Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸گفتگو با دکتر احسان شریعتی در حوزه روشنفکری و کنش اجتماعی
🔸نامه دانشجویان، حاوی سه نکته کلیدی بود: یکی خطاب آنان به روشنفکران، دوم تشریح اینکه ما وارد مرحله تازهای شدهایم که نیاز به استراتژی جدیدی داریم و سوم، اینکه روشنفکران به صورت شخصی چه پروژهای برای مواجهه با وضعیت فعلی جامعه دارند. من سخن خودم را از نکته آخر شما آغاز میکنم. وظایف من به عنوان یک روشنفکر چیست؟ در ابتدا باید محدوده توان خودم را مشخص کنم و به قول رواقیون، میان آنچه در توان و اراده من است، با آنچه خارج از توان و اراده من است تفاوت قائل شوم. آنچه که خارج از اراده من است را باید تحمل کنم (مانند زندانیای که زندان را تحمل میکند) ولی آنچه در اراده محدود من هست را میتوانم تغییر دهم. یکی از اشکالات ما این بود که در گذشته تصور میکردیم هر کاری بخواهیم و اراده کنیم میتوانیم انجام دهیم. اما تجربه انقلابها و سایر تحولات سیاسی نشان داد که این گونه نیست و علیرغم مبارزههای فراوان و خونهای داده شده، باز هم بسیاری از کژیها و ناراستیها بازتولید شد. لذا ما هنوز به بسیاری از مطالبات اولیه خود، مانند عدالتخانه و حاکمیت قانون دست پیدا نکردهایم. باید راه تازهای را در پیش بگیریم و افق آینده خود را مشخص کنیم. چون مردم لزوماً درک روشنی از آینده ندارند. آنها معمولاً حال را با گذشته مقایسه میکنند.
🔹 بدیهای گذشته را فراموش میکنند و خوبیها در یادشان میماند و نوستالژی ایجاد میشود. وظیفه روشنفکر و دانشجو این است که اتوپیا را به جامعه نشان دهد و در جهت تحقق آن بکوشد. در حال حاضر، دموکراسی یا حاکمیت قانون و [ارزشهایی از این نوع] برای ما نوعی اتوپیا محسوب میشود و ما جز در دورههای کوتاهی که در استبداد شکاف به وجود آمده، آن را تجربه نکردهایم. اکنون که از یک سو دولت ضعیف است و از سوی دیگر خود دولتمردان مخالف وضع موجود هستند، وظیفه و مسئولیت ما چیست؟
#مسئولیت_اجتماعی
#روشنفکری
#گفتگو
#احسان_شریعتی
✳️ @ForgottenResponsibility
✅ @Dr_ehsanshariati
📌برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/کنش-گفتگوهایی-با-روشنفکران-کنش-گفتگو-سوم-احسان-شریعتی-12-05
🔸نامه دانشجویان، حاوی سه نکته کلیدی بود: یکی خطاب آنان به روشنفکران، دوم تشریح اینکه ما وارد مرحله تازهای شدهایم که نیاز به استراتژی جدیدی داریم و سوم، اینکه روشنفکران به صورت شخصی چه پروژهای برای مواجهه با وضعیت فعلی جامعه دارند. من سخن خودم را از نکته آخر شما آغاز میکنم. وظایف من به عنوان یک روشنفکر چیست؟ در ابتدا باید محدوده توان خودم را مشخص کنم و به قول رواقیون، میان آنچه در توان و اراده من است، با آنچه خارج از توان و اراده من است تفاوت قائل شوم. آنچه که خارج از اراده من است را باید تحمل کنم (مانند زندانیای که زندان را تحمل میکند) ولی آنچه در اراده محدود من هست را میتوانم تغییر دهم. یکی از اشکالات ما این بود که در گذشته تصور میکردیم هر کاری بخواهیم و اراده کنیم میتوانیم انجام دهیم. اما تجربه انقلابها و سایر تحولات سیاسی نشان داد که این گونه نیست و علیرغم مبارزههای فراوان و خونهای داده شده، باز هم بسیاری از کژیها و ناراستیها بازتولید شد. لذا ما هنوز به بسیاری از مطالبات اولیه خود، مانند عدالتخانه و حاکمیت قانون دست پیدا نکردهایم. باید راه تازهای را در پیش بگیریم و افق آینده خود را مشخص کنیم. چون مردم لزوماً درک روشنی از آینده ندارند. آنها معمولاً حال را با گذشته مقایسه میکنند.
🔹 بدیهای گذشته را فراموش میکنند و خوبیها در یادشان میماند و نوستالژی ایجاد میشود. وظیفه روشنفکر و دانشجو این است که اتوپیا را به جامعه نشان دهد و در جهت تحقق آن بکوشد. در حال حاضر، دموکراسی یا حاکمیت قانون و [ارزشهایی از این نوع] برای ما نوعی اتوپیا محسوب میشود و ما جز در دورههای کوتاهی که در استبداد شکاف به وجود آمده، آن را تجربه نکردهایم. اکنون که از یک سو دولت ضعیف است و از سوی دیگر خود دولتمردان مخالف وضع موجود هستند، وظیفه و مسئولیت ما چیست؟
#مسئولیت_اجتماعی
#روشنفکری
#گفتگو
#احسان_شریعتی
✳️ @ForgottenResponsibility
✅ @Dr_ehsanshariati
📌برای مطالعه کامل متن به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://telegra.ph/کنش-گفتگوهایی-با-روشنفکران-کنش-گفتگو-سوم-احسان-شریعتی-12-05
Telegraph
کنش گفتگوهایی با روشنفکران، کنش_گفتگو سوم: احسان شریعتی
✅نامه دانشجویان، حاوی سه نکته کلیدی بود: یکی خطاب آنان به روشنفکران، دوم تشریح اینکه ما وارد مرحله تازهای شدهایم که نیاز به استراتژی جدیدی داریم و سوم، اینکه روشنفکران به صورت شخصی چه پروژهای برای مواجهه با وضعیت فعلی جامعه دارند. من سخن خودم را از نکته…
