Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸حکمت در برابر حکومت
📌در سالگرد شهادت امیرکبیر
🖋احسان شریعتی
🔸«کسی که حکمت ندارد حکومت ندارد» («من لا حکمة له لا حکم له»)؛
«حکمت اگر حاکم نشود غیرقابلاعتماد است» («الحکمة إذا لم تکن حاکمة لا یعوّل علیه»)
📌 ابن عربی
🔸حکومت قاجار با تصمیم به قتل امیرکبیر «اصلاحات ساختاری» در واقع مقدمات سقوط خود و انقلاب مشروطه را فراهم آورد و یکبار دیگر در تاریخ حقانیت این قول ابن عربی را اثبات کرد که آن کو حکمت ندارد حکومتش دیری نخواهد پایید.
🔹و اما قول افلاطونی-هگلی دیگر او مبنی بر این که حکمت باید بتواند حاکم شود (وگرنه انتزاعی و غیرواقعی است)، نظریهای نقدپذیر و مناقشهانگیز است.
تجربهٔ تلخ امیرکبیرها و مصدقها و..، نشان میدهد که:
🔸۱. حکومت بنابه ماهیت خود، یعنی مقتضیات و مصالح حفظ «قدرت» در کوتاهمدت، بهسهولت تسلیم حکمت نمیشود و بهراحتی و سرموقع او را قربانی میسازد: تجربهٔ تلخ حکما از افلاطون تا هایدگر، شاهد این مدعاست؛
🔹۲. به فرض غیرمحال پذیرش اصلاحات ساختاری توسط قدرت، با ورود حکمت به عرصهٔ حاکمیت، حکمت خویشکاری اصلی خود را که نظارت نقّادانهٔ قدرت باشد و این تنها در استقلال و ذینفع نبودن بهوجود میآید را از دست میدهد و مجبور به سازش با اصحاب سلطهٔ سیاسی و نظامی و اقتصادی میگردد؛و اما هستهٔ خردمندانهٔ گفتهٔ ابن عربی میتواند این باشد که حکمت (و نه حکیم) باید بتواند بنابه تعریف در عمل تحقق یابد و بر قدرت جهل و حماقت و استحمار غلبه کند و فایق آید، در غیراینصورت تصوراتی بیفایده است. و از دیگر سو، قدرت باید برای حفظ خود بفهمد که با قربانی کردن حکمت و تکیه بر «خشونت»، نه تنها مشروعیّت که همین قدرت مادی منحصر به زور خود را نیز بزودی از دست خواهد داد.
🔸یاد امیرکبیرها را با اصلاح مشی اصلاحگری گرامی بداریم.
#امیر_کبیر
#حکمت
#حکومت
#سیاست
#اصلاحگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌در سالگرد شهادت امیرکبیر
🖋احسان شریعتی
🔸«کسی که حکمت ندارد حکومت ندارد» («من لا حکمة له لا حکم له»)؛
«حکمت اگر حاکم نشود غیرقابلاعتماد است» («الحکمة إذا لم تکن حاکمة لا یعوّل علیه»)
📌 ابن عربی
🔸حکومت قاجار با تصمیم به قتل امیرکبیر «اصلاحات ساختاری» در واقع مقدمات سقوط خود و انقلاب مشروطه را فراهم آورد و یکبار دیگر در تاریخ حقانیت این قول ابن عربی را اثبات کرد که آن کو حکمت ندارد حکومتش دیری نخواهد پایید.
🔹و اما قول افلاطونی-هگلی دیگر او مبنی بر این که حکمت باید بتواند حاکم شود (وگرنه انتزاعی و غیرواقعی است)، نظریهای نقدپذیر و مناقشهانگیز است.
تجربهٔ تلخ امیرکبیرها و مصدقها و..، نشان میدهد که:
🔸۱. حکومت بنابه ماهیت خود، یعنی مقتضیات و مصالح حفظ «قدرت» در کوتاهمدت، بهسهولت تسلیم حکمت نمیشود و بهراحتی و سرموقع او را قربانی میسازد: تجربهٔ تلخ حکما از افلاطون تا هایدگر، شاهد این مدعاست؛
🔹۲. به فرض غیرمحال پذیرش اصلاحات ساختاری توسط قدرت، با ورود حکمت به عرصهٔ حاکمیت، حکمت خویشکاری اصلی خود را که نظارت نقّادانهٔ قدرت باشد و این تنها در استقلال و ذینفع نبودن بهوجود میآید را از دست میدهد و مجبور به سازش با اصحاب سلطهٔ سیاسی و نظامی و اقتصادی میگردد؛و اما هستهٔ خردمندانهٔ گفتهٔ ابن عربی میتواند این باشد که حکمت (و نه حکیم) باید بتواند بنابه تعریف در عمل تحقق یابد و بر قدرت جهل و حماقت و استحمار غلبه کند و فایق آید، در غیراینصورت تصوراتی بیفایده است. و از دیگر سو، قدرت باید برای حفظ خود بفهمد که با قربانی کردن حکمت و تکیه بر «خشونت»، نه تنها مشروعیّت که همین قدرت مادی منحصر به زور خود را نیز بزودی از دست خواهد داد.
🔸یاد امیرکبیرها را با اصلاح مشی اصلاحگری گرامی بداریم.
#امیر_کبیر
#حکمت
#حکومت
#سیاست
#اصلاحگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸قرن نو رویاروی قعر قهقرا
🖋احسان شریعتی
🔸جهان، در نخستین سال قرن بیستویکم، همچنان شاهد برآمدن توحش عصرهای گذشته، جنگافروزی و کشورگشایی بهسبک باستان یا سدههای میانه، و در همان پوش و بهانههای قومی یا دینی سابق است. فیل قدرتهای جهانی (و منطقهای) که گویا در عصر مُدرن از صرافت امپراطوریگریهای اسبق افتاده و منصرف شده بودند، یاد هندوستان از دست و یاد رفته کرده و دیگر بار بهتعبیر مارکس: «شعائر و سنن تمام نسلهای مرده چون کوهی بر مغز زندگان فشار میآورد.. و درست هنگامی که افراد گویی به نوسازی خویش و محیط اطراف خویش و ایجاد چیزی بهکلی بیسابقه مشغولند.. ارواح دوران گذشته را بهیاری میطلبند، اسامی آنان، شعارهای جنگی و لباسهای آنان را بهعاریت میگیرند تا با این آرایش مورد تجلیل باستان و با این زبان عاریتی صحنهی جدیدی از تاریخ جهانی را بازی کنند.» (هیجدهم برومر لوئیبناپارت)
روسیه و چین به یاد بلعیدن و ادغام کشورهای اقمارشان میافتند و سیادتطلبی سراسر ارضی غرب بهسرگردگی ایالاتمتحده را در چالهمیدان جهانی به چالش میکشند. ماموران آپاراتچیک سابق ناگهان از خواب انترناسیونالیستی برمیخیزند و بدل به ناسیونالیستهای افراطی و نوتزاریستی میشوند!
🔹ملت ایران زمانی با دعوی موازنهی منفی و شعار «نه شرقی نه غربی» به میدان مناسبات قوا و ابرقدرتها پای نهاد و خود قربانی تهاجم نظامی و تجاوز به حقوق ملتها گشت. امروزه اما زبان دیپلماسی نظام در برابر نقض آشکار حدود و میثاقهای بینالمللی به لکنت افتاده است و یا به پُرحرفی سیاست معکوس «یک بام و دو هوا».
سخن اصیل و موضع درست محکوم و منفور دانستن انواع تهاجم و جنگ افروزی قدرتها و دولتها، و مداخلهگری و کشتار مردم غیرنظامی است، چه در یمن و چه در اوکراین.
#اوکراین
#کشتار
#یمن
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸جهان، در نخستین سال قرن بیستویکم، همچنان شاهد برآمدن توحش عصرهای گذشته، جنگافروزی و کشورگشایی بهسبک باستان یا سدههای میانه، و در همان پوش و بهانههای قومی یا دینی سابق است. فیل قدرتهای جهانی (و منطقهای) که گویا در عصر مُدرن از صرافت امپراطوریگریهای اسبق افتاده و منصرف شده بودند، یاد هندوستان از دست و یاد رفته کرده و دیگر بار بهتعبیر مارکس: «شعائر و سنن تمام نسلهای مرده چون کوهی بر مغز زندگان فشار میآورد.. و درست هنگامی که افراد گویی به نوسازی خویش و محیط اطراف خویش و ایجاد چیزی بهکلی بیسابقه مشغولند.. ارواح دوران گذشته را بهیاری میطلبند، اسامی آنان، شعارهای جنگی و لباسهای آنان را بهعاریت میگیرند تا با این آرایش مورد تجلیل باستان و با این زبان عاریتی صحنهی جدیدی از تاریخ جهانی را بازی کنند.» (هیجدهم برومر لوئیبناپارت)
روسیه و چین به یاد بلعیدن و ادغام کشورهای اقمارشان میافتند و سیادتطلبی سراسر ارضی غرب بهسرگردگی ایالاتمتحده را در چالهمیدان جهانی به چالش میکشند. ماموران آپاراتچیک سابق ناگهان از خواب انترناسیونالیستی برمیخیزند و بدل به ناسیونالیستهای افراطی و نوتزاریستی میشوند!
