💵 #راه_پولدارشدن_چیست؟ ۳
✍🏻 شبی با #آدام_اسمیت
💡 هر کس با هر میزان سرمایهای که در توانش است، مداوم و پیوسته در این فکر است که ثمربخشترین شغل را با توجه به چیزی که دارد، بیابد. آنچه او دنبال میکند، در حقیقت نه خیر و صلاح جامعه که خیر و صلاح شخص خویش است اما جستوجوی خیر خویش، به شکل طبیعی و حتمی، او را به سمت شغلی میکشاند که ثمربخشترین شغل برای جامعه باشد. فرد تنها به منفعت خود فکر میکند اما در این راه، چون بسیاری وقتهای دیگر، دست نامریی او را به مقصدی هدایت میکند که از ابتدا منظورش نبوده است
💡 این که ما میتوانیم بنشینیم و با خیال آسوده منتظر شام خود باشیم، از سر لطف قصاب و نانوا نیست، بلکه از روی اهمیتیست که آنان به سود خود میدهند. ما خود را نه در معرض انسانیت آنها، بلکه در معرض خودخواهیشان قرار میدهیم و در مواجه با آنها، نه از نیاز خویش که از منافع آنها سخن میگوییم
💡 من هرگز از کسانی که [مدعیاند] بهخاطر منافع عامه، تجارت میکنند، چیز زیادی ندیدهام. چنین چیزی میان بازرگانان معمول نیست و اگر هم باشد، با چند کلمه میتوان آنان را منصرف ساخت
💡 نتیجهی خودخواهیهای فردی، مالاندوزی و جاهطلبی به سود نوعدوستیست ... و منافع شخصی بیآنکه عیب باشد، محرک فعالیت انسان و موجب رفاه جامعه خواهد بود
✔️ @SasanAghaei
#کتاب_خوانی #ثروت_ملل #اقتصاد #روشنفکران
✍🏻 شبی با #آدام_اسمیت
💡 هر کس با هر میزان سرمایهای که در توانش است، مداوم و پیوسته در این فکر است که ثمربخشترین شغل را با توجه به چیزی که دارد، بیابد. آنچه او دنبال میکند، در حقیقت نه خیر و صلاح جامعه که خیر و صلاح شخص خویش است اما جستوجوی خیر خویش، به شکل طبیعی و حتمی، او را به سمت شغلی میکشاند که ثمربخشترین شغل برای جامعه باشد. فرد تنها به منفعت خود فکر میکند اما در این راه، چون بسیاری وقتهای دیگر، دست نامریی او را به مقصدی هدایت میکند که از ابتدا منظورش نبوده است
💡 این که ما میتوانیم بنشینیم و با خیال آسوده منتظر شام خود باشیم، از سر لطف قصاب و نانوا نیست، بلکه از روی اهمیتیست که آنان به سود خود میدهند. ما خود را نه در معرض انسانیت آنها، بلکه در معرض خودخواهیشان قرار میدهیم و در مواجه با آنها، نه از نیاز خویش که از منافع آنها سخن میگوییم
💡 من هرگز از کسانی که [مدعیاند] بهخاطر منافع عامه، تجارت میکنند، چیز زیادی ندیدهام. چنین چیزی میان بازرگانان معمول نیست و اگر هم باشد، با چند کلمه میتوان آنان را منصرف ساخت
💡 نتیجهی خودخواهیهای فردی، مالاندوزی و جاهطلبی به سود نوعدوستیست ... و منافع شخصی بیآنکه عیب باشد، محرک فعالیت انسان و موجب رفاه جامعه خواهد بود
✔️ @SasanAghaei
#کتاب_خوانی #ثروت_ملل #اقتصاد #روشنفکران
ساسان آقایی
