⭕️ ابداع خویشتن در بحبوحه میدان!
🔴 دو قدم به قرن پانزدهم هجری بیشتر نمانده است. بیست سال نیز از قرن بیستم میلادی میگذرد. سخن البته ذکر شش قرن تأخیر یا فاصله میان روایت هجریِ واقعیت و روایت میلادیِ آن نیست. سخن از واقعیتها است و یا واقعیتی که رقم میخورد در میان ناهمزمانها و مبتنی است بر ریتمهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ بر یک آهنگ نیست و ما را دستخوش «هماینوهمآن»ی ناهماهنگ میسازد. این «ما» البته که میلادی و هجری نمیشناسد و این دچار بودگی نیز، معنای دیگر دوره است. مسئله #زنان در این میان، نه پروندهای در میان پروندهها، که امروزه از مصادیق انضمامی و نمادین این تعریف از واقعیت و این تعریف از مفهوم دوره است: تحولات ناهماهنگ و ریتمهای درهمتنیده تغییر: «از»-«تا».
🔴 در همین جامعه هجری-میلادی خودمان: از وزارت، تا محرومیت از مادری در صورت طلاق؛ از مشاورت برای ریاستجمهور، تا نیازمند مجوزِ همسر برای خروج از کشور؛ از طی مدارج تحصیلی عالی، تا نیمبها بودن دم؛ از اشغال پستهای عالی مدیریتی تا... ؛ نه به این و نه به آن!
🔴 پرونده زنان است که پارادوکسها و دینامیک جوامع را رو میکند: محدودیتهای قانون را، بنبستهای سنت را، تابوهای فرهنگی را و درعینحال تخیلی که برای دور زدن اینهمه به کار گرفته میشود تا گامهایی به جلو ممکن گردد. تاریخ معاصر ما -میلادی باشد یا هجری- سرشار است از این دور زدنها و بدل ساختن ممنوعها به ممکنها. یا با میانبر زدن یا از طریق مبارزات علنی و مشارکت فعال و شفاف برای به کرسی نشاندن حقی.
🔴 بااینهمه و علیرغم این ناهمزمانها، مسئله زنان تنها مسئلهای است که تاریخ هجری و میلادی در آن تقریباً از یک ریتم تبعیت کرده و در نادیده گرفتن آن، همزمانی نشان دادهاند و برای به رسمیت شناختن حقوق آنان با تأخیر عمل کردهاند. از #انقلاب فرانسه با شعار #حقوق_بشر در سال ۱۷۸۹ که در آن زنان نقش برجستهای داشتند تا زمانی که زنان توانستند حق رأی به دست آورند ۱۵۰ سال طی شد. مشارکت آنها در انقلابات ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸ و کمون پاریس و حضور میلیونی آنها در جنگ جهانی اول موجب نشد که آنان از حق رأی برخوردار شوند. بعد از جنگ دوم است که زنان به رسمیت شناخته میشوند و کمکم پا به میدان سیاست و فرهنگ و مبارزات اجتماعی میگذارند. در مقایسه با دیدهشدههایی مثل دموس، حقوق، بشر، قانون ...، زنان بهمثابه مسئله، خیلی دیر دیده شده و مدام به «شاید وقتی دیگر» حواله داده شدهاند. در تاریخ معاصر هجری ما هم وضع به همین منوال بوده است. علیرغم حضور فعال زنان در انقلاب مشروطیت، #نهضتملی، مبارزات سیاسی دهه چهل و پنجاه و انقلاب ایران، مسئله زنان همواره تحت شعاع «امر کلان» قدرت و سیاست، جزئیتر تلقی میشده و یا در ذیل آن تعریف میشده است.