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸در ضرورتِ «روشنگریِ دینپیرا»
🖋احسان شریعتی
📌مقاله منتشر شده در مجله ایران فردا که بخش هایی از آن به شرح زیر می باشد:
🔸ضرورتهای تاریخی و منطقیِ جنبشِ فکریای را که میبایست با توجه به کارکردش در فرهنگ و جامعه، بیشتر «روشنفکری دینپیرا» خواند (تا «دینی»)، کدام اند؟
🔹 «ضرورت» یعنی آنچه که نمیتواند نباشد، ممکن نیست نباشد، محتمل و متناقض نیست، مانند علّت یا دلیلِ وجودی یک چیزِ موجود؛ خواه چونان ضرورتِ منطقی در قیاس و نسبت میانِ قضایا، و خواه همچون نسبتِ میان اهداف و وسایلِ نیلِ به آنها. ضرورتِ تاریخی، برخاسته از متنِ هستی و ادوارِ زمانی است و نه محصولِ ذهنِ متفکران و ارادهی روشنفکران؛ و بلکه عکسِ آن صادق است: نفسِ پیدایش پدیده، پروژه، و گرایشِ «روشنفکریِ دینپیرا» نشانگرِ ضرورت یک دوران و مرحلهای از زندگی ومرگِ یک دین یا ایدئولوژی است. بهعبارت دیگر، رُشد و زوال، تصلّب و پویشِ تمدنها و فرهنگها، ادیان و ایدئولوژیها در تاریخ، خود را بهشکل ضرورت یک دوران و یک رُخدادِ بزرگ، اعم از اصلاح یا انقلاب، پیوستگی یا «گسستِ معرفتشناختی» نشان میدهد؛ و بهتعبیرِ هگلی: «تاریخِ جهانشمول نوعی پیشرفت در آگاهی از آزادی است؛ این پیشرفت را میبایست در آنچه از آن یک «ضرورت» میسازد، بازشنایم» ؛
🔸 علل و عوامل مادی و معنوی که ضرورتِ تحولات دورانی و تاریخی را میسازند درهم تنیده عمل میکنند. برای نمونه، وقوع بیماری همهگیر طاعون سیاه در قرن ۱۴ اروپا (مشابه بحران کنونی کرونا)، را از موجبات برآمدن رنسانس و رفرماسیون میدانند:
آشکارشدنِ ورشکستگی ساختاری و نحوهی مدیریت این بحران، از عجز در توجیه کلامی این شرّ گرفته تا پیآمدهای اجتماعی که موجب مهاجرت به شهرها و رشد بورژوازی شد، و..، در تحول بزرگ فکری دورهی بعد که موجب نوعی بازگشت به خویش و بازخوانی متون کلاسیک و برگرداندن متون مقدس در دوران اومانیسم شد و نوزایی سنت ملی و ازسرگیری تجربه نبوی و ترجمه و تفسیر و تأویل دوبارهی منابع دینی و..، ابعاد چندگانهی «ضرورت»های چندساحتی تاریخی را نشان میدهد. مجموعهی بحرانهای حیاتیای که در سرمشقهای فکری و صورتبندی معرفتی موجود و مسلط هر دوره خلل ایجاد میکند، در آشکارسازی ضرورت «اجتهاد» مؤثر اند و سازندهی زمینه ذهنی احساس نیاز به رهایی و طرح مقتضیات اصلاح دینی توسط روشنفکرانِ پیرایشگر ؛
🔹 نقد یا سنجش دین بهتعبیرِ مارکس، «پیششرط هر نقدی» است و بر نقد سیاست و اقتصاد تقدم دارد. زیرا دین قلب هر فرهنگ و بازبهقول هگل دین همان «جایی است که در آن یک ملت تعریف خود از آنچه حقیقت میداند راعرضه میدارد.» در یک دورهی بحرانی از تاریخِ یک دین، سنجش و پیرایشِ آن برای تطبیق با مرحله یا دورهی جدید پیشنیازی حیاتی و شرطِ بقای آن فرهنگ، دین، یا عقیده میشود؛ و حتی اگر، برای نمونه به باورِ پراگماتیستها، خود فرهنگ عاملِ سازندهی اصلی و مستقیم نباشد، تغییروتحولخواهیِ فرهنگی نماد یا عارضهی نشانگر ضرورت اجتماعی در یک دوره است. و برای نمونه، در برابر حاکمیت دینی و همزمان با برآمدن «بنیادگرایی اسلامیستی» رسالت و مسئولیتِ بدیلسازی توسط روشنفکران مسلمان ایرانی صدچندان میشود ؛
🔸 پیش از ورود تجدد و مکاتب جدید مغربزمین به شرق و به جنوب، اسلام در تاریخ ایران و سرزمینهای مسلمان حیات فرهنگی زنده و پویایی داشته و در هر دوره و بحران، بحث «احیاء و تجددِ» دینی پیش میآمده، حضور و نقشآفرینیِ جنبشهای ملی (شعوبی) و منطقهای (از سامانیان تا سربداران و تا صفویه)، انشعاباتِ مذهبی، و تلاطمِ معنوی، فلسفی، فکری (تصوف، اشراق، تأله، شیخیه، بابیه، و..)، گواهِ زنده بودن چراغِ اندیشه و چالشهای فکری نیرومند است. با ورود تجدد و نهادهایش و ایدئولوژیهای مُدرن به این سرزمینها، تعارض و تعامل فکری با «دیگری»، بیش از پیش و صد چندان فعال میشود و با تأثیرپذیری از روشهای شناختِ علمی-تجربی و فنآورانه، مسئلهی قیاس و تطبیق با شرایط نوین بدل به ضرورتی با کیفیتی دیگر و برتر میشود ؛
🔹از اینرو، حتی در صورت افولِ جاذبهی ایدئولوژیها، روشنگری دینپیرا به معارضهجویی خود ادامه میدهد. و خلاصه، در شرایطی که با تضعیف حضور و پویش سایر ایدئولوژیها و گرایشهای عمده فلسفی (مانند مارکسیسم در گذشته و نئولیبرالیسم و پستمدرنیسم در حالحاضر که البته به چالش گرفته شدهاند)، نواندیشی ملیومذهبی همچنان در صحنه مانده و از زمان انقلاب تا کنون در اکثر ماجراهای فکری-سیاسی جامعه درگیر و مطرح بوده است؛
🖇لینک کامل مقاله در وبسایت احسان شریعتی 👇
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=37
#مقاله
#مجله_ایران_فردا
#روشنفکری
#ملی_مذهبی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
📌مقاله منتشر شده در مجله ایران فردا که بخش هایی از آن به شرح زیر می باشد:
🔸ضرورتهای تاریخی و منطقیِ جنبشِ فکریای را که میبایست با توجه به کارکردش در فرهنگ و جامعه، بیشتر «روشنفکری دینپیرا» خواند (تا «دینی»)، کدام اند؟
🔹 «ضرورت» یعنی آنچه که نمیتواند نباشد، ممکن نیست نباشد، محتمل و متناقض نیست، مانند علّت یا دلیلِ وجودی یک چیزِ موجود؛ خواه چونان ضرورتِ منطقی در قیاس و نسبت میانِ قضایا، و خواه همچون نسبتِ میان اهداف و وسایلِ نیلِ به آنها. ضرورتِ تاریخی، برخاسته از متنِ هستی و ادوارِ زمانی است و نه محصولِ ذهنِ متفکران و ارادهی روشنفکران؛ و بلکه عکسِ آن صادق است: نفسِ پیدایش پدیده، پروژه، و گرایشِ «روشنفکریِ دینپیرا» نشانگرِ ضرورت یک دوران و مرحلهای از زندگی ومرگِ یک دین یا ایدئولوژی است. بهعبارت دیگر، رُشد و زوال، تصلّب و پویشِ تمدنها و فرهنگها، ادیان و ایدئولوژیها در تاریخ، خود را بهشکل ضرورت یک دوران و یک رُخدادِ بزرگ، اعم از اصلاح یا انقلاب، پیوستگی یا «گسستِ معرفتشناختی» نشان میدهد؛ و بهتعبیرِ هگلی: «تاریخِ جهانشمول نوعی پیشرفت در آگاهی از آزادی است؛ این پیشرفت را میبایست در آنچه از آن یک «ضرورت» میسازد، بازشنایم» ؛
🔸 علل و عوامل مادی و معنوی که ضرورتِ تحولات دورانی و تاریخی را میسازند درهم تنیده عمل میکنند. برای نمونه، وقوع بیماری همهگیر طاعون سیاه در قرن ۱۴ اروپا (مشابه بحران کنونی کرونا)، را از موجبات برآمدن رنسانس و رفرماسیون میدانند:
آشکارشدنِ ورشکستگی ساختاری و نحوهی مدیریت این بحران، از عجز در توجیه کلامی این شرّ گرفته تا پیآمدهای اجتماعی که موجب مهاجرت به شهرها و رشد بورژوازی شد، و..، در تحول بزرگ فکری دورهی بعد که موجب نوعی بازگشت به خویش و بازخوانی متون کلاسیک و برگرداندن متون مقدس در دوران اومانیسم شد و نوزایی سنت ملی و ازسرگیری تجربه نبوی و ترجمه و تفسیر و تأویل دوبارهی منابع دینی و..، ابعاد چندگانهی «ضرورت»های چندساحتی تاریخی را نشان میدهد. مجموعهی بحرانهای حیاتیای که در سرمشقهای فکری و صورتبندی معرفتی موجود و مسلط هر دوره خلل ایجاد میکند، در آشکارسازی ضرورت «اجتهاد» مؤثر اند و سازندهی زمینه ذهنی احساس نیاز به رهایی و طرح مقتضیات اصلاح دینی توسط روشنفکرانِ پیرایشگر ؛
🔹 نقد یا سنجش دین بهتعبیرِ مارکس، «پیششرط هر نقدی» است و بر نقد سیاست و اقتصاد تقدم دارد. زیرا دین قلب هر فرهنگ و بازبهقول هگل دین همان «جایی است که در آن یک ملت تعریف خود از آنچه حقیقت میداند راعرضه میدارد.» در یک دورهی بحرانی از تاریخِ یک دین، سنجش و پیرایشِ آن برای تطبیق با مرحله یا دورهی جدید پیشنیازی حیاتی و شرطِ بقای آن فرهنگ، دین، یا عقیده میشود؛ و حتی اگر، برای نمونه به باورِ پراگماتیستها، خود فرهنگ عاملِ سازندهی اصلی و مستقیم نباشد، تغییروتحولخواهیِ فرهنگی نماد یا عارضهی نشانگر ضرورت اجتماعی در یک دوره است. و برای نمونه، در برابر حاکمیت دینی و همزمان با برآمدن «بنیادگرایی اسلامیستی» رسالت و مسئولیتِ بدیلسازی توسط روشنفکران مسلمان ایرانی صدچندان میشود ؛
🔸 پیش از ورود تجدد و مکاتب جدید مغربزمین به شرق و به جنوب، اسلام در تاریخ ایران و سرزمینهای مسلمان حیات فرهنگی زنده و پویایی داشته و در هر دوره و بحران، بحث «احیاء و تجددِ» دینی پیش میآمده، حضور و نقشآفرینیِ جنبشهای ملی (شعوبی) و منطقهای (از سامانیان تا سربداران و تا صفویه)، انشعاباتِ مذهبی، و تلاطمِ معنوی، فلسفی، فکری (تصوف، اشراق، تأله، شیخیه، بابیه، و..)، گواهِ زنده بودن چراغِ اندیشه و چالشهای فکری نیرومند است. با ورود تجدد و نهادهایش و ایدئولوژیهای مُدرن به این سرزمینها، تعارض و تعامل فکری با «دیگری»، بیش از پیش و صد چندان فعال میشود و با تأثیرپذیری از روشهای شناختِ علمی-تجربی و فنآورانه، مسئلهی قیاس و تطبیق با شرایط نوین بدل به ضرورتی با کیفیتی دیگر و برتر میشود ؛
🔹از اینرو، حتی در صورت افولِ جاذبهی ایدئولوژیها، روشنگری دینپیرا به معارضهجویی خود ادامه میدهد. و خلاصه، در شرایطی که با تضعیف حضور و پویش سایر ایدئولوژیها و گرایشهای عمده فلسفی (مانند مارکسیسم در گذشته و نئولیبرالیسم و پستمدرنیسم در حالحاضر که البته به چالش گرفته شدهاند)، نواندیشی ملیومذهبی همچنان در صحنه مانده و از زمان انقلاب تا کنون در اکثر ماجراهای فکری-سیاسی جامعه درگیر و مطرح بوده است؛
🖇لینک کامل مقاله در وبسایت احسان شریعتی 👇
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=37
#مقاله
#مجله_ایران_فردا
#روشنفکری
#ملی_مذهبی
✅ @Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
در ضرورتِ «روشنگریِ دینپیرا»
جنبشِ نوزایی(رنسانس)، بازپیرایی(رفرماسیون)، روشنگری و روشنفکری، در جامعههایی که دینِ اسلام از عناصرِ قوی و قوامبخشِ فرهنگِ غالب بهشمار میآید، هنوز دورانِ...