#درسگفتارهای_لیبرالیسم_و_محافظهکاری ۴ 📖 دموکراسی، زادهی #لیبرالیسم است. از دیدگاه فلسفی، لیبرالیسم در معنای گستردهی آن، فلسفهی افزایش آزادی فردی در جامعه تا حد ممکن است؛ و دشمن اصلی این ایده، تمرکز قدرت بوده که بیشترین آسیب را به آزادی فرد میرساند.…
#درسگفتارهای_لیبرالیسم_و_محافظهکاری ۴
📜 جنگیدن برای دموکراسی
👈🏽 تکلمه: جنبش فردگرایی، کمی پیشتر از آن که اندیشهای به نام #لیبرالیسم جهان را درنوردد، آغازید. اندیشمندان بیهمانندی چون #جان_لاک و #آدام_اسمیت، مبانی فردگرایی و اصالت و تقدم فرد بر هر چیز دیگری را سرشتند و به لیبرالیسم در حال تکوین ماهیتی تزلزلناپذیر بخشیدند. از دل همین باور راسخ نیز پایهی دوم اندیشهی لیبرالیسم تاسیس شد؛ دموکراسی! لیبرالها از همان ابتدا هم با اثرگذاری قدرتمند بر جریان انقلابهای انگلستان و فرانسه، نسبت لیبرالیسم و دموکراسی را روشن ساخته بودند اما احتمالن استقلال #آمریکا، قانون اساسی آن و برقراری یک دموکراسی در آنجا بود که دموکراسی را چون همزاد لیبرالیسم به بشریت شناساند. بیتردید اگر لیبرالیسم نبود، جهان مفهومی با نام دموکراسی را نمیشناخت یا ذهنیت متفاوتی از آن داشت. لیبرالها با به رسمیت شناختن فرد و حقوق تامهی وی، حق انتخاب، دخالت در تعیین سرنوشت و حق حکومت را برای تکتک افراد یک جامعه را اساس قرار داده و هرگونه منبع مشروعیت قدرت و حکومت را جز نمایندگی خواستههای #فرد و تعقیب آنها، واهی و دروغین دانستند. به این معنا، از آنجا که تاسیس حکومت تنها و تنها برای ادارهی قرارداد اجتماعی و تامین مالکیت و امنیت و حقوق فرد است، هیچ کس در جامعه نیست که حق مضاعفی در اعمال حاکمیت داشته باشد، و افراد تنها میتوانند با انتخاب(نصب) از سوی دیگران، این حق آنها را «نمایندگی» کنند. این نمایندگی البته شکلهای گوناگونی به خود گرفت و دموکراسیهایی نوینی از مشروطهی پادشاهی تا نظامهای ریاستی و پارلمانی تاسیس کرد اما حتا در حکومتهای سلطنتی امروزه، پادشاه چیزی جز نمایندهی خواستههای افراد جامعه نیست که یک اکثریت را نمایندگی کرده و مخالفت اقلیت با او نیز امری مجاز و جزیی از حقوق فرد است.
به این ترتیب بهتقریب تمامی پیشگامان لیبرالیسم در قرن هیجدهم و نوزدهم، «دموکرات» نیز بودهاند اما با بروز رادیکالیسم چپ در قرن بیستم و افزایش جهتگیریهای سوسیالیستی و ناسیونالیسم افراطی، بیشتر فیلسوفان لیبرال در نیمهی نخست این قرن، پایهی دوم لیبرالیسم که تامین آزادی سیاسیست را چون هدف اصلی این اندیشه گرامی داشته و گاه بر پایهی بنیادی حقوق فردی اولویت دادند. تصور رایجی بهوجود آمد که حقوق فردی تام با اصول آزادی سیاسی مقدار ستیزی دارد و میتوان در این ستیز، طرف دوم ایستاد یا دستکم دولت باید پاسدار شق دوم در برابر شق نخست باشد. نئولیبرالیسم و #لیبرالیسممحافظهکار، پاسخی قدرتمند به چنین گرایشی در فیلسوفان لیبرالی بوده (درسگفتارهای ۲ و ۳) که به قول مشهور هایک؛ «همه در حقیقت کمونیستند».
