Forwarded from Kand o kav journal of Archaeology
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مانی، #پیامبر_نقاش
سال ۲۱۶ میلادی، آنگاه که #اردشیر_بابکان در حال بنیان گذاشتن پایه های #شاهنشاهی خود بود، پسری در #آسورستان به دنیا آمد که قرار بود #دینی نو رو بدعت نهد که تا سده ۱۵ میلادی زنده بود، و تاثیرات شگرفی بر ادیان بزرگی چون #زرتشتی، #مسیحیت و #بودایی بگذارد و سرمنشاء بسیاری از تحولات در دولت #ساسانی و حتی دول اسلامی سده های پس از آن شد...
دستگاه دینی #اصولگرای #ساسانی، با مرگ #شاپور_اول ، شروع به فشار بر پیروان #مانی کرد و در نهایت #کرتیر با #تئوکراسی دینی شدید توانست موجبات اعدام فجیع #مانی را بوجود بیاورد...
ادامه داستان #مانی را در سومین قسمت #آشنایی_با_ایرانشهر ببینید...
کاری از: میلاد وندائی
@mvandaee
@kandokav
سال ۲۱۶ میلادی، آنگاه که #اردشیر_بابکان در حال بنیان گذاشتن پایه های #شاهنشاهی خود بود، پسری در #آسورستان به دنیا آمد که قرار بود #دینی نو رو بدعت نهد که تا سده ۱۵ میلادی زنده بود، و تاثیرات شگرفی بر ادیان بزرگی چون #زرتشتی، #مسیحیت و #بودایی بگذارد و سرمنشاء بسیاری از تحولات در دولت #ساسانی و حتی دول اسلامی سده های پس از آن شد...
دستگاه دینی #اصولگرای #ساسانی، با مرگ #شاپور_اول ، شروع به فشار بر پیروان #مانی کرد و در نهایت #کرتیر با #تئوکراسی دینی شدید توانست موجبات اعدام فجیع #مانی را بوجود بیاورد...
ادامه داستان #مانی را در سومین قسمت #آشنایی_با_ایرانشهر ببینید...
کاری از: میلاد وندائی
@mvandaee
@kandokav
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (آریوبرزن)
نقدِ عقیدهی شاکد دربارهی جزماندیشیِ بیش از اندازهی ساسانیان، دکتر مری بویس(شماره ۱)
#زرتشتی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
شاکد به آن پژوهشگرانی که ظاهراً اکثریت را تشکیل میدهند، میپیوندد که عناصرِ دینِ زرتشتی را شمنی نمیدانند. در عینِ حال، او تصورِ بهاصطلاح باطنیمشربی را به تصورِ عرفان ربط داده است.
مقصودِ او از باطنیمشربی این است که هرچند خود را پیروِ مؤمنِ دینِ زرتشتی قلمداد میکردند، بااینحال، عقایدِ خاصی داشتند که فکر میکردند نباید آنها را بر زرتشتیان آشکار کنند. او یکی از نشانههای وجودِ چنین گروهی را "اشاره به محدودیتهای اِعمالشده برای پراکنده ساختنِ متونِ مقدّسِ زرتشتی میانِ مردمِ عامی" میداند "که در نوشتههای زرتشتی و عربی، بارها دیده میشود". بهنظرِ او چنین محدودیتهایی، بهویژه دربارهی زَند اِعمال میشد که به دلیلِ نوشتهشدنِ این متن به زبانی غیر از زبانِ اوستا همه آن را میفهمیدند و ممکن بود که نادرست تفسیر کنند.
جلوگیری از در دسترسِ عموم قرار گرفتنِ زَند، اقدامی حکومتی بود که شاکد دربارهی آن میگوید: "اندیشهی پیشگیری از دستیافتن به حقایقِ دینی در کیشهای یهودی و مسیحی وجود ندارد".
او به این ترتیب تاریکاندیشیِ عجیبی را به ایرانِ دورهی ساسانی نسبت میدهد؛ ولی در واقع این عمل، شباهتِ شگفتانگیزی به اقداماتِ پیشینِ مقاماتِ مسیحیِ اروپای غربی در جلوگیری از دستیابیِ مردم به کتابمقدس دارد که با ممانعت از ترجمهی انجیلِ لاتینی به زبانِ بومی، انجام شد. با اینحال، این بدان معنا نیست که آن مقامات به شیوهای دیگر، آنچه را که "حقایقِ دینی" میپنداشتند، آموزش نمیدادند.
📚 زردشت و جهان زردشتی(مجموعه مقالات)، (۲ جلدی)، جلد ۱، ویراستاران علمی: سید سعیدرضا منتظری-مجید طامه، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول ۱۴۰۰، ص ۲۰۲
@atorabanorg
#زرتشتی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
شاکد به آن پژوهشگرانی که ظاهراً اکثریت را تشکیل میدهند، میپیوندد که عناصرِ دینِ زرتشتی را شمنی نمیدانند. در عینِ حال، او تصورِ بهاصطلاح باطنیمشربی را به تصورِ عرفان ربط داده است.
