#خبر #کنفرانس #ارزششناسی
🗞️مختصری بر کنفرانس ارزش شناسی در دانشگاه رایرسون
دیروز کنفراس سه روزه کوچکی که حاصل تلاش های #کرک_لوگید، #لیز_جکسون و #کلاس_کرای درباره ارزش شناسی بود، به اتمام رسید. در میان مجموعه مقالات ارائه شده توسط این سه شخص، مقالات کسانی مانند #تدئوس_متز #آشا_لنکستر و #آندری_بوکارف به نظرم بسیار خوش آمد. برنامه و مختصری از این کنفرانس به این شرح بود.
1️⃣روز اول، دوشنبه، 28 جولای
#هلن_چَـپـِل از موضع انگارگرایانه در خداناباوری دفاع کرد و به واسطه آن استدلال کرد که آورده ارزشی خدا خنثی خواهد بود اما به دنبال لوگید، اظهار داشت که وارد کرده خدا به ارزش شناسی از قابل فهم بودن مجموعه حقایق هستی کاسته و به دنبال آن ارزش شناسی خداباوری با چالش هایی روبرو خواهد شد. جکسون و هندریکس از کسانی بودند که با اشاره به فهم مجموعه حقایق توسط خدا، برضد نگرش چپل موضع گرفتند.
#برایان_بیلارد با تکیه بر نگرش های ارزشی و هنجاری، استدلال کرد که مانند اثرهای نقاشی و دیگر آثار، اگر به سازنده معروف آن آگاه شویم، ارزش آن اثر افروده شده و بنابراین، هستی نیز مانند آن، چنانچه اثر خدا باشد، ارزشمندتر خواهد شد. اعتراض ها بیشتر این بود که درباره زشتی ها و کمبود های هستی چه باید گفت؟ و اینکه شاید اعتقاد صرف به اینکه اثری از عاملی ارزیمند است، مهم است.
#جاش_بـِرِکا با استفاده از «تسری عملی» در دفاع از ارزش شناسی بیخدایی و برضد مقاله لیز جکسون مقاله ای ارائه کرد. اعتراضات به برکا بیشتر پیرامون مرزهای معرفت شناسی و ارزش شناسی در رابطه با خدا بود و بده بستان هایی بین جکسون و برکا.
#لیز_جکسون در نهایت مطابق با دیدگاه پیشین خود، نگرشی معرفت شناسانه را ارائه کرد که در آن بیشتر به براهین لوگید و میتزن پرداخته شده بود. ایده اصلی وی این بود که در خداباوری، شناخت خدا یک ارزشی بسیار والا خواهد بود که این ارزش در دیگر ارزش شناسی ها غایب است.
2️⃣روز دوم، سه شنبه، 29 جولای
#پری_هندریکس فلسوف جوان مسیحی، برهانی را در دفاع از ارزش شناسی ضدخداباوری ارائه کرد که در آن در تلاش بود با نگرشی متفات فهم ضدخداباوری را در رقابت با ارزشی شناسی خداباوری رشد تقویت کند. مقاله وی بیشتر حکم کاوش برای بررسی مسیرهای جدید برای ادبیات ضدخداباوری بود.
#آستین_مکدوگال نیز بر این سال متمرکز بود که اصلا ارزشی جود خدا چسیت و چگونه باید این را در رقابت ارزش شناسی ضدخداباوری و خداباوری فهم کرد.
#کلاس_کرای با استفاده از بخشی از کتاب خود درباره ارزشی شناسی، استدلال کرد که در غیبت شرگزاف، جهان های ممکن در ارزش شناسی خداباورانه در مقایسه با ضدخداباوری، بسیار ارزشمندتر خواهد بود. در این زمینه اعتراضات بیشتر بر واقعیت شرگزاف بود و این چالش که چگونه میتوان قضاوت های ارزشی را برای تمامی جهان های ممکن ثابت نگه داشت.
#کرک_لوگید مقاله ای در نقد کرای ارائه کرد که بیشتر زمان بحث میان افراد درباره آن به بررسی جهان های ممکن و معناشناسی لوئیس و استالناکر گذشت.
3️⃣روز سوم، چهارشنبه،30 جولای
#آشا_توماس_لنکستر برهانی در دفاع از همه خداباوری طبیعت گرایانه ارائه کرد که در آن وجود وحدت ارگانیک باعث برانگیخته شدن همدلی اخلاقی شده و موجودات را تماما با خدا (که در دیدگاه وی با طبیعت یکی بود) در ارتباط قرار میدهد. وی همچنین به نقد برهان شر برای بیخدایی که توسط ناگاساوا مطرح شده پرداخت و کمی درباب هستی شناسی خود صحبت کرد.
