📝📝📝من باید اقرار کنم

✍🏻مارتین لوترکینگ



✅من باید اقرار کنم که از کلمه‌ی «#تنش» هراسی ندارم. من به‌شدت مخالف تنش‌های خشونت‌آمیز بوده‌ام، ولی گونه‌ای تنش مسالمت‌آمیز و سازنده نیز هست که برای رشد لازم است، همان‌گونه که سقراط ضرورت ایجاد تنش را در ذهن احساس کرد تا انسان‌ها بتوانند از اسارت افسانه‌ها و حقایق آغشته به دروغ رها شوند و به قلمروهای آزاد، بی‌قید و بند تجزیه و تحلیل خلاق و ارزیابی‌های حقیقی برسند.

✅اکنون سال‌هاست که می‌شنویم «صبر داشته باشید!» آوای این واژه برای گوش‌های هر سیاه‌پوستی به نحوی آزاردهنده آشناست و این «#صبر کن» تقریباً همیشه مفهومش «هرگز» بوده است. ما به همراه یکی از حقوقدانان برجسته‌مان باید این نکته را یادآور شویم که «عدالتی که بسیار به تأخیر افتاده، عدالتی است انکار شده.»

✅ گرچه در ابتدا از اینکه جزو تندروها دسته‌بندی می‌شدم، احساس ناامیدی می‌کردم، ولی وقتی باز هم درباره این موضوع فکر کردم، به‌تدریج از این برچسب احساس رضایت کردم. آیا عیسی(ع) یک افراط‌گر در عشق نبود؟ آنجا که می‌گوید: «دشمنانتان را دوست بدارید. آنانی را که دشنامتان می‌دهند، به مبارکی بخوانید. به آنها که از شما متنفرند، خوبی کنید. برای آنان‌که با شما کینه ورزیده، آزارتان می‌دهند، دعا کنید»…

✅پرسش این نیست که آیا ما افراط‌گرا هستیم یا نه، بلکه این است که چه نوع #افراط‌گرایی هستیم؟ آیا در نفرت افراطی هستیم یا در عشق؟ آیا در حفظ بی‌عدالتی افراطی هستیم یا در گسترش عدالت؟

✅در میان بی‌عدالتی آشکاری که بر سیاهان روا داشته می‌شود، روحانیان سفیدپوستی را دیده‌ام که در کناری ایستاده‌اند، درحالی‌که لب‌های آنان مشغول زمزمه اوراد مذهبی بی‌ربط و ذکرهای مبتذل به ظاهر مقدس است. در میان تلاش‌های نیرومندانه‌ای که برای رهایی ملت ما از #بی‌عدالتی نژادی و اقتصادی انجام می‌شود، کشیشان زیادی را دیده‌ام که می‌گویند: «اینها مسائلی اجتماعی است که ارتباطی به انجیل و تعالیم مسیح ندارد»

***

✅متن بالا، بخش‌هایی از نامه‌ی #مارتین_لوترکینگ در زندان بیرمنگام است؛ او این نامه را در سلول انفرادی و هنگامی نوشت که چند تن از روحانیون مسیحی و یهودی راهپیمایی‌های وی در اعتراض به #تبعیض_نژادی را «بی‌خردانه»، «بی‌موقع» و «افراطی» خوانده بودند.

🔸بخش‌های دیگری از این نامه را می‌توانید در این آدرس بخوانید:
http://ayat.ir/5G71o

امیدوارم خواندن این متن کمک کند تا در این روز برای رفع بی‌عدالتی‌های پیرامونمان تصمیم‌هایی جدی و به دور از #آسایش_طلبی بگیریم.

goo.gl/egBTDt
@sajjadhasheminejad
@MostafaTajzadeh

‍ ✅در اکتبر ۱۹۶۶ هیویی نیوتن و بابی سیل در اوکلند کالیفرنیا «#حزب_پلنگ‌_سیاه برای دفاع از خود» را تاسیس کردند. علیرغم اینکه در دهه‌ی شصت تفکیک و #تبعیض_نژادی در مدارس غیرقانونی اعلام شده بود، نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی همچنان ادامه داشت و فقر و تبعیض نهادینه‌ شده به شورش در شهرها دامن می‌زد. پلیس با خشونت این شورشها را سرکوب می‌کرد. در چنین فضایی و پس از قتل مالکوم ایکس حزب پلنگ سیاه، به عنوان یک سازمان سوسیالیست انقلابی و میلیتانت شکل گرفت و با مرکزیت مطالبات اجتماعی و آمادگی برای دفاع از خود، در مانیفست ده بندی خود خواستار قدرت سیاسی برای حق تعیین سرنوشت، خدمات پزشکی رایگان، اشتغال مناسب، آموزش رهایی بخش و انتقادی، مسکن در خور شأن انسانی، پایان یافتن خشونت سازمانیافته و قتل سیاه‌پوستان و همچنین معافیت از خدمت سربازی و مشارکت در جنگ‌های امپریالیستی در کشورهای دیگر شد. این سازمان با الهام از «کتاب قرمز کوچک مائو» برنامه‌هایی برای کمک به نجات مردم تدوین کرد و اقدام به راه‌اندازیِ کلینیک‌های پزشکی، ارائه‌ی صبحانه‌ی رایگان و تخصیص امکانات توان‌بخشی برای ترک اعتیاد به مواد مخدر یا الکل کرد. افق مبارزاتی این سازمان ایجاد جبهه‌ای متحد و جهانی از طبقه‌ی کارگر ورای تعلقات قومی، نژادی و جنسیتی بود تا به اتکای این نیروی جمعی برابری واقعی اقتصادی اجتماعی و سیاسی محقق شود.

✅در پیوست مستند کوتاهی به نام «پلنگ‌های سیاه» (۱۹۶۸) ساخته‌ی #انیس_واردا را مشاهده می‌کنید. در این فیلم واردا اعتراضات اوکلند (اکتبر ۱۹۶۷) علیه زندانی شدن هیویی نیوتن، از موسسان حزب پلنگ‌های سیاه که به جرم قتل یک پلیس سفید پوست زندانی‌ ست را به تصویر می‌کشد.
این #فیلم که پیشتر به شکل آنلاین در دسترس بود، در روز گذشته به دلایل نامعلومی از روی سایت آرشیو حذف شده است. به همین خاطر #سمت_سرخ فیلم را اینجا منتشر می‌کند و تلاش کرده زیرنویس انگلیسی نسبتا کاملی به آن اضافه کند به این امید که پیام سیاسی این فیلم به مثابه‌ی تبار اعتراضاتی که این روزها در آمریکا در حال وقوع است دیده و شنیده شود.

@TheRedSide
🆔@MostafaTajzadeh