✍ #سوسن_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
🔗 متن کامل را در instant view بخوانید:
https://bit.ly/38sBGOp
🔴 دو قدم به قرن پانزدهم هجری بیشتر نمانده است. بیست سال نیز از قرن بیستم میلادی میگذرد. سخن البته ذکر شش قرن تأخیر یا فاصله میان روایت هجریِ واقعیت و روایت میلادیِ آن نیست. سخن از واقعیتها است و یا واقعیتی که رقم میخورد در میان ناهمزمانها و مبتنی است بر ریتمهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؛ بر یک آهنگ نیست و ما را دستخوش «هماینوهمآن»ی ناهماهنگ میسازد. این «ما» البته که میلادی و هجری نمیشناسد و این دچار بودگی نیز، معنای دیگر دوره است. مسئله #زنان در این میان، نه پروندهای در میان پروندهها، که امروزه از مصادیق انضمامی و نمادین این تعریف از واقعیت و این تعریف از مفهوم دوره است: تحولات ناهماهنگ و ریتمهای درهمتنیده تغییر: «از»-«تا».
🔴 در همین جامعه هجری-میلادی خودمان: از وزارت، تا محرومیت از مادری در صورت طلاق؛ از مشاورت برای ریاستجمهور، تا نیازمند مجوزِ همسر برای خروج از کشور؛ از طی مدارج تحصیلی عالی، تا نیمبها بودن دم؛ از اشغال پستهای عالی مدیریتی تا... ؛ نه به این و نه به آن!
🔴 پرونده زنان است که پارادوکسها و دینامیک جوامع را رو میکند: محدودیتهای قانون را، بنبستهای سنت را، تابوهای فرهنگی را و درعینحال تخیلی که برای دور زدن اینهمه به کار گرفته میشود تا گامهایی به جلو ممکن گردد. تاریخ معاصر ما -میلادی باشد یا هجری- سرشار است از این دور زدنها و بدل ساختن ممنوعها به ممکنها. یا با میانبر زدن یا از طریق مبارزات علنی و مشارکت فعال و شفاف برای به کرسی نشاندن حقی.
🔴 بااینهمه و علیرغم این ناهمزمانها، مسئله زنان تنها مسئلهای است که تاریخ هجری و میلادی در آن تقریباً از یک ریتم تبعیت کرده و در نادیده گرفتن آن، همزمانی نشان دادهاند و برای به رسمیت شناختن حقوق آنان با تأخیر عمل کردهاند. از #انقلاب فرانسه با شعار #حقوق_بشر در سال ۱۷۸۹ که در آن زنان نقش برجستهای داشتند تا زمانی که زنان توانستند حق رأی به دست آورند ۱۵۰ سال طی شد. مشارکت آنها در انقلابات ۱۸۳۰ و ۱۸۴۸ و کمون پاریس و حضور میلیونی آنها در جنگ جهانی اول موجب نشد که آنان از حق رأی برخوردار شوند. بعد از جنگ دوم است که زنان به رسمیت شناخته میشوند و کمکم پا به میدان سیاست و فرهنگ و مبارزات اجتماعی میگذارند. در مقایسه با دیدهشدههایی مثل دموس، حقوق، بشر، قانون ...، زنان بهمثابه مسئله، خیلی دیر دیده شده و مدام به «شاید وقتی دیگر» حواله داده شدهاند. در تاریخ معاصر هجری ما هم وضع به همین منوال بوده است. علیرغم حضور فعال زنان در انقلاب مشروطیت، #نهضتملی، مبارزات سیاسی دهه چهل و پنجاه و انقلاب ایران، مسئله زنان همواره تحت شعاع «امر کلان» قدرت و سیاست، جزئیتر تلقی میشده و یا در ذیل آن تعریف میشده است.
✍ #سوسن_شریعتی
✅ @Shariati_Group
🆔 @iranfardamag
🔗 متن کامل را در instant view بخوانید:
https://bit.ly/38sBGOp
Telegraph
ابداع خویشتن در بحبوحه میدان!
