🔴 از هجرت تا تمدن
(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
▪️موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیههای دکتر #علی_شریعتی در خوانش او از #تاریخ صدر #اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از #فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات #مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه میکند و تا روزهای پایانی حیاتش پی میگیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دههی هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیستهایی را گشوده که بعدها یک بار در دههی هفتاد و بار دیگر در سال ۲۰۰۰ پژوهشگران و آکادمسینهای غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنیبر متون دههی چهل (دهه شصت میلادی) #شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (۳۵ سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت، قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک» و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکریای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفتهای میدانست به نام «سنت».
🔗 ادامه مطلب در فایل ضمیمه
✍ #سوسن_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
▪️موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیههای دکتر #علی_شریعتی در خوانش او از #تاریخ صدر #اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از #فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات #مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه میکند و تا روزهای پایانی حیاتش پی میگیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دههی هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیستهایی را گشوده که بعدها یک بار در دههی هفتاد و بار دیگر در سال ۲۰۰۰ پژوهشگران و آکادمسینهای غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنیبر متون دههی چهل (دهه شصت میلادی) #شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (۳۵ سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت، قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک» و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکریای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفتهای میدانست به نام «سنت».
🔗 ادامه مطلب در فایل ضمیمه
✍ #سوسن_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
Telegram
.
🔷 از هجرت تا تمدن
(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
✍ #سوسن_شریعتی
🔆 «هیچ آفتی برای علم و بالاخص برای «تاریخ و دین» از سیاست، سیاستی که بنیانش قبیله است و ابزارش «مذهب»، تباه کننده تر و کشنده تر نیست.»
(علی شریعتی - م.آ.۳۰ / ص ۴۵۶)
🔆 «تاریخ صدر اسلام»، سالها است موضوع و تیتر اول اخبار است. سالها است که این گذشته فراخوانده میشود: گاه توسط جوانان نسل سوم و چهارم مهاجران مستعمرات حاشیه نشینِ پاریس، گاه توسط «ساکنین ناکجا آباد دولت اسلامی عراق و شام» و بسیای اوقات توسط سیاستمداران مستقر بر کرسی قدرت در کشورهای اسلامی. فراخوان آلامد و آنارشیک این گذشته ۱۴ قرن پیش که گاه برای مشروعیت بخشی به قدرت است و گاه تکیه گاهی برای ضد قدرت و گاه عکسالعملی هیستریک، در هر حال همیشه با انگیزههای سیاسی و اجتماعی، بسیاری از دادههای تاریخی و تاریخمند را بدل کرده است به نقل و نبات کوی و برزن و از همین رو به تعبیر ژاکلین شببی – مورخ و #اسلام شناس فرانسوی معاصر- به یک «هوموس اسلامیکوس فرازمان» شکل داده است. این وضعیت خود موجب رونق گیری مطالعات متنوع و گستردهای در حوزه #تاریخ صدر اسلام از منظر علوم انسانی و اجتماعی در دو دههی اخیر گشته؛ امری نه چندان متداول در حوزههای دانشگاهی غربی در گذشته و نیز موضوع همیشه حساس در جوامعی با سنت اسلامی.
🔆 موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیههای #علی_شریعتی در خوانش او از تاریخ صدر اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات #مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه میکند و تا روزهای پایانی حیاتش پی میگیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دههی هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیستهایی را گشوده که بعدها یک بار در دههی هفتاد و بار دیگر در سال ۲۰۰۰ پژوهشگران و آکادمسینهای غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنی بر متون دهه چهل (دهه شصت میلادی) #شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (۳۵ سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت، قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک» و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکری ای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفتهای میدانست به نام «سنت»..!
🔗 مطالعه کامل متن یادداشت
#ایران_فردا
#هجرت_تمدن
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
(شریعتی و تاریخ صدر اسلام)
✍ #سوسن_شریعتی
🔆 «هیچ آفتی برای علم و بالاخص برای «تاریخ و دین» از سیاست، سیاستی که بنیانش قبیله است و ابزارش «مذهب»، تباه کننده تر و کشنده تر نیست.»
(علی شریعتی - م.آ.۳۰ / ص ۴۵۶)
🔆 «تاریخ صدر اسلام»، سالها است موضوع و تیتر اول اخبار است. سالها است که این گذشته فراخوانده میشود: گاه توسط جوانان نسل سوم و چهارم مهاجران مستعمرات حاشیه نشینِ پاریس، گاه توسط «ساکنین ناکجا آباد دولت اسلامی عراق و شام» و بسیای اوقات توسط سیاستمداران مستقر بر کرسی قدرت در کشورهای اسلامی. فراخوان آلامد و آنارشیک این گذشته ۱۴ قرن پیش که گاه برای مشروعیت بخشی به قدرت است و گاه تکیه گاهی برای ضد قدرت و گاه عکسالعملی هیستریک، در هر حال همیشه با انگیزههای سیاسی و اجتماعی، بسیاری از دادههای تاریخی و تاریخمند را بدل کرده است به نقل و نبات کوی و برزن و از همین رو به تعبیر ژاکلین شببی – مورخ و #اسلام شناس فرانسوی معاصر- به یک «هوموس اسلامیکوس فرازمان» شکل داده است. این وضعیت خود موجب رونق گیری مطالعات متنوع و گستردهای در حوزه #تاریخ صدر اسلام از منظر علوم انسانی و اجتماعی در دو دههی اخیر گشته؛ امری نه چندان متداول در حوزههای دانشگاهی غربی در گذشته و نیز موضوع همیشه حساس در جوامعی با سنت اسلامی.
🔆 موضوع این یادداشت بررسی دلایل، متد و فرضیههای #علی_شریعتی در خوانش او از تاریخ صدر اسلام است؛ موضوعی که دو سال پس از بازگشت از فرانسه و با آغاز تدریس در دانشکده ادبیات #مشهد و به عنوان واحدهای درسی به آن توجه میکند و تا روزهای پایانی حیاتش پی میگیرد. اهمیت این نگاه در این است که قبل از شوک دههی هفتاد میلادی در حوزه مطالعات قرآنی و تاریخ صدر اسلام عرضه شده و پیستهایی را گشوده که بعدها یک بار در دههی هفتاد و بار دیگر در سال ۲۰۰۰ پژوهشگران و آکادمسینهای غربی و متفکرین اسلامی را به خود مشغول کرده است. این یادداشت مبتنی بر متون دهه چهل (دهه شصت میلادی) #شریعتی است و معرف نگاه تاریخی متفکر جوانی (۳۵ سال) است که «روشنفکر دینی» نام گرفت، قبل از اینکه «نگاه ایدئولوژیک» و یا «اسطوره ساز» او به تاریخ به جمرات آن نوع روشنفکری ای بدل شود که او را مسبب بیدار شدن دیو خفتهای میدانست به نام «سنت»..!
🔗 مطالعه کامل متن یادداشت
#ایران_فردا
#هجرت_تمدن
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @Shariati_SCF
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 | دکتر #سوسن_شریعتی در این گفتار، به برخی محاسن و تناقضها در کارِ خیر توجه میدهد...
«سایت ندای آزادی»
✅ @Shariati_Group
«سایت ندای آزادی»
✅ @Shariati_Group
🔴 آخر و عاقبت ۱۶ آذر
شصت و هشت سال بعد!