مقصودِ او از باطنیمشربی این است که هرچند خود را پیروِ مؤمنِ دینِ زرتشتی قلمداد میکردند، بااینحال، عقایدِ خاصی داشتند که فکر میکردند نباید آنها را بر زرتشتیان آشکار کنند. او یکی از نشانههای وجودِ چنین گروهی را "اشاره به محدودیتهای اِعمالشده برای پراکنده ساختنِ متونِ مقدّسِ زرتشتی میانِ مردمِ عامی" میداند "که در نوشتههای زرتشتی و عربی، بارها دیده میشود". بهنظرِ او چنین محدودیتهایی، بهویژه دربارهی زَند اِعمال میشد که به دلیلِ نوشتهشدنِ این متن به زبانی غیر از زبانِ اوستا همه آن را میفهمیدند و ممکن بود که نادرست تفسیر کنند.
جلوگیری از در دسترسِ عموم قرار گرفتنِ زَند، اقدامی حکومتی بود که شاکد دربارهی آن میگوید: "اندیشهی پیشگیری از دستیافتن به حقایقِ دینی در کیشهای یهودی و مسیحی وجود ندارد".
او به این ترتیب تاریکاندیشیِ عجیبی را به ایرانِ دورهی ساسانی نسبت میدهد؛ ولی در واقع این عمل، شباهتِ شگفتانگیزی به اقداماتِ پیشینِ مقاماتِ مسیحیِ اروپای غربی در جلوگیری از دستیابیِ مردم به کتابمقدس دارد که با ممانعت از ترجمهی انجیلِ لاتینی به زبانِ بومی، انجام شد. با اینحال، این بدان معنا نیست که آن مقامات به شیوهای دیگر، آنچه را که "حقایقِ دینی" میپنداشتند، آموزش نمیدادند.
📚 زردشت و جهان زردشتی(مجموعه مقالات)، (۲ جلدی)، جلد ۱، ویراستاران علمی: سید سعیدرضا منتظری-مجید طامه، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول ۱۴۰۰، ص ۲۰۲
@atorabanorg
Forwarded from پژوهشگاه ایران شناسی (آریوبرزن)
نقدِ عقیدهی شاکد دربارهی جزماندیشیِ بیش از اندازهی ساسانیان، دکتر مری بویس(شماره ۲/پایانی)
#زرتشتی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
و همین مطلب ظاهراً دربارهی همتایانِ ساسانی از آنها نیز صادق است. مدرکِ مهم مبنی بر خواستِ قلبیِ آنها به وجودِ تودهای آموزشیافته، افزودنِ تکلمهی بخشِ فارسیِ میانهی (ohrmazd xwadāy) به نیایشهای یومیهی کُستی است که در اصل به زبانِ اوستاییِ کهن انشا شده است. این بخش، آموزه و اصولِ اخلاقیِ ساده و روشنی دارد که عبارت است از نماز گزاردن بر اورمزد، ایستادگی در برابرِ دشمنیِ اهریمن و داشتنِ ارادهی استوار در خودداری از اندیشه، گفتار و کردارِ ناپاک؛ گروهی از موبدانِ سازمانیافته باید این اصول را دقیقاً در همهی جامعه آموزش میدادند. تحولِ دیگر، نگارشِ کتابهایی با رهنمودهای دینیِ عمومی به زبانِ سادهی فارسیِ میانه بود. مهمترین نمونهی برجامانده از چنین آثاری دادِستانِ مینوی خِرَد است، که در آن پرسشگری میانِ "بسیار کیشها و گرایشها" (was kēš ud wirrōyišn) در پیِ حقایقِ دینِ نیکِ مزداپرستان است، و در اینباره آموزشهایی از خودِ مینوی خِرَد دریافت میکند. این اثر محتوای اصولیِ گستردهای دارد، و به آدابِ اساسیِ دین، از جمله خویشکاریِ نیایشِ دربرابرِ خورشید و مهر، ماه و آتش(بندِ ۵۳)نیز میپردازد؛ و بهطورِ کلی پیشنمونههای ساسانیِ "صد در"های فارسیِ نو تلقی میشود که دستورنامههای دینیِ گردآمده در دورهی اسلامی بودند. از آنجا که مطالبِ مینوی مینوی خِرَد به "صددر"ها شباهت دارد، این کتاب بهتنهایی موجب میشود که جستوجو برای یافتنِ تفاوتی بینِ راستکیشیِ ساسانی و دورهی پس از ساسانی(یعنی سعی در انکارِ یکی و نو انگاشتنِ دیگری)کژروی بهنظر آید.
