چرا باید از (تقریباً) همهچیز قطع امید کرد؟🔻
🔸 حکومتهای منتخب میتوانند خودکامه شوند، دموکراسیها میتوانند فاسد شوند، و ارتشهای متجاوز معمولاً رفتار خیلی بدی دارند. ما در برابر آنچه نیچه «واقعیتِ سفت و سخت» میخوانَد، نه به امید بلکه به «شجاعت در مقابل واقعیت» نیاز داریم.
🔸 وقتی دموکراسی به بیراهه میرود، اتفاقی که همیشه رخ خواهد داد، راهحل را نباید در عقیدهای آرمانخواهانه به شجاعتِ امید جست، عقیدهای که در نهایت جزماندیشانه یا کلبیمسلکانه، یا هر دو، بهنظر خواهد رسید. بهنظرم، راهحل عبارت است از واقعگراییِ شکاکانه و عمیقاً مبتنی بر آگاهی از تاریخ. چنین واقعگراییای نه تنها به عقل و خرد و نیاز به مذاکره و اقناع تعهدی پایدار دارد بلکه از محدودیتهای عقل در برابر خشونت و خصومت نیز بهخوبی آگاه است. همانطور که توسیدید مدتها قبل از «همایش ملی حزب دموکرات» در سال ۲۰۰۴ فهمیده بود، ارائهی سخنرانیهای زیبا در حوزهی سیاست دشوار نیست اما سخنرانیها بهندرت به تغییر عقیدهی مردم یا بهبود محسوسِ شرایط اجتماعی میانجامند.
🔸 اندیشیدنِ عاری از امید ممکن است مأیوسکننده به نظر برسد، اما لزومی ندارد که اینطور باشد. بهنظرم چنین کاری آغوش گشودن به روی نوعی واقعگراییِ مثبت، و حتی شادیآفرین، است. اپیکتِتوس، بردهای که معلم فلسفه شده بود، بدون امید زندگی میکرد. نیچه به همین دلیل او را میستود و میگفت، «آری، او میتواند لبخند بزند.» ما هم میتوانیم.
@NashrAasoo 💭
#امید
#رویا
@NewHasanMohaddesi
🔸 حکومتهای منتخب میتوانند خودکامه شوند، دموکراسیها میتوانند فاسد شوند، و ارتشهای متجاوز معمولاً رفتار خیلی بدی دارند. ما در برابر آنچه نیچه «واقعیتِ سفت و سخت» میخوانَد، نه به امید بلکه به «شجاعت در مقابل واقعیت» نیاز داریم.
🔸 وقتی دموکراسی به بیراهه میرود، اتفاقی که همیشه رخ خواهد داد، راهحل را نباید در عقیدهای آرمانخواهانه به شجاعتِ امید جست، عقیدهای که در نهایت جزماندیشانه یا کلبیمسلکانه، یا هر دو، بهنظر خواهد رسید. بهنظرم، راهحل عبارت است از واقعگراییِ شکاکانه و عمیقاً مبتنی بر آگاهی از تاریخ. چنین واقعگراییای نه تنها به عقل و خرد و نیاز به مذاکره و اقناع تعهدی پایدار دارد بلکه از محدودیتهای عقل در برابر خشونت و خصومت نیز بهخوبی آگاه است. همانطور که توسیدید مدتها قبل از «همایش ملی حزب دموکرات» در سال ۲۰۰۴ فهمیده بود، ارائهی سخنرانیهای زیبا در حوزهی سیاست دشوار نیست اما سخنرانیها بهندرت به تغییر عقیدهی مردم یا بهبود محسوسِ شرایط اجتماعی میانجامند.
🔸 اندیشیدنِ عاری از امید ممکن است مأیوسکننده به نظر برسد، اما لزومی ندارد که اینطور باشد. بهنظرم چنین کاری آغوش گشودن به روی نوعی واقعگراییِ مثبت، و حتی شادیآفرین، است. اپیکتِتوس، بردهای که معلم فلسفه شده بود، بدون امید زندگی میکرد. نیچه به همین دلیل او را میستود و میگفت، «آری، او میتواند لبخند بزند.» ما هم میتوانیم.