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
"بار دگر، شانزده آذر" است و ماندهام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ میخورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه میکند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علیاکبر #شریعت_رضوی شروع میکنم: (آذر ۲۳۳۲)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
مدتی است که کاغذ شما نمیرسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد میآمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار میشدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر میدهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچههای کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همهی اقوام سلام میرسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)
🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کلهای که بوی قورمه سبزی میدهد) میخواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایدهای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانهاش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزهی عمومی چرخ میخورند نمیپردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت میبیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر میگردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمیشناسد.
🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشتههایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز میکند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، مینویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئهها در میانم گرفتهاند. من با مرگ زندگی کردهام، با توطئه خو کردهام، اما اکنون و این چنین نمیخواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام میشود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافیها برای این بود، نشد. اکنون، بیشرمی کیهانها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطبهای آشنا-م.آ. ۱)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبانها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکتهای نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.
🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، تودهای ها، گروههای چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته میشد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سالهای اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز میزد. دلیل این تعلل، تفسیرهای متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سالها، احتیاط قدرتمداران را بر میانگیخت.
🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37
✅ @Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
شصت و هشت سال بعد!
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
"بار دگر، شانزده آذر" است و ماندهام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟
🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ میخورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه میکند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.
🔺 با نامه علیاکبر #شریعت_رضوی شروع میکنم: (آذر ۲۳۳۲)
🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی
مدتی است که کاغذ شما نمیرسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد میآمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار میشدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.
🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر میدهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچههای کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همهی اقوام سلام میرسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)
🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کلهای که بوی قورمه سبزی میدهد) میخواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایدهای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانهاش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:
*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.
🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزهی عمومی چرخ میخورند نمیپردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت میبیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر میگردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمیشناسد.
🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشتههایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز میکند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، مینویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئهها در میانم گرفتهاند. من با مرگ زندگی کردهام، با توطئه خو کردهام، اما اکنون و این چنین نمیخواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش میزدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام میشود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافیها برای این بود، نشد. اکنون، بیشرمی کیهانها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطبهای آشنا-م.آ. ۱)
🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبانها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاهها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکتهای نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.
🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، تودهای ها، گروههای چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته میشد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سالهای اول توسط گروههای ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز میزد. دلیل این تعلل، تفسیرهای متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سالها، احتیاط قدرتمداران را بر میانگیخت.
🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37
✅ @Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
Telegraph
🔴 آخر و عاقبت 16 آذر
💠 سوسن شریعتی @iranfardamag 🔺"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر 1332 خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی 54 و روزهای…
🔵 شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
🔅در آستانه سالگرد انقلاب #مردم / مروری دوباره بر مقاله دکتر #سوسن_شریعتی در مجله شهروند، مورخ بهمن ۱۳۸۶ تحت عنوان شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
معروف است که #شریعتی معلم #انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر میبریم که با این هر دو مؤلفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کردهایم..!
نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب، - مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهیهای کاذب، برانگیختن شور و انهدامِ شعور، دادن دستورالعملهایی برای رستگاری، یکی انگاشته شد (و امروز میشنویم ویوا-آکادمیا viva académia) انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونتِ انقلابیون سابق یا معتقدند که:
الف- انقلاب خوب بود، اما #اصلاحات بهتر است؛
ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی.
پ- یا اینکه «رفتهایم این راه را نه بهرام است و نه گورش» و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن میبخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن.
در نتیجه یا باید بشوی #اصلاحطلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمیاش در انقلاب میماند روی دستمان!
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟
در #معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش میشود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت #سنت و #مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت #عقل و #ایمان، نسبت سنت و #مذهب، #ایدئولوژی و #فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینیِ او همانی بود که بعداً نامش #اسلام_سیاسی شد! و مبنای #دین و #حکومت؟
بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه #عدالت طلبی او در برابر #دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔹بیایید لجبازی کنیم و امیدوار بمانیم: شریعتی سالها است که «ما» ی مذهبی را عصبانی میکند، «ما» ی اجتماعی را تحریک میکند و «ما» ی خلوت نشین را مضطرب و به این معنا «معلم انقلاب» باقی میماند، حتی اگر معلمی و انقلاب امری از مد افتاده باشد..!
#انقلاب_۵۷
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
🔅در آستانه سالگرد انقلاب #مردم / مروری دوباره بر مقاله دکتر #سوسن_شریعتی در مجله شهروند، مورخ بهمن ۱۳۸۶ تحت عنوان شریعتی، معلم کدام انقلاب؟
معروف است که #شریعتی معلم #انقلاب بود. اما ما در روزگاری به سر میبریم که با این هر دو مؤلفه، “معلمی و انقلاب” مشکل پیدا کردهایم..!
نه معلمی چندان اعتباری دارد و نه از انقلاب، - مقصود البته نفس مفهوم انقلاب – دل خوشی هست. معلمی که در بسیاری اوقات با کلیشه پروری، آگاهیهای کاذب، برانگیختن شور و انهدامِ شعور، دادن دستورالعملهایی برای رستگاری، یکی انگاشته شد (و امروز میشنویم ویوا-آکادمیا viva académia) انقلاب هم که مستعد تخریب و خشونتِ انقلابیون سابق یا معتقدند که:
الف- انقلاب خوب بود، اما #اصلاحات بهتر است؛
ب- انقلاب خوب بود اما وای به حالت اگر همچنان به آن فکر کنی.
پ- یا اینکه «رفتهایم این راه را نه بهرام است و نه گورش» و از همین رو عطای سیاست را به لقای آن میبخشند، چه به قصد کسب آن و چه به منظور در افتادن با آن.
در نتیجه یا باید بشوی #اصلاحطلب یا کارگزار سازندگی و یا فعال فرهنگی. در هر سه حال شریعتی با همان خاطره معلمیاش در انقلاب میماند روی دستمان!
🔹آیا شریعتی معلمی بود انقلابی؟
در #معلم بودنش که تردیدی نیست. در محتوای تعلیمش میشود تا اطلاع ثانوی بحث کرد. لااقل تا زمانی که مواد آموزشی او، بزنگاههای زیستی ما باشد: نسبت #سنت و #مدرنیته، نسبت شرق و غرب، نسبت #عقل و #ایمان، نسبت سنت و #مذهب، #ایدئولوژی و #فرهنگ، اینکه پروژه اجتماعی اصلاح دینیِ او همانی بود که بعداً نامش #اسلام_سیاسی شد! و مبنای #دین و #حکومت؟
بازگشت به خویشتن او رقیب بنیادگرایی بود و یا همدست او؟ اینکه #عدالت طلبی او در برابر #دموکراسی خواهی بود؟ چپ بود یا لیبرال؟ چیز دیگری خواست و چیز دیگری شد؟ و…
🔹بیایید لجبازی کنیم و امیدوار بمانیم: شریعتی سالها است که «ما» ی مذهبی را عصبانی میکند، «ما» ی اجتماعی را تحریک میکند و «ما» ی خلوت نشین را مضطرب و به این معنا «معلم انقلاب» باقی میماند، حتی اگر معلمی و انقلاب امری از مد افتاده باشد..!
#انقلاب_۵۷
✅ @Shariati_Group
🔗 مطالعه متن کامل
Telegram
.