دموکراسی نه مقدم بر لیبرالیسم که زاده و فرزند آن است و اگر به هر دلیل و توجیهی، هستهی مرکزی لیبرالیسم(حقوق فردی) تحدید شود، به همان نسبت در یک توالی فاسد به بروز قدرتهای مطلقهتر میانجامد. فرمول درسگفتار ۳ را به یاد آورید؛ اگر آزادی فردی را X و دخالت دولتی را Y بدانیم، به ازای هر واحد دخالتی که دولت در امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داشته باشد، حوزهی آزادی فردی یک واحد کمتر خواهد شد. حالا این فرمول را میتوان کاملتر هم کرد:
🔘 حقوق فردی X ، دموکراسی D ، افزایش قدرت دولت Y
افزایش X برابر D است اما به همان نسبت که D از X دور شود، بر Y افزوده شده و در نهایت Y به کاهش X و انهدام D میانجامد؛ حکومت مطلقهای که تمام حقوق فردی را پایمال میکند. به همین سبب لیبرالیسم همواره از سوی دو جریان تهدید شده؛ ۱) هواداران هرگونه خودکامگی از سیاسی، مذهبی، پرولتاریا تا توتالیتریسم اکثریت، و ۲) گرایشهای رادیکال فردگرایی که هنوز متوجه نشدهاند حقوق فردی و دموکراسی، یک پیوند خویشاوندی دارد.
تجربهی کمونیسم و فاشیسم و غلتیدن از چاه یکی به دام دیگری در قرن بیستم، توالی فاسد نادیده گرفتن هر کدام از دو پایهی لیبرالیسم را برملا ساخت و اندیشمندان آن را به بازگشت به سنتهای فردگرای قرن هیجدهم و درآمیختن آن با آرای دموکراتیک قرن نوزدهم واداشت. مهمترین نحلهی چنین گرایشی را #نئولیبرالیسم مینامند. رشد شتابان این گرایش که با مفهومهای امروزینی چون جهانیشدن، غربگرایی و دولتسازی درآمیخته، به واکنش تند و شدید جامعههای ناپایدار و ماقبلمدرنیته انجامید و طیف گستردهای از متفکران چپ تا لفتلیبرال را بر علیه آن شوراند. جنگ و ستیزی که ادامه دارد و نئولیبرالیسم مبتنی بر حقوق تامهی فردی با ماهیت دموکراسیخواهانه را بدل به کانون دشمنی کسانی کرده که از تجربهی قرن بیستم درس نگرفتهاند. اینان با برپاساختن بنگاههای درآمدزای ایدئولوژیکی چون چپنو، نئومارکسیسم، قومگرایی و ... میکوشند راه رستگاری انسانی را به کلبههای وحشت بارها آزموده شده منحرف سازند.
✔️ t.me/SasanAghaei
#کتاب_خوانی
📜 جنگیدن برای دموکراسی
👈🏽 تکلمه: جنبش فردگرایی، کمی پیشتر از آن که اندیشهای به نام #لیبرالیسم جهان را درنوردد، آغازید. اندیشمندان بیهمانندی چون #جان_لاک و #آدام_اسمیت، مبانی فردگرایی و اصالت و تقدم فرد بر هر چیز دیگری را سرشتند و به لیبرالیسم در حال تکوین ماهیتی تزلزلناپذیر بخشیدند. از دل همین باور راسخ نیز پایهی دوم اندیشهی لیبرالیسم تاسیس شد؛ دموکراسی! لیبرالها از همان ابتدا هم با اثرگذاری قدرتمند بر جریان انقلابهای انگلستان و فرانسه، نسبت لیبرالیسم و دموکراسی را روشن ساخته بودند اما احتمالن استقلال #آمریکا، قانون اساسی آن و برقراری یک دموکراسی در آنجا بود که دموکراسی را چون همزاد لیبرالیسم به بشریت شناساند. بیتردید اگر لیبرالیسم نبود، جهان مفهومی با نام دموکراسی را نمیشناخت یا ذهنیت متفاوتی از آن داشت. لیبرالها با به رسمیت شناختن فرد و حقوق تامهی وی، حق انتخاب، دخالت در تعیین سرنوشت و حق حکومت را برای تکتک افراد یک جامعه را اساس قرار داده و هرگونه منبع مشروعیت قدرت و حکومت را جز نمایندگی خواستههای #فرد و تعقیب آنها، واهی و دروغین دانستند. به این معنا، از آنجا که تاسیس حکومت تنها و تنها برای ادارهی قرارداد اجتماعی و تامین مالکیت و امنیت و حقوق فرد است، هیچ کس در جامعه نیست که حق مضاعفی در اعمال حاکمیت داشته باشد، و افراد تنها میتوانند با انتخاب(نصب) از سوی دیگران، این حق آنها را «نمایندگی» کنند. این نمایندگی البته شکلهای گوناگونی به خود گرفت و دموکراسیهایی نوینی از مشروطهی پادشاهی تا نظامهای ریاستی و پارلمانی تاسیس کرد اما حتا در حکومتهای سلطنتی امروزه، پادشاه چیزی جز نمایندهی خواستههای افراد جامعه نیست که یک اکثریت را نمایندگی کرده و مخالفت اقلیت با او نیز امری مجاز و جزیی از حقوق فرد است.