🔴 دو قدم به قرن پانزدهم هجری بیشتر نمانده است. بیست سال نیز از قرن بیستم میلادی میگذرد. سخن البته ذکر شش قرن تأخیر یا فاصله میان روایت هجریِ واقعیت و روایت میلادیِ آن نیست. سخن از واقعیتها است و یا واقعیتی که رقم میخورد در میان ناهمزمانها و مبتنی است بر…
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸در سوگ بانویی که «گل خوشبختی» میکاشت
برای قدسی میرمعز
🖋سوسن شریعتی
🔸تاریخ سیاسی معاصر ما شبیه تاریخ زنان ما است: شفاهی، مستتر در سینهها، تکثیرشده در ذهن و دل این و آن، حافظه-محور و زیر سایهی این یا آن اتوریته ... از همینرو زنان ما از منابع اصلی بازسازی امر تاریخی هستند. همهی پشت پردهی تاریخ ما در دست همینهاست و با مرگشان تاریخ ما هم شانس به ثبت رسیدن را از دست میدهد.
🔹قدسی میرمعز، همسر و همراه صبور دکتر محمد ملکی و دوست و یار بسیاری از تنهایان و زخمخوردگان این مرزوبوم امروز زندگی را واگذاشت. زندگیای که طی پنجاه سال اخیر شبیه تاریخ سیاسی معاصر ما گذشت: سرخوردگیهای پیاپی، صبوری، بغضهای فروخورده و زخمهای عمیق و با این حال ازسرگیری هربارهی امید، دهنکجی به شکستها و تکیهگاه برای تداوم.
🔸قدسی میرمعز کاشتن میدانست. هر بهار، «ذنبق دره» را در باغچهی خانهای که درهیچ فصلی در امان نبود میپروراند و به دوستانش هدیه میداد. گل موگه سرزمینهای سرد را در خاک گرم و خشک باغچهاش میکاشت و امیدوار بود و مطمئن که هر اردیبهشت گل میدهد. هر بهار با دسته گل موگه و زنگولههایش به دیدنِ «زمستان زده»ها می آمد و با شادمانی میگفت: «دیدی سر زد؟»
***
📌 توضیح: گل موگه گلی است که در اروپای شمالی (سرزمین های سرد) میروید و در «روز کارگر» و روز ازدواج هدیه داده میشود.
#تاریخ_سیاسی
#زنان
#یادداشت_اختصاصی
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati40
برای قدسی میرمعز
🖋سوسن شریعتی
🔸تاریخ سیاسی معاصر ما شبیه تاریخ زنان ما است: شفاهی، مستتر در سینهها، تکثیرشده در ذهن و دل این و آن، حافظه-محور و زیر سایهی این یا آن اتوریته ... از همینرو زنان ما از منابع اصلی بازسازی امر تاریخی هستند. همهی پشت پردهی تاریخ ما در دست همینهاست و با مرگشان تاریخ ما هم شانس به ثبت رسیدن را از دست میدهد.
🔹قدسی میرمعز، همسر و همراه صبور دکتر محمد ملکی و دوست و یار بسیاری از تنهایان و زخمخوردگان این مرزوبوم امروز زندگی را واگذاشت. زندگیای که طی پنجاه سال اخیر شبیه تاریخ سیاسی معاصر ما گذشت: سرخوردگیهای پیاپی، صبوری، بغضهای فروخورده و زخمهای عمیق و با این حال ازسرگیری هربارهی امید، دهنکجی به شکستها و تکیهگاه برای تداوم.
🔸قدسی میرمعز کاشتن میدانست. هر بهار، «ذنبق دره» را در باغچهی خانهای که درهیچ فصلی در امان نبود میپروراند و به دوستانش هدیه میداد. گل موگه سرزمینهای سرد را در خاک گرم و خشک باغچهاش میکاشت و امیدوار بود و مطمئن که هر اردیبهشت گل میدهد. هر بهار با دسته گل موگه و زنگولههایش به دیدنِ «زمستان زده»ها می آمد و با شادمانی میگفت: «دیدی سر زد؟»
***
📌 توضیح: گل موگه گلی است که در اروپای شمالی (سرزمین های سرد) میروید و در «روز کارگر» و روز ازدواج هدیه داده میشود.
#تاریخ_سیاسی
#زنان
#یادداشت_اختصاصی
#سوسن_شریعتی
🆔 @Shariati40