🔹ملت ایران زمانی با دعوی موازنهی منفی و شعار «نه شرقی نه غربی» به میدان مناسبات قوا و ابرقدرتها پای نهاد و خود قربانی تهاجم نظامی و تجاوز به حقوق ملتها گشت. امروزه اما زبان دیپلماسی نظام در برابر نقض آشکار حدود و میثاقهای بینالمللی به لکنت افتاده است و یا به پُرحرفی سیاست معکوس «یک بام و دو هوا».
سخن اصیل و موضع درست محکوم و منفور دانستن انواع تهاجم و جنگ افروزی قدرتها و دولتها، و مداخلهگری و کشتار مردم غیرنظامی است، چه در یمن و چه در اوکراین.
#اوکراین
#کشتار
#یمن
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸میهندوست راستین کیست؟
------- ۱۴ اسفندماه، ۵۵مین سالگرد درگذشت دکتر مصدق
🖋احسان شریعتی
🔸با برخاستن دوبارهی «مرغوای جُغد جنگ»های شبهناسیونالیستی در جهان تشخیص ملیگرایی مردمی و مشروعِ دفاعی از شووینیسم تهاجمی و توسعهطلب، از سنخ نژادی-قومی راست افراطی، بیشتر از پیش ضرورت یافته است.
«ملیت» اگر همان هویت فرهنگی و نشانگر روح، ذائقه یا سبک زیستن و بودن یک ملت در طول تاریخ باشد، هنگامی که وجود ملتی از بیرون تهدید شود، دفاع از این هویت و وجود، معنا و جهتی حقانی و مشروع میبابد؛ اما آنگاه که همین هویت مایهی خودپرستی و تحقیر دیگری و تجاوز به قلمرو و حقوق سایر ملل گردد، با نوعی از انواع، نژادپرستی، جباریت، جهانخوارگی، راسیسم و فاشیسم و امپربالیسم روبرو میشویم.
تجربه، روش و سنّت مصدق در تاریخ سیاسی معاصر ایران، نماد ملیگرایی مردمی در سیاست داخلی و استقلالطلبی اصولی در سیاست خارجی بود با طرح شعار «موازنهی منفی» در معرکهی تعارض منافع قدرتهای جهانی و منطقهای بهنفع مصالح ملت و مردم ایران. این نوع ملیگرایی دفاعی مشروع هیچ نسبتی با نژادپرستی آریامهری و کشورگشایی شاهنشاهیها و امپراطوریهای باستان، خلافتهای قرون وسطایی، و نیز کمینترنی و توتالیتر مُدرن، نداشت.
🔹نتیجه و محصول نهایی ملیگرایی از نوع دوم، جز جنگ و کشتار و تخریب جمعی نبوده است و از «میهن» مورد ادعا در انتها جز خرابه بهجای نگذارده است.
🔸میراث ملی مصدق اما، بهرغم ناکامی مقطعی، دفاع از منافع و مصالح ملی با روش مدنی و حقوقی مردمسالارانه بود که زمانی توانست، بهتعبیر دقیق مستندساز بیبیسی، تاریخ «امپراطوری نفت» را به پیش و پس از مصدق تقسیم کند!
#مصدق
#ملی_گرایی
#میهن
#نفت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
------- ۱۴ اسفندماه، ۵۵مین سالگرد درگذشت دکتر مصدق
🖋احسان شریعتی
🔸با برخاستن دوبارهی «مرغوای جُغد جنگ»های شبهناسیونالیستی در جهان تشخیص ملیگرایی مردمی و مشروعِ دفاعی از شووینیسم تهاجمی و توسعهطلب، از سنخ نژادی-قومی راست افراطی، بیشتر از پیش ضرورت یافته است.
«ملیت» اگر همان هویت فرهنگی و نشانگر روح، ذائقه یا سبک زیستن و بودن یک ملت در طول تاریخ باشد، هنگامی که وجود ملتی از بیرون تهدید شود، دفاع از این هویت و وجود، معنا و جهتی حقانی و مشروع میبابد؛ اما آنگاه که همین هویت مایهی خودپرستی و تحقیر دیگری و تجاوز به قلمرو و حقوق سایر ملل گردد، با نوعی از انواع، نژادپرستی، جباریت، جهانخوارگی، راسیسم و فاشیسم و امپربالیسم روبرو میشویم.
تجربه، روش و سنّت مصدق در تاریخ سیاسی معاصر ایران، نماد ملیگرایی مردمی در سیاست داخلی و استقلالطلبی اصولی در سیاست خارجی بود با طرح شعار «موازنهی منفی» در معرکهی تعارض منافع قدرتهای جهانی و منطقهای بهنفع مصالح ملت و مردم ایران. این نوع ملیگرایی دفاعی مشروع هیچ نسبتی با نژادپرستی آریامهری و کشورگشایی شاهنشاهیها و امپراطوریهای باستان، خلافتهای قرون وسطایی، و نیز کمینترنی و توتالیتر مُدرن، نداشت.
🔹نتیجه و محصول نهایی ملیگرایی از نوع دوم، جز جنگ و کشتار و تخریب جمعی نبوده است و از «میهن» مورد ادعا در انتها جز خرابه بهجای نگذارده است.
🔸میراث ملی مصدق اما، بهرغم ناکامی مقطعی، دفاع از منافع و مصالح ملی با روش مدنی و حقوقی مردمسالارانه بود که زمانی توانست، بهتعبیر دقیق مستندساز بیبیسی، تاریخ «امپراطوری نفت» را به پیش و پس از مصدق تقسیم کند!
#مصدق
#ملی_گرایی
#میهن
#نفت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«بایستن گواهی در عصر نتوانستن نبرد»
در میلاد امام آزادگان
🖋احسان شریعتی
🔸«... در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر کشور اسلامی بیپناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند...»(از سخنان امام حسین در خطبه منا)
🔹همانگونه که هدف از پیامبری در تاریخ ادیان ابراهیمی توسط دستگاههای روحانی و سیاسی جانشین پیامآوران توحید منحرف شد و رژیمهای سابق سیاسی این بار در لوای دینی تجدید تولید شدند (مانند امپراطوری بیزانس در خلافت اموی و شاهنشاهی ساسانی در خلافت عباسی)، دو مفهوم جهاد و شهادت نیز از معنای دفاعی و آگاهیبخش نخست خود تحریف و به کشورگشایی جهانگیر و کیش مرگ بدل گشتند. تلاشگری (جهد عملی و اجتهاد فکری) به قتال مسلحانه فروکاسته شد و شهادت گواهیبخش یا مقاومت برای ابلاغ پیام به درگیری نظامی که از پیآمدهای جنبی و ناخواستهی آن «نه» گفتن و مقاومت مسالمتآمیز و خشونتپرهیز بود، فروکاسته شد. از اینرو، اگر در طول تاریخ تشیع بهشکل متناقضنمایی حسنیتبارها انقلابی و رادیکالتر از حسینیون بودهاند، این امر با توجه به نبرد مثبت حسنی (جهاد) و ابلاغگری حسینی (شهادت)، بهخلاف ظاهر امر پیآمدی طبیعی بوده است.
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
در میلاد امام آزادگان
🖋احسان شریعتی
🔸«... در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر کشور اسلامی بیپناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند...»(از سخنان امام حسین در خطبه منا)
🔹همانگونه که هدف از پیامبری در تاریخ ادیان ابراهیمی توسط دستگاههای روحانی و سیاسی جانشین پیامآوران توحید منحرف شد و رژیمهای سابق سیاسی این بار در لوای دینی تجدید تولید شدند (مانند امپراطوری بیزانس در خلافت اموی و شاهنشاهی ساسانی در خلافت عباسی)، دو مفهوم جهاد و شهادت نیز از معنای دفاعی و آگاهیبخش نخست خود تحریف و به کشورگشایی جهانگیر و کیش مرگ بدل گشتند. تلاشگری (جهد عملی و اجتهاد فکری) به قتال مسلحانه فروکاسته شد و شهادت گواهیبخش یا مقاومت برای ابلاغ پیام به درگیری نظامی که از پیآمدهای جنبی و ناخواستهی آن «نه» گفتن و مقاومت مسالمتآمیز و خشونتپرهیز بود، فروکاسته شد. از اینرو، اگر در طول تاریخ تشیع بهشکل متناقضنمایی حسنیتبارها انقلابی و رادیکالتر از حسینیون بودهاند، این امر با توجه به نبرد مثبت حسنی (جهاد) و ابلاغگری حسینی (شهادت)، بهخلاف ظاهر امر پیآمدی طبیعی بوده است.
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅@Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸جنون جنایت جاهلی
🖋احسان شریعتی
🔹جنایت هولناک گردن زدن و اعدام دستهجمعی شماری از جوانان (گاه نابالغ) شهروند عربستان سعودی (از اقلیت شیعی) نشان داد که منطقهی ما هنوز زیر سلطهی جبّاریت عصر «جاهلی» است، هرچند تجدیدتولید شده در پوش خلافتهای «اسلامی».