🔷🔸دو سنخ روشنفکر دینی مردمگرا
🖋امیر رضایی
🔅یک. دغدغهمند رهایی مردم ( emancipation)
🔅دو. دغدغهمند رستگاری مردم ( redemption)
🔹سنخ اول: اکثر روشنفکران دینی مردمگرا از ایمانی عقلی_ اعتقادی برخوردارند. آنها اغلب با تکیه برعلوم انسانی و اجتماعی دین را تفسیر و تاویل عقلانی کرده و از این طریق نشان میدهند دین موجه و معقول و باورپذیر است . آنها عمیقا باور دارند جهان را شعوری بزرگ و تصورناپذیر اداره میکند و آفرینش رویای هدفی بزرگ را در سر میپروراند. چنین درکی از جهان منشاء ایمان آنهاست. دغدغه اصلی و هدف نهایی این روشنفکران رهایی مردم از سلطه قدرت جبار و ستم ستمگر و بیرون آمدن جامعه از عقبماندگی تاریخی است . و در این راه از جانفشانیها و فداکاریهای بسیار دریغ نکرده و نمیکنند. عشق به آزادی و برابری مردم و جد و جهد فراوان برای تحققشان گاه از آنان چهرهای اسطورهای و قهرمانی افسانهای ساخته است . در تاریخ معاصر ما یکی از بهترین نمونههای این سنخ روشنفکر طالب رهایی مردم محمد حنیفنژاد است.
🔸سنخ دوم : اقلی از روشنفکران دینی مردگرا از ایمانی عقلی_ شهودی برخوردارند. تفسیر آنها از دین و پدیدههای دینی جنبه عقلانی_ وجودی دارد، به فراسوی عقلانیت محض رفته ، به جوهر دین نفوذ کرده و شعور فراگیر و تصورناپذیر جهان را در درون خویش تجربه میکنند و این درک و دریافت درونی منشاء ایمان ژرف و زلال آنان میشود . دغدغه اصلی و هدف نهایی این روشنفکران فقط رهایی مردم از سلطه زور و ستم زر و تحقق آزادی و برابری مردم نیست ، بلکه علاوه بر آن ، به رستگاری انسانها نیز میاندیشند . اگر برای روشنفکران سنخ اول تحقق آزادی و برابری و اخلاق و معنویت هدف غایی است، برای این روشنفکران اینها همه مقدمه و پیشزمینه تحقق رستگاریاند . رستگاری همان عالیترین آرزوی پیامبر است که ، به تعبیر اقبال لاهوری ، "میخواست ببیند تجربه دینی به صورت یک نیروی جهانی زنده درآمده است" ( احیاء / ۱۴۳) . تجربه دینی ، در زبان اقبال و شریعتی، همان تجربه امر قدسی از طریق اتصال وجودی به آن است که خود نفس رستگاری است . در تاریخ معاصر ما بهترین نمونه این سنخ روشنفکر طالب رستگاری مردم بیتردید علی شریعتی است .
#روشنفکری
#مردم_گرا
#یادداشت_اختصاصی
#امیر_رضایی
#اکنون
🆔 @Shariati40
🖋امیر رضایی
🔅یک. دغدغهمند رهایی مردم ( emancipation)
🔅دو. دغدغهمند رستگاری مردم ( redemption)
🔹سنخ اول: اکثر روشنفکران دینی مردمگرا از ایمانی عقلی_ اعتقادی برخوردارند. آنها اغلب با تکیه برعلوم انسانی و اجتماعی دین را تفسیر و تاویل عقلانی کرده و از این طریق نشان میدهند دین موجه و معقول و باورپذیر است . آنها عمیقا باور دارند جهان را شعوری بزرگ و تصورناپذیر اداره میکند و آفرینش رویای هدفی بزرگ را در سر میپروراند. چنین درکی از جهان منشاء ایمان آنهاست. دغدغه اصلی و هدف نهایی این روشنفکران رهایی مردم از سلطه قدرت جبار و ستم ستمگر و بیرون آمدن جامعه از عقبماندگی تاریخی است . و در این راه از جانفشانیها و فداکاریهای بسیار دریغ نکرده و نمیکنند. عشق به آزادی و برابری مردم و جد و جهد فراوان برای تحققشان گاه از آنان چهرهای اسطورهای و قهرمانی افسانهای ساخته است . در تاریخ معاصر ما یکی از بهترین نمونههای این سنخ روشنفکر طالب رهایی مردم محمد حنیفنژاد است.
🔸سنخ دوم : اقلی از روشنفکران دینی مردگرا از ایمانی عقلی_ شهودی برخوردارند. تفسیر آنها از دین و پدیدههای دینی جنبه عقلانی_ وجودی دارد، به فراسوی عقلانیت محض رفته ، به جوهر دین نفوذ کرده و شعور فراگیر و تصورناپذیر جهان را در درون خویش تجربه میکنند و این درک و دریافت درونی منشاء ایمان ژرف و زلال آنان میشود . دغدغه اصلی و هدف نهایی این روشنفکران فقط رهایی مردم از سلطه زور و ستم زر و تحقق آزادی و برابری مردم نیست ، بلکه علاوه بر آن ، به رستگاری انسانها نیز میاندیشند . اگر برای روشنفکران سنخ اول تحقق آزادی و برابری و اخلاق و معنویت هدف غایی است، برای این روشنفکران اینها همه مقدمه و پیشزمینه تحقق رستگاریاند . رستگاری همان عالیترین آرزوی پیامبر است که ، به تعبیر اقبال لاهوری ، "میخواست ببیند تجربه دینی به صورت یک نیروی جهانی زنده درآمده است" ( احیاء / ۱۴۳) . تجربه دینی ، در زبان اقبال و شریعتی، همان تجربه امر قدسی از طریق اتصال وجودی به آن است که خود نفس رستگاری است . در تاریخ معاصر ما بهترین نمونه این سنخ روشنفکر طالب رستگاری مردم بیتردید علی شریعتی است .
#روشنفکری
#مردم_گرا
#یادداشت_اختصاصی
#امیر_رضایی
#اکنون
🆔 @Shariati40
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸غیاب روشنفکران کم سعادتی جامعه است
📌صد سال روشنفکری ایرانی در گفتگو احسان شریعتی با روزنامه اعتماد
🔹. روشنفکران به طور خاص کسانی هستند که از کار سنتی فرهنگی خود خارج می شوند و در جامعه مداخله می کنند و با اینکه بهشکل تخصصی و حرفهای سیاستمدار یا اقتصاددان نیستند، اما در جهتگیری اجتماع و اقتصاد موضع میگیرند. روشنفکران از جمله در تاریخ ایران کسانی هستند که «ایده»های نو و اندیشههای تازه برای جامعه می آورند. اما تفاوت روشنفکر با متفکر و فیلسوف این است که به نقد قدرت («گفتن حقیقت به قدرت») میپردازد یا قدرت به او می پردازد!
