Forwarded from ایران فردا
🔴 بهپای دارندگان آتشها:
دربارهی خیزش اجتماعی اخیر ایران
🔷کمال اطهاری
@iranfardamag
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندهی آتشها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ (الف. بامداد)
▪️ مرغ آتش آرزوهای مردم ایران میرا نیست، هر بار از خاکستر اندوخته شدهی آرزوهای پیشین سر میزند و هربار پروازی پرتوانتر و بلندتر از پیش دارد. این نخستین درسی است که هم مویهگران و هم سرکوبگران باید از سرکشیدن چندبارهی آرزوهای مردم ایران بگیرند. مویهگرانی سستگو در حوزهی عمومی که تا زبانههای این آتش در اثر سرکوب فروکش میکند، سخنان شبهعلمی و ناروای خود را دربارهی فرهنگ استبدادی نهادینه شده و حتی جسمیت یافته، یا تباهی فکری و اخلاقی، و سیطرهی دروغ و بزدلی بر مردم، تکرار میکنند. و سرکوبگران پُرگوی حاکمیت که به خیال خود از قدرت و حشمت بارویی ساختهاند، غافل ازین که این بارویی نئین است و آتش خشم مردم، خودکامگی را دود کرده و به هوا خواهد فرستاد.
🔸 اما آرزوهای مردم چگونه میتواند نزدیک باهم آید و پیوند خورَد، چگونه باید رشتههای پاره پارهی این آرزوها با هم ترکیب شوند، تا شب بگریزد و صبح درآید؟ چگونه میتوان تاریخ را چنان قابلهگری کرد که آن چه میزاید در خور آرزوهای بلند مردم بافرهنگ و شجاع ایران باشد، و نظامی نارس و نافرمان به مردم متولد نشود؟ نظامی که مردم به جانش کِشتند وبه جان دادنش آب، اما در عمل جان و روح را از آنها میگیرد. گفتگو برای یافتن پاسخی درخور به این پرسشها، وظیفهی مبرم همهی روشنفکران است و در حد یک یادداشت به آن ورود میکنم:
1️⃣ لایهی زیرینِ تمام اعتراضاتی که در 30 سال اخیر یا پس از جنگ تحمیلی بهمثابه خیزشهای خیابانی رخ داده، (از شورشهای سکونتگاههای غیررسمی در پیرامون تهران، مشهد، شیراز و اراک در سال 1371 گرفته تا اکنون)، ناتوانی فکری و عملی حاکمیت در تدوین و اجرای یک الگوی توسعهبخش، و ضرباتی بوده که با خودکامگی بر پیکر جامعه زده است.
🔹 نبود الگوی علمی توسعهبخش باعث کژکارکردی نهادی، فساد نظاممند، بحرانهای ساختاری اقتصادی، فقر و بیکاری، نابودی محیط زیست و بومزیست گشته و واکنش مدنیِ جامعه را به این بیکفایتی، ناچار و متداوم ساخته است. علاوه بر این در طول این مدت، در روبنا یا حوزهی سیاسی، حاکمیت عمدتا تحت فرمان نیروهای نظامی و امنیتی و در اتحاد آنها با قشریون، بهتدریج به ارابهرانی کور از نخوت تبدیل گشت، که اسبان افسارگسیختهی قدرت را شتابان در متن جامعه بهپیش میراند. حاکمیت با نخوتی روزافزون و سرکوب پیوسته و بیرحمانه، بهتدریج خود را از جامعهی مدنی جدا ساخت، تا جایی که با «دولت یکدست» تبدیل به سری جدا شده از بدن گشت. بطوری که اکنون برای حاکمان تنها ننگ زنده بهگور کردنِ یک انقلاب باقی مانده است.
🔹جامعهی مدنی ایران با تنی رنجور از سرکوب و خشمگین ازین جداسری، که در این مدت بارها نشان داده بود بیکفایتیها و خودسریهای این حاکمیت را برنمیتابد، بار دیگر دوشادوش و پیشاپیش مرگ به حرکت درآمده تا دختران خود را از گور بهدر آورد و سروری خود را بر حاکمان اثبات کند. بیتردید حاکمانی که از توانمندی جامعهی ایران برای اثبات سروری خود در گذشته درس نگرفتهاند، اگر بر خودکامگی و اندکبینی خود پایفشارند، در آتش خشم مردم خواهند سوخت.
