گروه شریعتی
572 subscribers
1.67K photos
555 videos
66 files
1.56K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
 
🔷 بهاران خجسته باد و انسان نیز!

🖋#سوسن_شریعتی
یکی از بازماندگان بهار پشت سر

🔸از همین زمستان معلوم بود که بهار امسال بی حضور #انسان خواهد گذشت. صدای چهچه بلبل و رویش شکوفه‌ها و طبیعتی که به کارش ادامه می‌دهد را از پشت پنجره می‌شنویم و از سر تواضع و یا از سر ترس به حساب انتقام طبیعت از انسان گذاشته‌ایم. معلوم است که انسان باشد یا نباشد، طبیعت چیزی را کم نمی‌آورد. معلوم است که عین خیالش هم نیست که ما می‌میریم.
«روز طبیعت» که آمد و خروج از خانه ممنوع شد، روشن‌تر گشت که انسان نه دیگر فقط برای طبیعت، که برای خود نیز بدل شده است به تهدید. اینکه «انسان، گرگ انسان» باشد البته قرن‌ها بر سر زبان‌ها است. اینکه قرار بوده «شبیه» ارباب و مالک طبیعت باشد و شده است دشمن آن هم بیشتر از نیم قرن است که می‌گویند. انسان گویا بالاخره مغضوبِ «زمین-مادر» (و یا به قول ادگار مورن «زمین-وطن») شده است و شاید هم مضحکه‌ی حیوان زبان بسته و البته اگر باز همینجا هم، پای انسان و یا دست او در میان و در کار نبوده باشد.

🔹ویروس تاج‌دار، صرف نظر از اینکه ملیت‌اش چیست، خوش سفر است و سیاس و هزار چهره. برای اینکه دستش برای علم رو نشود چپ می‌زند و راست؛ گاه با سر و صدا می‌آید گاه بی نشانه و بی علامت؛  با سرما آمده و معلوم شد با گرما هم نمی‌رود؛ هیچ روشن نیست که از رطوبت خوشش می‌اید یا از خشکی. همه جای جهان سرک کشیده و آمده تا بیخ گوش‌ات، درست پشت در خانه‌ات. مثل این است که آمده و یا اصلا ساخته شده تا همین بشریت بی مرز را وادار به کشیدن مرز کند؛ وادار سازد به عقب نشینی،  بکند زندانی همان چهاردیواری‌هایی که خودش ساخته و دلخوش به همان مجازی که تا اطلاع ثانوی شده است آلترناتیوی برای جهان آن سوی پنجره. بین ما و سال گذشته هزاران زندگی است که از میان رفته و مرده‌های زیادی برجا مانده است  و نمی‌شود نوشت بدون توضیح درباره‌ی این تجربه هنوز زنده ماندن.
نمی‌شود نوشت، بدون  به رو آوردن حادثه. این بار فقط ما نبوده‌ایم که می‌مرده‌ایم. مردن  تجربه‌ی جهانشمول مشترک بوده است.

🔸هنوز زنده ماندن در وضعیت کورونایی رابطه‌ی انسان را با «زمان»، «مکان» و «دیگری» دستخوش بحران کرده است و «خویش» را  محکوم ساخت به سه وضعیت: «زمان منتظر»، «مکان محدود» و «دیگریِ پر خطر»؛ این خویشتنی که «من» نیست و طی این مدت جلوه‌های گوناگونی داشته است: در خویش خزیده (ابداع امر روزمره)؛ ناسیونالیستی (بازگشت مرزها)، انترناسیونال (بشر بی مرز) و احتمالأ انقلابی (خویش در برابر من).

🔹 همه انذار دادند که در این ایام کورونایی شکنندگی سیستم‌های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی رو خواهد شد. گفتند این محصول خرابکاری انسان است علیه طبیعت. این خویش متهم شد و شرمنده: تنها، معلق، بی تکیه گاه عاطفی، بی دیگری، بی ...
#کورونا خویشتن را در لحظه حد قرار داد؛ همانی که #شریعتی در کتاب #هبوط از آن سخن می‌گوید: «هیچ کس در کنارم، هیچ کس در برابرم، هیچ کس بالای سرم..» والبته در وضعیت «ابداع»ِ رادیکال و یا همانی که دوراس می‌گوید: «وضعیت انقلابی.»