🔸. تاریخ روشنفکری در ایران را نیز باید «دورانی» دید: یک دوره آغازین داریم که «منورالفکران» هستند و به تنویر افکار میپردازند و ایده های نو میآورند. پارادایم حاکم شیفتگی نسبت به تجدد است. سرخوردگی ناسیونالیستی نسبت به قدرتهایی خارجی، به علاوه ورود اندیشهی سوسیالیستی و مقاومت فرهنگی مشروعهخواهان، زمینههای دوره یاس و سرخوردگی نسبت به غرب و تجدد، را فراهم آورد. پس از تا به امروز که امیدواریم به نوعی رویکرد نقادانه و تفکیکی و تعادل نسبت هویت ملی و فرهنگی و به تجدد و غرب از دیگر سو رسیده باشیم.
🔹. تجربه های تلخ گذشته باعث غلبه ی نوعی نگرش منفی نسبت به امر تشکل و تحزب شده و موجب گردیده که جامعه ایران از تشکل نایافتگی صنفی و سیاسی رنج ببرد.
🔸. نقادی جنبش روشنفکری به این معنا نیست که روشنفکران تصمیمگیرنده بودند، آنچنان که مخالفین روشنفکران در بین اقشار حاکم میگویند که روشنفکران بودند که جامعه را منحرف کردند و آنچه بر سر ما آمده، تقصیر ایشان بود.
🔹. در شناخت فرهنگ خودی ضعیف بودند. نشانه این ضعف را در ترجمه می توان دید... همچنین روشنفکران در دوره های انسداد سیاسی تمایل داشتند که در خود بخزند و زبانی زرگری (ژارگون) بین روشنفکران در حلقه های بسته فکری رایج شود.
🔸. حتی اگر روشنفکران ناقد سلیقه عام هستند و با عوام گرایی و پوپولیسم و عوام فریبی یا دماگوژی مخالف، وظیفه دارند که با جامعه گفتگو کنند تا برای جامعه امکان مفاهمه را فراهم کنند و افق های جدیدی را برای آن بگشایند.
🔹. در عرصه روشنفکری نیازمند روشنفکرانی هستیم که هم محلی(local) و هم جهانی(global) هستند... پس همچنان به ضرورت روشنفکر به معنای متفکر متعهد باور دارم. زیرا این روشنفکران هستند که بازتولید معنا می کنند و چشم انداز می سازند و هویت تاریخی را حفظ و منتقل می کنند و برای جامعه نوآوری و دگربودگی پدید می آورند. بنابراین ما به روشنفکر به این معنا نیاز داریم.
#سنت
#مدرنیته
#اندیشه
#روشنفکری
#مصاحبه
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مطالعه کامل متن این مصاحبه به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=6140
📌صد سال روشنفکری ایرانی در گفتگو احسان شریعتی با روزنامه اعتماد
🔹. روشنفکران به طور خاص کسانی هستند که از کار سنتی فرهنگی خود خارج می شوند و در جامعه مداخله می کنند و با اینکه بهشکل تخصصی و حرفهای سیاستمدار یا اقتصاددان نیستند، اما در جهتگیری اجتماع و اقتصاد موضع میگیرند. روشنفکران از جمله در تاریخ ایران کسانی هستند که «ایده»های نو و اندیشههای تازه برای جامعه می آورند. اما تفاوت روشنفکر با متفکر و فیلسوف این است که به نقد قدرت («گفتن حقیقت به قدرت») میپردازد یا قدرت به او می پردازد!
🔸. تاریخ روشنفکری در ایران را نیز باید «دورانی» دید: یک دوره آغازین داریم که «منورالفکران» هستند و به تنویر افکار میپردازند و ایده های نو میآورند. پارادایم حاکم شیفتگی نسبت به تجدد است. سرخوردگی ناسیونالیستی نسبت به قدرتهایی خارجی، به علاوه ورود اندیشهی سوسیالیستی و مقاومت فرهنگی مشروعهخواهان، زمینههای دوره یاس و سرخوردگی نسبت به غرب و تجدد، را فراهم آورد. پس از تا به امروز که امیدواریم به نوعی رویکرد نقادانه و تفکیکی و تعادل نسبت هویت ملی و فرهنگی و به تجدد و غرب از دیگر سو رسیده باشیم.
🔹. تجربه های تلخ گذشته باعث غلبه ی نوعی نگرش منفی نسبت به امر تشکل و تحزب شده و موجب گردیده که جامعه ایران از تشکل نایافتگی صنفی و سیاسی رنج ببرد.
🔸. نقادی جنبش روشنفکری به این معنا نیست که روشنفکران تصمیمگیرنده بودند، آنچنان که مخالفین روشنفکران در بین اقشار حاکم میگویند که روشنفکران بودند که جامعه را منحرف کردند و آنچه بر سر ما آمده، تقصیر ایشان بود.
🔹. در شناخت فرهنگ خودی ضعیف بودند. نشانه این ضعف را در ترجمه می توان دید... همچنین روشنفکران در دوره های انسداد سیاسی تمایل داشتند که در خود بخزند و زبانی زرگری (ژارگون) بین روشنفکران در حلقه های بسته فکری رایج شود.
🔸. حتی اگر روشنفکران ناقد سلیقه عام هستند و با عوام گرایی و پوپولیسم و عوام فریبی یا دماگوژی مخالف، وظیفه دارند که با جامعه گفتگو کنند تا برای جامعه امکان مفاهمه را فراهم کنند و افق های جدیدی را برای آن بگشایند.
🔹. در عرصه روشنفکری نیازمند روشنفکرانی هستیم که هم محلی(local) و هم جهانی(global) هستند... پس همچنان به ضرورت روشنفکر به معنای متفکر متعهد باور دارم. زیرا این روشنفکران هستند که بازتولید معنا می کنند و چشم انداز می سازند و هویت تاریخی را حفظ و منتقل می کنند و برای جامعه نوآوری و دگربودگی پدید می آورند. بنابراین ما به روشنفکر به این معنا نیاز داریم.
#سنت
#مدرنیته
#اندیشه
#روشنفکری
#مصاحبه
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مطالعه کامل متن این مصاحبه به وبسایت احسان شریعتی مراجعه فرمایید
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=6140
وب سایت رسمی احسان شریعتی
غیاب روشنفکران کم سعادتی جامعه است
احسان شریعتی، فرزند ارشد علی شریعتی، شناخته شده ترین و تاثیرگذارترین روشنفکر ایرانی در تاریخ معاصر ایران، در کنار کار آکادمیک، یک روشنفکر است و همواره در رویداد
Forwarded from احسان شريعتی Ehsan Shariati
🔷🔸زوربای ایرانی
📌بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی
📌منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱
🔸در «زوربای یونانی» کازانتزاکیس هم با دو تیپ سروکار داریم، یک شخصیت با تیپ آپولونی یعنی روشنفکر انتزاعیِ کتابخوان -که به «کِرم کتاب» ترجمه شده و در اصل «موش کاغذخور» است- که با «زوربا» بهعنوانِ چهرهای مردمی، زنده و عارفمسلک و در عین حال با انگیزهها و غرایض زیستی و جنسی که خلاف هم کرده اما درک واقعی و عینی و صادقانهای از زندگی دارد، آشنا میشود. تفاوتِ این دو شخصیت، همان تفاوتِ آپولون، خدای خرد و انتزاع و عقلانیت است در مقابل شهود دیونیزوس که خدای شور و زندگی است.