@NashrAasoo 💭
#امید
#رویا
@NewHasanMohaddesi
Telegraph
چرا باید از (تقریباً) همهچیز قطع امید کرد؟
عید پاک نزدیک است و روایتهای جذابِ نوزایی و رستاخیر در کوچه و خیابان به گوش میرسد. اما بیمیلیِ لجوجانهی زمستان به جا باز کردن برای فصل مطبوع و امیدبخشِ بهار یادآور شکوفههای گیلاس و عید پاک نیست، و در عوض مرا به تأمل دربارهی پرومته، نیچه، باراک اوباما…
♦️ارادهی معطوف به رویا: انسان بدون رویا و امید، انسان مرده است
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
انسان بدون امید و بدون رویا و بدون تخیل انسان مرده است. رویا ستارهای است در شبی ظلمانی. نوری که به تو میگوید گام بردار و ادامه بده. رویا به ما امید میبخشد. هر کسی جهانی دارد و در جهانی زیست میکند؛ جهان کوچک یکنفره. اگر رویا نداشته باشد، آسمان جهان او سراسر ظلمانی است و اگر امید نداشته باشد، متوقف میشود. رویا و امید همچون اکسیژن حیاتی و ضروری اند.
اگر رویا نبود، بردهها هرگز زنجیره بردهگی را نمیگسیختند. اگر انسان آرمانشهر نمیآفرید، تاریخ تکرار زشت گذشته بود. رویا ستارهای است فروزان در شب ظلمانیی زندهگیی ما. اگر بنشینی و در زیبایی این رویا خیره شوی و زیر پایت را نگاه نکنی و محتاطانه اما مصمم گام برنداری، زندهگی باختهای. اگر چشم به ستاره گام برداری و جلوی پایت را نگاه نکنی، نفله خواهی شد و فریب خیالات فردی و جمعی را خواهی خورد. رویا بپرور اما جلوی پایت را نگاه کن!
رویا ستارهای در شبهای ظلمانیی زندهگیی ما است. امید گرمایی در قلب ما است. ارزشها چراغی روشن بر بام خانهی زندهگی اند. هنجارها سقف اند، چشمانداز (ویژن) افق برابر ما است. اما واقعیت، آن چیزی است که در برابر گامهای ما است.
آنان که رویا و امید را نفی میکنند، انسان را نمیشناسند. ما به چراغ (رویا) و قطبنما (ویژن) و کفش (ابزاری برای غلبه بر واقعیت سفت و سخت راه) و قلب (امید) نیاز داریم. در ذهنمان رویا بپروریم و قلبمان را گرم کنیم، دانش بیاندوزیم، و محتاط (با عقلانیت) اما مصمم (اراده) گام برداریم.
اگر تخیل و رویاهایم نبودند، جهان من کویری زرد و تهی بود. تخیل بزرگترین ثروت من بود. رویاهایم اگر نبودند آسمان زندهگیام چهقدر خالی و تیره بود. امیدهایم اگر نبودند، یخ میبستم و قلبام پژمرده و فسرده میشد.
”من رویایی دارم.”
https://t.me/NashrAasoo/7363
#رویا
#امید
#ارزش
#هنجار
#چشمانداز
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
انسان بدون امید و بدون رویا و بدون تخیل انسان مرده است. رویا ستارهای است در شبی ظلمانی. نوری که به تو میگوید گام بردار و ادامه بده. رویا به ما امید میبخشد. هر کسی جهانی دارد و در جهانی زیست میکند؛ جهان کوچک یکنفره. اگر رویا نداشته باشد، آسمان جهان او سراسر ظلمانی است و اگر امید نداشته باشد، متوقف میشود. رویا و امید همچون اکسیژن حیاتی و ضروری اند.