🔸با این همه، انسان اگرچه در برابر طبیعت متهم است اما اجتناب ناپذیر نیز هست. زیبایی انسان در همین است: چه ترسیده باشد، چه متواضع شده باشد. این او است که می‌تواند درباره مرگش بیندیشد. پاسکال راست می‌گوید: «انسان حتی وقتی که دارد توسط جهان له می‌شود باز هم شریف تر از او است برای اینکه می‌داند که دارد می‌میرد و می‌داند که جهان برتر از او است».

🔹فحش دادن به انسان به این امید که طبیعت از سر تقصیرات این موجودی که قرار بود مهمان‌اش باشد و نه ارباب آن بگذرد، بی‌فایده است. امروز این درس، جهانشمول است:  «ما دیگر ارباب و مالک طبیعت نیستیم بلکه نگهبان و خادم امر زنده هستیم. طبیعتِ شرایط ما، همانی است که به ما زندگی و هستی بخشیده است. طبیعت، سرمنشاء ما و محل سکونت ما است. طبیعت #خدا نیست، بنابراین لازم نیست ستایشش کنیم، اما به همین دلیل لازم است که بشناسیمش، به او احترام بگذاریم، حفظش کنیم و دوستش داشته باشیم.» (آندره کنت اسپونویل)

📌فصلنامه پویه / "خود یابی در عصر کرونا" - شماره پانزده - بهار ۱۳۹۹


📌 برای مطالعه‌ی کامل این مقاله به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.


@Shariati_Group
🆔 @Shariati40


https://bit.ly/3lC6qVp
🔷 هبوط شریعتی

🔸هبوط نقطه عطف زندگی #شریعتی و چرخشی جوهری در ذهنیت و شخصیت او از سطح به عمق هستی پدیده‌هاست؛ هستی #طبیعت، #انسان ، #دین و... اگر او #هبوط نکرده بود بی‌گمان ما امروز میراث غنی او را در اختیار نداشتیم؛ میراثی از خوانش‌های نو، بصیرت‌های تازه، سرشار از افکار و اندیشه‌های بدیع و در یک کلمه خلق خلاق یک جهان ایمانی_ دینی نوین. میراثی که می‌توان با الهام از آن افق فکری درخشانی را گشود که او بدان نه تنها امید که ایمان نیز داشت.

🔹عمر کوتاه اما پرشتاب و درنگ‌ناپذیر او را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد:
دوره پیش از هبوط و دوره پس از هبوط. او ۲۸ سال از زندگی پربارش را در دوره پیشا‌هبوط و ۱۶ سال دیگر را در دوره پسا‌هبوط سپری کرد. اتفاق ناگهانی و دگرگون‌ساز هبوط زمانی که او در #پاریس بود، رخ داد. داستان این رخداد شگفت‌انگیر را خود او در #کویر، به‌ویژه در مقاله معبد، به‌تلویح و تصریح بیان کرده است. هبوط، که به تعبیر دقیق #اقبال_لاهوری "انتقال آدمیزاد است از حال آگاهی ساده به نخستین شعله خودآگاهی" ( احیاء ، ۹۹ ) شریعتی را از دنیایی که در آن می‌زیست به دنیای تازه‌ای پرتاب کرد که اساساً با آن بیگانه بود و بنیادا با دنیای پیشین‌اش تفاوت داشت.
او از دنیایی که آن را در مقاله معبد
" شب" و " تاریکی" توصیف می‌‌کند، براثر هبوط به دنیای روز و روشنایی پرتاب می‌شود؛ دنیایی پر از نور و رنگ و زیبایی و عظمت. او در این مرحله از قلمرو آگاهی(عقل) با ضربه‌ای ناگهانی عبور می‌کند و به قلمرو "خود" ‌آگاهی(فرا عقل) وارد می‌شود، جایی که در آن با امر قدسی، کانون روحانی وجود، مواجه می‌شود و در این مواجهه عشق، چشمه #عشق قدسی در جانش سر باز می‌کند و "نگاه قدسی" در چشمانش گشوده می‌شود. از آن پس طبیعت و پدیده‌های آن در نگاه او قدسی می‌شوند. عشق قدسی از یک سو رنج بودن، رنج تنها بودن، و از سوی دیگر رنج #مردم، رنج مردم بی‌یار و یاور را در او بیدار می‌کند. #ایثار، که زاده چنین عشقی است، او را سراسیمه و شتابان به سوی مردم می‌کشاند تا شاید از میان انبوه بی‌راهه‌ها راهی به رهایی باز کند.
او ، برخلاف عرفا، که با نیروی عشق برآمده از #عرفان به عرصه‌ی خلوت می‌روند، با قدرت عشق برآمده از #ایمان به عرصه‌ی جلوت می‌‌آید تا پیام آگاهی‌بخش خود را که از عمق جان و از مرکز روشنایی وجودش دریافت کرده، ابلاغ کند.
آگاهی‌ای از جنس ایمان، نور ، امید به آینده‌ای لبالب از #عدالت، #آزادی و کرامت انسانی. او سال‌ها در این آتش شور و شیدایی و عشق به معبود و مردم سوخت و سوخت تا خاکستر شد و اکنون خاکسترش بی‌تاب آن است که بار دیگر شعله‌ور شود...