🔸اگر هنگامیکه برابر چشم جهانیان یک شخصیت شناخته شدهی جهانی را که در ترکیه به سفارت کشور خود مراجعه کرده بود، قطقهقطعه و سربهنیست میکردند، صدای اعتراض قدرتهای جهان پُرسروصدا بلند میشد، امروزه شاهزادهها کمتر جسارت و جنون از خود نشان میدادند. ترور، اعدام و کشتار جمعی مخالفان و منتقدان از سوی حکومتها و نظامهای مستقر و رسمی مصداق بارز جنایت ضدبشری و تروریسم دولتی است که در عرصهی حقوقی مسئولیت قابل تعقیبِ بیشتری را نسبت به گروههای غیرمسئول (و شیوههای داعشوار) متوجه دولتمردان میسازد.
🔹رسم زشت سکوت و بیتفاوتی در برابر جنایات و سرکوبهایی که هر روزه در جنوب و شرق جهان اتفاق میافتد (بویژه از سوی متفقان شمال و غرب) را باید شکست و انزجار از چنین شیوههای عصر حجری را (در هر رنگ و پوشش دینی و قومی) فریاد کرد و پایان عصر سلاخی و اعدامهای جمعی را اعلام و یادآوری کرد.
#جنایت
#اعدام
#غرب
#حقوق_بشر
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔹جنایت هولناک گردن زدن و اعدام دستهجمعی شماری از جوانان (گاه نابالغ) شهروند عربستان سعودی (از اقلیت شیعی) نشان داد که منطقهی ما هنوز زیر سلطهی جبّاریت عصر «جاهلی» است، هرچند تجدیدتولید شده در پوش خلافتهای «اسلامی».
🔸اگر هنگامیکه برابر چشم جهانیان یک شخصیت شناخته شدهی جهانی را که در ترکیه به سفارت کشور خود مراجعه کرده بود، قطقهقطعه و سربهنیست میکردند، صدای اعتراض قدرتهای جهان پُرسروصدا بلند میشد، امروزه شاهزادهها کمتر جسارت و جنون از خود نشان میدادند. ترور، اعدام و کشتار جمعی مخالفان و منتقدان از سوی حکومتها و نظامهای مستقر و رسمی مصداق بارز جنایت ضدبشری و تروریسم دولتی است که در عرصهی حقوقی مسئولیت قابل تعقیبِ بیشتری را نسبت به گروههای غیرمسئول (و شیوههای داعشوار) متوجه دولتمردان میسازد.
🔹رسم زشت سکوت و بیتفاوتی در برابر جنایات و سرکوبهایی که هر روزه در جنوب و شرق جهان اتفاق میافتد (بویژه از سوی متفقان شمال و غرب) را باید شکست و انزجار از چنین شیوههای عصر حجری را (در هر رنگ و پوشش دینی و قومی) فریاد کرد و پایان عصر سلاخی و اعدامهای جمعی را اعلام و یادآوری کرد.
#جنایت
#اعدام
#غرب
#حقوق_بشر
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸وعدهی «موعود» چه بود؟
📌بهمناسبت ایام میلاد مهدی، عدالتگستر موعود
🖋احسان شریعتی
🔸گوهر یا هویت یک «اُمت» چیست؟ معتقداتِ مؤمنان؟ امامت با رهبری عقیدتی نبی و امام؟
پس در اینصورت، چرا «اگر ابوذر از دل سلمان خبر داشت کافر میشد»؟! و چرا محمد (مانند مسيح) «جز پيامآورى نبود كه پيش از او نیز رسولانى آمده بودند»؟! و در مقام شهروند مدینه از رأی اکثریت پیروی میکرد؟ و امام برای خلافت چه نیازی به رأی امت میداشت؟
جوهر مفهوم امت اما نه در ذهنیت درونی و نه برانگیختگی بیرونی، بلکه در «جهت» تجمعِ جماعتی است در «حرکت» که بهخلاف «قبیله»، معطوف به هدفی است: «عدالت». اُمت بدیل متضاد قبیله است که بهجای خشونت بادیهنشینی صلح مدنیّت را میجوید. ایمان امری درونی است و امامت نیز نه رهبری رهبران، که نظام درونی همین «نهضت» است و نه مبدل ساختن حرکت به «نهاد». و معنای عدالت و خواست خداوند این نبود که «فرودستان» را «پيشوايان مردم و وارثان زمین» گرداند؛ و هدف از روانه ساختن پيامبران با «كتاب و ترازو (و آهن)»، جز این نبود که «مردم برای عدالت (مساوات) بپاخيزند!»
🔹از اینرو جهت، هدف، امید، انتظار، و اعتراضِ امت جز رهایی از سلطهی بیداد نبود و نخستین اقدام مهدی در هنگام ظهور مبارزه ی قاطع با متولیان دینی خواهد بود که آنرا از این مضمون و مقصود تهی و منحرف ساختند!
#موعود
#انتظار
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌بهمناسبت ایام میلاد مهدی، عدالتگستر موعود
🖋احسان شریعتی
🔸گوهر یا هویت یک «اُمت» چیست؟ معتقداتِ مؤمنان؟ امامت با رهبری عقیدتی نبی و امام؟
پس در اینصورت، چرا «اگر ابوذر از دل سلمان خبر داشت کافر میشد»؟! و چرا محمد (مانند مسيح) «جز پيامآورى نبود كه پيش از او نیز رسولانى آمده بودند»؟! و در مقام شهروند مدینه از رأی اکثریت پیروی میکرد؟ و امام برای خلافت چه نیازی به رأی امت میداشت؟
جوهر مفهوم امت اما نه در ذهنیت درونی و نه برانگیختگی بیرونی، بلکه در «جهت» تجمعِ جماعتی است در «حرکت» که بهخلاف «قبیله»، معطوف به هدفی است: «عدالت». اُمت بدیل متضاد قبیله است که بهجای خشونت بادیهنشینی صلح مدنیّت را میجوید. ایمان امری درونی است و امامت نیز نه رهبری رهبران، که نظام درونی همین «نهضت» است و نه مبدل ساختن حرکت به «نهاد». و معنای عدالت و خواست خداوند این نبود که «فرودستان» را «پيشوايان مردم و وارثان زمین» گرداند؛ و هدف از روانه ساختن پيامبران با «كتاب و ترازو (و آهن)»، جز این نبود که «مردم برای عدالت (مساوات) بپاخيزند!»
🔹از اینرو جهت، هدف، امید، انتظار، و اعتراضِ امت جز رهایی از سلطهی بیداد نبود و نخستین اقدام مهدی در هنگام ظهور مبارزه ی قاطع با متولیان دینی خواهد بود که آنرا از این مضمون و مقصود تهی و منحرف ساختند!
#موعود
#انتظار
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«شاعرتر از شعرهاشان»
📌 «...زیرا شاعر کسی است که دوزخ را تجربه کرده باشد»
🖋احسان شریعتی
🔸درگذشت رضا براهنی در غربت تبعید و دوری از وطن، مرگ او را دوچندان غمانگیز و اسفبار میسازد. نویسندهای تأثیرگذار و مورد توجه در جهان، شاعری صاحب سبک و نظر و نوآوری در نقدِ علمیِ ادبی و تطبیقی در کشور، روشنفکری متعهد و مخالف سانسور در دو نظام گذشته و حال، که به همین «دلیل»ها یا «علت»ها نتوانسته در کشور خود درست «کار کند»، و به عبارتی دیگر خوب بزید و خوب بمیرد. زندگی و مرگ یک شاعر، یک نویسنده، یک منتقد ادبی، و یا یک روشنفکر منتقد، با امکان یا امتناع «کار» او، با نقد و خلق او تعریف میشود و جهانی از معنا را برمیسازد. منع و سانسور کار یک معلم، نویسنده، شاعر، روشنفکر، معادل با کشتن اوست (چنانکه اخیرا در مورد شاعری از متاثران سبک او، بکتاش آپتین، رخ داد) و مرگ جهانی که او برمیسازد؛ چنانکه براهنی خود زمانی به زیبایی سروده بود:
« جهان به دو چیز زنده است:
🔹اولی شاعر،
و دومی شاعر،
و شما هر دو را کشتهاید،
اول: خسرو گلسرخی را،
دوم: خسرو گلسرخی را»...
...« شما خسرو گلسرخی را کشتهاید
حتی پیش از آنکه بکشید، کشتهاید »...
#شاعر
#تبعید
#رضا_براهنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 «...زیرا شاعر کسی است که دوزخ را تجربه کرده باشد»
🖋احسان شریعتی
🔸درگذشت رضا براهنی در غربت تبعید و دوری از وطن، مرگ او را دوچندان غمانگیز و اسفبار میسازد. نویسندهای تأثیرگذار و مورد توجه در جهان، شاعری صاحب سبک و نظر و نوآوری در نقدِ علمیِ ادبی و تطبیقی در کشور، روشنفکری متعهد و مخالف سانسور در دو نظام گذشته و حال، که به همین «دلیل»ها یا «علت»ها نتوانسته در کشور خود درست «کار کند»، و به عبارتی دیگر خوب بزید و خوب بمیرد. زندگی و مرگ یک شاعر، یک نویسنده، یک منتقد ادبی، و یا یک روشنفکر منتقد، با امکان یا امتناع «کار» او، با نقد و خلق او تعریف میشود و جهانی از معنا را برمیسازد. منع و سانسور کار یک معلم، نویسنده، شاعر، روشنفکر، معادل با کشتن اوست (چنانکه اخیرا در مورد شاعری از متاثران سبک او، بکتاش آپتین، رخ داد) و مرگ جهانی که او برمیسازد؛ چنانکه براهنی خود زمانی به زیبایی سروده بود:
« جهان به دو چیز زنده است:
🔹اولی شاعر،
و دومی شاعر،
و شما هر دو را کشتهاید،
اول: خسرو گلسرخی را،
دوم: خسرو گلسرخی را»...