اگر رویا نبود، بردهها هرگز زنجیره بردهگی را نمیگسیختند. اگر انسان آرمانشهر نمیآفرید، تاریخ تکرار زشت گذشته بود. رویا ستارهای است فروزان در شب ظلمانیی زندهگیی ما. اگر بنشینی و در زیبایی این رویا خیره شوی و زیر پایت را نگاه نکنی و محتاطانه اما مصمم گام برنداری، زندهگی باختهای. اگر چشم به ستاره گام برداری و جلوی پایت را نگاه نکنی، نفله خواهی شد و فریب خیالات فردی و جمعی را خواهی خورد. رویا بپرور اما جلوی پایت را نگاه کن!
رویا ستارهای در شبهای ظلمانیی زندهگیی ما است. امید گرمایی در قلب ما است. ارزشها چراغی روشن بر بام خانهی زندهگی اند. هنجارها سقف اند، چشمانداز (ویژن) افق برابر ما است. اما واقعیت، آن چیزی است که در برابر گامهای ما است.
آنان که رویا و امید را نفی میکنند، انسان را نمیشناسند. ما به چراغ (رویا) و قطبنما (ویژن) و کفش (ابزاری برای غلبه بر واقعیت سفت و سخت راه) و قلب (امید) نیاز داریم. در ذهنمان رویا بپروریم و قلبمان را گرم کنیم، دانش بیاندوزیم، و محتاط (با عقلانیت) اما مصمم (اراده) گام برداریم.
اگر تخیل و رویاهایم نبودند، جهان من کویری زرد و تهی بود. تخیل بزرگترین ثروت من بود. رویاهایم اگر نبودند آسمان زندهگیام چهقدر خالی و تیره بود. امیدهایم اگر نبودند، یخ میبستم و قلبام پژمرده و فسرده میشد.
”من رویایی دارم.”
https://t.me/NashrAasoo/7363
#رویا
#امید
#ارزش
#هنجار
#چشمانداز
@NewHasanMohaddesi
Telegram
Aasoo - آسو
چرا باید از (تقریباً) همهچیز قطع امید کرد؟🔻
🔸 حکومتهای منتخب میتوانند خودکامه شوند، دموکراسیها میتوانند فاسد شوند، و ارتشهای متجاوز معمولاً رفتار خیلی بدی دارند. ما در برابر آنچه نیچه «واقعیتِ سفت و سخت» میخوانَد، نه به امید بلکه به «شجاعت در مقابل…
🔸 حکومتهای منتخب میتوانند خودکامه شوند، دموکراسیها میتوانند فاسد شوند، و ارتشهای متجاوز معمولاً رفتار خیلی بدی دارند. ما در برابر آنچه نیچه «واقعیتِ سفت و سخت» میخوانَد، نه به امید بلکه به «شجاعت در مقابل…
Forwarded from هفت اقلیم (سعید معدنی)
اعدام ژاندارک هم مطابق قانون بود
✍سعید معدنی
پس از انتشار متن روایت تکان دهندهی خانم رویا حشمتی از مجازات شلاق خوردنش به خاطر بی حجابی، قوه قضائیه بر آن شده از خود دفاع کند و گفته است" مصداق اباحه گری بوده و مطابق قانون عمل شده".
واقعیت آن است که جوان امروز این مفاهیم را نمی فهمد. سوال جوانان این است که آیا در این مملکت برای گرانفروشان، محتکران، رشوهگیران، اختلاسگران، بانکداران رباخوار، مدیران نالایقی که محیط زیست را به این روز انداخته اند، مدیران نالایقی که بیکاری و گرانی را برای جامعه به ارمغان آورده اند، مدیران نالایق و ناشایستی که پستها را غصب کرده اند و کاری بلد نیستند و غیره و غیره قانون و شلاق و مجازات هم وجود دارد؟
از سوی دیگر قانون که وحی منزل نیست، میتواند با توجه به "مقتضیات زمان" تغییر کند. اوایل دهه ۶۰ که در میادین شهر دارهای اعدام و بساط شلاق برپا بود، به رهبر انقلاب خبر رسید که اوضاع چنین است، وی اعلام کرد که اگر این اعمال موجب وهن اسلام میشود تعطیل کنند که چنین شد. البته گاهی حضرات فیلشان یاد هندوستان میکرد و زمان هایی مثل پس از دوم خرداد و پیروزی اصلاح طلبان دوباره بساط شلاق زدن برای مدت کوتاهی به میادین شهر باز گشت و سپس برچیده شد.