#امیر_رضایی

@Shariati_Group
🆔 @Shariati40
⭕️ زندگی به مثابه سعی / درباره پروین بختیارنژاد


🔅صحبت کردن از هم نسلی‌ها از وظایف مهم ما است؛ هم‌نسلی‌هایی که زندگی‌هاشان خود یک اثر است. اقلیت حاشیه‌نشینی که ترجیح دادند از حاشیه به متن نگاه کنند؛ نسلی که با انکارِ واقعیت سعی کرد #حقیقتِ خود را ابداع کند و امروزه اتهامش این است که #ایده‌آلیست بود و #آرمان‌گرا.

این نسل سه مشخصه داشت:

الف: خروج کردن؛ قهرمانان کوچک و دن‌کیشوت‌های بزرگ

🔅تمام کسانی که به یُمن دعوت و وسوسه خواندن یکی دو کتاب، از خانه به خیابان پرتاب شدند؛ به تعبیری از بهشت بی‌خبری #هبوط کردند و آگاهی‌شان از آنان یک «نه»ی بزرگ ساخت، قهرمانان کوچک و دُن کیشوت‌های بزرگی بودند که با مطالعه‌ی کتاب‌هایی از صمد و شریعتی دعوت به خروج را پذیرفتند. شدند یک‌سری «بچه پررو»یی که می‌پرسد و قادر است اعتراض کند؛ نوجوانانی که خیلی زود پیشتاز شدند.

🔅پروین بختیارنژاد دانش‌آموز پیشتازی است که با گذراندن تجربه‌ی #انقلاب می‌بیند که می‌توان به متولیان قدرت تذکر داد. #شریعتی است که این اعتماد به‌نفس را برای رویارویی با واقعیت در نزد مخاطب جوانش ایجاد می‌کند.اما دراولین تجربه‌ی نه گفتن و خروج، که بسیاری در راه آن باز پروین توانست از این ابتلا سر بلند بیرون بیاد.

ب: تمامیت‌خواهی و مجبور به انتخاب در واقعیتی به نام زندگی

🔅سعی میان صفا و مروه ایده‌آل و امر واقع دومین مشخصه نسلی بود که هم این را می‌خواست و هم آن را. با این همه، هم اکنونی که نامش واقعیت شد، او را مدام مجبور به انتخاب می‌کرد. همه چیز را با هم و در آنِ واحد خواستن را نیز شریعتی به ما آموخت. و البته مجبور به منطق فدا و ایثار؛ از یکی به نفع دیگری کنار کشیدن؛ این را فدای آن کردن. میان بقا و تلاش برای حفظ ارزش‌هایی که مبتنی بود بر نخواستن و نداشتن. همه می‌دانیم که بسیاری مجبور شدند به قیمت پشت کردن به ارزش‌ها و امیدهایشان موفقیت را انتخاب کنند.