⭕️ پایداری شریعتی در هجوم منتقدان
✍ گزارشی از نشست احسان شریعتی، علیرضا رجایی حسین مصباحیان و مسعود پدرام
#علی_شریعتی را #معلم_انقلاب ایران مینامند؛ انقلابی که فارغ از هر نقد وارد بر آن و مسیری که بعدا طی کرد، واقعهای مهم در #تاریخ سیاسی قرن بیستم محسوب میشود. برخی پژوهشگران آن را در شمار چند #انقلاب بزرگ جهان میدانند و فیلسوفی همچون #میشل_فوکو آن را با انقلاب #فرانسه مقايسه كرده است. تاکنون کتابها و مقالات و سمینارهای مختلفی به تاریخ و ویژگیهای #انقلاب_۵۷ ایران اختصاص داده شده است. در چهلوسومین سالگرد پیروزی انقلاب، بنیاد فرهنگی #شریعتی نشستی چهار ساعته در کلابهاوس با عنوان «مردم، انقلاب و شریعتی» برگزار کرد که در آن چهرههایی همچون #احسان_شریعتی #سوسن_شریعتی، #علیرضا_رجایی #سروش_دباغ #حسین_رفیعی #محمود_عمرانی #احمد_زیدآبادی #مسعود_پدرام #حسین_مصباحیان و #محمدجواد_کاشی سخنرانی کردند. در میانهی برنامه پرسش و پاسخ با حضار و نیز مسائل مختلفی از خصلت خود انقلاب و تأثیر شریعتی بر آن تا رابطهی او با روحانیت و نحوه #مرگ_مشکوک او دستمایه بحثهای چالشی و انتقادی شد.
✅ @Shariati_Group
🆔 @sharghdaily
✍ گزارشی از نشست احسان شریعتی، علیرضا رجایی حسین مصباحیان و مسعود پدرام
#علی_شریعتی را #معلم_انقلاب ایران مینامند؛ انقلابی که فارغ از هر نقد وارد بر آن و مسیری که بعدا طی کرد، واقعهای مهم در #تاریخ سیاسی قرن بیستم محسوب میشود. برخی پژوهشگران آن را در شمار چند #انقلاب بزرگ جهان میدانند و فیلسوفی همچون #میشل_فوکو آن را با انقلاب #فرانسه مقايسه كرده است. تاکنون کتابها و مقالات و سمینارهای مختلفی به تاریخ و ویژگیهای #انقلاب_۵۷ ایران اختصاص داده شده است. در چهلوسومین سالگرد پیروزی انقلاب، بنیاد فرهنگی #شریعتی نشستی چهار ساعته در کلابهاوس با عنوان «مردم، انقلاب و شریعتی» برگزار کرد که در آن چهرههایی همچون #احسان_شریعتی #سوسن_شریعتی، #علیرضا_رجایی #سروش_دباغ #حسین_رفیعی #محمود_عمرانی #احمد_زیدآبادی #مسعود_پدرام #حسین_مصباحیان و #محمدجواد_کاشی سخنرانی کردند. در میانهی برنامه پرسش و پاسخ با حضار و نیز مسائل مختلفی از خصلت خود انقلاب و تأثیر شریعتی بر آن تا رابطهی او با روحانیت و نحوه #مرگ_مشکوک او دستمایه بحثهای چالشی و انتقادی شد.
✅ @Shariati_Group
🆔 @sharghdaily
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆شریعتی؛ پدر- پسر: تداوم یا گسست
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷
🔆شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.
🔆غالبا وارثان در معرض دو نوع نقد و یا انتظار از خود هستند. از یک سو انتظار اینکه به میراث خود وفادار باشند، ادامه دهنده باشند و از سوی دیگر این نقد که زندانی میراث اند و سخن نو نمی گویند. هم متهم به عبور و بدعت و هم متهم به درجا زدن و زندانی شدن و خوردن نان پدری.عصیان یا سرسپردگی؟ این پرسش از مدرنیته هم شده است. انسان مدرن چگونه نسبتی با میراث ماقبل مدرن خود برقرار کرده است. آیا مدرنیته را باید گسست از دیروز و میراث( خروج از زیر سقف حافظه؛حافظهای که با سنت گره خورده است وجهانبینی ای که دینی است )تعریف کرد یا تداوم دیروز و بازسازی و باز تفسیر امر دیروزی دانست؟
🔆کدام مدرنیته؟
گفته می شودکه از زمانی که انسان قرون وسطیِ غربی از زیر سقف حافظه سنتی و چتر قدس بیرون میآید و ادعای خودبنیادی و اربابی طبیعت می کند و دیگر مشروعیت خود را در حوزه علم، هنر، تفکر و اجتماعی خود را از منابع دینی نمی گیرد و مبتنی بر سنت تعریف نمیکند عصر مدرن آغاز شده و انسان مدرن سر زده است: جادو بدل می شود به علم، معجزه بدل می شودبه پزشکی، امر قدسی به عقلانیت و...انسان سر می زند و عقلانیت مدرن میشود از نتایج همین اتفاق.
🔆تفسیر دوم از تجربه مدرنیته، نه گسست که تداوم است.در این نگاه مدرنیته عبارت است از تداوم ی یک سری از مولفه های جهان قدیم اما به شکل دیگر و به صورت سکولاریزه شده یا قدسیزدایی شده آن:
🔆سکولاریزه شدن ایده مسیحی نگاه خطی به تاریخ؛تاریخ نجات و محتومیت رستگاری که در شکل مدرنش با ایده تکامل و ترقی عصر روشنگری بازسازی می شود.
*ایده دوم همان ایده مسیحی «کرامت بشری» است که در نگاه مدرن و با شأنیت یافتن انسان بدل می شود به «حقوق بشر»...
* تفکیک عرف و قدس و جدایی ساحت ها که از اصول بنیادین مدرنیته است برگرفته و بازسازی شده ایده قدیمیِ مسیحیِ تفکیک «مسیح و قیصر»است.
* آیینها و جشن های مدنی جاری در دنیای مدرن غربی در اکثر اوقات بازسازی سکولاریزه همان مناسک مذهبی است.
🔆این نگاه به تجربه مدرنیته نه تنها در تعریف امر مدرن تداوم می بیند که در تعریف سنت نیز خود-ویژه است. سنت در این نگاه نه امر متصلب و یک بار برای همیشه در دیروز تعیین شده بلکه موجودیتی است دینامیک و دارای استعداد تطبیق خود با شرایط جدید و از همین رو توانسته است تا به امروز بیاید و حذف نشود. سنت را نباید در برابر مدرنیته نشاند و دعوت به انتخاب کرد: سنتی یا مدرن؟ دیروزی یا امروزی؟نه مدرنیته پشت به دیروز است و نه سنت ناب و یک دست و سرسپردگی مطلق به دیروز. هرگونه درک ثنوی از این دو تقلیل واقعیت متکثر منشوری و رنگین کمانی چند بین یا آن وجه.
📌ادامه متن در لینک زیر
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3jOEHkg
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷
🔆شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.
🔆غالبا وارثان در معرض دو نوع نقد و یا انتظار از خود هستند. از یک سو انتظار اینکه به میراث خود وفادار باشند، ادامه دهنده باشند و از سوی دیگر این نقد که زندانی میراث اند و سخن نو نمی گویند. هم متهم به عبور و بدعت و هم متهم به درجا زدن و زندانی شدن و خوردن نان پدری.عصیان یا سرسپردگی؟ این پرسش از مدرنیته هم شده است. انسان مدرن چگونه نسبتی با میراث ماقبل مدرن خود برقرار کرده است. آیا مدرنیته را باید گسست از دیروز و میراث( خروج از زیر سقف حافظه؛حافظهای که با سنت گره خورده است وجهانبینی ای که دینی است )تعریف کرد یا تداوم دیروز و بازسازی و باز تفسیر امر دیروزی دانست؟
🔆کدام مدرنیته؟
گفته می شودکه از زمانی که انسان قرون وسطیِ غربی از زیر سقف حافظه سنتی و چتر قدس بیرون میآید و ادعای خودبنیادی و اربابی طبیعت می کند و دیگر مشروعیت خود را در حوزه علم، هنر، تفکر و اجتماعی خود را از منابع دینی نمی گیرد و مبتنی بر سنت تعریف نمیکند عصر مدرن آغاز شده و انسان مدرن سر زده است: جادو بدل می شود به علم، معجزه بدل می شودبه پزشکی، امر قدسی به عقلانیت و...انسان سر می زند و عقلانیت مدرن میشود از نتایج همین اتفاق.