حدود ۶۰۰ سال قبل دختر جوانی در سنین رویا حشمتی به نام ژاندارک را اعدام کردند. او مدعی بود الهاماتی از خداوند دریافت میکند، لباس مردانه می پوشید و به ارتش پیوسته بود و در جبهه فرانسه در مقابل انگلستان میجنگید. بعدها با شکست فرانسویها با درخواست و فشار شاه انگلستان، کشیشان باورها و رفتارهای او - الهامات دینی، پوشیدن لباس مردانه و حضور در ارتش - را خلاف دین و شریعت پنداشتند. قبل از اعدام او را به شکنجه گاه بردند و شلاق و ابزار داغ و درفش را نشانش دادند تا شاید این بانوی جوان بترسد و اعتراف به اشتباه کند و دست از طغیان و رفتارهای هنجار شکنانه و غیرقانونی بردارد. اما ژاندارک گفته بود اگر شکنجهام کنید شاید طاقت نیاورم و اعتراف دروغین کنم اما به محض آزادی خواهم گفت زیر شکنجه اعتراف کردهام! کاری شبیه رویا حشمتی که از شلاق خوردنش نوشت و جامعهی ایران را تکان داد و به فکر فرو برد که ما در چه زمین و زمانهای زندگی میکنیم.
کشیشان از ترس افشاگری شلاق نزدند و شکنجه اش نکردند اما در نهایت به جرم ارتداد دستور اعدام را دادند و او را سوزاندند. زمان محاکمه نیمی از اعضای محکمه میدانستند که تاوان گناه ژاندارک اعدام نیست اما فضای حاکمیت مذهبی در زیر سایهی سکه بازان ریاکار مذهبی سنگین بود، و مخالفان اعدام دم بر نیاوردند. سرانجام حکم اعدام صادر و ژاندارک در میدان شهر در میان انبوه هیزم جهل سوزانده شد. دو دهه نگذشت که اورا بیگناه تشخیص دادند چرا که از اول بیگناه بود. از او اعاده حیثیت شد و بعد از چند قرن پاپ، ژاندارک را قدیس نامید!
اما مسیحیت بر اساس همین رفتارهای ضد عقلانی و ضد انسانی دیگر مثل سابق قد راست نکرد و در زیر چکمههای امانیسم و سایر مکاتب اندیشهی بشری به حاشیه رفت. جوان که بودیم کتاب "علل گرایش به مادیگری" مرحوم استاد مطهری را میخواندیم در آنجا گفته بود از دلایل گریز از دین و گرایش به مادیگری در غرب قرائت خشن و غیر عقلانی از دین مسیحیت در قرون وسطی بود که منجر به بی اعتباری دین و در نهایت ظهور رنسانس و ماتریالیسم در اروپا شد.
در کنار احکام و شلاق کمی هم کتاب بخوانید. لااقل کتابهای مطهری از جمله همین "علل گرایش به مادیگری" و " اسلام و مقتضیات زمان" را بخوانید. گرچه بخش مهمی از جوانان امروز از شریعتی و مطهری و حتی سروش هم عبور کرده اند و به سکولاریسم و لائیسیته روی آوردهاند. اما بخوانید تا شاید وقتی دخترانی را برای شلاق زدن به زیر زمین اجرای احکام میبرید، به پیامدهایش هم بیاندیشید و کمی تامل کنید تا تنفر و گریز از دین بیش از این ایجاد نشود.
