Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸 نگاهی دیگر به انقلاب ۱۳۵۷ (۴)
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌نگاه خانواده «ملی-مذهبی» به نظام، جامعه، و آینده پیشِ رو
🖋 احسان شریعتی
🔸در میان خانوادههای گوناکون فکری-سیاسی ایرانزمین (اعم از مذهبی سنتی یا اصولگرا، ناسیونالیست یا سوسیالیست غیرمذهبی)، طیف موسوم به «ملی-مذهبی»، این ویژگی را دارد که تألیفیترین ترکیبِ نمادینِ ایدئولوژیک و سیاسی را نمایندگی میکند. و درست از همینرو (اتهام التقاطی بودن)، همهٔ قطبهای افراطی، بویژه در حاکمیت، نسبت به او گاه حساسیتی هیستریک دارند: آمیختهای از حقد و حسد، یا نوعی از کین و عشق، ناشی از احساس رقابت و حق بهجانب نمودن هراسافکن او!
اینجانب نیز خود را از همین تبار تاریخی و خانوادهٔ فکری میدانم، بیآنکه یک فعال تشکیلاتی در این طیف بهشمار آیم (از جمله به این دلیل که چنین تشکلی امکان وجود نیافته است!). طیف فکری و مشی شریعتی را نیز میتوان از منظری یک فراکسیون مستقل در سمت چپ این طیف محسوب کرد.
🔹خانوادهٔ ملی-مذهبی (بهمعنای عام کلمه و شامل همهٔ گرایشات آن)، در تمامی ادوار جنبشهای استقلال و آزادی و عدالت و توسعهٔ ایران در سدهٔ گذشته، از صدر مشروطه گرفته تا بهمن ۵۷، حضور فعال و تعیینکننده داشته است. پس از انقلاب نیز اپوزیسیون داخلی و اصولی نظام محسوب میشده است. این جریان انتقادات صریح خویش را رویاروی حاکمیت بیان کرده، بیآنکه کمترین باجی به قدرتهای بیگانه و بلندگوهایگوناگون آنها داده باشد.
انتقاد اصلی این طیف به نظام و حاکمیت، فاصله گرفتن آن از آرمانهای انقلاب است و حتی پیشنویس قانون اساسی اول که خواستار یک «جمهوری متعارف» (به تعبیر رهبری انقلاب ۵۷) بود. همچنین، تفکیک دو نهاد دین و دولت از اصول پذیرفتهٔ این طیف فکری است، چنانکه اصول دیگر هر جمهوری، همچون دموکراتیک، سوسیال، و تجزیه ناپذیر بودن.
🔸«مذهبی» بودن این خانواده، بهمعنای باور به جهانبینی توحیدی و اسلام اجتهادی (نقد ایدئولوژیک سنت) است؛ و همین جهانبینی است که ملی و مردمی یا آزاد و عادلانه بودن نظام سیاسی را یک ضرورت دینی میداند.
🔹جامعهٔ پسا-انقلابی ما اما متاسفانه بار دیگر به دامِ دوقطبیها و دوگانهسازیهای سنت-و-تجدد، دینمداری و مردم سالاری و..، گرفتار آمده است. و از آنجا که محصول کار روشنفکران مسلمان پس از انقلاب در دعوت به «راه سوم»، فراسوی همه دوقطبیها، از توفیق پیش از انقلاب برخوردار نبوده، فراخوان طیف «ملی-مذهبی» نیز به تبع و بهظاهر، در دهههای گذشته جاذبهٔ پیش از انقلاب را تا حدودی برای نسل جوان از دست داده است. اما این طیف به پشتوانهٔ اعتبار تاریخی و اخلاقی خویش بالقوه توانِ بازپردازی نظری ژرفتر و احیای اجتماعی گستردهتری را دارا ست.
پیشنهاد این طیف برای آیندهٔ پیشِ رو، بازگشت به آرمانها و اهداف پیشا-انقلاب مانند استقلال، آزادی، عدالت، و توسعه موزون و متناسب با زیستبوم و میراث فرهنگی و تاریخی، و در یک کلام، نوعی دموکراسی یا سوسیال-دموکراسی با مشخصات ملی همراه با طرح اصلاح مذهبی و دینپیرایی همسو با پویش اجتماعی پیشرو بوده است.
🔸ملی-مذهبیها به آیندهٔ نیکفرجام ایران امیدوارند و این «امید»، در کنار «مسئولیت» (پاسخگویی به نسلهای آینده)، از اصول و شاخصههای بارز جهانبینی و خطمشی آنها است. جامعه نیز به این طیف اعتماد اخلاقی بیشتری دارد. جوانسازی نسلهای گذشته در حوزهٔ نظر و سپهر عمل، میبایست در دستور کار آتی این خانواده قرار گیرد.
#ملی_مذهبی
#راه_سوم
#اجتهاد
#جمهوری_متعارف
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