وبسایت فرهنگی صدانت
24.3K subscribers
778 photos
361 videos
75 files
2.36K links
صدانت؛ صدای اندیشه

آدرس وبسایت:
www.3danet.ir

اینستاگرام صدانت:
instagram.com/3danet

کانال رسمی صدانت:
@Sedanet

صدانت تی‌وی:
@Sedanettv

بایگانی صدانت:
@sedanet1

آگاهی از نشست‌های فرهنگی:
@News_sedanet
Download Telegram
🍃 مجموعهٔ کرش کورس (به انگلیسی: Crash Course) یک سلسله ویدیوی آموزشی است که به همت برادران گرین (جان گرین و هانک گرین) با نویسندگی نویسندگان گوناگون و در علوم و فنون مختلف از سال ۲۰۱۲ تاکنون به زبان انگلیسی منتشر می‌شود. خانهٔ اخلاق‌پژوهان جوان برای نخستین بار ترجمهٔ بخش «فلسفهٔ اخلاق» از این مجوعه را به عهده گرفت. این مجموعه به ترجمهٔ و کوشش تحریریهٔ خانهٔ اخلاق‌پژوهان جوان به مخاطبان عرضه شد و در ادامه قابل دریافت است...

🌐 دریافت این مجموعه با زیرنویس فارسی

🌾 @Sedanet
🌾 @EthicsHouse
🍃 حرمت حیات (بزرگداشت زندگی) از نگاه آلبرت شوایتزر
مترجم: #غلامعلی_کشانی

🔅تعبیر بزرگ‌داشتِ زندگی یا حرمتِ حیات (Reverence for Life) برگردانی است از عبارت آلمانیِ: “Ehrfurcht vor dem Leben”. این واژه‌ها در طیِ سفری بر روی قایق در رودخانه‌ی اوگو‌ئه (Ogooue) در آفریقای استواییِ فرانسه (کشور گابونِ فعلی)، به فکر آلبرت شوایتزر رسید. او در آن دوران عمر، در جستجوی معنایی جهانی برای اخلاقیات زمانه‌ی ما بود. شوایتزر باور داشت که بزرگ‌داشت زندگی مفهومی است که از مشاهده‌ی جهان پیرامون‌مان زاده ‌می‌شود. در کتابِ “تمدن و اخلاقیات” این معنا را با گزاره‌های زیر بیان کرد:

“اخلاقیات چیزی نیست جز بزرگ‌داشتِ زندگی. بزرگ‌داشتِ زندگی، اصول بنیادیِ اخلاق را به من می‌دهد، یعنی، این‌که خیر عبارت است از حفظ و کمک‌رسانی‌ به زندگی و تقویتِ‌ آن؛ و شرّ به معنیِ نابودکردنِ زندگی‌، آسیب‌رسانی به‌آن، یا سنگ‌اندازی به جلوی آن است.”

🔅 جیمز برابازون (نویسنده‌ی زندگی‌نامه‌ی آلبرت شوایتزر)، با این گزاره‌، بزرگ‌داشتِ زندگی را تعریف ‌کرد:

“بزرگ‌داشت زندگی می‌گوید تنها چیزی که واقعاً از آن مطمئن هستیم این است که زندگی می‌کنیم و دل‌مان می‌خواهد به آن ادامه دهیم. این چیزی است که با هر چیز دیگری که زندگی می‌کند، شریک هستیم،‌ از فیل گرفته تا برگ علف –و البته که با هر انسانی. به‌همین‌خاطر، ما برادر و خواهران همه‌ی موجودات زنده‌ایم، و به همه‌‌ی آنان، همان دل‌نگرانی و احترامی را بدهکاریم که برای خودمان دوست داریم.”

🔅 شوایتزر این عبارت را سنگ‌بنای فلسفه‌ی اخلاقی‌ کرد که پی‌ریخت و به عمل هم درآورد...

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @GahFerestGhKeshani
🔷معرفی چند کانال مفید

🔸پادکست بی‌پلاس
@podcastbplus
🔸یاسر میردامادی
@YMirdamadi
🔸فرهنگ‌ساز
@farhangsaz_youtube
🔸هومن پناهنده
@gashthaa
🔸جامعه‌شناسی
@iransociology
🔸صدانت تی‌وی
@Sedanettv

☘️ مرجع کامل‌تری از کانال های مفید
🍃 تکنولوژی‌های مدرن کامپیوتری و تأثیرشان بر معرفت‌شناسی
در گفتگوی مجله‌ی مدیریت ارتباطات با #کاوه_بهبهانی

🔅علی ورامینی/ شناخت همیشه برای بشر دغدغه بوده است. البته مراد از همیشه، از آن هنگامی است که بشر تفکر خود را دربارۀ هستی را به طرقی ثبت کرد. فلسفه نیز اساساً برای همین شناخت شکل گرفت. آن زمانی که سوفسطائیان صدق و کذب را در هم می‌آمیختند، فلسفه آمد تا سره از ناسره را شناسایی کند. بحث شناخت یا در اصطلاح فلسفی آن معرفت‌شناسی البته به همین سادگی نماند. این که اساساً شناخت ممکن است؟ اگر ممکن است چه چیزهایی را می‌توان شناخت؟ اگر چیزهایی را می‌توان شناخت چگونه باید آن‌ها را شناخت؟ و... .
🔅این‌ها مسائل و پرسش‌های مهمی‌اند که در فلسفه حادث شد و بعد از هزاران سال همچنان حول آن‌ها بحث‌های بنیادینی مطرح می‌شود. پیشرفت فناوری و به‌خصوص وسایل ارتباط جمعی نیز در مباحث فلسفی به معنای عام و بحث‌های معرفت‌شناختی به‌صورت خاص تأثیر بسیاری گذاشته است. با کاوه بهبهانی در همین رابطه گفت‌وگو کرده‌ایم. او دربارۀ اهمیت تحولات فناورانه و معرفت‌شناسی به دیدگاه‌های «ژان بودریار» اشاره می‌کند. از نظر بودیار در جهان پسامدرن، که فناوری‌های پیشرفتۀ کامپیوتری آن را تسخیر کرده‌اند و در آن مدیا، مثل خدای الاهیات سنتی ادیان سامی، همه‌جا حاضر است، دیگر حقیقتی وجود ندارد و هرچه هست صرفاً تصاویر و کپی‌ها و نشانه‌های بی مرجع و مدلول است.
🔅چیزی که بودیار به آن «وانموده» می‌گوید. گفت‌وگو با کاوه بهبهانی همیشه دلنشین است. او که کتاب معرفت‌شناسی اثر فیلسوف شهیر «لیندا زگزبسکی» را هم ترجمه کرده است، حجم عظیمی از اطلاعات را مسئله‌محور و طبقه‌بندی شده بیان کند و همواره می‌توان از گفته‌هایش روزنه‌هایی به ده‌ها بحث جذاب دیگر پیدا کرد. امید که این گفت‌وگو برای شما خوانندگان هم چنین باشد...

