📝📝📝فرصتی که برجام برای منطقه ایجاد میکرد.دستورالعمل ترامپ برای هرج و مرج در خاورمیانه
✍🏼یوشکافیشر*
✅ دیپلماسی ایرانی: تصمیم رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مبنی بر خروج از توافق هسته ای ایران و تغییر رویکرد به سمت اعمال مجدد تحریم ها و مقابله با ایران، آینده خاورمیانه را بیش از پیش متزلزل خواهد کرد. از زمان اعلام این تصمیم، اوضاع، دلگرم کننده به نظر نمی رسد.
✅ ایران هیچ نقض تعهدی نداشته است که بتوان آن را بهانه تصمیم ترامپ دانست. این تصمیم، بازگشتی به سیاست نه چندان موفق و قدیمی آمریکا، مقابله با ایران، است. تنها تفاوتی که این بار دارد این است که دولت ترامپ مصمم است که تا سرحد جنگ ، و یا حتی فراتر، پیش برود تا به هر قیمتی شده به خواسته اش برسد.
✅ اگر دولت، حالا که از توافق خارج شده است، طرحی برای تحت نظارت گرفتن برنامه هسته ای ایران داشته باشد، احتمالا آن را مثل یک راز نگه داشته است. با توجه به لفاظی های دولت، به نظر می رسد گزینه #حمله_هوایی به تاسیسات هسته ای ایران، روی میز است. اما حملات هوایی فقط برنامه هسته ای را به تاخیر می اندازد و آن را متوقف نمی کند. آیا پس از آن، ترامپ جنگ زمینی گسترده ای را علیه ایران برای سرنگونی رژیم آغاز خواهد کرد؟ همه به خوبی می دانیم که این استراتژی، آخرین باری که به کار گرفته شد، چه نتیجه ای به همراه داشت.
✅ هدف برجام، که ایران، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان و اتحادیه اروپا آن را منعقد کردند، فقط جلوگیری از رقابت تسلیحات اتمی و یا درگیری نظامی نبود بلکه قرار بود، برجام، اولین قدم به سمت ایجاد یک نظم منطقه ای جدید و پایدار، با حضور ایران، باشد.
✅ نظم قدیمی، در زمان جنگ جهانی اول و توسط توافق سایکس-پیکو (موافقت نامه آسیای صغیر) بین انگلیس و فرانسه، شکل گرفته بود. بر اساس این توافق، مرز های بین المللی، که اکنون در منطقه وجود دارند، شکل گرفت. حالا پس از گذشت یک قرن، مشخص است که آن نظم قدیمی منسوخ شده است، چون دیگر نمی تواند ثبات را در منطقه ایجاد کند.
✅ در عوض، کشورهای اصلی در منطقه- اسرائیل، ایران، عربستان و ترکیه- همه برای نفوذ در جنگ سوریه با هم رقابت می کنند و به طور کلی، به سوی یک درگیری ناامیدکننده برای تسلط بر کل منطقه، پیش می روند. زیرا هیچ کدام از این کشورها به تنهایی آنقدر قدرت ندارد که دیگران را از سر راهش بردارد که نتیجه آن، سال ها جنگ خواهد بود.
✅ حمله آمریکا به عراق و اشغال آن در سال 2003، عامل بی ثباتی در منطقه بود. با سرنگونی رژیم صدام، ناگهان این فرصت برای ایران به وجود آمد تا سعی کند بر منطقه مسلط شود. ابتدا نیز از کشور های همسایه که اکثرا شیعه هستند شروع کرد. پس از اشتباهات غرب در سوریه، ایران توانست حضوری بدون محدودیت، حتی تا مدیترانه، برای خود ایجاد کند.
✅ همین دلیل، زمینه را برای مذاکره بر سر برجام، آماده کرد. قرار بود توافق، ایران را وارد نظم بین المللی کند و به واسطه آن، نقش مهم تری را در منطقه بازی کند. اما تصمیم ترامپ، این امکان را از بین برد و نقش ایران در آینده منطقه را، با ابهام روبرو کرد. اگرچه، به هر طریق، ایران بخشی جدایی ناپذیر از خاورمیانه باقی خواهد ماند. ایران تمدنی باستانی است که نمی توان به راحتی آن را کنار گذاشت یا نادیده گرفت مگر اینکه کسی به دنبال هرج و مرج بیشتری باشد.
