دومین #ملاقات کابینی در اولین ماه سال
رگبار شدید و تگرگ مرا کاملا خیس می کند تا از محلی که ماشین را پارک کرده ام خود را به سالن ملاقات برسانم. نزدیک 7 سال زیر باران و برف و تگرگ بهار و پاییز و زمستان و زیر تابش مستقیم خورشید در تابستان این راه را پیموده ام به عشق دیدارش از منتهی الیه شمال شرق پایتخت به منتهی الیه شمال غرب. از خواهرجان یک پیام دارم: الهی آخرین ملاقات در زندان را داشته باشی الهی بیاید برای همیشه کنارت باشد. در آغازین روز ماه رجب به فال نیک می گیرم این پیام قشنگ را.
همسرجان هنوز نیامده وقتی می رسد می پرسد خیلی که معطل نشدی و می گوید باران می آمد صبر کردیم ماشین بیاید. می گویم ولی من خیس شدم زیر باران تند بهاری. می گوید حالا سرما نخوری. نگرانی هایش برای ما همیشگی است مثل نگرانی های ما برای او. ازاحوالات خانواده برایش می گویم. از عید دیدنی ها می گویم. از دوستانی که دیروز آمدند به خانه اش برای تبریک عید و او نبود که میزبانی شان کند و از سلام های گرمی که رساندند می گویم. از خانواده های #زندانیان_سیاسی که هنوز با همند و #قرآن می خوانند و دعا می کنند و دلگرمند و امیدوار. از مهربانی مردم می گویم و محبت های بی دریغشان که به انحاء مختلف ابراز می کنند. از آزادی رضوی فقیه می گویم و از عروسی دختر شهید سید علی موسوی و جای خالی پدرش و #میرحسین و #رهنورد عزیز محصورمان. خلاصه هرچه خبر دارم تند تند می گویم. از جشن پیروزی ستاد ائتلاف هم می گویم که البته خیلی جمع و جور برگزار شد با حضور فعالان ستادهای انتخاباتی و نمایندگان منتخب تهران. اشاره ای هم به صحبت های آقای عارف و گلایه ایشان می کنم از این که گاه بی دقتی می شود در برخی گفتارها از جمله این که می گویند کاندیداهای اصلی ما #رد_صلاحیت شدند و آن ها که ماندند بالاجبار در لیست قرار گرفتند. در حالی که همه لیست شایسته و کاردان هستند. همسرجان بلافاصله می گوید حق با دکتر #عارف است. اصلا بحث افراد اصلی و فرعی نیست. نامزدهای مشهور و سرشناس را که فکر می کردند مردم می شناسند و رأی می دهند رد صلاحیت کردند ولی خوشبختانه نامزدهای کمتر شناخته شده که در لیست قرار گرفتند و رأی مردم را گرفتند، همه اصیلند و کاربلد و متخصص و می افزاید خیلی از افراد این #لیست از کسانی که در زمان ما وارد کار شدند و وزیر و وکیل شدند، مجرب ترند.
و حالا نوبت اوست که سهمیه دلنواز و روح افزای هفتگی ام را بدهد:
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
واعظ شهر چو مِهر ملک و شحنه گزید
من اگر مِهر نگاری بگزینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نشد
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
بعد #مقالات زیر را معرفی می کند:
«اقتصاد مقاومتی» نوشته علیرضا خانی، اطلاعات، 1/14
«اگر برجام نبود» نوشته جاوید قربان اوغلی، شرق، 1/18
«آیا نابرابری بیشتر شده است؟» شهروند 1/18
وقتمان تمام شده پرده پایین می آید. همسرجان می گوید دلم برایت تنگ شده بود می گویم من هم همینطور صدا قطع می شود. پرده بی رحمانه پایین می آید حالا علاوه بر شیشه دوجداره این پارچه زمخت کثیف مغز پسته ای هم مانع تماس دست های ماست. باران تند می بارد سرما می پیچد در جانم. خود را داخل اتوموبیل می اندازم و راهی خانه امیدم می شود. در کلاس قرآن دوستان دلتنگ نرگس اند. گلی که در اول اردیبهشت شکفته شد و حالا مدت هاست عطرش در اوین پراکنده است...