📚 زردشت و جهان زردشتی(مجموعه مقالات)، (۲ جلدی)، جلد ۱، ویراستاران علمی: سید سعیدرضا منتظری-مجید طامه، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول ۱۴۰۰، ص ۲۰۲ و ۲۰۳
پ.ن: دکتر بویس در این بخش از مقالهی خود(دربارهی راستکیشیِ زرتشتیان)، پس از اینکه دیدگاهِ شاکد که محدودیت در آموزشِ زَند یا تفسیرِ اوستا به زبانِ پهلوی به عامهی مردم ممنوعیت داشته را به چالش میکشد، به کتابِ مینوی خِرَد اشاره دارد که به درستی معتقد است این کتاب، مخاطبش مردمِ عامه هستند(یعنی برای عوام نوشته شده، این را در کتابِ "زردشتیان باورها و آدابِ دینیِ آنها نوشته بودند)و از آنجا که این کتاب، تعلیماتی مذهبی دارد که شبیه به کتابِ صد در(از کتبِ فقهیِ متأخرِ زرتشتی به زبانِ فارسی)میباشد، فلذا این نظریه که آموزشِ تفسیرِ اوستا به عوامِ جامعهی زرتشتیان در دورانِ ساسانی ممنوع بوده، صحت نباید داشته باشد.
@atorabanorg
#زرتشتی
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
و همین مطلب ظاهراً دربارهی همتایانِ ساسانی از آنها نیز صادق است. مدرکِ مهم مبنی بر خواستِ قلبیِ آنها به وجودِ تودهای آموزشیافته، افزودنِ تکلمهی بخشِ فارسیِ میانهی (ohrmazd xwadāy) به نیایشهای یومیهی کُستی است که در اصل به زبانِ اوستاییِ کهن انشا شده است. این بخش، آموزه و اصولِ اخلاقیِ ساده و روشنی دارد که عبارت است از نماز گزاردن بر اورمزد، ایستادگی در برابرِ دشمنیِ اهریمن و داشتنِ ارادهی استوار در خودداری از اندیشه، گفتار و کردارِ ناپاک؛ گروهی از موبدانِ سازمانیافته باید این اصول را دقیقاً در همهی جامعه آموزش میدادند. تحولِ دیگر، نگارشِ کتابهایی با رهنمودهای دینیِ عمومی به زبانِ سادهی فارسیِ میانه بود. مهمترین نمونهی برجامانده از چنین آثاری دادِستانِ مینوی خِرَد است، که در آن پرسشگری میانِ "بسیار کیشها و گرایشها" (was kēš ud wirrōyišn) در پیِ حقایقِ دینِ نیکِ مزداپرستان است، و در اینباره آموزشهایی از خودِ مینوی خِرَد دریافت میکند. این اثر محتوای اصولیِ گستردهای دارد، و به آدابِ اساسیِ دین، از جمله خویشکاریِ نیایشِ دربرابرِ خورشید و مهر، ماه و آتش(بندِ ۵۳)نیز میپردازد؛ و بهطورِ کلی پیشنمونههای ساسانیِ "صد در"های فارسیِ نو تلقی میشود که دستورنامههای دینیِ گردآمده در دورهی اسلامی بودند. از آنجا که مطالبِ مینوی مینوی خِرَد به "صددر"ها شباهت دارد، این کتاب بهتنهایی موجب میشود که جستوجو برای یافتنِ تفاوتی بینِ راستکیشیِ ساسانی و دورهی پس از ساسانی(یعنی سعی در انکارِ یکی و نو انگاشتنِ دیگری)کژروی بهنظر آید.
📚 زردشت و جهان زردشتی(مجموعه مقالات)، (۲ جلدی)، جلد ۱، ویراستاران علمی: سید سعیدرضا منتظری-مجید طامه، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، چاپ اول ۱۴۰۰، ص ۲۰۲ و ۲۰۳
پ.ن: دکتر بویس در این بخش از مقالهی خود(دربارهی راستکیشیِ زرتشتیان)، پس از اینکه دیدگاهِ شاکد که محدودیت در آموزشِ زَند یا تفسیرِ اوستا به زبانِ پهلوی به عامهی مردم ممنوعیت داشته را به چالش میکشد، به کتابِ مینوی خِرَد اشاره دارد که به درستی معتقد است این کتاب، مخاطبش مردمِ عامه هستند(یعنی برای عوام نوشته شده، این را در کتابِ "زردشتیان باورها و آدابِ دینیِ آنها نوشته بودند)و از آنجا که این کتاب، تعلیماتی مذهبی دارد که شبیه به کتابِ صد در(از کتبِ فقهیِ متأخرِ زرتشتی به زبانِ فارسی)میباشد، فلذا این نظریه که آموزشِ تفسیرِ اوستا به عوامِ جامعهی زرتشتیان در دورانِ ساسانی ممنوع بوده، صحت نباید داشته باشد.
@atorabanorg