✅ با از دست دادن امکان تاثیرگذاری بر ایران از طریق اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک، تنها گزینه جایگزین دولت ترامپ اکنون، #تغییر_رژیم است. جنگ طلبان کاخ سفید از جمله، جان بولتون، مشاور امنیت ملی، به نظر می رسد از سرنگونی رژیم در عراق، هیچ درسی نگرفته اند.
✅ در حال حاضر اروپا باید دیگران را مجبور به برخورد منطقی کند و تمام تمرکزش بر ایده نظم مجدد صلح آمیز در خاورمیانه باشد – بدون توجه به اینکه این کار چقدر می تواند دشوار باشد. اروپایی ها به خوبی از عواقب نزاع بی پایان بر سر برتری حکومتی، خبر دارند. تاسیس اتحادیه اروپا، واکنشی بود به یک قرن جنگ و ترور که داشت اروپا را از درون نابود می کرد. درس عبرتی که می توان از آن دوران گرفت روشن است: تنها با مصالحه و همکاری، می توان نظم منطقه ای صلح آمیز را تضمین کرد. شیوه ترامپ – برتری جویی- به معنای #هرج_و_مرج است.
*وزیر امورخارجه اسبق آلمان
منبع : پراجکت سیندیکت
@bestdiplomacy
@MostafaTajzadeh
https://tlgur.com/d/BGW9r9P4
✍🏼یوشکافیشر*
✅ دیپلماسی ایرانی: تصمیم رئیس جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، مبنی بر خروج از توافق هسته ای ایران و تغییر رویکرد به سمت اعمال مجدد تحریم ها و مقابله با ایران، آینده خاورمیانه را بیش از پیش متزلزل خواهد کرد. از زمان اعلام این تصمیم، اوضاع، دلگرم کننده به نظر نمی رسد.
✅ ایران هیچ نقض تعهدی نداشته است که بتوان آن را بهانه تصمیم ترامپ دانست. این تصمیم، بازگشتی به سیاست نه چندان موفق و قدیمی آمریکا، مقابله با ایران، است. تنها تفاوتی که این بار دارد این است که دولت ترامپ مصمم است که تا سرحد جنگ ، و یا حتی فراتر، پیش برود تا به هر قیمتی شده به خواسته اش برسد.
✅ اگر دولت، حالا که از توافق خارج شده است، طرحی برای تحت نظارت گرفتن برنامه هسته ای ایران داشته باشد، احتمالا آن را مثل یک راز نگه داشته است. با توجه به لفاظی های دولت، به نظر می رسد گزینه #حمله_هوایی به تاسیسات هسته ای ایران، روی میز است. اما حملات هوایی فقط برنامه هسته ای را به تاخیر می اندازد و آن را متوقف نمی کند. آیا پس از آن، ترامپ جنگ زمینی گسترده ای را علیه ایران برای سرنگونی رژیم آغاز خواهد کرد؟ همه به خوبی می دانیم که این استراتژی، آخرین باری که به کار گرفته شد، چه نتیجه ای به همراه داشت.
✅ هدف برجام، که ایران، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان و اتحادیه اروپا آن را منعقد کردند، فقط جلوگیری از رقابت تسلیحات اتمی و یا درگیری نظامی نبود بلکه قرار بود، برجام، اولین قدم به سمت ایجاد یک نظم منطقه ای جدید و پایدار، با حضور ایران، باشد.
✅ نظم قدیمی، در زمان جنگ جهانی اول و توسط توافق سایکس-پیکو (موافقت نامه آسیای صغیر) بین انگلیس و فرانسه، شکل گرفته بود. بر اساس این توافق، مرز های بین المللی، که اکنون در منطقه وجود دارند، شکل گرفت. حالا پس از گذشت یک قرن، مشخص است که آن نظم قدیمی منسوخ شده است، چون دیگر نمی تواند ثبات را در منطقه ایجاد کند.
✅ در عوض، کشورهای اصلی در منطقه- اسرائیل، ایران، عربستان و ترکیه- همه برای نفوذ در جنگ سوریه با هم رقابت می کنند و به طور کلی، به سوی یک درگیری ناامیدکننده برای تسلط بر کل منطقه، پیش می روند. زیرا هیچ کدام از این کشورها به تنهایی آنقدر قدرت ندارد که دیگران را از سر راهش بردارد که نتیجه آن، سال ها جنگ خواهد بود.