@mostafatajzadeh
رگبار شدید و تگرگ مرا کاملا خیس می کند تا از محلی که ماشین را پارک کرده ام خود را به سالن ملاقات برسانم. نزدیک 7 سال زیر باران و برف و تگرگ بهار و پاییز و زمستان و زیر تابش مستقیم خورشید در تابستان این راه را پیموده ام به عشق دیدارش از منتهی الیه شمال شرق پایتخت به منتهی الیه شمال غرب. از خواهرجان یک پیام دارم: الهی آخرین ملاقات در زندان را داشته باشی الهی بیاید برای همیشه کنارت باشد. در آغازین روز ماه رجب به فال نیک می گیرم این پیام قشنگ را.
همسرجان هنوز نیامده وقتی می رسد می پرسد خیلی که معطل نشدی و می گوید باران می آمد صبر کردیم ماشین بیاید. می گویم ولی من خیس شدم زیر باران تند بهاری. می گوید حالا سرما نخوری. نگرانی هایش برای ما همیشگی است مثل نگرانی های ما برای او. ازاحوالات خانواده برایش می گویم. از عید دیدنی ها می گویم. از دوستانی که دیروز آمدند به خانه اش برای تبریک عید و او نبود که میزبانی شان کند و از سلام های گرمی که رساندند می گویم. از خانواده های #زندانیان_سیاسی که هنوز با همند و #قرآن می خوانند و دعا می کنند و دلگرمند و امیدوار. از مهربانی مردم می گویم و محبت های بی دریغشان که به انحاء مختلف ابراز می کنند. از آزادی رضوی فقیه می گویم و از عروسی دختر شهید سید علی موسوی و جای خالی پدرش و #میرحسین و #رهنورد عزیز محصورمان. خلاصه هرچه خبر دارم تند تند می گویم. از جشن پیروزی ستاد ائتلاف هم می گویم که البته خیلی جمع و جور برگزار شد با حضور فعالان ستادهای انتخاباتی و نمایندگان منتخب تهران. اشاره ای هم به صحبت های آقای عارف و گلایه ایشان می کنم از این که گاه بی دقتی می شود در برخی گفتارها از جمله این که می گویند کاندیداهای اصلی ما #رد_صلاحیت شدند و آن ها که ماندند بالاجبار در لیست قرار گرفتند. در حالی که همه لیست شایسته و کاردان هستند. همسرجان بلافاصله می گوید حق با دکتر #عارف است. اصلا بحث افراد اصلی و فرعی نیست. نامزدهای مشهور و سرشناس را که فکر می کردند مردم می شناسند و رأی می دهند رد صلاحیت کردند ولی خوشبختانه نامزدهای کمتر شناخته شده که در لیست قرار گرفتند و رأی مردم را گرفتند، همه اصیلند و کاربلد و متخصص و می افزاید خیلی از افراد این #لیست از کسانی که در زمان ما وارد کار شدند و وزیر و وکیل شدند، مجرب ترند.
و حالا نوبت اوست که سهمیه دلنواز و روح افزای هفتگی ام را بدهد:
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
واعظ شهر چو مِهر ملک و شحنه گزید
من اگر مِهر نگاری بگزینم چه شود
خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نشد
حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود
بعد #مقالات زیر را معرفی می کند:
«اقتصاد مقاومتی» نوشته علیرضا خانی، اطلاعات، 1/14
«اگر برجام نبود» نوشته جاوید قربان اوغلی، شرق، 1/18
«آیا نابرابری بیشتر شده است؟» شهروند 1/18
وقتمان تمام شده پرده پایین می آید. همسرجان می گوید دلم برایت تنگ شده بود می گویم من هم همینطور صدا قطع می شود. پرده بی رحمانه پایین می آید حالا علاوه بر شیشه دوجداره این پارچه زمخت کثیف مغز پسته ای هم مانع تماس دست های ماست. باران تند می بارد سرما می پیچد در جانم. خود را داخل اتوموبیل می اندازم و راهی خانه امیدم می شود. در کلاس قرآن دوستان دلتنگ نرگس اند. گلی که در اول اردیبهشت شکفته شد و حالا مدت هاست عطرش در اوین پراکنده است...
@mostafatajzadeh
📝📝📝آفات جامعه دینی از نگاه #مصطفی_ملکیان✍️
✅یكی از این آفات این است كه #دین، كه فیالواقع شامل سه بخش #اعتقادیّات، #اخلاقیّات و #عبادیّات است، منحصر در #عبادیّات مثلاً: نماز و روزه و حج شود و این چیزی است كه اگرچه نظراً كسی بدان قائل نشده است، اما عملاً بسیاری از متدیّنان به آن مبتلایند.
