به گفته عبدالکریم سروش، غزالی نخستین کسی بود که به نقد فقه پرداخت و آن را علمی دنیوی خواند که به کار دنیا می آید و برای آنکه مسلمانان بخواهند آخرت خود را آباد کنند باید به اخلاق روی بیاورند و به حداقلی از فقه قانع باشند. کتاب احیاء العلوم او که گزیدهای از آن در قالب کیمیای سعادت از سوی خود غزالی بازتحریر شده است، به واقع احکام و دستورات عمدتا اخلاقی و کمتر فقهی غزالی در توصیه به مسلمانان است...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
درسگفتارهای گزینش و شرح کیمیای سعادت محمد غزالی از عبدالکریم سروش • صدانت
سلسله درسگفتارهای گزینش و شرح کیمیای سعادت امام محمد غزّالی دکتر عبدالکریم سروشدر مرکز اسلامی و فرهنگی شمال کالیفرنیا آغاز شد...
در 1783 که همه جا نام روشنگری بر سر زبانها بود، پیشنهادی مطرح شده بود در این باره که ازدواج مذهبی از میان برود. کشیشی به نام فردریش زولنر که از این پیشنهاد برآشفته بود مطلبی با این عنوان نگاشت که «روشنگری چیست؟» و از تندرویها به نام روشنگری گلایه و خواستار آن شده بود که پاسخی برای این پرسش پیدا شود. فضای آن زمان را میتوان با فضای جوامع سنتی مقایسه کرد در زمانی که نام آزادی بدون تعریف دقیق و مشخصی در آنها رایج میشود و نگرانی قشرهای مذهبی و سنتی را برمیانگیزد. ایمانوئل کانت در مقالهای کوتاه با عنوان «روشنگری چیست؟ پاسخ به یک پرسش» سعی کرد به این سوال پاسخ دهد و جملات معروفی را در آن بیان کرد که امروزه همه جا از او نقل میشود: «روشنگری یعنی خروج از طفولیت خودخواسته» و «شعار روشنگری این است: شهامت به کارگیری فهم خودت را داشته باش»!
درسگفتارهای «روشنگری چیست؟» که در انجمن فلسفهی دانشگاه اصفهان برگزار شده است حاوی شرح و «بسط» سخنان کانت در این مقاله است به همراه پرسشهای خارج از بحث دربارهی دموکراسی، آزادی و حقوق شهروندی و جامعهی دموکراتیک. این شش جلسه که در بهمن و اسفند 1402 برگزار شدهاند حاوی نکاتی دربارهی زندگی و زمانهی کانت، فضای روشنگری، ساختار جوامع اروپای آن زمان، رشد دموکراسی، مسائل و معضلات سیاسی و فکری ایرانیان در حال حاضر، ملزومات آزادی سیاسی و مدنی و اندیشه و بیان و شرح متن مقاله است. جنبش روشنگری نمونه و الگوی روشنی از گذار جوامع سنتی به جوامع آزاد دموکراتیک است که میتواند همیشه برای جوامع در حال گذار مفید و درسآموز باشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
درسگفتارهای «روشنگری چیست؟» از رضا یعقوبی • صدانت
درسگفتارهای «روشنگری چیست؟» که در انجمن فلسفهی دانشگاه اصفهان برگزار شده است حاوی شرح و بسط سخنان کانت دربارهی دموکراسی، آزادی و حقوق ...
خلاصه بحث:
پنج کاربرد تفکر نقادانه در پیشگیری از پنج خطای رایج در کسبوکار
▫️ناتوانی در مواجهه با حقایق ناخوشایند!
▫️جست زدن از مسئله به راه حل!
▫️عبور شتابزده از مرحلۀ شفافسازی مسئله
▫️تصور اغراقآمیز از مفهوم ریسکپذیری
▫️یکی گرفتن خلاقیت با فراروی غیر منطقی از واقعیات
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
سخنرانی حامد صفاییپور با عنوان تفکر نقادانه در کسبوکار • صدانت
پنج کاربرد تفکر نقادانه در پیشگیری از پنج خطای رایج در کسبوکار | ناتوانی در مواجهه با حقایق ناخوشایند، جست زدن از مسئله به راه حل
تبعیض مثبت یا Affirmative Action سیاستی است برای مقابله با تبعیض تاریخی و سیستماتیک با فراهم کردن فرصت برای گروههای تحت تبعیض، مانند اقلیتها و زنان، در زمینههایی مانند آموزش و اشتغال. پایه تاریخی این سیاست بر اساس فرمان اجرایی 8802 فرانکلین روزولت در سال 1941 مبنی بر ممنوعیت تبعیض در حوزه دفاعی شکل گرفت. در گام بعدی فرمان اجرایی 10925 جان اف کندی در سال 1961 در خصوص الزام پیمانکاران دولتی به پرهیز از تبعیض نژادی صادر شد و با تصویب قانون حقوق مدنی که به تبعیض براساس نژاد، رنگ، مذهب، پایان میداد زمینه اجرای سیاست تبعیض مثبت فراهم شد. در سال 1965 لیندون جانسون با دستور اجرایی 11264 اولین فرمان تبعیض مثبت به نفع آمریکاییهای آفریقایی تبار را در شرکتهای پیمانکاری دولتی را صادر کرد.
