گروه شریعتی
562 subscribers
1.66K photos
554 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
🔷 در مُنای زندگی
چرا علی شریعتی خودکشی نکرد؟


🔹دکتر #علی_شریعتی، یک‌ سال قبل از اینکه بمیرد -در آغاز سال ۱۳۵۵- نوشته بود که می‌خواهد خود را بمیراند: «اگر اجباری که به زنده‌ ماندن داشتم نبود خود را در برابر دانشگاه آتش می‌زدم، همان ‌جایی که ۲۲ سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!» ...آن سه یار دبستانی را... .

🔸این چند خط از زمانی که برای اولین‌بار در پشت مجموعه آثار یک «با مخاطب‌های آشنا» قرار گرفت (یعنی در آذر ۱۳۵۶) و در خارج از کشور به چاپ رسید تا کنون هزاران بار نقل شده است و همیشه در ربط با روز دانشجو...! یا برای اینکه پای #نیکسون و #امپریالیسم جهان‌خوار را وسط بکشند، یا پای #استعمار پیر -انگلیس- را یا اصلا پای خود #شریعتی را که مثلا مثل همیشه «تاریخ و داستان» را با هم قاطی کرده است (این آخری را دوست عزیز #احمد_زیدآبادی پارسال نوشته بود).


🔹اما تا این لحظه کسی درباره‌ی موضوع این یادداشتِ چند‌خطی و ناقص که در خلوت نوشته شده و بوی وصیت می‌دهد سخن نگفته است: چرا شریعتی می‌خواهد مرگش را جلو بیندازد؟ علت قریب دارد یا علت بعید؟
چون نوشته‌هایش را بر سردر روزنامه کیهان می‌بیند (بهمن ۵۴) و پس از سال‌ها خوش‌نامی و پرستش «توتم»ی که قلم او است برایش ناگوار است؟ چون زمزمه‌های نکوهش و پوزخندهای موذی منتشر است؟ چون قندها دارد آب می‌شود در دل همه آنهایی که چهار سال از دست این متفکر جوانی که یکه‌تازی می‌کرده دلخور بوده‌اند؟

🔸میل به خودکشی در او شاید علت طولانی‌تری داشته باشد و محصول یک سلسله فشار جانکاه پنج‌ساله است؟ پنج سال ارکستراسیون برای انهدام یک خلاف‌خوان: در سال ۱۳۵۰- بعد از پنج سال تدریس- مدیریت دانشگاه یادش می‌افتد که با دکترای #ادبیات نمی‌شود #تاریخ درس داد؛ پنج سال سخن‌ گفتن درباره «کدام مذهب» و فتواباران‌ شدن؛ اثبات مدام حسن‌نیت و اعتبار پروژه‌اش برای مخاطب جوان و معترض و منتقدی که از بالکن #حسینیه _ارشاد اطلاعیه پخش می‌کند؛ ۹ بار بازجویی در فاصله ۴۷ تا قبل از دستگیری در سال ۵۲؛ هفده ماه زندان در تک‌سلولی و دست آخر آبرویی که قرار است برود با چاپ بدون اجازه مقالاتش در روزنامه دولتی کیهان، حدوداً یک سال پس از #آزادی از زندان...، برای خودکشی کافی است.

🔹برای جوانی مثل شریعتی که تا چهار سال قبل از این نوشته -در سی‌وشش، هفت سالگی- نامش بر سر منبرها است (به نفرین)، بر سر زبان‌ها است (به آفرین)، آثارش نقل‌ونباتی در سطح کشور تکثیر می‌شود (در تیراژ صدهزاری) و به ‌روایت اسناد #ساواک در سخنرانی‌هایش در روزهای آخر حسینیه ارشاد گاه سه هزار نفر شرکت داشته‌اند...، فراموش‌ شدن یا به‌رسمیت شناخته‌ شدن علت میل به مردن نیست. او در این پنج سال نشان داده که هر دری بسته می‌شده، در دیگری را گشوده است. بااین‌ همه «این خوکرده به مرگ و توطئه» معلوم است که با «قیل و قال کافی ها» هم که خوب کنار آمده باشد، با «بی‌شرمی کیهان‌ها» نمی‌تواند کنار بیاید!
میل به مردن برای شریعتی، ترس از لجن‌مال‌ شدن است: « این هم درد بزرگی است که مردی مشتاق مرگ خوب مردن، در راه #آرمان و #ایمان ... لجن‌مالش کنند».