2️⃣ فروپاشی یک نظام مستقر هنگامی رخ میدهد که شرایط زیر را بوجود آورده باشد:
1، حاکمان یک بحران ساختاری اقتصادی پدید آورده باشند که توان فکری و عملی ساماندهی به آن را نداشته باشند:
▪️ به عبارت دیگر نتوانند تضاد عمدهی داخلی جامعه را در جهت تحقق توسعهی پایدار حل کنند. در ایران بهرغم فرصتی که جامعهی مدنی ایران به دلیل تهدید خارجی (از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم حداکثری ترامپ) به حاکمیت داد نتوانست به یک دولت توسعهبخش تبدیل شود؛ بلکه برپایهی رنج روزافزون مردم، حاکمان به تدریج یک شکلبندی نوفئودال را برپا کردند که با غارت مازاد اقتصادی به صورت انواع رانت و خارج کردن آن از ایران (سالانه تا 80 میلیارد دلار)، توقف و تنزل اقتصادی را همراه با ازدیاد نابرابری، گسترش انواع تلههای طبقاتی و فضایی فقر (بخصوص در سکونتگاههای غیررسمی و مناطق محروم چون کردستان و سیستان و بلوچستان)، تخریب محیط زیست، کاهش امکان مشارکت سیاسی واجتماعی و... موجب گشتهاند...
متن کامل:
https://bit.ly/3CoX6NI
#ایران_فردا
#مهسا_امینی
#کمال_اطهاری
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_شهریور_1401
https://t.me/iranfardamag
دربارهی خیزش اجتماعی اخیر ایران
🔷کمال اطهاری
@iranfardamag
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندهی آتشها
زندگانی
دوشادوشِ مرگ
پیشاپیشِ مرگ (الف. بامداد)
▪️ مرغ آتش آرزوهای مردم ایران میرا نیست، هر بار از خاکستر اندوخته شدهی آرزوهای پیشین سر میزند و هربار پروازی پرتوانتر و بلندتر از پیش دارد. این نخستین درسی است که هم مویهگران و هم سرکوبگران باید از سرکشیدن چندبارهی آرزوهای مردم ایران بگیرند. مویهگرانی سستگو در حوزهی عمومی که تا زبانههای این آتش در اثر سرکوب فروکش میکند، سخنان شبهعلمی و ناروای خود را دربارهی فرهنگ استبدادی نهادینه شده و حتی جسمیت یافته، یا تباهی فکری و اخلاقی، و سیطرهی دروغ و بزدلی بر مردم، تکرار میکنند. و سرکوبگران پُرگوی حاکمیت که به خیال خود از قدرت و حشمت بارویی ساختهاند، غافل ازین که این بارویی نئین است و آتش خشم مردم، خودکامگی را دود کرده و به هوا خواهد فرستاد.
🔸 اما آرزوهای مردم چگونه میتواند نزدیک باهم آید و پیوند خورَد، چگونه باید رشتههای پاره پارهی این آرزوها با هم ترکیب شوند، تا شب بگریزد و صبح درآید؟ چگونه میتوان تاریخ را چنان قابلهگری کرد که آن چه میزاید در خور آرزوهای بلند مردم بافرهنگ و شجاع ایران باشد، و نظامی نارس و نافرمان به مردم متولد نشود؟ نظامی که مردم به جانش کِشتند وبه جان دادنش آب، اما در عمل جان و روح را از آنها میگیرد. گفتگو برای یافتن پاسخی درخور به این پرسشها، وظیفهی مبرم همهی روشنفکران است و در حد یک یادداشت به آن ورود میکنم:
1️⃣ لایهی زیرینِ تمام اعتراضاتی که در 30 سال اخیر یا پس از جنگ تحمیلی بهمثابه خیزشهای خیابانی رخ داده، (از شورشهای سکونتگاههای غیررسمی در پیرامون تهران، مشهد، شیراز و اراک در سال 1371 گرفته تا اکنون)، ناتوانی فکری و عملی حاکمیت در تدوین و اجرای یک الگوی توسعهبخش، و ضرباتی بوده که با خودکامگی بر پیکر جامعه زده است.