در دهه ۱۹۷۰سیاستهای تبعیض مثبت برای زنان و سایر گروههای اقلیت گسترش یافت. با این حال، این سیاستها با چالشهای قانونی مواجه شدند، به ویژه پرونده هیئت رئیسه دانشگاه کالیفرنیا در برابر باک در سال ۱۹۷۸، که در آن دیوان عالی ایالات متحده حکم داد سهمیههای نژادی خلاف قانون اساسی هستند، اما اجازه داده شد که نژاد به عنوان یکی از عوامل پذیرش در نظر گرفته شود.
اما مبانی فلسفی و حقوقی تبعیض مثبت را باید در آراء و افکار رونالد دورکین (1931-2013) فیلسوف و حقوقدان آمریکایی جستجو کرد. توجیهات دورکین از تبعیض مثبت با مقاله « Why Bakke Has No Case» آغاز شد. در جریان پرونده دانشگاه کالیفرنیا-باک آلن باک، یک متقاضی سفیدپوست، از دانشگاه کالیفرنیا، دیویس شکایت کرد، با این استدلال که برنامه تبعیض مثبت این دانشگاه، که 16 کرسی از 100 کرسی را برای دانشجویان اقلیت اختصاص داده بود، حقوق قانونی او را نقض می کند...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
درسگفتارهای کتاب «برابری و جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری به همت حلقه دیدگاه نو (محیط کلاب هاوس) در ۹ جلسه برگزار شد.
تامس نیگل تقریر درخشانی از مسألهی اصلی سیاست دارد: درحالیکه منافع و ارزشها ما را بهتعارض با یکدیگر میکشانند، چگونه میتوانیم در جهانی مشترک زندگی کنیم؟
او در این کتاب، دو نوع سیاستورزی را مطرح میکند:
اولی، سیاست برابریطلبانه و دیگرگزینانه است که معطوف به کاهش درد و رنج انسانهاست. مدافعان چنین سیاستی میان ارزشهای گوناگون (تصورات مختلف از زندگی خوب) بیطرف هستند.
دومی، سیاست جانبدارانه و خودخواهانه است که معطوف به افزایش قدرت برای تأمین منافع شخصی یا گروهی است. مدافعان چنین سیاستی از ارزشهای شخصی و گروهی خود بدون ملاحظهی دیگران دفاع میکنند.
نیگل میگوید راهحل اول ـــ یعنی برابری ـــ راهحلی آرمانی است که غالباً در عالم سیاست غایب اما همیشه اخلاقی بوده است. راهحل دوم ـــ یعنی جانبداری ـــ راهحلی واقعانگارانه است که همیشه در عالم سیاست حاکم است اما همیشه هم غیراخلاقی بوده است. با این وصف، دغدغهی اصلی نیگل این است که آیا میتوان جانبداری معقول را که غیراخلاقی نباشد با برابریطلبی معقول که ناکجاآبادگرایانه نباشد، جمع کرد؟
به باور منتقدان برابری و جانبداری یکی از عمیقترین و مهمترین کتابهایی است که تا کنون در زمینهی نظریههای سیاسی منتشر شده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
درسگفتارهای کتاب «برابری و جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری • صدانت
درسگفتارهای کتاب «برابری و جانبداری» اثر تامس نیگل با تدریس جواد حیدری به همت حلقه دیدگاه نو (محیط کلاب هاوس) در ۸ جلسه برگزار شد.
اخیراً انتشارات هرمس کتابی با عنوان تاریخ فلسفه اخلاق: دستنامه آکسفورد به چاپ رسانده است؛ کتاب را دانشگاه آکسفورد در سال 2013 منتشر کرده است و میتوان آن را بسیار مهم و اولین اثر آکادمیک در تاریخ فلسفه اخلاق دانست؛ کتابی دقیق و جامع که در سه جلد، و سی و نُه فصل تنظیم شده و راجر کریسپ ویراستاریاش را به عهده داشته است. کریسپ متولد 1961م. در انگلیس مدرس فلسفه در مرکز اوئههیرو و استاد فلسفه اخلاق در دانشگاه آکسفورد است. وی به نگارش و ویرایش در حوزه فلسفه اشتغال دارد.
ترجمه این کتاب، که از طرح ابتدایی تا انتشارش دو سال به طول انجامید، تاریخ اخلاقشناسی را از هومر تا فیلسوفان اخلاق امروزی بررسی میکند. کتاب هرچند نگاهی تاریخی دارد، اما کریسپ میگوید در این اثر از همه نویسندگان خواسته شده است که نحوه ارتباط سخنان و استدلالهایشان درباره هر فیلسوف را با اخلاق فلسفی معاصر بیان کنند. نویسندگان هر مقاله نیز غالباً برایمان نامآشنا و از بزرگترین صاحبنظران در آن موضوع هستند. کریسپ در پیشگفتار میگوید این کتاب تاریخ اندیشههای اخلاقی یا همان تلاش عقلانی عالمان برای یافتن پاسخ پرسش اصلی اخلاق یعنی “چگونه باید زیست” است...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
نگاهی به کتاب تاریخ فلسفه اخلاق، دستنامه آکسفورد • صدانت
اخیراً انتشارات هرمس کتابی با عنوان تاریخ فلسفه اخلاق: دستنامه آکسفورد به چاپ رسانده است؛ کتاب را دانشگاه آکسفورد در سال 2013 منتشر کرده ...