به این ترتیب بهتقریب تمامی پیشگامان لیبرالیسم در قرن هیجدهم و نوزدهم، «دموکرات» نیز بودهاند اما با بروز رادیکالیسم چپ در قرن بیستم و افزایش جهتگیریهای سوسیالیستی و ناسیونالیسم افراطی، بیشتر فیلسوفان لیبرال در نیمهی نخست این قرن، پایهی دوم لیبرالیسم که تامین آزادی سیاسیست را چون هدف اصلی این اندیشه گرامی داشته و گاه بر پایهی بنیادی حقوق فردی اولویت دادند. تصور رایجی بهوجود آمد که حقوق فردی تام با اصول آزادی سیاسی مقدار ستیزی دارد و میتوان در این ستیز، طرف دوم ایستاد یا دستکم دولت باید پاسدار شق دوم در برابر شق نخست باشد. نئولیبرالیسم و #لیبرالیسممحافظهکار، پاسخی قدرتمند به چنین گرایشی در فیلسوفان لیبرالی بوده (درسگفتارهای ۲ و ۳) که به قول مشهور هایک؛ «همه در حقیقت کمونیستند».
دموکراسی نه مقدم بر لیبرالیسم که زاده و فرزند آن است و اگر به هر دلیل و توجیهی، هستهی مرکزی لیبرالیسم(حقوق فردی) تحدید شود، به همان نسبت در یک توالی فاسد به بروز قدرتهای مطلقهتر میانجامد. فرمول درسگفتار ۳ را به یاد آورید؛ اگر آزادی فردی را X و دخالت دولتی را Y بدانیم، به ازای هر واحد دخالتی که دولت در امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی داشته باشد، حوزهی آزادی فردی یک واحد کمتر خواهد شد. حالا این فرمول را میتوان کاملتر هم کرد:
🔘 حقوق فردی X ، دموکراسی D ، افزایش قدرت دولت Y
افزایش X برابر D است اما به همان نسبت که D از X دور شود، بر Y افزوده شده و در نهایت Y به کاهش X و انهدام D میانجامد؛ حکومت مطلقهای که تمام حقوق فردی را پایمال میکند. به همین سبب لیبرالیسم همواره از سوی دو جریان تهدید شده؛ ۱) هواداران هرگونه خودکامگی از سیاسی، مذهبی، پرولتاریا تا توتالیتریسم اکثریت، و ۲) گرایشهای رادیکال فردگرایی که هنوز متوجه نشدهاند حقوق فردی و دموکراسی، یک پیوند خویشاوندی دارد.
تجربهی کمونیسم و فاشیسم و غلتیدن از چاه یکی به دام دیگری در قرن بیستم، توالی فاسد نادیده گرفتن هر کدام از دو پایهی لیبرالیسم را برملا ساخت و اندیشمندان آن را به بازگشت به سنتهای فردگرای قرن هیجدهم و درآمیختن آن با آرای دموکراتیک قرن نوزدهم واداشت. مهمترین نحلهی چنین گرایشی را #نئولیبرالیسم مینامند. رشد شتابان این گرایش که با مفهومهای امروزینی چون جهانیشدن، غربگرایی و دولتسازی درآمیخته، به واکنش تند و شدید جامعههای ناپایدار و ماقبلمدرنیته انجامید و طیف گستردهای از متفکران چپ تا لفتلیبرال را بر علیه آن شوراند. جنگ و ستیزی که ادامه دارد و نئولیبرالیسم مبتنی بر حقوق تامهی فردی با ماهیت دموکراسیخواهانه را بدل به کانون دشمنی کسانی کرده که از تجربهی قرن بیستم درس نگرفتهاند. اینان با برپاساختن بنگاههای درآمدزای ایدئولوژیکی چون چپنو، نئومارکسیسم، قومگرایی و ... میکوشند راه رستگاری انسانی را به کلبههای وحشت بارها آزموده شده منحرف سازند.