#تدئوس_متز در صحبت های خود ارائه ای از مقاله خود را داشت که در آن استدلال میکند خداباوران نباید فراطبیعی گرایی متعادل را به جای فراطبیعی افراطی انتخاب کنند (اولی این دیدگاه است که بدن خدا معنا غیرممکن است و دومی این دیدگاه است که معنا در جهان مادی وجود دارد اما نه به اندازه جهان خداباوری). اعتراضات اینجا بیشتر بر پایه روایت های معنایی و تفاوت هایی درباره زندگی پس از مرگ بود که ملاحظات آنان میتوانست فهم وی از این برهان را تغییر دهد.
#آندری_بوکارف نیز در ارائه ای مفصل به دفاع از همه خداباوری پرداخت (در دیدگاه وی خدا و اشخاص با اینکه ماهیتی الهی دارند اما یکی نیستند) و این دیدگاه را ارائه کرد که ارزش های موجود تحت همه خداباوری از همه شمولی بیشتری برخوردار بوده و وحدت ارگانیک دنبال شده از آن برای همه خدایی نسبت به خداباوری برتری دارد. (ایده وحدت ارگانیک را بیشتر از نوزیک فهم کرده بود).
#گزارش
🗞️مختصری بر کنفرانس ارزش شناسی در دانشگاه رایرسون
دیروز کنفراس سه روزه کوچکی که حاصل تلاش های #کرک_لوگید، #لیز_جکسون و #کلاس_کرای درباره ارزش شناسی بود، به اتمام رسید. در میان مجموعه مقالات ارائه شده توسط این سه شخص، مقالات کسانی مانند #تدئوس_متز #آشا_لنکستر و #آندری_بوکارف به نظرم بسیار خوش آمد. برنامه و مختصری از این کنفرانس به این شرح بود.
1️⃣روز اول، دوشنبه، 28 جولای
#هلن_چَـپـِل از موضع انگارگرایانه در خداناباوری دفاع کرد و به واسطه آن استدلال کرد که آورده ارزشی خدا خنثی خواهد بود اما به دنبال لوگید، اظهار داشت که وارد کرده خدا به ارزش شناسی از قابل فهم بودن مجموعه حقایق هستی کاسته و به دنبال آن ارزش شناسی خداباوری با چالش هایی روبرو خواهد شد. جکسون و هندریکس از کسانی بودند که با اشاره به فهم مجموعه حقایق توسط خدا، برضد نگرش چپل موضع گرفتند.
#برایان_بیلارد با تکیه بر نگرش های ارزشی و هنجاری، استدلال کرد که مانند اثرهای نقاشی و دیگر آثار، اگر به سازنده معروف آن آگاه شویم، ارزش آن اثر افروده شده و بنابراین، هستی نیز مانند آن، چنانچه اثر خدا باشد، ارزشمندتر خواهد شد. اعتراض ها بیشتر این بود که درباره زشتی ها و کمبود های هستی چه باید گفت؟ و اینکه شاید اعتقاد صرف به اینکه اثری از عاملی ارزیمند است، مهم است.
#جاش_بـِرِکا با استفاده از «تسری عملی» در دفاع از ارزش شناسی بیخدایی و برضد مقاله لیز جکسون مقاله ای ارائه کرد. اعتراضات به برکا بیشتر پیرامون مرزهای معرفت شناسی و ارزش شناسی در رابطه با خدا بود و بده بستان هایی بین جکسون و برکا.
#لیز_جکسون در نهایت مطابق با دیدگاه پیشین خود، نگرشی معرفت شناسانه را ارائه کرد که در آن بیشتر به براهین لوگید و میتزن پرداخته شده بود. ایده اصلی وی این بود که در خداباوری، شناخت خدا یک ارزشی بسیار والا خواهد بود که این ارزش در دیگر ارزش شناسی ها غایب است.
2️⃣روز دوم، سه شنبه، 29 جولای
#پری_هندریکس فلسوف جوان مسیحی، برهانی را در دفاع از ارزش شناسی ضدخداباوری ارائه کرد که در آن در تلاش بود با نگرشی متفات فهم ضدخداباوری را در رقابت با ارزشی شناسی خداباوری رشد تقویت کند. مقاله وی بیشتر حکم کاوش برای بررسی مسیرهای جدید برای ادبیات ضدخداباوری بود.