هر کس به دلیلی خود را می‌کشد: از دست ساختار یا به یُمن شایعه، چون دوست تنها گذاشته یا چون دشمن جفا می‌کند... آبرو؟ تنهایی؟ خستگی؟ غیبتِ امید؟ نابودی چشم‌انداز؟

🔸با‌این‌ همه شریعتی مرگ خود را به جلو نمی‌اندازد و در همان نوشته‌ی چند‌ خطی وصیت‌گونه علت انصرافش را می‌نویسد: «نه ... هنوز خیلی کار دارم، چشم‌هایی که از زندگی عزیزترند، انتظار مرا می‌کشند».
موضوع همین است: برای خود را نکشتن باید «هنوز خیلی کار داشت» و البته چشم‌هایی که تو را منتظر باشند.

#سوسن_شریعتی
📌روزنامه شرق، ۱۸ بهمن ۱۳۹۹

@Shariati_Group
🆔 @Shariati40

📸 عکس: ۲۶ بهمن ۱۳۵۴- آغاز چاپ سلسله مقالاتی از شریعتی در روزنامه کیهان بی اجازه مولف
🔴 آخر و عاقبت ۱۶ آذر
شصت و هشت سال بعد!

دکتر #سوسن_شریعتی

"بار دگر، شانزده آذر" است و مانده‌ام این یادداشت را با نامه پدربزرگم که چند روز قبل از کشته شدن فرزندش آذر در دانشکده فنی در آذر ۱۳۳۲ خطاب به او نوشته شروع کنم و یا با یادداشت کوتاه وصیت گونه پدر در روزهای پایانی ۵۴ و روزهای آغازین ۱۳۵۵؟

🔹از دهه سی، ماجرای این سه شهید دانشگاه چرخ می‌خورد و هربار #تاریخ و حافظه به شکلی و شمایلی به این حادثه و زخمی که برجا گذاشته مراجعه می‌کند. این دو یادداشت هم جزئی از تاریخ معاصر ما است.

🔺 با نامه علی‌اکبر #شریعت_رضوی شروع می‌کنم: (آذر ۲۳۳۲)

🔹نورچشمی، آذر شریعت رضوی

مدتی است که کاغذ شما نمی‌رسد. البته مسبوقم که این روزها گرفتار امتحانات و مراسم اسم نویسی هستید. خیلی میل داشتم در عوض آقا رضا شما مشهد می‌آمدید و شاید هم در #مشهد ماندگار می‌شدید و حال هم اگر در تهران به شما سخت است، فوری بیایید مشهد و خیلی هم در تحصیل اهمیت ندهید. برای این مملکت فایده ندارد. بایستی همرنگ جماعت شد و مشغول کسب و کار گردید؛ بهتر است.

🔹در هر صورت از حالات خودت بنویس مسبوق باشم. در خاتمه تذکر می‌دهم ابدا راضی نیستم از منزل بیرون بروی یا اینکه داخل اجتماعات باشید ولو مجلس روضه. هر چه باشد خیلی احتیاط کنید. فعلاً کار ما در زندگی سخت است. بایستی همگی کوشش نماییم این بچه‌های کوچک را اداره و جمع کنیم. پوران و همه‌ی اقوام سلام می‌رسانند.»
(به نقل از کتاب سرنوشت یک پزشک عوضی- غلامرضا شریعت رضوی - انتشارت قصیده سرا ۱۳۸۴)

🔺نامه پدری که نگران فرزندش است در تهران ملتهب و دانشگاه پر خطر و مجبور است با زبان اشاره صحبت کند. از فرزندش ( با کله‌ای که بوی قورمه سبزی می‌دهد) می‌خواهد به مشهد برگردد، در اجتماعات شرکت نکند (حتی روضه خوانی) و «خیلی هم به تحصیل اهمیت ندهد» که برای مملکت فایده‌ای ندارد. این نامه که با رهنمودهای پدرانه‌اش به دست آذر نرسید، تحلیل جامع و کاملی است از عقوبت نوعی رفتار مدنی- سیاسی در #ایران معاصر؛ تحلیلی که مرگ آذر در چند روز بعد صحتش را تأیید کرد. تحلیلی با چند محور:

*در خانه ماندن بهتر است.
*در اجتماعات شرکت نکردن نیز.
* کسب و کار کم ضررتر است از تحصیل.
*باید همرنگ جماعت شد.