🌐 متن کامل و فایل PDF این گفت‌وگو

🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
🌾 @zamaneyebarkhord
🍃 مقدمه مصطفی ملکیان بر کتاب سیاست شادکامی
«همه‌چیز برایِ انسان، حتّی سیاست»

🔅تا آن‌جا که من اطّلاع دارم، کتابِ The Politics of Happiness: What Government Can Learn from the New Research on Well-being، نوشته‌یِ Derek Curtis Bok، که اکنون ترجمه‌یِ نیکویِ فارسیِ آن، به قلمِ نرگس سلحشور، زیرِ عنوانِ سیاستِ شادکامی: آن‌چه حکومت میتواند از تحقیقاتِ جدید دربابِ بهروزی بیاموزد، نشر یافته‌است، نه فقط نخستین نوشته‌ با این عنوان، بل، نخستین نوشته با این موضوع است که در غرب منتشر شده است.

🔅این کتاب، در واقع، شاملِ یک توصیه است و یک گزارشِ تحقیقات. توصیه این است که حکومتها باید فرآیندِ حکومت و نیز رفتارهایِ حکومتی را معطوف به فرآورده‌ای، به نامِ ”شادکامی شهروندان‟ کنند و، بنابراین، در مقامِ داوری دربابِ موفّقیّت/شکست یا خوبی/بدیِ یک نظامِ حکومتی و دربابِ مقایسه‌یِ نظامهایِ حکومتی با یک‌دیگر، ملاک، معیار، سنجه، و میزان باید وسعت و عمقِ شادکامیِ شهروندان باشد. گزارشِ تحقیقاتِ تجربی، میدانی، و آماریِ انجام‌گرفته، نیز، عبارت است از این که شادکامیِ شهروندانِ هر حکومت یا جامعه‌ای به هفت عاملِ مهمّ بستگیِ تمام دارد، به نحوی که میتوان این شادکامی را تابعی از این هفت متغیّر قلم‌داد کرد.

🔅این هفت عامل عبارت اند از: ۱) خُلق‌وخویِ موروثیِ هرکس؛ ۲) ازدواج: در تقابل با تجرّد، از دست دادنِ همسر، متارکه با همسر، و زندگیِ مشترک امّا نه با ازدواجِ رسمی؛ ۳) داشتنِ روابطِ اجتماعی، مانندِ دوستی و همنشینی، مشارکت در گروههایِ اجتماعی، و انجام دادنِ کارهایِ خیریّه و رایگان‌بخشانه؛ ۴) داشتنِ رضایتِ شغلی-حرفه‌ای، در تقابل با نداشتنِ رضایت از شغل و حرفه‌یِ خود و از دست دادنِ شغل و حرفه، اعمّ از این که این از دست دادنِ شغل و حرفه ناشی از اخراجِ دسته‌جمعیِ گروهی از شاغلان به کار، از جمله آن شهروندِ خاصّ، باشد (به اصطلاحِ نادرستِ رایج، ناشی از تعدیلِ نیروها) یا ناشی از اخراجِ فقط همان شهروند، به علّتی خاص؛ ۵) تلقّیِ خودِ شخص از چند و چونِ سلامتِ جسمانی و بدنیِ خود، در تقابل با تلقّیی که پزشکان از این امر دارند؛ ۶) داشتنِ ایمانِ دینی و مذهبی یا، لااقلّ، داشتنِ آرمانی شخصی که کمابیش به اندازه‌یِ ایمانِ دینی و مذهبی به آدمی قُوت و قُوَّتِ ذهنی و روانی بدهد، مانندِ آرمانِ آشتی و دوستی با محیطِ زیست و آرمانِ ساده‌زیستیِ خودخواسته؛ و ۷) داشتِن نظامِ حکومتیِ مردم‌سالار، ملتزم و متعهّد به آزادیهایِ سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی و اجتماعیِ شهروندان، کاملاً پای‌بند به قانونِ اساسی و سایرِ قوانینِ کشور، کارآمد و مشکل‌گشا، دارایِ کمترین میزانِ خشونت‌ورزی، دارایِ کمترین میزانِ فساد، برخوردار از اعتمادِ کاملِ شهروندان (مخصوصاً پلیس و قوّه‌یِ قضائیّه)، و مسؤولیّت‌پذیر و پاسخ‌گو. البتّه، هر یک از این هفت عامل قیود و شروط و حدود و ثغور ای دارند که تفصیل و شرحِ آنها در فصولِ کتاب آمده است.

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @Mostafamalekian
🍃 تاملی در گفت‌و‌گوی اخیر با دکتر سروش در باب نظریه‌ی دین و قدرت
✍️ #فرهاد_شفتی

🔅این توفیق را داشتم که در اول فروردین ۱۴۰۰، در نشستی تصویری با دکتر سروش و جمعی از دین‌پژوهان، نکاتی نقادانه را با ایشان مطرح کنم. فایل صوتی این نشست که شامل گفتگوی، به ترتیب، فرهاد شفتی، فروغ جهانبخش، یاسر میردامادی و سروش دباغ با دکتر سروش می‌باشد در کانال‌ تلگرامی حلقه‌ی دیدگاه نو بارگذاری شده است.

🔅در این نوشتار کوتاه کوشش خواهم کرد به اختصار به نکاتی که مطرح کردم و پاسخ دکتر سروش به این نکات و تاملاتم درباره‌ی پاسخ‌های ایشان بپردازم. در پرسش‌ها و نکات نقادانه‌ی دیگر دوستان و پاسخ‌های دکتر سروش به ایشان نیز مباحث بسیار ارزشمند و جالبی مطرح شد اما عنان قلم را رها نکرده و این بحث را محدود به گفتگوی خود می‌کنم تا بی محابا و ناخوانده وارد آوردگاه ایشان نشوم. همچنین پیش از آغاز این بحث مایلم از دکتر سروش قدردانی کنم که با شکیبایی به نقدها و نکات مطرح شده پاسخ دادند.

🔅در فرصتی که به من داده شده بود سه نکته را مطرح کردم، دو نکته تفصیل و پی‌گیری مباحثی از پیش نقد من به نظریه‌ی دین و قدرت بود (اتمام حجت – داستان موسی و عبد صالح) و یک نکته درباره‌ی نسبت پیامبر با تعریف عدالت و اخلاق. مباحث مربوط به این سه را به همان ترتیبی که در آن نشست عنوان شد و در همان اندازه از نظر حجم مطلب مطرح می‌کنم...

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @Farhadshafti
🌾 @Didgahenochannel
🍃 نقدی بر دیدگاه مصطفی ملکیان در مورد تعبد در دین
✍️ میرسعید موسوی‌کریمی
دانشیار دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید

🔅ماجرای این نوشتار از جایی شروع شد که در کانال واتس‌اپ متعلق به اساتید یکی از دانشگاه‌ها، یکی از اساتید محترم متن زیر را از جزوۀ ایمان و تعقلِ مصطفی ملکیان، تحت عنوان “چرا در جهان معاصر قدرت اقناع مهمتر از بزرگی شخصیت است؟” به این کانال ارسال کرد...