🔆تفسیر دوم از تجربه مدرنیته، نه گسست که تداوم است.در این نگاه مدرنیته عبارت است از تداوم ی یک سری از مولفه های جهان قدیم اما به شکل دیگر و به صورت سکولاریزه شده یا قدسیزدایی شده آن:
🔆سکولاریزه شدن ایده مسیحی نگاه خطی به تاریخ؛تاریخ نجات و محتومیت رستگاری که در شکل مدرنش با ایده تکامل و ترقی عصر روشنگری بازسازی می شود.
*ایده دوم همان ایده مسیحی «کرامت بشری» است که در نگاه مدرن و با شأنیت یافتن انسان بدل می شود به «حقوق بشر»...
* تفکیک عرف و قدس و جدایی ساحت ها که از اصول بنیادین مدرنیته است برگرفته و بازسازی شده ایده قدیمیِ مسیحیِ تفکیک «مسیح و قیصر»است.
* آیینها و جشن های مدنی جاری در دنیای مدرن غربی در اکثر اوقات بازسازی سکولاریزه همان مناسک مذهبی است.
🔆این نگاه به تجربه مدرنیته نه تنها در تعریف امر مدرن تداوم می بیند که در تعریف سنت نیز خود-ویژه است. سنت در این نگاه نه امر متصلب و یک بار برای همیشه در دیروز تعیین شده بلکه موجودیتی است دینامیک و دارای استعداد تطبیق خود با شرایط جدید و از همین رو توانسته است تا به امروز بیاید و حذف نشود. سنت را نباید در برابر مدرنیته نشاند و دعوت به انتخاب کرد: سنتی یا مدرن؟ دیروزی یا امروزی؟نه مدرنیته پشت به دیروز است و نه سنت ناب و یک دست و سرسپردگی مطلق به دیروز. هرگونه درک ثنوی از این دو تقلیل واقعیت متکثر منشوری و رنگین کمانی چند بین یا آن وجه.
📌ادامه متن در لینک زیر
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3jOEHkg
Telegraph
شریعتی؛ پدر- پسر: تداوم یا گسست
سوسن شریعتی منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷ شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.…
🔆 #چهلوپنجمین یادمان آموزگار «#آزادی، #عدالت و #عرفان»، معلم #علی_شریعتی ذیل عنوان «ساختن همبستگی: در ستایش رویای مشترک» با همت موسسه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی در سالگشت شهادت این آموزگار مردم، برگزار گردید.
🔸 تغییر، نیازمند همبستگی است و رؤیای مشترک لازمۀ همبستگی. افرادِ پراکنده و جدا از هم و فاقد وجدان جمعی به تعبیر دورکیم، قدرتِ تغییر وضع موجود را نخواهند داشت. رؤیای مشترک، خیال آنچه که نیست و ارزش آن را دارد که برای تولدش بجنگیم و تلاش کنیم، یکی از ضرورتهای مبارزهای پیگیر -هر چند نه یگانه ضرورت- برای تغییر وضع موجود است. بدون داشتنِ تصویری از آیندهای متفاوت از اکنون، نمیتوان، «ما» شد و از وضع موجود فرا رفت و سرنوشتی متفاوت را طلب کرد. «ما» شدن اما، نیازمند «امید» هم هست. امید و خیال دو همبستۀ دیالکتیکیاند. امید، خیال را بارور میکند و باروریِ خیال، انسان را امیدوار میسازد. در فقدانِ امید و خیال، فقط میتوان به گذشته بازگشت و نوستالژی ساخت و حسرت خورد و از فاجعهای به فاجعهای دیگر پناه برد...
🔻متن کامل بخشی از مطالب مطروحه و پرونده صوتی کامل این نشست مجازی را میتوانید در پیوندهای پایین دنبال نمایید.
🔅 بازپیرایی دینی در میانه جنگ و اصلاح
✍ #سوسن_شریعتی
🔅 شریعتی و مذهبِ رهاییبخشِ انتظار
✍ فهیمه بهرامی
🔅 شریعتی و مردم
✍ #شیما_کاشی
🔅 اصلاح دین و احیای امر والا
✍ #محمدجواد_غلامرضا_کاشی
🎙 فایل صوتی کامل چشم انداز شریعتی رویاروی بحران امروز
✅ @Shariati_Group
.
🔸 تغییر، نیازمند همبستگی است و رؤیای مشترک لازمۀ همبستگی. افرادِ پراکنده و جدا از هم و فاقد وجدان جمعی به تعبیر دورکیم، قدرتِ تغییر وضع موجود را نخواهند داشت. رؤیای مشترک، خیال آنچه که نیست و ارزش آن را دارد که برای تولدش بجنگیم و تلاش کنیم، یکی از ضرورتهای مبارزهای پیگیر -هر چند نه یگانه ضرورت- برای تغییر وضع موجود است. بدون داشتنِ تصویری از آیندهای متفاوت از اکنون، نمیتوان، «ما» شد و از وضع موجود فرا رفت و سرنوشتی متفاوت را طلب کرد. «ما» شدن اما، نیازمند «امید» هم هست. امید و خیال دو همبستۀ دیالکتیکیاند. امید، خیال را بارور میکند و باروریِ خیال، انسان را امیدوار میسازد. در فقدانِ امید و خیال، فقط میتوان به گذشته بازگشت و نوستالژی ساخت و حسرت خورد و از فاجعهای به فاجعهای دیگر پناه برد...
🔻متن کامل بخشی از مطالب مطروحه و پرونده صوتی کامل این نشست مجازی را میتوانید در پیوندهای پایین دنبال نمایید.
🔅 بازپیرایی دینی در میانه جنگ و اصلاح
✍ #سوسن_شریعتی
🔅 شریعتی و مذهبِ رهاییبخشِ انتظار
✍ فهیمه بهرامی
🔅 شریعتی و مردم
✍ #شیما_کاشی
🔅 اصلاح دین و احیای امر والا
✍ #محمدجواد_غلامرضا_کاشی
🎙 فایل صوتی کامل چشم انداز شریعتی رویاروی بحران امروز
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
⭕️ زندگی همچون مطالبه
📌 بر سر #زندگی و معانی مختلف آن در خیابانهای شهر صفآرایی شده است. بر سر گونههای مختلف زیستن. شاید هیچوقت تاکنون «زندگی» اینچنین بر صدر مطالبات ننشسته باشد، بوده است. لحظات آغازین #انقلاب هم درباره زندگی و تعاریف مختلف آن شعارهایی شنیده میشد. مثلا اینکه «زندگی یعنی: کار، مسکن، آزادی» و یا اینکه «زندگی، #عقیده است و #جهاد» و همین معانی نسلی را به زندانها و به خیابانها کشاند. اما همیشه یک تبصره داشت: «یعنی»...چه کسی گمان میکرد چهل سال بعد، چهار نسل بعد بر سر این «بدیهی»-زندگی- خود را مجبور به مردن ببیند؟ بر سر «چگونه زیستن» شده بود بمیریم و یا بمیرانیم، اما مردن برای زندگی کردن خیر.