🔹 «دموکراسی» زمانی در قرون وسطی یک اتوپیا بود، اما الان وقتی میگوییم جوامع دموکراتیک، خیلی ساده یعنی جوامعی که توسط اکثریت مردم مدیریت اجتماعی و سیاسی میشوند. داشتن یک سیستم تأمین اجتماعی که شهروندان احساس سعادت کنند، دیگر بههیچوجه اتوپیایی نیست بلکه یک امر عادی موفق است.
× در دورهی جدید همه چیز باید بازتعریف شود و «ازسرگرفته» شود و «سر جای خود» بنشیند: برای نمونه، دین چیست؟ انتظاری که از دین داریم این است که دین باشد! یا انتظاری که از دنیا و عقلانیت و سیاست داریم این که خودشان باشند. زیرا پیش از این همهچیز از جای خودشخارج شده بود و به حوزههای دیگر تعرض میکرد.
🔸 فیلسوف واقعی مانند یک کودک که همهچیز برایش تازگی دارد و دائماً سؤال میکند، هیچچیز برایش عادی نیست و از نو مثل کودک میفهمد. این امر هم در زمینه فلسفی مطرح است و هم در زمینه ایمانی که عیسی میگوید شما باید کودک شوید!
📌ادامه در لینک زیر
#روشنفکری
#دموکراسی
#گفتگو
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
https://bit.ly/3b8q8aH
📌بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی
📌منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱
🔸در «زوربای یونانی» کازانتزاکیس هم با دو تیپ سروکار داریم، یک شخصیت با تیپ آپولونی یعنی روشنفکر انتزاعیِ کتابخوان -که به «کِرم کتاب» ترجمه شده و در اصل «موش کاغذخور» است- که با «زوربا» بهعنوانِ چهرهای مردمی، زنده و عارفمسلک و در عین حال با انگیزهها و غرایض زیستی و جنسی که خلاف هم کرده اما درک واقعی و عینی و صادقانهای از زندگی دارد، آشنا میشود. تفاوتِ این دو شخصیت، همان تفاوتِ آپولون، خدای خرد و انتزاع و عقلانیت است در مقابل شهود دیونیزوس که خدای شور و زندگی است.
🔹 «دموکراسی» زمانی در قرون وسطی یک اتوپیا بود، اما الان وقتی میگوییم جوامع دموکراتیک، خیلی ساده یعنی جوامعی که توسط اکثریت مردم مدیریت اجتماعی و سیاسی میشوند. داشتن یک سیستم تأمین اجتماعی که شهروندان احساس سعادت کنند، دیگر بههیچوجه اتوپیایی نیست بلکه یک امر عادی موفق است.
× در دورهی جدید همه چیز باید بازتعریف شود و «ازسرگرفته» شود و «سر جای خود» بنشیند: برای نمونه، دین چیست؟ انتظاری که از دین داریم این است که دین باشد! یا انتظاری که از دنیا و عقلانیت و سیاست داریم این که خودشان باشند. زیرا پیش از این همهچیز از جای خودشخارج شده بود و به حوزههای دیگر تعرض میکرد.
🔸 فیلسوف واقعی مانند یک کودک که همهچیز برایش تازگی دارد و دائماً سؤال میکند، هیچچیز برایش عادی نیست و از نو مثل کودک میفهمد. این امر هم در زمینه فلسفی مطرح است و هم در زمینه ایمانی که عیسی میگوید شما باید کودک شوید!
📌ادامه در لینک زیر
#روشنفکری
#دموکراسی
#گفتگو
#روزنامه_شرق
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
https://bit.ly/3b8q8aH
Telegraph
زوربای ایرانی
بزنگاه سیاست و ادبیات: گفتوگوی احمد غلامی با احسان شریعتی منتشر شده در روزنامه شرق / ۴ مرداد ۱۴۰۱ درباره «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس * چطور با کتاب «زوربای یونانی» نیکوس کازانتزاکیس آشنا شدید؟ گویا دکتر علی شریعتی شما را به خواندن این کتاب توصیه کرده…
Forwarded from صبح ما
🔰جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
صبح ما
جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی - صبح ما
نواندیشان دینی در مورد این که چه پرسش هایی را باید از دین پرسید یک دیدگاه نداشته اند. این که دین برای رفع کدام نیاز و پرکردن کدام خلاء آمده است، در میان نواندیشان دینی پاسخ های متفاوت یافته است.
Forwarded from صبح ما
🔰جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
✍🏻علیرضا علوی تبار
🔸مخالفان و موافقان اندیشه های زنده یاد #شریعتی در یک نکته اتفاق نظر دارند و آن تأثیر گذار بودن اوست. اهمیت شریعتی به اندازه ای است که درک تاریخ معاصر ایران بدون توجه به نقش و جایگاه او ناقص است. گفت و گو درباره شریعتی و اندیشه هایش تنها به بزرگداشت و یادآوری او منحصر نیست، بلکه تلاشی است برای #خودشناسی در پرتو دیدگاه های او.
🔸در این نوشته کوتاه فرض بر این است که شریعتی از نظر اندیشگی بایستی به عنوان منزلی از منازل یک کاروان مورد مطالعه قرار گیرد. فرض شده که یک جریان تاریخی وجود دارد که در فرایند دگرگشت خود از مراحل و منازلی عبور کرده است؛ البته از نظر تأثیرگذاری اجتماعی، همه این منازل را نمی توان دارای یک اهمیت تلقی کرد، اما در میان آنها نوعی پیوستگی وجود دارد که همگی را به صورت منازل یک کاروان در می آورد.
🔸با این پیش فرض لازم است تا از شباهت ها و تفاوت های شریعتی با سایر کاروانیان و مراحل #کاروان پرده برداشت و در ضمن این پرده برداری به وحدت در عین کثرت آنها پی برد. در جاهای دیگری پیشنهاد کرده ام که #روشنفکری دینی از دو وجه اجتماعی و سیاسی و «اندیشگی» مورد بررسی قرار گیرد. در اینجا هم تأکید بر همان وجه #اندیشگی است که می توان آن را «نواندیشی دینی» نام نهاد.