🔅هرچند تاکنون موفق نشده‌ام بسیاری از آثار مصطفی ملکیان را بخوانم، اما هر چه بیشتر از ایشان و به شکل جسته و گریخته در این‌جا و آن‌جا می‌خوانم، بیشتر و بیشتر به این باور می‌رسم که وی، علی رغم حیطۀ گسترده و متنوع مطالعاتش، نوشته‌ها و به ویژه سخنانش، علی‌الخصوص در حیطۀ معرفت دینی، از دقت و عمق کافی برخوردار نیست. برای همین، دست‌کم آن مقدار از نوشته‌هایش را که خوانده‌ام، غالباً ترکیبی از مطالب درست و نادرست، دوپهلو و مغالطه‌آمیز بوده است. نوشتۀ ارسالی از جزوۀ ایمان و تعقل شاهدی بر این ادعاست. در بخش مهمی از این نوشته، وی «قدرت اقناع» را در برابر «قولِ افراد معتبر» گذاشته است، با این تصورِ نادرست که اگر در گذشته، گفتۀ اشخاصِ معتبر، توجیه‌گر باورها بود، اینک، قدرتِ اقناع جای آن را گرفته است.

🔅احتمالا، ملکیان تصور کرده است راه اقناع افراد برای داشتن باوری موجه، از طریق مثلاً ارائۀ استدلال عقلی یا شواهد تجربی توسط مدعی است، با این پیش‌فرضِ به وضوح نادرست که دو مقولۀ «اقناع افراد» و «اعتماد به اقوال اشخاص» در برابر یک‌دیگر قرار دارند و ناچاریم فقط یکی از آن دو را انتخاب کنیم.

🔅اما ملکیان لابد می‌داند که یکی از مهم‌ترین رویکردها در زمینۀ «توجیه باور»، رویکرد برون‌گرایی (Externalism)، و شاخۀ مهم آن، اعتمادگرایی (Reliabilism) است. بر مبنای اعتمادگرایی، به زبان ساده، باوری موجه است که از «راهی قابل اعتماد» به دست آمده باشد. این راه قابل اعتماد می‌تواند ادراکات حسی خود شخص، درون‌نگری (Introspection)، استدلال عقلی، گفته یا نوشتۀ اشخاص معتبر (گواهی) (Testimony)، یا … باشد.

🔅بنابراین، دو مقولۀ «اقناع افراد» و «اعتماد به اقوال اشخاص» اساساً در برابر یک‌دیگر قرار نمی‌گیرند، بلکه یکی از گسترده‌ترین و مهم‌ترین روش‌های اقناع افراد برای ایجاد باور موجه، استناد به گفتۀ اشخاص معتبر و قابل اعتماد است. در واقع و بدون اغراق می‌توان گفت به استثنای مواردی اندک، تقریباً تمام باورهای ما به دستاوردهای علوم تجربی و انسانی از این جهت موجه‌اند که آن‌ها را از اشخاص قابل اعتماد به دست آورده‌ایم. کدام یک از ما آزمایش سطح شیب‌دار گالیله را انجام داده یا انحراف نور در میدان گرانشی را مشاهده کرده‌ایم؟ چند نفر از ما مشاهده‌گر مستقیم حوادث قطب شمال یا حوادث گذشتۀ تاریخ بوده‌ایم؟ در واقع، اگر اعتماد به گفتۀ اشخاصِ معتبر، توجیه‌گر باور نباشد، حتی در گذران زندگی روزمره نیز دچار مشکل خواهیم شد.

🌐 مطالعه متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @naghdmalekian
🌾 @Mostafamalekian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چگونه اقلیت سختگیر و متعصب جامعه را با خودش همراه می‌کند؟

‏تصمیم‌های یک جمع را همیشه اکثریت نمی‌گیرند. خیلی وقت‌ها یک اقلیت سه درصدی نظرش را بر بقیه حاکم می‌کند، اگر به اندازه‌ی کافی سختگیر باشد!

بی‌پلاس: ‏نسیم طالب این رو به عنوان قاعده‌ی اقلیت متعصب توضیح می‌ده. تو این ویدئو برداشت خودم رو از این حرف طالب تعریف کردم.

🌾 @Sedanet
🌾 @podcastbplus
🍃 چند پرسش از علی مطهری در حوزهٔ آزادی‌های اجتماعی
✍️ محمدرضا جلائی‌پور

🔅سلام آقای مطهری. امشب در گفتگویتان در کلاب‌هاوس دربارهٔ حجاب اجباری و آزادی‌های اجتماعی سخنانی گفتید که با این‌که بارها از زبانتان شنیده بودیم باز هم مایهٔ تعجب و تاسف شد. دربارهٔ حد و شکل حجاب در عصر پیامبر میان اسلام‌شناسان و فقها اتفاق نظر کاملی وجود ندارد و امروز با تکثر آراء فقهی در این زمینه مواجهیم. چگونه با این میزان اطمینان حد خاصی از حجاب را واجب مسلم شرعی می‌دانید؟

🔅حتی اگر روی شکل و حد حجاب میان فقها اجماعی وجود داشت، اجماع فقهای سنتی این است که در عصر پیامبر و امامان این حکم شرعی تحمیل نمی‌شده و مثل بسیاری از واجبات شرعی (از جمله نماز) داوطلبانه و بدون تحمیل توسط مومنان انجام می‌شده است. حکم شرعی‌ای که پیامبر تحمیل نمی‌کرده را بر چه اساسی شایستهٔ تحمیل می‌دانید؟

🔅حتی اگر فرض کنیم بر خلاف این اجماع، شکل و حد خاصی از حجاب توسط حکومت پیامبر تحمیل می‌شده است و فرض کنیم اکثر شهروندان جامعهٔ ما حامی اجبار حجابند، در جامعهٔ متکثر امروز که صرفا از باورمندان شکل خاصی از یک شریعت تشکیل نشده است تحمیل حجاب به اقلیتِ فرضی نارواست، چون خلاف عدالت و ناقض حقوق و آزادی‌های اساسی بخش قابل توجهی از شهروندانی است که پیرو آن سبک باور و دینداری نیستند. طبق چه مبنایی اکثریت فرضی حق دارد آزادی‌های اساسی اقلیت فرضی را نقض کند؟

🔅از قضا حامیان اجبار حجاب حتی دیگر اکثر شهروندان ایران نیستند. نظرسنجی‌های معتبر متعددی (از جمله مورد تایید مرکز پژوهش‌های مجلس و مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌ جمهوری و ایسپا) نشان می‌دهند که در چند سال اخیر حامیان اجبار حجاب دیگر اکثریت نیستند و کمتر از ۵۰ درصد جامعه‌ شده‌اند، در عین این‌که هنوز بیشتر شهروندان ایران حامی حجاب اختیاری و غیرتحمیلی‌اند. چرا اقلیت حق دارد قانونی را بر کل جامعه تحمیل کند؟

🔅امشب گفتید که زن‌های اروپایی اکثرا به مردهای آفریقایی رو می‌آورند. این خلاف واقع است. هنوز اکثر زنان اروپایی سفیدپوست یارها و همسرانشان را از میان اروپاییان سفیدپوست انتخاب می‌کنند. اما حتی اگر چنین نمی‌کردند لزوما علت و معنایی که شما ‌گفتید را نداشت. این جملهٔ شما، صرف نظر از این‌که واقعیت ندارد، حاوی نوعی تحقیر و نژادپرستی نسبت به تیره‌پوستان غیراروپایی یا بالعکس نسبت به سفیدپوستان اروپایی نیست؟