📌 همهی قوانین ما تابع همین چگونه زیستن بوده و بر همین اساس ریخته شده است. چهلوچند سال پیش، چگونگیاش یک بار تعیین شده و شده است قالب و چهار نسل است که بر تن نسلها میشود. به نام اکثریت باشد و یا به نام ارزشهای لایزال. امروز هم بر سر مشروعیت اکثریت بحث است، هم صحبت از حق مسلم اقلیت است و هم در قطعیت قرائتها از ارزشهای لایزال تردید افتاده است. اما قوانین، کور و کر اند. قالبِ تنگ است که خفقان میآورد و به یک بار میبینی که فریادها برخاسته است. این قوانین هستند که از شهروند شورشی میسازند و از متولیِ قانون سرکوبگر. در اتاقهای خیابان وزرا باشد و یا بر سر کوی و برزن. این اولین بار نیست که #قانون خاصیت «چتر بودگی» خود را از دست میدهد و بدل به سپر و سلاح میشود و به صفآرایی میانجامد و برای مجری قانون نیز امکانات فراهم میآورد: خشم، تعرض، اعمال سلیقههای شخصی و...
📌 این بار نوع دیگری از جوانی با شعار زندگی به فتح پیادهروها آمده است. با دستان خالی و دلی پر. حضور پررنگ دختران بیدلیل نیست. زندگی معلوم شده است امر پیشپا افتاده و بدیهیای نیست. آبستن غیر مترقبه، ابداعات بیپایان و وعدههای امید است. زندگی ارجاع مدام به یک دیروز دروغین نیست (...«روحت شاد»های نوستالژیک) سرسپردگی به اکثریتهای مشروعیتبخش پیشینی نیست؛ دست به دست شدن میان دوگانههای سیاسی و فرهنگی مسلط نیست. (#اصلاحطلب - #اصولگرا /#سنت - #مدنیته و..) شاید از همین رو است که همگی را سورپریز کرده است. میترساند و به شوق میآورد. منبع انرژی است. با این همه ما مجبور به تعریف زندگی هستیم. وقتی از زندگی سخن میگوییم از چه چیز سخن میگوییم؟ #شریعتی در روزهای یایانی زندگیاش نوشته بود که در خواب این تعریف را از زندگی داده است:
«زندگی یعنی: #نان، #آزادی، #فرهنگ، #ایمان، دوست داشتن» (م.آ. ۱ -با مخاطبهای آشنا)
📌 سوال این است؟ چرا ما مجبوریم هر بار برای پیش برد هر یک از این مطالبات انقلاب کنیم؟ تقصیر قانون آنها است و یا بیقانونی ما؟
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
📌 بر سر #زندگی و معانی مختلف آن در خیابانهای شهر صفآرایی شده است. بر سر گونههای مختلف زیستن. شاید هیچوقت تاکنون «زندگی» اینچنین بر صدر مطالبات ننشسته باشد، بوده است. لحظات آغازین #انقلاب هم درباره زندگی و تعاریف مختلف آن شعارهایی شنیده میشد. مثلا اینکه «زندگی یعنی: کار، مسکن، آزادی» و یا اینکه «زندگی، #عقیده است و #جهاد» و همین معانی نسلی را به زندانها و به خیابانها کشاند. اما همیشه یک تبصره داشت: «یعنی»...چه کسی گمان میکرد چهل سال بعد، چهار نسل بعد بر سر این «بدیهی»-زندگی- خود را مجبور به مردن ببیند؟ بر سر «چگونه زیستن» شده بود بمیریم و یا بمیرانیم، اما مردن برای زندگی کردن خیر.
📌 همهی قوانین ما تابع همین چگونه زیستن بوده و بر همین اساس ریخته شده است. چهلوچند سال پیش، چگونگیاش یک بار تعیین شده و شده است قالب و چهار نسل است که بر تن نسلها میشود. به نام اکثریت باشد و یا به نام ارزشهای لایزال. امروز هم بر سر مشروعیت اکثریت بحث است، هم صحبت از حق مسلم اقلیت است و هم در قطعیت قرائتها از ارزشهای لایزال تردید افتاده است. اما قوانین، کور و کر اند. قالبِ تنگ است که خفقان میآورد و به یک بار میبینی که فریادها برخاسته است. این قوانین هستند که از شهروند شورشی میسازند و از متولیِ قانون سرکوبگر. در اتاقهای خیابان وزرا باشد و یا بر سر کوی و برزن. این اولین بار نیست که #قانون خاصیت «چتر بودگی» خود را از دست میدهد و بدل به سپر و سلاح میشود و به صفآرایی میانجامد و برای مجری قانون نیز امکانات فراهم میآورد: خشم، تعرض، اعمال سلیقههای شخصی و...
📌 این بار نوع دیگری از جوانی با شعار زندگی به فتح پیادهروها آمده است. با دستان خالی و دلی پر. حضور پررنگ دختران بیدلیل نیست. زندگی معلوم شده است امر پیشپا افتاده و بدیهیای نیست. آبستن غیر مترقبه، ابداعات بیپایان و وعدههای امید است. زندگی ارجاع مدام به یک دیروز دروغین نیست (...«روحت شاد»های نوستالژیک) سرسپردگی به اکثریتهای مشروعیتبخش پیشینی نیست؛ دست به دست شدن میان دوگانههای سیاسی و فرهنگی مسلط نیست. (#اصلاحطلب - #اصولگرا /#سنت - #مدنیته و..) شاید از همین رو است که همگی را سورپریز کرده است. میترساند و به شوق میآورد. منبع انرژی است. با این همه ما مجبور به تعریف زندگی هستیم. وقتی از زندگی سخن میگوییم از چه چیز سخن میگوییم؟ #شریعتی در روزهای یایانی زندگیاش نوشته بود که در خواب این تعریف را از زندگی داده است:
«زندگی یعنی: #نان، #آزادی، #فرهنگ، #ایمان، دوست داشتن» (م.آ. ۱ -با مخاطبهای آشنا)
📌 سوال این است؟ چرا ما مجبوریم هر بار برای پیش برد هر یک از این مطالبات انقلاب کنیم؟ تقصیر قانون آنها است و یا بیقانونی ما؟
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
⭕️ زندگی به مثابه سعی / درباره پروین بختیارنژاد
🔅صحبت کردن از هم نسلیها از وظایف مهم ما است؛ همنسلیهایی که زندگیهاشان خود یک اثر است. اقلیت حاشیهنشینی که ترجیح دادند از حاشیه به متن نگاه کنند؛ نسلی که با انکارِ واقعیت سعی کرد #حقیقتِ خود را ابداع کند و امروزه اتهامش این است که #ایدهآلیست بود و #آرمانگرا.
این نسل سه مشخصه داشت:
الف: خروج کردن؛ قهرمانان کوچک و دنکیشوتهای بزرگ
🔅تمام کسانی که به یُمن دعوت و وسوسه خواندن یکی دو کتاب، از خانه به خیابان پرتاب شدند؛ به تعبیری از بهشت بیخبری #هبوط کردند و آگاهیشان از آنان یک «نه»ی بزرگ ساخت، قهرمانان کوچک و دُن کیشوتهای بزرگی بودند که با مطالعهی کتابهایی از صمد و شریعتی دعوت به خروج را پذیرفتند. شدند یکسری «بچه پررو»یی که میپرسد و قادر است اعتراض کند؛ نوجوانانی که خیلی زود پیشتاز شدند.