🔹 نبود الگوی علمی توسعهبخش باعث کژکارکردی نهادی، فساد نظاممند، بحرانهای ساختاری اقتصادی، فقر و بیکاری، نابودی محیط زیست و بومزیست گشته و واکنش مدنیِ جامعه را به این بیکفایتی، ناچار و متداوم ساخته است. علاوه بر این در طول این مدت، در روبنا یا حوزهی سیاسی، حاکمیت عمدتا تحت فرمان نیروهای نظامی و امنیتی و در اتحاد آنها با قشریون، بهتدریج به ارابهرانی کور از نخوت تبدیل گشت، که اسبان افسارگسیختهی قدرت را شتابان در متن جامعه بهپیش میراند. حاکمیت با نخوتی روزافزون و سرکوب پیوسته و بیرحمانه، بهتدریج خود را از جامعهی مدنی جدا ساخت، تا جایی که با «دولت یکدست» تبدیل به سری جدا شده از بدن گشت. بطوری که اکنون برای حاکمان تنها ننگ زنده بهگور کردنِ یک انقلاب باقی مانده است.
🔹جامعهی مدنی ایران با تنی رنجور از سرکوب و خشمگین ازین جداسری، که در این مدت بارها نشان داده بود بیکفایتیها و خودسریهای این حاکمیت را برنمیتابد، بار دیگر دوشادوش و پیشاپیش مرگ به حرکت درآمده تا دختران خود را از گور بهدر آورد و سروری خود را بر حاکمان اثبات کند. بیتردید حاکمانی که از توانمندی جامعهی ایران برای اثبات سروری خود در گذشته درس نگرفتهاند، اگر بر خودکامگی و اندکبینی خود پایفشارند، در آتش خشم مردم خواهند سوخت.
2️⃣ فروپاشی یک نظام مستقر هنگامی رخ میدهد که شرایط زیر را بوجود آورده باشد:
1، حاکمان یک بحران ساختاری اقتصادی پدید آورده باشند که توان فکری و عملی ساماندهی به آن را نداشته باشند:
▪️ به عبارت دیگر نتوانند تضاد عمدهی داخلی جامعه را در جهت تحقق توسعهی پایدار حل کنند. در ایران بهرغم فرصتی که جامعهی مدنی ایران به دلیل تهدید خارجی (از جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم حداکثری ترامپ) به حاکمیت داد نتوانست به یک دولت توسعهبخش تبدیل شود؛ بلکه برپایهی رنج روزافزون مردم، حاکمان به تدریج یک شکلبندی نوفئودال را برپا کردند که با غارت مازاد اقتصادی به صورت انواع رانت و خارج کردن آن از ایران (سالانه تا 80 میلیارد دلار)، توقف و تنزل اقتصادی را همراه با ازدیاد نابرابری، گسترش انواع تلههای طبقاتی و فضایی فقر (بخصوص در سکونتگاههای غیررسمی و مناطق محروم چون کردستان و سیستان و بلوچستان)، تخریب محیط زیست، کاهش امکان مشارکت سیاسی واجتماعی و... موجب گشتهاند...
متن کامل:
https://bit.ly/3CoX6NI
#ایران_فردا
#مهسا_امینی
#کمال_اطهاری
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_شهریور_1401
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 بهپای دارندگان آتشها
🔷کمال اطهاری @iranfardamag وینان دل به دریا افگنانند، بهپای دارندهی آتشها زندگانی دوشادوشِ مرگ پیشاپیشِ مرگ (الف. بامداد) ▪️ مرغ آتش آرزوهای مردم ایران میرا نیست، هر بار از خاکستر اندوخته شدهی آرزوهای پیشین سر میزند و هربار پروازی پرتوانتر…