#آستین_مکدوگال نیز بر این سال متمرکز بود که اصلا ارزشی جود خدا چسیت و چگونه باید این را در رقابت ارزش شناسی ضدخداباوری و خداباوری فهم کرد.
#کلاس_کرای با استفاده از بخشی از کتاب خود درباره ارزشی شناسی، استدلال کرد که در غیبت شرگزاف، جهان های ممکن در ارزش شناسی خداباورانه در مقایسه با ضدخداباوری، بسیار ارزشمندتر خواهد بود. در این زمینه اعتراضات بیشتر بر واقعیت شرگزاف بود و این چالش که چگونه میتوان قضاوت های ارزشی را برای تمامی جهان های ممکن ثابت نگه داشت.
#کرک_لوگید مقاله ای در نقد کرای ارائه کرد که بیشتر زمان بحث میان افراد درباره آن به بررسی جهان های ممکن و معناشناسی لوئیس و استالناکر گذشت.
3️⃣روز سوم، چهارشنبه،30 جولای
#آشا_توماس_لنکستر برهانی در دفاع از همه خداباوری طبیعت گرایانه ارائه کرد که در آن وجود وحدت ارگانیک باعث برانگیخته شدن همدلی اخلاقی شده و موجودات را تماما با خدا (که در دیدگاه وی با طبیعت یکی بود) در ارتباط قرار میدهد. وی همچنین به نقد برهان شر برای بیخدایی که توسط ناگاساوا مطرح شده پرداخت و کمی درباب هستی شناسی خود صحبت کرد.
#تدئوس_متز در صحبت های خود ارائه ای از مقاله خود را داشت که در آن استدلال میکند خداباوران نباید فراطبیعی گرایی متعادل را به جای فراطبیعی افراطی انتخاب کنند (اولی این دیدگاه است که بدن خدا معنا غیرممکن است و دومی این دیدگاه است که معنا در جهان مادی وجود دارد اما نه به اندازه جهان خداباوری). اعتراضات اینجا بیشتر بر پایه روایت های معنایی و تفاوت هایی درباره زندگی پس از مرگ بود که ملاحظات آنان میتوانست فهم وی از این برهان را تغییر دهد.
#آندری_بوکارف نیز در ارائه ای مفصل به دفاع از همه خداباوری پرداخت (در دیدگاه وی خدا و اشخاص با اینکه ماهیتی الهی دارند اما یکی نیستند) و این دیدگاه را ارائه کرد که ارزش های موجود تحت همه خداباوری از همه شمولی بیشتری برخوردار بوده و وحدت ارگانیک دنبال شده از آن برای همه خدایی نسبت به خداباوری برتری دارد. (ایده وحدت ارگانیک را بیشتر از نوزیک فهم کرده بود).
#گزارش
#یادداشت
🛑مدت زیادی است بسیار به ایمان گرایی علاقمند شدم اما نمیفهمم چرا تا این حد کژبرداشت میشود؟ جان بیشاپ به شدت در حق آن کم لطفی میکند. #لیز_جکسون در تمام آثار خود تنها چند سطر به آن اختصاص داده و #لارا_بوچاک که در نظرم بهترین فیلسوف مسیحی است که درباره ایمان و معرفت شناسی قلم میزند، تابحال در هیچکدام از آثارش برخوردی درست درمان با ایمان گرایی نداشته است. اخیرا اما #پریچارد و #بیشاپ بسیار فوق العاده در دفاع از ایمان گرایی نوشتند (نگاه کنید به این مقاله و این مقاله). ای کاش در فارسی هم کمی بیشتر به ایمان گرایی پرداخته میشد. کماکان در نظرم ایمان گرایی از بهترین مدل هایی است که باید در برابر معرفت شناسی سکولار معرفی شود اما فهم ایمان در ادبیات فارسی هنوز بیشتر در فلسفه قاره ای مانده و با اینکه چنین چیزی به خودی خود بد نیست اما دریایی از ادبیات جدید تحلیلی را هنوز دست نخورده باقی گذاشته است. در این مدت مقالات مختلفی را درباب ایمان ترجمه کرده ام و هرچه زمان میگذرد، بیشتر وسوسه میشوم که آنان را باهم در مجموعه ای جدا منتشر کنم. لطفا اگر منابع فارسی بیشتری در این زمینه میشناسید، کامنت کنید.