🔅پروین بختیارنژاد دانشآموز پیشتازی است که با گذراندن تجربهی #انقلاب میبیند که میتوان به متولیان قدرت تذکر داد. #شریعتی است که این اعتماد بهنفس را برای رویارویی با واقعیت در نزد مخاطب جوانش ایجاد میکند.اما دراولین تجربهی نه گفتن و خروج، که بسیاری در راه آن باز پروین توانست از این ابتلا سر بلند بیرون بیاد.
ب: تمامیتخواهی و مجبور به انتخاب در واقعیتی به نام زندگی
🔅سعی میان صفا و مروه ایدهآل و امر واقع دومین مشخصه نسلی بود که هم این را میخواست و هم آن را. با این همه، هم اکنونی که نامش واقعیت شد، او را مدام مجبور به انتخاب میکرد. همه چیز را با هم و در آنِ واحد خواستن را نیز شریعتی به ما آموخت. و البته مجبور به منطق فدا و ایثار؛ از یکی به نفع دیگری کنار کشیدن؛ این را فدای آن کردن. میان بقا و تلاش برای حفظ ارزشهایی که مبتنی بود بر نخواستن و نداشتن. همه میدانیم که بسیاری مجبور شدند به قیمت پشت کردن به ارزشها و امیدهایشان موفقیت را انتخاب کنند.
🔅پروین جوان پس از تجربه #زندان، #ازدواج و تجربهی مادری، حال در دههی ۶۰ و ۷۰ با ابتلایی به نام زندگی چه میکند؟ محروم از کار، مجبور به گذران مادی زندگی علیرغم محروم ماندن از حقوق اجتماعی اولیه، تربیت فرزندان در تنهایی. همه تلاشش این است که به نام واقعیتگرایی به محتومیت واقعیت تن ندهد و این پرسش که چگونه میتوان آرمانخواه ماند و در عینحال، با واقعیت جور دیگری بازی کرد؟ همین تمامخواهی و سماجت بر تداوم آن است که زمینه را برای کشف اشکال دیگر مقاومت در برابر واقعیت و چهرههای متعددش فراهم میکند و آدمهایی مثل پروین را به میدانهای دیگر مبارزه میکشاند و آن میدان اجتماعی است.
ج- کشف اشکال جدید مقاومت در برابر امر واقع: ابداع خویشتن!
🔅تجربه زندگی و در عین حال امر موجود را کافی ندانستن، اگرچه نفسگیر است اما اسباب «کسی شدن» را فراهم میکند و میدان را خالی نمیگذارد و آن دختر جوان پیشتاز انقلابی و مبارز سیاسی دهه ۶۰ را آرام آرام به حوزههای دیگر پرداختن به اجتماع میکشاند. در دههی ۸۰ روزنامهنگار میشود، پژوهشگر حوزه زنان و فعال مدنی. پرسشگری از امر کلانی به نام #قدرت سیاسی را این بار با همان شعارِ «کوچک زیباست» که مشخصهی دهه ۸۰ بود، با پیگیری خُرده پروندههای اجتماعی، صدای خاموشان و... ادامه میدهد. این بار جستجو برای ایجاد تغییر نه الزاماً در رویارویی مستقیم و صرفاً سیاسی با واقعیت، بلکه از طریق کشف و فهم واقعیتی که بدان دچاریم و اتخاذ روشهای آلترناتیو ممکن میگردد.
🔅در همه این تجربیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای که در زندگی پروین به آنها اشاره شد به نظرم تجربهی تبعید از مهمترین و وجودیترین مراحل این طرحاندازی خویشتنی است که در «سعی» و ابتلا تعریف شده و شکل گرفته است. همین که رفت. همین که برگشت. رفتن همیشه فرار نیست و برگشتن نیز به همین گونه است. تبعید، ابتلای بزرگی است برای «شدن» #انسان و تردیدی نیست پروینی که برگشت همویی نبوده که رفته است: در تبعید انسان دیگری سر زده مجبور به تعریف دوباره حقیقت خود.
🔅نتیجه: در این ماراتن زندگی #پروین_بختیارنژاد بالاخره بر زمین افتاد. آن جوان ایدهآلیست تغییرات زیادی کرد. اگرچه به واقعیت تن نداد و سعی کرد اَشکال دیگری از دور زدنِ امر واقع و درافتادن با آن را برای ما به مثابه الگو بر جای گذارد، اما قدرت دست از سر مجازات و تنبیه بر نداشت. ولی حُسنش این بود که ما در این ماراتن و در برابر این هفتخوان، پوست کلفت شدهایم. این هویتی که شکل گرفته و میراثی که برای ما به جای میماند یک چیز مسجل است: هویت امری دیروزی، خاطره و یا حسرتی دیروزی نیست، بلکه هویت و طرحاندازی دیگری است. برای ساخت و ساز هویت جدید، ما به یک #جنگ بزرگ و درافتادنِ مدام با امر واقع محتاجایم و در نتیجه، خوشحالایم از اینکه به وسوسه شریعتی باشد یا صمد، خروج کردهایم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
📚 ایران فردا
🔅صحبت کردن از هم نسلیها از وظایف مهم ما است؛ همنسلیهایی که زندگیهاشان خود یک اثر است. اقلیت حاشیهنشینی که ترجیح دادند از حاشیه به متن نگاه کنند؛ نسلی که با انکارِ واقعیت سعی کرد #حقیقتِ خود را ابداع کند و امروزه اتهامش این است که #ایدهآلیست بود و #آرمانگرا.
این نسل سه مشخصه داشت:
الف: خروج کردن؛ قهرمانان کوچک و دنکیشوتهای بزرگ
🔅تمام کسانی که به یُمن دعوت و وسوسه خواندن یکی دو کتاب، از خانه به خیابان پرتاب شدند؛ به تعبیری از بهشت بیخبری #هبوط کردند و آگاهیشان از آنان یک «نه»ی بزرگ ساخت، قهرمانان کوچک و دُن کیشوتهای بزرگی بودند که با مطالعهی کتابهایی از صمد و شریعتی دعوت به خروج را پذیرفتند. شدند یکسری «بچه پررو»یی که میپرسد و قادر است اعتراض کند؛ نوجوانانی که خیلی زود پیشتاز شدند.
🔅پروین بختیارنژاد دانشآموز پیشتازی است که با گذراندن تجربهی #انقلاب میبیند که میتوان به متولیان قدرت تذکر داد. #شریعتی است که این اعتماد بهنفس را برای رویارویی با واقعیت در نزد مخاطب جوانش ایجاد میکند.اما دراولین تجربهی نه گفتن و خروج، که بسیاری در راه آن باز پروین توانست از این ابتلا سر بلند بیرون بیاد.
ب: تمامیتخواهی و مجبور به انتخاب در واقعیتی به نام زندگی
🔅سعی میان صفا و مروه ایدهآل و امر واقع دومین مشخصه نسلی بود که هم این را میخواست و هم آن را. با این همه، هم اکنونی که نامش واقعیت شد، او را مدام مجبور به انتخاب میکرد. همه چیز را با هم و در آنِ واحد خواستن را نیز شریعتی به ما آموخت. و البته مجبور به منطق فدا و ایثار؛ از یکی به نفع دیگری کنار کشیدن؛ این را فدای آن کردن. میان بقا و تلاش برای حفظ ارزشهایی که مبتنی بود بر نخواستن و نداشتن. همه میدانیم که بسیاری مجبور شدند به قیمت پشت کردن به ارزشها و امیدهایشان موفقیت را انتخاب کنند.