...« شما خسرو گلسرخی را کشتهاید
حتی پیش از آنکه بکشید، کشتهاید »...
#شاعر
#تبعید
#رضا_براهنی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸تفاوت بازسازی فکر دینی
در اقبال و شریعتی
🖋امیر رضایی
🔸شریعتی و اقبال در وجوه مختلفی از جمله در تحلیل انسانشناسی، در دغدغه بازسازی فکر دینی و اصلاح دینی ، در عدالتخواهی و آزادیجویی و از همه مهمتر در تجربه عرفانی و ایمانی و... بسیار به هم شبیهاند ، آنقدر شبیه که شریعتی خود را بهدرستی در ادامه او تعریف میکند. با وجود این شباهت، رویکرد این دو روشنفکر و مصلح بزرگ اجتماعی در امر بازسازی فکر دینی تفاوتی با هم دارد که میتواند ناشی از عوامل گوناگون از جمله رشته تخصصی، محیط و پیشینه فرهنگی ، نوع تربیت مذهبی و... باشد.
🔹رویکرد اقبال در این بازسازی تماما شهودی- فلسفی است( منظور شهود وجودی است و نه شهود عقلی که امروز اصطلاحی است رایج به معنای درک عمیق عقلی) و همین مسئله دریافت اندیشه او را بسیار سخت و دیریاب کرده است.
او خدا ، طبیعت، انسان، زمان، مکان ، دین ، ایمان ، نیایش، عبادت و... را شهودی تفسیر و تبیین میکند؛ با الهام از قرآن، خدا را چیزی شبیه نور میبیند( میبیند، و نه میداند) ؛ طبیعت را رفتار خدا میفهمد؛ برای انسان" خود" ی قائل است که در اصل همان نفس آدمی و کانون روحانی اوست؛ زمان، زمان غیرتسلسلی، همان دهر یا خداست که اساسیتر از مکان است؛ خدا را نیز مکانمند میفهمد همانند مکانمندی نور شمع؛ دین را همان تجربه عرفانی میداند، تجربهای که ایمان بر آن استوار میشود؛ عبادت را یک کنش مستمر درونی تعریف میکند؛ و میگوید مهمترین منبع شناخت که اساس همه شناختهاست، تجربه عرفانی است و بدون آن هیچ شناخت راستینی حاصل نمیشود. خلاصه بنای رفیع بازسازی فکر دینی اقبال تقریبا بهطور کامل مبتنی بر تجربه شهودی است که بیش از آن که پیکر داشته باشد، جوهر دارد.
🔸اما رویکرد شریعتی در این بازسازی شهودی- اعتقادی است. او از تجربه شهودی یا عرفانی و یا دقیقتر، ایمانیاش _ به غیر از کویریات_ در انسانشناسی فلسفی، مناسک حج، نیایش، و تفسیر و تاویل بسیاری از واژگان قرآن از قبیل ایمان، عبادت، ذکر، قلب، توبه، تقوی، هبوط، فلاح، نفس، حکمت ، مشعر و... بهره گرفته است. او توحید را در مرکز جهانبینیاش به عنوان یک عقیده_ و نه فقط یک شهود_ قرار میدهد تا در پرتو اعتقاد به توحید بتوان هستی، تاریخ، جامعه و انسان را تفسیر و تبیین توحیدی کرد. تسری عقیده توحیدی به تاریخ و جامعه امیدآفرین و حرکتبخش است زیرا چشماندازی را ترسیم میکند که در آن انسان و جامعه، در فرایند بلندمدت تاریخی، امکان ظهور با سه ساحت عرفان، برابری وآزادی را پیدا میکنند.
🔸امر اعتقادی و امر شهودی در اندیشه شریعتی توازنی معقول دارند. به همین دلیل مخاطب دستکم میتواند با وجوه اعتقادی- عقلانی تفکر او ارتباط برقرار کرده و نسبت به آنها شناخت پیدا کند . در واقع همین وجه از اندیشه اوست که تاکنون شناخته شده است و وجه شهودیاش همچون وجه شهودی اندیشه اقبال تقریبا بهطور کامل مجهول و ناشناخته مانده است.
🔹این ترکیب متوازن دو وجه عرفانی_ عقلانی یا شهودی_ اعتقادی در بینش اومتاثر از بینش قرآن است که بر دو وجه " قلب_عقل" بهطور همزمان تاکید دارد. بنابراین رویکرد شریعتی در امر بازسازی
فکر دینی حالتی نیمهشهودی_ نیمهاعتقادی دارد و این متفاوت از رویکرد اقبال است که تماما شهودی_ فلسفی است . همین حالت نقطه درخشان و اثرگذار تفکر او بوده و هست، هرچند آن نیمه دیگر، که از قضا اساس تفکر او هم هست، افسوس که هنوز به اقلیم "کشف" نائل نیامده است.
#امیر_رضایی
#یادداشت_اختصاصی
#اکنون
🆔 @Shariati40
در اقبال و شریعتی
🖋امیر رضایی
🔸شریعتی و اقبال در وجوه مختلفی از جمله در تحلیل انسانشناسی، در دغدغه بازسازی فکر دینی و اصلاح دینی ، در عدالتخواهی و آزادیجویی و از همه مهمتر در تجربه عرفانی و ایمانی و... بسیار به هم شبیهاند ، آنقدر شبیه که شریعتی خود را بهدرستی در ادامه او تعریف میکند. با وجود این شباهت، رویکرد این دو روشنفکر و مصلح بزرگ اجتماعی در امر بازسازی فکر دینی تفاوتی با هم دارد که میتواند ناشی از عوامل گوناگون از جمله رشته تخصصی، محیط و پیشینه فرهنگی ، نوع تربیت مذهبی و... باشد.
🔹رویکرد اقبال در این بازسازی تماما شهودی- فلسفی است( منظور شهود وجودی است و نه شهود عقلی که امروز اصطلاحی است رایج به معنای درک عمیق عقلی) و همین مسئله دریافت اندیشه او را بسیار سخت و دیریاب کرده است.
او خدا ، طبیعت، انسان، زمان، مکان ، دین ، ایمان ، نیایش، عبادت و... را شهودی تفسیر و تبیین میکند؛ با الهام از قرآن، خدا را چیزی شبیه نور میبیند( میبیند، و نه میداند) ؛ طبیعت را رفتار خدا میفهمد؛ برای انسان" خود" ی قائل است که در اصل همان نفس آدمی و کانون روحانی اوست؛ زمان، زمان غیرتسلسلی، همان دهر یا خداست که اساسیتر از مکان است؛ خدا را نیز مکانمند میفهمد همانند مکانمندی نور شمع؛ دین را همان تجربه عرفانی میداند، تجربهای که ایمان بر آن استوار میشود؛ عبادت را یک کنش مستمر درونی تعریف میکند؛ و میگوید مهمترین منبع شناخت که اساس همه شناختهاست، تجربه عرفانی است و بدون آن هیچ شناخت راستینی حاصل نمیشود. خلاصه بنای رفیع بازسازی فکر دینی اقبال تقریبا بهطور کامل مبتنی بر تجربه شهودی است که بیش از آن که پیکر داشته باشد، جوهر دارد.
🔸اما رویکرد شریعتی در این بازسازی شهودی- اعتقادی است. او از تجربه شهودی یا عرفانی و یا دقیقتر، ایمانیاش _ به غیر از کویریات_ در انسانشناسی فلسفی، مناسک حج، نیایش، و تفسیر و تاویل بسیاری از واژگان قرآن از قبیل ایمان، عبادت، ذکر، قلب، توبه، تقوی، هبوط، فلاح، نفس، حکمت ، مشعر و... بهره گرفته است. او توحید را در مرکز جهانبینیاش به عنوان یک عقیده_ و نه فقط یک شهود_ قرار میدهد تا در پرتو اعتقاد به توحید بتوان هستی، تاریخ، جامعه و انسان را تفسیر و تبیین توحیدی کرد. تسری عقیده توحیدی به تاریخ و جامعه امیدآفرین و حرکتبخش است زیرا چشماندازی را ترسیم میکند که در آن انسان و جامعه، در فرایند بلندمدت تاریخی، امکان ظهور با سه ساحت عرفان، برابری وآزادی را پیدا میکنند.
🔸امر اعتقادی و امر شهودی در اندیشه شریعتی توازنی معقول دارند. به همین دلیل مخاطب دستکم میتواند با وجوه اعتقادی- عقلانی تفکر او ارتباط برقرار کرده و نسبت به آنها شناخت پیدا کند . در واقع همین وجه از اندیشه اوست که تاکنون شناخته شده است و وجه شهودیاش همچون وجه شهودی اندیشه اقبال تقریبا بهطور کامل مجهول و ناشناخته مانده است.