آقای یاسر میردامادی عزیز؛
غم از دست دادن مادر، سخت و جانفرسا است. مادری که فرزندانی شایسته و سربلند پرورد و به جامعه انسانی تقدیم داشت. امیدواریم جان مینوی آن مرحوم، قرین آرامش و آمرزش حق باشند. برای شما صبر جمیل مسئلت داریم.
حتم داریم حضور مؤثر و مساعی دانشورانهتان باقیات صالحات و صدقه جاریهای برای آن مرحوم است.
دوستانتان در سایت فرهنگی صدانت، این فقدان جانسوز را به شما تسلیت میگویند.
غم از دست دادن مادر، سخت و جانفرسا است. مادری که فرزندانی شایسته و سربلند پرورد و به جامعه انسانی تقدیم داشت. امیدواریم جان مینوی آن مرحوم، قرین آرامش و آمرزش حق باشند. برای شما صبر جمیل مسئلت داریم.
حتم داریم حضور مؤثر و مساعی دانشورانهتان باقیات صالحات و صدقه جاریهای برای آن مرحوم است.
دوستانتان در سایت فرهنگی صدانت، این فقدان جانسوز را به شما تسلیت میگویند.
یا هنوز هم کسی به اسطورۀ سکولاریزاسیون باور دارد؟ بحثهای جدید درون جامعهشناسی دین نشان میدهند که این پرسش مناسبی است که هرگونه بحث دربارۀ نظریۀ سکولاریزاسیون باید با آن آغاز شود. گرچه هنوز هم چند «باورمند قدیمی» مانند برایان ویلسون (Bryan Wilson) و کارل دوبله آر (Karel Dobbelaere)، به درستی، اصرار میورزند که نظریۀ سکولاریزاسیون هنوز هم ارزش تبیینکنندهای در تلاش برای فهم فرایندهای تاریخی دارد، اما اکثریت جامعهشناسان دین توجهی به این اظهارنظر نمیکنند. زیرا آنان اکنون با همان شتاب غیرانتقادی این پارادایم را رد میکنند که پیشتر آن را در آغوش گرفته بودند. برخی از آنان خردگرایان را به سُخریه میگیرند که پیشگوییهای کاذبی دربارۀ آیندۀ دین کرده بودند. به همان شیوهای که پیش از آنان، فیلسوفان فرانسویِ دورۀ روشنگری رویاپردازان دینی و کشیشان تاریکاندیش را مسخره میکردند. اما اکنون که جامعهشناسان دین به شواهد علمی مجهز شدهاند، احساس اطمینان میکنند که میتوانند آیندۀ درخشانی را برای دین پیشگویی کنند. این واژگون شدنِ داوری در مورد آیندۀ دین حیرتآور است؛ چون تقریباً بیست سال پیش، عملاً کسی آماده نبود که به نخستین بحثها از نظریۀ سکولاریزاسیون و همچنین اولین پرسشهایی که از سوی دیوید مارتین (David Martin) و آندرو گیریلی (Andrew Greeley) در مورد مفهوم سکولاریزاسیون و نیز وجود شواهد تجربی یا فقدان آنها در مورد آن مطرح شدند، گوش دهد. چگونه میشد به این پرسشها توجه کرد در حالیکه حتی متکلمان مرگ خدا را اعلام میکردند و آمدن شهر سکولار [نه شهر خدای سنت آگوستین] را جشن میگرفتند؟...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
سکولاریزاسیون، روشنگری و دین مدرن • صدانت
آیا هنوز هم کسی به اسطورۀ سکولاریزاسیون باور دارد؟ بحثهای جدید درون جامعهشناسی دین نشان میدهند که این پرسش مناسبی است...
اساساً در سیاست دو مطلوب وجود دارد که ما خواهان هر دوی آنها هستیم: دموکراسی (مردمسالاری) و مریتوکراسی (شایستهسالاری). دموکراسی شکل مطلوب حکومت در مقایسه با سایر اشکال حکمرانی است. البته معایب خود را نیز دارد. به قول چرچیل «دموکراسی بدترین شکل حکمرانی است به شرط اینکه سایر شیوههای حکمرانی را بررسی نکرده باشیم» دموکراسی سلسلهای از رویههاست که اگر آن رویهها همه با هم و همزمان در حکمرانی کشوری محقق شوند آن کشور کشوری دموکراتیک است و اگر یکی از این رَویهها نباشد با نظام سیاسی دموکراتیک مدرن طرف نیستیم. دموکراسی در سپهر سیاست مطلوب است؛ اما مطلوب دوم در سیاست، مریتوکراسی یا شایستهسالاری است. همه ما خواهان آن هستیم که حکمرانانی شایسته و فضیلتمند داشته باشیم؛ حکمرانانی که صرفاً در پی منافع خود و خویشاوندان و نزدیکانشان نباشند. حال بحثی که اینجا پیش میآید این است که هرچند اینها هر دو مطلوب هستند، اما دموکراسی لزوماً به مریتوکراسی منجر نمیشود. البته بحث من لزوماً راجع به موقعیت فعلی یعنی حکمرانی سیاسی در ایران نیست؛ نظام سیاسی ما هرچه هست دموکراتیک نیست. اما این بحث بیارتباط به اوضاع ما هم نیست و میتوانیم از آن بهرههایی ببریم.