✔️ t.me/SasanAghaei
#کتاب_خوانی
Telegram
ساسان آقایی
روزنامهنگار، نویسنده و بنیانگذار پادکست مدبویز
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
✍🏻 تجمل بلاهت
در حال مرور دیدگاه مکتب کلاسیک به رهبری اقتصاددان و اندیشمند بیهمآورد #آدام_اسمیت بودم که یکی از بخشهای خبری تلویزیون، گزارشی از «تجمل مراسمهای عروسی» پخش کرد. به سنت همیشه، خطابهای بود پر از سرزنش تجمل و رفاه و ثروت و به نمایش گذاشتن داراییها و البته در تمجید و تبلیغ «آغاز سادهی زندگی مشترک».
از دید تدوینگران گزارش، «بیشتر جوانان خواستار برگزاری مراسمهایی به سبک غربی بودند» و حیفومیل در ارایهی دهها غذا پای میز شام، دادن کادوهای گرانقیمت و افزایش فیلمبرداری در لوکیشن کشورهای خارجی از جمله آفتهای عروسیهای «آنچنانی» و «تشریفاتی» مردم است.
من نمیدانم در این وضعیت بغرنج اقتصاد چه گروهی از مردم هستند که در فکر عروسی باشند و چه درصدی از آنها ممکن است از پس خرجهای هنگفت برای برگزاری مراسمهای به قول این علما و فضلای عقلشیرین #تلویزیون «آنچنانی» برآیند، شاید از دید شخصی من هم در این اوضاع و احوال احتمالن سرمایهگذاری در یک بازار مطمئن(اگر وجود خارجی داشته باشد!) به از برگزاری جشن و به کل عروسی باشد اما این میزان سقلمه به سبک زندگی شخصی مردم آنهم پس از ۴۰ سال آزمودن این اراجیف و شکست نسخههای سرزنش ثروت و دنیاطلبی، بهراستی زیبا نیست؟
یکی در میز پخش آن رسانهی ویران پیدا نشده که بپرسد به شما چه که مردم با داراییهایشان چه میکنند و چهقدر ریخت و پاش دارند؟
اگر مسالهی اصلی حیفومیل باشد، سزاست که جای پرداختن به حیفومیل ثروت شخصی در جهت «کسب مطلوبیت بیشتر»، به حیفومیل سالانه چند هزار میلیاردی پرداخت که از جیب مردم هزینهی ساخت این حجم بلاهت در #صداوسیما میشود. به امید آن روزی که این ثروتهای عمومی در کار نباشند، آنوقت تعطیلی خیلی از این دکان را ببینیم!
✔️ @SasanAghaei
#روزمرگیها
در حال مرور دیدگاه مکتب کلاسیک به رهبری اقتصاددان و اندیشمند بیهمآورد #آدام_اسمیت بودم که یکی از بخشهای خبری تلویزیون، گزارشی از «تجمل مراسمهای عروسی» پخش کرد. به سنت همیشه، خطابهای بود پر از سرزنش تجمل و رفاه و ثروت و به نمایش گذاشتن داراییها و البته در تمجید و تبلیغ «آغاز سادهی زندگی مشترک».
از دید تدوینگران گزارش، «بیشتر جوانان خواستار برگزاری مراسمهایی به سبک غربی بودند» و حیفومیل در ارایهی دهها غذا پای میز شام، دادن کادوهای گرانقیمت و افزایش فیلمبرداری در لوکیشن کشورهای خارجی از جمله آفتهای عروسیهای «آنچنانی» و «تشریفاتی» مردم است.
