این چارچوبها ″قاب″ گرفته شده است و با این نقابها تشخیص داده میشود و در حقیقت وضع بیرونی و عوامل محیطی است که او را معنی میکنند: انسان دهقان، انسان کارگر، انسان فئودالی، انسان بورژوازی، انسان اداری، انسان تکنوکرات، انسان روشنفکر، انسان صنعتی...
🔸اما انسان، به تعبیر هایدگر، یک «وجود ذاتی و حقیقی» نیز دارد و آن عبارت است از جوهر وجودیای که در زیر این رنگهای عرضی و حالات عارضی ناشی از وضعیت اجتماعی و روابط بیرونیاش پنهان است و انسان بودن به معنی اصالتی و علتی مستقل و آزاد از تسلسل علیت مادی و جبر اجتماعی و صفات عارضی محیطی، از آن سرچشمه میگیرد و من حقیقی که ویژهی «انسان» است در آن خانه دارد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲/ خود سازی انقلابی
🔸یکی وجود اعتباری یا مجازی که مجموعهای است از رابطههایی که #انسان با پدیدهها، رویدادها و اشتغالات محیط پیرامونش دارد، انگیزهها، غریزهها، احساسات، عادات، حساسیتها و اعراض وی او را با پیرامونش ربط میدهند و این «وضع» در وی یک «شخصیت وجودی» را شکل میدهد که عرضی است. و رنگهایی است که شرایط طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شغلی و در یک کلمه «محیط خارجی» بر «من» میزنند. این رنگآمیزی موضوع اساسی #جامعهشناسی و #انسانشناسی و #روانشناسی فردی و گروهی است و همگی با ملاکهای منطقی و علمی قابل تفسیر و تحلیل است و این وجود است که رشتههای گوناگون #علوم_انسانی میشناسند و چون جنبهب جبری، عام و عینی دارد، انسانشناسی علمی امروز، انسان را تنها با این رنگها شناسایی میکند و از این رو است که علوم انسانی جدید، هم انسانها را در قالبهای مشخص و جبری مینگرند و هم از فرورفتن در کنه ذات و جوهر وجودی آنان غفلت میکنند و از دست یافتن به راز و #حقیقت مرموز، شگفت و نامتناهی انسان دست میکشند و انسان و انسانها را تنها به عنوان پدیده یا مقولهای «مادی» که ساخته و پرداختهی عوامل و روابط مکانیکی طبیعت، نژاد، وراثت، ابزارکار، نظام اجتماعی، پایگاه اقتصادی و قالبهای طبقاتی و صنفی است، تلقی میکنند.
🔸از اینجاست که هر کسی در این چارچوبها ″قاب″ گرفته شده است و با این نقابها تشخیص داده میشود و در حقیقت وضع بیرونی و عوامل محیطی است که او را معنی میکنند: انسان دهقان، انسان کارگر، انسان فئودالی، انسان بورژوازی، انسان اداری، انسان تکنوکرات، انسان روشنفکر، انسان صنعتی...
🔸اما انسان، به تعبیر هایدگر، یک «وجود ذاتی و حقیقی» نیز دارد و آن عبارت است از جوهر وجودیای که در زیر این رنگهای عرضی و حالات عارضی ناشی از وضعیت اجتماعی و روابط بیرونیاش پنهان است و انسان بودن به معنی اصالتی و علتی مستقل و آزاد از تسلسل علیت مادی و جبر اجتماعی و صفات عارضی محیطی، از آن سرچشمه میگیرد و من حقیقی که ویژهی «انسان» است در آن خانه دارد ...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه اثار ۲/ خود سازی انقلابی