برخی دچار مغلطهای میشوند و گمان میکنند اگر جایی انتخابات برگزار میشود، آن کشور در وضعیتی دموکراتیک بهسر میبرد. دانشمندان علوم سیاسی برای این خطا اسم گذاشتهاند و به آن میگویند «مغالطۀ انتخاباتگرایی» (fallacy of electionism)؛ انتخابات (آنهم از نوع آزاد و منصفانهاش) صرفاً یکی از ارکان دموکراسی است و البته خود انتخابات هم شرایطی دارد که پیچیدهتر از آن چیزی است که در میان ما رواج دارد.
به هر روی سخن اصلی اینجا این است که چطور میتوان دموکراسی شایستهسالارانه یا شایستهسالاری دموکراتیک داشت؟ یا به تعبیر اقتصاددانها چگونه میتوان نقطهای بهینه میان دموکراسی و شایستهسالاری یافت و بهنحوی این دو را آشتی داد؟ یعنی عطف نظر به موانع موجود، چطور میتوان در یک نظام حکمرانی، بیشترین مقدار از مردمسالاری را در کنار بیشترین مقدار از شایستهسالاری داشت؟ در این مورد دستکم سه مدل عمده وجود دارد که من از دو مدل بهصورت گذرا بحث میکنم اما دربارۀ مدل سوم درنگ خواهم کرد و بیشتر سخن خواهم گرفت...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
گفتاری از کاوه بهبهانی درباره دشواریهای تلفیق دموکراسی و شایستهسالاری • صدانت
در سیاست دو مطلوب وجود دارد که ما خواهان هر دوی آنها هستیم: دموکراسی (مردمسالاری) و مریتوکراسی (شایستهسالاری)...
تلخیص و ترجمهای از کتاب “تنوع تجربیات روحانی” به همت مدرسه رَوا در چهارده پادکست/نوشتار تقدیم شما میشود. این کتاب توسط دیوید یِیدن و اندرو نیوبرگ نوشتهشده و انتشارات دانشگاه آکسفورد آن را منتشر کردهاست.
کتاب تنوع تجربیات روحانی با رویکردی دقیق و آکادمیک، به مثابه یک دائرةالمعارف، خلاصهای از نگاه علمی به تجارب روحانی را در خود جای دادهاست. کتاب گونه های مختلف تجارب روحانی، شباهتها و تفاوتهای آنها را بررسی کرده و در نهایت به تحلیل فلسفی این تجارب می پردازد. می توان گفت بعد از گذشت بیش از صد و بیست سال از انتشار کتاب “تنوع تجارب دینی” توسط ویلیام جیمز، این کتاب توانسته است به شرح علمیِ روزآمدی از تجارب روحانی بپردازد.
در پروژه گزارش این کتاب خانم خدیجه صمدی نقش اصلی را ایفا کرده و دکتر سعید گرمارودی بر تمامی مراحل آن نظارت داشتهاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
ترجمه و گزارش کتابِ "تنوع تجربیات روحانی" • صدانت
کتاب تنوع تجربیات روحانی با رویکردی دقیق و آکادمیک، به مثابه یک دائرةالمعارف، خلاصهای از نگاه علمی به تجارب روحانی را در خود جای دادهاست.
مسائل مهم امروز ایران را میتوان با استفاده از دو معیار مهم و سرنوشتساز دستهبندی کرد؛ نخست مسائلی که موجودیت یا آیندۀ سرزمینی کشور را دچار چالش میکنند و دوم، مسائلی که پایداری جامعه را مورد تهدید قرار میدهند.
مسائلی که یک یا هر دو این معیارها را داشته باشند، خطیرترین مسائل کشورند و برای حل آنها باید یک «اصلاح راهبردی» صورت بگیرد. اصلاح راهبردی به این معناست که باید تغییر مسیر حرکت انجام شود. اما در برخی موارد هم میتوان از «اصلاح رویکرد» استفاده کرد که به معنای تغییر نگاه است.
