🔰 گفتمان «نو شریعتی»، و ائتلاف برای یک حزب فراگیر سوسیال دموکرات بومی
(پاسخى به مقاله دكتر #احمد_زيدآبادى)
♦️همواره از مقالات و نوشتههای دوست ارجمند دکتر احمد زیدآبادی بهر برده و میآموزم. نگاه متفاوت و آلترناتیو ایشان، در موارد بسیاری نقطه کور بحث و جدلهای #دموکراتیک را میگشاید. ولی من با نوشته اخیر دکتر زیدآبادی در مورد جریان «نو شریعتی»، اختلاف نظرهایی دارم – که در این نوشته به بحث خواهم گذاشت.
♦️دکتر زیدآبادی مینویسد که دستگاه فکری دکتر #علی_شریعتی " ناهمگون" بود. با این توضیح که رویکرد چپ اقتصادی شریعتی، با #آزادی خواهی و عقل گراییاش در تضاد است. ولی این استدلال منطقی به نظر نمیرسد، چراکه میپندارد که هر نوع گفتمان عدالتخواهانه و چپ، در ذات اقتدارگرایانه بوده، و با آزادی سازش ناپذیر است (که صد البته اینطور نیست).
الگوی چپ #دموکراتیک که مراد شریعتی بود، همواره بسیار مطرح بوده و هست. اتفاقا دستگاه شریعتی در مورد فرآیند «رهایی»، هماهنگ و متجانس بود – چرا که از بستر تحولات تاریخی شکل گرفته بود (به این، بیشتر خواهیم پرداخت).
♦️آقای زیدآبادی میگویند که همانطور که عباس میلانی و محمد طبیبیان جهان بینی شان تغییر فاحش از چپ به راست کرد، بنابر این، همه (مثل دکتر شریعتی)، نیز نظراتشان را عوض میکنند. ولی این استدلال منطقی به نظر نمیرسد. ادعا میشود از آنجا که شریعتی پویا و بیتعصب بود، حتما نظرات #عدالت خواهانهاش را عوض میکرد.
♦️نویسنده معروف پرو، ماریو بارگاس یوسا، در جوانی دیدگاه چپ داشت، ولی این اواخر محافظه کار راست شده است. ولی این دلیل نمیشود که همه نویسندگان امریکای لاتین تغییر جهت فاحش بدهند. هنرپیشه فرانسوی ایو مونتان، در طول عمر نظرات چپگرا داشت، ولی آخر عمر نظراتش محافظه کار شد. این دلیل نمیشود که دیگر افراد در بخش سینما چنان سرنوشتی داشته باشند. زنده یاد فریبرز رئیس دانا، و یا ناصر زرافشان همواره به خط فکری سابق خود متعهد ماندهاند.
♦️آقای زیدآبادی میگویند که آرمان دستگاه «نو شریعتی» بر پایه آزادی، برابری، #عرفان، سرابی بیش نیست، و در حوزه عمل به ابزار زور و خشونت میانجامد. ولی این ادعا اصلا قابل هضم نیست. مشخصا، کدام یک از سه مقوله ذکر شده، به ابزار زور نیازمند است؟ آزادی که در نفس خود ضد-اقتدارگرایی است. عرفان، که دریچه ایست برای آزاد ساختن #دین اجباری (محدود به فقاهت و احکام پانصد ساله). پس میماند مقوله "عدالت".
♦️از نظر تئوریک راست مدرن، با مقوله «عدالت» مشکل دارد، چرا که فرآیند عدالت را اقدامی «دخالت گر» در شکل خود-تنظیم جامعه و بازار میبیند. ولی آپارتاید و یا سرمایهداری وحشی که خود بخود تنظیم یافته، مناسب نیست، و با عزم اراده گرا، به تحول خواهی میگرویم. فرانکلین روزولت، همه تنظیم اقتصادی امریکا در دهه ۳۰ میلادی را قبول نداشت، و برنامهی وسیعی دخالتگرای «طرح نو» را برای امریکا پیاده نمود.