🔅امشب گفتید مردی که کنار دریا با دیدن زنان شناگر تحریک نمی‌شود بیمار است. کدام مطالعهٔ علمی این را تایید می‌کند؟ از قضا بر عکس، آیا سکسولوژیست‌‌ها تایید نمی‌کنند که تحریک شدن افراطی با دیدن بخشی از مو و تن زنان ناشناس نشانهٔ حدی از انحراف یا عدم سلامت یا لااقل محرومیت جنسی است؟ ضمنا توصیف‌تان از تحریک‌پذیری افراطی مردهای ایرانی نوعی توهین به آن‌ها و با فرض گرفتن محرومیت جنسی‌شان نیست؟

🔅بسیاری از اظهارات شما دربارهٔ حجاب اجباری و وضعیت مناسبات جنسی و آزادی‌های اجتماعی در ایران و جوامع دیگر از جنس باورهای عامیانهٔ شایعی است که نه‌تنها متکی به داده‌های تجربی و مطالعات علمی نیست، بلکه مطالعات معتبر پرشماری نقیض آن را تایید می‌کنند. چرا نیاز نمی‌بینید در اظهاراتی با این قاطعیت و با این میزان مخاطب به شواهد تجربی توجه بیشتری کنید؟

🔅آیا می‌توانیم امید داشته باشیم شما کسری از حقیقت‌جویی و آزادگی تحسین‌برانگیز‌ی که در حوزهٔ مسائل سیاسی نشان می‌دهید را برای آگاهی از استدلال‌ها، واقعیات و مطالعات تجربی معتبر در حوزهٔ امر جنسی و آزادی‌های اجتماعی هم نشان بدهید و کمتر از قبل سخنان جنسیت‌زدهٔ تعجب‌وتاسف‌آور از شما بشنویم؟ آیا عدالت و آزادی‌ صرفا در حوزهٔ سیاسی مصداق و مطلوبیت دارد و در حوزهٔ اجتماعی ندارد؟

🌐 نوشتار کامل جلائی‌پور و صوت سخنان مطهری

🌾 @Sedanet
🌾 @jalaeipour
🍃 نسبی‌‌گرایی فرهنگی و مدارا
✍️ #جان_تیلی
مترجم: #امید_کشمیری

🔅مقدمه مترجم: می‌توان گفت که نسبی‌گرایی در حوزه اخلاق عمری به درازای تاریخ اندیشه دارد، و این اردوگاه همیشه مدافعانی داشته است. این دفاعیات در جهان مدرن صورت و سیرتی جدید نیز یافته است. بسیاری از نسبی‌گرایان اخلاقی، استدلالی که به سود نسبیت در اخلاق می‌آورند مستند به درسی است که انسان مدرن به تجربه آموخته است. زندگی در جهان جدید تفاوت‌های اعتقادی و تنوعاتِ در سبک زندگی را نمایان‌تر کرد و "باخبر" شدن آدمیان از این "تفاوت ها"، عبرت‌ها و درس هایی به همراه داشت.

🔅آدمیان به تجربه آموختند که یکی از شروط مهم زیستن مسالمت آمیز آن است که افکار، احوالات و سبک زندگی دگر‌اندیشان را "تحمل" کنند و باهم "کنار بیایند". نسبی‌گرایان در یکی از استدلال‌های مشهور‌شان با توسل به ارزش/فضیلتِ اجتماعی مدارا می‌کوشند از نسبیت‌گرایی در اخلاق دفاع کنند. به زعم آنان باور به اصول و ارزش‌های اخلاقی مطلق/جهانشمول، راه را بر انواع بی‌مدارایی‌ها و استبداد‌ها می‌گشاید. چرا که مطلق‌گرایان اخلاقی نظرا و عملا این اجازه/وظیفه را دارند که باورها/ زیست‌اخلاقی مقبول خود را به مردم سایر فرهنگ‌ها تحمیل کنند.

🔅جان تیلی در این مقاله نخست تعریف و خوانشی همدلانه از نسبی‌گرایی اخلاقی ارائه می‌دهد‌ (تعریفی که از گزند بسیاری از نقدهای مشهور در امان است)، سپس با ایضاح مفهومیِ "تحمیل کردن" که رکنِ رکین بی‌مدارایی است نشان می‌دهد که نسبی‌گرایی‌ اخلاقی ملازم/ضامن مدارا نیست (بلکه با آن ناسازگار) و از همین‌رو استدلال مدافعان آن، مخدوش و ناتمام است.

🌐 مطالعه‌ی متن کامل فارسی و انگلیسی

🌾 @Sedanet
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نجات رلف!

🔅 رلف نمونه‌ی یک خرگوش آزمایشگاهیه، یکی از هزاران هزار حیواناتی که داستان‌شون گفته و شنیده نشده، حیواناتی که به‌خاطر الزامات قانونی برخی کشورها برای آزمایش‌های سم‌شناسیِ محصولات آرایشی‌بهداشتی و مواد تشکیل‌دهنده‌شون رنج می‌کشن و درنهایت کشته می‌شن.

🔅با اینکه اتحادیه‌ی اروپا از سال ۲۰۱۳ تولید و فروش محصولات آرایشی‌بهداشتیِ آزمایش‌شده روی حیوانات رو ممنوع کرده، کشورهای زیادی هستند که رعایت نمی‌کنند. متأسفانه بسیاری از این محصولات در کشورما هم خریدار داره.

🔅 روزبه‌روز روش‌های جایگزینی برای آزمایش‌های حیوانی عرضه می‌شه که از دقت سنجش و پیش‌بینی بالاتری برخوردارن و روزبه‌روز داره آشکارتر می‌شه که آزمایش روی حیوانات جزو رویّه‌های زنگارگرفته‌ی سنجش ایمنی محصولات مصرفیِ انسان‌هاست.

🔅اگر مایل به دانستن بیشتر درباره‌ی مسائل آزمایش حیوانی و مصائبش برای حیوانات و انسان‌ها هستید مطلبی را که یکی از فصل‌های کتاب عادی‌سازیِ امر تصورناپذیر: اخلاق استفاده از حیوانات در پژوهش، به قلم عایشه اختر، عضو سازمان غذا و داروی آمریکا است را اینجا بخوانید.

🌾 @Sedanet
🌾 @noanimaltestin
🍃 چرا جوامع باز تاب‌آوری بیشتری در برابر بحران‌ها دارند؟
✍️ #امید_قائم‌پناه

🔅داگلاس نورث در کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی» کشورهای دسترسی باز و دسترسی محدود را از هم تفکیک می‌کند و بر آن است که شاید اصلی‌ترین عامل توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی کشورها را در همین تمایز باید جست. اما این دو به چه معنا هستند؟ مختصراً می‌توان گفت در نظم دسترسی محدود، فرادستان یا طبقه مسلط دسترسی به امتیازاتی همچون حقوق مالکیت و منابع و رقابت و سازمان‌ها را تنها به همان اعضای مسلط محدود می‌کنند. در این‌جا نظام اقتصادی آلت دست این هیئت مسلط است تا رانت تولید کند و از رهگذر آن امنیت سیاسی را هم تأمین می‌کند. اما باید توجه داشت که این خلق رانت صرفاً برای پر کردن جیب اعضای مسلط نیست بلکه ابزار کنترل خشونت هم هست و به یک معنا مادامی که میان اعضای مسلط توازن رانتی وجود داشته باشد صلح هم برقرار است. در واقع می‌توان گفت در این نوع جوامع با خلق انحصار و رانت و دادن امتیازات به گروه‌ها یا کسانی که می‌توانند خشونت ایجاد کنند، جلوی خشونت گرفته می‌شود و اینگونه صلح (ناپایدار) محقق می‌شود.