🔅پروین جوان پس از تجربه #زندان، #ازدواج و تجربهی مادری، حال در دههی ۶۰ و ۷۰ با ابتلایی به نام زندگی چه میکند؟ محروم از کار، مجبور به گذران مادی زندگی علیرغم محروم ماندن از حقوق اجتماعی اولیه، تربیت فرزندان در تنهایی. همه تلاشش این است که به نام واقعیتگرایی به محتومیت واقعیت تن ندهد و این پرسش که چگونه میتوان آرمانخواه ماند و در عینحال، با واقعیت جور دیگری بازی کرد؟ همین تمامخواهی و سماجت بر تداوم آن است که زمینه را برای کشف اشکال دیگر مقاومت در برابر واقعیت و چهرههای متعددش فراهم میکند و آدمهایی مثل پروین را به میدانهای دیگر مبارزه میکشاند و آن میدان اجتماعی است.
ج- کشف اشکال جدید مقاومت در برابر امر واقع: ابداع خویشتن!
🔅تجربه زندگی و در عین حال امر موجود را کافی ندانستن، اگرچه نفسگیر است اما اسباب «کسی شدن» را فراهم میکند و میدان را خالی نمیگذارد و آن دختر جوان پیشتاز انقلابی و مبارز سیاسی دهه ۶۰ را آرام آرام به حوزههای دیگر پرداختن به اجتماع میکشاند. در دههی ۸۰ روزنامهنگار میشود، پژوهشگر حوزه زنان و فعال مدنی. پرسشگری از امر کلانی به نام #قدرت سیاسی را این بار با همان شعارِ «کوچک زیباست» که مشخصهی دهه ۸۰ بود، با پیگیری خُرده پروندههای اجتماعی، صدای خاموشان و... ادامه میدهد. این بار جستجو برای ایجاد تغییر نه الزاماً در رویارویی مستقیم و صرفاً سیاسی با واقعیت، بلکه از طریق کشف و فهم واقعیتی که بدان دچاریم و اتخاذ روشهای آلترناتیو ممکن میگردد.
🔅در همه این تجربیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای که در زندگی پروین به آنها اشاره شد به نظرم تجربهی تبعید از مهمترین و وجودیترین مراحل این طرحاندازی خویشتنی است که در «سعی» و ابتلا تعریف شده و شکل گرفته است. همین که رفت. همین که برگشت. رفتن همیشه فرار نیست و برگشتن نیز به همین گونه است. تبعید، ابتلای بزرگی است برای «شدن» #انسان و تردیدی نیست پروینی که برگشت همویی نبوده که رفته است: در تبعید انسان دیگری سر زده مجبور به تعریف دوباره حقیقت خود.
🔅نتیجه: در این ماراتن زندگی #پروین_بختیارنژاد بالاخره بر زمین افتاد. آن جوان ایدهآلیست تغییرات زیادی کرد. اگرچه به واقعیت تن نداد و سعی کرد اَشکال دیگری از دور زدنِ امر واقع و درافتادن با آن را برای ما به مثابه الگو بر جای گذارد، اما قدرت دست از سر مجازات و تنبیه بر نداشت. ولی حُسنش این بود که ما در این ماراتن و در برابر این هفتخوان، پوست کلفت شدهایم. این هویتی که شکل گرفته و میراثی که برای ما به جای میماند یک چیز مسجل است: هویت امری دیروزی، خاطره و یا حسرتی دیروزی نیست، بلکه هویت و طرحاندازی دیگری است. برای ساخت و ساز هویت جدید، ما به یک #جنگ بزرگ و درافتادنِ مدام با امر واقع محتاجایم و در نتیجه، خوشحالایم از اینکه به وسوسه شریعتی باشد یا صمد، خروج کردهایم.
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #سوسن_شریعتی
📚 ایران فردا
Telegram
.
شریعتی و معنای زندگی ۱ ـ مصطفی مهرآیین
۱/ مصطفی مهرآیین
نابهنجاری شریعتی در زمانه او و زمانه ما
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#مصطفی_مهرآیین
🆔 @Shariati_SCF
نابهنجاری شریعتی در زمانه او و زمانه ما
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#مصطفی_مهرآیین
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و معنای زندگی ۲ ـ مسعود پدرام
۲/ مسعود پدرام
اجتماعیات در پرتو کویریات
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#مسعود_پدرام
🆔 @Shariati_SCF
اجتماعیات در پرتو کویریات
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#مسعود_پدرام
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و معنای زندگی ۳ ـ محمدجواد غلامرضا کاشی
۳/ محمدجواد غلامرضاکاشی
جستجوی امکان گفتگوی انتقادی میان میراث شریعتی و جنبش مهسا
۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
🆔 @Shariati_SCF
جستجوی امکان گفتگوی انتقادی میان میراث شریعتی و جنبش مهسا
۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و معنای زندگی ۴ ـ محمدجواد غلامرضا کاشی
۴/ محمدجواد غلامرضاکاشی
جستجوی امکان گفتگوی انتقادی میان میراث شریعتی و جنبش مهسا
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
🆔 @Shariati_SCF
جستجوی امکان گفتگوی انتقادی میان میراث شریعتی و جنبش مهسا
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#محمدجواد_غلامرضاکاشی
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و معنای زندگی ۵ ـ احسان شریعتی
۵/ احسان شریعتی
معنای زندگی، از شریعتی تا نوشریعتی
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#احسان_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
معنای زندگی، از شریعتی تا نوشریعتی
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#احسان_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و معنای زندگی ۶ ـ احسان شریعتی
۶/ احسان شریعتی
معنای زندگی، از شریعتی تا نوشریعتی
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#احسان_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
معنای زندگی، از شریعتی تا نوشریعتی
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#احسان_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و معنای زندگی ۷ ـ فرامرز معتمد دزفولی
۷/ فرامرز معتمد دزفولی
شریعتی و زندگی معمولی
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#فرامرز_معتمد_دزفولی
🆔 @Shariati_SCF
شریعتی و زندگی معمولی
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#فرامرز_معتمد_دزفولی
🆔 @Shariati_SCF
Audio
۸/ سوسن شریعتی
بودن به از نبود شدن؟ بستگی دارد!
سوم اسفند ۱۴۰۱
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
بودن به از نبود شدن؟ بستگی دارد!
سوم اسفند ۱۴۰۱
#علی_شریعتی
#شریعتی_و_معنای_زندگی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#چهل_و_ششمین_سالگرد_شهادت
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
◽️رمی جمرات
🖋سوسن شریعتی
به رمی جمرات میماند موقعیت شریعتی در فضای مجازی. بی نظیر است. در باره سلبریتیها شاید رسمی باشد قدیمی؛ در باره روشنفکر-یا تاریک فکری- که چهل و شش سال پیش از میان ما رفته این موقعیت بی نظیر است. مشابه ندارد. ماجرا ی بت است و باران سنگ ریزهها : بچه آخوند بودن و کراواتش، فاطمه گفتن و بی حجاب بودن همسرش، دهاتی بودن و فرانسه رفتنش؛ انقلابی بودن و نوکر ساواک بودنش، بی مدرک بودن و تئوریسین بودنش؛ همگی موضوع افشاگری شده اند. حتی نامه های عاشقانه به همسرش (که به عربی و ترکی استانبولی ترجمه شده ) در اینجا که ماییم موضوع افشاگری است.
مطالعهی متن کامل
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
🖋سوسن شریعتی
به رمی جمرات میماند موقعیت شریعتی در فضای مجازی. بی نظیر است. در باره سلبریتیها شاید رسمی باشد قدیمی؛ در باره روشنفکر-یا تاریک فکری- که چهل و شش سال پیش از میان ما رفته این موقعیت بی نظیر است. مشابه ندارد. ماجرا ی بت است و باران سنگ ریزهها : بچه آخوند بودن و کراواتش، فاطمه گفتن و بی حجاب بودن همسرش، دهاتی بودن و فرانسه رفتنش؛ انقلابی بودن و نوکر ساواک بودنش، بی مدرک بودن و تئوریسین بودنش؛ همگی موضوع افشاگری شده اند. حتی نامه های عاشقانه به همسرش (که به عربی و ترکی استانبولی ترجمه شده ) در اینجا که ماییم موضوع افشاگری است.