✅ حمله آمریکا به عراق و اشغال آن در سال 2003، عامل بی ثباتی در منطقه بود. با سرنگونی رژیم صدام، ناگهان این فرصت برای ایران به وجود آمد تا سعی کند بر منطقه مسلط شود. ابتدا نیز از کشور های همسایه که اکثرا شیعه هستند شروع کرد. پس از اشتباهات غرب در سوریه، ایران توانست حضوری بدون محدودیت، حتی تا مدیترانه، برای خود ایجاد کند.
✅ همین دلیل، زمینه را برای مذاکره بر سر برجام، آماده کرد. قرار بود توافق، ایران را وارد نظم بین المللی کند و به واسطه آن، نقش مهم تری را در منطقه بازی کند. اما تصمیم ترامپ، این امکان را از بین برد و نقش ایران در آینده منطقه را، با ابهام روبرو کرد. اگرچه، به هر طریق، ایران بخشی جدایی ناپذیر از خاورمیانه باقی خواهد ماند. ایران تمدنی باستانی است که نمی توان به راحتی آن را کنار گذاشت یا نادیده گرفت مگر اینکه کسی به دنبال هرج و مرج بیشتری باشد.
✅ با از دست دادن امکان تاثیرگذاری بر ایران از طریق اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک، تنها گزینه جایگزین دولت ترامپ اکنون، #تغییر_رژیم است. جنگ طلبان کاخ سفید از جمله، جان بولتون، مشاور امنیت ملی، به نظر می رسد از سرنگونی رژیم در عراق، هیچ درسی نگرفته اند.
✅ در حال حاضر اروپا باید دیگران را مجبور به برخورد منطقی کند و تمام تمرکزش بر ایده نظم مجدد صلح آمیز در خاورمیانه باشد – بدون توجه به اینکه این کار چقدر می تواند دشوار باشد. اروپایی ها به خوبی از عواقب نزاع بی پایان بر سر برتری حکومتی، خبر دارند. تاسیس اتحادیه اروپا، واکنشی بود به یک قرن جنگ و ترور که داشت اروپا را از درون نابود می کرد. درس عبرتی که می توان از آن دوران گرفت روشن است: تنها با مصالحه و همکاری، می توان نظم منطقه ای صلح آمیز را تضمین کرد. شیوه ترامپ – برتری جویی- به معنای #هرج_و_مرج است.
*وزیر امورخارجه اسبق آلمان
منبع : پراجکت سیندیکت
@bestdiplomacy
@MostafaTajzadeh
https://tlgur.com/d/BGW9r9P4
جهان غرب و جمهوری اسلامی
اینکه درست در بحبوحۀ اعتراضهای خیابانی در ایران، آمریکا و متحدان اروپاییاش علامتهای آشکاری از تمایل خود به ادامۀ تعامل و معامله با جمهوری اسلامی ارسال میکنند، تا اندازهای متأثر از نوع رفتار برخی گروههای اصطلاحاً اپوزیسیونِ خارج از کشور است.
آمریکا و اروپا در کنار اظهارنظرهای رسانهای خود، قطعاً برآوردهای مشخصی هم از وضعیت ایران در پشت پرده دارند و بر اساس همان برآوردها نیز سیاست عملی خود را تنظیم میکنند.
آنها وقتی مشاهده میکنند که عدهای به نام اپوزیسیون جز دشنامگویی هنری ندارند و حتی حضور گزارشگر بی بی سی را هم در فاصلهای دور از محل تجمع خود تحمل نمیکنند و با فحاشی و اهانت او را به برخورد فیزیکی تهدید میکنند، با خود میگویند خب، با وجود افرادی با این سطح از مدنیت و فرهنگ، قرار است با "تغییر رژیم" در ایران چه نوع نظمی مستقر شود که ما خود را درگیر هزینههای آن کنیم؟
این اتفاق در سوریه هم رخ داد. کشورهای غربی جز برخی لفاظیهای تند و تیز و تحرکات محدود برای حفظ منافع درازمدت و استراتژیک خود، اقدام مؤثری علیه نظام بشار اسد نکردند، زیرا کمترین اطمینانی به استقرار حداقلی از نظم و ثبات پس از فروپاشی دولت او در سوریه نداشتند.