🔅اما در نظم با دسترسی باز، دسترسی به منابع و سازمان‌ها و مالکیت خصوصی و… باز است و این بدان معناست که نظام اقتصادی دیگر آلت دست نظام سیاسی نیست. همچنین از آن سو اداره و کنترل نظام سیاسی هم برای هر گروهی با ابزارهای رسمی و رقابتی ممکن است و حالت رقابتی به خود می‌گیرد. در نظم دسترسی باز همه عرصه‌های جامعه باز هستند و شهروندان می‌توانند در ساختاربندی و روابط با افراد و دیگر سازمان‌ها آزادانه مشارکت جویند. همچنین نظم دسترسی باز مستلزم روابط غیرشخصی است یعنی با همه افراد رفتار یکسانی می‌شود و مهم نیست که شما چه کسی هستید. در حالی‌که در نظم دسترسی محدود روابط شخصی است، یعنی مهم است که شما چه کسی هستید و مثلاً اگر جزو هیئت مسلط بودید یا روابطی با آن‌ها داشتید آن‌گاه به منابع و سازمان‌ها هم دسترسی خواهید داشت. پس شخصی بودن یا غیرشخصی بودن اساس رقابت را دگرگون می‌کند. در روابط غیرشخصی رانت‌ها چندان نمی‌توانند پایدار بمانند چراکه در رقابت‌های اقتصادی و سیاسی این رانت‌ها از بین خواهند رفت. در این فضای دسترسی باز، چه کارآفرینان اقتصادی و چه فعالان سیاسی برای رقابت و دستیابی به این رانت‌ها دائما با هم رقابت می‌کنند و در این رقابت کسانی یا گروهی برنده‌اند که بتوانند رضایت مخاطبان را جلب کنند. در این فضای باز، توزیع منابع اقتصادی و مقام‌های سیاسی دائما جابجا می‌شوند و در واقع این تغییر و جابجایی مدام، خلق رانت را دشوار می‌سازد. و بر خلاف جوامع دسترسی محدود، در جوامع باز خشونت از طریق محیط رقابتی و ایجاد فضای باز برای همگان برطرف می‌شود.

🌐 مطالعه‌ی متن کامل
🌾 @Sedanet
🍃 کتاب ژنِ بد! اخلاقِ آزمایش غربالگری و سقط جنینِ گزینشی اثر نعیمه پورمحمدی

🔅نتیجه سونوگرافی را که دستم داد نوشته بود: «هیدرونفروز شدید دوطرفه در هر دو کلیه» و دستور داده بود به تکرار اورژانسیِ سونوگرافی و ادامه اقدامات ضروری. لابد منظورش از «اقدام ضروری» هم دورانداختن بچه بود. چیز چندانی از هیدرونفروز متوجه نشدم. برگشتم خانه. آن موقع هفته‌ها بود که او بچه من بود. بچۀ خواستۀ من بود. هفته‌ها برایش مادری کرده بودم و هر چه بود متعلق به من بود. نه دنبال تکرار سونوگرافی رفتم و نه دنبال اقدام ضروری. دنیا که آمد شش‌انگشتی بود. اصلاً خبر خوبی نبود. نشانه بود؛ نشانه بیماری ژنتیکی. پوشکش خشک می‌ماند و معلوم شد همان هیدرونفروز که گفتند درست می‌گفتند. مجاری ادراری آن‌قدر تنگ بود که اجازه خروج ادرار را نمی‌داد. کلیه چپ و نیمی از کلیه راستش را در همان دوران جنینی از دست داده بود. برای نجات باقی‌مانده کلیه، به سه عمل جراحی تن دادیم. خوب نشد. فقط راهی اضطراری و موقت برای خروج ادرار پیدا کردند که بعدها همان راه موقتی شد راه دائمی. به اندازه موهای سرش پیش دکتر رفتیم، از همه تخصص‌ها: غدد، قلب، چشم، کلیه و ارتوپدی. انگشت‌هایش را من خیلی دوست داشتم. همان انگشت‌های ششم دست و پایش را. با خواهرش برای انگشت‌هایش، برای همان ششمی‌ها، شعر ساخته بودیم و برایش می‌خواندیم. حالا دیگر داشت کم‌کم راه‌رفتن یاد می‌گرفت و هیچ کفشی به پایش نمی‌رفت. چاره‌ای نبود، مجبور شدیم انگشت‌های ششم را جراحی کنیم و برداریم که بتواند راحت راه برود.

🔅همان وقت‌ها بود که دیگر در کلینیک ژنِ تهران اسم بیماری‌اش را به ما گفتند: سندروم باردِت بیدِل. در این سندروم‌ها همه چیز درست عین کوک ساعت عمل می‌کند، مطابق روزشماری که آن را متخصصان ژنتیک برای این سندروم نوشته‌اند: کم‌توانی ذهنی و اختلال گفتاری در سه‌سالگی. شب‌کوری در هشت‌سالگی. کوری کامل در شانزده‌سالگی و احتمال مرگ زودهنگام در کمتر از بیست‌سالگی!

🔅همین؟! چه کسی به شما اجازه داد این همه اطلاعات به من بدهید؟ آیا من به این روزشمار دقیق نیاز داشتم؟ چرا به زندگی آینده من و پسرم با این همه جزئیات ریز و درشت پزشکی تجاوز کردید؟ چرا مهار زندگی خصوصی ما را از پیش از تولد در دست گرفتید؟ چرا پیش از آنکه ما، مادر و فرزند، یکدیگر را در جهان واقعی ملاقات کنیم شما متخصصان سفیدپوش شتاب‌زده قضاوتمان کردید و نسخه اقدام ضروری را برایمان پیچیدید؟ واقعیت آن است که پزشکی نگذاشت من از بارداری‌ام، از لحظه تولد فرزندم و از دوران نوزادی‌اش لذت ببرم و همه آن ایام را با اطلاعات اضافی، که آن موقع هیچ نیاز فوری‌ای به دانستنش نداشتم، به کام من تلخ کرد.

🔅امکان لذت‌بردن، امکان هیجان‌داشتن، احساس خودمختاری‌کردن و فکر عاملیت‌داشتن، همه برای من ممکن می‌بود اگر پرده بی‌خبری بین من و واقعیت بر زمین نمی‌افتاد و واقعیت چهره زشت و سردش را به من نشان نمی‌داد. حالا من همه کدهای ژنتیکی فرزندم را می‌دانم و از ریز جزئیات آینده‌اش باخبرم. بی‌عدالتی و تبعیضی که در این روند وجود دارد همواره صدای مرا درمی‌آوَرَد. هنوز بیشتر مادران را می‌بینم که از آینده فرزندانشان خبر ندارند و با آرزوهای روشن و رنگارنگ دوشادوش فرزند به استقبال آینده می‌روند.