🔹این ترکیب متوازن دو وجه عرفانی_ عقلانی یا شهودی_ اعتقادی در بینش اومتاثر از بینش قرآن است که بر دو وجه " قلب_عقل" بهطور همزمان تاکید دارد. بنابراین رویکرد شریعتی در امر بازسازی
فکر دینی حالتی نیمهشهودی_ نیمهاعتقادی دارد و این متفاوت از رویکرد اقبال است که تماما شهودی_ فلسفی است . همین حالت نقطه درخشان و اثرگذار تفکر او بوده و هست، هرچند آن نیمه دیگر، که از قضا اساس تفکر او هم هست، افسوس که هنوز به اقلیم "کشف" نائل نیامده است.
#امیر_رضایی
#یادداشت_اختصاصی
#اکنون
🆔 @Shariati40
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆شریعتی؛ پدر- پسر: تداوم یا گسست
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷
🔆شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.
🔆غالبا وارثان در معرض دو نوع نقد و یا انتظار از خود هستند. از یک سو انتظار اینکه به میراث خود وفادار باشند، ادامه دهنده باشند و از سوی دیگر این نقد که زندانی میراث اند و سخن نو نمی گویند. هم متهم به عبور و بدعت و هم متهم به درجا زدن و زندانی شدن و خوردن نان پدری.عصیان یا سرسپردگی؟ این پرسش از مدرنیته هم شده است. انسان مدرن چگونه نسبتی با میراث ماقبل مدرن خود برقرار کرده است. آیا مدرنیته را باید گسست از دیروز و میراث( خروج از زیر سقف حافظه؛حافظهای که با سنت گره خورده است وجهانبینی ای که دینی است )تعریف کرد یا تداوم دیروز و بازسازی و باز تفسیر امر دیروزی دانست؟
🔆کدام مدرنیته؟
گفته می شودکه از زمانی که انسان قرون وسطیِ غربی از زیر سقف حافظه سنتی و چتر قدس بیرون میآید و ادعای خودبنیادی و اربابی طبیعت می کند و دیگر مشروعیت خود را در حوزه علم، هنر، تفکر و اجتماعی خود را از منابع دینی نمی گیرد و مبتنی بر سنت تعریف نمیکند عصر مدرن آغاز شده و انسان مدرن سر زده است: جادو بدل می شود به علم، معجزه بدل می شودبه پزشکی، امر قدسی به عقلانیت و...انسان سر می زند و عقلانیت مدرن میشود از نتایج همین اتفاق.
🔆تفسیر دوم از تجربه مدرنیته، نه گسست که تداوم است.در این نگاه مدرنیته عبارت است از تداوم ی یک سری از مولفه های جهان قدیم اما به شکل دیگر و به صورت سکولاریزه شده یا قدسیزدایی شده آن:
🔆سکولاریزه شدن ایده مسیحی نگاه خطی به تاریخ؛تاریخ نجات و محتومیت رستگاری که در شکل مدرنش با ایده تکامل و ترقی عصر روشنگری بازسازی می شود.
*ایده دوم همان ایده مسیحی «کرامت بشری» است که در نگاه مدرن و با شأنیت یافتن انسان بدل می شود به «حقوق بشر»...
* تفکیک عرف و قدس و جدایی ساحت ها که از اصول بنیادین مدرنیته است برگرفته و بازسازی شده ایده قدیمیِ مسیحیِ تفکیک «مسیح و قیصر»است.
* آیینها و جشن های مدنی جاری در دنیای مدرن غربی در اکثر اوقات بازسازی سکولاریزه همان مناسک مذهبی است.
🔆این نگاه به تجربه مدرنیته نه تنها در تعریف امر مدرن تداوم می بیند که در تعریف سنت نیز خود-ویژه است. سنت در این نگاه نه امر متصلب و یک بار برای همیشه در دیروز تعیین شده بلکه موجودیتی است دینامیک و دارای استعداد تطبیق خود با شرایط جدید و از همین رو توانسته است تا به امروز بیاید و حذف نشود. سنت را نباید در برابر مدرنیته نشاند و دعوت به انتخاب کرد: سنتی یا مدرن؟ دیروزی یا امروزی؟نه مدرنیته پشت به دیروز است و نه سنت ناب و یک دست و سرسپردگی مطلق به دیروز. هرگونه درک ثنوی از این دو تقلیل واقعیت متکثر منشوری و رنگین کمانی چند بین یا آن وجه.
📌ادامه متن در لینک زیر
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3jOEHkg
🖋سوسن شریعتی
📌منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷
🔆شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.
🔆غالبا وارثان در معرض دو نوع نقد و یا انتظار از خود هستند. از یک سو انتظار اینکه به میراث خود وفادار باشند، ادامه دهنده باشند و از سوی دیگر این نقد که زندانی میراث اند و سخن نو نمی گویند. هم متهم به عبور و بدعت و هم متهم به درجا زدن و زندانی شدن و خوردن نان پدری.عصیان یا سرسپردگی؟ این پرسش از مدرنیته هم شده است. انسان مدرن چگونه نسبتی با میراث ماقبل مدرن خود برقرار کرده است. آیا مدرنیته را باید گسست از دیروز و میراث( خروج از زیر سقف حافظه؛حافظهای که با سنت گره خورده است وجهانبینی ای که دینی است )تعریف کرد یا تداوم دیروز و بازسازی و باز تفسیر امر دیروزی دانست؟
🔆کدام مدرنیته؟
گفته می شودکه از زمانی که انسان قرون وسطیِ غربی از زیر سقف حافظه سنتی و چتر قدس بیرون میآید و ادعای خودبنیادی و اربابی طبیعت می کند و دیگر مشروعیت خود را در حوزه علم، هنر، تفکر و اجتماعی خود را از منابع دینی نمی گیرد و مبتنی بر سنت تعریف نمیکند عصر مدرن آغاز شده و انسان مدرن سر زده است: جادو بدل می شود به علم، معجزه بدل می شودبه پزشکی، امر قدسی به عقلانیت و...انسان سر می زند و عقلانیت مدرن میشود از نتایج همین اتفاق.
🔆تفسیر دوم از تجربه مدرنیته، نه گسست که تداوم است.در این نگاه مدرنیته عبارت است از تداوم ی یک سری از مولفه های جهان قدیم اما به شکل دیگر و به صورت سکولاریزه شده یا قدسیزدایی شده آن:
🔆سکولاریزه شدن ایده مسیحی نگاه خطی به تاریخ؛تاریخ نجات و محتومیت رستگاری که در شکل مدرنش با ایده تکامل و ترقی عصر روشنگری بازسازی می شود.
*ایده دوم همان ایده مسیحی «کرامت بشری» است که در نگاه مدرن و با شأنیت یافتن انسان بدل می شود به «حقوق بشر»...
* تفکیک عرف و قدس و جدایی ساحت ها که از اصول بنیادین مدرنیته است برگرفته و بازسازی شده ایده قدیمیِ مسیحیِ تفکیک «مسیح و قیصر»است.
* آیینها و جشن های مدنی جاری در دنیای مدرن غربی در اکثر اوقات بازسازی سکولاریزه همان مناسک مذهبی است.
🔆این نگاه به تجربه مدرنیته نه تنها در تعریف امر مدرن تداوم می بیند که در تعریف سنت نیز خود-ویژه است. سنت در این نگاه نه امر متصلب و یک بار برای همیشه در دیروز تعیین شده بلکه موجودیتی است دینامیک و دارای استعداد تطبیق خود با شرایط جدید و از همین رو توانسته است تا به امروز بیاید و حذف نشود. سنت را نباید در برابر مدرنیته نشاند و دعوت به انتخاب کرد: سنتی یا مدرن؟ دیروزی یا امروزی؟نه مدرنیته پشت به دیروز است و نه سنت ناب و یک دست و سرسپردگی مطلق به دیروز. هرگونه درک ثنوی از این دو تقلیل واقعیت متکثر منشوری و رنگین کمانی چند بین یا آن وجه.
📌ادامه متن در لینک زیر
#یادداشت
#سوسن_شریعتی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://bit.ly/3jOEHkg
Telegraph
شریعتی؛ پدر- پسر: تداوم یا گسست
سوسن شریعتی منبع: روزنامه اعتماد، ۱۶/ ۲/ ۱۳۸۷ شناخت و فهم نسبت عمیق محمدتقی شریعتی و فرزندش علی شریعتی و ارزیابی رفتار او با میراث پدری می تواند به تعاریف متعدد از مدرنیته نقبی زند همچنانکه می تواند الگویی باشد برای حل متناقض نمایی به نام وفاداری و استقلال.…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸گفتن حقیقت به مردم
🖋احسان شریعتی
🔆در روز قلم
« به آنان که با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می کنند»
🔹کلام پیامبر است که «برترین مبارزه، ابراز سخن دادخواهانه در پیشگاه حاکم ستمگر است»(أفضل الجهاد كلمة عَدْلٍ عند سُلْطَانٍ جَائِر، صحيح).