به خلاف برخی تحلیلهای توطئهنگرانه، مهمترین دغدغۀ جهان غرب، کنترلِ بیثباتیهای مهار دررفته، در بخشهای حساس جهان از جمله خاورمیانه است. هر سناریویی که وضع را از کنترل خارج کند و آنها را به دخالت پرهزینه برای استقرار نظم در کشوری وادار سازد، تا اطلاع ثانوی از دستور کارشان خارج شده است. افغانستان نمونۀ روشن این دستور کار تازه است.
بنابراین، مدعیان اپوزیسیونی که از یک سو نهایت بیتحملی را نسبت به غیرِ خود به نمایش میگذارند و از سوی دیگر مطلقاً التفات و دغدغهای نسبت به پیامدهای بیثبات ساز توصیههای ضد امنیتی خود از قبیلِ "ضرورت مسلح شدن معترضان" ندارند، محال است کمترین انگیزهای در کشورهای غربی برای حمایت از "تغییر رژیم" در ایران پدید آورند.
غربیها البته در کشاکش خود با جمهوری اسلامی خواهان اعمال فشارهای مختلفی علیه آن هستند اما نه در سطحی که از هم بپاشد و جهنمی از هرج و مرج از خود به ارث بگذارد.
متأسفانه بسیاری از چهرههای اصطلاحاً اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور نه فقط نسبت به شرایط داخلی ایران بلکه نسبت به نظم و نظام جهانی نیز دچار توهم شدهاند و بر اساس همین توهمزدگی نیز دستورالعملهای رنگارنگ از راه دور صادر میکنند.
به نظرم تا جهان غرب نسبت به کنترلِ مؤثر پیامدهای امنیتی "تغییر رژیم" در ایران و ثبات و انضباط نظامِ جایگزین آن کاملاً مطمئن نشود، محال است سیاست تغییر رژیم در ایران را عملاً در دستور کار خود قرار دهد. تحقق این دو شرط هم در آیندهای قابل پیشبینی بسیار دشوار به نظر میرسد بخصوص اینکه مدعیان جایگزینی اصلاً فهمی از مقولات بنیادی نظام بینالملل ندارند.
در دوران جرج بوش پسر شاید رهبران آمریکا به تغییر رژیم در ایران اندیشیده باشند، اما آن دوران بخصوص پس از تجربۀ عراق و افغانستان برای ایالات متحده به سر آمده است.
این نکات البته نباید رهبران جمهوری اسلامی را نسبت به وضعیت موجود در ایران اغفال کند. جامعۀ ایرانی مطالبات و نیازهای بنیادی و عاجلی دارد که اگر حکومت در جهت رفع سریع آنها، سیاستهایش را متحول و کارآمد نکند، ناآرامی و بیثباتی دورهای و مزمن، به صورت امری گریزناپذیر در خواهد آمد و تمام فرصتها و امکانات کشور را تا حد رسیدن به قعر بدبختی و فلاکت از بین خواهد برد.
بنابراین، انتظار بخشی از نیروی اصطلاحاً اپوزیسیون از غرب برای حمایت عملی آن از سیاست "تغییر رژیم" در ایران در شرایط کنونی، همانقدر خیال و افسانه است که تصورِ ایجاد ثبات و نظم سیاسی لازم در کشور با تداوم برخی سیاستها و عملکردهای بیثباتزای جاری در جمهوری اسلامی.
#احمد_زیدآبادی
#اعتراض_اجتماعی
#سیاست_غرب
#تغییر_رژیم
#اپوزیسیون
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii @MostafaTajzadeh
اینکه درست در بحبوحۀ اعتراضهای خیابانی در ایران، آمریکا و متحدان اروپاییاش علامتهای آشکاری از تمایل خود به ادامۀ تعامل و معامله با جمهوری اسلامی ارسال میکنند، تا اندازهای متأثر از نوع رفتار برخی گروههای اصطلاحاً اپوزیسیونِ خارج از کشور است.
آمریکا و اروپا در کنار اظهارنظرهای رسانهای خود، قطعاً برآوردهای مشخصی هم از وضعیت ایران در پشت پرده دارند و بر اساس همان برآوردها نیز سیاست عملی خود را تنظیم میکنند.