🔅آیا منصفانه است که با خودکار قرمز روی پرونده آینده رنگی‌رنگی فرزند من خط کشیدند و پرونده را برای همیشه پیش چشمم بستند؟ چه خوب بود اگر نمی‌دانستم! آیا حق نداشتم که ندانم؟ حالا که آن همه اطلاعات بَد به من دادند، چرا اطلاعات کامل ندادند؟ چرا یکی به من نگفت: می‌دانی اما خبر خوبی هم برایت دارم؛ فرزندت نیروی عاطفی نیرومندی دارد که می‌تواند تو را از محبت و همدلی خود سیراب کند؛ توانایی برقراری رابطه با دوستان و همسایگانت؛ عشق‌ورزیدن به سگ و گربه خانگی‌ات؛ نشستن سر میز ناهار و با خوشحالی غذاخوردن، بیل‌زنی باغچه، همراهی با تو در سفر به هنگام تعطیلات؛ سرخوشی از ورزش و رقص با تو؛ و توانایی لذت‌بردن از همه چیزِ این زندگی!

🌐 متن کامل مقدمه‌ی کتاب به همراه فهرست

🌾 @Sedanet
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بی‌پلاس: چرا بحثهای سیاسی و مذهبی خیلی وقتها بی‌نتیجه هستن و حتی به دعوا و درگیری ختم می‌شن؟ تو این ویدئو درباره‌ی بهتر گفتگو کردن حرف زدیم، به کمک چیزهایی که از جاناتان هایت و کتاب ذهن درستکار یاد گرفتیم.
🌾 @Sedanet
🌾 @podcastbplus
🍃 درس‌گفتارهای هستی‌شناسی و فلسفه اگزیستانس
✍️ #احمد_رجبی

🔅در این درس‌گفتارها به دنبال تبیین جدیدی از جایگاه فلسفی و هستی‌شناختی مفهوم “اگزیستانس” هستیم به معنایی که این مفهوم در سیاق فلسفه‌های اگزیستانس پیدا کرده است، یعنی مفهومی اختصاصی که منحصرا برای وجود موجود انسانی به کار می‌رود. انتقال و تحول معنایی‌‌ای که در مفهوم عام وجود (existentia) رخ می‌دهد تا آن را در وجود انسان منحصر کند، از حیث ضرورت فلسفی‌اش کمتر به عنوان مساله‌ای مستقل پیش از ورود به محتوای فلسفه‌های اگزیستانس مورد پرسش و بحث قرار گرفته است.

🔅در این درس‌گفتارها می‌کوشیم دقیقا به طرح این مساله بپردازیم که با چه ضابطه و ضرورت فلسفی‌ای میتوان چنین انتقالی را فهم‌پذیر کرد و بدین معنا چگونه می‌توان طرح مفهوم اگزیستانس به منزله وجود خاص انسان را بر حسب یک ضرورت هستی‌شناختی دریافت. برای ورود به طرح این مساله، ضرورت هستی‌شناختی شکل‌گیری مفهوم اگزیستانس را بر حسب مساله وجود نخستین یا فرد (جوهر اول) در افق اندیشه باستان و فلسفه ارسطو، سپس بر حسب مساله وجود در تمایز از ماهیت در افق فلسفه قرون وسطی و اندیشه ابن سینا و توماس، و سپس مساله وجود خارجی و خارجیت جهان در افق فلسفه مدرن و اندیشه دکارت و کانت بررسی می‌کنیم.

🔅سپس بر اساس چارچوب‌ به دست آمده ذیل مفهوم عام وجود، مفهوم ماهیت، و مفهوم جهان به تفسیر واسازانه هایدگر از تاریخ متافیزیک رجوع میکنیم تا از دل آن بتوانیم ضرورت هستی‌شناختی مفهوم اگزیستانس به منزله وجود اختصاصی انسان را در مقام پاسخی ضروری به مسائل و معضل‌های عمده هستی‌شناسی آشکار سازیم. در طول جلسات بخش‌هایی از درس‌گفتار مسائل بنیادین پدیدارشناسی هایدگر در تفسیر نظریه کانت درباره وجود و نیز تفسیر تمایز میان وجود و ماهیت در فلسفه قرون وسطی و نیز بخش‌هایی از کتاب وجود و زمان و رساله درباب ذات بنیاد درباره مفهوم جهان به بحث گذاشته می‌شود. کوشش می‌شود نشان داده شود که جایگاه مفهوم اگزیستانس در فلسفه‌های اگزیستانس، یک راه دلخواه و بی‌ضرورت عقلی با صبغه‌های صرفا احساسی و فردی، روان‌شناختی یا ادبی و مانند اینها در تاریخ فلسفه نیست، بلکه اگر با توجه به استلزامات هستی‌شناختی‌اش لحاظ شود، چگونه پاسخی به معضلات عمده هستی‌شناختی فلسفه تاکنون بوده و به چه معنا پاسخی ضروری به امکان فلسفه به معنای دانش نخستین است.

🔅درس‌گفتارهای حاضر در نیم‌سال دوم ۹۹-۱۴۰۰ در مقطع کارشناسی ارشد گروه فلسفه دانشگاه تهران در قالب درس ۲ واحدی و به صورت مجازی و آنلاین برگزار شده است.

🌐 دریافت صوت جلسات

🌾 @Sedanet
🍃 اخلاق بی‌کاربرد
نگاهی به برگردان فارسیِ کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق، آر. اِم. هِر.

✍️ #کاوه_بهبهانی

🗞 روزنامۀ اعتماد، شماره ۴۹۰۸ – چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

🔅فیلسوف بریتانیایی، ریچارد مِروین هِر (۱۹۱۹ـ۲۰۰۲)، از مهم‌ترین فیلسوفان اخلاق معاصر است که دیدگاهش در فرااخلاق، موسوم به «توصیه‌انگاری» (precriptivism)، هنوزاهنوز محل بحث بسیار است. کتاب Applications of Moral Philosophy مجموعه‌ای از نه مقالۀ هِر است که در دهۀ ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به رشتۀ تحریر درآمده‌اند و در این کتاب گردآوری شده‌اند و انتشارات مک‌میلان در سال ۱۹۷۲ کتاب را منتشر کرده است. این کتاب با عنوان کاربردهای فلسفۀ اخلاق به فارسی ترجمه شده است. نوشتۀ پیش رو نگاهی خواهد انداخت به گوشه‌ای از غلط‌ها، بدخوانی‌ها و کژفهمی‌های ترجمۀ فارسی کتاب و نهایتاً بناست با تکیه بر شواهد متنی نشان دهد این ترجمه در برگردان این اثر به‌هیچ‌وجه کامیاب نبوده است.

🔅با توجه به نظری‌بودن مباحث در فلسفۀ اخلاق (به‌ویژه در حوزۀ اخلاق هنجاری و فرااخلاق) کتابی که از کاربردهای فلسفۀ اخلاق بگوید، قاعدتاً باید برای مخاطبان کتاب جالبی باشد. به همین دلیل است که ترجمۀ فارسی این کتاب در مدتی کوتاه به چاپ دوم رسیده است. اما بی‌اخلاقی در برگردان کتابی در باب کاربردهای فلسفۀ اخلاق آیینه‌ای است پیشارویِ وضع امروز پژوهش و ترجمه در سرزمین ما. انبوه ترجمه‌هایی که مترجمان آن‌ها چنان‌که بایستۀ وجدانِ کارِ صعب ترجمه است دست به ترجمه نمی‌زنند و موضوعات و مطالب درج‌شده در کتاب را خوب نمی‌گوارند و با زبان، خواه زبان مقصد، خواه زبان مبدأ، آشنایی درخور ندارند و حتی از مفاهیم بنیادین دانشی که در آن دست به ترجمه می‌زنند، بی‌خبرند. طرفه اینکه برگردان کتاب کاربردهای فلسفۀ اخلاق خبر از بی‌کاربردی اخلاق، در وضع کنونی ما، در سپهر پژوهش و ترجمه می‌دهد. البته این روزها حجم ترجمه‌هایی از این دست از فرط زیاده‌بودن آدمی را به‌غایت نگران می‌کند. بگذارید با هم نگاهی بیندازیم به بخشی از ترجمۀ کتاب موردبحث...