بهطور طبیعی اصلاح رویکرد مقدم بر اصلاح راهبردی است، چون در برخی مسائل میتوان با همین تغییر نگاه به دستاوردهای قابل قبولی رسید. گام بعدی نیز «اصلاحات سیاستی» است، یعنی در همان مسیری که حرکت میکنیم، میتوان بهبودهایی موضعی انجام داد و در نهایت در صورت نیاز بهسمت اصلاح راهبردی رفت و اساساً مسیر حرکت را تغییر داد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
داستان ناترازیها؛ کدام مسائل «آیندۀ سرزمینی» و «پایداری جامعه» را دچار چالش میکند؟ • صدانت
ناترازیهای اقتصاد ایران مسئلۀ جدیدی نیست و سالهاست که ما با آن مواجه هستیم، اما از سال ۱۳۹۷ دینامیک رشد ناترازیها بسیار سرعت گرفته است
مقاله «آیا سکولاریزاسیون در اسلام ممکن است؟» شرح و نقدی بر کتاب پیدایش اسلام سیاسی در ایران معاصر (۱۳۲۰_۱۳۵۷) نوشته آرش صفری است که در مجله سیاستنامه، شماره ۲۹، سال هشتم، زمستان ۱۴۰۲، صص ۳۴۶_۳۶۸ منتشر شده است.
زانیار ابراهیمی (نویسنده): در این مقاله میکوشم نشان دهم که از شهریور ۱۳۲۰ به این سو، اسلام شیعی تحولاتی بیسابقه را از سر گذرانده که منجر به سکولار شدنِ آن شده است. این تحولات، که نه بهنحوی درونماندگار بلکه بر اثر فشارهای بیرونیِ عمدتاً چپگرایان و جهانبینی ماتریالیستی رخ داده است، منطق صیانت از نفس را در اسلام شیعی بیدار کرده و اسلامگرایان را به راندن در دریاهای نراندهای واداشته که به سکولار شدن دین و ورود آن به عرصههای بکرِ دنیوی منجر شده است، عرصههایی که پس از غیبت کبری، به اهل دنیا واگذار شده بود. این برداشتِ آخرتشناسانه از سکولاریزاسیون را بر دیدگاه هانس بلومنبرگ (مشروعیت عصر مدرن، بخش اول، فصل چهارم) استوار کردهام...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مقاله «آیا سکولاریزاسیون در اسلام ممکن است؟» نوشتهی زانیار ابراهیمی • صدانت
مقاله «آیا سکولاریزاسیون در اسلام ممکن است؟» شرح و نقدی بر کتاب پیدایش اسلام سیاسی در ایران معاصر (۱۳۲۰_۱۳۵۷) نوشته آرش صفری است ...
آیا می توان از "حق" عدم مدارا دفاع کرد؟
مبانی فلسفی مدارا بر چه استوار است؟ چگونه میتوان جامعهای عادلانه و دموکراتیک بر مدارِ مدارا دایر کرد؟ چه باید کرد اگر مدارا بدل به ضد خود شود؟ آیا با دشمنانِ مدارا باید مدارا کرد؟ آیا خلاف مداراست که قانونگذاری یا سیاستگذاری بر اساس مدارا را بر همگان تحمیل کنیم؟ چه تعادل ظریفی میان مدارا، آزادی، عدالت و دموکراسی وجود دارد؟
در این مقاله تلاش میکنم به سوالات بالا در حد وسع پاسخ دهم و پیچیدگیهای مداراورزی را نشان دهم.
استدلال اصلی من به نفع این ادعاست که میتوان از حق عدم مدارا دست کم در برخی مواقع دفاع کرد. بدون این حق، مدارا محفوظ نخواهد ماند.
با این حال، معضل فلسفی پرمناقشهای باقی میماند که مربوط به توجیه حق دشمنان مدارا برای ابراز باورهایشان است. آیا میتوان حق دشمنان مدارا را به رسمیت بشناسیم درحالیکه به مبارزه با باورها و رفتار آنان میپردازیم؟ در پایان مقاله، به طرح این معضل فلسفی میپردازم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
نوشتار «بر مدار مدارا: آیا می توان از "حق" عدم مدارا دفاع کرد؟» از حسین دباغ • صدانت
مبانی فلسفی مدارا بر چه استوار است؟ چگونه میتوان جامعهای عادلانه و دموکراتیک بر مدارِ مدارا دایر کرد؟ اگر مدارا بدل به ضد خود شود چه؟
نویسندگان:
آینهٔ پژوهش، شمارهٔ ۲۰۷، سال ٣٥، شمارهٔ ٣، مرداد و شهریور ١٤٠٣، ص ٢٦١-٣٢٨.