✅بدین معنا كه #متدیّن_بودن را منحصر در رعایت احكام عبادی میدانند.
✅این تلقّی از دین، علاوه بر اینكه دو بخش مهم دین یعنی: #اعتقادیّات و مخصوصاً #اخلاقیّات را بهدست فراموشی میسپارد ، در مورد عبادیّات هم دستخوش توهم عظیمی است و نمیداند كه عبادیّات فقط و فقط تا آنجا ارزشمندند كه #دو_كاركرد داشته باشند:
✅یکی اینكه در #خدمت_اخلاقی_شدن و اخلاقی ماندن انسان باشند، یعنی مقدّمه و وسیلهای باشند برای اخلاقی زیستن انسان.
#قرآن درباره #نماز میگوید: «انّ الصّلوة تنهی و عن الفحشاء و المنكر»
#نماز خاصیّتش این است كه نمازگزار را از #كارهای_زشت و ناپسندیده باز میدارد یعنی اگر مرتكب كار زشت و ناپسندیده میشوی، درواقع، نماز بهجا نیاوردهای، در فیلم نماز بهجا آوردن اجرای نقش كردهای، همین و بس.
✅درباره #روزه میگوید: «كتب علیكم الصّیام كما كتب علی الّذین من قبلكم لعلّكم تتّقون»،
✅یعنی روزه واجب شده است تا بلكه از طریق روزهداری #پارسایی حاصل شود، و الا از گرسنگی و تشنگی كشیدن چه سودی حاصل میآید؟
✅بهگفته حضرت #علی(ع): چه بسیار كسانی كه از #نماز_شب بهجای آوردنشان جز بیدارخوابی و خستگی عایدهای ندارند و چه بسیار كسانی كه از #روزه داشتنشان فقط گرسنگی و تشنگی عاید میآید.
✅باز قرآن پس از اینكه مناسك و شعائر #حج را توضیح میدهد میگوید: «لن ینال الله لحومها و لادماءها و لكنّ یناله التّقوی منكم»
✅یعنی گوشتها و خونهای گوسفندان و گاوان و شترانی كه در مراسم حج قربان میكنید هرگز به ساحت الوهی راه نمییابند؛ فقط اگر از این راه قربان كردنها، #تقوایی در شما پدید آید این تقواست كه به خدا میرسد و شما را نفعی میرساند.
✅غرض از اینگونه سخنان توجّه دادن به این معناست كه #عبادیّات باید در خدمت #اخلاقی_شدن و اخلاقی ماندن ما باشند.
✅كاركرد دیگر عبادیّات #كاركرد_رمزی (Symbolic) آنهاست.
✅یعنی در عبادات آدمی اعمال و افعال ظاهری و جوارحی خود را اشارهای رمزی تلقّی میكند به حالت #باطنی كه نسبت به خدا دارد و آنها را نمیتواند جز با كارهای بدنی نمایش دهد و ابراز كند.
✅حال اگر حالت #باطنی و جوانحی مورد نظر اصلاً وجود نداشته باشد عمل و فعل ظاهری و جوارحی برای چه انجام گیرد؟
مثالی بزنم.
✅من اگر در كوی و برزن و كوچه و خیابان وقتی به شما برمیخورم #كلاهم را از سرم بردارم این كلاه از سر بر داشتن یك كار سمبلیك و رمزی است و معنای رمزی بودنش این است كه من با این كار میخواهم احساس #حرمت و بزرگداشتی را كه در خود نسبت به شما دارم و نمیتوانم آن را، بههیچ طریقی جز از طریق یك عمل ظاهری و بدنی نشان دهم و ابراز كنم با كلاه از سر بر گرفتن نمایش دهم.
✅حالا اگر در #باطن من ذرّهای احساس حرمت نسبت به شما وجود نداشته باشد كلاه از سر برداشتن من كاركرد رمزی خود را از دست خواهد داد و سودی نخواهد داشت.
✅بلی، در مورد ارتباط دو انسان میتوان گفت كه اگر مثلاً من نسبت به شما احساس حرمتی در دل ندارم كلاه از سر برداشتنم، اگرچه ارزش رمزی خود را از دست میدهد، لااقل نفع دیگری دارد و آن اینكه من با این كار میتوانم شما را #بفریبم و دلتان را بهدست آورم و از قِبَل شما به چیزی دست یابم.