🔹علی اکبر شریعت رضوی به اینکه در آن روزها چرا خطر در کمین کسانی است که در حوزه‌ی عمومی چرخ می‌خورند نمی‌پردازد: به دلیل #کودتای آمریکایی است و آمدن #نیکسون یا انگلیسی که دوباره تدارک بازگشت می‌بیند یا قدرت مرکزی که باید به ساز این و آن برقصد؟ تحلیلش به یک درازمدت تاریخی ذهنی بر می‌گردد و آن اینکه برای هر #انسان آگاه و فضولی در اینجا که ماییم: «مرگ هر لحظه در کمین است». حدوث و قدوم هم نمی‌شناسد.

🔺 بیست سال بعد #شریعتی در خلوت خود، چند ماه پس از آزاد شدن از زندان و به دنبال چاپ یکی از نوشته‌هایش در روزنامه #کیهان در شرایطی که احساس عجز می‌کند و هراسان از حیثیتی که متهم به همکاری شده است، می‌نویسد:
«مرگ هر لحظه در کمین است: توطئه‌ها در میانم گرفته‌اند. من با مرگ زندگی کرده‌ام، با توطئه خو کرده‌ام، اما اکنون و این چنین نمی‌خواهم بمیرم... اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود خود را در برابر #دانشگاه آتش می‌زدم، همانجایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند!»
این دلنوشته کوتاه این چنین تمام می‌شود: «آنچه نگرانم کرده است، ناتمام مردن نیست... اما ترسم از «نفله شدن» است... دیروز قیل و قال کافی‌ها برای این بود، نشد. اکنون، بی‌شرمی کیهان‌ها شاید برای همین است.» ( #علی_شریعتی – با مخاطب‌های آشنا-م.آ. ۱)

🔹این متن برای اولین بار در مجموعه آثار جلد اول شریعتی در خارج از کشور به چاپ رسید و در پشت جلد آن کار شد. از همان روزهای آغازین #انقلاب تعبیر «سه آذر اهورایی» بر سر زبان‌ها افتاد و ماجرای قربانی شدنشان در پای نیکسون در ۱۶ آذر ۳۲؛ دو روز مانده به آمدن معاون ریاست جمهوری آمریکا و چندین هفته به دنبال التهاب دانشگاه‌ها در پی احتمال از سرگیری فعالیت شرکت‌های نفتی انگلیسی و البته چند ماه بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد.

🔺۱۶ آذر تا اول انقلاب توسط #اپوزیسیون خارج از کشور (کنفدراسیون دانشجویی، ملیون، توده‌ای ها، گروه‌های چپ) طی بیست و شش سال گرامی داشته می‌شد. با انقلاب #ایران هم همین سنت در سال‌های اول توسط گروه‌های ملی و چپ برقرار بود و قدرت برآمده از انقلاب(پس از دولت موقت) از گرامیداشت این روز سر باز می‌زد. دلیل این تعلل، تفسیر‌های متعدد بر سر #ایدئولوژی این سه #شهید بود و متولیان ملی و چپ این روز در آن سال‌ها، احتیاط قدرتمداران را بر می‌انگیخت.


🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :
https://bit.ly/3oBRY37


@Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
🔴 ۱۶ یا ۱۸ آذر؟ آیا مسئله این است؟

مهدی زمانی


🔺کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران ارتباطی به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهوری #آمریکا، به #ایران نداشت؛ #نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان از آمدن او خبر نداشتند؛ ماهیت اعتراض دانشجویان نه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی بلکه علیه دادگاه دکتر #مصدق و تجدید رابطه با #انگلیس بود؛ این چند محور تنه‌ی اصلی روایت نه‌چندان تازه‌ای را تشکیل می‌دهد که به نظر می‌رسد در آن سعی شده است سویه ضد آمریکایی رخداد #۱۶_آذر سال ۳۲ مورد تردید قرار گیرد و یا اساسأ کتمان شود..!