من نمیدانم در این وضعیت بغرنج اقتصاد چه گروهی از مردم هستند که در فکر عروسی باشند و چه درصدی از آنها ممکن است از پس خرجهای هنگفت برای برگزاری مراسمهای به قول این علما و فضلای عقلشیرین #تلویزیون «آنچنانی» برآیند، شاید از دید شخصی من هم در این اوضاع و احوال احتمالن سرمایهگذاری در یک بازار مطمئن(اگر وجود خارجی داشته باشد!) به از برگزاری جشن و به کل عروسی باشد اما این میزان سقلمه به سبک زندگی شخصی مردم آنهم پس از ۴۰ سال آزمودن این اراجیف و شکست نسخههای سرزنش ثروت و دنیاطلبی، بهراستی زیبا نیست؟
یکی در میز پخش آن رسانهی ویران پیدا نشده که بپرسد به شما چه که مردم با داراییهایشان چه میکنند و چهقدر ریخت و پاش دارند؟
اگر مسالهی اصلی حیفومیل باشد، سزاست که جای پرداختن به حیفومیل ثروت شخصی در جهت «کسب مطلوبیت بیشتر»، به حیفومیل سالانه چند هزار میلیاردی پرداخت که از جیب مردم هزینهی ساخت این حجم بلاهت در #صداوسیما میشود. به امید آن روزی که این ثروتهای عمومی در کار نباشند، آنوقت تعطیلی خیلی از این دکان را ببینیم!
✔️ @SasanAghaei
#روزمرگیها
ساسان آقایی
#تاملات_و_تالمات ۷ این انتخابهای اشتباه آدمیست که او را میکُشد؛ ما، مداوم میان باید و نباید، کِی و کجا، این و آن و ... به ظاهر دست به #انتخاب میزنیم و به گاه انتخاب اشتباه، بهای این شکستهای ناگزیر را هم به جان میدهیم. اگر روزی چرخ زمانی داشتیم، آیا…
#تاملات_و_تالمات ۸
⏳ عمر #روابط_عاطفی آنقدر بلند نیست که دیری پاید. چون رشتهی تَنگستَن لامپهای ادیسونی، کوتاههای میدرخشد و ناگهان میبُرد. چیزی که شما را عمری در یک رابطه نگاه میدارد، همانیست که #آدام_اسمیت در توصیف اقتصاد به کار برد؛ سود شخصی! خود را فریب ندهید، آنچه #عشق مینامند، همان اشتیاق بهرهکشی از دیگران است
✔️ t.me/SasanAghaei
⏳ عمر #روابط_عاطفی آنقدر بلند نیست که دیری پاید. چون رشتهی تَنگستَن لامپهای ادیسونی، کوتاههای میدرخشد و ناگهان میبُرد. چیزی که شما را عمری در یک رابطه نگاه میدارد، همانیست که #آدام_اسمیت در توصیف اقتصاد به کار برد؛ سود شخصی! خود را فریب ندهید، آنچه #عشق مینامند، همان اشتیاق بهرهکشی از دیگران است
✔️ t.me/SasanAghaei
Telegram
ساسان آقایی
روزنامهنگار، نویسنده و بنیانگذار پادکست مدبویز
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
کمی از هر چیز؛ سیاست، رسانه، اقتصاد آزاد و کتاب. در این محل مناقشههای بینالمللی هم به مزایده گذاشته میشود به ویژه در حوزهی آمریکا
🔸️ ارتباط:
@SasanAghaei2
🔸 آیدی توییتر و اینستاگرام:
@SasanAghaei2
📔 #کتاب_خوانی
نفع شخصی در شرايط رقابت سبب ثروتمند شدن جامعه با افزايش توليد میشود و در نهایت نفع شخصی در شرايط رقابتی به یک نفع اجتماعی تبديل میشود
✍🏻 #آدام_اسمیت
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#اقتصاد_آزاد #روشنفکران
نفع شخصی در شرايط رقابت سبب ثروتمند شدن جامعه با افزايش توليد میشود و در نهایت نفع شخصی در شرايط رقابتی به یک نفع اجتماعی تبديل میشود
✍🏻 #آدام_اسمیت
✔️ t.me/joinchat/AAAAAE5Uy4R6VrISPOSPSA
#اقتصاد_آزاد #روشنفکران