🌐 مطالعه‌ی متن کامل

🌾 @Sedanet
🌾 @Sophia_Kaveh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 پنج کاری که انسان باید قبل از چهل سالگی‌اش انجام دهد
👤 #مصطفی_ملکیان

مشاهده در آپارات

🌾 @Sedanet
🌾 @Mostafamalekian
🍃 راهنمای تغذیه‌ی اخلاقی و دانش‌بنیان
✍️ مایکل گرگر
مترجم: فاطمه دلدار

🔅در سال 2016، پس از مرور شواهد علمی موجود، «آکادمی تغذیه و رژیم‌درمانگری» اعلام کرد که تغذیه‌های گیاه‌پایه (از جمله تغذیه‌ی وگان)، اگر به خوبی برنامه‌ریزی شوند، برای تمام گروه‌های سنی و تمامی مراحل زندگی فرد، از نوزادی تا سالمندی، مناسب، کافی و سالم هستند (لینک به مقاله). افزون بر این، آن‌ها اعلام کردند که رژیم‌های گیاه‌پایه ریسک بیماری‌های قلبی-عروقی، دیابت نوع 2، فشار خون، چاقی و سرطان‌های گوناگون را کاهش می‌دهند. شواهد آن‌قدر قوی است که به‌تازگی، انجمن دیابت ایالات متحده و کانادا نیز این رژیم‌ها را برای پیشگیری و درمان دیابت به رسمیت شناخته‌اند (لینک).

🔅این‌ها خبر خوبی است، چون با تغییر سبک تغذیه‌ای‌مان به سمت گیاه‌پایه، نه تنها می‌توانیم در راستای دوست داشتن خود، به سلامت روح و بدنمان کمک کنیم، بلکه می‌توانیم نقشی موثر در کاهش رنج حیوانات و ایجاد یک زندگی آسوده برای آنان (لینک، لینک)، پیش‌گیری از تغییر بی‌برگشت اقلیم و گرمایش زمین (لینک به مقاله) و کاهش رنج روحی و جسمی کارگران صنایع حیوانی (لینک، لینک) و کمک به گذار آن‌ها به سمت صنایع کشاورزی و باغداری داشته باشیم.

🔅در این دفترچه که توسط دکتر گِرِگِر، پزشک و متخصص تغذیه، تهیه شده‌است، با نمونه‌ای از یک برنامه‌ی غذایی سالم، دانش‌بنیان و گیاه‌پایه آشنا می‌شویم و اصول آن را یاد می‌گیریم (همراه با منابع متعدد و متنوع به زبان پارسی)

🌐 دریافت فایل PDF دفترچه

کاری از: «حقایق تغذیه با دکتر گرِگِر»
کانال تلگرام
پیج اصلی انگلیسی

ویرایش و نظارت:
دکتر اشکان قنبرزاده داغیان
امیرحسین نجفی

🌾 @Sedanet
🌾 @NutritionFactsFarsi
🎥 درس‌گفتارهای عدالت
👤 #مایکل_سندل
دانشگاه هاروارد
فیلم به همراه زیرنویس فارسی
تا جلسه هجدهم آپدیت شد

🔅درس‌گفتارهای عدالت از مایکل سندل در دانشگاه هاروارد بیش از هر چیز طرح سوال است و به نحوی سعی می‌کند در مورد مسایل اساسی و روزمره، ذهن ما را درگیرِ زوایای پنهانشان کند. از مثال‌های به نظر پیش پا افتاده شروع می‌شود و نشان میدهد در مقیاس بزرگتر هم، همان منطق و نحوه تصمیم‌گیری می‌تواند حکم فرما باشد و البته همیشه ماجرا به آن سادگی که فکر می‌کنیم نیست.

🔅خلاصه اگر تا حالا هیچ کدام از این قسمت‌ها را ندیده‌اید، نیم ساعت وقت بگذارید و قسمت اول را ببینید. مطمئناً از نحوه ارائه‌ی جذاب این موضوع‌ها لذت می‌برید.

🌐 دریافت جلسات و مشاهده آن در آپارات و یوتوب

🌾 @Sedanet
🍃 روشن‌فکری و ساحت‌های سه‌گانه‌ی نقادی رهایی‌بخش
در حاشیه‌ی مباحثه‌ی «روشن‌فکری و حقیقت»

✍️ #محمدمهدی_مجاهدی

🔅گفت‌وگوی عمومی استاد عبدالکریم سروش و استاد مصطفی ملکیان که به تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۱ به میزبانی «حلقه‌ی دیدگاه نو» در فضای مجازی برگزار شد، نمونه‌ای نادر و پرقدر از مباحث و مباحثاتی است که اگر در بگیرد و مکرر شود و تداوم یابد، هرچند در فضای مجازی، حقیقتاً می‌تواند جانی و توانی به فرهنگ و سیاست سرمازده‌ی ما ببخشد؛ «تا کی شود قرین حقیقت مجاز ما.»

🔅یادداشت زیر دربرگیرنده‌ی شرح کوتاه یکی از دو نکته‌ای است که در فرصت پرسش و پاسخ، پس از مباحثه‌ی دو استاد محترم، در میان نهادم. التفات لطف‌آمیز هر دو استاد بزرگوار را در پاسخ‌هایی که بر این نکته افزودند، سپاس‌گزار ام.


🔅با نظر به تاریخ و تبار روشن‌فکری در دوران مدرن، آشکار می‌شود که «روشن‌فکری» عنوانی مشیر است که همیشه به جریان فکری‌-‌سیاسی رنگارنگی اشاره کرده و می‌کند، جریانی که حامل و عامل ترازهای گوناگون نقادی (Critique) به‌مثابه‌ی قلب تپنده‌ی جریان روشن‌گری (Enlightenment) است. این نقادی از آموزه‌ای جان و مایه می‌گیرد که در دوران مدرن، نخستین بار کانت آن را با ما در میان نهاد. نقادی چنان که کانت پیش نهاد، کوششی گشوده و فرازگیرانه و بازاندیشانه (Reflexive) است برای کشف و حذف خطا، کوششی که بدون آن آدمی در وضعیت «حقارت‌وصغارت» (Immaturity-Minority / Unmündigkeit) باقی می‌ماند و به تراز خودآیینی (Autonomy) بر نمی‌آید و به آستانه‌ی خودفرمانی بار نمی‌یابد. نزد کانت، تقلید و جزم‌اندیشی و جمود و سخت‌گیری و تعصب و خامی و خون‌آشامی همگی تاروپود حقارت‌و‌صغارت در‌هم‌تنیده‌ای است که در غیاب نقادی، انسانیت ما را در پیله‌‌های عرف و عادت گرفتار و خفه می‌کند. [...]