پژوهش در هر موضوعی یعنی پژوهشگر حاصل تحقیقاتش را به مخاطبان عرضه کند و سهمش در نوشته کاملاً از سهم پژوهشهای قبلی مشخص باشد، به گونهای که خوانندگان به روشنی متوجه شوند چه بخشهایی از نوشته حاصل تحقیقات پژوهشگر است و کدام قسمتها حاصل پژوهشهای دیگران. نقد نوشتههایی که این شرط لازم را رعایت نکردهاند و نشان دادن رونوشتهها و اقتباسها از دیگران بیتردید در ارتقای سطح کیفی نوشتههای پژوهشی تأثیر دارد. در مقالهٔ حاضر کتاب علومشناختی دین، تألیف نعیمه پورمحمدی از این منظر نقد شده است. نگارندگان مقاله پس از مقایسهٔ بخشهایی از منابع معروف و معتبر که در حوزهٔ علوم شناختی دین به زبان انگلیسی نوشته شدهاند به این نتیجه رسیدهاند که بخش معظم کتاب از آن منابع انگلیسی ترجمه یا برگرفته شده و حاصل تحقیقات «مؤلف» نیست. تا جایی که بهتر است به جای «تألیف» از عنوان «کتابسازی» استفاده کنیم و به جای «مؤلف» از «مولفنما»...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
قلیخان، خان نبود: نقد کتاب علومشناختی دین نوشتهٔ نعیمه پورمحمدی • صدانت
در مقالهٔ حاضر کتاب علومشناختی دین، تألیف نعیمه پورمحمدی از این منظر نقد شده است. نگارندگان مقاله پس از مقایسهٔ بخشهایی از منابع ...
در این اثر نویسنده کتاب ما را با مبانی تئوریک چهار جریان فکری و سیاسی و زیرشاخههای آنها در سپهر سیاسی ایران آشنا میکند. برخی از این جریانها در ساختار قدرت سهم داشتهاند و اثر گذار بودهاند؛ و برخی دیگر، در داخل یا بیرون مرزهای کشور در انتظار فرصت مناسبی برای نقشآفرینی هستند.
یکی از سرچشمههای تئوریک این جریانها، آموزههای «سید جواد طباطبایی» است و وجه مشترک آنها به حساب میآید.
این چهار جریان عبارت هستند از «محافظهکاران»، «لیبرالهای محافظهکار فقهی»، «پادشاهیخواهان مشروطهطلب» و «ناسیونالیستهای افراطی».
نویسنده بر این گمان است که کشور ما طی چند دهه اخیر، از امر خطیر «توسعه» غافل مانده است و دیگر مجالی برای آزمودن مسیرهای نامکشوف ندارد و تأکید دارد که باید بکوشیم تا قطار کشورمان، دوباره بر روی ریل توسعه بازگشته و مترصد حرکت به سوی نظمی لیبرال-دموکراتیک باشد و در آن مسیر گام بردارد.
به این اعتبار، این کتاب، کوششی برای تحقق این هدف بوده است: معرفی بیراههها و کوچههای بنبستی که از ناکجاآبادهای جدیدی سر در خواهد آورد و مقایسه آنها با برخی تجربیات جهانی که به «توسعه» رهنمون شدهاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
درباره کتاب «چهار خوانش از طباطبایی» نوشتهی شهرام اتفاق • صدانت
فایلهای صوتی کتاب چهار خوانش از طباطبایی نوشته شهرام اتفاق با مقدمه کاظم علمداری ناشر: مؤسسه ایران آکادمیا محل انتشار: لاهه - هلند. درباره کتاب: در
آیتالله میرباقری: هیچ شناخت خنثی و بیطرفانهای نداریم، تمام شناخت و حتی توصیف ما باید از دریچه اسلامی باشد / انقلاب اسلامی حرکت در جریان عبودیت و بندگی است و در مقابل نگاه غربی که جریان عصیان و طاغوت است قرار دارد / ما باید تمام شاخههای دانش را مبتنی بر جریان عبودیت داشته باشیم/ با تکنولوژی غربی باید به ستیز و جنگ با آن برویم / هر دو نظام به دنبال توسعه و جهانیسازی خود هستند و طبیعی است که در یک نقطه با هم برخورد نظامی داشته باشند، این جنگ جنگ میان عبودیت و طاغوت است و گریزی از آن نیست و هر چند خسارت مادی دارد اما مقدس است و استراتژی ما استراتژی غلبه خون بر شمشیر است و باید خون دهیم تا در جهان بصیرت ایجاد کنیم...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
بازخوانی اندیشه سیاسی و فرهنگی آیتالله میرباقری • صدانت
اخیراً سخنانی از آیتالله میرباقری مورد توجه قرار گرفته که بیان میکنند از جایی به هر حال سطح درگیری تشدید میشود و برای دستیابی به ...
این مقاله بخش دوم از پژوهشی مفصل درباره سرشت کنشگری خداوند را گزارش میکند. دو پرسش اصلی این پژوهش اینهاست:
«آیا خدا کنشگری اخلاقی است؟»؛ بدین معنا که «آیا خدا سرشتی اخلاقی دارد؟»؛ و «ذات، صفات، میل، اراده و افعال خدا نیز همچون ذات، صفات، میل، اراده و افعال انسانها، در معرض ارزیابی و ارزشداوری اخلاقی قرار دارد؟».
اگر آری، «آیا اخلاق الاهی همان اخلاق انسانی است یا اخلاق الاهی کلاً یا بعضاً با اخلاق انسانی تفاوت دارد؟».