🔸در عصر ما مسئولیت روشنفکری و مبارزهی مدنی خشونتپرهیز را در داشتن همین فضیلت «گفتن حقیقت به قدرت» میدانند. چامسکی یکی از روشنفکران معاصر اما کار مهمتر را یافتن مخاطبی می داند که برایش حقیقت اهمیتی داشته باشد و ویژگی مهم دیگر این که مخاطب نباید فقط بهعنوان مخاطب صرف، بلکه باید همچون جامعهای با دغدغهی مشترک و امید مشارکت سازنده در نظر گرفته شود. بهعبارت دیگر، گفتن حقیقت به قدرتی که آن را قبل از همه میداند و تلاش میکند آن را پنهان سازد ممکن است کاری بیهوده به نظر آید؛ وانگهی، نه قدرت بلکه قربانیان قدرت اند که نیاز به دانستن حقیقت دارند (بهنقل از تری ایگلتون دربارهی چامسکی). آن حدیث نبوی اما نه بیان حقیقت عیان به آنها که قصد پنهان ساختنش را دارند، بلکه در ستایش سخن دادخواهانه رویاروی قدرتمندان بود.
🔹دشوارتر از مخاطب قرار دادن قدرت گفتن حقیقت به مردم است. زیرا در اینجا خطر و خسارت نه جسمانی و از جانب سرکوب قدرت ستمگر، بلکه روانی و رفتاری است برخاسته از جهل و وهم (شبهه). و میدانیم که بزرگترین دشمن درونی هر نوع دموکراسی (مردمسالاری) دماگوژی (عوامفریبی) پوپولیستی است که تودهی مردم را ملعبهی مغالطههای خود قرار میدهد.
🔸برای نمونه، این حقیقت که قدرت واقعی خود مردم اند اما، مردم همیشه به قدرت و نقش خود در برآمدن و افول قدرتها واقف نیستند. مردم همواره نسبت به معضلات وضع موجود و ساختارهای حاکم معترض بوده و هستند (وفور فساد و بیعدالتی، فقر و فساد و..از سویی و فقدان حقوق و آزادیهای فردی و جمعی از دیگر سو)؛ و در طول تاریخ معاصر از خلال جنبشهای اصلاحی و انقلابی نارضایتی خود را به شیوههای گوناگون بیان کردهاند. و اما اگر به نتیجهی غایی مطلوب نرسیدهاند، آیا نفس تغییروتحولخواهی ایشان «اشتباه» بوده است(چنانکه محافظهکاران حامی وضع و نظم سابق و لاحق تبلیغ میکنند)؟ و یا اشتباه در دنبالهروی از انحراف حرکت و تحریف هدف، و در همانندپنداری یا «شبهه»ی انقلاب و ارتجاع، و در دگردیسی نهضت به نظام در مرحلهی گزار رخ داده است؟ (چنانکه در انقلاب های گذشته کشورمان و نیز در تجربهی اخیر «بهار عرب» شاهد بودیم؟)
🔹در هر حال، تا آنجا که به «مسئولیت» اهل قلم و قدم مستقل، آزاده و عدالتطلب مربوط میشود، حقیقت افقی است که با جستجو و پویش مستمر از خلال تصحیح خطاها و اشتباهات گذشته بدان نزدیک میشویم. برای اینان حقیقت نه «مقصد» بلکه «راه» جستجو است در برابر پوشانندگان راستی که میپندارند حقیقت را به چنگ آوردهاند و در صدد تحمیل آن به دیگران و همگان اند!
#یادداشت
#روز_قلم
#حقیقت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔆در روز قلم
« به آنان که با قلم تباهی دهر را
به چشم جهانیان پدیدار می کنند»
🔹کلام پیامبر است که «برترین مبارزه، ابراز سخن دادخواهانه در پیشگاه حاکم ستمگر است»(أفضل الجهاد كلمة عَدْلٍ عند سُلْطَانٍ جَائِر، صحيح).
🔸در عصر ما مسئولیت روشنفکری و مبارزهی مدنی خشونتپرهیز را در داشتن همین فضیلت «گفتن حقیقت به قدرت» میدانند. چامسکی یکی از روشنفکران معاصر اما کار مهمتر را یافتن مخاطبی می داند که برایش حقیقت اهمیتی داشته باشد و ویژگی مهم دیگر این که مخاطب نباید فقط بهعنوان مخاطب صرف، بلکه باید همچون جامعهای با دغدغهی مشترک و امید مشارکت سازنده در نظر گرفته شود. بهعبارت دیگر، گفتن حقیقت به قدرتی که آن را قبل از همه میداند و تلاش میکند آن را پنهان سازد ممکن است کاری بیهوده به نظر آید؛ وانگهی، نه قدرت بلکه قربانیان قدرت اند که نیاز به دانستن حقیقت دارند (بهنقل از تری ایگلتون دربارهی چامسکی). آن حدیث نبوی اما نه بیان حقیقت عیان به آنها که قصد پنهان ساختنش را دارند، بلکه در ستایش سخن دادخواهانه رویاروی قدرتمندان بود.
🔹دشوارتر از مخاطب قرار دادن قدرت گفتن حقیقت به مردم است. زیرا در اینجا خطر و خسارت نه جسمانی و از جانب سرکوب قدرت ستمگر، بلکه روانی و رفتاری است برخاسته از جهل و وهم (شبهه). و میدانیم که بزرگترین دشمن درونی هر نوع دموکراسی (مردمسالاری) دماگوژی (عوامفریبی) پوپولیستی است که تودهی مردم را ملعبهی مغالطههای خود قرار میدهد.
🔸برای نمونه، این حقیقت که قدرت واقعی خود مردم اند اما، مردم همیشه به قدرت و نقش خود در برآمدن و افول قدرتها واقف نیستند. مردم همواره نسبت به معضلات وضع موجود و ساختارهای حاکم معترض بوده و هستند (وفور فساد و بیعدالتی، فقر و فساد و..از سویی و فقدان حقوق و آزادیهای فردی و جمعی از دیگر سو)؛ و در طول تاریخ معاصر از خلال جنبشهای اصلاحی و انقلابی نارضایتی خود را به شیوههای گوناگون بیان کردهاند. و اما اگر به نتیجهی غایی مطلوب نرسیدهاند، آیا نفس تغییروتحولخواهی ایشان «اشتباه» بوده است(چنانکه محافظهکاران حامی وضع و نظم سابق و لاحق تبلیغ میکنند)؟ و یا اشتباه در دنبالهروی از انحراف حرکت و تحریف هدف، و در همانندپنداری یا «شبهه»ی انقلاب و ارتجاع، و در دگردیسی نهضت به نظام در مرحلهی گزار رخ داده است؟ (چنانکه در انقلاب های گذشته کشورمان و نیز در تجربهی اخیر «بهار عرب» شاهد بودیم؟)
🔹در هر حال، تا آنجا که به «مسئولیت» اهل قلم و قدم مستقل، آزاده و عدالتطلب مربوط میشود، حقیقت افقی است که با جستجو و پویش مستمر از خلال تصحیح خطاها و اشتباهات گذشته بدان نزدیک میشویم. برای اینان حقیقت نه «مقصد» بلکه «راه» جستجو است در برابر پوشانندگان راستی که میپندارند حقیقت را به چنگ آوردهاند و در صدد تحمیل آن به دیگران و همگان اند!
#یادداشت
#روز_قلم
#حقیقت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸«مسئله»ی روز دانشجو چه بود و چیست؟
🖋احسان شریعتی
🔸مسئلهی ویژهی ۱۶ آذر ۱۳۳۲، «روز دانشجو» و نماد جنبش دانشجویی، تجاوز نیروی نظامی به حریم دانشگاه و پایمال شدن اصل استقلال نهاد آگاهی، فرهنگ، و آموزش بود. اینکه دانشگاه در دفاع از اصل استقلال و آزادی کشور در ماههای پس از کودتای انگلیسی-آمریکایی، علیه دولت ملی و مردمی مصدق، همچنان مقاومت میکرد، به دلیل استقلال نسبی نهاد دانشگاه بود که از جمله، پیشتر در مجلس چهاردهم (بهمن ۱۳۲۳) به پیشنهاد دکتر مصدق، با تصویب تبصرهی استقلال عملکرد مالی دانشگاه، خروج دانشگاه از سیطرهی به تعبیر او «مفتش وزارت دارایی»، تا حدودی فراهم آمده بود.
🔹در ۶۹مین سالگشت این واقعه و ۴۴ سال پس از وقوع انقلابی علیه استبداد و وابستگی، در حالی که مسئلهی خاص استقلال دانشگاه و مداخلهی نیروهای شبهنظامی و امنیتی در آن همچنان در کشور مطرح است، در تبلیغات رسمی و بنرهای شهرداری در شهر میخوانیم که موضوع اصلی روز دانشجو و شهادت دانشجویان نه دفاع از آزادی و استقلال دانشگاه (و کشور) که صرف «مخالفت با آمریکا» بوده است!
🔸از اتفاق، در روز ۱۶ آذر برخلاف روزهای قبل که ناآرام و صحنهی اعتراضات دانشجویی علیه استبداد و استعمار بود، دانشگاه آرام و دانشجویان در کلاسهای درس مشغول فراگیری بودند که بناگاه پلیس و نیروی نظامی به بهانهی تمسخر دانشجویان و به قصد بازداشت آنها به کریدور دانشکدهی فنی وارد میشوند و مدیریت دانشکده به اعتراض زنگ تعطیلی کلاس را به صدا درمیآورد و با خروج دانشجویان، اعتراض طبیعی دانشجویان و تیراندازی سربازان رخ میدهد. این که قصد نیروی نظامی از این اقدام تحریکآمیز چه بوده، در آنزمان مورد تفسیرهای گوناکون قرار میگرفت، از جمله این که رژیم کودتا میخواسته به قدرتهای حامی خود ضرورت اعمال اقتدار را بهدلیل استمرار اعتراضات نشان دهد.