مطالعهی متن کامل
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#علی_شریعتی
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
⭕️ دکتر علی شریعتی و آیتالله خمینی در آیینه خاطرات
🔅دکتر #علی_شریعتی روشنفکرِ فرا روایتها است. او را میتوان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیستهای دوآتشه دههی چهل و روحانیون عوام زدهای دانست که در کلام آیتالله #خمینی به «روحانی نمایان» تعبیر شدهاند. شریعتی که نمونهی بارز تئوری #مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بیمهری مذهبیهای سطحی نگر و قشری و ناسیونالیستها و سوسیالیستهای مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای #مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای #تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی، چون موم بر حلقوم دانشجویان دههی چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس #کمونیسم و #لیبرالیسم گرفتار بودند نجات داد. عدهای تلاش داشتند بیتوجه به همهی خدمات بیاندازه او به #انقلاب و #اسلام، این #روشنفکر متعهد را بخاطر برخی قرائات متفاوتش، در برابر انقلاب و #رهبر و مرجع عالیقدر آن بگذارند. اما آنگونه که از خاطرات یاران #امام بر میآید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روحالله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع خوشفکر و دوراندیش، فرق بین #کسروی و #شریعتی را میدانست و عمق سخن #معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب میشناخت. آنچه در ذیل میآید بازخوانی بخشی از این خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانهی امام به شریعتی برداشته شده است.
🔅دکتر #صادق_طباطبایی: در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: «در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی میکردند و میدیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و #دانشگاه را از خطر #مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیحالجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمیشود کسی که نیایشهای امام سجاد(ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای #مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئناً من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.
🔅در مجموع نگرش امام به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگرافهای زیادی که در سوگ او از سوی انجمنهای اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام #موسی_صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در #بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز #دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر - علامه شیخ مهدی شمسالدین - از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای #صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمیدانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»
🔅دکتر #سوسن_شریعتی: فرزند معلم شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره ۶۷ مجله «شهروند امروز» میگوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن ۵۷ برادرم احسان بازگشت و خرداد ۵۸ من و یک ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت. در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم که استاد #محمدتقی_شریعتی، پدربزرگام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام میروند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان میخواهد که با توجه به تأثیری که علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نکتهای در معرفی جایگاه شریعتی بیان کنند تا از شدت حملاتی که به شریعتی و اندیشهاش میشود، کاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد میکنند و میگویند که چون درباره شریعتی در جناحهای مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف #مصلحت نیست که اسمی برده شود.
🔅همچنین مرحوم دکتر #ناصر_میناچی از قول استاد #محمدرضا_حکیمی میگوید: آقای فاکر که از منتقدین کتابهای شریعتیاند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذکر مطالبی دربارهی کتابهای شریعتی معروض میدارد: "این نوشتهها عمدتاً نسل فعلی و جوانان #مسلمان این مملکت را گمراه کرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این کتابها جمعآوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند که: "دکتر شریعتی در بین همهی مطالبی که شما میگویید، مطالب بسیار خوبی هم دارد. به همه بگویید همهی مطالب خوبش را بخوانند".
✅ @Shariati_Group
📚 منبع: روحانی، حمید، #نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲
🔅دکتر #علی_شریعتی روشنفکرِ فرا روایتها است. او را میتوان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیستهای دوآتشه دههی چهل و روحانیون عوام زدهای دانست که در کلام آیتالله #خمینی به «روحانی نمایان» تعبیر شدهاند. شریعتی که نمونهی بارز تئوری #مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بیمهری مذهبیهای سطحی نگر و قشری و ناسیونالیستها و سوسیالیستهای مادی گرا قرار گرفت. او اگر محتوای #مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای #تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی، چون موم بر حلقوم دانشجویان دههی چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس #کمونیسم و #لیبرالیسم گرفتار بودند نجات داد. عدهای تلاش داشتند بیتوجه به همهی خدمات بیاندازه او به #انقلاب و #اسلام، این #روشنفکر متعهد را بخاطر برخی قرائات متفاوتش، در برابر انقلاب و #رهبر و مرجع عالیقدر آن بگذارند. اما آنگونه که از خاطرات یاران #امام بر میآید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روحالله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع خوشفکر و دوراندیش، فرق بین #کسروی و #شریعتی را میدانست و عمق سخن #معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب میشناخت. آنچه در ذیل میآید بازخوانی بخشی از این خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانهی امام به شریعتی برداشته شده است.
🔅دکتر #صادق_طباطبایی: در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: «در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاشها و مجاهدتهای فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی میکردند و میدیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و #دانشگاه را از خطر #مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیحالجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است. امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمیشود کسی که نیایشهای امام سجاد(ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای #مفاتیح را قبول نداشته باشد. اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئناً من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.
🔅در مجموع نگرش امام به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگرافهای زیادی که در سوگ او از سوی انجمنهای اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند. همچنین ایشان اقدام امام #موسی_صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در #بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز #دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر - علامه شیخ مهدی شمسالدین - از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای #صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمیدانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»
🔅دکتر #سوسن_شریعتی: فرزند معلم شریعتی دربرداشت سوم از روایت خاطرات خود در شماره ۶۷ مجله «شهروند امروز» میگوید: پس از وقوع انقلاب، ما به ایران بازگشتیم. بهمن ۵۷ برادرم احسان بازگشت و خرداد ۵۸ من و یک ماه بعد هم خواهرم سارا برگشت. در اولین روزهای بازگشت به یاد دارم که استاد #محمدتقی_شریعتی، پدربزرگام با همراهی دو تن از دوستانش به دیدار امام میروند و استاد محمدتقی شریعتی از ایشان میخواهد که با توجه به تأثیری که علی شریعتی بر نسل جوان انقلابی گذاشته است، نکتهای در معرفی جایگاه شریعتی بیان کنند تا از شدت حملاتی که به شریعتی و اندیشهاش میشود، کاسته شود و به تعبیر دیگر از شریعتی اعاده حیثیت شود. آیتالله خمینی هم خیلی با احترام با استاد برخورد میکنند و میگویند که چون درباره شریعتی در جناحهای مختلف اجماع وجود ندارد، برای حفظ وحدت صفوف #مصلحت نیست که اسمی برده شود.
🔅همچنین مرحوم دکتر #ناصر_میناچی از قول استاد #محمدرضا_حکیمی میگوید: آقای فاکر که از منتقدین کتابهای شریعتیاند، روزی خدمت امام رسیده، پس از بیان موضوع و ذکر مطالبی دربارهی کتابهای شریعتی معروض میدارد: "این نوشتهها عمدتاً نسل فعلی و جوانان #مسلمان این مملکت را گمراه کرده است و درخواست دارد امام دستور دهند این کتابها جمعآوری و معدوم شوند[...]" امام در پاسخ تأملی مختصر فرموده بودند که: "دکتر شریعتی در بین همهی مطالبی که شما میگویید، مطالب بسیار خوبی هم دارد. به همه بگویید همهی مطالب خوبش را بخوانند".
✅ @Shariati_Group
📚 منبع: روحانی، حمید، #نهضت امام خمینی، ج ۳، ص ۲۶۲
Telegram
.