✅ولی در مورد #ارتباط انسان و خدا، چون خدا را نمیتوان فریفت، این شق هم منتفی است و بنابراین، اگر احساس #حرمت و خشیت و #محبت و ستایش و امثال اینها را نسبت به خدا در خود نداشته باشم وضو و نماز و روزه و حج دیگر هیچ كاركردی نخواهد داشت.
✅خلاصه اینكه ما، علاوه بر اینكه میتوانیم به این #آفات مبتلا شویم كه دین را در #عبادیّات منحصر كنیم،
✅
ممكن است به این خطای دیگر هم در افتیم كه #دو_كاركرد عبادیّات را فراموش كنیم و در نتیجه عبادیّات را به جای اینكه #وسیله بدانیم، #هدف قلمداد كنیم و به دامان نوعی سطحینگری و شكل گرایی (Formalism) بلغزیم.
| @mostafamalekian
@MostafaTajzadeh
✅یكی از این آفات این است كه #دین، كه فیالواقع شامل سه بخش #اعتقادیّات، #اخلاقیّات و #عبادیّات است، منحصر در #عبادیّات مثلاً: نماز و روزه و حج شود و این چیزی است كه اگرچه نظراً كسی بدان قائل نشده است، اما عملاً بسیاری از متدیّنان به آن مبتلایند.
✅بدین معنا كه #متدیّن_بودن را منحصر در رعایت احكام عبادی میدانند.
✅این تلقّی از دین، علاوه بر اینكه دو بخش مهم دین یعنی: #اعتقادیّات و مخصوصاً #اخلاقیّات را بهدست فراموشی میسپارد ، در مورد عبادیّات هم دستخوش توهم عظیمی است و نمیداند كه عبادیّات فقط و فقط تا آنجا ارزشمندند كه #دو_كاركرد داشته باشند:
✅یکی اینكه در #خدمت_اخلاقی_شدن و اخلاقی ماندن انسان باشند، یعنی مقدّمه و وسیلهای باشند برای اخلاقی زیستن انسان.
#قرآن درباره #نماز میگوید: «انّ الصّلوة تنهی و عن الفحشاء و المنكر»
#نماز خاصیّتش این است كه نمازگزار را از #كارهای_زشت و ناپسندیده باز میدارد یعنی اگر مرتكب كار زشت و ناپسندیده میشوی، درواقع، نماز بهجا نیاوردهای، در فیلم نماز بهجا آوردن اجرای نقش كردهای، همین و بس.
✅درباره #روزه میگوید: «كتب علیكم الصّیام كما كتب علی الّذین من قبلكم لعلّكم تتّقون»،
✅یعنی روزه واجب شده است تا بلكه از طریق روزهداری #پارسایی حاصل شود، و الا از گرسنگی و تشنگی كشیدن چه سودی حاصل میآید؟
✅بهگفته حضرت #علی(ع): چه بسیار كسانی كه از #نماز_شب بهجای آوردنشان جز بیدارخوابی و خستگی عایدهای ندارند و چه بسیار كسانی كه از #روزه داشتنشان فقط گرسنگی و تشنگی عاید میآید.
✅باز قرآن پس از اینكه مناسك و شعائر #حج را توضیح میدهد میگوید: «لن ینال الله لحومها و لادماءها و لكنّ یناله التّقوی منكم»
✅یعنی گوشتها و خونهای گوسفندان و گاوان و شترانی كه در مراسم حج قربان میكنید هرگز به ساحت الوهی راه نمییابند؛ فقط اگر از این راه قربان كردنها، #تقوایی در شما پدید آید این تقواست كه به خدا میرسد و شما را نفعی میرساند.
✅غرض از اینگونه سخنان توجّه دادن به این معناست كه #عبادیّات باید در خدمت #اخلاقی_شدن و اخلاقی ماندن ما باشند.
✅كاركرد دیگر عبادیّات #كاركرد_رمزی (Symbolic) آنهاست.
✅یعنی در عبادات آدمی اعمال و افعال ظاهری و جوارحی خود را اشارهای رمزی تلقّی میكند به حالت #باطنی كه نسبت به خدا دارد و آنها را نمیتواند جز با كارهای بدنی نمایش دهد و ابراز كند.