یادداشت خانم جوان از شرح شلاق خوردنش بسیاری را متاثر کرده و احتمالا یکی از متنهای ماندگار در ذهن ایرانی در تاریخ آینده این مردم باشد. باز هم پیشنهاد میکنم قبل از انجام اقدامهای مشابه کمی تامل کنید و به تبعات آن بیاندیشید.
۱۸ دیماه ۱۴۰۲
#سعید_معدنی
#شلاق
#ژاندارک
#رویا_حشمتی
#وهن_اسلام
#دین_گریزی
@Saeed_Maadani
✍سعید معدنی
پس از انتشار متن روایت تکان دهندهی خانم رویا حشمتی از مجازات شلاق خوردنش به خاطر بی حجابی، قوه قضائیه بر آن شده از خود دفاع کند و گفته است" مصداق اباحه گری بوده و مطابق قانون عمل شده".
واقعیت آن است که جوان امروز این مفاهیم را نمی فهمد. سوال جوانان این است که آیا در این مملکت برای گرانفروشان، محتکران، رشوهگیران، اختلاسگران، بانکداران رباخوار، مدیران نالایقی که محیط زیست را به این روز انداخته اند، مدیران نالایقی که بیکاری و گرانی را برای جامعه به ارمغان آورده اند، مدیران نالایق و ناشایستی که پستها را غصب کرده اند و کاری بلد نیستند و غیره و غیره قانون و شلاق و مجازات هم وجود دارد؟
از سوی دیگر قانون که وحی منزل نیست، میتواند با توجه به "مقتضیات زمان" تغییر کند. اوایل دهه ۶۰ که در میادین شهر دارهای اعدام و بساط شلاق برپا بود، به رهبر انقلاب خبر رسید که اوضاع چنین است، وی اعلام کرد که اگر این اعمال موجب وهن اسلام میشود تعطیل کنند که چنین شد. البته گاهی حضرات فیلشان یاد هندوستان میکرد و زمان هایی مثل پس از دوم خرداد و پیروزی اصلاح طلبان دوباره بساط شلاق زدن برای مدت کوتاهی به میادین شهر باز گشت و سپس برچیده شد.
حدود ۶۰۰ سال قبل دختر جوانی در سنین رویا حشمتی به نام ژاندارک را اعدام کردند. او مدعی بود الهاماتی از خداوند دریافت میکند، لباس مردانه می پوشید و به ارتش پیوسته بود و در جبهه فرانسه در مقابل انگلستان میجنگید. بعدها با شکست فرانسویها با درخواست و فشار شاه انگلستان، کشیشان باورها و رفتارهای او - الهامات دینی، پوشیدن لباس مردانه و حضور در ارتش - را خلاف دین و شریعت پنداشتند. قبل از اعدام او را به شکنجه گاه بردند و شلاق و ابزار داغ و درفش را نشانش دادند تا شاید این بانوی جوان بترسد و اعتراف به اشتباه کند و دست از طغیان و رفتارهای هنجار شکنانه و غیرقانونی بردارد. اما ژاندارک گفته بود اگر شکنجهام کنید شاید طاقت نیاورم و اعتراف دروغین کنم اما به محض آزادی خواهم گفت زیر شکنجه اعتراف کردهام! کاری شبیه رویا حشمتی که از شلاق خوردنش نوشت و جامعهی ایران را تکان داد و به فکر فرو برد که ما در چه زمین و زمانهای زندگی میکنیم.
کشیشان از ترس افشاگری شلاق نزدند و شکنجه اش نکردند اما در نهایت به جرم ارتداد دستور اعدام را دادند و او را سوزاندند. زمان محاکمه نیمی از اعضای محکمه میدانستند که تاوان گناه ژاندارک اعدام نیست اما فضای حاکمیت مذهبی در زیر سایهی سکه بازان ریاکار مذهبی سنگین بود، و مخالفان اعدام دم بر نیاوردند. سرانجام حکم اعدام صادر و ژاندارک در میدان شهر در میان انبوه هیزم جهل سوزانده شد. دو دهه نگذشت که اورا بیگناه تشخیص دادند چرا که از اول بیگناه بود. از او اعاده حیثیت شد و بعد از چند قرن پاپ، ژاندارک را قدیس نامید!