🔅این سنت کانتی بعدها در دستان مارکس ورز یافت و با کوشش‌های نظری او ساحت دوم روشن‌فکری گشوده شد. مارکس کوشید شرایط امکان و حدود تحقق اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نقادی به‌مثابه‌ی کنشی رهایی‌بخش را نه‌تنها کشف و توصیف، بلکه توصیه و تجویز کند. بذری که او کاشت، پرثمر بود و به انقلابی کپرنیکی در فهم مکانیسم نقادی رهایی‌بخش مدد رساند. پیش از مارکس، با هگل دریافته بودیم که رهایی‌بخشی مستلزم زایش فرد مدنی و پذیرش مسؤولیت اخلاق مدنی‌ـ‌سیاسی (Sittlichkeit) است، و بر خلاف تصور پیشینیان، نه از اخلاقیات جامعه‌ستیزِ (Anti-Social) فردیِ پرهیز و نجات (اخلاق مسیحی و اخلاق رواقی) بر می‌آید، و نه از اخلاق جامعه‌گریزِ (Asocial) کانتیِ معطوف به ناظر آرمانی (Moralität). مارکس به ما آموخت که نقادی رهایی‌بخش چون کنشی است تابع مسؤولیت‌پذیری جامعوی (Social)، و چون حاصل تعهد به اخلاق مسؤولیت سیاسی‌ـ‌مدنی (Sittlichkeit) است، در گرو نقادی اقتصاد سیاسی قدرت است. [...]

🔅در دوران مدرن متأخر و پسامدرن، نقادی به مرحله‌ی نوینی پا نهاده است و این‌چنین، ساحتی دیگر بر دو ساحت کانتی و مارکسی روشن‌فکری افزوده شده است. فوکو در مجموعه‌ی آثارش ازجمله در بازخوانیش از مقاله‌ی «روشن‌گری چیست؟» کانت، پیش‌نهاد می‌کند که نقادی نه‌تنها ساحتی معرفتی و ساحتی اقتصادی‌ـ‌سیاسی دارد، بلکه ساحتی تبارشناسانه و باستان‌شناسانه دارد که بعدی جدید برهر دو ساحت پیشین نقادی می‌افزاید. [...]

🔅نقادی رهایی‌بخش همان محور قوام‌بخشی است که ساحت‌ها و مراحل گوناگون سنت روشن‌فکری را به یک‌دیگر می‌پیوندد. با این فهم از روشن‌فکری، نه تقلیل مرارت و تقریر حقیقت با هم درمی‌پیچند، و نه پیچیده‌تر شدن و پوشیده‌تر شدن حقیقت در دوران پسامدرن مفهوم روشن‌فکری را گرفتار اضطراب می‌کند. با فهمِ روندِ سه‌ساحتیِ روشن‌فکری، نه گرفتار تعاریف تحکمی و مقدم برتجربه و بی‌اعتنا به تاریخ روشن‌فکری می‌شویم، نه چنان دامان و دامنه‌ی این عنوان را فراخ می‌گیریم که بر اغلب صاحبان حرف و اصناف و پیشه‌وران راست بیاید. [...]

🔅این فهم سه‌ساحتی از روشن‌فکری هم‌چنین گرفتار تمایزگذاری مبهم و غلط‌انداز میان فرهنگ و نافرهنگ نمی‌شود تا روشن‌فکری را معادل تقریر حقیقت و تقلیل ملالت در فضای فرهنگ بگیرد و تقریر حقیقت و تقلیل ملالت در ساحت بدن و طبیعت را بیرون دایره‌ی روشن‌فکری بنشاند. [...]

🌐 متن کامل نوشتار به همراه فایل‌های کامل گفتگو

🌾 @Sedanet
🌾 @MMojahedi
🌾 @DrSoroush
🌾 @mostafamalekian
🌾 @didgahenochannel
🍃 انتشار شمارۀ ۱۵۷ فصلنامۀ علمی تخصصی اطلاعات حکمت و معرفت

ویژه‌نامه‌ی
برای
«فلسفه‌ی میان‌فرهنگی»

🔅فلسفه ميان فرهنگي اگرچه گاهي از آن به عنوان يك رشته و شاخه فلسفي سخن رفته است اما رويكرد عمده در تعريف آن، به عنوان يك رهيافت است كه با تعابير مختلفي مانند بينش، برنامه تنظيمي و يا تعهد اخلاقي، از آن ياد شده است. بينشي كه با گذر از مطلق‌انگاري و خود مركزيت پنداري، متواضع، گشوده به ديگري و تنوع‌نگر است و قابليت طرح و بسط در شاخه‌هاي معرفتي مختلف و از جمله فلسفه را دارد. در فلسفه ميان فرهنگي هم از چيستي فلسفه سخن مي‌رود و هم فرهنگ را از نظر دور نمي‌دارد.

🔅در ويژه‌نامه شماره ۱۵۷ فصلنامه اطلاعات حكمت و معرفت به ماهيت فلسفه ميان فرهنگي، خاستگاه اوليه، فرض و روش‌شناسي آن پرداخته شده است. عناوين مطالب اين شماره به شرح زير است:

🔸ویژه نامه
سخن دبیر/ فلسفۀ میان فرهنگی، محمد حسن یعقوبیان
گفت و گو/ محمد حسن یعقوبیان، تنظیم و ویرایش زینب توکلی
فلسفه آینده، میان فرهنگی است/ گفت و گو با علی اصغر مصلح
فلسفۀ میان فرهنگی و اندیشیدنی فراخور زمان/ گفت و گو با سید محمد رضا حسینی بهشتی
از بینش میان فرهنگی تا جامعه میان فرهنگی/ گفت و گو با رضا دهقانی
تاملی جامعه شناختی بر رهیافت «میان فرهنگی» با تاکید بر مسئله ایران/ گفت و گو با مقصود فراستخواه
ملاحظات روشی در باب هرمنوتیک فلسفه میان فرهنگی/ رام ادهر مال، ترجمه رضا دهقانی
فلسفه میان فرهنگی، مسائل و چشم اندازها/ فرانتز مارتین ویمر، ترجمه علیرضا رضایت
فلاطوری و دیالوگ دینی – فرهنگی/ محمد حسن یعقوبیان
توهم هویت در ترجمۀ میان فرهنگی/ ریوزوکه اهاشی، ترجمه الهام حسینی بهشتی
تمایز: تفاوت گذاری ها، تمایزگذاری ها، ابعاد/ گئورگ اشتنگر، ترجمه رضا دهقانی
معرفی انجمن فلسفه میان فرهنگی ایران/ فرزانه قدمیاری

🔸اندیشه و نظر
فلسفه اخلاق کانت (بخش دوم)/ انشاءالله رحمتی، تهیه و تنظیم سمانه عرفان
پیشینۀ پیوندهای ایران و ژاپن/ فربود شکوهی

🔸گزارش
آشنایی با ادیان شرقی/ خلیل قنبری، تنظیم و ویرایش فاطمه محمد
آشنایی با ادیان ایران باستان/ محمد شکری فومشی، تنظیم و ویرایش فاطمه محمد

🔸کتاب
نقد و گفت و گو/ منیره پنج تنی
جهان خفتۀ خط
رموز خط (دربارۀ کتاب هنر طراحی ایرانی)/ گفت و گو با محمد خزایی
معرفی کتاب

🌐 متن کامل معرفی به همراه سخن دبیر

🌾 @Sedanet
🌾 @Doostanehekmatmarefat