نویسنده سه نظریه رقیب درباره سرشت کنشگری خداوند را با یکدیگر مقایسه میکند و پیامدهای نظری و عملی پذیرش هر یک از این سه نظریه را میکاود و شرح میدهد. این سه نظریه عبارتند از: «خدا همچون کنشگری خودکامه»، «خدا همچون کنشگری مصلحتاندیش» و «خدا همچون کنشگری اخلاقی». در بخش نخست این پژوهش پس از طرح کلیات و مباحث مقدماتی، به نظریه «خدا همچون کنشگری خودکامه» پرداختیم و این تلقی از سرشت خداوند را بررسی و نقد کردیم. بخش دوم این پژوهش که در قالب مقاله حاضر ارائه میشود به دو تلقی دیگر از سرشت خداوند میپردازد. در بخش سوم که در قالب مقالهای دیگر ارائه خواهد شد، به نقش خدا در الاهیات عملی خواهیم پرداخت و پیامدهای منطقی این سه تلقی از خدا در الاهیات عملی را شرح و بسط خواهیم داد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
مقاله «خدا همچون کنشگری اخلاقی (۲)» نوشتهی ابوالقاسم فنائی • صدانت
این مقاله بخش دوم از پژوهشی مفصل درباره سرشت کنشگری خداوند را گزارش میکند. دو پرسش اصلی این پژوهش اینهاست: «آیا خدا کنشگری اخلاقی است؟»؛ بدین معنا که
کتاب انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر ازجمله پژوهش هایی است که در جهان با عنوان رویکرد تاریخ کلان طبقه بندی می شود. کتاب یادشده به قلم یووال نوح هراری از دانش آموختگان مشرب فکری جرد دایموند به رشته تألیف درآمده است. نویسنده درخلال چهار فصل عمده کتاب با عناوین انقلاب شناختی، انقلاب کشاورزی، وحدت بشر و انقلاب علمی کوشیده است فرازونشیب های داستان تطور انسان را از حوالی صد هزار سال پیش تا رسیدن به عصر مدرن روایت کند. گرچه نویسنده و مترجم و ویراستاران همگی از قلمی شیوا و جذاب برخوردارند، برخی ایرادات محتوایی منجر شده برخی انتقادات به رویکرد علمی نویسنده فراگیر شود. شاید مهم ترین نقد وارده به کتاب ساده انگاری بیش از اندازه و وسواس کم درخصوص ارائه مدل ها و تاریخ هاست. نویسنده در هیچ بخشی از کتاب توضیح نداده که چرا مبدأ انقلاب شناختی را هفتاد هزار و نه هم چون بیشینه پژوهش گران پنجاه هزار سال قرار داده است. هم چنین وی خواننده را درباره شخصیت اصلی کتاب (انسان خردمند) تاحدودی سردرگم رها می کند. این که مراد نویسنده انسان هوشمند ابتدایی (homo sapiens) است یا انسان هوشمند هوشمند ( h omo sapiens sapiens) هرگز مشخص نمیشود.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
بررسی و نقد ترجمۀ کتاب انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر • صدانت
کتاب انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر ازجمله پژوهش هایی است که در جهان با عنوان رویکرد تاریخ کلان طبقه بندی می شود. کتاب یادشده به قلم یووال نوح هراری از
👤 نویسنده: حمیدرضا یزدانی
«مردان هیچچیز از زنان نمیدانند و زنان هم هیچچیز از مردان». این گفتهٔ بسیار منفیِ لکان در باب عشق است که شاید در نگاه اول عجیب بهنظر برسد. اما آنچه در این نوشته به بررسی آن خواهم پرداخت، قدمی فراتر رفتن از این نظر است و آن اینکه «هیچ انسانی از هیچ انسانی چیزی نمیداند و مهمتر اینکه نمیتواند بداند».
امروزه دیگر پرواضح است که سه نظریه به جایگاه انسان ضربهٔ کاری وارد کردند و او را از عرش به فرش آوردند: نخست اینکه زمین، یعنی خانهای که انسان در آن زندگی میکند، مرکز جهان نیست و کائنات دور زمین در گردش نیستند که به آن انقلاب کوپرنیکی میگفتند؛ دوم اینکه داروین ماهیت حیوانتبار انسان را نشان داد و اینکه انسان آنچنان که متون مقدس القا کردند، اشرف مخلوقات نیست؛ و سوم اینکه فروید با روانکاوی نشان داد که انسان حتی از آنچه در درون خود میگذرد خبر ندارد و ارباب خانهٔ خود نیز نمیباشد و ریشهٔ مشکلات اساسی ما در درون خود ماست و ما درک تیره و تاری از آنها داریم و آنچنان که گمان میکردیم موجودات عاقلی که با عقل انس داریم، نیستیم. عقل ما بازیچهٔ غرایزی ناخودآگاهی است که از سازوکار آن اطلاعی نداریم و حتی نمیدانیم چگونه بر ما تأثیر میگذارد.