سیدجواد طباطبایی از قائلین به این نظر، اردیبهشت ماه سال ۸۹، در گفتگو با مجله مهرنامه، این روایت و تفسیر را مطرح کرد: «کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه تهران در شانزده آذر سی دو... ربطی به ورود ریچارد نیکسون نداشت که در هجده آذر به تهران آمد...». سپس امیر خسروی از فعالان حزب توده، در گفتگوهای خود در چند سال گذشته، تفاسیری را که به واقعه ۱۶ آذر سویه ضد آمریکایی و ضد نیکسونی داده‌اند، «جعل تاریخی» دانسته و دیدگاه طباطبایی را تکرار و اضافه کرده است که «این واقعه اصولاً به سفر نیکسون مربوط نمی‌شود» و «برخلاف آنچه شایع است که دانشجویان علیه آمدن نیکسون به ایران دست به تظاهرات زده بودند و به خاطر این تظاهرات به دانشجویان حمله شد، این گفته‌ها به کلی نادرست است. به خصوص اینکه نیکسون نه در ۱۶ آذر بلکه در ۱۸ آذر وارد تهران شد و دانشجویان اطلاعی از آمدن نیکسون نداشتند.» علاوه بر این محمد ترکمان نیز در تأیید درستی این روایت گفته است: «... نیکسون هجدهم آذر ماه به ایران می‌آید و نه ۱۶ آذر ۳۲... از آن گذشته... محور اعتراضات دانشجویان در روزهای قبل طبق اسناد و مدارک اعتراض به دادگاه دکتر #محمد_مصدق و اعتراض به تجدید رابطه با انگلستان بود و هیچ سند و مدرکی برای اینکه در آن زمان به سفر نیکسون اعتراض وسیعی صورت گرفته باشد، در دست نیست. از آن گذشته در روز ورود نیکسون به دانشگاه اعتراض و واکنشی شاهد نیستیم... واقعه ۱۶ آذر اساسأ ارتباطی با تظاهرات ضد آمریکایی و نیکسون ندارد».

👈 در یادداشت پیش‌رو میزان استحکام این روایت از دریچه‌ی سنت #آزادی خواهی در ایران و نگاه‌های جدید به معرفت تاریخی مورد سنجش قرار می‌گیرد.

🔺 با نگاهی اجمالی به مبارزات تاریخی مردم ایران به خصوص در سده اخیر، درخواهیم یافت که آزادی خواهی- در معنای رهایی از شر «دوقلوهای ناهمسان همزاد» یعنی #استبداد داخلی و #استعمار خارجی، مهم‌ترین خواست مردم بوده است. نمود و بروز این خواسته در میان مطالبات کوشندگان جنبش #مشروطه خواهی به شکل واضحی در متون آن دوره آمده است. علاوه بر این، با برقراری نظام جدید مشروطه نیز، تأکید و تبلیغ بسیاری از کوشندگان مبنی بر امیدواری به تحقق این خواست رهایی‌بخش، نشان از اهمیت و اولویت آن برای مردم داشت. به گونه‌ای که نگارنده‌ای در روزنامه #صوراسرافیل تحقق مشروطیت را دوره‌ی «رهایی از ذلت و رقیت و بندگی و مملوک این و آن بودن» تفسیر کرده است. و یا روزنامه نگاری دیگر در روزنامه مساوات، رسیدن به «آزادی» را از پس این تحقق، به سان عاشقی که به معشوقه‌اش رسیده است، به تصویر کشیده است. او در ادامه از سر ذوق این رسیدن، نوشت: «امروزه سیل آزادی... تمام کره را فرا گرفته و بسی کوه‌های بلند استبداد را فرو برده و دیگر محال است که در مقابل طوفان طبیعت، خس و خاشاک استبداد تاب مقاومت آرد.»
اگرچه این امیدواری و بهره‌مندی از نعمت آزادی و خلاصی از شر استبداد و استعمار در آن دوره خاص، چندان به درازا نکشید و پنجه قدرت سنتی استبداد و سلطه تحکیم یافته استعمار، دوباره سایه افکند و این نهال تازه کاشته را گرفتار و محدود و مصلوب نمود و مقاله نویس روزنامه‌ی جنگل ناامیدانه به قلم آورد که: «ملت ایران حکم یک گله گوسفند بی شبان را دارد که در بیابان بی‌صاحب و بی‌کس آواره و طعمه گرگان خونخوار داخلی و خارجی می‌شود.» اما، در طی صد و اندی سال پس از مشروطه تا کنون، سنت آزادی‌خواهی ادامه داشته است و رهروانش با تمام وجود به این شعار پایبند بودند که: «در مقابل این سیل‌های بلا... مقاومت نموده یا شاهد مقصود را (که دفع استیلای اجانب و حفظ آزادی و حریت است) در آغوش کشیده، یا جان بر سر این کار می‌گذاریم، بنام نیک می‌میریم و زندگانی ننگین مانند این زندگانی با ننگ را پشت پا می‌زنیم.»