♦️خود نویسنده در مقاله اذعان دارند که: "جامعه را میتوان و باید به سمت کم کردن فاصله طبقاتی، تضمین آزادیهای مشروع فردی و اجتماعی و توسعه روابط اخلاقی فرا خواند." دستگاه «آزادی، عدالت، عرفان» نو شریعتی، یک سری جزئیات اجرایی را تجویز و یا تحمیل نمیکند، که نیازمند ابزار زور باشد- یک پلاتفرم حزبی نیست. بنابر این، به آن اهداف ذکر شده، بخوبی میپردازد. تفکر عدالتخواهی شریعتی، چپ معتدل بوده و مالکیت خصوصی را نفی نمیکرد که باعث تضاد اجتماعی و خشونت شود.
♦️ منظور از «نو» اینکه بعد از #انقلاب هم فرآیند رهایی ادامه داشته و دستگاه شریعتی مطرح میباشد. قابل توجه اینکه این دستگاه (آزادی، عدالت، عرفان) در خلأ شکل نگرفته است، بلکه آرمانی است وسیع که دقیقا ریشه در تاریخچه مبارزات #تحول_خواهی ایران دارد (دوره بیداری، انقلاب #مشروطه، استبداد، نهضت ملی، استبداد و بعد، انقلاب). نهضت خداپرستان #سوسیالیست که در زمان مبارزات #نهضت_ملی نفت فعال بود، بگونهای به این دستگاه رهاییبخش پرداخته بود. خداپرستان سوسیالیست (که در قالب حزب مردم ایران در #جبهه_ملی فعال بودند) منتقد #سرمایهداری وحشی، اختلاف طبقاتی، و در عین حال مخالف چپ اقتدارگرای تک-حزبی بودند. خداپرستان سوسیالیست، #دموکراسی و سوسیالیسم را لازم و ملزوم یکدیگر میشمردند.
✍️ #فريد_مرجايى
✅ @Shariati_Group
🆔 @FaridMarjai
(پاسخى به مقاله دكتر #احمد_زيدآبادى)
♦️همواره از مقالات و نوشتههای دوست ارجمند دکتر احمد زیدآبادی بهر برده و میآموزم. نگاه متفاوت و آلترناتیو ایشان، در موارد بسیاری نقطه کور بحث و جدلهای #دموکراتیک را میگشاید. ولی من با نوشته اخیر دکتر زیدآبادی در مورد جریان «نو شریعتی»، اختلاف نظرهایی دارم – که در این نوشته به بحث خواهم گذاشت.
♦️دکتر زیدآبادی مینویسد که دستگاه فکری دکتر #علی_شریعتی " ناهمگون" بود. با این توضیح که رویکرد چپ اقتصادی شریعتی، با #آزادی خواهی و عقل گراییاش در تضاد است. ولی این استدلال منطقی به نظر نمیرسد، چراکه میپندارد که هر نوع گفتمان عدالتخواهانه و چپ، در ذات اقتدارگرایانه بوده، و با آزادی سازش ناپذیر است (که صد البته اینطور نیست).
الگوی چپ #دموکراتیک که مراد شریعتی بود، همواره بسیار مطرح بوده و هست. اتفاقا دستگاه شریعتی در مورد فرآیند «رهایی»، هماهنگ و متجانس بود – چرا که از بستر تحولات تاریخی شکل گرفته بود (به این، بیشتر خواهیم پرداخت).
♦️آقای زیدآبادی میگویند که همانطور که عباس میلانی و محمد طبیبیان جهان بینی شان تغییر فاحش از چپ به راست کرد، بنابر این، همه (مثل دکتر شریعتی)، نیز نظراتشان را عوض میکنند. ولی این استدلال منطقی به نظر نمیرسد. ادعا میشود از آنجا که شریعتی پویا و بیتعصب بود، حتما نظرات #عدالت خواهانهاش را عوض میکرد.