🔸در واقع صورت پرسش این است که شریعتی به عنوان یکی از نواندیشان دینی برجسته، چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با سایر نواندیشان دینی دارد. تصور من این است که به این پرسش زمانی می توان پاسخ داد که چارچوب تحلیلی خود را برای فهم بهتر نواندیشی دینی مشخص کنیم.
🔸چارچوب پیشنهادی من برنامه پژوهشی بوده است. چارچوبی که از فیلسوف فقید علم «ایمره لاکاتوش» گرفته شده است. لاکاتوش مدعی بود که پژوهشگران به صورت دل بخواهی، با ذهن خالی و جدای از دیگران به مطالعه و پژوهش نمی پردازند بلکه همه آنها درگیر یک برنامه پژوهشی بوده و توسط آن راهنمایی می شوند. در تاریخ اندیشه نیز این برنامه های پژوهشی هستند که با هم رقابت می کنند و گاه جایگزین یکدیگر می شوند.
🔸این نگاه ساختار یافته هم در مورد علم تجربی کاربرد دارد و هم در مورد سایر خلاقیت های انسانی مانند هنر، ادبیات، ماوراء الطبیعه، دین شناسی و الهیات.
🔸تصور من این است #نواندیشی دینی یک برنامه پژوهشی است که میان همه نواندیشان مشترک است. از این رو، می توان با توجه به اجزا و عناصر این برنامه پژوهشی تمایزها و شباهت ها را مشخص کرد همه افرادی که ذیل یک برنامه پژوهشی قرار می گیرند در یک زمینه «اشتراک» دارند، آن زمینه به تعبیر لاکاتوش هسته سخت برنامه پژوهشی است.
🔸هسته سخت مجموعه ای از باورهاست که میان تمامی فعالان این برنامه مشترک است و یک فرد تا زمانی ذیل آن برنامه قرار می گیرد که آنها را پذیرفته و به آنها پایبند باشد. پذیرش یا نفی هسته سخت هر برنامه پژوهشی معیار پیوستن و گسستن از آن است در کنار هسته سخت هر برنامه پژوهشی یک کمربند محافظ وجود دارد. کمربند محافظ مجموعه ای از فرض های کمکی است که دیدگاه های مختلف درون یک برنامه پژوهشی را به یکدیگر مرتبط ساخته و ممکن است از هم متمایز کند.
🔸هنگامی که یک برنامه پژوهشی با چالش هایی مواجه می شود اقدام به جرح و تعدیل این فرضیات کمکی می کند و از این طریق تداوم باور به هسته سخت را ممکن می کند. بر این اساس، گمان می کنم برای مقایسه زنده یاد شریعتی با سایر نواندیشان دینی می توان از وجه مشترک آنها (هسته سخت) و وجوه تمایز آنها (کمربند محافظ) پرسش کرد.
🔸به اختصار به هر کدام می پردازیم. نخست در مورد هسته سخت نواندیشی دینی می پرسیم. این هسته سخت که باور به آن شرط تعلق به جریان نواندیشی دینی است، شامل عناصری است که به گمان من برخی از آنها شرط #دینداری و برخی شرط نواندیشی دینی اند؛ این عناصر عبارت اند از: ۱- خدایی دانا، قادر و خیرخواه وجود دارد که انسان را به داشتن نگاه خاصی به جهان و راه و رسم زندگی متناسب با آن دعوت می کند. اجابت این دعوت از لوازم ایمان است.
۲- خدا دعوت خود را با برگزیدن پیام آورانی به انسان ها ابلاغ می کند.
۳-پیامبران درک بی واسطه و مستقیم خود از پیام خدا را در قالب فرهنگ زمان و مکان خود ریخته و به صورت متن و حیانی و الگوی رفتاری پیامبر به انسان ها عرضه می کند. این پیام در میان نمادها و نشانه های به جا مانده از پیامبر به اندازه کفایت به ما انتقال یافته است.
۴- انسان ها می توانند با بهره گیری از یافته های معتبر انسانی به فهم پیام خدا و جداسازی آن از قالب فرهنگی که در آن ارائه شده است، دست یابند.
🔰در لینک زیر بخوانید:
https://sobhema.news/?p=24040
#صبح_ما
@sobhema_ir
صبح ما
جایگاه شریعتی در کاروان روشنفکری دینی - صبح ما
نواندیشان دینی در مورد این که چه پرسش هایی را باید از دین پرسید یک دیدگاه نداشته اند. این که دین برای رفع کدام نیاز و پرکردن کدام خلاء آمده است، در میان نواندیشان دینی پاسخ های متفاوت یافته است.
Forwarded from سه نقطه
✅ روشنفکری و دین شناسی در تاریخ معاصر
✍ علیرضا علوی تبار:
از دیدگاه و موضع اجتماعی-سیاسی، #روشنفکران_مذهبی در عین حفظ #استقلال و #هویت خاص خویش کاملاً تحت تأثیر سرمشق غالب در هر دوره بوده اند. در واقع در هر دوره از زمان مواضع روشنفکران ایرانی از سر مشقی تأثیر می پذیرفته است و همین سرمشق، شباهت میان کارکرد اجتماعی روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی را نشان می داده است.
از نظر #سرمشق غالب، می توان سه دوره را تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از یکدیگر متمایز ساخت.
دین شناسی دوره اول: این دوره مقارن با #روشنفکری دوره مشروطه است و شاخص ترین چهره آن سید جمال الدین اسدآبادی است. پرسش هایی که در این دوره در مقابل دین قرار می گیرند چندان عمیق نبوده و از تنوع زیادی برخوردار نیستند؛ از این رو، پاسخ هایی که از جانب روشنفکران مذهبی برای آنها تدارک می شود نیز چندان متنوع نیست.
اصلی ترین ویژگی های #دین_شناسی روشنفکران را در این دوره می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
۱. بازگشت به سنت صدر اسلام و پاک کردن اسلام از خرافات
۲. محکوم کردن سنت پرستی کورکورانه و تقلید صرف
۳. طرفداری از وحدت مسلمانان و مبارزه با ملیت گرایی های افراطی محلی و منطقه ای
۴. مبارزه با استبداد و پذیرش اصول فلسفه سیاسی جدید معطوف به حاکمیت مردم
۵. پذیرش علم و فن جدید و اعتقاد به عدم مغایرت دین با آنها
دین شناسی دوره دوم: با شکستن فضای فرهنگی-سیاسی دوره رضاخان محیطی امیدوار و پرنشاط در عرصه فکری و اجتماعی ایران پدید آمد و منجر به تولید اندیشه ها و حرکت های اجتماعی متعدد گشت؛ تفسیر #روشنفکران از دین نیز، طی این دوران عمق و ابعاد گوناگون یافت. شاخص ترین اسلام شناس روشنفکر این دوره، مهندس #مهدی_بازرگان است. البته تنها بازرگان نیست که این گونه دین را تفسیر می کند و می فهمد، بلکه بسیاری از روشنفکران و حتی روحانیان تحت تأثیر این سرمشق قرار می گیرند.