🔹در هر حال و با هر تفسیری و به رغم تغییر موقعیتهای تاریخی و نظامهای سیاسی، پیام روز دانشجو دفاع از آزادی و استقلال دانشگاه و از حرمت و حقوق دانشجو بمثابه ی موتور آن نهاد است.
🔸هنگامی که استاد و دانشجو نتوانند در دانشگاه (و همهی جوانان در جامعه) در امنیت و آزادی با «سلاحِ نقد» به بررسی و سنجش وضع موجود و درافکندن طرحهای راهبردی بپردازند، امری که بنابه تعریف جایگاه و کارکرد از جمله وظایف آنها در همهی سپهرها ست، چنانکه تجربهی تاریخ نشان داد، از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، از اقصی نقاط کشور صدای «نقدِ سلاح» برخواهد خاست و به گفتمان یک دوران بدل خواهد گشت و مسئول آن وضعیت نیز بنابه تعریف مسئولان خواند بود.
🔸بزرگداشت راستین روز دانشجو و فراگیری درسها و پاسداشت دستآوردهای آن رخداد تاریخی، آزادی و بازگشت تمامی دانشجویان (و جوانان) و استادان (و فعالان عرصهی فرهنگ و هنر) بازداشت شده و یا از کار برکنارشده در این روزها ست و طرحِ مطالبه و درخواست روشن توقف و قطع مداخلهی قدرتهای سیاسی و امنیتی بروندانشگاهی در «حیات دانشگاه و دانشجو» و شناسایی حق استقلال و هویت نهاد آگاهی و فرهنگ، دانش و پژوهش، آموزش و پرورش، و آزادی و امنیت بیان و انتقاد و اعتراض. انسداد این راه روشن گشودن کورهراههای دشمنی، دشنام و دشنه، خواهد بود...
#آزادی_دانشگاه
#جنبش_دانشجویی
#استقلال_دانشگاه
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸مسئلهی ویژهی ۱۶ آذر ۱۳۳۲، «روز دانشجو» و نماد جنبش دانشجویی، تجاوز نیروی نظامی به حریم دانشگاه و پایمال شدن اصل استقلال نهاد آگاهی، فرهنگ، و آموزش بود. اینکه دانشگاه در دفاع از اصل استقلال و آزادی کشور در ماههای پس از کودتای انگلیسی-آمریکایی، علیه دولت ملی و مردمی مصدق، همچنان مقاومت میکرد، به دلیل استقلال نسبی نهاد دانشگاه بود که از جمله، پیشتر در مجلس چهاردهم (بهمن ۱۳۲۳) به پیشنهاد دکتر مصدق، با تصویب تبصرهی استقلال عملکرد مالی دانشگاه، خروج دانشگاه از سیطرهی به تعبیر او «مفتش وزارت دارایی»، تا حدودی فراهم آمده بود.
🔹در ۶۹مین سالگشت این واقعه و ۴۴ سال پس از وقوع انقلابی علیه استبداد و وابستگی، در حالی که مسئلهی خاص استقلال دانشگاه و مداخلهی نیروهای شبهنظامی و امنیتی در آن همچنان در کشور مطرح است، در تبلیغات رسمی و بنرهای شهرداری در شهر میخوانیم که موضوع اصلی روز دانشجو و شهادت دانشجویان نه دفاع از آزادی و استقلال دانشگاه (و کشور) که صرف «مخالفت با آمریکا» بوده است!
🔸از اتفاق، در روز ۱۶ آذر برخلاف روزهای قبل که ناآرام و صحنهی اعتراضات دانشجویی علیه استبداد و استعمار بود، دانشگاه آرام و دانشجویان در کلاسهای درس مشغول فراگیری بودند که بناگاه پلیس و نیروی نظامی به بهانهی تمسخر دانشجویان و به قصد بازداشت آنها به کریدور دانشکدهی فنی وارد میشوند و مدیریت دانشکده به اعتراض زنگ تعطیلی کلاس را به صدا درمیآورد و با خروج دانشجویان، اعتراض طبیعی دانشجویان و تیراندازی سربازان رخ میدهد. این که قصد نیروی نظامی از این اقدام تحریکآمیز چه بوده، در آنزمان مورد تفسیرهای گوناکون قرار میگرفت، از جمله این که رژیم کودتا میخواسته به قدرتهای حامی خود ضرورت اعمال اقتدار را بهدلیل استمرار اعتراضات نشان دهد.
🔹در هر حال و با هر تفسیری و به رغم تغییر موقعیتهای تاریخی و نظامهای سیاسی، پیام روز دانشجو دفاع از آزادی و استقلال دانشگاه و از حرمت و حقوق دانشجو بمثابه ی موتور آن نهاد است.
🔸هنگامی که استاد و دانشجو نتوانند در دانشگاه (و همهی جوانان در جامعه) در امنیت و آزادی با «سلاحِ نقد» به بررسی و سنجش وضع موجود و درافکندن طرحهای راهبردی بپردازند، امری که بنابه تعریف جایگاه و کارکرد از جمله وظایف آنها در همهی سپهرها ست، چنانکه تجربهی تاریخ نشان داد، از ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، از اقصی نقاط کشور صدای «نقدِ سلاح» برخواهد خاست و به گفتمان یک دوران بدل خواهد گشت و مسئول آن وضعیت نیز بنابه تعریف مسئولان خواند بود.
🔸بزرگداشت راستین روز دانشجو و فراگیری درسها و پاسداشت دستآوردهای آن رخداد تاریخی، آزادی و بازگشت تمامی دانشجویان (و جوانان) و استادان (و فعالان عرصهی فرهنگ و هنر) بازداشت شده و یا از کار برکنارشده در این روزها ست و طرحِ مطالبه و درخواست روشن توقف و قطع مداخلهی قدرتهای سیاسی و امنیتی بروندانشگاهی در «حیات دانشگاه و دانشجو» و شناسایی حق استقلال و هویت نهاد آگاهی و فرهنگ، دانش و پژوهش، آموزش و پرورش، و آزادی و امنیت بیان و انتقاد و اعتراض. انسداد این راه روشن گشودن کورهراههای دشمنی، دشنام و دشنه، خواهد بود...
#آزادی_دانشگاه
#جنبش_دانشجویی
#استقلال_دانشگاه
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 و اما آموزهٔ او چه بود؟
🖋احسان شریعتی
📌در ۴۶مین سالیادِ «ش.م.ع.»
🔹امسال بار دیگر بهدلیل شرایط ویژهٔ کشور مراسم مرسوم سالیاد دکتر شریعتی از سوی بنیاد وخانواده بهشکل رسمی در مرکز برگزار نشد. به دعوت علاقهمندان آن معلم مردم اما در روستای مزینان، خاستگاه خانوادگی وی و نیز از سوی فرهنگیان در شهر سبزوار نشستهایی برگزار شد و قرار بود بنده سخن بگویم. مقامات امنیتی محل لیکن ناگهان پیش از مراسم اطلاع دادند که دستورالعمل آمده که فلانی نمیتواند سخن بگوید. در نتیجه در هنگام تشکر از حضور مردم در این نشست با اشاره به همین محدودیت عرض کردم که بیان را شاید بتوان ممنوع ساخت اما اندیشیدن را مگر میتوان؟ ادامهٔ بزرگداشت و گفتگو سپس در نشستهای محدودتر و خانگی با فرهنگیان سبزوار ادامه یافت.
🔸در بازگشت به تهران در خیابان شریعتی دیدیم که شهرداری بنرهایی نصب کرده بود حاوی نقل قولهایی "دربارهٔ" شریعتی همچون یک «چهرهٔ پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام»! یاد مراسم سال ۶۰ افتادم که به منزل دکتر شریعتی حمله شد و پدر وی استاد محمدتقی لحظه ای بیهوش و بنده هم از پی ضرب و جرح نیروی فشار به بیمارستان شریعتی منتقل و در آنجا پرسنل بیمارستان با تعجب میپرسیدند پس چگونه در همان ساعات تلویزیون از شریعتی تجلیل میکند!
آیا این نوع استفاده های سوء و دفاع های بد بیشتر برای بیاعتبار کردن شخصیتهای فکری ملی و مرامی نیست؟ واقعیت این است که اگر مردم از اندیشهٔ شریعتی در زمان نهضت و انقلاب استقبال کرده بودند و به تعبیر آقایان به درد دوران «تخریب» میخورد، در دوران «تأسیس» نظام تا کنون میراث فکری او و بهطور کلی نواندیشی دینی و روشنگری مذهبی از سوی گفتمان و کلام رسمی نظام و حاکمیت بهعنوان اندیشهای «التقاطی» و غیرناب یا غیرشرعی-غیرفقاهتی حذف و طرد شد. نام شریعتی اما همچنان بهطور صوری بر برخی خیابانها و مدارس و بیمارستانها و.. ماند و در همه جا نتوانستند (همچون ارومیه و ..) حذف کنند و یادگار همان دوران آغازین انقلابی است که هنوز در آن همهٔ گرایشهای فکری ملی و مردمی حضور داشتند.