🔅پروین جوان پس از تجربه #زندان، #ازدواج و تجربه‌ی مادری، حال در دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ با ابتلایی به نام زندگی چه می‌کند؟ محروم از کار، مجبور به گذران مادی زندگی علی‌رغم محروم ماندن از حقوق اجتماعی اولیه، تربیت فرزندان در تنهایی. همه تلاشش این است که به نام واقعیت‌گرایی به محتومیت واقعیت تن ندهد و این پرسش که چگونه می‌توان آرمان‌خواه ماند و در عین‌حال، با واقعیت جور دیگری بازی کرد؟ همین تمام‌خواهی و سماجت بر تداوم آن است که زمینه را برای کشف اشکال دیگر مقاومت در برابر واقعیت و چهره‌های متعددش فراهم می‌کند و آدم‌هایی مثل پروین را به میدان‌های دیگر مبارزه می‌کشاند و آن میدان اجتماعی است.

ج- کشف اشکال جدید مقاومت در برابر امر واقع: ابداع خویشتن!

🔅تجربه زندگی و در عین حال امر موجود را کافی ندانستن، اگرچه نفس‌گیر است اما اسباب «کسی شدن» را فراهم می‌کند و میدان را خالی نمی‌گذارد و آن دختر جوان پیشتاز انقلابی و مبارز سیاسی دهه ۶۰ را آرام آرام به حوزه‌های دیگر پرداختن به اجتماع می‌کشاند. در دهه‌ی ۸۰ روزنامه‌نگار می‌شود، پژوهشگر حوزه زنان و فعال مدنی. پرسش‌گری از امر کلانی به نام #قدرت سیاسی را این بار با همان شعارِ «کوچک زیباست» که مشخصه‌ی دهه ۸۰ بود، با پی‌گیری خُرده پرونده‌های اجتماعی، صدای خاموشان و... ادامه می‌دهد. این بار جستجو برای ایجاد تغییر نه الزاماً در رویارویی مستقیم و صرفاً سیاسی با واقعیت، بلکه از طریق کشف و فهم واقعیتی که بدان دچاریم و اتخاذ روش‌های آلترناتیو ممکن می‌گردد.

🔅در همه این تجربیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌ای که در زندگی پروین به آنها اشاره شد به نظرم تجربه‌ی تبعید از مهم‌ترین و وجودی‌ترین مراحل این طرح‌اندازی خویشتنی است که در «سعی» و ابتلا تعریف شده و شکل گرفته است. همین که رفت. همین که برگشت. رفتن همیشه فرار نیست و برگشتن نیز به همین گونه است. تبعید، ابتلای بزرگی است برای «شدن» #انسان و تردیدی نیست پروینی که برگشت همویی نبوده که رفته است: در تبعید انسان دیگری سر زده مجبور به تعریف دوباره حقیقت خود.

🔅نتیجه: در این ماراتن زندگی #پروین_بختیارنژاد بالاخره بر زمین افتاد. آن جوان ایده‌آلیست تغییرات زیادی کرد. اگرچه به واقعیت تن نداد و سعی کرد اَشکال دیگری از دور زدنِ امر واقع و درافتادن با آن را برای ما به مثابه الگو بر جای گذارد، اما قدرت دست از سر مجازات و تنبیه بر نداشت. ولی حُسنش این بود که ما در این ماراتن و در برابر این هفت‌خوان، پوست کلفت شده‌ایم. این هویتی که شکل گرفته و میراثی که برای ما به جای می‌ماند یک چیز مسجل است: هویت امری دیروزی، خاطره و یا حسرتی دیروزی نیست، بلکه هویت و طرح‌اندازی دیگری است. برای ساخت و ساز هویت جدید، ما به یک #جنگ بزرگ و درافتادنِ مدام با امر واقع محتاج‌ایم و در نتیجه، خوشحال‌ایم از اینکه به وسوسه شریعتی باشد یا صمد، خروج کرده‌ایم.

@Shariati_Group

دکتر #سوسن_شریعتی
📚 ایران فردا