دین شناسی دوره سوم: دوره سوم که همزمان است با دوره غرب ستیزی، به عنوان سرمشق غالب روشنفکری با چهره شاخصی چون دکتر #علی_شریعتی مشخص می شود.
در موقعیت کنونی، در زمینه تفسیر و درک مفاهیم دینی نیز که مختص روشنفکران مذهبی است می توان از غلبه چند گرایش و دیدگاه سخن گفت؛ گرایش ها و دیدگاه هایی که درک و تفسیر دین در سایه آنها و تحت تأثیر آنها صورت می پذیرد؛ برخی از این عناصر به شرح زیرند:
۱. پذیرش دیدگاه «واقع باوری انتقادی» به عنوان مبدأ شناخت شناسی. واقع باوری انتقادی اگرچه به وجود واقعیت و قابل حصول بودن آن باور دارد و در عرصه معرفت، هدف را وصول به حقیقت می داند اما اولاً ذهن و فاعل شناسایی را صرفاً منفعل و آینه وار نمی بیند و شناخت را حاصل تأثیر و تأثر متقابل میان فاعل شناسایی و موضوع شناخت می داند(دیدگاه عینکی در شناخت).ثانیاً، شناخت را امری پیچیده می داند و معتقد است به آسانی نمی توان از شناختنی حق و کامل دم زد.
۲. رهیافتی واحد به سه حوزه مختلف دین، فلسفه و علم رویکرد جدید روشنفکری دینی اگر چه استقلال سه حوزه مختلف بینش دینی تفکر فلسفی و دید علمی را می پذیرد، اما در هر سه حوزه از رویکردی واحد که همانا عقلانیت انتقادی است برخوردار است؛ عقلانیتی که هم به نقد و سنجش نقادانه می پردازد و هم به محدودیت های خود واقف است.
✨ @noghteh3
✅ آدرس صفحه اینستاگرام سهنقطه
https://www.instagram.com/3.noghteh
✍ علیرضا علوی تبار:
از دیدگاه و موضع اجتماعی-سیاسی، #روشنفکران_مذهبی در عین حفظ #استقلال و #هویت خاص خویش کاملاً تحت تأثیر سرمشق غالب در هر دوره بوده اند. در واقع در هر دوره از زمان مواضع روشنفکران ایرانی از سر مشقی تأثیر می پذیرفته است و همین سرمشق، شباهت میان کارکرد اجتماعی روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی را نشان می داده است.
از نظر #سرمشق غالب، می توان سه دوره را تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از یکدیگر متمایز ساخت.
دین شناسی دوره اول: این دوره مقارن با #روشنفکری دوره مشروطه است و شاخص ترین چهره آن سید جمال الدین اسدآبادی است. پرسش هایی که در این دوره در مقابل دین قرار می گیرند چندان عمیق نبوده و از تنوع زیادی برخوردار نیستند؛ از این رو، پاسخ هایی که از جانب روشنفکران مذهبی برای آنها تدارک می شود نیز چندان متنوع نیست.
اصلی ترین ویژگی های #دین_شناسی روشنفکران را در این دوره می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
۱. بازگشت به سنت صدر اسلام و پاک کردن اسلام از خرافات
۲. محکوم کردن سنت پرستی کورکورانه و تقلید صرف
۳. طرفداری از وحدت مسلمانان و مبارزه با ملیت گرایی های افراطی محلی و منطقه ای
۴. مبارزه با استبداد و پذیرش اصول فلسفه سیاسی جدید معطوف به حاکمیت مردم
۵. پذیرش علم و فن جدید و اعتقاد به عدم مغایرت دین با آنها
دین شناسی دوره دوم: با شکستن فضای فرهنگی-سیاسی دوره رضاخان محیطی امیدوار و پرنشاط در عرصه فکری و اجتماعی ایران پدید آمد و منجر به تولید اندیشه ها و حرکت های اجتماعی متعدد گشت؛ تفسیر #روشنفکران از دین نیز، طی این دوران عمق و ابعاد گوناگون یافت. شاخص ترین اسلام شناس روشنفکر این دوره، مهندس #مهدی_بازرگان است. البته تنها بازرگان نیست که این گونه دین را تفسیر می کند و می فهمد، بلکه بسیاری از روشنفکران و حتی روحانیان تحت تأثیر این سرمشق قرار می گیرند.
دین شناسی دوره سوم: دوره سوم که همزمان است با دوره غرب ستیزی، به عنوان سرمشق غالب روشنفکری با چهره شاخصی چون دکتر #علی_شریعتی مشخص می شود.
در موقعیت کنونی، در زمینه تفسیر و درک مفاهیم دینی نیز که مختص روشنفکران مذهبی است می توان از غلبه چند گرایش و دیدگاه سخن گفت؛ گرایش ها و دیدگاه هایی که درک و تفسیر دین در سایه آنها و تحت تأثیر آنها صورت می پذیرد؛ برخی از این عناصر به شرح زیرند:
۱. پذیرش دیدگاه «واقع باوری انتقادی» به عنوان مبدأ شناخت شناسی. واقع باوری انتقادی اگرچه به وجود واقعیت و قابل حصول بودن آن باور دارد و در عرصه معرفت، هدف را وصول به حقیقت می داند اما اولاً ذهن و فاعل شناسایی را صرفاً منفعل و آینه وار نمی بیند و شناخت را حاصل تأثیر و تأثر متقابل میان فاعل شناسایی و موضوع شناخت می داند(دیدگاه عینکی در شناخت).ثانیاً، شناخت را امری پیچیده می داند و معتقد است به آسانی نمی توان از شناختنی حق و کامل دم زد.
۲. رهیافتی واحد به سه حوزه مختلف دین، فلسفه و علم رویکرد جدید روشنفکری دینی اگر چه استقلال سه حوزه مختلف بینش دینی تفکر فلسفی و دید علمی را می پذیرد، اما در هر سه حوزه از رویکردی واحد که همانا عقلانیت انتقادی است برخوردار است؛ عقلانیتی که هم به نقد و سنجش نقادانه می پردازد و هم به محدودیت های خود واقف است.
✨ @noghteh3
✅ آدرس صفحه اینستاگرام سهنقطه
https://www.instagram.com/3.noghteh