ما مردمان خاور میانه ایم...
بعضی هایمان در جنگ كشته می شویم،
بعضی در زندان..
بعضی هایمان در جاده می میریم،
بعضی در دریا،
حتی بلندترین كوه ها هم...
انتقام تنهایی شان را از ما می گیرند،
چرا كه ما شغل مان "مُردن" است.
|نشاط حمدان|
#سقوط_هواپیمای_یاسوج
#تسلیت
@Roshanfkrane
بعضی هایمان در جنگ كشته می شویم،
بعضی در زندان..
بعضی هایمان در جاده می میریم،
بعضی در دریا،
حتی بلندترین كوه ها هم...
انتقام تنهایی شان را از ما می گیرند،
چرا كه ما شغل مان "مُردن" است.
|نشاط حمدان|
#سقوط_هواپیمای_یاسوج
#تسلیت
@Roshanfkrane
جایی خواندم کسی از لحظه شماری برای عید میگفت ...
من اما دلم گرفت ...
این روزها سرزمینِ رنج کشیده ام به قدری درد و بغض های تلنبار شده دارد ، که واژه ی عید برای من واقعاً بی معناست ...
مگر می شود کودکانِ سرزمینم از سرما بلرزند ، عده ای در سطل های زباله دنبالِ نانِ شب باشند ،
و من در تدارک عید ؟!
مگر می شود پرچم عزایِ #سانچی و #پلاسکو بر سر درِ این خانه باشد و من در تکاپوی خانه تکانی ؟!
مگر می شود ، داغِ #سقوط_هواپیمای_یاسوج و ۶۶ مسافرِ آسمانی را به این زودی ها فراموش کرد ؟!
من امسال نه خانه ام را می تکانم ... نه حافظه ام را ... و نه واژه ی بی مصداقِ عید را به زبان خواهم آورد ...
من کنجِ این خانه ی غم زده تحصن می کنم و از شادبودنم انصراف می دهم ...
تا تکلیفِ اینهمه دردِ تحمیلی مشخص نشود ، عزادار می مانم ...
اینکه بگوییم "زندگی جریان دارد" خوب است ... اما نه به هر قیمتی ...
من اعتراض دارم ...
نمی دانم به زمین ... یا به زمان ... یا چه کسی ...
اعتراض های بی مخاطبم گوشه ی حنجره ام گیر کرده اند ...
سرزمینم !!!
مخاطبِ اعتراض هایم تو باش ...
خودت بگو ؛
کدامین دل را شکسته بودی که اینچنین دلت را شکستند ؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
#فرهنگ
#ادبی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
من اما دلم گرفت ...
این روزها سرزمینِ رنج کشیده ام به قدری درد و بغض های تلنبار شده دارد ، که واژه ی عید برای من واقعاً بی معناست ...
مگر می شود کودکانِ سرزمینم از سرما بلرزند ، عده ای در سطل های زباله دنبالِ نانِ شب باشند ،
و من در تدارک عید ؟!
مگر می شود پرچم عزایِ #سانچی و #پلاسکو بر سر درِ این خانه باشد و من در تکاپوی خانه تکانی ؟!
مگر می شود ، داغِ #سقوط_هواپیمای_یاسوج و ۶۶ مسافرِ آسمانی را به این زودی ها فراموش کرد ؟!
من امسال نه خانه ام را می تکانم ... نه حافظه ام را ... و نه واژه ی بی مصداقِ عید را به زبان خواهم آورد ...
من کنجِ این خانه ی غم زده تحصن می کنم و از شادبودنم انصراف می دهم ...
تا تکلیفِ اینهمه دردِ تحمیلی مشخص نشود ، عزادار می مانم ...
اینکه بگوییم "زندگی جریان دارد" خوب است ... اما نه به هر قیمتی ...
من اعتراض دارم ...
نمی دانم به زمین ... یا به زمان ... یا چه کسی ...
اعتراض های بی مخاطبم گوشه ی حنجره ام گیر کرده اند ...
سرزمینم !!!
مخاطبِ اعتراض هایم تو باش ...
خودت بگو ؛
کدامین دل را شکسته بودی که اینچنین دلت را شکستند ؟!
#نرگس_صرافیان_طوفان
#فرهنگ
#ادبی
#اجتماعی
@Roshanfkrane