در حقیقت، کشف فروید نشان داد ناخودآگاه چنان سیطرهای بر ذهن و روان انسان دارد که فرآیندهای تفکر، عمل و احساس انسان را شکل میبخشد. و عجیبتر اینکه یکی از بصیرتهای مهم روانکاوی این بود که بسیاری از مشکلات نه در بزرگسالی که ریشه در کودکی ما دارند. کودکیای که هیچیک حتی خاطرهای از آن نداریم. و همانطور که جان بالبی نشان داد، تنشها و تعارضات ارتباطی ما به مراقبتهای مادرانهای باز میگردند که خودمان هیچ نقشی در آنها نداشتهایم و در حقیقت ما آدمیان میراثبر مشکلاتی هستیم که نه خودمان از آنها اطلاعی داریم و نه دیگرانی که مسئول زایش و بالش ما بودند. به دیگر سخن، انسان نمیداند چه بر او گذشته، چه رفتاری در کودکی با او شده است و وقتی انسان نداند در درونش چه میگذرد منتج به این میشود که انسان نمیتواند خود را تماماً و کاملاً درک کند و بفهمد چه میخواهد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
نوشتار «درکِ امرِ درکناشدنی» نوشتهی حمیدرضا یزدانی • صدانت
« مردان هیچ چیز از زنان نمیدانند و زنان هم هیچ چیز از مردان». این گفتهی بسیار منفیِ نظر لکان در باب عشق است که شاید در نگاه اول عجیب ...
نظریه اخلاق مراقبت Ethics of care به رویکردی در اخلاق گفته میشود که طیف وسیعی از دیدگاهها را شامل میشود که نقش جنسیت در اخلاق را برجسته میکند. با اینحال میتوان در میان همه این روایتها روح مشترکی را یافت و آن بازاندیشی در اخلاق/فلسفه اخلاق متعارف است که به عقیده این اندیشمندان فلسفهای مردانه است و نیازمند جرح و تعدیل است. انواع روایتها و رویکردها در فلسفه اخلاق فمنیستی بر چند اصل کلیدی بنا شده است:
۱. محوریت روابط انسانی
اخلاق مراقبت بر پایهی روابط انسانی و تعاملات اجتماعی استوار است و به جای تمرکز بر اصول کلی و فراگیر انتزاعی، به نیازهای خاص و منحصر به فرد افراد در روابط نزدیک و روزمره توجه میکند. به عبارت دیگر، در اخلاق مراقبت، دقت در جزئیات و شرایط خاص هر رابطه اهمیت محوری دارد و چه در این رویکرد هم از حیث متافیزیکی و هم معرفتشناختی به موضع خاصگرایان particularism در فرااخلاق نزدیک میشوند.
۲. توجه به احساسات و عواطفِ اخلاقی
توجه به احساسات، نیازها و تجربیات دیگران نه تنها منع و مشکلی برای معرفت اخلاقی ایجاد نمیکند که اساساً ربط اخلاقی دارد و در کانون توجه است. این به معنای آن است که در تصمیمگیریهای اخلاقی، نیازهای عاطفی و اجتماعی دیگران باید در یک شبکه ارتباطی نظر گرفته شوند.
۳. اخلاقی بودن مراقبت
اخلاق مراقبت بر این مهم استوار است که مراقبت و حمایت از دیگران نه تنها یک عمل انسانی و غریزی، بلکه یک عمل اخلاقی است و در زمره فضایل غلیظ اخلاقی Thick moral virtuous قرار میگیرد. این رویکرد بر این باور است که مراقبت از دیگران باید به عنوان یک ارزش اخلاقی بنیادین و محوری در کانون اندیشه اخلاقی در نظر گرفته شود.
۴. تأکید بر تجارب زنانه
در این رویکرد تجارب و دیدگاههای زنانه اهمیت محوری در اخلاق دارد. به نظر متفکران این حوزه، در بسیاری از جوامع، نقشهای سنتی زنان به عنوان مراقبان و پرورشدهندگان، به طور ناعادلانهای نادیده گرفته شده است که این تجارب میتواند دیدگاههای جدیدی را در مورد اخلاق و مسئولیت ارائه دهد. طبق دیدگاه متفکران این حوزه، بخش معتنابهی از تجربیات و شهودات اخلاقی به علت تحمیل و سلطه نظامهای مردسالارانه نادیده گرفته شده است و این غفلت، موجب شده است که شهودات و تجربیات اخلاقی فعلی آدمیان از کاستیهای جدی رنج ببرد. برای نمونه تاکید بیش از اندازه بر حقوق و عدالت جای را بر فضایلی چون غمخواری، تیمارداری، دلسوزی و مهربانی تنگ کرده است؛ فضایلی که برخلاف فضایل مردانه (مثل تأکید افراطی بر حق و عدالت و شجاعت) آدمیان را به یکدیگر نزدیکتر میکند.
در این نشست که به همت و میزبانی موسسه «شهر فلسفه ایران» در تاریخ ۴ آبانماه ۱۴۰۳ برگزار شد، حسین بیات و امید کشمیری به تبیین و شرح برخی مولفههای محوری این دیدگاه پرداختند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
صدانت
نشست فلسفه اخلاق فمنیستی با حضور حسین بیات و امید کشمیری • صدانت
انواع فلسفه اخلاق فمنیستی: ۱. محوریت روابط انسانی ۲. توجه به احساسات و عواطفِ اخلاقی۳. اخلاقی بودن مراقبت ۴. تأکید بر تجارب زنانه