✅حال اگر حالت #باطنی و جوانحی مورد نظر اصلاً وجود نداشته باشد عمل و فعل ظاهری و جوارحی برای چه انجام گیرد؟
مثالی بزنم.
✅من اگر در كوی و برزن و كوچه و خیابان وقتی به شما برمیخورم #كلاهم را از سرم بردارم این كلاه از سر بر داشتن یك كار سمبلیك و رمزی است و معنای رمزی بودنش این است كه من با این كار میخواهم احساس #حرمت و بزرگداشتی را كه در خود نسبت به شما دارم و نمیتوانم آن را، بههیچ طریقی جز از طریق یك عمل ظاهری و بدنی نشان دهم و ابراز كنم با كلاه از سر بر گرفتن نمایش دهم.
✅حالا اگر در #باطن من ذرّهای احساس حرمت نسبت به شما وجود نداشته باشد كلاه از سر برداشتن من كاركرد رمزی خود را از دست خواهد داد و سودی نخواهد داشت.
✅بلی، در مورد ارتباط دو انسان میتوان گفت كه اگر مثلاً من نسبت به شما احساس حرمتی در دل ندارم كلاه از سر برداشتنم، اگرچه ارزش رمزی خود را از دست میدهد، لااقل نفع دیگری دارد و آن اینكه من با این كار میتوانم شما را #بفریبم و دلتان را بهدست آورم و از قِبَل شما به چیزی دست یابم.
✅ولی در مورد #ارتباط انسان و خدا، چون خدا را نمیتوان فریفت، این شق هم منتفی است و بنابراین، اگر احساس #حرمت و خشیت و #محبت و ستایش و امثال اینها را نسبت به خدا در خود نداشته باشم وضو و نماز و روزه و حج دیگر هیچ كاركردی نخواهد داشت.
✅خلاصه اینكه ما، علاوه بر اینكه میتوانیم به این #آفات مبتلا شویم كه دین را در #عبادیّات منحصر كنیم،
✅
ممكن است به این خطای دیگر هم در افتیم كه #دو_كاركرد عبادیّات را فراموش كنیم و در نتیجه عبادیّات را به جای اینكه #وسیله بدانیم، #هدف قلمداد كنیم و به دامان نوعی سطحینگری و شكل گرایی (Formalism) بلغزیم.
| @mostafamalekian
@MostafaTajzadeh
📝📝📝قرآن مطلا و آدرسهای غلط
✍محسن حسام مظاهری
✅ پرسش و پاسخ منتشرشده توسط دفتر آیتالله مکارم شیرازی و دیگر سخنانی که این چند روز در دفاع از #قرآن_مطلا گفته شده (ازجمله پاسخ دکتر هادی انصاری) نشان میدهد مدافعان این اقدام، ظاهراً هنوز نفهمیدهاند یا نخواستهاند بفهمند مسألهی اصلی چیست و اشکال کار کجاست؛
✅سادهاندیشانه میخواهند موضوع را به مواردی چون ارزش مادی اثر و میزان طلای به کاررفته و منبع تأمین آن و نیت سازندهاش تقلیل دهند! حالآنکه مسأله بهمراتب فراتر از اینهاست
✅ قرآن مطلا تنها قطعهی کوچکی است از پازلی که واقعیتِ تشیع ایرانیِ معاصر را تصویر میکند:
✅حرمهایی که روزبهروز بر مساحتشان و تجملاتشان افزوده میشود؛ حوزهها و مؤسسات حوزوی که عریض و طویلتر میشوند؛ مساجد و حسینیههایی که تجملاتیتر و اعیانیتر میشوند؛ مناسک و آیینهایی که سال به سال بر شمارشان و گسترهشان افزوده میشود؛ و... در مقابل، جامعهی شیعی که گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی (فقر و فساد و نابرابری و بیعدالتی) است
✅مسألهی اصلی، فروکاست امر قدسی به #نمایش_مذهبی است. روندی که در سالهای اخیر و با حمایت و عاملیت مستقیم برخی مراجع تقلید و روحانیون از یک سو و نظام سیاسی از سوی دیگر شتاب گرفته است
✅ مسألهی اصلی، روند توسعهی سختافزاری تشیع بهموازات سکون و چهبسا افول نرمافزاری آن است
✅مسألهی اصلی فربهی مناسکی و نمایشیشدن فزایندهی دینداری است؛ بهموازات روند نزولی ابعاد اخلاقی و هنجاری دین.