#ایمان
🛑مدت زیادی است بسیار به ایمان گرایی علاقمند شدم اما نمیفهمم چرا تا این حد کژبرداشت میشود؟ جان بیشاپ به شدت در حق آن کم لطفی میکند. #لیز_جکسون در تمام آثار خود تنها چند سطر به آن اختصاص داده و #لارا_بوچاک که در نظرم بهترین فیلسوف مسیحی است که درباره ایمان و معرفت شناسی قلم میزند، تابحال در هیچکدام از آثارش برخوردی درست درمان با ایمان گرایی نداشته است. اخیرا اما #پریچارد و #بیشاپ بسیار فوق العاده در دفاع از ایمان گرایی نوشتند (نگاه کنید به این مقاله و این مقاله). ای کاش در فارسی هم کمی بیشتر به ایمان گرایی پرداخته میشد. کماکان در نظرم ایمان گرایی از بهترین مدل هایی است که باید در برابر معرفت شناسی سکولار معرفی شود اما فهم ایمان در ادبیات فارسی هنوز بیشتر در فلسفه قاره ای مانده و با اینکه چنین چیزی به خودی خود بد نیست اما دریایی از ادبیات جدید تحلیلی را هنوز دست نخورده باقی گذاشته است. در این مدت مقالات مختلفی را درباب ایمان ترجمه کرده ام و هرچه زمان میگذرد، بیشتر وسوسه میشوم که آنان را باهم در مجموعه ای جدا منتشر کنم. لطفا اگر منابع فارسی بیشتری در این زمینه میشناسید، کامنت کنید.
#ایمان
#ایمان
📺مدتی با آثار فلاسفه مسیحی، #لیز_جکسون 😍 و #کاترین_دورمندی 😍درباره ایمان و اخلاق باور مشغول مطالعه بودم. تصمیم گرفتم هر دو آنان را دعوت کنم تا گفتگویی میان این دو درباره ایمان شکل بگیرد. دورمندی در نظرم قابل احترامترین مدل ایمان را دارد و نظرگاه وی با قرینه گرایی نیز سازگار است. لیز جکسون هم متفکر بسیار خلاقی است و تا حد زیادی با ملاحظات قرینه گرایی هم همدل است. وی اما تصور میکند که به واسطه فضیلت و سرسختی ایمان میتوان گاه در دوراهیهای معرفتی گزینه ای را انتخاب نمود که ارزش بیشتری دارد (اما به قراین احترام گذاشت) حتی زمانی که احتمال گزاره خداباوری بسیار پایین باشد. اصل بحث تنها در نیمه دوم شکل گرفت چراکه یافتن دامنه اختلاف کمی زمان بر بود. با اینحال، از نتیجه این قسمت راضی هستم و در زمان مناسب آن را منتشر خواهم کرد.
#آیونیا
📺مدتی با آثار فلاسفه مسیحی، #لیز_جکسون 😍 و #کاترین_دورمندی 😍درباره ایمان و اخلاق باور مشغول مطالعه بودم. تصمیم گرفتم هر دو آنان را دعوت کنم تا گفتگویی میان این دو درباره ایمان شکل بگیرد. دورمندی در نظرم قابل احترامترین مدل ایمان را دارد و نظرگاه وی با قرینه گرایی نیز سازگار است. لیز جکسون هم متفکر بسیار خلاقی است و تا حد زیادی با ملاحظات قرینه گرایی هم همدل است. وی اما تصور میکند که به واسطه فضیلت و سرسختی ایمان میتوان گاه در دوراهیهای معرفتی گزینه ای را انتخاب نمود که ارزش بیشتری دارد (اما به قراین احترام گذاشت) حتی زمانی که احتمال گزاره خداباوری بسیار پایین باشد. اصل بحث تنها در نیمه دوم شکل گرفت چراکه یافتن دامنه اختلاف کمی زمان بر بود. با اینحال، از نتیجه این قسمت راضی هستم و در زمان مناسب آن را منتشر خواهم کرد.
#آیونیا
#خبر
🛑پیش از این، ترجمه هایی از #لیز_جکسون 😍را انجام داده بودم. مدتی است که مدخل وی درباره نگرش های معاصر به #ایمان منتشر شده است. خواندن آن را توصیه میکنم. وابسته به سرعت ویراستاری که به آن اعتماد دارم، این مدخل را نیز ترجمه خواهم کرد. میتوانید این مدخل را در <اینجا> بخوانید.
#دین
🛑پیش از این، ترجمه هایی از #لیز_جکسون 😍را انجام داده بودم. مدتی است که مدخل وی درباره نگرش های معاصر به #ایمان منتشر شده است. خواندن آن را توصیه میکنم. وابسته به سرعت ویراستاری که به آن اعتماد دارم، این مدخل را نیز ترجمه خواهم کرد. میتوانید این مدخل را در <اینجا> بخوانید.
#دین