آنها وقتی مشاهده میکنند که عدهای به نام اپوزیسیون جز دشنامگویی هنری ندارند و حتی حضور گزارشگر بی بی سی را هم در فاصلهای دور از محل تجمع خود تحمل نمیکنند و با فحاشی و اهانت او را به برخورد فیزیکی تهدید میکنند، با خود میگویند خب، با وجود افرادی با این سطح از مدنیت و فرهنگ، قرار است با "تغییر رژیم" در ایران چه نوع نظمی مستقر شود که ما خود را درگیر هزینههای آن کنیم؟
این اتفاق در سوریه هم رخ داد. کشورهای غربی جز برخی لفاظیهای تند و تیز و تحرکات محدود برای حفظ منافع درازمدت و استراتژیک خود، اقدام مؤثری علیه نظام بشار اسد نکردند، زیرا کمترین اطمینانی به استقرار حداقلی از نظم و ثبات پس از فروپاشی دولت او در سوریه نداشتند.
به خلاف برخی تحلیلهای توطئهنگرانه، مهمترین دغدغۀ جهان غرب، کنترلِ بیثباتیهای مهار دررفته، در بخشهای حساس جهان از جمله خاورمیانه است. هر سناریویی که وضع را از کنترل خارج کند و آنها را به دخالت پرهزینه برای استقرار نظم در کشوری وادار سازد، تا اطلاع ثانوی از دستور کارشان خارج شده است. افغانستان نمونۀ روشن این دستور کار تازه است.
بنابراین، مدعیان اپوزیسیونی که از یک سو نهایت بیتحملی را نسبت به غیرِ خود به نمایش میگذارند و از سوی دیگر مطلقاً التفات و دغدغهای نسبت به پیامدهای بیثبات ساز توصیههای ضد امنیتی خود از قبیلِ "ضرورت مسلح شدن معترضان" ندارند، محال است کمترین انگیزهای در کشورهای غربی برای حمایت از "تغییر رژیم" در ایران پدید آورند.
غربیها البته در کشاکش خود با جمهوری اسلامی خواهان اعمال فشارهای مختلفی علیه آن هستند اما نه در سطحی که از هم بپاشد و جهنمی از هرج و مرج از خود به ارث بگذارد.
متأسفانه بسیاری از چهرههای اصطلاحاً اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور نه فقط نسبت به شرایط داخلی ایران بلکه نسبت به نظم و نظام جهانی نیز دچار توهم شدهاند و بر اساس همین توهمزدگی نیز دستورالعملهای رنگارنگ از راه دور صادر میکنند.
به نظرم تا جهان غرب نسبت به کنترلِ مؤثر پیامدهای امنیتی "تغییر رژیم" در ایران و ثبات و انضباط نظامِ جایگزین آن کاملاً مطمئن نشود، محال است سیاست تغییر رژیم در ایران را عملاً در دستور کار خود قرار دهد. تحقق این دو شرط هم در آیندهای قابل پیشبینی بسیار دشوار به نظر میرسد بخصوص اینکه مدعیان جایگزینی اصلاً فهمی از مقولات بنیادی نظام بینالملل ندارند.
در دوران جرج بوش پسر شاید رهبران آمریکا به تغییر رژیم در ایران اندیشیده باشند، اما آن دوران بخصوص پس از تجربۀ عراق و افغانستان برای ایالات متحده به سر آمده است.
این نکات البته نباید رهبران جمهوری اسلامی را نسبت به وضعیت موجود در ایران اغفال کند. جامعۀ ایرانی مطالبات و نیازهای بنیادی و عاجلی دارد که اگر حکومت در جهت رفع سریع آنها، سیاستهایش را متحول و کارآمد نکند، ناآرامی و بیثباتی دورهای و مزمن، به صورت امری گریزناپذیر در خواهد آمد و تمام فرصتها و امکانات کشور را تا حد رسیدن به قعر بدبختی و فلاکت از بین خواهد برد.
بنابراین، انتظار بخشی از نیروی اصطلاحاً اپوزیسیون از غرب برای حمایت عملی آن از سیاست "تغییر رژیم" در ایران در شرایط کنونی، همانقدر خیال و افسانه است که تصورِ ایجاد ثبات و نظم سیاسی لازم در کشور با تداوم برخی سیاستها و عملکردهای بیثباتزای جاری در جمهوری اسلامی.
#احمد_زیدآبادی
#اعتراض_اجتماعی
#سیاست_غرب
#تغییر_رژیم
#اپوزیسیون
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii @MostafaTajzadeh