🔗 متن کامل در instant view مطالعه شود :


@Shariati_Group
🆔 @Iranfardamag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽 | آنها سه تن بودند، که ماندند جاودان

🔹روایتی کوتاه از مستند آذرخش و نقل خاطرات بانو #پوران_شریعت_رضوی از مواجهه‌ی خود با واقعه‌ی تاریخی ۱۶ آذر و شهادت سه دانشجوی ایرانی در پای #نیکسون

🔹دکتر #شریعتی در تقابل با نظرات طرفداران مبارزات مسلحانه و کسانی که معتقد بودند باید انقلاب مسلحانه آغاز شود و اگر بخواهند صبر کنند، انقلاب به آنها نمی‌رسد! معتقد بود، راه #انقلاب کوچه پس کوچه فرعی و بیراهه(راه میانبر) ندارد و باید در مسیر تاریخی خودش به نتیجه برسد؛ باید اول [جامعه] #خودآگاه شوید و به #خودآگاهی برسیم، به #مردم راه نشان ندهید. آن‌ها را «آگاه» کنید، خودشان راه را پیدا خواهند کرد...

#دانشجو #دانشگاه
@Shariati_Group
📌خاطره جلال آل احمد از دیدار با «هنری کیسینجر»؛ "جنگ را غسل تعمید می‌دهد!"

🔹هنری #کیسینجر که عنوان برنده جایزه فانتزی #صلح نوبل! را نیز در کارنامه سیاه خود دارد، از مهم‌ترین و جنجالی‌ترین دیپلمات‌های آمریکا در قرن بیستم در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت؛ وی که یکی از مشاوران و مهره‌های راهبردیِ مهم تشکیلات و کمیته‌های مخفی در سیستم سیاسی - امنیتی نظام سلطه امپریالیستی بوده است، در دوران ریاست‌جمهوری ریچارد #نیکسون و جرالد #فورد به عنوان وزیر خارجه و عضو CFR و مشاور امنیت ملی آمریکا نیز فعالیت نمود و بعد از خروج از دولت آمریکا در سال ۱۹۷۷ همچنان نظراتش در عرصه سیاست خارجی #آمریکا مهم تلقی می‌شد.

🔹کیسینجر را معمار سیاست خارجه آمریکا در قرن گذشته و از بنیان‌گذاران اصلی ماشین جنگی آمریکا قلمداد می‌کنند؛ وی به نقش‌آفرینی در بمباران کامبوج در دوران جنگ #ویتنام، حمایت از #نسل‌کشی #پاکستان در #بنگلادش و چراغ سبز نشان دادن به #دیکتاتوری آرژانتین در «جنگ کثیف» علیه مخالفان رژیم وقت و حمایت از کودتای ۱۹۷۳ علیه رئیس جمهوری منتخب #شیلی سالوادور آلنده مشهور است.