🔹برغم غیاب مراسم رسمی و متمرکز در این ایام ۴۶مین سالیاد شریعتی، نشستها و نوشتارهای بسیاری بیشتر «پیرامون» او، خواه با نقد و بررسی «تأثیرات» میراث فکری و یا حملاتی و دفاعیاتی له و علیه «شخص» وی برگزار و منتشر شده است. به موضوعیت اندیشه و فعلیت طرحافکنی و راهکار وی در موقعیت کنونی و در برابر معضلات و بحرانهای جاری برای رفع موانع و شکستن بنبستهای وضع موجود، کمتر پرداخته شد.
🔸موضوع اندیشهٔ شریعتی، فراسوی حاشیهپردازیهای «پیرامونی»، فراخوان به نوعی خودآگاهی است و نقد باخودبیگانگی یا به تعبیر وی «استحمار» کهنه (تحجر شریعت، تصلب فقاهت و استبداد سنت دینی) و استحمار نو («آگاهی کاذب» ایدئولوژیهای مدرن). جهانبینی یکتاگرایی یا «توحیدِ» وی «زندگی» را با «نان، آزادی، و فرهنگ» (در برابر زر و زور و تزویر) تعریف میکرد؛ همان تثلیث عدالت(سوسیالیسم منهای دولت گرایی)، آزادی (منهای سرمایه داری) و عرفان (نه تصوف بلکه جوهر اخلاقی-معنوی همهٔ ادیان و "خداپرستی منهای آخوندیسم")، تا بتوان سپس به «ایمان و دوست داشتن» راستین رسید. ما هنوز و بیش از دیروز به این نقد، امکان نوزایی فرهنگی و پیرایش دین از خرافه و امتناع، ارتجاع و استبداد سنتی-و-بنیادگرای دینی نیازمندیم، و به آن روایت از مذهب که ما را به دوستی میهن و مردم، زن و زندگی، آزادی و برابری، توسعه و تعالی فراخواند.
🔹در سطح جهانروا و فراگیر نیز، در عصر «پساها»یا پایان ایدئولوژیهای پسادینی و «واسازی فراروایات» که فصل تشکیک و نومیدی است، و بی اعتقادی به امیدهای واهی گذشته، خواه در سده های وسطی و خواه در عصر مدرن (زیر سیطره ایمان و یا حاکمیت عقل)، نیاز داریم به «امید»ی نو و ایمانی دیگر، از سنخ «مسئولیت»(نسبت به هستی-طبیعت)، «ارجشناسی»(نسبت به دیگری)، و«یکتویی»(متکی به خود).
🔸خوانش و روش موسوم به «نوشریعتی» در این راستا و با چنین چشماندازی در این سالیاد، به بزرگداشت واقعی یعنی نقد و بررسی اندیشه و ارتقا و اعتلای راه آن آموزگار، "با و در برابر او"، می نشیند.
#یادداشت
#ممنوع_سخنرانی
#آزادی_اندیشیدن
#زن_زندگی_آزادی
#چهل_و_ششمین_یادمان
✅ @Dr_ehsanshariati
📌تصویر پیوست: خانه دکتر شریعتی کاهک مزینان
🖋احسان شریعتی
📌در ۴۶مین سالیادِ «ش.م.ع.»
🔹امسال بار دیگر بهدلیل شرایط ویژهٔ کشور مراسم مرسوم سالیاد دکتر شریعتی از سوی بنیاد وخانواده بهشکل رسمی در مرکز برگزار نشد. به دعوت علاقهمندان آن معلم مردم اما در روستای مزینان، خاستگاه خانوادگی وی و نیز از سوی فرهنگیان در شهر سبزوار نشستهایی برگزار شد و قرار بود بنده سخن بگویم. مقامات امنیتی محل لیکن ناگهان پیش از مراسم اطلاع دادند که دستورالعمل آمده که فلانی نمیتواند سخن بگوید. در نتیجه در هنگام تشکر از حضور مردم در این نشست با اشاره به همین محدودیت عرض کردم که بیان را شاید بتوان ممنوع ساخت اما اندیشیدن را مگر میتوان؟ ادامهٔ بزرگداشت و گفتگو سپس در نشستهای محدودتر و خانگی با فرهنگیان سبزوار ادامه یافت.
🔸در بازگشت به تهران در خیابان شریعتی دیدیم که شهرداری بنرهایی نصب کرده بود حاوی نقل قولهایی "دربارهٔ" شریعتی همچون یک «چهرهٔ پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام»! یاد مراسم سال ۶۰ افتادم که به منزل دکتر شریعتی حمله شد و پدر وی استاد محمدتقی لحظه ای بیهوش و بنده هم از پی ضرب و جرح نیروی فشار به بیمارستان شریعتی منتقل و در آنجا پرسنل بیمارستان با تعجب میپرسیدند پس چگونه در همان ساعات تلویزیون از شریعتی تجلیل میکند!
آیا این نوع استفاده های سوء و دفاع های بد بیشتر برای بیاعتبار کردن شخصیتهای فکری ملی و مرامی نیست؟ واقعیت این است که اگر مردم از اندیشهٔ شریعتی در زمان نهضت و انقلاب استقبال کرده بودند و به تعبیر آقایان به درد دوران «تخریب» میخورد، در دوران «تأسیس» نظام تا کنون میراث فکری او و بهطور کلی نواندیشی دینی و روشنگری مذهبی از سوی گفتمان و کلام رسمی نظام و حاکمیت بهعنوان اندیشهای «التقاطی» و غیرناب یا غیرشرعی-غیرفقاهتی حذف و طرد شد. نام شریعتی اما همچنان بهطور صوری بر برخی خیابانها و مدارس و بیمارستانها و.. ماند و در همه جا نتوانستند (همچون ارومیه و ..) حذف کنند و یادگار همان دوران آغازین انقلابی است که هنوز در آن همهٔ گرایشهای فکری ملی و مردمی حضور داشتند.
🔹برغم غیاب مراسم رسمی و متمرکز در این ایام ۴۶مین سالیاد شریعتی، نشستها و نوشتارهای بسیاری بیشتر «پیرامون» او، خواه با نقد و بررسی «تأثیرات» میراث فکری و یا حملاتی و دفاعیاتی له و علیه «شخص» وی برگزار و منتشر شده است. به موضوعیت اندیشه و فعلیت طرحافکنی و راهکار وی در موقعیت کنونی و در برابر معضلات و بحرانهای جاری برای رفع موانع و شکستن بنبستهای وضع موجود، کمتر پرداخته شد.
🔸موضوع اندیشهٔ شریعتی، فراسوی حاشیهپردازیهای «پیرامونی»، فراخوان به نوعی خودآگاهی است و نقد باخودبیگانگی یا به تعبیر وی «استحمار» کهنه (تحجر شریعت، تصلب فقاهت و استبداد سنت دینی) و استحمار نو («آگاهی کاذب» ایدئولوژیهای مدرن). جهانبینی یکتاگرایی یا «توحیدِ» وی «زندگی» را با «نان، آزادی، و فرهنگ» (در برابر زر و زور و تزویر) تعریف میکرد؛ همان تثلیث عدالت(سوسیالیسم منهای دولت گرایی)، آزادی (منهای سرمایه داری) و عرفان (نه تصوف بلکه جوهر اخلاقی-معنوی همهٔ ادیان و "خداپرستی منهای آخوندیسم")، تا بتوان سپس به «ایمان و دوست داشتن» راستین رسید. ما هنوز و بیش از دیروز به این نقد، امکان نوزایی فرهنگی و پیرایش دین از خرافه و امتناع، ارتجاع و استبداد سنتی-و-بنیادگرای دینی نیازمندیم، و به آن روایت از مذهب که ما را به دوستی میهن و مردم، زن و زندگی، آزادی و برابری، توسعه و تعالی فراخواند.
🔹در سطح جهانروا و فراگیر نیز، در عصر «پساها»یا پایان ایدئولوژیهای پسادینی و «واسازی فراروایات» که فصل تشکیک و نومیدی است، و بی اعتقادی به امیدهای واهی گذشته، خواه در سده های وسطی و خواه در عصر مدرن (زیر سیطره ایمان و یا حاکمیت عقل)، نیاز داریم به «امید»ی نو و ایمانی دیگر، از سنخ «مسئولیت»(نسبت به هستی-طبیعت)، «ارجشناسی»(نسبت به دیگری)، و«یکتویی»(متکی به خود).
🔸خوانش و روش موسوم به «نوشریعتی» در این راستا و با چنین چشماندازی در این سالیاد، به بزرگداشت واقعی یعنی نقد و بررسی اندیشه و ارتقا و اعتلای راه آن آموزگار، "با و در برابر او"، می نشیند.
#یادداشت
#ممنوع_سخنرانی
#آزادی_اندیشیدن
#زن_زندگی_آزادی
#چهل_و_ششمین_یادمان
✅ @Dr_ehsanshariati
📌تصویر پیوست: خانه دکتر شریعتی کاهک مزینان