اما مسیحیت بر اساس همین رفتارهای ضد عقلانی و ضد انسانی دیگر مثل سابق قد راست نکرد و در زیر چکمههای امانیسم و سایر مکاتب اندیشهی بشری به حاشیه رفت. جوان که بودیم کتاب "علل گرایش به مادیگری" مرحوم استاد مطهری را میخواندیم در آنجا گفته بود از دلایل گریز از دین و گرایش به مادیگری در غرب قرائت خشن و غیر عقلانی از دین مسیحیت در قرون وسطی بود که منجر به بی اعتباری دین و در نهایت ظهور رنسانس و ماتریالیسم در اروپا شد.
در کنار احکام و شلاق کمی هم کتاب بخوانید. لااقل کتابهای مطهری از جمله همین "علل گرایش به مادیگری" و " اسلام و مقتضیات زمان" را بخوانید. گرچه بخش مهمی از جوانان امروز از شریعتی و مطهری و حتی سروش هم عبور کرده اند و به سکولاریسم و لائیسیته روی آوردهاند. اما بخوانید تا شاید وقتی دخترانی را برای شلاق زدن به زیر زمین اجرای احکام میبرید، به پیامدهایش هم بیاندیشید و کمی تامل کنید تا تنفر و گریز از دین بیش از این ایجاد نشود.
یادداشت خانم جوان از شرح شلاق خوردنش بسیاری را متاثر کرده و احتمالا یکی از متنهای ماندگار در ذهن ایرانی در تاریخ آینده این مردم باشد. باز هم پیشنهاد میکنم قبل از انجام اقدامهای مشابه کمی تامل کنید و به تبعات آن بیاندیشید.
۱۸ دیماه ۱۴۰۲
#سعید_معدنی
#شلاق
#ژاندارک
#رویا_حشمتی
#وهن_اسلام
#دین_گریزی
@Saeed_Maadani
♦️سفر اندیشه یکی از رویاهای من است
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
بهزاد کاظمیی عزیز به من لطف ویژه دارد. از ایشان صمیمانه تشکر میکنم که خبر خوب سفر کتاب خدا و خیابان را به سرزمین ارس عزیز دادند. من البته جستوجوگر کوچکی بیش نیستم. همینجا از فرصت استفاده میکنم و به هموطنان عزیز ام در خطهی آذربایجان عزیز سلام و عرض ادب میکنم!
سفر کتاب تنها مقدمهای است برای سفر اندیشه. سفر اندیشه میتواند هم در مکان و هم در زمان رخ بدهد. این دومی وقتی بعد قرنها ادامه مییابد، مثل معجزه میماند.
یکی از رویاهایم همین است که بتوانم اندیشهای عرضه کنم که هم از رنجها و دردهای مردم بکاهد و هم سفر کند تا دور دستها و سفر کند در زمانها. رویا داشتن که عیب نیست. من رویاهای خیلی بزرگی دارم و هر لحظه با آنها زندهگی میکنم.
#رویا
#جلفا
#آذربایجان
#رود_ارس
#سفر_کتاب
#سفر_اندیشه
#بهزاد_کاظمی
#خدا_و_خیابان
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
بهزاد کاظمیی عزیز به من لطف ویژه دارد. از ایشان صمیمانه تشکر میکنم که خبر خوب سفر کتاب خدا و خیابان را به سرزمین ارس عزیز دادند. من البته جستوجوگر کوچکی بیش نیستم. همینجا از فرصت استفاده میکنم و به هموطنان عزیز ام در خطهی آذربایجان عزیز سلام و عرض ادب میکنم!