🔹#جلال_آل‌احمد نویسنده معروف ایرانی، آل احمد در سال ۱۹۵۶ میلادی مصادف با ۱۳۴۴ خورشیدی، سفری دوماهه به دانشگاه #هاروارد برای شرکت در سمیناری بین‌المللی داشت. به روایت  #آل‌احمد، دانشگاه هاروارد، از سال ۱۹۵۱ هر تابستان، سمیناری بین‌المللی برگزار می‌کرده و نویسندگان و متفکران را از نژادها و فرهنگ‌ها و ملیت‌های مختلف برای چند هفته به این دانشگاه دعوت می‌کرده است و به قول جلال: «به این نیت که آشنا کند روشن‌فکران عالم را با روش زندگی و اندیشه آمریکایی. عین همه بورس‌های دیگر که در این سال‌های پس از جنگ دوم{#جنگ_جهانی دوم} مد شده است. نمک‌گیر کردن و ایجاد تعهد و از این قبیل. تحبیب قلوب و دیگر قضایا.»

🔹آل احمد در سال ۱۳۴۴ به این سمینار دعوت شده بود و کتاب سفر آمریکا خاطرات وی از بازدید ایالات متحده است که حاوی نکات جالبی درباره فضای امریکا در دهه‌ی ۶۰ میلادی و همچنین وضعیت سیاهپوستان در این کشور است؛

🔹در یکی از قسمت‌های این #کتاب که مطالعه آن را به خوانندگان توصیه می‌کنیم، بعد از گوش دادن به سخنان برخی شخصیت‌های آمریکایی چنین می‌گوید: «امروز برای من مسلم شد که این نوع سخنران‌ها و سخنرانی‌ها بیشتر برای این است که زهر روشنفکر عالم را در این هاروارد نسبت به آمریکا بگیرند؛ حالا دیگر مثل روز روشن می‌بینم تاسیسات و تشکیلات کمپانی‌ها کار خودشان را می‌کنند منتها برای خواباندن صداها و به عنوان همان سوراخ اطمینان معهود پولی هم به آدم دغلی مثل کیسینجر می‌دهند». شان ایرلندی(یکی از مدعوین این سمینار) نقل می‌کرد که kuafmann که راه‌اندازنده برنامه teach-in بود، از کسینیجر خواسته بود در آن مجلس، نورمن میلر حرف بزند؛ کیسینجر پرسیده بود: «موافق یا مخالف؟» که اراذل روشنفکران عالم را این‌جا جمع کند و نشانشان بدهد که بله ما آزادی‌خواهی هم می‌کنیم و ضد #جنگ هم حرف می‌زنیم، ولی غافل از اینکه دارند جنگ را غسل تعمید می‌دهند.»

🔹جلال در ادامه درباره کیسینجر چنین می‌نویسد: «گویا خود کیسینجر کتابی نوشته به اسم بمب اتم و نمی‌دانم چه‌چیز... که در آن همین حقه‌بازی‌ها را درآورده که امروز دیدیم.»

🔹یکی از آثار معروف جلال، کتاب #غر‌ب‌زدگی است که در نقد تمایل به #فرهنگ غربی نوشته بود و همین مسئله را در این سمینار با برخی مهمانان مطرح کرده بود و به قول خودش "این غرب‌زدگی سخت کارش را کرده"! سخنان آل احمد علیه غرب به مذاف کیسینجر خودش نیامده بود و می‌نویسد: «دیروز کیسینجر در بحث سمینار سیاست و اقتصاد، قضیه غرب‌زدگی را مطرح کرده و اسم مرا و مرد سیلانی(سیل واگانام از مهمانان سمینار) را که از من سخت پشتیبانی کرده، برده و امروز هم قرار است دنبال کند. همان مطلب را فان‌دیک هلندی به من گفت: بد نیست بروم به مجلس امروزشان و اول تصمیم داشتم بروم، بعد دیدم که خوب نیست. رفتن من به آن مجلس یعنی که اهمیت دادن به کیسینجر و دفاعش از غرب‌زدگی (مدرن شدن) و به ناچار باید جوابی داد...»

@Shariati_Group
.