✅ مسألهی اصلی، تقلیل شئون مرجعیت به ادارهی سازمان دینی (در تعامل دوسویه با نهاد قدرت) و کارگزاری مناسک (با کلیدواژهی «تعظیم شعائر») است
✅ مسألهی اصلی این است که سازمان دینی (روحانیت و مرجعیت) سالهاست وظیفهی راهبری و نمایندگی جامعهی دینداران را فروگذارده. سالهاست دیگر علما و روحانیون، زبان تودهی مردم نیستند و نمیتوانند باشند (انفعال و سکوت و غیبت جریان مذهبی در اعتراضات مردمی اخیر یک نشانهاش)
✅ مسألهی اصلی، بیگانگی روبهتزایدِ سازمان دینی و متولیانش است با مسایل و واقعیتهای اجتماعی. نه اینکه مثلاً این قرآن طلاست یا مطلا، و در آن 4 گرم طلا به کاررفته یا 40 کیلو و به چه کسی فروخته خواهد شد
✅ لطفاً آدرس غلط ندهید! لااقل به خودتان!
@melatbidar
@MostafaTajzadeh
http://p30up.ir/uploads/f0381544.jpeg
✍محسن حسام مظاهری
✅ پرسش و پاسخ منتشرشده توسط دفتر آیتالله مکارم شیرازی و دیگر سخنانی که این چند روز در دفاع از #قرآن_مطلا گفته شده (ازجمله پاسخ دکتر هادی انصاری) نشان میدهد مدافعان این اقدام، ظاهراً هنوز نفهمیدهاند یا نخواستهاند بفهمند مسألهی اصلی چیست و اشکال کار کجاست؛
✅سادهاندیشانه میخواهند موضوع را به مواردی چون ارزش مادی اثر و میزان طلای به کاررفته و منبع تأمین آن و نیت سازندهاش تقلیل دهند! حالآنکه مسأله بهمراتب فراتر از اینهاست
✅ قرآن مطلا تنها قطعهی کوچکی است از پازلی که واقعیتِ تشیع ایرانیِ معاصر را تصویر میکند:
✅حرمهایی که روزبهروز بر مساحتشان و تجملاتشان افزوده میشود؛ حوزهها و مؤسسات حوزوی که عریض و طویلتر میشوند؛ مساجد و حسینیههایی که تجملاتیتر و اعیانیتر میشوند؛ مناسک و آیینهایی که سال به سال بر شمارشان و گسترهشان افزوده میشود؛ و... در مقابل، جامعهی شیعی که گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی (فقر و فساد و نابرابری و بیعدالتی) است
✅مسألهی اصلی، فروکاست امر قدسی به #نمایش_مذهبی است. روندی که در سالهای اخیر و با حمایت و عاملیت مستقیم برخی مراجع تقلید و روحانیون از یک سو و نظام سیاسی از سوی دیگر شتاب گرفته است
✅ مسألهی اصلی، روند توسعهی سختافزاری تشیع بهموازات سکون و چهبسا افول نرمافزاری آن است
✅مسألهی اصلی فربهی مناسکی و نمایشیشدن فزایندهی دینداری است؛ بهموازات روند نزولی ابعاد اخلاقی و هنجاری دین.
✅ مسألهی اصلی، تقلیل شئون مرجعیت به ادارهی سازمان دینی (در تعامل دوسویه با نهاد قدرت) و کارگزاری مناسک (با کلیدواژهی «تعظیم شعائر») است
✅ مسألهی اصلی این است که سازمان دینی (روحانیت و مرجعیت) سالهاست وظیفهی راهبری و نمایندگی جامعهی دینداران را فروگذارده. سالهاست دیگر علما و روحانیون، زبان تودهی مردم نیستند و نمیتوانند باشند (انفعال و سکوت و غیبت جریان مذهبی در اعتراضات مردمی اخیر یک نشانهاش)
✅ مسألهی اصلی، بیگانگی روبهتزایدِ سازمان دینی و متولیانش است با مسایل و واقعیتهای اجتماعی. نه اینکه مثلاً این قرآن طلاست یا مطلا، و در آن 4 گرم طلا به کاررفته یا 40 کیلو و به چه کسی فروخته خواهد شد
✅ لطفاً آدرس غلط ندهید! لااقل به خودتان!
@melatbidar
@MostafaTajzadeh
http://p30up.ir/uploads/f0381544.jpeg