♦️نویسنده معروف پرو، ماریو بارگاس یوسا، در جوانی دیدگاه چپ داشت، ولی این اواخر محافظه کار راست شده است. ولی این دلیل نمیشود که همه نویسندگان امریکای لاتین تغییر جهت فاحش بدهند. هنرپیشه فرانسوی ایو مونتان، در طول عمر نظرات چپگرا داشت، ولی آخر عمر نظراتش محافظه کار شد. این دلیل نمیشود که دیگر افراد در بخش سینما چنان سرنوشتی داشته باشند. زنده یاد فریبرز رئیس دانا، و یا ناصر زرافشان همواره به خط فکری سابق خود متعهد ماندهاند.
♦️آقای زیدآبادی میگویند که آرمان دستگاه «نو شریعتی» بر پایه آزادی، برابری، #عرفان، سرابی بیش نیست، و در حوزه عمل به ابزار زور و خشونت میانجامد. ولی این ادعا اصلا قابل هضم نیست. مشخصا، کدام یک از سه مقوله ذکر شده، به ابزار زور نیازمند است؟ آزادی که در نفس خود ضد-اقتدارگرایی است. عرفان، که دریچه ایست برای آزاد ساختن #دین اجباری (محدود به فقاهت و احکام پانصد ساله). پس میماند مقوله "عدالت".
♦️از نظر تئوریک راست مدرن، با مقوله «عدالت» مشکل دارد، چرا که فرآیند عدالت را اقدامی «دخالت گر» در شکل خود-تنظیم جامعه و بازار میبیند. ولی آپارتاید و یا سرمایهداری وحشی که خود بخود تنظیم یافته، مناسب نیست، و با عزم اراده گرا، به تحول خواهی میگرویم. فرانکلین روزولت، همه تنظیم اقتصادی امریکا در دهه ۳۰ میلادی را قبول نداشت، و برنامهی وسیعی دخالتگرای «طرح نو» را برای امریکا پیاده نمود.
♦️خود نویسنده در مقاله اذعان دارند که: "جامعه را میتوان و باید به سمت کم کردن فاصله طبقاتی، تضمین آزادیهای مشروع فردی و اجتماعی و توسعه روابط اخلاقی فرا خواند." دستگاه «آزادی، عدالت، عرفان» نو شریعتی، یک سری جزئیات اجرایی را تجویز و یا تحمیل نمیکند، که نیازمند ابزار زور باشد- یک پلاتفرم حزبی نیست. بنابر این، به آن اهداف ذکر شده، بخوبی میپردازد. تفکر عدالتخواهی شریعتی، چپ معتدل بوده و مالکیت خصوصی را نفی نمیکرد که باعث تضاد اجتماعی و خشونت شود.
♦️ منظور از «نو» اینکه بعد از #انقلاب هم فرآیند رهایی ادامه داشته و دستگاه شریعتی مطرح میباشد. قابل توجه اینکه این دستگاه (آزادی، عدالت، عرفان) در خلأ شکل نگرفته است، بلکه آرمانی است وسیع که دقیقا ریشه در تاریخچه مبارزات #تحول_خواهی ایران دارد (دوره بیداری، انقلاب #مشروطه، استبداد، نهضت ملی، استبداد و بعد، انقلاب). نهضت خداپرستان #سوسیالیست که در زمان مبارزات #نهضت_ملی نفت فعال بود، بگونهای به این دستگاه رهاییبخش پرداخته بود. خداپرستان سوسیالیست (که در قالب حزب مردم ایران در #جبهه_ملی فعال بودند) منتقد #سرمایهداری وحشی، اختلاف طبقاتی، و در عین حال مخالف چپ اقتدارگرای تک-حزبی بودند. خداپرستان سوسیالیست، #دموکراسی و سوسیالیسم را لازم و ملزوم یکدیگر میشمردند.
✍️ #فريد_مرجايى
✅ @Shariati_Group
🆔 @FaridMarjai