سفر کتاب تنها مقدمهای است برای سفر اندیشه. سفر اندیشه میتواند هم در مکان و هم در زمان رخ بدهد. این دومی وقتی بعد قرنها ادامه مییابد، مثل معجزه میماند.
یکی از رویاهایم همین است که بتوانم اندیشهای عرضه کنم که هم از رنجها و دردهای مردم بکاهد و هم سفر کند تا دور دستها و سفر کند در زمانها. رویا داشتن که عیب نیست. من رویاهای خیلی بزرگی دارم و هر لحظه با آنها زندهگی میکنم.
#رویا
#جلفا
#آذربایجان
#رود_ارس
#سفر_کتاب
#سفر_اندیشه
#بهزاد_کاظمی
#خدا_و_خیابان
@NewHasanMohaddesi
♦️سال جدید بر همهی ایرانیان در همهی جای جهان مبارک!
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱ فروردین ۱۴۰۳
آرزو میکنم سال ۱۴۰۳ سال متفاوتی در تاریخ ایران باشد و تحول شادیبخشی در آن رخ بدهد و امید اجتماعی و شادی در میان ایرانیان به اوج خود برسد! امیدوار ام مردم ما به تحقق رویاهای خود در سال ۱۴۰۳ برای ساختن جامعهای مطلوبتر و انسانیتر نزدیک شوند!
یاد همهی کسانی را که برای ساختن جامعهای بهتر تلاش کردند و برای آن به اشکال گوناگون هزینه دادند، گرامی میدارم!
ما با رویاها و امیدمان زندهگی میکنیم و برای بهتر شدن دنیایمان بیش از پیش تلاش میکنیم.
#امید
#رویا
#عاملیت
#سال_نو
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۱ فروردین ۱۴۰۳
آرزو میکنم سال ۱۴۰۳ سال متفاوتی در تاریخ ایران باشد و تحول شادیبخشی در آن رخ بدهد و امید اجتماعی و شادی در میان ایرانیان به اوج خود برسد! امیدوار ام مردم ما به تحقق رویاهای خود در سال ۱۴۰۳ برای ساختن جامعهای مطلوبتر و انسانیتر نزدیک شوند!
یاد همهی کسانی را که برای ساختن جامعهای بهتر تلاش کردند و برای آن به اشکال گوناگون هزینه دادند، گرامی میدارم!
ما با رویاها و امیدمان زندهگی میکنیم و برای بهتر شدن دنیایمان بیش از پیش تلاش میکنیم.
#امید
#رویا
#عاملیت
#سال_نو
@NewHasanMohaddesi
♦️تنگنایی برای خانم بلوریی گرامی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱ آبان ۱۴۰۳
سالها است که خانم بلوری را میشناسم. زنی است بسیار باشخصیت، فرهیخته، و اخلاقمدار. چند هفته پیش در آخرین دیدار این خبر ناگوار را به من دادند.
خانم بلوری دانشجوی دکترای جامعهشناسی است و در حال نوشتن رسالهی دکتری است. امیدوار بودیم در این حکم تجدید نظر صورت گیرد، ولی متاسفانه چنین نشده است! با این اوصاف فکر میکنم حالا برای ادامهی کار نگارش رساله، من باید خدمتشان برسم.
#پابند
#رویا_بلوری
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱ آبان ۱۴۰۳
سالها است که خانم بلوری را میشناسم. زنی است بسیار باشخصیت، فرهیخته، و اخلاقمدار. چند هفته پیش در آخرین دیدار این خبر ناگوار را به من دادند.
خانم بلوری دانشجوی دکترای جامعهشناسی است و در حال نوشتن رسالهی دکتری است. امیدوار بودیم در این حکم تجدید نظر صورت گیرد، ولی متاسفانه چنین نشده است! با این اوصاف فکر میکنم حالا برای ادامهی کار نگارش رساله، من باید خدمتشان برسم.
#پابند
#رویا_بلوری
@NewHasanMohaddesi